در باره معلم

تاثیر ویژگی های معلم بر سبک مدیریت کلاس

مدیریت کلاس،متغیری کلیدی در ایجاد جو مطلوب برای آموزش و یادگیری‏ دانش‏آموزان به شمار می‏آید.امروزه،تجهیز معلمان به مهارتهای کارآمد مدیریتی،در برنامه‏ریزی برای آموزشهای حرفه‏ای،ضرورتی غیر قابل انکار است؛بنابراین شناخت عوامل مؤثر بر سبکهای اثربخش مدیریت کلاس به منزلهء پیش‏نیازی در طراحی روشهای توسعهء سبکها و مهارتهای مدیریتی،اهمیت‏ دارد.

این مقاله سبکهای مدیریت کلاس مبتنی است بر چارچوب نظری ولفگانگ و گلیکمن(۱۹۹۶)که عبارتند از؛سبک مداخله‏گر،سبک غیر مداخله‏گر و سبک‏ تعاملی.در این‏جا این پرسش پیش می‏آید که؛آیا میان عوامل مربوط به معلمان‏ (مدرک تحصیلی،رشتهء تحصیلی،سابقهء خدمت و جنسیت معلمان)و سبک‏ مدیریتی آنها رابطه وجود دارد؟برای پاسخ به این سؤال،در میان جامعه معلمان‏ پایه پنجم ابتدایی مدارس دولتی دخترانه و پسرانه ناحیه ۶ مشهد در سال‏ تحصیلی(۱۳۸۵-۱۳۸۴)پرسشنامه‏ای تکمیل شد که نتایج آن نشان می‏دهد: تفاوت میان سبک مدیریت کلاس معلمان براساس مدرک تحصیلی معنادار است؛یعنی معلمان دارای مدارک کارشناسی بیشتر به سبک تعاملی تمایل دارند درحالی‏که معلمان دارای مدارک دیپلم به سبک مداخله‏گر گرایش دارند. 

 

عنوان مقاله: تاثیر ویژگی های معلم بر سبک مدیریت کلاس (۳۴ صفحه)
نویسنده : عالی، آمنه
نویسنده : امین یزدی، امیر
چکیده :
کلمات کلیدی :

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۳)


تأثیر ویژگیهای معلم بر سبک مدیریت کلاس

آمنه عالی*

دکتر امیر امین یزدی**

چکیده

مدیریت کلاس،متغیری کلیدی در ایجاد جو مطلوب برای آموزش و یادگیری‏ دانش‏آموزان به شمار می‏آید.امروزه،تجهیز معلمان به مهارتهای کارآمد مدیریتی،در برنامه‏ریزی برای آموزشهای حرفه‏ای،ضرورتی غیر قابل انکار است؛بنابراین شناخت عوامل مؤثر بر سبکهای اثربخش مدیریت کلاس به منزلهء پیش‏نیازی در طراحی روشهای توسعهء سبکها و مهارتهای مدیریتی،اهمیت‏ دارد.

این مقاله سبکهای مدیریت کلاس مبتنی است بر چارچوب نظری ولفگانگ و گلیکمن(۱۹۹۶)که عبارتند از؛سبک مداخله‏گر،سبک غیر مداخله‏گر و سبک‏ تعاملی.در این‏جا این پرسش پیش می‏آید که؛آیا میان عوامل مربوط به معلمان‏ (مدرک تحصیلی،رشتهء تحصیلی،سابقهء خدمت و جنسیت معلمان)و سبک‏ مدیریتی آنها رابطه وجود دارد؟برای پاسخ به این سؤال،در میان جامعه معلمان‏ پایه پنجم ابتدایی مدارس دولتی دخترانه و پسرانه ناحیه ۶ مشهد در سال‏ تحصیلی(۱۳۸۵-۱۳۸۴)پرسشنامه‏ای تکمیل شد که نتایج آن نشان می‏دهد: تفاوت میان سبک مدیریت کلاس معلمان براساس مدرک تحصیلی معنادار است؛یعنی معلمان دارای مدارک کارشناسی بیشتر به سبک تعاملی تمایل دارند درحالی‏که معلمان دارای مدارک دیپلم به سبک مداخله‏گر گرایش دارند. (*).دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی

(**).عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی Email:yazdi @ ferdowsi.um.ac.ir

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۴)


همچنین تفاوت میان سبک مدیریت کلاس معلمان براساس رشته تحصیلی نیز معنادار است؛به این معنا که معلمان تحصیل کرده در رشته‏های مرتبط با آموزش و پرورش،تمایل بیشتر به سبک تعاملی و معلمان تحصیل کرده در رشته‏های غر مرتبط،گرایش به سبک مداخله‏گر دارند؛لیکن میان سابقهء خدمت‏ و جنسیت معلمان با سبک مدیریت کلاس رابطهء معنادار مشاهده نشد.در مجموع یافته‏های پژوهش،بر اهمیت نقش آموزش معلمان در ایجاد تحول و تغییر در سبکهای مدیریت کلاس تأکید دارند.

کلید واژه‏ها:مدیریت کلاس؛سبک مداخله‏گرا؛سبک تعامل‏گرا؛سبک‏ غیر مداخله‏گرا

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۵)


مقدمه

مأموریت اصلی فرآیند آموزش،تدریس به دانش‏آموزانی است که قادر به یادگیری‏ هستند؛به همین دلیل،کلیهء تلاشهای معلمان حول محور این فعالیت اساسی است. امروزه روشهایی نوین در تدریس برمبنای نظریه‏ها و پژوهشهای تربیتی ارائه شده است‏ تا به کمک آنها معلم بتواند این فرآیند را هرچه بهتر به سوی کسب اهداف آموزشی‏ سوق دهد؛اما موفقیت و کارایی این روشها مستلزم فراهم بودن شرایط مناسب کلاسی‏ است؛یعنی فراهم بودن حد مطلوبی از آرامش؛پذیرش و همراهی دانش‏آموزان با معلم‏ (جرمین،۲۰۰۲).طبق نظر اکثر معلمان،اگر مشکلات رفتاری در کلاس به‏طور فراوان‏ رخ دهد؛برقراری ارتباط در جریان تدریس مختل می‏شود و آنان قادر به آموزش و دانش‏آموزان نیز قادر به یادگیری نخواهند بود.مهم‏تر آن‏که،حتی اگر معلمان از مهارتهای تدریس به خوبی بهره‏مند باشند؛باز هم از شروع بدرفتاری دانش‏آموزان در کلاس بیمناک‏اند(لویز،۱۹۹۷).

وین من‏۱(۱۹۹۴)و مارتین‏۲(۱۹۹۷)،نیز توضیح می‏دهند.که بدرفتاری دانش‏آموزان، شایع‏ترین نگرانی هم در میان معلمان تازه‏کار و هم در میان معلمان باتجربه است‏ (جرمین،۲۰۰۲).طبق گزارش‏های تحقیقاتی،بیش از ۵۰ درصد زمان کلاس صرف حل‏ مسائل انضباطی و ادارهء کلاس می‏شود(الیز،۲۰۰۳)؛به همین دلیل،به بیان لانگ‏۳، فری‏۴و وین استین‏۵،«مدیریت کلاس»۶برای خلق بهترین محیط ممکن به منظور یادگیری،اولویت نخست در مسئولیتهای معلم کلاس به شمار می‏آید(مارتین و شوهر۷، ۲۰۰۳).

(۱). Veenman

(۲). Martin

(۳). Long

(۴). Frye

(۵). Weinstein

(۶). classroom management

(۷)- Shoho

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۶)


مدیریت جامع کلاس،میزان اشتغال دانش‏آموزان در فعالیتهای برنامهء درسی را افزایش می‏دهد و از هدر رفتن زمان برای رفع مشکلات رفتاری جلوگیری می‏کند.به‏ عقیدهء بروفی‏۱(۱۹۹۷)،یک نظام مدیریتی جامع می‏تواند کلاسهای سازمان‏یافته ایجاد کند،یعنی جایی‏که یادگیری بهینه انجام می‏شود(جرمین،۲۰۰۲).همچنین وجود یک‏ مجموعهء قابل پیش‏بینی و آگاهانه از قوانین،دستور العمل‏ها و برنامه‏های مشخص در کلاس،نیل به موفقیت را آسان می‏کند و زندگی و تلاش را در کلاس به حرکت در می‏آورد(میلر،۱۹۹۹).در نتیجه معلم می‏تواند با شناخت و اجرای مدیریت صحیح، تأثیر و کارایی تدریس را افزایش و مشکلات رفتاری دانش‏آموزان را کاهش دهد (بهاری،۱۳۷۹).

نانسی مارتین،در مقالهء خود با عنوان«مدیریت کلاس دانش‏آموز-محور»به تشریح‏ رابطهء آموزش و مدیریت کلاس می‏پردازد.وی استدلال می‏کند که به دلیل وجود ارتباط تنگاتنگ و متقابل میان مدیریت کلاس و آموزش،نباید آنها را جدا از هم بررسی کرد. این ادعا بر این دلیل استوار است که این دو متغیر تأثیر همزمان در ایجاد جو کلاس‏ دارند.امامتأسفانه این ارتباط نادیده گرفته می‏شود و باوجوداینکه امروزه،کاربرد روشهای نوین تدریس از جمله روشهای دانش‏آموز-محور یا آموزشهای مشارکتی و همیارانه پیوسته توصیه می‏شود؛در مدیریت کلاس،رویکردهای سنتی،همچنان‏ پابرجاست؛این درحالی است که بدون مدیریت کلاس مشارکتی یا دانش‏آموز-محور، تدریس مشارکتی یا دانش‏آموز-محور واقعی نمی‏تواند وجود داشته باشد(مارتین، ۲۰۰۳).

یکی از مستندترین نظرات دربارهء اهمیت مدیریت کلاس و نقش آن در یادگیری‏ مدرسه،فراتحلیلی است که وانگ‏۲و همکارانش،روی ۱۷۹ کتاب و مقالهء معتبر در زمینهء یادگیری انجام داده‏اند.آنها با طراحی یک چارچوب مفهومی،۲۲۸ متغیر مؤثر در (۱). Brophy

(۲). Wang

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۷)


یادگیری را در ۳۰ مقیاس،درون شش گروه طبقه‏بندی کرده‏اند.طبق نتایج این فراتحلیل، متغیر مدیریت کلاس با میانگین ۰۷/۲،بعداز متغیر فراشناخت،به عنوان دومین متغیر مهم و مؤثر بر یادگیری مدرسه،در منابع مذکور،مطرح شده است(وانگ،هرتل و والبرگ،۱۹۹۰).

بیان مسئله پژوهش واهمیت آن

واژهء«مدیریت کلاس»در اغلب تعاریف سنتی،هم‏معنا با واژهءانضباط به کار رفته‏ است.به عنوان مثال دویل‏۱(۱۹۸۶)مدیریت کلاس را«درمان بدرفتاری‏ها واختلالاتی‏ که در محیط آموزشی رخ می‏دهد»تعریف می‏کند.به عقیدهء وی،هدف مدیریت کلاس‏ ایجاد و حفظ نظم اجتماعی به منظور آموزش و یادگیری بهتر است(زاکرمن،۲۰۰۰).

درمتون علمی معاصر،مدیریت کلاس،وسیع‏تر از انضباط تعریف شده است؛ چنانکه لویز۲(۱۹۹۷)،مفهوم انضباط را زیرمجموعهء مدیریت به شمار می‏آورد و مدیریت کلاس را به مثابه ترکیبی از آموزش،سازماندهی مواد و فعالیتهای درسی و تلاش برای کاهش بدرفتاری دانش‏آموزان توصیف می‏کند(جرمین،۲۰۰۲).

ولفگانگ‏۳وگلیکمن‏۴(۱۹۸۶)تعریفی جامع و دقیق از مدیریت کلاس ارائه داده‏اند؛ به گفتهء آنها«مدیریت کلاس،یعنی کلیهء تلاشهای معلم برای سرپرستی فعالیتهای کلاس‏ که شامل تعاملات اجتماعی،رفتار دانش‏آموزان ویادگیری است».در این تعریف،چند جنبهء اساسی برای مدیریت کلاس فرض شده است که یکی از آنها انضباط یا مدیریت‏ رفتار است؛بنابراین مدیریت کلاس،شامل انضباط می‏شود؛درحالی‏که محدود به آن‏ نیست(مارتین و بالدوین،۱۹۹۶).

آنچه در بحث مدیریت کلاس توجه پژوهشگران را جلب کرده وجود تفاوت در رفتارهای مدیریتی معلمان است.به عقیدهء ولفگانگ،تفاوت در الگوی رفتاری مدیریت‏ (۱). Doyle

(۲). Lewis

(۳). Wolfgang

(۴). Glicman

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۸)


کلاس معلمان،ناشی از عقاید و باورهای متفاوت آنان دربارهء رشد و یادگیری کودکان‏ است(مارتین و ین،۱۹۹۹).فرینگ‏۱(۱۹۹۸)نیز توضیح می‏دهد که فعالیتهای کلاسی‏ معلمان مبتنی بر باورهایشان است.به عبارت دیگر،واکنش معلم به موقعیتهای کلاسی و شیوه‏ها و روشهایی که در حل مسائل کلاس برمی‏گزیند،ریشه در باورهای وی دارد (جرمین ۲۰۰۲).

نظریه‏پردازانی چون؛وانگ‏۲(۱۹۹۸)،بامریند۳(۱۹۷۱)،اوسیکر۴و ایمر۵(۱۹۹۰)، طبقه‏بندیهایی از سبکها ارائه داده‏اند؛در این میان ولفگانگ وگلیکمن،در کتاب خود به‏ نام«حل مسائل انضباطی کلاس»چارچوبی بسیار جامع براساس نظریه‏های مدیریت‏ کلاس و روانشناسی یادگیری ارائه داده‏اند که در آن سه رویکرد اساسی به مدیریت‏ کلاس مطرح شده است؛این رویکرد در یک پیوستار کنترل به ترتیب:رویکرد مداخله‏گرایان‏۶،رویکرد تعامل‏گرایان‏۷و رویکرد غیر مداخله‏گرایان‏۸هستند.در این‏ پیوستار هرچه از مداخله‏گرایی به سمت غیر مداخله‏گرایی پیش رویم،میزان کنترل کم و در مقابل مشارکت ومسئولیت دانش‏آموز در کلاس افزایش می‏یابد.

برمبنای این نظریه‏ها پژوهشهای بسیاری در این حیطه انجام شده که هدف اغلب‏ آنها،شناخت سبک اثربخش در فرآیند یادگیری و بررسی عوامل مؤثر بر آن است.با توجه بر نتایج این پژوهشها و با اهمیت یافتن نقش دانش‏آموز درنظام تعلیم و تربیت‏ معاصر که سبب توسعهء روشهای تدریس و اثرگذاری همزمان این دو متغیر اساسی‏ کلاس درس بر فرآیند یادگیری؛توجه به سبکهای مشارکتی و تعاملی‏تر در مدیریت‏ کلاس مورد نیاز است.

(۱). Fehring

(۲). Wang

(۳). Baumrind

(۴). Aussiker

(۵). Emmer

(۶). interventionist

(۷). interactionist

(۸). non-interventionist

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۰۹)


حال این سؤال مطرح می‏شود که چگونه می‏توان سبکهای اثربخش را در میان‏ معلمان گسترش داد؟به عبارت دیگر،چه عوامل و شرایطی برای ایجاد تحول در باورها و سبکهای معلمان و توسعهء مهارتهای مدیریتی آنان مورد نیاز است؟در پاسخ به این‏ گونه سؤالها پژوهشهای چندی در داخل و خارج از کشور انجام گرفته است.از جمله‏ آنها پژوهشهای شنبدی(۱۳۷۶)و فرخ‏نژاد(۱۳۸۰)است که در آنها نظرات دبیران را در زمینه عوامل مؤثر بر مدیریت اثربخش کلاس سنجیده‏اند و در مجموع،دبیران،«رهبری، انگیزش،نظارت و ارزشیابی»را بر افزایش اثربخشی مدیریت کلاس مؤثر شمرده‏اند.

دکارلو۱(۲۰۰۴)،تأثیر آموزشهای رشد حرفه‏ای را بر توسعهء مهارتهای مدیریتی‏ گزارش داده است.پژوهش بورر۲(۲۰۰۳)،بیانگر ارتباط معنادار میان ایدئولوژی معلم‏ دربارهء کنترل و سبک مدیریتی است.مارتین و همکارانش در چندین پژوهش در سالهای‏ (۱۹۹۶)،(۱۹۹۸)،(۲۰۰۰)و…،با استناد به چارچوب نظری ولفگانگ از سبکها،عواملی‏ چون؛نوع شخصیت،پایهء تحصیلی،برخورداری از دوره‏های آموزشی،سابقهء خدمت کم‏ وجمعیت کم کلاس را با کاربرد سبک تعاملی مرتبط دانسته‏اند.

با توجه به اینکه پژوهشهای اندکی در ایران در زمینهء مدیریت کلاس انجام شده و قریب به اتفاق آنها از لحاظ نظری متکی بر سبکهای مدیریتی برگرفته از تئوریهای‏ مدیریت‏اند؛تا اینکه مبتنی بر نظریه‏های مدیریت کلاس و رانشناسی یادگیری باشند؛و از سویی هم به دلیل اهمیت شناخت سبکها و عوامل مؤثر بر آنها در طراحی و برنامه‏ریزی رشد حرفه‏ای معلمان و شناخت راههای تجهیز معلمان به مهارتهای‏ اثربخش،پژوهش حاضر برمبنای اهداف زیر طراحی شده است:شناخت سبکهای‏ مدیریت کلاسی معلمان براساس سبکهای سه‏گانهء«مداخله‏گر،تعاملی و غیر مداخله‏گر» و مطالعهء ارتباط متغیرهای مربوط به معلمان(رشته تحصیلی،سابقه خدمت و سطح‏ (۱). Decarlo

(۲). Borer

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۰)


تحصیلات)با شیوهء مدیریت کلاسی آنان با توجه به این اهداف دو پرسش زیر مطرح‏ است:

۱.سبک غالب مدیریت کلاس معلمان با توجه به سبکهای سه‏گانهء(مداخله‏گر، تعاملی و غیر مداخله‏گر)چیست؟

۲.آیا میان متغیرهای مربوط به معلمان(رشته تحصیلی،سابقه خدمت و سطح‏ تحصیلات)و سبک مدیریت کلاسی آنان رابطه وجود دارد؟

مبانی نظری و پیشینهء پژوهشی

ولفگانگ و گلیکمن،با تعریف مدیریت کلاس به عنوان:«کلیهء تلاشهای معلم برای‏ سرپرستی فعالیتهای کلاس از جمله تعاملات اجتماعی،رفتار دانش‏آموزان و یادگیری» ابتدا چهار جنبه برای مدیریت کلاس برشمرده‏اند:محیط روان‏شناختی(تعاملات‏ دانش‏آموزان)،آموزش(سازماندهی تدریس)،ارتباطات(سیستم بازخورد)و ساختار کلاس(قوانین و تکالیف).پس از آن،مارتین وهمکاران(۱۹۹۸)،با استناد به چارچوب‏ مفهومی ولفگانگ و گلیکمن،جنبه‏های مدیریت کلاس را در سه بعد سازماندهی‏ کرده‏اند:

الف)مدیریت آموزش‏۱که شامل جنبه‏هایی چون؛نظارت بر محیط کلاس، ساخت‏دهی فعالیتهای روزانهء برنامهء درسی و تخصیص مواد آموزشی برای دانش‏آموزان‏ است؛چگونگی انجام این وظایف و میزان نقش معلم و دانش‏آموز در انجام دادن آنها، در جو عمومی کلاس و سبک مدیریت کلاس تأثیری بسزا دارد.

ب)مدیریت افراد۲که این بعد به اعتقاد معلم دربارهء دانش‏آموزان و تلاشهای معلم‏ برای توسعهء روابط با دانش‏آموزان مرتبط است؛به گزارش پژوهشگرانی چون؛گلسر۳ (۱). instruction management

(۲). people management

(۳). Glasser

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۱)


(۱۹۸۶)،گوردن‏۱(۱۹۷۴)و وین استین‏۲(۱۹۹۶)کیفیت رفتار معلم و شاگرد،تأثیر بسیار بر موفقیت علمی دانش‏آموزان دارد.چنانکه وین استین استدلال می‏کند؛«معلمان‏ خوب زمانی را صرف شناختن دانش‏آموزان و علائق آنها می‏کنند و براساس این‏ شناخت،ارتباط دوستانه در قالب یک دوست و یک بزرگسال مسئول با دانش‏آموزان‏ برقرار می‏کنند».

ج)مدیریت رفتار۳که ارتباط تنگاتنگی با مدیریت افراد دارد،بخشی مهم از مدیریت‏ کلاس است.این جنبه شامل استراتژیهای انضباطی است که به منظور جلوگیری از بدرفتاری دانش‏آموزان به کار می‏رود.فرآیندهایی چون تعیین قوانین،تعیین ساختار پاداش و فراهم کردن فرصتهایی برای«خود-انضباطی»۴دانش‏آموزان در این حیطه‏ جای دارد.مطالعهء کلاسیک اندرسون‏۵و همکارانش(۱۹۸۰)نشان می‏دهد که تعیین‏ قوانین و اجرای آنها عاملی کلیدی در مدیریت اثربخش کلاس است؛اما تا وقتی که این‏ قوانین با همیاری دانش‏آموزان شکل نگیرد،نمی‏تواند آنها را به پیروی کردن برانگیزاند. به عقیده وین استین و میگنانو۶(۱۹۹۳)نیز،قوانین انضباطی کلاس باید به شیوهء توافقی‏ و طی مکالمه‏ای دوستانه تهیه شود تا موفقیت به‏بار آورد.به این ترتیب،ایجاد یک‏ ساختار پاداش اثربخش و تشویق رفتار مناسب دانش‏آموزان ابزاری مؤثر در منع‏ بدرفتاری و حفظ نظم در محیط کلاس است(مارتین و ین،۲۰۰۴).

نظریه‏پردازان و پژوهشگران این حیطه،دسته‏بندیهای متفاوت از سبکها مطرح‏ کرده‏اند،تفاوت این سبکها،ناشی از خاستگاه نظری آنهاست؛با مروری اجمالی،می‏توان‏ سبکها را از لحاظ چشم‏انداز نظری به دو دسته تقسیم کرد:سبکهایی که براساس‏ (۱). Gordon

(۲). Weinstein

(۳). behavior management

(۴). self-discipline

(۵). Anderson

(۶). Mignano

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۲)


تئوریهای مدیریت طراحی شده و سبکهایی که برگرفته از تئوریهای مدیریت کلاس و نظریه‏های یادگیری است.

الف)گروه اول،سبکهایی هستند که براساس تئوریهای مدیریت طراحی شده‏اند؛ برخی از پژوهشگران حیطهء مدیریت آموزشی،برای بررسی رفتار مدیریتی یا سبک‏ رهبری معلم،از نظریه‏های مطرح در رشتهء مدیریت بهره گرفته‏اند؛از جملهء این سبکها می‏توان به سبکهای چهارگانهء وانگ(۱۹۹۸)اشاره کرد،این سبکها براساس مطالعات‏ دانشگاه ایالتی اوهایو و میشیگان طراحی شده است.با توجه به این مطالعات،رفتار معلم‏ روی دو محور ترسیم قرار می‏گیرد؛در نتیجه،چهار سبک رفتاری حاصل می‏شود که‏ عبارتند از:

۱.معلم قدرت‏طلب ۲.معلم مقتدر

۳.معلم آزادمنش ۴.معلم بی‏تفاوت(دولیتل،۲۰۰۳)

بامریند۱(۱۹۷۱)نیز با الهام از همان تئوری،چهار نوع سبک مدیریت کلاس معلم را با توجه به دو بعد کنترل و تعامل نشان می‏دهد:

جدول شماره ۱

(به تصویر صفحه مراجعه شود) (بامریند،۱۹۷۱)

همچنین سبکهای دوگانهء رابطه‏مدار و وظیفه‏مدار،یا معلم درس‏نگر و معلم فردنگر (شاگردنگر)نیز در این گروه جای می‏گیرد.

ب)گروه دوم،سبکهایی هستند که براساس تئوریهای مدیریت کلاس و نظریه‏های‏ یادگیری طراحی شده‏اند.به دلیل مواجه بودن سیستم مدیریت کلاس با دانش‏آموزان به‏ جای کارمندان،می‏توان استنباط کرد که تکیه بر تئوریهای یادگیری،رشد و مدیریت‏ (۱). Baumrind

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۳)


کلاس جهت مطالعهء سبکهای رفتاری معلمان،ضرورتی برای پژوهش در این حیطه به‏ شمار می‏آید.

در این گروه،چارچوبی که ولفگانگ و گلیکمن(۱۹۸۶)و پس از آن به‏طور کامل‏تر ولفگانگ(۱۹۹۵)ترسیم کرده دارای دقت و جامعیتی است که توجه پژوهشگران را جلب کرده است.این سبکها در یک پیوستار کنترل عبارتند از:

رویکرد غیر مداخله‏گرا

در این رویکرد براساس باور انسان‏گرایان فرض بر این است که کودک انگیزهء درونی برای شناخت دنیای واقعی دارد و نیازی به تحریک بیرونی ندارد؛چرا که رشد تحت غریزه پدید می‏آید(مارتین وشوهو،۲۰۰۰).در رویکرد انسان‏گرای کارل‏ راجرز،۱تأکید بر پذیرش و«توجه مثبت غیر مشروط»۲است،پذیرش کودک از سوی‏ مادر یا دانش‏آموز از سوی معلم.این پذیرش و محبت،مثبت و غیر مشروط است،یعنی‏ مشروط به رفتار خوب یا بد کودک نیست.راجرز این توجه را لازمهء رسیدن به رشد همه‏جانبه و خودشکوفایی می‏داند.یعنی معلم انسان‏گرا،به دانش‏آموزان نمی‏گوید چه‏ چیز درست و چه چیز اشتباه است یا چه کاری برای حل مسئله باید انجام شود؛چرا که‏ معلم باور دارد؛دانش‏آموزان،خود قادر به یادگیری و کنترل رفتار خویش هستند.

آرتور کامبز۳(۱۹۶۵)،مدافع دیگر دیدگاه انسان‏گرا،پیشنهاد می‏کند که معلمان باید فرصت برای یادگیری فراهم کنند.معلم انسان‏گرا،شخصی نیست که دستور می‏دهد، می‏سازد،الگوسازی می‏کند،مجبور می‏کند،وادار می‏کند و ریشخند می‏زند؛بلکه معلم، یاری‏رسان فرآیندی است که از قبل وجود داشته است و ادامه می‏یابد.چنین معلمی، تسهیل‏گر،مشوق،کمک‏کننده،همکار و دوست دانش‏آموز است.

(۱). Rogers,C.R

(۲). unconditional positive regard

(۳). Combs

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۴)


یک معلم غیر مداخله‏گر باور دارد که باید به دانش‏آموزان فرصت داد تا انتخاب کنند و بریادگیری خود،مدیریت کنند،البته این به معنای آزادی کامل نیست؛بلکه به‏ دانش‏آموزان اجازه می‏دهند در انتخاب مواد مطالعه،در تعیین روش مطالعه و حفظ نظم‏ کلاس مشارکت داشته باشند(بیلی،۲۰۰۰).

با چنین باوری معلم مسئولیتها را به دانش‏آموزان واگذار می‏کند و فرصت بیشتر برای‏ تعامل آزاد در کلاس و پیروی آنها از علائق شخصی خود فراهم می‏آورد.از جمله‏ نظریه‏های مدیریت کلاس مبتنی بر این رویکرد می‏توان به نظریهء«آموزش افزایش‏ اثربخش معلم»۱از گوردن‏۲(۱۹۷۴)اشاره کرد(مارتین و شوهو،۲۰۰۰).

رویکرد مداخله‏گرایان

این رویکرد در مقابل غیر مداخله‏گرایان قرار دارد.براساس فرض اصلی این‏ رویکرد؛محیط بیرونی،رشد را شکل می‏دهد.مکتب تغییر رفتار یا رفتارگرایی پایهء تئوریک این رویکرد است.نظریهء اسکینر و پاولوف از نخستین نظریه‏هایی هستند که در روان‏شناسی مقدماتی به وجود آمد.شرطی‏سازی کلاسیک،شرطی‏سازی فعال،تنبیه، تقویت،محرک و…از اصطلاحات کلیدی این مکتب هستند.معلم رفتارگرا علت‏ بدرفتاری دانش‏آموزان را تأثیر نیروهای محیط بیرون می‏داند و براساس این باور سعی‏ بر دخالت و کنترل رفتار دانش‏آموز جهت تغییر و بهبود دارد.

یکی از معروف‏ترین نظریه‏های مدیریت کلاس مبتنی بر رویکرد مداخله‏گرایان، تئوری«انضباط جرأت‏ورزانه»۳لی کانتر۴است.به عقیدهء وی یک معلم جرأت‏ورز، معلمی است که انتظاراتش را به وضوح بیان می‏کند و دانش‏آموزان را از پیامدهای ناشی‏ از برآورده کردن یا برآورده نکردن این انتظارات آگاه می‏کند از خطاها چشم‏پوشی‏ (۱). teacher effectiveness training

(۲). Gordon

(۳). assertive discipline

(۴). Lee Canter

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۵)


نمی‏کند.کانتر بیان می‏کند؛اثربخشی هر سیستم انضباطی،منوط به حفظ ارتباط مؤدبانه‏ و حمایت‏کنندهء معلم و دانش‏آموز است.

معلم مداخله‏گر،تلاش می‏کند با اعمال کنترل و نظارت بیشتر بر فعالیتها و رفتار دانش‏آموزان و تأکید بر قوانین و انضباط کلاس،به اهداف آموزشی دست یابد.فردریک‏ جونز۱(۱۹۸۷)نیز با تئوری«انضباط مثبت»۲یکی دیگر از مدافعان مداخله‏گرایی است‏ (بیلی،۲۰۰۰).

رویکرد تعامل‏گرایان

این رویکرد که در میان دو رویکرد بالا قرار دارد،برمبنای پیش‏فرضهای مکتب‏ روانشناسی اجتماعی،هم بر فعالیتهایی تأکید دارد که فرد برای تغییر محیط انجام‏ می‏دهد؛و هم به عوامل محیطی توجه دارد که بر فرد اثر می‏گذارد.

اصول نظری تعامل‏گرایان را آلفرد آدلر۳و دریکرز۴توسعه داده‏اند و ویلیام گلسر،۵ چارچوبی نظری برای این رویکرد به وجود آورده است.نظریهء انضباط مشارکتی‏۶ آلبرت‏۷(۱۹۸۹)و انضباط قضاوتی‏۸گودرکول‏۹(۱۹۹۰)هر دو نمونه‏هایی از مدل‏ مدیریت کلاس مبتنی بر تفکر تعاملی هستند(مارتین و بالدوین،۱۹۹۶).

گلسر تأکید می‏کند که دانش‏آموزان مسئول یادگیری در مدرسه هستند و معلم باید به‏ آنها کمک کند تا رفتار خوب را انتخاب کنند.در نظریهء گلسر قواعد کلاس دربارهء رفتارهای مناسب و نامناسب،طی جلسات کلاسی و مشارکتی تعیین می‏شود.در چنین‏ کلاسی،کنترل و انضباط در فرآیندی تعاملی میان معلم و دانش‏آموز به وجود می‏آید و (۱). Fredric Jones

(۲). positive discipline

(۳). Alfred Adler

(۴). Dreikurs

(۵). William Glasser

(۶). cooperative discipline

(۷). Albert

(۸). Judicious Discipline

(۹). Gathercoal

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۶)


دانش‏آموزان در برنامه‏ریزی و سازماندهی کلاس سهیم‏اند.معلم به دانش‏آموزان فرصت‏ می‏دهد تا بر فعالیتهای خود نظارت و دربارهء رفتارشان قضاوت کنند.در ای کلاس، ارزیابی نیز در یک فرآیند مذاکرهء دوطرفه صورت می‏گیرد(گلسر،۱۹۶۹؛ترجمهء سادهء حمزه،۱۳۷۳).

در کلاس تعاملی،نه همانند مداخله‏گرایان،معلم-محور است و نه همانند غیر مداخله‏گرایان،دانش‏آموز محور؛بلکه این«همکاری»است که اصل اساسی و محور کار در کلاس است.

در نمودار(۱)،مقایسه‏ای میان سه رویکرد از لحاظ خاستگاه نظری،انجام گرفته‏ است وجدول(۲)ویژگیهای هر سبک را با توجه به ابعاد مدیریت کلاس نشان می‏دهد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار شماره ۱.خاستگاه نظری رویکردهای مدیریت کلاس

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۷)


جدول شماره ۲ مشخصه‏های سبکهای مدیریت کلاس

(به تصویر صفحه مراجعه شود) مارتین و بالدوین‏۱(۱۹۹۶)،برای کاربرد چارچوب نظری ولفگانگ و گلیکمن در پژوهش،پرسشنامه‏ای با نام (ICMS) 2طراحی کرده و در پژوهشی به مقایسهء سبک‏ مدیریت کلاس معلمان ابتدایی و متوسطه پرداخته‏اند.طبق نتایج این مطالعه،معلمان‏ ابتدایی در مقایسه با معلمان متوسطه،کمتر به سبک مداخله‏گر گرایش دارند.

(۱). Baldwin

(۲). Inventory of Classroom Management Style

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۸)


پس از آن در سال ۱۹۹۸،مارتین،ین و بالدوین،با طراحی پرسش‏نامهء دیگری به نام‏ (ABCC) 1برمبنای همین چارچوب نظری،ابزاری برای سنجش باورهای معلمان‏ دربارهء کنترل تدارک دیدند که مبنای چندین پژوهش اساسی در این زمینه قرار گرفته‏ است.از آن جمله؛پژوهش مارتین و همکاران در سال(۱۹۹۹)است که با استفاده از این پرسشنامه«تفاوت سبک مدیریت کلاس معلمان زن و مرد و معلمان مدارس‏ متوسطهء شهری و روستایی»را مشاهده کردند.طبق یافته‏های پژوهش؛معلمان مدارس‏ روستایی،کنترل بیشتری در مدیریت آموزش نسبت به معلمان شهری اعمال می‏کنند؛اما از لحاظ جنسیت تفاوت معنادار مشاهده نشده است.

همچنین مارتین،ین‏۲و بالدوین(۱۹۹۸)«تأثیر متغیرهای دوره‏های آموزشی و اندازهء کلاس را بر سبک مدیریت کلاس معلم»مطالعه کرده‏اند.و نتایج بیانگر وجود رابطهء معنادار میان کلاسهای پرجمعیت و کاربرد سبک مداخله‏گر و تأثیر دوره‏های آموزشی‏ مدیریت کلاس در تمایل به سبک تعاملی است.

همچنین مارتین و شوهر(۲۰۰۳)در پژوهشی«تأثیر سابقهء خدمت و سن را بر سبک‏ مدیریتی معلمان»بررسی کرده‏اند.تحلیل نتایج نشان داد؛معلمان با سابقه نسبت به‏ معلمان کم‏سابقه در بعد مدیریت افراد و رفتار کنترل بیشتری اعمال می‏کنند و همچنین‏ میان سن و میزان کنترل در مدیریت افراد همبستگی مثبت وجود دارد.

چامبرز۳و هنسون‏۴(۲۰۰۱)رابطهء«نوع شخصیت و اثربخشی تدریس را به عنوان‏ عوامل پیش‏بینی‏کنندهء جهت‏گیری کنترل کلاس»بررسی کرده‏اند.این مطالعه نیز که بر اساس چارچوب ولفگانگ(۱۹۹۶)و پرسش‏نامهء ABCC مارتین،صورت گرفته است؛ رابطهء معنادار میان نوع شخصیت و بعد مدیریت افراد و همچنین میان اثربخشی تدریس‏ و بعد مدیریت آموزش گزارش داده است.

(۱). Attitudes Beliefs on Classroom Control

(۲). Yin

(۳). Chamberse

(۴). Henson

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۱۹)


از دیگر پژوهشها می‏توان به مطالعهء دکارلو(۲۰۰۴)اشاره کرد.وی در تحقیقی، «تفاوت میان سبک مدیریت کلاس معلمانی که دورهء رشد حرفه‏ای را گذرانده‏اند و معلمانی را که آموزش ندیده بوده‏اند»بررسی کرد و دریافت که دوره‏های آموزشی و رشد حرفه‏ای،در افزایش مهارتهای مدیریت کلاس معلمان مؤثر هستند.

همچنین بورر(۲۰۰۳)«رابطهء سبک مدیریت کلاس معلم و ایدئولوژی کنترل‏ شاگردان را به عنوان یک تئوری شخصی»بررسی کرده و توضیح داده است که میان‏ استفاده از کنترل بیشتر در سبک مدیریتی و ایدئولوژی معلم دربارهء کنترل شاگردان رابطه‏ مثبت برقرار است.

باوجوداینکه موضوع مدیریت کلاس در خارج از کشور،دامنهء پژوهشی تقریبا گسترده‏ای را به خود اختصاص داده است؛لیکن پژوهشهای داخل کشور در این زمینه‏ بسیار اندک است.البته می‏توان استدلال کرد که این بی‏توجهی در پژوهش،ریشه در کمبود منابع و مباحث نظری مدیریت کلاس در ایران و عدم توجه به آن در دوره‏های‏ دانشگاهی و حتی تربیت دبیری دارد.از سویی هم اغلب منابع موجود،ماهیت‏ اختصاصی برای مدیریت کلاس قائل نشده‏اند؛برخی آن را هم‏معنا با روش تدریس‏ دانسته و برخی منابع،آن را جزئی از مدیریت آموزشی فرض کرده‏اند.و این مسائل‏ سبب شده که تحقیقات موجود توجهی به نظریه‏های مدیریت کلاس نداشته باشند.

از جمله تحقیقات داخل کشور می‏توان به مطالعهء شنبدی(۱۳۷۶)،و فرخ‏نژاد (۱۳۸۰)،اشاره کرد که هر دو محقق،«نظرات دبیران در مورد عوامل مؤثر بر مدیریت اثر بخش کلاس درس»را بررسی کرده‏اند.هدف تحقیق،مطالعهء میزان تأثیر عوامل‏ چهارگانه زیر بر مدیریت کلاس از نظر دبیران است که عبارتند از:۱-تهیه واجرای‏ طرح درس ۲-سازماندهی و تهیه راهبردهای تدریس ۳-رهبری ترغیب و انگیزش‏ ۴-نظارت و ارزشیابی مستمر بر فعالیتهای دانش‏آموزان.همچنین تفاوت میان نظرات‏ دبیران با توجه به متغیرهای جنسیت،سابقه تدریس،رشته و نوع مدرک آنها نیز بررسی‏ شده است که نشان می‏دهد؛میان نظرات دبیران براساس متغیرهای مذکور،در مورد

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۰)


عوامل چهارگانه تفاوت معنادار مشاهده نشده است،اما دبیران زن بیشتر از دبیران مرد، «رهبری،ترغیب و ایجاد انگیزش و نظارت و ارزشیابی مستمر بر فعالیتهای فراگیران»را در افزایش اثربخشی مدیریت کلاس مؤثر دانسته‏اند.

در مجموع پژوهشها تأثیر عوامل کلاسی و ویژگیهای مربوط به معلمان از جمله؛ سطح تحصیلات،تجربهء کاری،نوع شخصیت،آموزشهای ویژه و اندازهء کلاس را بر سبک و الگوی رفتار مدیریتی معلمان حائز اهمیت دانسته‏اند.

طرح پژوهش

روش پژوهش،توصیفی از نوع پیمایشی است؛از آنجاکه در این پژوهش مداخله یا دستکاری آزمایشی صورت نگرفته،طرح پژوهشی در زمرهء طرحهای توصیفی و از نظر هدف،در زمرهء پژوهشهای کاربردی است؛چرا که نتایج آن می‏تواند در برنامه‏ریزی‏ آموزش معلمان به کار رود.

با توجه به تأثیر احتمالی متغیرهایی چون منطقهء آموزشی،پایهء تحصیلی دانش‏آموزان، جنسیت معلم و نوع مدرسه،به سبک مدیریت کلاس؛این چهار متغیر به عنوان‏ متغیرهای کنترل مدنظر قرار گرفته و در نتیجه جامعهء آماری پژوهش حاضر،کلیهء کلاسهای پایهء پنجم مدارس دولتی دخترانه و پسرانهء ناحیهء ۶ آموزش و پرورش شهر مشهد،در سال تحصیلی ۱۳۸۴-۱۳۸۳ تعیین شده است.

نمونه‏گیری،به روش تصادفی ساده انجام گرفته و حجم نمونه،با استفاده از فرمول‏ زیر مشخص شده است:

n-z2.Q?2/d2

مقدار اشتباه مجاز (d) با توجه به فرمول مقابل محاسبه شده است:

d-m?-y?

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۱)


به دلیل مشخص نبودن میانگین جامعه،از یک نمونهء ۳۰ نفری از معلمان برای‏ محاسبه M? و میانگین گروهی از آنان به عنوان Y?-در نظر گرفته شده که با توجه به‏ این اطلاعات مقدار d چنین است:

۵۹/۱ ۶۹-۴۱/۶۷ d-

همچنین واریانس این نمونه ۳۰ نفری محاسبه گردید که برابر با ۴۳/۴۱- S2 است. در نتیجه حجم نمونه با توجه به مقدار d و سطح اطمینان ۹۵%چنین است:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) در نتیجه از میان ۱۲۹ معلم پایهء پنجم این ناحیه،۶۰ نفر(۳۰ معلم زن و ۳۰ مرد) برای نمونه پژوهش انتخاب شدند.

به منظور سنجش سبکهای مدیریت کلاس از پرسشنامهء محقق ساخته استفاده شده‏ است که براساس چارچوب نظری ولفگانگ و گلیکمن و با الگوگیری از پرسشنامهء باورهای معلمان در زمینهء کنترل کلاس (ABCC) از مارتین و همکاران(۱۹۹۸)طراحی‏ شده است.پرسش‏نامهء (ABCC) به سنجش باورهای معلم دربارهء کنترل کلاس برمبنای‏ سه رویکرد(مداخله‏گرا،تعاملی و غیر مداخله‏گرا)می‏پردازد که محقق با ترجمه و تبدیل‏ آن به ابزاری برای سنجش سبکهای مدیریت کلاسی،مورد استفاده قرار داده است.

پرسشنامه دارای ۲۵ پرسش در سه مقیاس(مدیریت رفتار،افراد و آموزش)است: (مدیریت آموزش،۱۳ پرسش،مدیریت افراد،۸ پرسش،مدیریت رفتار،۴ سوال). مقیاس پاسخها،چهارگزینه‏ای است(همیشه،معمولا،تا اندازه‏ای،هرگز).روش‏ پاسخ‏گویی به پرسشنامه به روش خود-گزارش‏دهی است.

در مرحلهء اجرا،پس از مراجعه به مدرسه و گفتگو با معلمان مربوطه،از آنان خواسته‏ شد که براساس رفتار کلاسی خود به پرسشنامه(با علامت ضربدر)پاسخ دهند. نمره‏گذاری پرسشنامه در مقیاس فاصله‏ای است(هرگز-۱ تا اندازه‏ای-۲ معمولا-۳

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۲)


همیشه-۴)و نمره‏گذاری پرسشها(۳-۴-۹-۱۲-۱۳-۱۵-۱۶-۱۷-۱۸-۱۹-۲۲-۲۴) معکوس است.در نتیجه،نمرات در طیفی از ۲۵ تا ۱۰۰ قرار می‏گیرند.طبق الگوی‏ ولفگانگ،نمرهء بالا در این طیف نشان‏گر سبک مدیریت مداخله‏گر و نمرهء پایین سبک‏ غیر مداخله‏گر است.سبک تعامل‏گرا نیز در نقطهء میانی این طیف میان دو سبک دیگر جای دارد.

روایی پرسشنامه به دو روش محاسبه شده است:

الف)کسب نظر متخصصان دربارهء صحت پرسش‏ها و هماهنگی با ابعاد متغیر که در مجموع با توجه به فراوانی پاسخهای مناسب،درستی گویه‏های پرسشنامه تأیید شده‏ است.

ب)اجرای تحلیل عامل بر داده‏های حاصل از اجرای پرسشنامه برای بررسی روایی‏ سازه که نتایج آن نشان می‏دهد که ۹ عامل مقدار ویژه‏ای بالاتر از یک دارند و در حدود ۷۰%از واریانس متغیر اندازه‏گیری شده را تبیین می‏کنند.در مرحلهء بعد،با توجه به‏ نمودار اسکری،۳ عامل چرخش شدند.بررسی ساختار عاملی پس از چرخش‏ واریماکس نشان می‏دهد که عامل اول متغیرهای مدیریت آموزشی را اندازه‏گیری می‏کند (۱۳ گویه روی این عامل بار عاملی بالاتری دارند)،عامل دوم متغیرهای مدیریت افراد را اندازه‏گیری می‏کند(۸ گویه روی این عامل بار عاملی بالاتری دارند)،و عامل سوم‏ متغیرهای مدیریت رفتار را اندازه‏گیری می‏کند(۴ گویه روی این عامل بار عاملی‏ بالاتری دارند).در نتیجه همه گویه‏های پرسشنامه روی عوامل دارای بار عاملی هستند.

همچنین همبستگی معنادار میان عوامل یک و دو(۳۱/۰- (r ،دو و سه(۵۶/۰- (r و یک و سه(۱۸/۰- (r وجود دارد.ضریب همبستگی میان مدیریت افراد و رفتار(عوامل‏ دو و سه)در مقایسه با مدیریت آموزش بالاتر است و دلیل آن،هماهنگی دو بعد مدیریت افراد و رفتار در سنجش عوامل انسانی است.در مجموع نتایج،حمایتی مناسب‏ از روایی سازه در پرسشنامه مدیریت کلاس فراهم می‏کند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۳)


به منظور تعیین پایانی پرسشنامه،از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شده است.طبق‏ برون‏داد نرم‏افزار SPSS ضریب آلفا برای ۲۵ گویه پرسشنامه در نمونه تحقیق،۶۸/۰ است که نشان‏دهنده پایانی معنادار این پرسشنامه است.

تجزیه و تحلیل داده‏ها

به منظور شناخت سبک غالب معلمان،پاسخ آزمودنیها به پرسش‏نامهء مدیریت کلاس‏ گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی بررسی شده‏اند.نمودار ۲ شاخصهای آماری و جدول ۳ توزیع نمرات آزمودنیها را در این متغیر نشان می‏دهد:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار شماره ۲.شاخصهای آماری مدیریت کلاس

با توجه به نمودار(۲)،میانگین نمرهء مدیریت کلاس معلمان ۴۲/۶۷ با انحراف‏ استاندارد ۴۴/۶ است.حد پایین و بالای نمرات به ترتیب ۵۳ و ۸۷ است.با توجه به‏ اینکه طیف نمرات پرسشنامه از ۲۵ تا ۱۰۰ است؛نقطهء ۵۰%یعنی سبک تعاملی در محدودهء نمرهء ۵/۶۲ قرار می‏گیرد و براساس جدول فراوانی ۲۰%از معلمان قبل از نمرهء ۶۲ و ۸۰%بالای این حد مرکزی قرار می‏گیرند.در نتیجه می‏توان استدلال کرد«سبک‏ غالب میان معلمان،به رویکرد مداخله‏گرا گرایش دارد».

جهت بررسی رابطهء ویژگیهای مربوط به معلمان(سطح تحصیلات،رشتهء تحصیلی، سابقهء خدمت و جنسیت)با متغیر مدیریت کلاس از آمار استنباطی به شرح زیر استفاده‏ شده است:

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۴)


الف)سطح تحصیلات:معلمان نمونه آماری از نظر سطح تحصیلات به سه گروه تقسیم شده‏اند؛گروه معلمان دارای مدرک تحصیلی دیپلم،معلمان دارای مدرک فوق‏ دیپلم و معلمان لیسانس،برای آزمون فرضیهء تفاوت میان گروهها از آزمون آنوای یک‏ طرفه استفاده شده است.جدول زیر نتایج این آزمون را نشان می‏دهد:

جدول شماره ۳.نتایج آزمون آنوای یک‏طرفه

(به تصویر صفحه مراجعه شود) براساس نتایج،میانگین مدیریت کلاس در میان معلمان دارای مدارک دیپلم،۵/۶۹ با انحراف استاندارد ۷/۵ در معلمان فوق دیپلم،۱۴/۶۷ با انحراف استاندارد ۴/۷ و در معلمان لیسانس ۴/۶۵ با انحراف استاندارد ۵/۵ است.

جدول(۳)نتایج آزمون آنوای یک‏طرفه برای آزمون فرض صفر دال بر«عدم وجود اختلاف میان میانگینها»را گزارش می‏دهد،از آنجاکه میزان F با درجه آزادی ۲ و ۵۷ برابر(۲۰۵/۳-(۵۷/۲) (F با معناداری(۰۴۸/۰- (p است؛فرض صفر در سطح‏ ۰۵/۰- a رد و تفاوت میان میانگینها پذیرفته می‏شود.از آنجاکه نتایج آزمون همگنی‏ واریانسها با(۱۶۹/۰- (p معنادار نیست؛برای روشن کردن تفاوت میان گروهها از آزمون تعقیبی استفاده شده است.طبق نتایج این آزمون،تفاوت میان نمرهء معلمان دیپلم‏ و لیسانس با(۳۷/۰- (p در سطح آلفای ۰۵/۰ معنادار است.به عبارت دیگر«با اطمینان‏ ۹۵%معلمان لیسانس گرایش بیشتری به سبک تعاملی دارند و در مقابل،معلمان دیپلم‏ بیشتر در سبک مداخله‏گر هستند».این تفاوت در نمودار(۳)نمایان است:

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۵)


(به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار شماره ۳.تفاوت میانگین مدیریت کلاس براساس مدرک تحصیلی

ب)رشتهء تحصیلی:به منظور آزمون فرض تفاوت میانگینهای مدیریت کلاس بر اساس این متغیر،رشتهء تحصیلی به دو گروه رشته‏های مرتبط با آموزش و پرورش و رشته‏های غیر مرتبط تقسیم شده است.نتایج حاصل از اجرای آزمون t به شرح زیر است:

جدول شماره ۴.نتایج آزمون T برای مقایسهء مدیریت کلاس براساس رشتهء تحصیلی

(به تصویر صفحه مراجعه شود) طبق نتایج،میانگین نمرهء مدیریت کلاس معلمان گروه رشته‏های تحصیلی‏ غیر مرتبط،۶/۶۹ با انحراف استاندارد ۶/۶ و در گروه آموزش و پرورش ۱۲/۶۶ با انحراف ۹/۵ است.معناداری این تفاوت در جدول(۴)نشان داده شده است.نتیجه نشان‏ می‏دهد که مقدار t استاندارد با درجهء آزادی ۵۸ برابر با ۰۲/۲ و ۰۴۸/۰- p با فرض‏ برابری واریانسها در سطح ۰۵/۰- a معنادار است و مقدار t با درجهء آزادی ۳۱۸/۲۹ و ۰۶۳/۰- p با فرض نابرابری واریانسها در سطح ۱/۰ معنادار است.یعنی میانگین نمرهء مدیریت کلاس معلمان گروه رشته‏های آموزش و پرورش از گروه رشته‏های متفاوت‏ معناداری کمتر است و گرایش به سبک تعاملی دارد.به عبارت دیگر«معلمانی که در

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۶)


رشته‏های مرتبط با آموزش و پرورش تحصیل کرده‏اند،تمایل بیشتر به سبک تعاملی‏ دارند».

ج)سابقه خدمت:این متغیر در نمونهء تحقیق،پراکندگی کمی داشت،به همین دلیل‏ گروه‏بندی آن مناسب و مفید نبود؛در نتیجه از روش همبستگی پیرسون برای تعیین‏ رابطهء آن با مدیریت کلاس استفاده شده است.

جدول شماره ۵.همبستگی پیرسون میان مدیریت کلاس و سابقهء خدمت

(به تصویر صفحه مراجعه شود) براساس نتایج جدول(۵)همبستگی میان این دو متغیر با ضریب ۱۷۱/۰- r و ۱۸۳/۰- p در سطح آلفای ۰۵/۰ معنادار نیست.به عبارت دیگر«میان متغیر مدیریت‏ کلاس و سابقهء خدمت معلمان رابطهء معنادار وجود ندارد».

د)جنسیت:نتایج آزمون فرضیهء تفاوت میانگین مدیریت کلاس در دو گروه زن و مرد در جدول(۶)نشان داده شده است:

جدول شماره ۶.نتایج آزمون t برای مقایسهء مدیریت کلاس براساس جنسیت

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۷)


میانگین مدیریت کلاس معلمان مرد ۴۱/۶۸ با انحراف استاندارد ۳۸/۵ و میانگین‏ گروه معلمان زن ۴۸/۶۶ با انحراف استاندارد ۲۵/۷ به دست آمده است.براساس جدول‏ (۶)و با توجه به مقدار t و معناداری(۲۴۹/۰- (p در سطح آلفای ۰۵/۰ این تفاوت‏ معنادار نیست یعنی«مدیریت کلاس معلمان مرد و زن تفاوت معنادار وجود ندارد».

بحث و نتیجه‏گیری

یافته‏های تحقیق نشان می‏دهند که غالب معلمان نمونهء تحقیق به سبک مداخله‏گر گرایش دارند.دیگر بررسیها نیز که براساس نظریهء ولفگانگ انجام شده،مشابه این‏ نتیجه را گزارش داده‏اند؛مثلا براساس بررسیهایی که مارتین و بالدوین(۱۹۹۸)روی‏ معلمان ابتدایی و متوسطه انجام داده‏اند سبک غالب مدیریت کلاس معلمان،مداخله‏گر است و از این میان معلمان متوسطه بیشتر از معلمان ابتدایی از سبکهای مداخله‏گر استفاده می‏کنند.چامبرز(۲۰۰۱)نیز با پژوهش در زمینهء رابطهء نوع شخصیت معلم و سبک مدیریتی،گزارش می‏دهد که اکثر معلمان از سبک مداخله‏گر استفاده می‏کنند.

توضیحی احتمالی برای پذیرش رویکرد مداخله‏گرایانه در میان معلمان،این است که‏ معلمان هنوز خودشان،مسئولیت کامل تدریس را به عهده می‏گیرند و هنگامی که‏ تدریس معلم-محور باشد،جو کلاس مطیع و منفعل خواهد بود.به همین دلیل در پی‏ اجابت قطعی دانش‏آموزان است.وادار کردن دانش‏آموزان به اطاعت بی‏چون‏وچرا، سبب می‏شود که معلمان،روزانه با مسائل مدیریت کلاس و انضباط مواجه شوند و به‏ اعمال کنترل بیشتر در مدیریت کلاس پناه ببرند.

براساس نظریه کانتر که روشهای کنترل و اجبار را توجیه می‏کند،هدف مدیریت‏ کلاس،رفع«نیاز معلم»است.این باور سبب می‏شود که معلم تلاشی در جهت کاربرد روشهای مسالمت‏آمیزتر نکند.چرا که این روشها در پی رسیدن به هدف درازمدت‏ خود-انضباطی هستند و شاید در ایجاد نظم و برقراری سکوت لحظه‏ای کلاس کارآمد نباشند.اما آنچه در مدیریت کلاس تعاملی و غیر مداخله‏گر،به عنوان یک اصل کلیدی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۸)


مطرح است،«نیازهای رشد دانش‏آموزان»است.با توجه به این اصل،معلم در کاربرد هر شیوه مدیریتی در کلاس باید به این سؤال پاسخ دهد:هدف از این شیوه رفع نیاز رشد دانش‏آموز است یا نیاز معلم؟

براون و فالر(۱۹۷۵)نیز در تفسیر علل تمایل معلمان به کاربرد شیوه‏های کنترل و اجبار در مدیریت کلاس شرح می‏دهند که معلمانی که بدرفتاری دانش‏آموزان را در کلاس به منزلهء تهدید و توهینی به خود ارزیابی می‏کنند،این روشها را در حفظ و حراست از خود به کار می‏برند و بدین وسیله نظم را در کلاس ایجاد و احساس‏ رضایت می‏کنند.با این باور بعید به نظر می‏رسد که معلمان تلاشی در جهت کاربرد روشهای انضباطی دیگر نداشته باشند؛زیرا هدف معلم حفظ نیاز فوری ایمنی خود است.

ریچمند نیز استدلال می‏کند که گرایش به استفاده از سبکهای کنترل و مداخله،ناشی‏ از این باور سنتی است که دانش‏آموزانی که منکر قدرت مشروع معلم هستند و به‏ گونه‏ای غیر مسئولانه و نادرست عمل می‏کنند،سزاوار برخورد معلم هستند.درحالیکه‏ طبق نظم ویلیام گلسر،بدرفتاری دانش‏آموزان نشانهء توهین به معلم نیست،بلکه اعتراض‏ دانش‏آموزان به نظامی است که به نیازهای آنها پاسخ نمی‏دهد و معلم نماینده آن نظام‏ است(ریچمند،۱۹۹۸).

یکی دیگر از دلایلی که معلمان را به کاربرد روشهای مداخله‏گرایانه هدایت می‏کند، اندازهء کلاس(یعنی تعداد دانش‏آموزان)است.چنانکه مارتین،ین و بالدوین،در پژوهش‏ خود نشان داده‏اند،میان اندازهء کلاس و سبک مدیریت معلم در کلاس رابطهء معنادار وجود دارد.بدین معنا که جمعیت زیاد دانش‏آموزان کلاس تأثیر منفی بر توسعهء روابط معلم و دانش‏آموز می‏گذارد و معلم فرصت کمتر برای برقراری یک تعامل مفید با تک‏ تک دانش‏آموزان دارد.همچنین با افزایش جمعیت کلاس،نظارت بر رفتار دانش‏آموزان‏ مشکل می‏شود؛در نتیجه هرچه اعضای کلاس بیشتر باشد،معلمان بر میزان کنترل خود

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۲۹)


در دو مؤلفهء مدیریت رفتار و افراد می‏افزایند(مارتین و همکاران،۱۹۸۸).آچیل‏۱ (۱۹۹۶)فواید کلاسهای کوچک(کم‏جمعیت)را چنین ذکر می‏کند:

کلاسهای کوچک،تأثیر بزرگی مدرسه را اصلاح می‏کنند.

دانش‏آموزان در حکم یک فرد توجه بیشتر دریافت می‏کنند.

در کلاسهای کوچک مسائل انضباطی کمتر وجود دارد.

جو کلاس دوستانه‏تر و صمیمی‏تر است.

احتمال بیشتر برای مشارکت دانش‏آموزان وجود دارد.

کلیهء کلاسهایی که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته تقریبا دارای میانگین‏ ۳۰ دانش‏آموز بوده‏اند و این نشان می‏دهد که معلم در کلاس فرصت کمی برای برقراری‏ تعامل مفید با دانش‏آموزان دارد.همچنین برای کنترل دانش‏آموزان ناگزیر است که از روشهای مبتنی بر اجبار و فشار و تعیین قوانین سخت کلاسی و مشخص کردن تنبیه و تشویق برای تحریک دانش‏آموزان به اجابت از قدرت معلم بهره بگیرد.

عامل اساسی که ممکن است اثر جمعیت کلاس را تعدیل کند،کاربرد مهارتهای‏ اثربخش مدیریت کلاس است.اگر معلمان از این مهارتها برخوردار باشند،می‏توانند با ایجاد جو مطلوب و قابل پذیرش در کلاس بدرفتاری را کاهش دهند.اما متأسفانه در نظام آموزش معلمان موضوع مدیریت کلاس نادیده گرفته شده است.البته بحث‏ مدیریت کلاس نه تنها در آموزشهای تربیت معلم و ضمن خدمت نادیده گرفته شده، بلکه ادبیات مربوط به این بحث در جامعهء ما بسیار ناچیز است.

نتایج حاصل از مقایسه سبک مدیریت کلاس معلمان براساس مدرک تحصیلی‏ معنادار بوده است؛بدین معنا که نمرهء مدیریت کلاس معلمان دیپلم به‏طور معنادار بالاتر از نمرهء مدیریت کلاس معلمان لیسانس است.

(۱). Achille

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۳۰)


این نتیجه نشان می‏دهد که گرایش معلمان دیپلم بیشتر به سبک مداخله‏گر و گرایش‏ معلمان لیسانس بیشتر به سبک تعاملی است.

این یافته‏ها بیانگر تأثیر مثبت آموزشهای آکادمیک بر سبک کلاس معلمان است.با اینکه این آموزشها شاید از لحاظ برخوردار بودن از موضوعات مدیریت کلاس نیز زیاد غنی نباشند؛اما آشنایی با نظریه‏های یادگیری و رشد و روشهای تدریس توانسته است‏ در سبک مدیریتی معلمان تفاوت ایجاد کند.

یافته‏های پژوهش مارتین و شوهر(۲۰۰۳)نیز نشان داده است که معلمان سنتی به‏ طور معنادار مداخله‏گرتر از معلمان تازه‏کارند.در پژوهش آنها معلمان تازه‏کار معلمانی‏ بودند که از آموزشهای جدید برخوردار بودند،و منظور از معلمان سنتی معلمانی بودند که آموزشهای سنتی معلمانی بودند که آموزشهای سنتی دیده و از علوم جدید بهره‏مند نبودند.

باوجوداینکه برخی پژوهشگران از جمله،چامبرز و هنسون(۲۰۰۱)،مارتین و همکاران در تحقیقات گوناگون خود و سوو(۲۰۰۳)رابطهء عواملی چون نوع شخصیت‏ معلم،تجربهء کاری،اندازهء کلاس،پایهء تحصیلی و جنسیت را با مدیریت کلاس بررسی‏ کرده و تأثیر آنها را نشان داده‏اند.نتایج تحقیق حاضر و همچنین تحقیق دکارلو(۲۰۰۴) دربارهء بررسی تأثیر دورهء رشد حرفه‏ای معلمان بر سبک مدیریتی و نتایج تحقیق زاکرمن‏ (۲۰۰۰)در بررسی سبک مدیریت کلاس دانشجو-معلمان،همگی حاکی از اثربخشی‏ آموزشهای آکادمیک و همچنین دوره‏های رشد حرفه‏ای ضمن خدمت بر سبک مدیریتی‏ معلمان است.با توجه به این یافته‏ها،می‏توان چنین استنباط کرد که آموزش معلمان، تأثیر عواملی چون اندازهء کلاس،محیط فیزیکی،پایهء تحصیلی،فرهنگ دانش‏آموزان و غیره را که عواملی خارج از اختیار معلم هستند،تعدیل می‏کند و در تغیر سبک مدیریتی‏ و پذیرش شیوه‏های مفید و سودمند در مدیریت کلاس به معلم یاری می‏رساند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۳۱)


یافته‏های مربوط به رشتهء تحصیلی معلمان بیانگر تفاوت معنادار سبک مدیریت‏ معلمان در میان دو گروه‏۱است.بنابراین معلمانی که در رشته‏های مرتبط با آموزش و پرورش تحصیل کرده‏اند،نمرهء کمتری در پرسشنامه کسب کرده و سبک مدیریتی آنان‏ گرایش بیشتری به سبک تعاملی دارد،اما معلمانی که در رشته‏های غیر مرتبط تحصیل‏ کرده،نمره‏ای بالاتر در پرسشنامه کسب کرده‏اند،سبک مدیریتی آنان گرایش به سبک‏ مداخله‏گرا دارد.

نتایج این پرسش نیز تأکیدی دیگر بر نقش آموزش در سبک معلمان دارد؛دینس‏ مور،در بررسی عوامل موثر بر مدیریت کلاس معلم،به نقش میزان آمادگی معلم برای‏ تدریس اشاره می‏کند که بر سبک مدیریتی معلم تأثیر دارد.وی این میزان آمادگی را حاصل آموزشهای آکادمیک می‏داند.هرچه رشتهء تحصیلی معلم بیشتر با حرفهء او مرتبط باشد و معلم را برای کار در کلاس بیشتر آماده کند،توانایی معلم برای مدیریت کلاس و تسلط بر جو کلاس بیشتر خواهد بود.(دینس مور،۲۰۰۳).

از دیگر نتایج این پژوهش،معنادار نبودن تفاوت سبک مدیریت کلاس معلمان زن و مرد است و این مؤید یافته‏های تحقیق مارتین و همکاران(۱۹۹۷)است.

همچنین به دلیل اینکه معلمان در نمونهء مورد بررسی‏۲غالبا از سابقهء بالایی برخوردار بوده‏اند،گروهبندی معلمان از لحاظ سابقه مناسب و مفید نبود.لذا میان سابقه به عنوان‏ یک متغیر با نمرهء مدیریت کلاس؛آزمون همبستگی اجرا شد که نتایج نشان‏دهندهء عدم‏ وجود رابطهء معنادار میان این دو متغیر است.

در مجموع نتایج حائز اهمیت این پژوهش حاکی از تسلط سبک مداخله‏گر بر مدارس و اثربخشی آموزشهای آکادمیک و حرفه‏ای بر ایجاد تحول در سبک مدیریتی‏ معلمان برای رسیدن به تعامل و همکاری در جریان یادگیری است.به اعتقاد آرون‏ (۱)-این دو گروه شامل رشته‏های مرتبط با آموزش و پرورش(یعنی دیپلم دانشسرای مقدماتی،فوق دیپلم تربیت معلم و لیسانس آموزش ابتدایی یا علوم تربیتی)و رشته‏های غیر مرتبط(یعنی رشته‏های دیپلم انسانی،تجربی،ریاضی،خانه‏داری و غیره و رشته‏های کارشناسی مانند ادبیات و علوم اجتماعی)می‏شوند.

(۲)-ناحیهء شش آموزش و پرورش مشهد

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۳۲)


سون‏۱(۱۹۹۳)،اکثر معلمان به دلیل عدم آموزش در زمینهء مدیریت کلاس،از سبکی‏ استفاده می‏کنند که اعتقاد دارند خوب کار می‏کند و اشتباهات را هر ساله تکرار می‏کنند؛ اما مسئله‏ای که مورد غفلت است«تئوری مدیریت کلاس»است.همان‏طورکه معلمان‏ در مورد تئوریهای تدریس آموزش می‏بینند؛نیاز به کسب تئوری مدیریت کلاس دارند؛ معلمان باید یک چشم‏انداز نظری سازگار و هماهنگ هم در مدیریت کلاس و هم در روش تدریس داشته باشند(مارتین ۲۰۰۳).

پیشنهادهای برگرفته از یافته‏های پژوهش

با توجه به تأثیر آموزش(مدرک و رشتهء تحصیلی)در ایجاد تفاوت معنادار در سبک‏ مدیریت کلاس معلمان،و با توجه به اینکه سبک غالب مدیریتی معلمان،مداخله‏گری و کنترل است؛لذا برای بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری،به سیاست‏گزاران،برنامه‏ریزان و مجریان سیستم تعلیم و تربیت،پیشنهاد می‏شود:

۱-برخورداری از تحصیلات حد اقل کارشناسی و مهارتهای مدیریت اثربخش‏ کلاس درس،به عنوان یک پیش‏نیاز و ملاک ضروری در گزینش و ارزشیابی معلمان در نظر گرفته شود.

۲-با برگزاری کارگاههای آموزشی و دوره‏های آموزش ضمن خدمت و با افزودن‏ بحث مدیریت کلاس به سرفصل دروس مراکز تربیت معلم و رشته‏های تربیت دبیری، برای ارتقای سبک رفتاری معلمان در مدیریت کلاس اقدام شود.

به دلیل گستردگی دامنهء مدیریت کلاس و اهمیت آن،موضوعات پژوهشی زیر به‏ پژوهشگران حیطهء تعلیم و تربیت پیشنهاد می‏شود:

۱-بررسی تأثیر سبکهای مدیریت کلاس بر ویژگیهای دانش‏آموزان،از جمله؛خود- انضباطی و مسئولیت‏پذیری.

(۱)- Aaronsohn

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۳۳)


۲-شناخت سبک غالب مدیریت کلاس معلمان و مقایسهء آن در پایه‏ها و مقاطع و مدارس متفاوت.

۳-بررسی تأثیر عوامل مدرسه‏ای از جمله؛سبک مدیریت مدرسه،قوانین مدرسه، برنامهء آموزشی و درسی،نظام سنجش و ارزشیابی آموزشی و سبک نظارت و ارزشیابی‏ آموزشی و…بر سبک مدیریت کلاس معلمان.

۴-نیازسنجی مهارتهای مدیریتی معلمان به تفکیک پایه‏ها و مقاطع.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۹۳ (صفحه ۱۳۴)


منابع‏ فارسی

بهاری،منوچهر(۱۳۷۹).مدیریت کلاس،مجلهء مدیریت در آموزش و پرورش،دورهء دوم، شمارهء ۲.صص ۳۷-۴۰

شنبدی،مرتضی(۱۳۷۶)،بررسی عوامل مؤثر در مدیریت اثربخش کلاس درس براساس‏ نظرات دبیران،پایان‏نامهء کارشناسی ارشد،دانشکدهء علوم تربیتی،اصفهان.

فرخ‏نژاد،نصر اللّه(۱۳۸۰)،بررسی عوامل مؤثر در مدیریت اثربخشی کلاس درس از دیدگاه‏ دبیران مقطع متوسطه،پایان‏نامه کارشناسی ارشد،دانشکدهء تحصیلات تکمیلی،شیراز.

گلسر،ویلیام(۱۳۷۳)،مدارس بدون شکست،ترجمهء سادهء حمزه،تهران:رشد.


پایان مقاله

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا