دانش آموزان استثنایی

بررسی تطبیقی آموزش کودکان استثنایی در چهار کشور دنیا

کلمه «استثنایی» واژه‌ای جامع و کلی است که به معنای دقیق کلمه شامل همه انسان‌ها می‌شود،زیرا خلقت انسان از دیدگاه الهی، خلقتی ویژه و استثنایی است؛ اما از نظر آموزشی، واژه استثنایی برای کودکانی به‌کار می‌رود که از جهات مختلف ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه‌ای با دیگر کودکان همسال خود دارند و به لحاظ همین تفاوت‌های محسوس قادر نیستند از برنامه‌های درسی عادی که اصولاً بر پایه ویژگی‌ها و توانایی‌های مشترک اکثر کودکان در سنین مختلف تنظیم شده است، به طور شایسته و بایسته بهره‌مند شوند.

مقدار و نوع آموزش و پرورش ویژه‌ای که کودک اسثتنایی بدان نیازمند است، بستگی دارد به عوامل متعددی از جمله درجه، میزان و چگونگی تفاوت کودک با دیگر همسال خود در توانایی‌ها و استعدادها و رشد طبیعی. هرچه میزان تفاوت و اختلاف در رشد و توانایی‌ها بیشتر باشد، نیاز به آموزش و پرورش استثنایی بیشتر خواهد بود. عدم تعادل و هماهنگی بین جنبه‌های مختلف رشد کودک و همچنین ویژگی ذهنی یا جسمی کودک که جنبه‌های مختلف کارایی و بروز استعدادهای وی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، از عوامل بسیار مهم در تعیین چگونگی برنامه‌های آموزش و پرورش استثنایی است.

براساس آمار یونسکو در سال ۲۰۰۹ میلادی، ۶۵۰ میلیون نفر در جهان با ناتوانایی‌هایی در جامعه زندگی می‌کنند. از ۵۷ میلیون کودک دوره ابتدایی که نمی‌توانند به مدرسه بروند، یک سوم آنها بچه‌های ناتوان هستند. تخمین زده شده که۲۰درصد از مردم فقیر جهان کسانی هستند که ناتوانایی‌هایی دارند و بیشتر از ۹۰درصد از بچه‌های با ناتوانی در کشورهای در حال توسعه در مدارس حضور ندارند، ضمن آنکه حدود ۳۰درصد کودکان خیابانی دارای ناتوانی در جهان زندگی می‌کنند.

در مطالعات و فعالیت‌های گسترده‌ای که درباره کودکان و نوجوانان به ویژه کودکان استثنایی انجام می‌شود، مسأله آموزش صحیح کودکان استثنایی، مهم‌ترین کلید یادگیری پایدار در این گروه و تنها راهکار معضل افت تحصیلی و پیشگیری از اتلاف نیروی انسانی است و این در گرو آموزشگاه‌ها و مدیران و معلمانی است که با این گروه از کودکان کار می‌کنند.

«سمیرا شیرمحمدی» و «رویا کلیشادی» از کارشناسان علوم تربیتی دانشگاه شهید رجایی اصفهان در مقاله‌ای با عنوان «بررسی تطبیقی خدمات آموزش و پرورش استثنایی در کشورهای آمریکا، چین، هند و ایران»، با ارائه آمار گفته شده، به مقایسه قابل توجهی از شکل آموزش های استثنایی در این چهار کشور پرداخته‌اند.

آنها می‌نویسند، پژوهش در زمینه آموزش و پرورش بدون مطالعات تطبیقی کامل نمی‌شود. علم آموزش و پرورش تطبیقی، علیرغم جوانی آن، روز به روز در ایران و جهان مورد توجه دانشجویان و پژوهشگران قرار گرفته است. امروزه بیشتر پژوهش‌های مهم، بخش مطالعات تطبیقی دارند. احتمالاً یکی از دلایل عمده آن گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه ایده‌های جهانی شدن و بین‌المللی شدن باشد.

مطالعات تطبیقی به ما کمک می‌کند تا دریابیم دیگران در راه ساختن نظام‌های نوین آموزشی خود چه اقداماتی را به عمل آورده‌اند و چه تدابیری برای اصلاحات آموزشی خویش اتخاذ کرده‌اند. به همین دلیل استفاده از تجارب دیگر کشورها در زمینه آموزش و پرورش استثنایی در اکثر کشورها گسترش یافته است.

آموزش ویژه در ایالات متحده

ایالات متحده از سال ۱۹۷۵ و آغاز قانون تعلیم و تربیت برای همه کودکان معلول، آموزش‌های رایگان و مناسب را برای همه دانش‌آموزان دارای ناتوانی تضمین کرده است. تحت این قانون، ۱۳ طبقه شناخته شده وجود دارند که عبارتند از: اوتیسم، تأخیر رشد، اختلال بینایی، اختلال شنوایی، اختلالات احساسی، آسیب مغزی، اختلالات زبان و گفتار، نابینا ـ ناشنوا، معلولیت چندگانه، معلولیت فیزیکی، عقب‌ماندگی ذهنی، اختلال در سلامت و ناتوانی یادگیری خاص. در این دسته بندی، بیشترین درصد، دانش‌آموزان دارای معلولیت‌های یادگیری هستند.

