جایگاه تفکر نقاد در کتابهای درسی
با تأکید بر اهمیت تفکر انتقادی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سلامت روان
سلامت روان از جمله کلیدواژههای مهم در امر آموزش است. مدرسه به عنوان نقطه آغازین آموزش و یادگیری مهارتها در کودکان ارزش قابل توجهی دارد. یکی از دروندادهایی که در این دوره و سایر دورههای آموزشی، همزمان در اختیار فراگیر و معلم قرار میگیرد و معیاری برای سنجش یادگیری فراگیران محسوب میشود، کتابهای درسی است؛ کتابهای درسی سبب یادگیری بهتر و عمیقتر دانشآموز میشوند.
تفکر نقاد در بحث سلامت روان، فرآیندی است که به افراد کمک میکند شیوه بررسی دقیق آنچه را که به آن معتقدند دریابند و با دلایل عقلانی، موضوعات مختلف را مورد بررسی انتقادی قرار دهند. این نوع تفکر بر تصمیمگیری برای انجام دادن چیزی یا باور آن متمرکز است.
فصلنامه علمی پژوهشی «سلامت اجتماعی» متعلق به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، مقالهای را با عنوان «تفکر نقاد به عنوان یکی از ابعاد سلامت روان در کتابهای درسی دوره ابتدایی» پاییز سال جاری منتشر کرده است که میزان توجه به مؤلفه مهم سلامت روان را در کتابهای درسی دوره ابتدایی نشان میدهد. این مقاله را پیام مارابی، کارشناس ارشد گروه بهداشت روان دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران؛ نادر معماریان، استادیار پزشکی اجتماعی مرکز تحقیقات سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، گروه آموزشی سلامت روان دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران)؛ جعفر بوالهری، روانپزشک و استاد گروه جامعهنگر دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روانپزشکی تهران) و مرکز تحقیقات سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران؛ شهربانو قهاری، استادیار گروه بهداشت روان دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان قطب روانپزشکی و روانشناسی بالینی کشور دانشگاه علوم پزشکی ایران و زهرا خرمی، عضو مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری پژوهشکده اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی مازندران نوشتهاند.
چرایی اهمیت تفکر انتقادی
آنها در مقدمه مقاله خود در بیان اهمیت کتابهای درسی مینویسند: کتاب درسی مدرسه یکی از ابزارهای مدلسازی نگرش فعال و رفتارهای اجتماعی دانشآموزان در مدارس ابتدایی، روش دیدن جهان و تصویر خودشان است. محتوا و اهداف موجود در کتابها و فرآیندهای آموزشی مدرسه تأثیر قابلتوجهی در شکلدادن به جهانبینی و هویت دانشآموز دارند. چگونگی سازماندهی محتوا در کتابهای درسی، نقشی کلیدی در کارایی برنامه درسی اجرا شده ایفا میکند. به علاوه، مطالعه و بررسی کتابهای درسی کمک میکند تا مفاهیم برنامه درسی به شکل مناسبی در کتابهای درسی گنجانده شوند. در برنامه درسی مدارس سراسر دنیا، کتابهای درسی از اهمیت بالایی برخوردارند و نه تنها ابزاری هستند که از طریق آنها واقعیت اجتماعی به دانشآموزان منعکس میشود، بلکه میتوانند کلیشههای موجود را زیر سؤال ببرند و تضعیف یا متحول کنند.
توجه به کتابهای درسی و رعایت اصول علمی در تدوین آنها و توجه به نیازهای آموزشی در تألیف کتابهای درسی و هماهنگ ساختن آن با نیازهای فراگیران از چنان حساسیتی برخوردار است که وقت بسیاری از کارشناسان و برنامهریزان را به خود مشغول داشته است. Brownبیان کرد که برنامه درسی تمامی تجربیات مدرسهای دانشآموز و مرتبط با بهبود مهارتها در تفکر انتقادی و خلاقانه، حل مسأله، کار گروهی با دیگران، ارتباط بهتر، نوشتن تأثیرگذارتر، خواندن موشکافانهتر و انجام تحقیق برای رفع مشکلات است. بهطور خلاصه برنامه درسی منجر به تعامل طرحریزی شده بین دانشآموزان، محتوای آموزشی، مواد آموزشی، منابع آموزشی و فرایندهایی برای ارزیابی میزان دستیابی به هدفهای آموزشی میشود.
آنها در ادامه در توضیح «تفکر نقاد» مینویسند، تفکر نقاد فرآیندی است که به افراد کمک میکند شیوه بررسی دقیق آنچه را که به آن معتقدند دریابند و با دلایل عقلانی، موضوعات مختلف را مورد بررسی انتقادی قرار دهند. از نظر Halpern تفکر انتقادی، استفاده از مهارتهای شناختی است که احتمال نتایج مطلوب را افزایش میدهد و از آن برای توصیف تفکری که هدفمند، دلیلمند و مبتنی بر هدایت است، استفاده میشد. این نوع تفکر بر تصمیمگیری برای انجام دادن چیزی یا باور آن متمرکز است.
از آنجایی که توجه به سلامتی، مهمترین سرمایه زندگی هر انسان است، فعالیتهای مرتبط با آن بخش مهمی از زندگی هر فرد را تشکیل میدهد و باید از طریق آموزش و نوسازی آموزشی، در طراحی و تدوین برنامه درسی به اهمیت فعالیتهای مرتبط با سلامت در مدارس و برنامهریزی برای سلامت نسل آینده کشور توجه ویژه کرد و به صورت قسمتی از زندگی روزانه درآورد؛ لذا این مطالعه با هدف تعیین جایگاه تفکر نقاد به عنوان یکی از ابعاد سلامت روان در کتابهای درسی دوره ابتدایی انجام شده است.
پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی و از جمله پژوهشهای کتابخانهای به شمار میآید. روش پژوهش نیز از نوع تحلیل محتوا است. ابتدا ابعاد و مؤلفههای اصلی سلامت روان، تعیین و سپس کل مطالب کتابهای درسی دوره ابتدایی از نظر وجود یا نبود ابعاد و مؤلفههای مذکور مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، تمامی کتابهای درسی دوره ابتدایی بود که از سوی وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۹۷ـ۱۳۹۶ منتشر شدند. این کتابها ۴۱ جلد و شامل: علوم تجربی، ریاضی، فارسی، آموزش قرآن، هدیههای آسمانی، مطالعات اجتماعی، تفکر و پژوهش، کار و فنآوری هستند و نمونه حاضر در پژوهش منطبق بر جامعه آماری و شامل تمامی جملات، فعالیتها، تصاویر کتابهای درسی دوره ابتدایی است.
یافتهها
تفکر انتقادی که جزو جداییناپذیر هر نظام آموزشی است را میتوان از اهداف اساسی تعلیم و تربیت دانست. بنابراین مدارس باید به جای انتقال معلومات و ایجاد محیطهای خشک انضباطی که فقط بازتولید دانش را میطلبد، شرایطی را فراهم کنند که سبب رشد تفکر انتقادی دانشآموز شود؛ چرا که با افزایش تفکر انتقادی میتوان زمینه رشد جامعه انسانی را فراهم آورد.
نتایج نشان داد براساس این مؤلفهها، سیاهههای تحلیل از بین مؤلفههای تفکر نقاد، «توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب» با ۳۲۹ مورد و «قضاوت بیطرفانه» با ۲۸ مورد به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشتند. بیشترین فراوانی مؤلفههای تفکر نقاد در کتابهای درسی پایه ششم با ۱۷۲ مورد و کمترین فراوانی در کتابهای پایه سوم با ۱۲ مورد بود. فراوانی مؤلفههای تفکر نقاد در کتب دوره ابتدایی براساس قالب ارائه، بیشترین تعداد متعلق به مؤلفه توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب در قالب فعالیت با ۱۷۵ مورد و کمترین تعداد مربوط به مؤلفه قضاوت بیطرفانه به دست آمد.
با توجه به اینکه تصمیمگیری ما در زندگی بر پایه مفروضات ماست توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب، امکان ارزیابی صحیح این مفروضات را برای ما فراهم کرده تا از صحت یا سقم مفروضات آگاهی پیدا کنیم؛ در واقع این اولین مرحله تفکر انتقادی است. از آنجایی که یکی از اجزای تفکر نقاد، قضاوت بیطرفانه است به این مقوله توجه لازم نشده است که با مطالعه مرعشی و همکاران که به تحلیل کتابهای «بخوانیم و بنویسیم» و «هدیه آسمانی» پرداختند، همسویی دارد و در این کتب نیز به مقوله قضاوت توجه چندانی نشده بود.
قضاوت، باید در مرحله آخر تفکر انتقادی و برای ارزیابی استدلالها مورد استفاده قرار گیرد. بیشترین فراوانی مؤلفههای تفکر نقاد در کتابهای درسی پایه ششم با ۱۷۲ مورد و کمترین فراوانی در کتابهای پایه سوم با ۱۲ مورد بود که با نتایج پژوهش خنکدار طاسی و همکاران که با هدف بررسی دو مؤلفه «تفکر انتقادی» و «میل درونی براساس میزان اهتمام به مهارتهای فلسفی» در کتاب درسی علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی انجام گرفت و نشان داد که کتاب علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر مؤلفههای مهارتهای تفکر فلسفی و همچنین مهارت انتقادی که خود شامل سه خرده مهارت ارزیابی و نقد، استدلال و استنباط است، در حد زیاد تأکید داشته است، مغایرت داشت؛ زیرا در پژوهش خنکدار طاسی فقط پایه پنجم به تنهایی بررسی شده، اما در پژوهش حاضر تمامی کتب درسی مقطع ابتدایی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند و بررسی جامعتری صورت پذیرفته است و به طور کلی توجه به مؤلفههای تفکر انتقادی در پایه ششم نسبت به بقیه پایههای مقطع ابتدایی بیشتر بوده است که براساس نظریه مراحل رشد شناختی «پیاژه» آموزش باید بر نیازهای فردی دانشآموزان و سطح درک و فهم آنان منطبق باشد؛ یعنی انتخاب تکالیف یادگیری مبتنی بر تواناییهای کودکان مختلف.
به بیان دیگر برنامههای درسی را باید براساس مراحل رشد ذهنی کودکان پیریزی کرد و در تنظیم آنها تمامی ویژگیهای مراحل مختلف رشد ذهنی کودکان را در نظر داشت. همچنین هنگام آموزش به کودکان سنین مختلف باید تفاوت توانایی آنها را در نظر گرفت. کودکان، بیشتر به فرصتهای یادگیری از طریق تجربه مستقیم نیاز دارند تا آموزش رسمی؛ پس بهتر است نظام آموزشی تا حد امکان از آموزش رسمی بکاهد و تا آنجا که ممکن است به فراهم آوردن فرصتهای یادگیری و تدارک دیدن مواد آموزشی اقدام کند.
در کتب دوره ابتدایی، بیشتر به فعالیت و کمتر به تصویر توجه شده بود که با نتایج پژوهش مؤمنی مهمویی و همکاران که با عنوان تأثیر الگوی کاوشگری بر تفکر انتقادی و نگرش دانشآموزان نسبت به کتاب درسی علوم تجربی در دوران ابتدایی انجام شد و بیانگر این بود که استفاده از الگوی کاوشگری باعث افزایش تفکر انتقادی دانشآموزان و نگرش مثبت آنها نسبت به کتاب درسی علوم تجربی شده است، همچنین با مطالعه براساس محور بیشترین توجه به مؤلفه تفکر نقاد در محور دانش با ۲۴۲ مورد همسو بوده است. در عین حال محور مهارت فاقد هرگونه فراوانی بود و با پژوهش کریمیان و همکاران با عنوان میزان توجه به مهارتهای تفکر انتقادی در کتب مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان، همسو و بیانگر این مطلب بود که بیشتر به محور توضیح توجه شده است و متن دروس کمتر به فهمیدن و بیشتر به حفظ کردن مطالب میپردازد که این امر باعث میشود با گذر زمان، مطالب فراموش شوند. تفکر انتقادی مانند سایر مهارتهاست و کودک میتواند با کسب دانش و تغییر نگرش این مهارت را کسب کند؛ پس بایستی به هر سه محور دانش، نگرش و مهارت توجه کافی شود.
توجه اندک به موضوع پرورش خلاقیت
با توجه به مطالب ذکر شده، توجه به مؤلفههای تفکر انتقادی در کتب درسی دوره ابتدایی کم بوده که این نتایج با مطالعه رجبی باغدار و همکاران با عنوان جایگاه پرورش خلاقیت در برنامه درسی قصد شده آموزش و پرورش دوره ابتدایی جمهوری اسلامی ایران همسو بوده است. دلالت بر توجه اندک نظام آموزش و پرورش رسمی بر موضوع پرورش خلاقیت نسبت به کشورهای پیشرفته در زمینه آموزش و پرورش و همچنین با مطالعه بیرجندی و همکاران که به بررسی جایگاه تفکر نقادانه در نظام آموزشی ایران پرداختند همسو بوده و نتایج نشان داده که بیشتر شرکتکنندگان در مطالعه مذکور با مفهوم تفکر نقادانه و نقش آن در نظام آموزش و پرورش بیگانه بودهاند. با توجه به اهمیت دوره کودکی از نظر آموزشپذیری و تأکید نظریهپردازان شناختی و روانی اجتماعی بر این دوران، اهمیت توجه و دقت در ارائه مطالب آموزشی برای ارتقاء تفکر انتقادی در دانشآموزان دوچندان میشود. ژان پیاژه که مطالعات او در زمینه رشد ذهنی در کودکان، تأثیرات عمیقی بر حوزههای روانشناسی و تعلیم و تربیت داشته، تربیت را اینگونه تعریف میکند: پرورش دادن افراد خلاق حتی اگر تعداد آنها زیاد نباشد، حتی اگر آفرینشهای یکی نسبت به دیگری محدود باشد؛ باید مخترع و نوآور پرورش داد نه دنبالهرو و تبعیتجو که میتوان از طریق ایجاد تغییرات در محتوای کتب درسی و توجه بیشتر به ترویج تفکر انتقادی دانشآموزان کمک کرد و علاوه بر محتوای کتب درسی، روش تدریس مطالب و نحوه ارزیابی دانشآموزان نیز بایستی همراستا با محتوای کتب درسی تغییر کند.
آموزش سلامت روانی و مشخصاً تفکر نقاد توسط نظام آموزش و پرورش از اهمیت زیادی برخوردار است و از آنجایی که تفکر نقاد به آسانی و بدون برنامهریزی قابل پرورش نیست، بنابراین پرداختن به امر تفکر نقاد از طریق برنامهریزی درسی بسیار ضروری است. این نوع تفکر یکی از اصلیترین مهارتهای شناختی مورد نیاز در جامعه امروزی بوده که کمبود آن میتواند انسانها را از مشارکت مؤثر در جوامع باز دارد. فردی که توانایی تفکر انتقادی را از همان کودکی آموزش نبیند، نمیتواند راهحلهای متعدد برای مسائل را ارزیابی و بهترین شیوه را انتخاب کند و در نتیجه با شکستهای متعدد رو به رو خواهد شد. در واقع با آموزش مهارت تفکر انتقادی میتوان از آسیبهای روانی، اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری و … نیز پیشگیری کرد. به همین دلیل آموزش این مهارت یک نیاز ضروری تلقی میشود. لذا شایسته است که مدارس در پرورش این نوع تفکر با حساسیت بیشتری تلاش کنند.
پیشنهادها
براساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که مؤلفان کتب درسی در محتوای کتب بازنگری کرده و به مؤلفههای تفکر نقاد توجه بیشتری داشته باشند. به منظور ایجاد انگیزه در دانشآموزان علاوه بر توجه صرف به دانش و انتقال اطلاعات، بایستی به مهارت و تغییر نگرش دانشآموزان نیز توجه شود که میتوان از طریق افزایش فعالیتهای عملی در کتب درسی انتقال این مفاهیم را برای دانشآموزان ملموس و جذاب کرد.
در مجموع این مطالعه نشان داد، میزان توجه به تفکر نقاد در کتب پایههای مختلف دوره ابتدایی یکسان نبوده و از فراوانی کافی برخوردار نیست. همچنین محور ارائه عمدتا دانش و محفوظات بوده و از محور مهارت چشمپوشی شده است.