روش ارزشیابی ساخت گرایانه در فرآیند یادگیری
نویسنده : علی زاده،روشن
مقدمه
در دههء اخیر،کاربست ساختگرایی و طراحی محیطهای یادگیری سـاختگرا نـظر خـیلیها را به خود جلب کرده است.
«ساختگرایی»در مقایسه با«فرایند سنتی خاص برنامههای درسی نظامهای پیـشین»،فرضهای متفاوتی را دربارهء یادگیری طرح میکند.ساختگرایی بر آن است که محیطهای یادگیری از دیـدگاههای متفاوتی حمایت شوند و در ایـن زمـینه تفسیرهای گوناگونی از واقعیت،ساخت دانش،و فعالیتهای مبتنی بر تجربه را مجاز میشمارد. آنچه در این میان اساسی مینماید،«ارزشیابی»در محیطهای یادگیری ساختگراست.
مقالهء حاضر،با نظری به جایگاه ساختگرایی آغاز میشود.سپس بـا مقایسهء ساختگرایی و«عینیتگرایی»، فهرست ویژهای از فرضهای ساختگرایی ارائه میکند. به هر روی،در مجموع استدلال آن است که باید بتوان با اعتباری که ساختگرایی در آموزش دارد،اعتبار آن را در تعامل با ارزشیابی نیز مورد توجه قرار داد.اگر بـتوان آمـوزش را براساس ساختگرایی عرضه کرد،باید بتوان ارزشیابی را نیز در بافت آموزش ساختگرایی جاری ساخت.
مقایسه ساختگرایی و عینیتگرایی
دیده شده است که در بیشتر موارد،ساختگرایی و عینیتگرایی،دو کرانهء یک«پیوستار»در نظر گرفته مـیشوند.در مـیانهء پیوستار مفروض که در یک سوی آن ساختگرایی و در سوی دیگر آن عینیتگرایی قرار دارد، انواع دیگری از آموزشها هم دیده میشوند؛برای مثال: یادگیری اکتشافی،بحث هدایت شده و…نمودار زیر چنین ساختاری را نـشان مـیدهد:
عینیتگرایی
جانسن فرضهای عینیتگرایی را در نوشتههایش توصیف کرده است.عینیتگرایان،وجود دانش قابل اتکا دربارهء جهان را میپذیرند و میگویند،یادگیرنده باید چنین دانشی را در چارچوب هدفی کـه تـعیین شـده است،فرا بگیرد. فرض آن اسـت کـه مـدرس هم به انتقال چنین دانشی میپردازد.نظر عینیتگرایان این است که یادگیرنده از دانشی که به او منتقل میشود،درک و فهم لازم را به دست مـیآورد و عـقیده دارنـد که دانش پایدار است و پایداری آن وابسته به ویـژگیهای بـنیادی و قابل شناسایی اشیاست.فرض مهم و متافیزیکی عینیتگرایی آن است که جهان واقعیتی است دارای ساختار و میتوان آن را برای یادگیرنده به مـثابهء مـدلی ارائه کـرد.عینیتگرایی بر آن است که ذهن آئینهای برای انعکاس واقعیتهاست،و سـاختار را میتوان از طریق فرایندهای تفکر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.بنابراین میتوان گفت،از نظر عینیتگرایی یادگیری چیزی جز دریافت واقـعیتهای جـهان نـیست.بدین ترتیب،هدف آموزش و پرورش ایجاد زمینه برای دریافت این واقعیتها از سـوی یـادگیرنده و تفسیر و تعبیر آنها از سوی مدرس برای یادگیرنده است.
ساختگرایی
ساختگرایی ادعا میکند که واقعیت بیشتر در ذهـن «فـاعل شـناسایی»یا«یادگیرنده»است،و یادگیرنده واقعیتهای خارجی را بر مبنای تجربههای خود تعبیر و تـفسیر مـیکند.نـظر ساختگرایان بیشتر معطوف به آن است که درک کنیم،یادگیرنده چگونه دانشی را که بر مبنای تـجربهها،سـاختارهای ذهـنی و باورها برای تفسیر اشیا و رخدادها به کار میگیرد،میسازد.