یک فرایند بسیار یکنواخت وجود دارد که طی آن، دانش‌آموزان دارای ناتوانی در ایالات متحده به عنوان واجد شرایط برای خدمات آموزشی ویژه شناسایی می‌شوند. یک فرم ارزیابی برای دریافت اجازه والدین برای ارزیابی از فرزندش به خانه ارسال می‌شود. هنگامی که والدین فرم را امضا می‌کنند و اجازه می‌دهند، ۶۰ روز طول می‌کشد تا در مدرسه‌ همه آزمایش‌ها انجام شود و جلسات مربوط به نتایج را داشته باشند. پس از تکمیل آزمون، یک جلسه آموزشی انفرادی آموزشی یا IEPبرگزار می‌شود.

در جلسه IEP، نتایج آزمون به اعضای تیم IEPارائه می‌شود. این تیم متشکل شده از مدیر، روانشناس مدرسه، معلم آموزش ویژه، والدین کودک، پرستار مدرسه و دیگر پرسنل در صورت لزوم (مانند مشاور یا رفتار درمانگر اگر کودک دارای مسائل جدی رشته‌ای باشد یا یک متخصص زبان و گفتار (LAS) اگر فرزند دارای مفاهیم یا مشکلات پردازش زبان باشد). گزارش‌های ارزیابی روانشناس مدرسه، معلم آموزش ویژه، پرستار مدرسه و LAS (در صورت لزوم) ارائه خواهد شد. اولین چیزی که تعیین می‌شود این است که آیا کودک دارای معلولیت و واجد شرایط برای خدمات آموزشی خاص است؟ اگر این موضوع تشخیص داده شود، یکIEP برای آن نوشته خواهد شد.IEPچند بخش دارد: اهداف، خدمات ارائه شده، خدمات مربوطه در صورت لزوم، اقامت یا تغییرات، فن‌آوری، کمک، حمل‌ونقل، سال تحصیلی و گذراندن دوره.

خدماتی که در نتیجهIEP ارائه می‌شوند بسیار گسترده هستند. اهداف تحصیلی یا عملیاتی برای دانش‌آموزان آنها را از سطح فعلی عملکرد خود به حداقل رشد یک ساله در آن منطقه می‌برد. دانش‌آموز در محدوده محدود کننده خود(LRE) قرار می‌گیرد، به همان اندازه که ممکن است در همان زمان با همسالان خود همگام باشد، در حالی‌که قادر به دریافت آموزش مناسب نیستند. برای برخی از دانش‌آموزان، LREیا کلاس‌های آموزشی عمومی با پشتیبانی معلم آموزش عالی برگزار می‌شود. برای دانش‌آموزان دیگر که به میزان قابل توجهی از سطح تحصیلی بالاتری برخوردارند، LRE ممکن است یک کلاس آموزشی ویژه در محل مدارس دولتی باشد. برای دانش‌آموزان دیگر، LRE ممکن است یک مکان مختلط باشد که در آن کودک فقط یک ساعت یا دو بار در یک کلاس عمومی تحصیلی صرف می‌کند، اما به اتاق منابع برای خدمات جانبی در زمینه‌های مورد نیازمی‌رود .

این کودک همچنین ممکن است نیاز به خدمات مرتبط به منظور پیشرفت تحصیلی یا اجتماعی داشته باشد. این خدمات عبارتند از مشاوره، آموزش فیزیکی انطباق، گفتار درمانی،کار درمانی و خدمات بینایی یا خدمات شنوایی.

در هنگام آزمون، ممکن است به کودک وسایل کمکی ارائه شود. وسایل کمکی چیزی است که به کودک داده می‌شود، اما نتایج آزمون را تضعیف نمی‌کند. به عنوان مثال، کودکان با مشکلات بینایی می‌توانند تست‌هایی را در چاپ بزرگ‌تر ارائه دهند. بعضی از دانش‌آموزان نیاز به تکنولوژی مناسب برای پیشرفت تحصیلی دارند. یک نمونه واضح از تکنیک‌های کمک‌رسانی می‌تواند یک خواننده بریل برای یک کودک با اختلال بینایی باشد.

