دلزدگی تحصیلی، بازتاب وضعیت اجتماعی
ابراهیم سحرخیز
کارشناس آموزشی
دلایل بیرغبتی تحصیلی در جمعیت دانشآموزی را میتوان از چند منظر بررسی کرد، از منظر فردی، از منظر اجتماعی و از ناحیه نظام آموزشی. دانشآموزان در طول دوران تحصیل خود همواره به گروههای مرجع نگاه میکنند و از آنها الگو میگیرند. به همین علت وقتی در جامعه با پدیده بیکاری شدید تحصیلکردهها (به عنوان یکی از گروههای مرجع) روبهرو هستیم، طبیعی است دانشآموزی که مشغول تحصیل است، همین آینده را برای خود فرض میکند و انگیزههایش برای تحصیل رو به افول میرود. زمانی اغلب بیکاران جامعه کسانی بودند که در رشتههای علوم انسانی تحصیل کرده بودند، اما اکنون این وضع به رشتههای علوم پایه نیز سرایت کرده که واضح است با دیدن چنین شرایطی، انگیزهها برای تحصیل افت میکند و دلزدگی از تحصیل شدت میگیرد.
در علم اقتصاد میخوانیم که بین میزان تحصیلات و درآمد افراد رابطه همبستگی مثبت وجود دارد، به این معنا که هر چه سطح تحصیلات بالاتر برود و تخصصیتر شود، درآمد نیز افزایش مییابد، اما ما در جامعهای زندگی میکنیم که لزوما این اصل در آن حاکم نیست چون بسیاری از افراد در حالی که تحصیلات ندارند، یکشبه ره صدساله میروند و ثروت از کارهایی به دست میآید که لزوما تخصصی نیست. این دلیل قدرتمندی برای بیانگیزگی افراد و دلزدگی آنها از تحصیل است.
اینها عوامل اجتماعی موثر در دلزدگی تحصیلی است که البته همه ماجرای این دلزدگی را روایت نمیکند. نباید از این مساله غافل شد که آموختههای دانشآموزان در مدارس متناسب با نیاز بازار کار و همخوان با تجربیات آنها نیست و در نتیجه، تحصیل باعث ایجاد شوق در بسیاری از دانشآموزان نمیشود.
یادمان نرود که علاوه بر این عوامل، کمجاذبه بودن مدارس، حتی شلوغی آنها و تمرکز بیش از حد بر مفاهیم تئوری نیز از مسائل موثر بر دلزدگی تحصیلی است، همچنین مشکلی به نام فقر اقتصادی که بسیاری از نوجوانان و جوانان را درگیر و از تحصیل دلزده کرده است.