جهان شخصی هرکس،در ذهنش آفـریده مـیشود و از منظر ساختگرایی دنیای یک شخص واقعیتر از دنیای شخص دیگر نیست.از اینرو،واقعیت واحـد یـا هـیچ هویت عینی واحدی وجود ندارد.ساختگرایی بر این باور است که ذهن،یک ابـزار اسـت و وجودش برای تفسیر اشیا، رخدادها و چشماندازهای مربوط به جهان واقـعی،ضـروری اسـت.تفسیرهایی که شخص از واقعیتها به عمل میآورد، «دانش پایه۱»او را میسازند.نتیجهگیری مهم از نظریهء ساختگرایی ایـن اسـت که اشخاص براساس تجربههایشان،جهان را به صورتهای متفاوتی درک میکنند.
آنچه دربـارهء عـینیتگرایی و سـاختگرایی ارائه شد،حد افراطی آن دو نظریه بود،اما کسانی را میتوان یافت که دیدگاهشان بین دو کرانهء پیوستار عـینیتگرایی و سـاختگرایی قـرار میگیرد.
معیارهای ساختگرایی
ساختگرایی بر این ادعاست که یادگیرندگان فقط میتوانند اطـلاعات مـربوط به بافت تجربههایشان را تفسیر کنند و هرچه را تفسیر کنند،حالت فردی خواهد داشت.به مثابه یک طـراح آمـوزشی عینیتگرا،ممکن است واقعیت ویژهای را برای انتقال به یادگیرنده در نظر بگیریم.در فـرایند انـتقال واقعیت،یادگیرنده آنچه را که دریافت میکند،بـر پایـهء تـجربهها،دانش و نیازهای خود تفسیر خواهد کرد. سـاختگرایان پیـشنهاد میکنند،به جای ارائه دانش پیشساخته از واقعیت به یادگیرندگان،باید به آنها کمک کـرد خـود به ساخت دانش معنادار از واقـعیتها دسـت یازند.
سـؤال ایـن اسـت:اگر یادگیرنده،دانش معنادار خاص خـود را بـسازد و حالت انفرادی داشته باشد،چگونه میتوان بازده یادگیری او را ارزشیابی کرد و معیار مـعنادار بـودن دانش ساخته شده از سوی او چیست؟
معیارهای ارزشـیابی از دیدگاه ساختگرایان به تـرتیبی اسـت که درپی میآید:
ارزشیابی هـدف آزاد:سـاختگرایان برای ارزشیابی آموختههای یادگیرندگان،ارزشیابی هدف آزاد را معرفی میکنند.بنابه نظر اسکرپون۲،ارزشیابی هـدف آزاد،بـر محور نیازهای آموزشی عمل مـیکند.بـنابراین نـظر،اگر هدفهای خـاصی پیـش از آغاز یادگیری تدوین و تـجویز شـوند،فرایند یادگیری و ارزشیابی جهتدار خواهد بود.
ارزشیابیهایی که بر مبنای هدفهای عینی از پیش تـعیین شـده صورت میگیرد،نمونهء واقعی رویکردی عـینیتگرایانه اسـت.اگرچه،ارزشـیابی هـدف آزاد یـکی از رویکردهای ارزشیابی سازگار بـا رویکرد ساختگرایی است،ولی باید از رویکردهای دقیقتری هم برای ارزشیابی بهره گرفت.
تکالیف واقعی۳:یک مـعیار بـسیار خوب پیشنهادی برای بازسازی مدرسهها،تـأکید بـر تـدوین یـا فـراهم آوردن تکالیف و مواد آمـوزشی مـعتبر و واقعی است.تکالیف واقعی، تکالیفی هستند که با دنیای واقعی یادگیرنده ارتباط دارند. این تکالیف بـا بـرنامهء درسـی درهم تنیده شدهاند،در سطح مناسبی از نظر دشـواری هـستند و بـه یـادگیرنده اجـازه مـیدهند، به سطح خاصی از تکلیف بپردازد.این واقعیت را باید پذیرفت که همه نمیتوانند به یک اندازه بر محتواهای معینی تسلط یابند.بر این اساس،تحلیل تکلیف و محتوا،نـباید بیش از اندازه بر شناسایی توالی خاصی از یادگیری تأکید بورزد،بلکه باید بیشتری تأکید بر تکالیف معنادار باشد، و تکالیفی را پوشش دهد که امکان انجام آنها با اصول ساختگرایی وجود داشته بـاشد.