منطق دیگری که در جلسات IEP مطرح شده، مربوط به حمل و نقل است. هنگامی که یک خدمات آموزشی ویژه ضروری است، اگر در مدرسه محل زندگی کودک، این خدمت در دسترس نباشد، در این صورت خدمات حمل و نقل،کودک را به مدرسه‌ای با این خدمات منتقل می‌کند. گاهی اوقات یک کودک از مدرسه محله خود برداشته می‌شود، به مدرسه دیگری منتقل می‌شود و سپس در پایان روز به مدرسه محله می‌رود. در سایر موارد، یک کودک دارای معلولیت از خانه خود به مدرسه منتقل شده و در پایان روز به خانه بازمی‌گردد.

بعضی از کودکان واجد شرایط ممکن است بخشی از ماه‌های تابستان هم به خدمات IEP خود احتیاج داشته باشند. در ایالات متحده، به یک کودک مبتلا به ناتوانی در یادگیری، خدمات آموزشی برای نیمی از روز و حدود شش هفته تابستان ارائه می‌شود. سرانجام اینکه، برای یک کودک ۱۶ ساله یا بالاتر، انتقال باید مورد توجه قرار گیرد. آنها ممکن است مهارت‌های کار یا در صورت لزوم، مهارت‌های زندگی مستقل را یاد بگیرند.

IEP دانش‌آموز برای یک سال باقی می‌ماند. حداقل یک بار در سال، IEP مورد بررسی قرار می‌گیرد تا تعیین کند آیا برنامه آموزشی کودک باید تغییر کند یا خیر. والدین چندین بار در طول سال تحصیلی (در هر دوره ارزیابی) گزارش پیشرفت می‌دهند و جزئیات نحوه پیشرفت دانش‌آموزان در اهداف آموزشی خاص خود را مشخص می‌کنند. هر سه سال یک بار باید دانش‌آموز مجدداً ارزیابی شود تا معلوم شود آیا او هنوز واجد شرایط خدمات تحصیلی ویژه است یا خیر. روانشناس مدرسه و حرفه‌ای آموزش ویژه، همان آزمایش را دوباره انجام می‌دهد. با این وجود، تیمIEP پس از سال دوم می‌تواند تصمیم بگیرد که واجد شرایط بودن فرزند تغییری نخواهد کرد و بازنشستگی لازم نیست.

در رابطه با خدمات ارائه شده، هماهنگی قابل توجهی در سراسر کشور ایالات متحده تضمین شده است. این به دلیل قوانین بسیار سختی است که در زمینه آموزش ویژه در ایالات متحده و قانون بهبود آموزش افراد معلول در سال ۲۰۰۴ به تصویب رسیده است.

آموزش ویژه در چین

آموزش ویژه در چین کاملاً مشابه آنچه در ایالات متحده جریان دارد، به نظر می‌رسد. با توجه به آموزش ویژه قبل از اجرای قانون آموزش کودکان برای معلولان در سال ۱۹۷۵، تنها مورد متفاوتی که در سیستم آنها وجود دارد، عدم انسجام است که از مدرسه به مدرسه، شهر به شهر و استان به استان تغییر می‌کند.

آگاهی افراد درباره آموزش ویژه در چین به پایه و اساس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ به عنوان آغاز خدمات ویژه در آن کشور، برمی‌گردد. در آن زمان، مدارس برای افراد نابینا و ناشنوا تأسیس شد. با این حال تا سال ۱۹۸۰، آموزش معلمان برای مربیان ویژه آغاز نشد و تا سال‌های ۱۹۹۰، مؤسسات آموزش معلمان نیاز به ارائه دوره‌های آموزشی ویژه داشتند. پیش از این،‌ کودکان مبتلا به عقب‌ماندگی ذهنی و کودکان دارای معلولیت‌های حرکتی به دلیل کمبود پرسنل و منابع، به‌ طور عمده از مدرسه حذف شدند و کودکان دارای معلولیت‌های دیگر از جمله اوتیسم حتی به عنوان داشتن معلولیت شناخته نشدند. تا سال ۱۹۸۷، فقط ۵۵ درصد از دانش‌آموزان دارای معلولیت در مقایسه با نرخ ثبت‌نام ملی ۹۷درصدی، در مدرسه حضور داشتند.

برخی از قوانین مهم وجود دارد که بر تکامل آموزش‌های ویژه در چین تأثیر گذاشتند. در سال ۱۹۸۲، قانون اساسی تازه تجدیدنظر شده چین، اولین قانون برای ارائه آموزش ویژه در این کشور را را اعلام کرد. سپس در سال ۱۹۸۶ کنگره ملی مردم، قانون اجباری شدن آموزش و پرورش جمهوری خلق چین را به تصویب رساند، مبنی بر این که تمامی کودکان به ۹ سال تحصیلات عمومی آزاد شامل شش سال از تحصیلات ابتدایی و سه سال آموزش متوسطه نیاز دارند. بر این اساس، مدارس ویژه برای کودکان مبتلا به اختلالات بینایی، شنوایی و روانی سازماندهی شدند. در سال ۱۹۹۰، قانون محافظت از معلولان هم تصویب شد و تأکید کرد که خانواده‌ها، واحدهای کار و سازمان‌های اجتماعی باید مسئولیت مراقبت از افراد معلول را به اشتراک بگذارند. در سال ۱۹۹۴، این قانون توسط دستورالعمل آموزش برای افراد معلول تقویت شد که نیاز به یک سیستم گواهی صلاحیت برای معلم آموزش ویژه است. علاوه بر این، قانون معلمان ۱۹۹۳ جمهوری خلق چین و قانون آموزش و پرورش این کشور هر دو خواستار ارائه تعهدات آموزشی برای افراد معلول بودند.

