دکترمسعود کنزی
بنا به گزارشها و مستندات سازمان برنامه و بودجه، در سالهای اخیر بیش از ۸۰% بودجه کل کشور صرف هزینههای جاری میشود.۱
بسیاری از متخصصین امور اقتصادی نگران کاهش بودجههای عمرانی و ایجاد اشتغال، و البته هزینههای جایگزین استهلاک زیرساختها در کشور هستند. اما پرسشی که من به عنوان یک معلم دانشگاه با آن مواجه شدهام و البته ارتباط وثیقی هم با نگرانی های اقتصاددانان دارد، این است که تکلیف این همه فارغالتحصیل دانشگاهی که دانشگاههای ما هرروزه با اعطای مدرک در مقاطع مختلف آموزش عالی آنان را راهی جامعه میکنند، چیست؟ طبق آمارهای رسمی اعلام شده امروزه بسیاری دانشآموخته دانشگاهی بیکار داریم. ۲
تعدادی از این افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترا هستند. شمار دانشجویان کنونی کشور طبق آمار رسمی بیش از ۴ میلیون نفر است۳ که هرروزبه این تعداد افراد جویای کار افزوده میشوند. لذا آینده، بسیار نگرانکننده بهنظر میرسد و تعهد و الزام ما را به تصمیمگیری فوری و جدی در حوزه آموزش عالی دوچندان میکند.
کارآفرینی و مهارت افزایی در شرایط اقتصادی و آموزشی امروز کشور به عنوان یکی از مهمترین راه حلهای رفع مشکل اشتغال و از آن مهمتر کلید روشن کردن موتور تولید در وضعیت بحرانی رکود اقتصادی ایران میتواند مورد توجه واقع شود. در وضعیتی که بودجه عمومی کشور توان تحمل بار سنگین اقتصاد و سرمایه گذاری را ندارد و نهادهای دولتی نیز از انباشت و اشباع سرمایه انسانی (هر چند نه چندان کارآمد) رنج میبرند و بیش از این توان تحمل تراکم نیروی استخدامی را ندارند و مهمتر از آن، همین سرمایه انسانی نیز تحرک، چابکی و کارآمدی لازم را به دلیل برخی مشکلات ساختاری و غیره ندارد، کارآفرینی و ثروت آفرینی بر مبنای مهارت فنی و تخصصی، گشودن روزنهای است که از پس آن امکان بازشدن دروازههای اقتصاد و بازکردن گرههای کور اقتصادی متصور خواهد بود. به همین منظور، دولت باید چند اقدام جدی و فوری را همزمان به مرحله اجرا درآورد.
۱- لازم است دولت مانند همه کشورهای پیشرفته در جهان کنونی، تمامی تلاش و هزینه خود را در آموزش فنی و تخصصی در دوره آموزش ابتدایی و متوسطه مصروف دارد. واقعیت این است که امروزه مدارس ما از کمبود شدید امکانات فنی و آموزش حرفهای رنج میبرند و تمام انرژی و تلاش دانشآموز در دوره مدرسه بهطور فاجعهباری صرف یادگیری مهارت تستزنی برای روز کنکور میشود. نظام آموزشی ما به جای تربیت، رشد و کمال دانشآموز و درجهت آمادگی شخصیتی و شغلی او برای ورود به جامعه، آنان را ترغیب به حضور در مراکزآموزش تستزنی و استفاده از منابع غیردرسی برای کنکور میکنند.
پس از هدر دادن این همه انرژی و سرمایه مالی و انسانی، دانشآموزان ما با ورود به دانشگاه تازه با بحرانهای اجتماعی و سرخوردگی و ناامیدی از آینده مواجه میشوند.
بنابراین، دولت راهی ندارد جز اینکه باکاهش هزینه و سرمایه خود در بخش آموزش عالی و دانشگاههای دولتی آنرا به سمت آموزشهای فنی و مهارتی مدارس سوق دهد.
جدیگرفتن مدارس فنی ـ حرفهای و کار ودانش و تعریف دوباره آنها برای جامعه و خانواده از طریق ارتباط آن با اشتغال،باید اولویت جدی دولت باشد. جایگزینی این نوع آموزش مهارتی با آموزش علوم نظری امروزی در مدارس کشور، مهمترین اقدام برای جلوگیری از تورم نیروی انسانی در دانشگاهها یا صاحبان مدارک تحصیلی در جامعه است.
۲- دولت باید از تصدیگری در حوزه آموزش عالی از بخش اجرایی و مدرکگرایی(صدور مدرک تحصیلی) در دانشگاهها خارج شود و فقط به سیاستگذاری کلان بسنده کند. سیاستگذاری کلان که در همه جای دنیا از طریق ایجاد ارتباط موثر و تنگاتنگ میان سه بخش؛ جامعه، صنعت و دانشگاه صورت میپذیرد.
این بسیار عجیب و البته مایه تأسف است که ما در قاعده هرم آموزشی کشور یعنی مدارس ابتدایی و متوسطه حتی با کمبود امکانات اولیه بهداشتی و گرمایشی مواجه هستیم، سالانه بخش قابل توجهی از بودجه عمومی کشور به انحاء مختلف در دانشگاههای دولتی هزینه میشود که تصدیگری دولت در آن هیچ چیزی را عاید کشور نمیکند.
علت اصلی چنین مشکلی این است که پذیرش دانشجو در این دانشگاهها، متناسب نیاز جامعه و صنعت نیست. در کشورهای پیشرفته، مثلث دانشگاه، جامعه و صنعت چنان درهم تنیده شده اند که امکان تفکیک آنها وجود ندارد و به همین خاطر دانشگاه مولد در جامعه و صنایع، هیچ هزینهای از جیب دولت برداشت
نمیکند.
واقعیت این است که بنا به نیازهای کشور در ابتدای برنامههای نخستین توسعه، نهادهای آموزش عالی اقدام به تعیین کدرشتهها و سهمیه برای دانشگاهها جهت پذیرش دانشجو در این رشتهها می کردند. امروزه با تکمیل ظرفیت استخدام دستگاههای دولتی و بخشهای مختلف کشور، جامعه در زمینه جذب در برخی از این رشتهها اشباع شده است.
بهکارگیری دانشآموختگان این رشتهها، بزرگترین معضل کشور در آینده خواهد بود. در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری متولی اصلی هستند. در اساسنامه و فلسفه تأسیس هردو این شورای عالی، از آنها به عنوان سیاستگذار کلان حوزه آموزش کشور نام برده شده است.۴
لازم است این دو نهاد مهم در زمینه پذیرش دانشجو در دانشگاهها و بخصوص کم کردن یا حذف سهمیه برای کدرشتههایی که نیازی به آنها نیست اقدام عاجل بعمل آورند. در این زمینه میبایست پایش و نیازسنجی در رشتههای مورد نیاز حاکمیتی دستگاههای اجرایی و پذیرش مطابق آن، روندی نظاممند و منطقی به خود گیرد.
درخصوص بقیه رشتهها لازم ست سیاستگذاری کلان دولتی به گونهای باشد که جامعه و صنعت با ارتباط مستقیم با دانشگاه، بتوانند زمینه تربیت نیروی انسانی مورد نیاز خود را فراهم کنند. ایجاد پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد و کارآفرینی در دانشگاهها در سراسر کشور در چند سال اخیر برای همین منظور بوده است. از آنجایی که ایجاد این مراکز نیز توسط دولت و دانشگاههای دولتی صورت گرفته و از ابتدای تأسیس، بخش خصوصی در آن حضور فعالی نداشته است در ادامه کار خود نیز تبدیل به بخشی از بوروکراسی دولتی شدند.
متأسفانه باید اذعان کرد که، این موضوع عملاً افزایش هزینههای دولت را درپی داشته است. باید بررسی دقیقی صورت پذیرد که چرا چنین مراکزی نتوانستند به وظایف تعریف شده برای خود به درستی عمل کنند و به اهداف خود نزدیک
شوند.
۳- تجمیع دانشگاههای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در وزارت واحد آموزش عالی، راهی برای جلوگیری از فربهتر شدن بخش دولتی در حوزه آموزش عالی و البته رفع تبعیض در استفاده از امکانات آموزش دولتی است.
۴- یکی از مهمترین اقدامات برای کاهش تصدیگری دولت، حمایت از بخش خصوصی درکشور است. از سوی دیگر، دانشگاههای ما به طور کل و دانشگاههای وابسته به بخش خصوصی بهطور خاص نیز میبایست ملزم به تحول در الگوهای آموزشی خود شوند.
۵- سیاستگذاری کلان دولت در ایجاد ارتباط میان دانشگاه نسل سوم و نخبگان علمی اعم از دانشجویان و فارغالتحصیلان، مهمترین نقش را ایفا میکند. ورود صنعت و جامعه در این آشفته بازار تعدد زیرنظامهای آموزش عالی و سیل عظیم دانشجویان و دانشآموختهگان مقاطع تحصیلات تکمیلی، با تمرکز بر عموم دانشجویان میتواند نقش فعالی از یک طرف در افزایش علایق و سلایق به کارآفرینی و مهارت آموزی داشته باشد و از دیگر سو با ایفای نقش ذاتی و اولیه خود در حمایت از نخبگان، از مهاجرتهای بیدلیل و بینتیجه و در مواردی خسارت آور برای کشور جلوگیری کند.
ایجاددانشگاه نسل سوم
بررسی ویژگیهای دانشگاه نسل سوم و خلاء آن در آموزش عالی ایران یک ضرورت است. نقش این نوع از دانشگاهها در پویایی اقتصاد و همچنین ارتباط آن با فلسفه تأسیس آموزش عالی در ایران منجر به حضور فعالانه در عرصه اقتصادی داخل کشور و جلوگیری از مهاجرت نخبگان خواهد شد. نقشاساسی دانشگاههادر تربیت نیروی کار متخصصموجب شده است در کشورهای مختلفبهویژه کشورهای توسعه یافته، تغییرو تحولات اساسیدردانشگاهها رخ دهد.
دانشگاههاآموزش محور را دانشگاه هاینسل اول مینامند. هدف این دانشگاهها، آموزشو تربیت نیروی انسانی متخصص بود. پس از آن، انقلاب آکادمیک نخستدراواخر قرن ۱۹در کشور آلمان رویداد کهطیآن دانشگاه های پژوهش محوربهعنوان نسل دومدانشگاهها معرفیشدند.
ایندانشگاهها در پژوهش و تولید علمنقش داشتند. سپس، انقلاب آکادمیک دوم درنیمهدوم قرن بیستمپس از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، کهطیآن دانشگاههایکارآفرین بهعنوان نسل سومبا هدف تربیت نیروهای انسانی کارآفرینو ارتباط باصنعتپا به عرصهظهور گذاشتند. یونسکودر چشم انداز آموزش عالی برایقرن۲۱، دانشگاههای نوینیانسل سوم را اینگونه توصیف کرده است «جایگاهی که در آن مهارتهایکارآفرینیدر آموزش عالی بهمنظوربهبود قابلیتهای فارغالتحصیلان در جهت تبدیل شدنبهکارآفرینان توسعهمییابند».۵
در آمریکا، دردهههای۶۰و ۷۰ میلادی بیش از ۱۴۰ دانشگاه کارآفرین ایجاد شده استودر دهه ۹۰به ۵۰۰ دانشگاه کارآفرینرسیده است. در آسیانیز دانشگاههای کارآفرین در کشورهای هند، فیلیپین و مالزی ایجادشد.
دانشگاهMIT ، به عنوانیکی از مطرحترین دانشگاه های نسل سومدرجهان، مرکزی برای آموزش وارتقایکارآفرینیبین دانشجویان و اساتید باهدف تربیت مدیرانی کهموجبموفقیتشرکتهایدانش بنیانشوند، تأسیس کرده است. مدیران MIT، بر این باورندکه صرفاًکافی نیست یککالا،ایده وفناوریجدید اختراع شود، بلکه معیار موفقیت، تجاری سازی آننوآوری میباشد.۶
۶٫ دانشگاههای ما در چه نسلی هستند؟
در کشورمابیشتر دانشگاه ها در نسلاولو تعداد محدودی از آنها در نسلدوم به سرمیبرند و هنوزنسلسوم
دانشگا هها در ایران به طورجدیمطرح نشده است. برای همیناست که بسیاری از دانش آموختگان بهدلیلنداشتنمهارتهای کارآفرینی وفنیلازم در بازارکار توفیق چندانی نمییابندو بیکارمی مانند. در ایران، فقدان ارتباط میان صنعتو دانشگاه، که هدف اصلی دانشگاههای نسل سوم است،باعث شده که باوجود افراد متخصصوخلاق در کشور،هم اکنون حدود چندمیلیون فارغالتحصیل بیکار در کشوروجود داشته باشد.
البتهچنانچه گفتیم گام هاییدرراستایحرکت به سمتدانشگاههای نسلسوم برداشته شده است. در فاصله سالهای ۱۳۸۱تا ۱۳۸۳ ابتدادر۱۳دانشگاه،مرکز کارآفرینی ایجاد شد و امروزه تعدادبیشتریاز دانشگاه های کشور دارای چنین مرکزی هستند.
اما تأسیس مراکز کارآفرینی یا دفتر ارتباط باصنعتدر دانشگاه ها، اولین قدماستو تا رسیدن بهدانشگاههای نسلسوم هنوز فاصله وجود دارد.یک دانشگاه برای کارآفرین شدندرسه حوزه بایدفعالیتنماید :
۱- خود دانشگاه، به عنوانیک سازمان، کارآفرین باشد۲- کلیه دانشگاهیان اعم ازاعضایهیأت علمی، کارکنان و دانشجویان به سمتکارآفرینیحرکت کنند.
۳- ارتباطدانشگاهبا محیط ازیکساختار کارآفرینانه پیروی کند.
کارآفرینی در دانشگاه مستلزم توسعه کارآفرینی درتمامی سطوح دانشگاه استوتعامل تمامی رشته ها و آموزشهای دانشگاهیرا طلب میکند و علاوه بر آنبایدمراکز نوآوری وکارآفرینیدر هر یک از دانشکدههای دانشگاه فعال شوند. دانشگاه کارآفرین، علاوه بر آموزشمطالب نظری وتئوری، مهارتهای شغلی رشته تحصیلی موردنظرو مهارتهای مدیریتی، بهرهگیری از فرصتهاونوآوریرا به دانشجویان آموزشمیدهد، واقعیتها و الزامات بازار کاررابه آنان میشناساند، از ایدههای جدید وخلاق استقبال می کند وروحیهکارآفرینیرا در بین دانشجویان توسعه می دهد.
دانش آموختگان دانشگاههاینسل سوم،پس از فارغالتحصیلی منتظر کار نمی مانندیابه جستجوی کار نمی پردازند بلکه کارآفرین خواهندبود. دانشگاه کارآفرین دانشگاهی است کهارائهکننده فرصت ها، تجربیات وفرهنگ لازم برای هدایت کردن وتشویقکردن دانشجویان وفارغ التحصیلان به سمت کارآفرینی است.۷
رسالت و مسئولیت نهایی دولت
همچنانکه قبلاً نیز اشاره شد، به نظر میرسد که دانشگاه نسل سوم به سه دلیل که از ویژگیهای آن ناشی میشود، میتواند در رفع برخی مشکلات اساسی وضعیت فعلی اقتصاد و اشتغال نقش موثر ایفا کند. اول به این سبب که دانشگاه نسل سوم در قبال فارغالتحصیلان خود پاسخگو است. بدین معنی که مهارت آموزی، ذاتی دانش آموخته یک دانشگاه کارآفرین است و در صورتی که این مهم در این دانشگاه میسر نشود، اساساً دیگر دانشگاه نسل سوم نیست.
دلیل دوم اینکه تعداد مشاغل موجود در سطح جهان در حال حاضر بیش از ۱۵ هزار عنوان شغلی است و این در حالی است که این رقم در ایران کمتر از ۳ هزار عنوان است و دانشگاه نسل سوم در این میان به دلیل چابکی و انعطاف ساختاری توان ایجاد رشتههای جدید در زمان کوتاه را دارد و میتواند خلاء ناشی از مشاغل تخصصی و مهارتی را پر کند.
دلیل سوم اینکه دانشگاه نسل سوم اساساً بایستی به ثروت آفرینی علم توجه نماید و آن دانشی در این دانشگاه موضوعیت دارد که ثروت آفرین باشد و از سطح نظریه و پژوهش فراتر رود و توان ثروت آفرینی را از طریق علم ممکن سازد.در این راستا دولت میتواند ضابطه نخبگی دانشجویان را با محک مهارت آموزی و کارآفرینی بسنجد و چتر حمایتی خود را به دانشجویان و دانش آموختگان کارآفرین و خلاق تسری دهد.
از این طریق هم به تحریک علایق مهارتی و در اولویت قرار گرفتن آن نایل میشود و هم اینکه با تقویت مسیر کارآفرینی به حل مشکل اشتغال کمک می نماید و از آن مهمتر با به نتیجه رساندن چنین نهال آتیهسازی، از مهاجرت نخبگان جلوگیری میکند. چرا که اگر دانشجوی خلاق و نخبهای بتواند گرهی از مشکلات موجود را در بستر کارآفرینی و خلاقیت توام با حمایتهای قانونی و معنوی باز کند، در نهایت خود نیز از این مسیر ثروت آفرین منتفع میشود و از گرفتار کردن خود در پیچ و خم ساختارهای پوسیده اداری و بروکراتیک دولتی پرهیز میکند. انگیزه ایجاد شده در این مسیر، راه را بر مهاجرتهای بیمورد و بدون هدف که در موارد عمده ناشی از بلاتکلیفی در فضای آموزشی و از آن مهمتر شغلی است، میبندد.
امید است دولت بتواند در ارتباط با نخبگان و تجربه اندوخته، مسیر دشوار و بدیع جدید را نیز همچون گذشته هموار کند و قدم مهمی در این فضای چندبعدی و البته پیچیده بردارد تا مهمترین سرمایه یک کشور که همانا سرمایه انسانی است را غنیتر و کارآمدتر نماید.
پی نوشت ها:
۱-https://www.isna.ir/news/94110300834
۲-http://jamejamonline.ir/online/3086945413950324810
۲.https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/09/29/1606052
http://otaghiranonline.ir/news/16140
۳. https://www.amar.org.ir/ ۵۵۵۳۶۷۱۳-
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/100544
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/94172
http://farhangoelm.ir/
۵. ابراهیم پور کومله، سمیرا. قبادی، سروش. خزایی، کامیان. (۱۳۹۱) دانشگاه نسل سوم؛ گامی به سوی کارآفرینی. مجموعه مقالات کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان. دانشگاه مازندران.
۶. انتظاری، یعقوب. (۱۳۸۳). ظهور دانشگاه کارآفرین و توسعه تعامل علم و صنعت. نشریه علم و آینده، شماره ۸
۷. نشریه داخلی معاونت طرح و برنامه دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز ۹۳، شماره ۵۵، ص ۵ تا ۷