پیرامون یادگیری

تعلیم و تربیت: حافظه و یادگیری

 

تعلیم و تربیت: حافظه و یادگیری
————————-
نویسنده : روث پالومبو وایس / ترجمه: بیدارمغز، حسین

هریک از ما به‏طور طبیعی،وجود حافظه خود را مسلم و قطعی می‏دانیم، اما یک روز ناگهان برای به یاد آوردن نام‏ یک نفر،یک کلمه یا این‏که کلیدهایمان‏ را کجا گذاشته‏ایم،با مشکل مواجه‏ می‏شویم.در این هنگام،وحشت‏زده‏ می‏شویم و از خود می‏پرسیم:«یعنی به‏ راستی دارم حافظه‏ام را از دست می‏دهم؟»

حافظه ابزار ضروری زندگی روزمره‏ ماست.ما برای هر کاری که می‏کنیم،به‏ حافظه نیاز داریم:برای درک دنیا،برای‏ تحلیل و ترکیب اطلاعات و برای‏ به کارگیری دانش خود در موقعیت‏های‏ جدید پیش‏آمد.در واقع،یادگیری‏ عبارت است از فرآیند ساخت حافظه که‏ به صورت ترکیبی شیمیایی در مغز ما رسوب می‏کند:این تغییرات شیمیایی در سطح سلول‏های عصبی(یا نورون‏ها) صورت می‏گیرد.بدون این ترکیبات‏ شیمیایی،هیچ ماده‏ای که مغز ما بتواند با آن به فعالیت بپردازد،وجود نخواهد داشت.

براساس مدل فعلی ارائه‏شده از حافظه،داده‏های ورودی از طریق حواس‏ گوناگون ما در کسری از ثانیه و از طریق‏ حافظهء ادراکی ما مورد پردازش قرار می‏گیرند.این داده‏ها در صورتی که به‏ وسیله ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه‏ فرد مهم تشخیص داده شوند،به حافظه‏ موقت او منتقل و در آن‏جا ذخیره‏ می‏شوند.در آن‏جا هم یا پس مدتی به‏ حافظه بلندمدت منتقل می‏شوند یا حذف‏ می‏گردند.

اریک جنسن‏۲مدرس و مؤلف کتاب‏ تدریس،همراه با به یاد داشتن اهمیت‏ وجود مغز۳به این نکته اشاره می‏کند که: «یادگیری و حافظه دو روی یک سکه‏ هستند.شما نمی‏توانید از یکی بدون‏ دیگری صحبت کنید.»او،یادگیری‏ ماندگار(اطلاعاتی که در حافظهء بلندمدت ذخیره می‏شوند)را«تقویت‏ بلندمدت»۴می‏نامند.هنگامی که تقویت‏ بلندمدت یا L T P روی می‏دهد،در واقع‏ «یک سلول،بارها و بارها به صورت‏ الکتریکی تحریک می‏شوند؛به‏طوری که‏ سلول مجاور خود را تحت‏تأثیر قرار می‏دهد.اگر متعاقبا محرک ضعیف‏تری‏ به سلول مجاور داده شود،توانایی سلول‏ برای تحریک‏پذیری تقویت می‏گردد.

کن کاسیک‏۵،استاد عصب‏شناسی‏ دانشکده پزشکی هاروارد و یکی از مؤسسان کلینیک ملولیت‏ها و حافظه در بیمارستان زنان،معتقد است که مغز ما به صورتی کارکردی،هم‏زمان با یادگیری‏ دچار تغییر می‏شود.وقتی چیزی فرا می‏گیریم که تا مدت زمانی عمر می‏کند، از حافظه کوتاه‏مدت ما منتقل می‏شود.در هنگام‏ رویداد این عمل،ژن‏های خاصی در مغز فعال می‏شوند.با فعال‏شدن این‏ ژن‏ها،پروتئین‏های جدیدی ساخته‏ در عمل‏۷ضمن مطرح کردن این موضوع، فرآیند مذکور را به کوره راهی در دل جنگل‏ تشبیه می‏کند:«اولین بار که کوره راهی‏ را در دل جنگل باز می‏کنید،راهی سخت‏ و پر از مانع است.دفعهء بعد که از آن‏ مسیر عبور می‏کنید،راه بازتر شده‏ است؛زیرا دفعهء قبل خس و خار موجود لگدمال شده و موانع را از سر راه‏ برداشته‏اید.از آن به بعد،هربار مسیر شمار راحت‏تر و سهل العبورتر خواهد بود.شبکه‏های عصبی هم به همین‏ ترتیب با استفادهء مکرر،کارآتر می‏شوند و پیام‏ها را با سهولت بیشتری منتقل‏ می‏کنند.»

جوزف لودو۸،دانشمند عصب‏شناس و مؤلف کتاب مغز احساساتی‏۹معتقد است که آگاهی ما در هر لحظه از زمان نسبت به یک موضوع‏

می‏شوند و ارتباط بین آکسون‏ها و دندریت‏ها به شدت افزایش می‏یابد.به‏ عبارت دیگر،خاطرات جدید سبب‏ ایجاد مسیرهای درونی جدیدی بین‏ نورون‏ها می‏شوند.

هنگامی که چیز تازه‏ای می‏آموزیم، هریک از این پیغام‏های شیمیایی به‏ صورت زنجیره‏ای از رشته‏های عصبی‏ (نورون)،که شبکه عصبی نامیده‏ می‏شوند،استقرار می‏یابند.هربار که‏ مغز ما به این شبکه‏ها رجوع کند،این‏ ارتباطات بین نورون‏ها قوی‏تر می‏شود. در این حالت،سیناپس‏ها یا فضای بین‏ نورون‏ها هم قوی‏تر می‏شوند.مری‏لی‏ اسپرنجر۶در کتاب خود تحت عنوان مغز خاص،در واقع همان چیزی است که در حافظه کوتاه‏مدت ما و به‏ویژه حافظهء فعال‏۱۰ما که نوع خاصی از حافظهء کوتاه‏مدت محسوب می‏شود،ذخیره‏ شده است.

ضمن این‏که،تنها آن دسته از اطلاعاتی که در حافظهء کوتاه‏مدت ثبت‏ شده باشند به تدریج به حافظه بلندمدت‏ منتقل می‏شوند.

دانشمندان در این مورد که حجم‏ حافظه کوتاه‏مدت به پنج تا نه قلم محدود می‏شود،اتفاق‏نظر دارند.اما در صورتی‏ که اطلاعات به صورت فشرده درآیند، حافظه می‏تواند اقلام بیشتری را ذخیره‏ کند.

جب شنک‏۱۱مدرس دانشگاه، حافظه کوتاه‏مدت را با یک رایانه شخصی‏ مقایسه می‏کند:وقتی حافظه رایانه پر می‏شود،در صورتی که چیزی وارد آن‏ شود،به ناچار باید اقلامی از اقلام موجود قبلی را دور ریخت.ضمن این‏که در مورد حافظه کوتاه‏مدت انسان،هرچه‏ زمان بین یادگیری و رجوع مجدد به آن‏ دانسته‏ها بیشتر باشد،دستیابی به آن‏ها نیز مشکل‏تر خواهد شد.

