موزگاران میتوانند برای تقویت فضای کلاس و یادگیری دانشآموزان استثنایی (ناتوان ذهنی) راههای زیادی برای استفاده از موسیقی پیدا کنند. انواع مشخصی از موسیقی روی الگوی امواج مغز تأثیر میگذارند و فعالیت مغز را کند یا تند میکنند.
برخی معلمان گزارش دادهاند که آهنگهای کلاسیک، دانشآموزان را آرام و ساکت میکند. در حالی که مارشهای نظامی تأثیری انرژیزا دارند. انواع مختلف موسیقی باید استفاده شوند تا قدرت شاگردان را برای تحلیل صداها و الگوهای موسیقایی بیشتر کنند و درک آنها از نحوه برقراری ارتباط آهنگسازان توسط موسیقیشان را بالا ببرد. موسیقی میتواند وسیلهای قدرتمند برای تکمیل زمینههای درسی مختلف باشد.
الگوها و نمادهای موسیقی، مفاهیم زیربنایی هستند که به قابل فهمتر کردن ریاضی کمک میکنند.
مثلاً یک ارتباط طبیعی این است که هنگامی که شاگردان ارزش نتهای کامل، نصفه و یک چهارم را یاد میگیرند، به آنها کسر را نیز یاد بدهیم. ما میتوانیم مطالعه تاریخ را با دیدن تأثیرات آهنگهای وطنپرستانه روی احساسات و رفتار مردم تقویت کنیم.
آموزگاران میتوانند برای تقویت فضای کلاس و یادگیری دانشآموزان استثنایی (ناتوان ذهنی) راههای زیادی برای استفاده از موسیقی پیدا کنند. انواع مشخصی از موسیقی روی الگوی امواج مغز تأثیر میگذارند و فعالیت مغز را کند یا تند میکنند.
برخی معلمان گزارش دادهاند که آهنگهای کلاسیک، دانشآموزان را آرام و ساکت میکند. در حالی که مارشهای نظامی تأثیری انرژیزا دارند. انواع مختلف موسیقی باید استفاده شوند تا قدرت شاگردان را برای تحلیل صداها و الگوهای موسیقایی بیشتر کنند و درک آنها از نحوه برقراری ارتباط آهنگسازان توسط موسیقیشان را بالا ببرد. موسیقی میتواند وسیلهای قدرتمند برای تکمیل زمینههای درسی مختلف باشد.
الگوها و نمادهای موسیقی، مفاهیم زیربنایی هستند که به قابل فهمتر کردن ریاضی کمک میکنند.
مثلاً یک ارتباط طبیعی این است که هنگامی که شاگردان ارزش نتهای کامل، نصفه و یک چهارم را یاد میگیرند، به آنها کسر را نیز یاد بدهیم. ما میتوانیم مطالعه تاریخ را با دیدن تأثیرات آهنگهای وطنپرستانه روی احساسات و رفتار مردم تقویت کنیم.
اگر دانشآموزان استثنایی یاد بگیرند که مردم چه طور از ضرب طبل و ترانههای دورهگردی استفاده کردهاند تا اطلاعات یا اجزای یک فرهنگ را از محلی به محل دیگر منتشر کنند، میتوانند فهم بیشتری از ارتباط آنها داشته باشند.
در یک کلاس فیلمسازی یا داستاننویسی، دانشآموزان میتوانند تجربه کنند که وقتی یک فیلم وحشتناک تماشا میکنند، چگونه انواع مختلفی از موسیقی، احساس آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
یادآوری اطلاعاتی که در قالب موسیقی یا قافیهدار باشد، بسیار راحتتر از یادآوری همان اطلاعات در قالب نوشته است. بچههای کوچکی را در نظر بگیرید که آهنگها و شعرهای بچهگانهای را که آموختهاند، به راحتی میخوانند. کودکان ۵ ساله میتوانند به طور خودآگاه با تقریباً دو تکه اطلاعات در یک زمان کار کنند که به نظر میرسد ظرفیت حافظههایشان را بسیار محدود میکند.
گوش دادن یا آموزش موسیقی به تحول تمیز توالی شنیداری کمک میکند. موسیقی سبب کاهش رفتارهای خودتخریبی، پرخاشگری و دیگر رفتارهایی میشود که افراد را درگیر میکنند.
همچنین موسیقی، ظرفیتی برای بهبود مهارتهای ارتباطی مراجعان است. پژوهشها نشان میدهد که موسیقی که در زمینه ناتوانیهای یادگیری استفاده میشود، میتواند اثر متوسطی داشته باشد که کیفیت زندگی مراجعان را بالا میبرد.
موسیقی در جریان آموزش خواندن، نتایج درخشانی را برای دانشآموزان به?ارمغان مــیآورد. در طرحی آزمایشی که در مدرسهای در بروکلین نیویورک اجرا شد، موسیقی و هنرهای دیگر در جریان آموزش استفاده شد. این جایگیری هنرها در روند آموزش تأثیر چشمگیری روی خواندن دانشآموزان داشت. دانشآموزانی که در خواندن ضعیف بودند با شرکت در این دورهها توانستند پیشرفت خوبی را نشان دهند.
در پژوهشی که روی بیش از ۱۳ هزار دانشآموز در ۴۲ مدرسه انجام شد، جریان پیشرفت فرآیند خواندن، ریاضیات، صحبت کردن، مهارتهای نوشتاری با کمک موسیقی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج درخشانی در بر داشت. این نتایج توسط هارل، مدیر برنامهریزی کنزاس مطرح شد و از آن پس هنرها به اضافه موسیقی، وارد برنامه آموزشی ـ تحصیلی مدارس شدند.
موسیقی در تقویت تعداد بسیاری از مهارتهای اجتماعی و تحصیلی نقش عمدهای دارد. مطمئناً موسیقی، حافظه فرایندی (بدن) را تقویت میکند و در نتیجه یادگیری پایدار به وجود میآید.
پژوهش روی ۹۷ دانشآموز کالیفرنیایی نشان داد که دروس هنری، اگر در روند جریان آموزشی واقع شوند، فرآیند یادگیری و مهارتهای پایه در ریاضیات، خواندن و نوشتن افزایش مییابد.
در سال ۲۰۰۰ پژوهشی توسط اشنایدر و کلوتز با عنوان «تأثیر آموزش موسیقی و شرکت در فعالیتهای ورزشی بر پیشرفت تحصیلی» انجام گرفت. نتایج نشان داد گروه آموزشی موسیقی از عملکرد بهتری در ریاضی و زبان برخوردار بودند. رابرت زاتور (۱۹۹۶) روانشناس عصب شناختی در مؤسسه عصبشناختی مونترال میگوید: «شکی نیست که وقتی شما به یک قطعه واقعی موسیقی گوش میدهید، تمام مغز درگیر میشود.
آثار موسیقی بر روح و ذهن دانشآموزان ناتوان ذهنی:
۱٫ موسیقی بر حافظه اثر تسهیلکننده دارد.
۲٫ موسیقی با کلام، در مقایسه با حافظه دیداری بر حافظه کلامی اثر بیشتری دارد.
۳٫ موسیقی غمگین بر یادآوری مواد غمگین در هر نوع حافظه (کلامی و دیداری) اثر بیشتری دارد.
۴٫ موسیقی با کلام شاد، در مقایسه با مواد غیر کلامی شاد بر یادآوری مواد کلامی شاد اثر بیشتری دارد.
۵٫ موسیقی بیکلام در مقایسه با مواد غیرکلامی شاد بر یادآوری مواد غیرکلامی غمگین اثر بیشتری دارد.
۶٫ موسیقی با کلام شاد برای یادآوری مواد کلامی شاد در مقایسه با مواد غیرکلامی غمگین اثر بیشتری دارد.
پژوهش شاو (۱۹۹۳) توجه جهانی را به خود جلب کرد و آن زمانی بود که او گزارش کرد افزایش هوش بهر در گروهی از دانشآموزان کالج که به سونات پیانو موتزارت در D ماژور گوش کرده بودند، موقتاً دیده شد. او به همراه یکی از دانشجویان فارغالتحصیل، یک مدل رایانهای را اختراع و آن را برای ریاضی موسیقایی با اشاره به الگوهای مغزی استفاده کرد.
او در آغاز روی موسیقی کلاسیک تجربی (نه موتزارت) کار کرد. سپس نتایج موسیقی کلاسیک روی مغز کودکان ۳ ساله و سپس دانشجویان کالج را آزمایش کرد.
پس از این که سه گروه از دانشجویان کالج ارزیابی شدند، برای یک گروه موسیقی موتزارت، برای گروه دیگر نوای تن آرامی و برای گروه سوم سکوت ارائه شد. وقتی دوباره ارزیابی شدند، آنها که به موسیقی موتزارت گوش کرده بودند، سطوح هوشیشان ۹ نمره افزایش یافته بود. در حالی که پس از ۵ دقیقه این اثر از بین رفت. او یک برنامه رایانهای و آموزش کی بورد پیانو برای بهبود یادگیری ریاضیات درست کرد که در حال حاضر در کودکستانها ارائه میشود.
موسیقی دارای وزن و نظم خاصی است و با ادراک موسیقی در مغز، ساز و کار یادگیری تحتالشعاع قرار میگیرد و کارکردهایی چون حافظه و ادراک که با یادگیری ارتباط تنگاتنگی دارند، تقویت میشود و فرایند یادگیری درسی مانند ریاضی بهبود پیدا میکند.
با توجه به اهمیت این مسأله میتوان به آموزگاران و کارشناسان توانبخشی و آموزشی توصیه کرد که استفاده از موسیقی را نیز (در کنار راهکارهای آموزشی دیگر) در برنامههای آموزشی دانشآموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی مورد توجه قرار دهند.
منابع:
۱٫ بنسون، اتین (۲۰۰۳). درک حملات موسیقی و کلام. ترجمه دشتی. بهنوش (۱۳۸۱). مجله تازههای علوم شناختی. سال ۴٫ شماره ۳٫ صص ۶ـ۷۴٫
پورافکاری، نصرتاله (۱۳۷۴). فرهنگ جامع روانشناسی. روانپزشکی. تهران. نشر فرهنگ معاصر.
۲٫ تنکابنی، سید فریدالدین (۱۳۸۲). مقدمهای بر موسیقی و مغز. فصلنامه تازههای علوم اعصاب. سال اول شماره ۲٫ تابستان ۸۲٫ صص۱۳۳ ـ ۱۳۰٫ تهران. نشر انسان.
۳٫ جنسن، اریک (۲۰۰۱). مغز و آموزش. ترجمه محمد حسین، لیلی، رضوی، سپیده. تهران انتشارات مدرسه.
۴٫ زاده محمدی، علی؛ حیدری، محمود؛ تیموری، محمد مجد (۱۳۸۰). «بررسی اثر موسیقی درمانگری بر علائم منفی و مثبت بیماران روان گسیخته». مجله روانشناسی ۱۹/ سال پنجم. شماره ۳٫ تهران. نشر سمباد.
منبع: نشریه تعلیم و تربیت استثنایی