فصل دوم
در حفظ زبان است. که زخم زبان بدتر از زخم سنان است.آنچه زخم زبان کند با مرد زخم شمشیر جان ستان نکند. زبان را اثر غریب و زخمش در جگر بدتر از زخم شمشیر است. زیان باید ابدا از سخنان تلخ نگوید چه خوب گفته است شاعر:
گفتار تلخ از لب شیرین نه خور است |
خوش کن کلام را که ز هرچه بهتر است |
سخنانش باید نمکین و گفتارش شیرین باشد. زخم زبان هرگز التیامپذیر نیست و تا عمر باقی اثر آن باقی خواهد ماند.
زهی احمقی که هزار ناملایم میگوید بعد از آن به این عذر معتذر میشود که میان جنگ نان و حلوا قسمت نمیکنند توپ است و تفنگ و چوبست و سنگ، اما بعد از جنگ دیگر نان و حلوا از دست آن زن نمیباید گرفت و متوقع دوستی نباید بود و طمع از محبت باید برید. پس باید ابدا حرف تلخ نگوید و اگر مرد را در حال تغیّر ببیند، به گفتار نرم، چون آبست بر آتش و هر چند گناهی نکرده باشد و در مقابل مرد اِسناد گناه به خود دهد و از روی عذرخواهی برآید به تملق و چاپلوسی پیش آید و به طوری رفتار نماید که مرد را خجل کند و اگر آن ساعت هم خجل نشود لامحاله بعد خجل خواهد شد و باعث ازدیاد محبت میشود . به یک کلمه بد کردم غلط کردم، بهتر از او هست تا در مقابل صفآرایی کردن و دست بر هم زدن و تغیّر کردن و سخنان زشت گفتن و شنیدن، و سالها مایه کدورت شدن. قدر و قیمت زن محبت مرد است اگر چه زن ، دختر صاحب دولت باشد و مرد گدای تون تاب.( تون = بدن ) ( “تون” به معنای آتشدان یا گلخن حمام (قدیمی) است و تون تاب به کسی می گویند که آتشدان را روشن می کرده است. و شغل پایینی محسوب میشده است).
اگر بر فرض دید که تغیّر حالت مرد نشده به بهانه از مجلس برخیزد و تغییر آن مجلس دهد و به طور قهر نباشد و اما فو را مراجعت نماید و به هر قسم که بتواند رفع تغییر را بنماید.
هیهات هیهات این مقام بزرگی است و همهکس تحمل نتواند کرد، دو صد من استخوان خواهد که صد من بار بردارد و مردانِ مرد از عهده این بار نیامدهاند و مالک زبان خود نگشتهاند چگونه زنان ضعیفالقلب و خفیفالعقل میتوانند متحمل این کار گردند. صبر تلخ است ولی میوه شیرین دارد…
که بانگ زن از وی درآید بلند |
تهی پای رفتن به از کفش تنگ |