در نتیجه قوانین قبلاً ذکر شده و تأثیر آشکار از غرب در طول زمان، چهره آموزش ویژه در چین امروز بسیار متفاوت است. چین تلاش می‌کند تا در زمینه آموزش کودکان دارای معلولیت بیشتر کار کند و طبق قانون، شش طبقه معلولیت را تشخیص می‌دهد: بصری، شنوایی، فکری، فیزیکی، روانپزشکی و اختلالات متعدد. به طرز شگفت‌انگیزی، میزان شیوع افراد معلول در چین کمتر از سایر کشورها است. با این حال، این تفاوت ممکن است به دلیل این واقعیت باشد که چین تمامی دسته‌های معلولیت را که کشورهای دیگر انجام می‌دهند از جمله ناتوانی‌های یادگیری را به رسمیت نمی‌شناسد. علاوه بر این، چین یک فرهنگ مبتنی بر کشاورزی دارد و اکثریت مردم در مناطق روستایی زندگی می‌کنند. کار فیزیکی، کار اصلی در این مناطق روستایی است که مردم به صورت مولد کار می‌کنند حتی اگر آنها نتوانند بخوانند یا بنویسند. بنابراین بسیاری از افراد دارای معلولیت (مثلا اوتیسم، ناتوانی یادگیری و عقب‌ماندگی ذهنی) ممکن است در مدرسه مناطق روستایی و دور افتاده حضور نداشته باشند.

از آنجایی که اکثر جمعیت چین در مناطق روستایی زندگی می‌کنند، هزینه تأسیس مدارس ویژه برای کودکان معلول در این مناطق بسیار گران است. در چین، تحت تأثیر کشورهای غربی، جنبش «یادگیری در کلاس درس منظم»(LRC) در اوایل دهه ۱۹۹۰ محبوبیت پیدا کرد. در سال ۱۹۹۰، ۱۰۵ هزار دانش‌آموز معلول در مدارس و حدود ۱۸درصد از آنها در کلاس‌های آموزشی عمومی قرار گرفتند. در سال ۲۰۰۳ هم برنامه‌های LRC تقریباً به ۶۷درصد از تمامی دانش‌آموزانی که دارای معلولیت در مدارس عادی بودند، خدمت می‌کردند.

اکنون کودکان دارای معلولیت در کلاس‌های آموزش عمومی چینی پذیرفته می‌شوند؛ با این حال، خدمات در بهترین حالت متناقضند. حق‌الزحمه برای قرار دادنLRC شامل کسانی است که می‌توانند با تحصیل و زندگی در مدارس دولتی سازگار باشند. در حال حاضر، سه دسته از معلولیت در محیط آموزش معمول وجود دارد: آسیب‌دیدگی، اختلالات شنوایی و عقب‌ماندگی ذهنی. دستاورد قابل توجهی که توسط برنامه‌هایLRC چین ایجاد شده، افزایش چشمگیر ثبت‌نام تعداد کودکان دارای معلولیت است.

با این حال چین چندین مانع عمده برای غلبه کردن دارد. اول، واقعیت بزرگ بودن اندازه کلاس است. به‌طور معمول، کلاس‌ها بین ۴۰ تا ۷۵ دانش‌آموز دارند؛ بنابراین درست کردن این فضا برای آموزش فردی دانش‌آموزان نیازمند، بسیار دشوار است. علاوه بر این، آموزش معلمان نیز مشکل‌ساز است. بسیاری از معلمان مدارس عادی هرگز برای آموزش ویژه تعلیم نداده‌اند. دانش‌آموزانی که دارای معلولیت هستند اغلب در کلاس درس، نادیده گرفته می‌شوند و ممکن است دستورالعمل‌های مناسب دریافت نکنند؛ زیرا معلمان نه زمان کافی و نه دانش کافی برای کمک به آنها دارند.

آموزش ویژه چین با چالش‌های متعددی در قرن بیست و یکم مواجه است. به عنوان نمونه مدل آموزش کامل کلاس در کلاس‌های چینی غالباً حکمفرما است. این مدل در تدریس اطلاعات موجود در کتاب‌های درسی به دانش‌آموزان در کلاس‌های پرجمعیت مؤثر بوده است، زیرا اعتقاد داشتند که این نوع آموزش، دانش‌آموزان را برای رقابت سخت در ارتقاء رتبه و محدودیت ورودی کالج، بهترآماده می‌کند. با این حال چالش باقی‌مانده برای راه‌هایی است که در آن تنوع یادگیری تحت این یکنواختی تدریس مورد توجه قرار گیرد و آن تمرین دادن آموزش‌های فردی به دانش‌آموزان معلول است.