سـاخت دانش:هر تعریفی که از ساختگرایی ارائه شده است،تقریبا به جای بازسازی دانش،بر ساخت یا ساختن دانش تأکید ورزیده است.بدین معنا که یادگیرندگان باید به طور فعال بـه ایـجاد ساختارهای دانش خود اقدام کنند.معنای این پدیده آن است که ما در ارزشیابی باید بر آنگونه بازدههای یادگیری تأکید بورزیم که فرایندهای ذهنی مـربوط بـه دانشسازی را نشانه میگیرند.بنابراین،ارزشـیابی بـاید بازدههای محیطهای یادگیری ساختگرا را که عمدتا در سطح «یافت۴»طبقهبندی مریل۵،و در سطح تجزیه و تحلیل و ترکیب و ارزشیابی بلوم۶هستند،هدف قرار دهد.اگر محیط یادگیری سـاختگرا،یـادگیری در سطوح بالای تفکر را مـمکن سـازد،پیامد آن پدید آمدن و حصول بازدههایی نظیر:توانایی حل مسأله،استدلال،خلق راههای ابتکاری و…خواهد بود.به هر روی،در ارزشیابی باید به گونهای عمل کرد که ابزارهای ارزشیابی مهارتهای تفکری عالی را مـورد تـأکید قرار دهند.در واقع،ارزشیابی باید آینهای برای نمایاندن مهارتهای تفکر عالی باشد.
ساختهای تجربی(فرایند در برابر محصول):اگر بنا را بر این بگذاریم که واقعیت وابسته به فعالیت ذهنی فرد اسـت، در ایـن صورت«مـعنا»،محصول فرایندهای ذهنی شخص خواهد بود.در این حالت،ارزشیابی باید به فرایند شکلگیری معنا معطوف شود.نـه به مبنای ساخته شده یا رفتاری که از فرد سر میزند.بـه دیـگر سـخن،باید به جای ارزشیابی محصول،فرایند ساخته شدن محصول را ارزشیابی کرد؛چون از دیدگاه ساختگرایی،ارزشیابی از این کـه یـادگیرندگان به چه نحو به ساختن دانش میرسند،مهمتر از ارزشیابی فرآوردههای یادگیری است.
ارزشـیابی مـشتق از بـافت:فرض بر این است که در یک محیط ساختگرا،آموزشها به آنچه در جهان واقعی وجود دارد پیـوند میخورند.برقراری ارتباط آموزش با جهان واقعی زمینهای برای معنادار کردن آموختهها پدیـد میآورد.بنابراین فرض،ارزشـیابی آمـوختههای یادگیرندگان باید در ارتباط نزدیک با فرایند یادگیری باشد.در چنین حالتی،ارزشیابی را میتوان یک عمل وابسته به فرایند یادگیری به زمینهء یادگیری قلمداد کرد.برای مثال،اگر زمینهء یادگیری دانشآموزان در درس مطالعات اجـتماعی مبتنی بر پدیدههای معناداری از جهان واقعی،نظیر«رفتار مطلوب شهروندی به منظور حفظ سلامت جامعه باشد»،ارزشیابی آموختهها نیز به تبع آن میتواند در قالب یک«تحلیل موردی۷»انجام پذیرد.۸
آنچه یـادگیرنده از تـحلیل یک مورد،نظیر«رفتار مطلوب شهروندی برای حفظ سلامت جامعه»به مثابهء یک یافته دریافت میکند میتواند شاخصی از میزان درک و فهم او به شمار آید.در ارزشیابی مشتق از بافت یا زمینه،دریافت یـا بـرداشت یادگیرنده از واقعیتها سنجیده میشود و مورد داوری قرای میگیرد.
ارزشیابی یادگیری وابسته به زمینه:از آنجا که«یادگیری ساختگرا»را زمینهها یا محیطهای غنی،پشتیبانی میکنند،طراحان و ارزشیابان باید زمینهای را که یادگیری در آن رخ مـیدهد،مـورد توجه قرار دهند.نظر بر این است که محیطهای یادگیری ساختگرا،برای مرحلهء کسب دانش پیشرفته مناسبند.جانسن سه مرحله برای کسب دانش برشمرده است:مرحلهء مقدماتی،مرحلهء پیـشرفته،و مـرحلهء تـخصصی(به نمودار شمارهء ۱ نگاه کـنید).
یـادگیری مـقدماتی،زمانی رخ میدهد که یادگیرندگان دانش پیشین قابل انتقال بسیار کمی دربارهء مهارت یا محتوا داشته باشند.یادگیری مقدماتی،مراحل آغازین شـکلگیری یـک طـرح ذهنی است.برای مثال،یادگیرنده پایهء اول ابتدایی،دربـارهء«دمـاسنج»اطلاعات یا دانش پیشین قابل انتقالی ندارد.وقتی او دربارهء دماسنج اطلاعاتی به دست میآورد،طرحوارهای یا طرحی ذهنی از دمـاسنج در سـاخت شـناختیاش پدید میآید.
مرحلهء دوم یعنی ساخت دانش یا ساختن دانش،مـرحلهء یادگیری دانش پیشرفته است.این مرحله،مرحلهای میانی در یادگیری است که درپی مرحلهء مقدماتی رخ میدهد. یادگیرندگان،برای حل مـسائل پیـچیده،و مـسائل وابسته به زمینهها یا محیطهای واقعی به دانش پیشرفته نیاز دارنـد.
کـسب دانش تخصصی،مرحلهء سوم کسب دانش از نظر جانسن است.زمانی دانش تخصصی حاصل میشود که شـخص بـه سـاختارهای به هم پیوستهء دانش دست یافته باشد و بتواند مسائل را از دیدگاهها یا از مـنظرهای گـوناگونی بـبیند.
محیطهای یادگیری ساختگرا،بیشتر برای یادگیری دانش پیشرفته مناسبند.در مرحلهء یادگیری پیشرفته اگر دانـش،بـیش از حـد سادهسازی شود،به احتمال زیاد یادگیرنده مرتکب خطاهای بسیاری خواهد شد.مطلوب آن اسـت کـه یادگیرندگان دانش سادهسازی شده را در مرحلهء مقدماتی با رویکردهای عینیتگرایی بیاموزند.این کار سـبب خـواهد شـد،یادگیرندگان برای یادگیرهای مبتنی بر رویکرد ساختگرایی آمادهتر شوند.
در هر صورت،مطلوب آن اسـت کـه ارزشیابی از یادگرفتههای دانشآموزان،در یادگیری وابسته به زمینهها یا محیطهای واقعی و با توجه بـه نـحوهء عـملکرد آنها در بافت یا زمینه،انجام پذیرد.برای مثال،با فرض آن که یادگیری ساختگرایانه بـرای یـادگیری دانش پیشرفته مناسب است، ارزشیابی یادگیری باید معطوف به نحوهء حل مـسأله یـادگیرندگان در مـحیطهای واقعی باشد.
چکیده
چشماندازهای گوناگونی دربارهء ارزشیابی آموختههای یادگیرندگان وجود دارد.یکی از رویکردهایی که از اوایل دهـهء آخـر قـرن بیستم رواج یافته است،رویکرد ساختگرایی به ارزشیابی آموختههای یادگیرندگان است.از آنجا کـه فـرض بنیادین ساختگرایی،بر سازندگی دانش از سوی یادگیرنده استوار است و هر یادگیرنده بنا به تفسیر خود از پدیـدهها،مـیتواند به نتایج خاص و منحصر به فردی دست یابد،ارزشیابی از آموختههای یادگیرندگان،بـاید بـه تبع چنین روندی،به صورت چند وجـهی یـا مـتکثر انجام پذیرد.در ارزشیابی آموختههای یادگیرندگان باید بـه جـای توجه به یک بازده یادگیری،چندین بازده را مورد توجه قرار داد.افزون بر ایـن،تـوصیه میشود که در ارزشیابی آموختهها بـاید نـظر خود دانـشآموزان را جـویا شـد.
سرانجام آن که از نظر ساختگرایان،ارزشیابی ابـزاری اسـت برای خود تحلیلی و فراشناخت یادگیرنده،نه آن که ابزاری باشد برای تقویت یـا دادن پاداش بـه یادگیرنده.فرض بر این است کـه یادگیری و ارزشیابی ساختگرایانه،بـه یـادگیرنده در پدید آوردن یا تولید تفسیرهای مـعنادار از زمـینههای واقعی یاری رساند.
زیرنویس
(۱). Knowledge base
(۲). Scriven
(۳). Authentic tasks
(۴). find
(۵). Merill
(۶). Bloom
(۷). Case analysis
(۸).در تحلیل موردی یا مطالعهء موردی،به منظور بررسی،پیـشبینی،فـرضیهسازی و… شرایطی واقعی یا فرضی نـزدیک بـه واقـعیت ارائه میشود.
رشد معلم » آبان ۱۳۸۲ – شماره ۱۷۶
————————-
↩️ کانال مقاله ها 👇