نقش آمو زش و پرورش در توسعه ی اقتصادی
نادعلی اسحقی
امروز رشد اقتصادی، جوامع، تنها تابعی از عوامل تولید یعنی کار وسرمایه نیست؛ بلکه بهبود کیفیت نیروی کار، پیشرفت فنی در تکنولوژی ، تخصیص مطلوبتر منافع ودرنهایت آموزش وپرورش، نقش مهمی را در آن ایفا میکنند. ادوارد دنیسون؛ در مطالعات خود نشان داد ه است که حدود ۲۱ درصد از رشد اقتصادی ، در ایالات متحده ی آمریکا بین سالهای ۵۷-۱۹۲۹ ناشی از پیشرفتهایی بوده است که از طریق بهبود کیفیت نیروی کار وارتقای سطح تکنولوژی حاصل شده که هردوی این عوامل متاثر از آموزش وپرورش است . بنابر این ملاحظه به شکل شدیدی که بهبود در کیفیت نیروی انسانی موجب می شود که از یک طرف عامل کار ، ماهرتر وتواناتر گردد و از طرفی دیگر بهبود وپیشرفت در دانش وتکنولوژی نیز سبب می شود تا عامل سرمایه کار آتر ومولدتر گردد بدین ترتیب توسعه وگسترش کار آیی و(بهره وری هر دو عامل تولید) وابسته به آموزش وپرورش است . پرو فسور پاپی؛ مصرانه اظهار می دارد که در غیاب نیروی انسانی با قابلیت مناسب، نقش سرمایه واقدامات تصنعی تولید ناکافی خواهد بود .جالب توجه این است که پاپی از نقش نیروی انسانی ماهر در رشد وتوسعهی اقتصادی هم بر عوامل شخصیت ومنش وهم بر پرورش مهارتهای ویژه ﺗﺄ کید می کند . در ملاحظهی تلاشهای تربیتی از نظر اقتصادی، تنها نباید آموزش افراد را در زمینه ی صنایع وامور دیگر ارزشیابی کرد؛ لازم است دگر گونی وتحول گرایشها وشخصیت آنان نیز ارزشیابی شود. به نظر پاپی ، ویژگیهای اساسی شخصیتی ناشی از آموزش وپرورش باید افراد را برای پذیرش اختراعات ونوآوریها آماده تر سازد ، افراد مسئول را در اخذ تصمیمات عمدهی فنی، اقتصادی وسیاسی از دانش عمیق و وسعت نظر بیشتری برخوردار کند تا از هر گونه اشتباه وانحراف در امان باشند، ویک نوع «انعطاف ذهنی» یا«تحرک اندیشه»ایجاد کند. البته انعطاف ذهنی از ویژگیهایی نیست که در هرحال وبه خودی خود مطلوب باشد، زیرا ممکن است در راههای غیر سازنده به کار گرفته شود . منظور از انعطاف ذهنی آن است که صاحب این ذهن قابلیت اندیشیدن در باره ی مسائل ویژه وجدید را به صورتی کاﻤﻼً تازه داشته باشد ودر صورت لزوم در فر آیند ها ومفاهیم کاﻤﻼً تثبیت شده اجتماعی، اقتصادی وصنعتی تجدید نظر کند. این عمل به معنای سرمایه گذاری در زمینهی نیروی انسانی است وسبب توسعه ی یک جامعه می شود . بنا بر این برخورداری یک جامعه از نیروی انسانی ورزیده وماهر با ویزگیهای شخصیتی ویژه، از ﻤﺆ ثر ترین عوامل توسعهی اقتصادی آن است. هیچ جامعه ی بیسوادی تا کنون به پیشرفتهای مهم اقتصادی نا ئل نشده وهیچ جامعه ی باسوادی نیز از لحاظ اقتصادی عقب مانده نیست . کشور هایی که از درآمد سرانهی بسیار بالایی برخوردارند ( کویت وعربستان ) ولی فاقد نیروی انسانی متخصص و تحصیل کرده هستند به پیشرفت واقعی اقتصادی نایل نشده اند . در حالی که کشورهایی از قبیل ژاپن ودانمارک با وجود منابع طبیعی فقیر، نسبت به همسایگان خود ، بااستفاده از نیروی متخصص وماهر وبکار گیری درست آنها توانسته اند در مدت زمان کوتاه به پیشرفتهای اقتصادی شگرفی دست یابند واز سطح زندگی بالاتری برخوردار گردند. بنیامین هی گینز می گوید : ااگر جامعه ای صاحب در آمد ارزی فراوان باشد ولی نتواند نیروی انسانی لازم ومتخصص را در داخل کشور پرورش دهد، یقیناً رشد وتوسعهی اقتصادی در آن کشور فراهم نمی گردد وبه استقلال اقتصادی دست نمی یابد . توسعه کشاورزی، صنعتی بازرگانی ، پیشرفت علوم وفنون وتکنولوژی وتنظیم امور اداری وهمچنین تکمیل وبسط وتعمیم هنر وامور بهداشتی ، درمانی و…….. همه بستگی به تربیت متعادل وکامل افرادی دارد که آماده برای درک شرایط جدید جامعه وتمدن جهانی باشند وبتوانند جامعه وآیندهی کشور را خوب اداره کنند. چرا که جامعه به رهبران ومدیران به عنوان عامل هدایت کننده رشد و توسعهیاقتصادی نیازمند است، به نظر هیگینز، بدبختانه هیچ سازمان ومقرراتی در رشد وتوسعهی اقتصادی نمی تواند ﻤﺆثر باشد مگر این که مردانی که آنرا اداره میکنند بدانند چه کاری می خواهند انجام دهند . امروز اکثر کشورها این حقیقت را درک کردهاند که تنها انتقال تکنولوژی از کشورهای پیشرفته ، حتی به همراه سرمایه های مهم برای جوامع عقب مانده کافی نیست، بلکه باید مدیران وبرد مهارتها را گسترش داد . با آنکه کشورهای کم رشد دارای ظرفیت وتوان طبیعی قابل ملاحظهای هستند اما بهره برداری از آن توان واستفاده ی ﻤﺆثر ومطلوب از سرمایه ی موجود به علت کمبود نیروی انسانی متخصص وتحصیل کرده سخت ناقص است. در این کشورها، از زمین کشاورزی، آب، خاک، سدها، کار خانجات و ……… بهعلت کمبود نیروی انسانی متخصص بهرهی کافی برده نمی شود واین خود وابستگی اقتصادی به کشورهای پیشرفته را به دنبال خواهد داشت. توسعه ی اقتصادی ایجاب می کند که آموزش وپرورش به تقاضای آن پاسخ گوید. برنامه های آموزش باید موانع توسعه را ازمیان برداشته، باعث تحرک شغلی واقتصادی گردد؛ ظرفیت تولید را بهبود بخشیده، تقاضای نو بوجود آورد واختراع وابداع را تسهیل نماید همچنین تغییرات اجتماعی وفرهنگی مطلوب را در جامعه ایجاد کرده وزمینه را برای کاربرد علوم وفنون جدید آماده کند. برای توسعهی اقتصادی دریک جامعه مسلماً باید برنامه ی آموزش وپرورش با سایر برنامه ها هماهنگ باشد. مثلاً اگر چند دانشجو جهت تحصیل در رشتهی مهندسی به خارج اعزام می شوند باید فلان کارخانه در فلان نقطه را در همان حال ایجاد کنیم تا زمینه ی کار برای آن مهندسین وجود داشته باشد. ناهماهنگی بین آموزش وپرورش وسایر بخشها سبب میشود که سرمایهی انسانی بهصورت ﺗﺄ سف باری تلف شود. عده ای با تخصص بر می گردند ویا در داخل کشور تربیت میشوند ولی به کارهای نامناسب یا غیر مرتبط گماشته می شوند وهزاران کار وحرفه هم وجود دارد که برای آنها متخصصینی تربیت نشده است . نقش دیگری که آموزش وپرورش می تواند در توسعهی اقتصادی داشته باشد این است که جوانان را آگاه کرده وانواع متنوع شغل به آنها معرفی نموده تا هر دانش آموزمطابق استعداد وتوانایی خود مشاغل موردعلاقهاش را انتخاب کرده وبتواند گامی در جهت رشد وتوسعهی اقتصادی بردارد.