سوگیریهای شناختی: سوگیری تأیید یا تعصب تأیید، Confirmation
گرایش به جستجو، تفسیر، ترجیح و به یادآوری اطلاعات به روشی است که باورها یا فرضیههای شخص تأیید شوند. در شکل بیمارگونه آن شخص همواره هر اطلاعاتی را طوری تعبیر میکند که تأییدی بر نظراتش باشد

سوگیریهای شناختی:
سوگیری تأیید یا تعصب تأیید، Confirmation
این سوگیری یکی از رایج ترین و مشهور ترین سوگیریهای شناختی است.
گرایش به جستجو، تفسیر، ترجیح و به یادآوری اطلاعات به روشی است که باورها یا فرضیههای شخص تأیید شوند. در شکل بیمارگونه آن شخص همواره هر اطلاعاتی را طوری تعبیر میکند که تأییدی بر نظراتش باشد.
به عباراتی دیگر ما اطلاعات جدید را طوری فیلتر، دست کاری یا تعبیر میکنیم که نه تنها تهدیدی برای باورهای ما نباشند بلکه تأیید هر چه بیشتر آنها باشند. این خطا بسیار مهلک است چراکه واقعیتها با نادیده گرفتن ما محو نمیشوند. این خطای ادراکی را شاید بتوان ریشه بسیاری از خطاهای دیگر دانست.
مثال: تصور کنید که شما باور دارید اشخاص چپ دست خلاقتر از بقیه هستند. حالا هر وقت شخص چپ دست و خلاقی ببینید آن را تأییدی بر نظر خود میبینید؛ و در همین حال انبوه بیشمار افراد راست دستِ خلاق یا چپ دستِ غیرخلاق را به راحتی نادیده میگیرید.
مثالی دیگر: تصور کنید در حال خواندن مقالهای هستید که در آن از سیاستمداری نقد شده که شما از او بیزارید. این مقاله به خوبی نشان میدهد که چقدر این سیاستمدار شخص بیلیاقت و نادرستی است. بلافاصله آن را برای دوست خود که طرفدار اوست میفرستید تا واقعیت این شخص را برایش روشن کنید. اما برخلاف نظر شما و با کمال تعجب به نظر او این مقاله تأییدی بر درستکاری و مدیریت عالی این سیاستمدار است. چه طور ممکن است هر دو یک مقاله بخوانید اما نتایجی تا این اندازه متفاوت بگیرید؟ کدام یک از شما گرفتار سوگیری تأیید هستید؟ شاید هر دو
ما معمولاً برای چیزهایی که قبلاً درستیِ آنها برایمان اثبات و تأیید شده و به آن باور داریم پِی شاهد و مدرک میگردیم. این تعصب بر درستیِ چیزهایی که برای ما اثبات شده گاهی ممکن است منجر شود که شواهدی را علیه باورهایمان نادیده بگیریم و وقتی به شاهد و مثالی برمیخوریم که با نتیجهٔ ما متناقض است، آن را نمیپذیریم و معمولاً حتی سراغ بررسی آن هم نمیرویم. بلکه سراغ منابع جایگزینی میرویم که اهمیت این شواهد را زیر سؤال میبرند. بهطور مثال اگر کسی مطلقاً بر این عقیده باشد که تغییرات آب و هوایی توطئه و دروغ است و واقعیت ندارد، و سپس با مستندی برخورد کند که نام آن «شواهد انکارناپذیر تغییرات آب و هوایی» باشد احتمالاً عصبانی میشود. اگر بعد از آن سراغ گوگل برود و دربارهٔ موضوع جستجو کند، احتمالاً چیزی که برای آن جستجو خواهد کرد مطالب مرتبط با عقیدهِ خود (که تغییرات اقلیمی دروغ است) خواهد بود نه مطالبی که شواهد علمی و مستدل راجع به این موضوع ارائه دهند.
در دهه ۱۹۶۰، یک روانشناس شناختی به نام پیتر کاتکارت واسون ، آزمایشهای زیادی انجام داد که بهعنوان وظیفه کشف قاعده ویسون شناخته میشود. وی نشان داد که مردم تمایل به جستجوی اطلاعاتی دارند که عقاید موجود آنها را تأیید کند. متأسفانه، این نوع سوگیری میتواند نگاه ما را به موقعیتها تحت تأثیر قرار دهد و بر تصمیماتی که میگیریم تأثیر بگذارد و منجر به انتخابهای نادرست شود. بهعنوان مثال، در طول یک دوره انتخابات، افراد تمایل دارند به دنبال اطلاعات مثبتی باشند که نامزدهای مورد علاقه آنها را بهخوبی تأیید کرده و نامزد جناح مخالف را منفی نشان دهد
به قول وارن بافت (Warren Edward Buffett) سرمایهگذار، اقتصاددان آمریکایی ،«آنچه انسان در آن بهترین مهارت را دارد تعبیر اطلاعات جدید به نحوی است که باورهای قبلی کاملاً دست نخورده باقی بمانند.»