هیپوکامپوس‏۱۲ناحیه‏ای در اعماق‏ مغز است که در واقع پایگاه حافظه و مرتبطکنندهء کنش‏ها و واکنش‏های عصبی‏ است.این بخش از مغز برای ترکیب‏ حافظه‏ها ضروری و حیاتی است.اگر نظری به هیپوکامپوس بیندازیم،حجم‏ انبوهی از رشته‏های عصبی(آکسون‏ها) را می‏بینیم که از اعماق مغز همچون‏ خیابانی دوطرفه امتداد یافته‏اند. سلول‏های هیپوکامپوس به‏طور وسیعی با نواحی دیگر مغز مرتبط شده‏اند و در سر راه خود ایستگاه‏های بین راهی زیادی نیز دارند.کاسیک عقیده دارد هنگامی که ما چیزی را به یاد می‏آوریم یا به خاطر می‏سپاریم،عملیات پردازش موازی به‏ نحو گسترده‏ای در مغز ما انجام‏ می‏پذیرد.با این کار،انعطاف‏پذیری‏ بیشتری در نحوهء تفکر ما صورت‏ می‏گیرد؛به‏طوری که با فکر کردن به این‏ طریق می‏توانیم اطلاعات دریافتی از قیدهای حسی گوناگون را باهم ترکیب‏ کنیم.

از آن‏جا که اطلاعات جدید بر پایهء اطلاعات موجود قبلی بنا نهاده‏ می‏شوند،ایجاد و برقراری رابطه‏های‏ جدید و خودشناسی جدید برای به وجود آوردن حافظه بلندمدت سودمند، ضروری است.هریک از ما،هزاران‏ بازخورد چند طرفه،که محل مغز را در برمی‏گیرند،در درون مغز خود داریم. در واقع،ممکن است اطلاعات‏ غیرضروری یا غیرسودمند،حتی پیش از آن‏که خود شخص متوجه دریافت آن‏ها شود،به وسیله مغز حذف شوند.

به نظر کاسیک،یادگیری و تجربه‏ تعداد رشته‏های عصبی موجود در مغز را افزایش می‏دهد.مغز انسان در حدود صد میلیارد نورون(رشته عصبی)دارد که‏ هریک از آن‏ها در حدود ۵۰۰۰ ارتباط سیناپسی با نورون‏های دیگر دارند. همین ارتباطات سیناپسی از طریق تجربه‏ تحت‏تأثیر قرار می‏گیرد و تقویت‏ می‏شود.در نتیجه،در حکم یک اصل‏ کلی،می‏توان گفت که هرچه تجربه‏ کسی بیشتر باشد،چنین ارتباطات‏ عصبی در درون مغز او هم بیشتر خواهد بود.

سوزان گرینفلید۱۳در کتاب خود تحت عنوان گردشی هدایت‏شده در مغز انسان‏۱۴چگونگی تجمع خاطرات را در کورتکس(لایه بیرونی مغز)شرح‏ می‏دهد.هیچ‏کس به درستی نمی‏داند که‏ چگونه هیپوکامپوس و تالاموس میانی‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود)

(که برای تقویت اطلاعات حسی وارده به‏ کورتکس حیاتی است)می‏توانند خاطرات را حفظ کنند.او می‏گوید: «یک اندیشه جالب در این مورد این است‏ که حافظه،ترکیبی از عناصر مجزا است‏ که در زمان رخ‏داد یا واقعه‏ای که باید به‏ خاطر سپرده شود،برای اولین بار در کنار هم گرد آورده شده‏اند.عناصری که در غیر این صورت،همچنان مجزا و مطلق‏ باقی می‏ماندند.نقش هیپوکامپوس و تالاموس میانی،حتمی نشان دادن این‏ موضوع است که عناصر نامتجانس و عناصری که تا پیش از این مجزا بوده‏اند، حال گردهم آمده و در نتیجه به نوعی به‏ حافظه چسبناک منتقل شده‏اند.یک‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود)ما برای هر کاری که می‏کنیم، به حافظه نیاز داریم:برای درک دنیا، برای تحلیل و ترکیب اطلاعات و برای به کارگیری‏ دانش خود در موقعیت‏های جدید.

تشبیه برای این مطلب،«داربست‏ ساختمان»است.هنگامی که یک‏ ساختمان در حال ساخت است، برداشتن داربست به تخریب آن منتهی‏ خواهد شد.اما وقتی ساختمان تکمیل‏ شد،دیگر وجود داربست زاید است.

حافظه را می‏توان به چند فرآیند فرعی‏ تقسیم کرد و هر فرآیند از نواحی متفاوت‏ مغز خدمات می‏گیرد.عادی‏ترین فرآیند در بین این فرآیندها،عجیب‏ترین آن‏ها نیز به شمار می‏آید:همه برخی‏ از افراد،با آن‏که تمام مولکول‏های بدن‏ آن‏ها بارها و بارها دچار تغییر و تحول‏ شده است،خاطرات مربوط به نود سال‏ پیش خود را به خاطر می‏آورند.اگر قبول‏ کنیم که تغییرات بلندمدت در درون مغز، حافظه را به‏طور مستمر تحت‏تأثیر قرار می‏دهد،این خاطرات کهنه چگونه پایدار مانده‏اند؟چگونه تجربه سبب می‏شود نورون‏ه دچار تغییرات دائمی بیشتر یا کمتری شوند؟

به باور شنگ،تدریس با ساخت‏ حافظه کمک می‏کند:«شما در مقام یک‏ معلم،اشکال متفاوتی از حافظه را برمی‏گزینید و سپس به‏گونه‏ای تدریس‏ می‏کنید تا این خاطرات و حافظه‏ها خلق‏ شوند.برای مثال،اگر من موضوعی‏ بصری تدریس کنم،می‏دانم که هنگام‏ ارزشیابی میزان موفقیتم و تفهیم آن‏ درس،باید در مورد عملکردهایی مرتبط با چیزی تصویری سؤال کنم.بدیهی‏ است که این ارزشیابی می‏باید با انواعی‏ از حافظه،که در آموزش و در عمل‏ استفاده شده‏اند،تطبیق داده شود.به‏ طور خلاصه،شما به شاگردانتان‏ می‏آموزید که چگونه می‏توانند حافظه‏ خود را باز یابند.»

تنوع راه‏های ذخیره‏سازی و بازیافت‏ اطلاعات در حافظه،این موضوع را تصریح می‏کند که ما باید کمتر به حافظه‏ به صورت کلی فکر کنیم و بیشتر به این‏ که چه نوعی از حافظه و خاطرات مدنظر ماست و چگونه می‏توان آن‏ها را بازیافت‏ کرد،بپردازیم.

ایجاد یک حافظه

یک چالش مستمر که پیش روی تمام‏ معلمان قرار دارد،این است که چگونه‏ می‏توانند اطمینان حاصل کنند که‏ شنوندگان آن‏ها،اطلاعات دریافتی را مهم ارزشیابی می‏کنند.یک فنی که‏ شنک در سر کلاس‏هیش برای تسهیل‏ این فرآیند انجام می‏دهد،این است که‏ دانشجویان خود را از چگونگی ایجاد یک‏ حافظه آگاه می‏سازد.به نظر او بسیار مهم است که چگونه آموختن فرد،این‏که‏ چگونه اطلاعات را به حافظه می‏سپارد و چگونه آن را باز می‏یابد،به سطح‏ خودآگاه و هوشیار ذهنش منتقل شود.

شنک می‏گوید:«در بسط مهارت‏های افراد حاضر در کلاس برای‏ بازیافت یک حافظه به خصوص در هنگامی که به آن نیاز است،برای آن‏ها ضروری است که چگونگی پردازش و دستیابی به انباره‏های حافظه خودآگاه‏ شوند.»

از آن‏جا که هرکسی به طریقی خاص‏ یاد می‏گیرد،برای او حیاتی است که از خود بپرسد:«به راستی من چگونه یاد می‏گیرم؟»و پاسخ به این سؤال مستلزم‏ این است که هرکس بداند مغزش چگونه‏ کار می‏کند.یعنی نه‏تنها باید بداند حافظه‏ از نظر مفهومی چگونه ساخته می‏شود، بلکه باید بداند که چه وقت ذهنش خسته‏ می‏شود و سررشته مطلب را از دست‏ می‏هد.شنک برای تقویت تمرکز دانشجویان،پیشنهاد انجام دادن یک‏ فعالیت فیزیکی به مدت چند دقیقه و در حالت ایستاده می‏دهد تا جریان خون‏ آن‏ها مجددا به گردش مناسب بیفتد. روش دیگر،تغییر وظایف به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقیقه است.او می‏گوید:«من به‏ دانشجویان خود می‏گویم که توجه داشته‏ باشند که تا چه زمانی قدرت یادگیری‏ دارند؛اما در عین حال به زمانی هم که‏ نمی‏توانند یاد بگیرند توجه داشته و از آن‏ آگاه باشند.»

برای ایجد حافظه بلندمدت،باید از نظر کلاسی ساده بود و زواید و تفاصیل را حذف کرد.ایجاد ارتباطهای شخصی،

روشی است که شنک از آن استفاده‏ می‏کند.او شاگردانش را وامی‏دارد تا نقشه‏ای از مفاهیم را،که رابطه بین افکار را نشان می‏دهند،بسازند.او برای این‏ نقشه‏ها،یک کلمه یا عبارت کلیدی‏ می‏نویسد.هربار که یک کلمه اضافه‏ می‏شود و دانشجویان خطی به کلمه اضافه‏ می‏شود و دانشجویان خطی به کلمه یا مفهوم بعدی می‏کشند و آن را به قبلی‏ وصل می‏کنند.برخی از این رابطه‏ها نیازمند افزودن یک فعل برای توصیف‏ آن‏هاست.برای مثال،اگر معلم،مفهوم‏ «سلول-میتوز(تقسیم سلولی)»را بدهد،خطی که دانشجویان خواهند کشید،دارای عبارت«تولید مجدد به‏ وسیله»بر بالای آن خواهد بود.با پیچیده‏ شدن یک نقشه مفهومی،به آرامی برای‏ دانشجویان یک نقشه بصری در مورد چگونگی ارتباط موضوعات و اقلام‏ گوناگون فراهم می‏آید.شنک عقیده دارد که این فن،سبب تقویت حافظه تفصیلی‏ و توانایی ربط دادن موضوعات گوناگون‏ خواهد شد.

استفاه از اشکال چندگانهء مرور مطالب هم به تقویت حافظه بلندمدت‏ کمک می‏کند.دانشجویانی که به جای‏ این‏که تنها از مرور نوشتاری استفاده‏ کنند،از فرضیهء یادگیری مغزگرا۱۵بهره‏ می‏برند،از تصاویر پانتومیم و اجرای‏ نقش هم برای ستیابی به ذخایر حافظه‏ خود از طریق واسطه‏های چندگانه سود می‏برند.

یک راهبرد دیگر برای تقویت یادآوری‏ اطلاعات ذخیره‏شده،ایجاد چارچوبی‏ از کلیدهای بازیافت اطلاعات است. دانشجویان با استفاده از یک کلمه‏ کلیدی،یک روش یا یک ترتیب خاص، ابزار دیگری برای بازیافت اطلاعات در دست خواهند داشت.یعنی مثلا یک‏ دانشجو مفهومی را گرفته و آن را به خوبی‏ دریافته است.اما مربی در هنگام پرسش‏ از او در این‏باره یا توضیح آن مفهوم،با کلمات متفاوتی از آنچه که دانشجو مفهوم را با آن‏ها آموخته و مورد عمل قرار داده است،او را مورد خطاب قرار می‏دهد.در چنین حالتی،مربی به‏ دانشجو کلیدهای غلط می‏دهد.

شنک می‏گوید:«در این حالت، دانشجو نمی‏توند پرونده موضوع صحیح‏ را از حافظه‏اش بیرون بکشد.چون کلمه‏ کلیدی نادرستی در وضعیت جستجوی‏ حافظه او حک شده است.به همین‏ سبب مهم این است که دامنهء چنین لغات‏ کلیدی را وسعت دهیم.»

اما یک فکر دیگر برای تقویت حافظه‏ دانشجویان،ارائهء کلیدهای بازیافت‏ بیرونی به آن‏هاست.یک پرسش‏ کلاسیک در این مورد،هنگامی است که‏ از خودمان می‏پرسیم:«دسته کلیدم را کجا جا گذاشته‏ام؟»

از نظر روانی،ما تمام اطلاعاتی را که تا پیش از از دست دادن حافظه به یاد می‏آوریم،مرور می‏کنیم و اغلب‏ درمی‏یابیم که این کار به ما کمک می‏کند تا به جایی که مشکوک هستیم فقدان از آن ناحیه رخ داده است برسیم،پس‏ محیط،کلید معما را در دسترس ما قرار می‏دهد.

در صورتی که قصد ارزشیابی یا آزمون‏ گروهی را در یک نوع خاص از فضا یا ساختمان داریم،اگر دانشجویان در همان زمان از روز و با همان سروصدا و همان درجه دما مورد آموزش قرار گیرند،نتیجه بهتری عاید خواهد شد، درست همانگونه که سربازان در محیط مشابه صحنه نبرد آموزش می‏بینند.

تکمیل گذشته

شنک در مورد مرور تکمیلی گذشته‏ می‏گوید:«در صورتی که دانشجویان‏ به‏طور موفقیت‏آمیزی چیزی بیاموزند، باید آن‏ها را واداشت تا پنج تا ده بار آن را تکرار کنند.آن‏ها می‏توانند با مرور مجدد آن در روز بعد،حافظه را قوی‏تر کنند. اغلب،هنگامی که دانشجویان چیزی را درست درمی‏یابند،مربی همان‏جا متوقف می‏شود،بدون این‏که در نظر داشته باشد که آن مفهوم هنوز در ذهن‏ آنان جا نیفتاده و تثبیت نشده است. به همین سبب ضروری است آن را به‏ صورت«تکمیل گذشته»تمرین کنند.»

شنک بر این باور است که پس از دو تا سه هفته،زوال حافظه تثبیت می‏شود. «هرچه حجم اطلاعات اولین نهاده شده‏ در حافظه بلندمدت بیشتر باشد،حجم‏ اطلاعات استحصالی نهایی بیشتر خواهد بود.همان‏گونه که می‏توان تصور کرد هرچه که یک دانشجو در حین فراگیری‏ فعال‏تر باشد،حافظه بلندمدت او بیشتر خواهد بود.»

پژوهش‏های صورت‏گرفته در مورد مغز،عاملی اساسی در هدایت‏ متخصصان امر آموزش در هنگام مواجهه‏ با موضوع پیچیده‏ای چون یادگیری و حافظه است.«با این‏که بنظر می‏رسد در این زمینه هیچ چیزی ثابت نمی‏ماند، مایلم که معلمان دو چیز را در نظر داشته‏ باشند:اول،مغز همه‏چیز را برای‏ یادگیری دارد.دوم،هرچه ما از مغز بیشتر بدانیم،اتخاذ صدها تصمیمی که‏ هرروز بر دانشجویان اثر می‏گذارد، آسان‏تر خواهد بود.»

کاسیک می‏گوید:«اساسا،هدف‏ ارائه حافظه تصویری به افراد نیست؛بلکه‏ هدف آموزش این مطلب است که چگونه‏ می‏توان هوش،خلاقیت و تخیل را بهبود بخشید.»

رشد معلم » شماره ۱۷۱

زیرنویس

(۱)- Ruth Palombo wiss

(۲)- Erik Jensen

(۳)- Teaching with the Brain in Mind

(۴)- Long-Term Potentiation

(۵)- Ken Kasic

(۶)- Marilee Springer

(۷)- The Brain in Action

(۸)- Joseph Le doux

(۹)- The Emotional Brain

(۱۰)- working memory

(۱۱)- Jeb schenck

(۱۲)- The hippocampus

(۱۳)- Susan Grienfield

(۱۴)-. The Human Brain:A Guided Tour

————————

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا