دانشگاه فرهنگیان در تلاطم بی مهریها

تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما از جایگاهی ویژه برخوردار است و به تَبَع آن«معلّم» نیز همواره مورد تعظیم و تکریم بوده و پایگاه اجتماعی والایی داشتهاست. درجه و گسترۀ اهمیت این امر را میتوان در ادبیّات هزار سالۀ ما جُست که بخش عمدهای از آن را «ادبیّات تعلیمی» تشکیل میدهد که سعی دارد اسباب رشد و تعالی همنوع را فراهم سازد و او را از مسیر معرفت و تربیتِ اجتماعی به قلّۀ انسانیّت برساند. با وجود این اهمیّت و اهتمام، تا دورۀ مشروطه، حکومتهای مرکزی نقش چندانی در تأسیس مدارس یا تربیتِ معلّم نداشتهاند و اگر در زمینۀ ترویج علم اقداماتی مانند تأسیس نظامیهها صورت میگرفت، محدود و معدود بوده و جنبۀ عمومی و فراگیر نداشتهاست. در طول این مدّت، رسالت خطیر تعلیم و تهذیب به صورت غیر رسمی بر عهدۀ مکتبخانهها بود که ساختار و اسلوب آنها بیشتر بر آموزش شرعیّات و علوم دینی استوار بود.
در سال۱۲۳۰مدرسه دارالفنون به ابتکار امیرکبیر در تهران تأسیس شد که باید آن را آغازی برای آموزش رسمی در کشور دانست. این مدرسه یا به عبارتی بنیاد آموزشی، با معلّمانی آموزشدیده در چارچوب اصول و ساختاری مشخص، به تربیت و آموزش محصلان مستعد پرداخت. سالها بعد با افتتاح مدارس متعدّد در تهران و برخی شهرهای دیگر، ضرورت تربیت معلّمان برای آموزش در مدارس بیش از پیش احساس گردید.از این رو در سال۱۲۹۷ قانون تأسیس«دارالمعلّمین» در مجلس شورای ملّی تصویب شد تا تربیتِ معلّم صورت قانونی به خود بگیرد. به مرور زمان مؤسّسات و مراکز دیگری در ادامه یا موازات دارالمعلّمین به وجود آمدند و تعلیم و پرورش معلّم را بهتدریج به مرحلۀ تکامل سوق دادند. این مراکز آموزشی را به طور کلّی میتوان به چهار دسته تقسیم نمود:
«نسل اوّل: شامل دارالمعلّمین مرکزی (و دارالمعلّمات) است که در سال ۱۲۹۷ تأسیس و به سرعت به دارالمعلّمین عالی تغییر کرد و با نمود دیگر آن یعنی، دانشسرای عالی (۱۳۱۲)، به نهاد نوتأسیس همنوع یعنی دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳پیوست. دارالمعلّمین مدرسهای است که اصولاً به «مدارس عالی» نظر دارد و با ضوابط آن عمل کردهاست و به سرعت هم توانست، در نام نیز قید «عالی»را وارد کند و با تأسیس دانشگاه در ایران، به آن ملحق شود.
نسل دوم: دارالمعلّمین مقدماتی را شامل میشود که اصولاً برای تولید انبوه در موقعیتهای بومی پدید آمد و دارای ضوابط مدرسهای ماند. این نسل مراکز از تصویب قانون دارالمعلّمین مقدماتی در سال ۱۳۰۸آغاز شد و تا سال ۱۳۵۸به شکل های گوناگون، استمرار حیات داد.
نسل سوم: شامل احیای مجدد دانشسرای عالی(۱۳۳۸) و تأسیس دانشگاه تربیت معلّم (۱۳۵۳) است که احیای مجدد تربیت معلّم دانشگاهی محسوب میشود و تا سال۱۳۸۲ بهطور واقعی با پذیرش دانشجوی دبیری و تا سال ۱۳۹۰ بهطور ظاهری با حفظ نام تربیت معلّم حیات داشته است.
نسل چهارم: با تأسیس مراکز تربیتِ معلم در سال ۱۳۵۹آغاز شد و تا منع پذیرش دانشجو در این مراکز در سال ۱۳۸۲بهطور واقعی فعالیّت کرد و تا سال۱۳۹۰تحت عنوان مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم (ص) استمرار حیات داد و در پایان این سال با تأسیس دانشگاه فرهنگیان، این نسل نیز به تاریخ پیوست[۱].»
تغییر در نحوه استخدام معلّم
استخدام معلّم در دهۀ اخیر از روش رایج و نظاممند خود خارج شد و آموزش و پرورش بنابر ضرورت یا مصلحت، اقدام به تأمین نیروی مورد نیاز خود از راههای مختلف نمود که میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
الف)نهضت سوادآموزی: دولت در سال۱۳۹۰طبق ماده۳۰ خدمات کشوری، واحدهای استانی نهضت سوادآموزی را در آموزش و پرورش ادغام کرد. از آن پس تعداد زیادی از آموزشیاران نهضت به استخدام آموزش و پرورش در آمدند و در مدارس- عمدتاً مقطع ابتدایی- مشغول به کار شدند.
ب)معلّمان حقالتدریس:در مناطقی که کمبود شدید معلّم وجود دارد،از معلّمان حقالتدریس استفاده میشود. این نیروها پس از چند سال با تأمین اعتبار ردیف استخدامی، تبدیل وضعیت شده، به صورت پیمانی استخدام میشوند. در سالهای اخیر مربیان پیشدبستانی و نیز سربازمعلمانی که قبل از سال ۹۱ با آموزش و پرورش همکاری داشتهاند، جذب و در مدارس مشغول به کار شدند.[۲]
ج) آزمون استخدامی: طبق مادۀ ۲۸ اساسنامۀ دانشگاه فرهنگیان، تأمین بخشی از نیازهای خاص آموزش و پرورش از میان دانشآموختگان سایر دانشگاهها، مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی سراسر کشور و حوزههای علمیّه، با شرط گذراندن حداقل دورۀ یکسالۀ مهارتآموزی در«دانشگاه فرهنگیان» بلامانع است. به همین منظور آموزش و پرورش در سالهای اخیر، بخش عمدهای از معلّمان مورد نیاز خود را از طریق آزمون استخدامی تأمین کرده است.
د)دانشگاه فرهنگیان:این دانشگاه در دیماه۱۳۹۰ با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و با تجمیع کلیۀ مراکز تربیت معلّم سراسر ایران تأسیس شد و از سال۱۳۹۱ شروع به کار کرد. این دانشگاه هر چند نوپاست اما متّکی به پیشینۀ صد سالۀ مراکز تربیت معلّم در ایران است. با تأسیس «دانشگاه»، مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم (ص) و مراکز تربیت معلّم، تحت پوشش این دانشگاه ساماندهی شدند. دانشجومعلمان با مدرک تحصیلی دورۀ متوسطه از طریق آزمون سراسری و پس از مصاحبه و گزینش انتخاب میشوند. آنها از ابتدای تحصیل با سپردن تعهد خدمت به استخدام آموزش و پرورش درمیآیند و پس از پایان تحصیلات به عنوان معلّم در مدارس مشغول به کار خواهند شد.
دانشگاه فرهنگیان و تئوری فیل سفید
باید پذیرفت که در میان راههای استخدام معلّم، دانشگاه فرهنگیان سودمندترین و مطمئنترین سرمایهگذاری در زمینۀ تربیت نیروی متعهد و مستعد است. امّا تغییر رویکرد آموزش و پرورش در تأمین نیرو از طرق دیگر، ناخواسته تئوری« فیل سفید» را در ذهن متبادر میکند. فیل سفید گونهای کمیاب و مقدّس در شرق آسیاست که در شمار هدایای نفیس پادشاهان به همتایان یا بزرگان دربار بودهاست. هزینۀ نگهداری این نوع فیل به سبب تقدّسش سرسامآور بوده و متولّی باید اقامتگاه و خوراکی شاهانه برای آن تدارک ببیند. در مقابل، سود و ثمری جز افتخار خدمتگزاری! نصیب نگهدارنده نمیشود. امروزه اصطلاح «فیل سفید» در اقتصاد سیاسی به پروژههای سرمایهگذاری اطلاق میشود که با وجود اهمیّت، سودآور نیستند و ادامۀ فعالیّت آنها نوعی زیان محسوب میشود.
به نظر میرسد مشکلات اقتصادی اخیر تاثیر منفی بر هزینهها وتأمین اعتبارات گذاشته و سبب شدهاست که دانشگاه فرهنگیان در نگاه مدیران به «فیل سفید» تعبیر شود که هزینههای گزافی بر دولت تحمیل کردهاست؛ تا آنجا که وزیر آموزش و پرورش در اواخر بهمن ماه ۹۹ در اظهارنظری غیرمتعارف برخورداری دانشجومعلمان از امتیازاتی؛ چون، استخدام رسمی، معافیّت از سربازی و دریافت حقوق را رانتی بزرگ دانسته که نظام به دانشگاه فرهنگیان دادهاست. اگر این نگاه غیرواقعبینانه را در کنار «طرح انتقال دانشگاه فرهنگیان به پیام نور» و یا «نامه وزیر علوم به رهبر انقلاب در مورد دانشگاه فرهنگیان» قرار دهیم، به سادگی میتوان چرخش دیدگاه مسئولین امر را احساس نمود که تمایل دارند به تدریج طرحهای کوتاهمدّت و زودبازدهِ تأمین نیرو را جایگزین مراکز تربیت معلم کنند. این تغییر رویکرد که باید آن را نوعی خطای راهبردی تلقی نمود، اگر زمانی جامه عمل بپوشد، تبعات فرهنگی و آموزشی زیانباری در پی خواهد داشت که بارزترینِ آن خارج شدن معلّم از مرکز ثقل تعلیم و تربیت و تبدیل شدن آن به «کارگر آموزشی» است. شاید با عِلم به همین نکتۀ حیاتی است که رهبر انقلاب در شهریور ۹۹ خطاب به مسئولان آموزش و پرورش فرمودند:
« باید به گونهای برنامهریزی و ظرفیتسازی شود که معلمان سراسر کشور، فقط از مسیر این دو دانشگاه (دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی) وارد آموزش و پرورش شوند و مجلس شورای اسلامی نیز باید در تصویب طرحها به گونهای عمل کند که خارج از مسیر این دو دانشگاه ، ورودی به آموزش و پرورش نداشته باشد. »
نکتۀ قابل تأمّل در مورد بیمهری نسبت به دانشگاه فرهنگیان این است که یکی از راهکارهای مندرج در «سند تحوّل بنیادین آموزش پرورش»، راهاندازی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد تخصّصی و حرفهای تربیتمحور است که باید با نخبهپروری و پرورش استعدادها سطح موجود را ارتقا دهد. طبعاً اجرای این نقشۀ راه جز با سرمایهگذاری بلندمدّت در جذب و پرورش نیروهای مستعد و توانمند نمودن آنها در دانشگاه فرهنگیان میسّر نیست. دانشگاهی که پشتوانۀ آن، یک قرن تجربۀ مراکز تربیت معلّم و دانشسراهاست و عملکرد ثمربخش آن در نظام آموزشی ما بر کسی پوشیده نیست. در این راستا شایسته مینماید به دو نکتۀ اساسی اشاره کنیم؛ بدین امید که در اتخاذ سیاستهای کلان آموزشی و چشم انداز تأمین نیرو، تقویت و توسعۀ دانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی در اولویّت قرار گیرد و آیندۀ فرزندان مستعد این مرز و بوم در سایۀ طرحهای میانبُر که هدفی جز اشتغالزایی و کاهش هزینه ندارند، با چالش مواجه نشود:
- دانشجومعلمان با سن تقریبی هجده سال وارد دانشگاه فرهنگیان میشوند و به مدت چهار سال، طبق اصول و روشهای نوین تربیتی و آموزشی تعلیم میبینند تا با کسب مهارتهای لازم و احراز شایستگیهای حرفهای معلمی در مدارس مشغول تدریس شوند. آغاز کار این معلمان جوان، توأم با جوانی ، شادابی و انگیزه برای پیشرفت است. فاصلۀ اندک سنی آنها با دانشآموزان، سبب میشود درک و تعاملی متقابل بین معلم و متعلّم در کلاس به وجود بیاید و تعلیم و تربیت در بستری مناسب و مطلوب صورت بگیرد. در مقابل، این مسأله در موارد دیگر جذب نیرو از چالشهای جدی به شمار میرود. پذیرفتهشدگان هرچند دورۀ یکسالۀ مهارتآموزی را زیر نظر دانشگاه فرهنگیان طی میکنند امّا بخش عمدهای از این نیروها با سنی بالای سی سال مشغول به تدریس میشوند که طبعاً علاوه بر اختلاف سنی زیاد با دانشآموزان، مؤلفههای مهم معلّمی به تدریج تحتالشّعاع سن آنان، رنگ میبازد و به تناسب آن از تاثیرگذاری معلم در کلاس درس، به ویژه در مقطع ابتدایی کاسته میشود.
- باید اذعان نمود که آمار روزافزون بیکاری در جامعه بازتاب منفی در مدارس داشته و سبب شده انگیزه و اشتیاق دانشآموزان در یادگیری بهطور محسوسی کاهش یابد. طبق اعلام سازمان سنجش آموزش کشور از کل داوطلبان مجاز به انتخاب رشته در آزمون سراسری۹۹ ،حدود ۵۴ درصد اقدام به انتخاب رشته نکردند. طبعاً این مسأله میتواند معلول علل مختلفی باشد امّا بیشک مهمترینِ آنها مبهم بودن«آینده شغلی»است که امروزه از دغدغههای اصلی دانشآموزان کنکوری محسوب میشود. در این شرایط، دانشگاه فرهنگیان را میتوان کورسوی امیدی دانست که سبب شده دانشآموزان افق را همچنان روشن ببینند و امیدوارانه به تلاش و تکاپوی خود ادامه دهند.
در سال گذشته بیش از ۸۰درصد داوطلبان رشته علوم انسانی که در منطقه۳ حائز رتبه یک تا هزار شده بودند، دانشگاه فرهنگیان را در اولویتِ انتخاب قرار دادند. یقیناً در چنین وضعیتی تعطیلی یا کاهش ظرفیت دانشگاه فرهنگیان اثر نامطلوبی بر انگیزه دانشآموزان خصوصاً در مناطق محروم خواهد داشت و افت تحصیلی را دو چندان میکند. بنابراین انتظار میرود مسئولان محترم آموزش و پرورش با برنامهریزی راهبردی، مسیر شکوفایی و ثمربخشی دانشگاه فرهنگیان را هموار کنند و با تصمیمات شتابزده و غیراصولی جایگاه منیع آن را در نظام آموزشی، بیش از این متزلزل نکنند. بیتردید کشورهای پیشرفته وامدار آموزش و پرورش توانمند خود هستند که توانسته در پرتوی کارآیی معلمانش، نیروی انسانی زبده و ماهر تربیت کند. شایسته است ما نیز نظام تربیتِ معلم کشور را تقویت کنیم تا بر اساس مبانی اسلامی و بهرهمندی از فناوری علمی نوین، معلمانی تربیت شوند که اهداف تعلیم و تربیت اسلامی را محقّق سازند. در فرع آن نیز با تعیین برنامهای همسو و هدفمند میتوان از طریق آزمونهای استخدامی، فارغ التحصیلان علاقهمند و نخبۀ سایر دانشگاهها را جذب و تربیت نمود تا بر غنای دستگاه تعلیم و تربیت افزوده شود و آینده سازان کشور در ساختاری مبتنی بر بینش و دانشی نوین مراحل رشد و بالندگی را طی کنند. | نصراله احمدی مهر
پی نوشت:
۱-موسی پور نعمت الله. یگانه سازی دو رویکرد در تربیت معلم ایران: نقدی بر اساسنامه دانشگاه فرهنگیان. فصلنامه علمی – پژوهشی تعلیم و تربیت. ۱۳۹۸; ۳۵ (۲) :۳۸-۱۳.
۲-سپاس ویژه از آقای حیدر رفیع ؛ کارشناس مسئول آموزش اداره آموزش و پرورش شهرستان رامشیر