نکته دیگر این که ارزیابی دستاورد دانش‌آموزان معلول از برنامه‌های رسمی، همانطور که در ایالات متحده است، وجود ندارد و هیچ روش ارزیابی خاصی هم توسعه نیافته است. در برخی از مدارس «یادگیری در کلاس‌های منظم»، دانش‌آموزان دارای معلولیت، علیرغم این‌که نام آنها در لیست ثبت‌نام است، به تنهایی نشسته‌اند یا از فعالیت‌های کلاس درس جدا هستند یا حتی در خانه باقی مانده‌اند. متأسفانه این شیوه معمول، «روان در کلاس درس معمولی» نامیده می‌شود.

علاوه بر این، مشکلات مربوط به روش‌های شناسایی و تشخیص کودکان دارای معلولیت، کمبود تکنولوژی تشخیصی و متخصصان با تجربه نیز وجود دارد. معلمان هم به‌ویژه در سیستم چین چالش‌برانگیز هستند. در ایالات متحده، احتمال بیشتری وجود دارد که معلمان از طریق برنامه‌های دیپلم، دوره تحصیلی یا سیستم آموزش مداوم، آموزش ویژه ببینند. چین فاقد آموزش معلم برای آموزش ویژه است. گفته می‌شود که اکثر معلمان چینی، آموزش‌های ویژه‌ای را در اختیار ندارند. در سال ۱۹۹۱ تخمین زده شد که حتی اگر مؤسسات آموزش معلم موجود بتوانند میزان فارغ‌التحصیلی خود را دو برابر کنند،آموزش معلمان مورد نیاز برای پاسخگویی به نیازهای دانش‌آموزان دارای عقب‌ماندگی ذهنی، چندین سال زمان می‌برد.البته به نظر می‌رسد معلمان چینی، حجم آموزشی و مدیریتی بسیار سنگین‌تر از همتایان خود در ایالات متحده دارند؛ زیرا کارکنان حرفه‌ای با معلمان همراه نیستند، بنابراین اجرای دستورالعمل‌های فردی بیشتر می‌شود. علاوه بر این، با توجه به سیستم رقابتی بالا توسط بازرس، مربیان در چین اغلب با فشار برای ارتقاء بالاتر به کالج‌ها مواجهند، در حالی که همزمان نیازهای دانش‌آموزان معلول را برآورده می‌کنند. در این محیط رقابتی، معلمان ممکن است زمان، انرژی یا دانش حرفه‌ای کافی برای کمک به دانش‌آموزان با نیازهای ویژه در کلاس‌های خود نداشته باشند. یکی دیگر از عوامل چالش‌برانگیز در سیستم آموزشی چین، حمل و نقل است. حمل و نقل علاوه بر محدودیت‌های مالی، عامل تأثیرگذاری است. کمااینکه میزان اهمیت آن در سیستم آموزشی ایالات متحده نیز مورد اشاره قرار گرفت.
آموزش ویژه در هند

هند بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون جمعیت دارد. سیستم آموزش و پرورش با توجه به جمعیت متنوعی که در اختیار دارد، مراحل مختلفی از توسعه را می گذراند. تقریباً از ۶۰ سال پیش، هند تعهد قانونی برای ارائه آموزش رایگان و اجباری برای همه تا سن ۱۴ سالگی ایجاد کرد، بسیاری از معلولیت‌ها به رسمیت شناخته شده است و اکنون قوانین مربوط به آموزش ویژه برای معلولین وجود دارد؛ به ویژه قانون افراد معلول در سال ۱۹۹۵، با این حال، مسائل زیادی وجود دارد که بر حوزه آموزش ویژه تاثیر می‌گذارد.

در هند، اجرای قوانین آموزش و پرورش در میان ایالات مختلف ثابت نیست. چرا که دولت‌های ایالات، این قوانین را به صورت متفاوتی تفسیر می‌کنند و آنها را به صورت متفاوت اجرا می‌کنند. به عنوان مثال، در دولت «کرالا» عملاً هر کودک با تکمیل مدرسه ابتدایی به مدرسه متوسطه منتقل می‌شود و هر مدرسه دارای حداقل پنج کلاس درس و پنج معلم است و از سوی دیگر، در ایالت «بیحر» تنها ۵۰ درصد کودکان به مدرسه می‌روند. اکثر کودکانی هم که وارد مدرسه می‌شوند نمی‌توانند چرخه مدارس ابتدایی را تکمیل کنند، بسیاری از مدارس هم با کمبود معلم مواجه اند و معلمان هم برای انجام نقش خود از حمایت‌های علمی کمتری برخوردارند.

از حدود ۲۰۰ میلیون کودک در سن مدرسه (۶ تا ۱۴ سالگی)، حدود ۸۰ میلیون کودک در مدرسه حضور ندارند. معلوم نیست که آیا برخی از این کودکان در حال تحصیل هستند یا هیچکدام از آنها آموزش نمی بینند. به احتمال زیاد این کودکان هیچ‌گونه دسترسی به آموزش و پرورش ندارند. طبق داده‌های سرشماری سال ۲۰۰۱، ۲ درصد کودکان در گروه سنی ۶ تا ۱۴ ساله دارای نیازهای ویژه هستند، برآورد شده است که حدود ۳۸ درصد از این کودکان از مدرسه خارج می‌شوند.

قانون معلولان هند در سال ۱۹۹۵ معلولیت را به صورت: بصری، شنوایی، گفتار، حرکتی یا ذهنی طبقه‌بندی کرد. معلولیت‌های یادگیری(LD) تحت دسته «ذهنی» قرار می‌گیرند، به این ترتیبLD با عقب‌ماندگی ذهنی و بیماری روانی مرتبط می‌شود .

بررسی‌های انجام شده توسط مرکز ملی ترویج استخدام برای افراد معلول (NCPEDP) نشان داد که تنها ۱.۲% از افراد معلول در هند دارای تحصیلات خاصی هستند. در نظرسنجی در سطح مدرسه، NCPEDP متوجه شد که از ۸۹ مدرسه، ۳۴ مدرسه، دانش‌آموز با معلولیت نداشتند و متاسفانه، ۱۸ مدرسه حتی سیاست های علیه پذیرش کودکان معلول داشتند.

آموزش و پرورش استثنایی در ایران

تاریخچه برنامه آموزش و پرورش استثنایی در ایران به دهه اول قرن چهاردهم شمسی مربوط می‌شود. در این دوران، اولین مدرسه ناشنوایان در تهران توسط مرحوم «جبار باغچه‌بان» و نخستین مدرسه ویژه نابینایان در تبریز به وسیله یک کشیش آلمانی به نام «کریستفل» تاسیس و به دنبال آن در چند شهر دیگر مدارس مشابهی از سوی افراد خیر و آگاه بنیاد نهاده شد. در این مورد می‌توان از تاسیس مدرسه شبانه‌روزی نابینایان در تهران در سال ۱۳۲۸ و چندین مدرسه استثنایی دیگر همچون ابابصیر، خزائلی، و غیره نام برد. در سال ۱۳۴۷ دفتری به نام آموزش کودکان و دانش‌آموزان استثنایی در وزارت آموزش و پرورش ایجاد شد. در واقع مسئولیت این دفتر، شناخت و جایگزینی مطلوب و آموزش و پرورش کلیه کودکانی است که به علت تفاوت‌های قابل ملاحظه ذهنی، جسمی و عاطفی قادر به استفاده از برنامه‌های عادی آموزش و پرورش نیستند.

پس از انقلاب، توجه به توان بخشی کودکان استثنایی سبب شد تا سازمان آموزش و پرورش استثنایی در سال ۱۳۷۹ با تصویب مجلس شورای اسلامی تاسیس شد. این سازمان هم اکنون با تحت پوشش قرار دادن بیش از ۱۰۰ هزار دانش‌آموز استثنایی در هفت گروه به ارائه خدمات آموزشی، پرورشی و توان‌بخشی مشغول است:

دانش‌آموزان با نیازهای ویژه ذهنی، کم‌توان ذهنی

کودکان و دانش‌آموزان آسیب‌دیده شنوایی

کودکان و دانش‌آموزان آسیب‌دیده بینایی

کودکان و دانش‌آموزان دارای مشکلات ویژه یادگیری

کودکان و دانش‌آموزان دارای مشکلات رفتاری

کودکان و دانش‌آموزان دارای مشکلات جسمی ـ حرکتی

کودکان و دانش‌آموزان دارای مشکلات با معلولیت‌های چندگانه (چند معلولیتی)

اهداف سازمان آموزش و پرورش استثنایی در ایران به قرار زیر است:

۱ـ طراحی سیستم آموزشی، پرورشی، و توانبخشی به نحوی که ناتوانایی‌‌های ذهنی و جسمی کودکان و دانش‌آموزان استثنایی جبران شود. آن گونه که کودکان و دانش‌آموزان بتوانند پس از گذراندن مراحل تحصیلی خود موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسب شرایط خویش را به دست آورند.

۲ـ تغییر و اصلاح مداوم آموزش و پرورش استثنایی با توجه به روشهای نوین پرورش استثنایی در جهان و نیازهایی که این گونه کودکان و دانش‌آموزان در ارتباط با شرایط خاص جامعه دارند.

۳ـ آموزش و پرورش گروه‌های مختلف کودکان و دانش‌آموزان استثنایی با توجه به نیازهای خاص هر گروه در سطوح قبل از دبستان، ابتدایی، راهنمایی و متوسطه و با تأکید خاص بر آموزش حرفه‌ای و تلاش برای تحت پوشش قرار دادن کلیه این گونه کودکان و دانش‌آموزان

۴ـ کمک به پیشگیری از بروز ناتوانی‌های جسمی و ذهنی، قبل از تولد و بعد از تولد از طریق بالا رفتن سطح آگاهی عمومی در زمینه عوامل بروز معلولیت‌ها و خصوصیات کودکان استثنایی

نحوه تشخیص این کودکان در بدو ورود به مدرسه این گونه است که بعد از تست شنوایی‌سنجی و بینایی‌سنجی عملکرد تحصیلی و تا حدودی هوش کودکان بررسی می‌شود. چنانچه گیرنده تست، تشخیص دهد عملکرد فرد قابل قبول نیست، شخص را برای تست‌های تخصصی ارجاع می‌دهد. تست‌های تخصصی انواع مختلفی دارند. این تست‌ها خیلی دقیق نخواهد بود و اشتباهات احتمالی را دربر خواهد داشت، اما تست های تخصصی توسط مراکز مشاوره و روانشناس‌های ماهر طرف قرارداد آموزش و پرورش گرفته می‌شود و احتمال اشتباهات آن به نسبت کمتر خواهد بود.

در بعضی مواقع توانایی‌های هوشی و عملکرد کودکان به‌گونه‌ای است که به‌طور قطع نمی‌توان آن‌ها را تشخیص داد. لذا به عنوان موقت به مدارس عادی یا استثنایی معرفی می‌شوند و چنانچه پس از یک سال جایگاهشان مناسب نبود، دوباره برای تست تخصصی ارجاع داده می‌شوند. آموزش و پرورش کودکان استثنایی بر سه بعد مهم متمرکز است. فراگیر، محیط آموزشی و ارتباط بین معلم و فراگیر. که این هر سه بعد مانند ابعاد یک مثلث در ارتباط متقابلند. موقع تمرکز بر ارتباط متقابل بین معلم و فراگیر مطالب بر محور آموزشی نظیر ایجاد انگیزه جهت رشد زبان و مهارت‌های اجتماعی سازمان می‌یابند و هنگام تمرکز بر محیط آموزشی زمینه برای تغییرات محیطی متفاوت نظیر کلاس‌ها یا اتاق‌های مرجع برنامه‌های معلم سیار و … فراهم می‌شود.

متأسفانه خدمات زیادی از طرف آموزش و پرورش ارائه نمی‌شود. حتی تعدادی از مدارس برای هزینه‌های اولیه با مشکل مواجه می‌شوند؛ به طوری که یکی از دغدغه‌های مدیران مدارس استثنایی جذب پول از طریق خیریه‌ها است. ولی با این حال در مدارس خدماتی به صورت محدود ارائه می‌شود که در هر طیف از کودکان استثنایی متفاوت است. به عنوان مثال در حیطه توانبخشی هر هفته متخصص گفتار درمان به مدارس آهسته گام فرستاده می‌شود و در مدارس با معلولیت‌های حسی ـ حرکتی متخصصی در حیطه حرکت درمان‌گر مسئولیت ارائه خدمات را به عهده دارد.

در پیوستار جایابی برای دانش‌آموزان با نیازهای ویژه، گزینه‌های خدمات آموزشی درشش سطح مطرح می‌شود:

اولین و بالاترین سطح، حضور در کلاس عادی است که با کمترین محدودیت در محیط یادگیری همراه است و بیشترین تعداد دانش‌آموزان در آن جا می‌گیرند.

در سطح دوم، دانش‌آموزان در کلاس عادی حضور یافته و به معلم سیار نیاز دارند.

در سطح سوم، دانش‌آموزان بیشتر وقت خود را در کلاس عادی گذرانده و برای دریافت آموزش ویژه و خدمات تخصصی به اتاق مرجع هدایت می‌شوند.

در سطح چهارم به دانش‌آموزان در کلاس ویژه، ولی در مدرسه عادی، خدمات آموزشی ارائه می‌شود.

در سطح پنجم دانش‌آموزان در مدرسه ویژه یا استثنایی آموزش می‌بینند.

سطح ششم نیز مربوط به جایابی دانش‌آموزان در مراکز شبانه‌روزی است که بیشترین محدودیت در محیط یادگیری وجود دارد.

سیستم آموزش و پرورش استثنایی بر این مبنا است که افراد را به طریقی آموزش بدهند که در آینده بتوانند با اندک کمک خارجی زندگی خودشان را اداره کنند. در این میان مسائل اقتصادی و اشتغال از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین دلیل در حوزه‌های مختلف استثنایی که طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود اقدامات مختلفی صورت می‌گیرد. به عنوان مثال دانش‌آموزان آهسته گام پس از پایان دوره ابتدایی به جای متوسطه اول به دوره پیش حرفه‌ای می‌روند و در آنجا متناسب با جنسیت و توانایی‌هایشان کارهای مختلفی مثل پخت نان و شیرینی، تولید لباس، نجاری و کارهای کارگاهی را آموزش می‌بینند و اداره استثنایی هم در نمایشگاه‌های مختلف در سطح شهر غرفه فروش دارند و محصولات این دانش‌آموزان را به فروش می‌رسانند. خیلی از مدارس پیش حرفه‌ای و حرفه‌ای (متوسطه دوم) هم از این طریق کسب درآمد می‌کنند.

نتیجه‌گیری

افرادی به عنوان کودکان استثنایی شناخته می‌شوند که به خدمات آموزشی ویژه و حمایت‌های گسترده نیاز دارند تا از کل استعدادهای خود استفاده کنند. آن‌ها به خدمات نیاز دارند زیرا در مقوله‌های زیادی با یکدیگر تفاوت دارند. این کودکان نباید به هیچ وجه طرد شوند. این کودکان نیز می‌توانند در زمینه‌هایی متناسب با توانایی‌هایی که دارند برای جامعه مفید واقع شوند و در زمینه‌های خاص آموزش ببینند، خانواده و تیم آموزشی مدرسه با همکاری یکدیگر می‌توانند برنامه‌هایی را برای پیشرفت این کودکان تهیه کنند و تمام امکاناتی که در یک جامعه برای کودکان عادی وجود دارد برای این کودکان نیز استفاده شود. معلم و خانواده و تمام کسانی که با کودک سر و کار دارند باید به تفاوت‌های این کودکان در امر آموزش و تربیتی پرورشی دقت کنند و در امر آموزش افرادی صبور باشند. در ایالات متحده یک سیستم وجود دارد که دانش‌آموزانی که دارای معلولیت هستند شناسایی شده و خدمات خاص و مرتبط با آن را فراهم می‌کنند که نیاز به پیشرفت تحصیلی دارند. همچنین حمایت و خدمات برای این دانش‌آموزان شامل برنامه‌های آموزش فردی، کمک به حفظ زندگی خانوادگی و اجتماعی این کودکان، تنوع و تراکم بیشتر حمایت و خدمات، برنامه انتقال برای ورود به محیط کار است. در چین و هند، معلمان با کلاس‌های بسیار بزرگ روبه‌رو می‌شوند و هیچکدام از پرسنل پشتیبانی نمی‌کنند که به آنها کمک کنند، چه در کلاس آموزش عمومی و چه در یک کلاس

آموزش ویژه.

در ایران خدمات ارائه شده از طرف آموزش و پرورش طیف گسترده‌ای ندارد و از فناوری‌های پیشرفته به نسبت آمریکا استفاده نمی‌شود. در ایران مشکلات مالی از عمده‌ترین مشکلات مدارس استثنایی به حساب می‌آید. با این وصف بین برنامه حمایت و خدمات آموزشی ایران و ایالات متحده در زمینه سیاست‌ها، اهداف و نوع خدمات هم شباهت و هم تفاوت وجود دارد و در جایی که سیاست‌ها با هم متفاوت بودند به دنبال آن اهداف و نوع خدمات هم با هم فرق می‌کردند. با این نظر می‌توان با توجه به شرایط فرهنگی ایران، در زمینه اقتباس برنامه‌های متفاوت ایالات متحده، به منظور دست‌یابی به شرایط بهتر برای کودکان استثنایی اقدام کرد.

کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم.در سال ۸۸ بازنشسته شده ام.با توجه به علاقه وافرم به استفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه های شخصی خودپیرامون مسایل تربیتی ، آموزشی و فرهنگی به دیگران درمهر ماه ۱۳۸۸ افدام به راه اندازی وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی به آدرس www.mh1342.blogfa.com بر روی بلاگفا نمودم. خوشبختانه با استقبال خوبی مواجه شده و من را مصصمم کرد به صورت مستقل سایت خود را راه اندازی نمایم. با سیستم مدیریت محتوای جوملا کار خود را به مدت ۵ سال ادامه داده اما به دلیل مشکلات ایجاد شده به ورد پرس نقل مکان کردیم اکنون در سال ۹۶ با سایت جدید با آدرس http://www.eduarticle.me با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر در خدمت شما عزیزان می باشم. امیدوارم شما بازدید کننده محترم من را از راهنماییهای خود محروم ننمایید.قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی باشدو کلیه مسوولیت آن به عهده نویسندگان است. استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی مراجعه بفرمایید. مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد.در ضمن باید از همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم. ممکن است نام نویسندگان و منابع بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می نمایم .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا