اختلال بیش فعالی و کمتوجهی در کودکان
علی پور علیرضا توتکله
اختلال کمتوجهی و بیش فعالی، که جهت سهولتADHD نامیده میشود، یکی از اختلالات روانشناختی در دوران کودکی است. اول عقیده بر این بود، که علت ابتلاء کودکان به ADHD بر اثر ضربه مغزی بوده است. ولی پژوهشگران پس از تحقیقات زیادی به این نتیجه رسیدند، که این عارضه به دلیل صدمه دیدن مغز نیست، بلکه چگونگی عملکرد مغز باعث ایجاد آن در کودکان میشود. اختلال ADHD در۳ تا ۵ درصد کودکان مشاهده میشود و معمولاً قبل از سن ۷ سالگی بروز میکند. در میان پسران شایعتر از دختران بوده و نسبت آن شش به یک است. این اختلال در پسران بیشتر به شکل فعالیت زیاد و اخلالگری و در دختران بیشتر با مشکلات و نوسانات عاطفی دیده میشود. عارضه ADHD ژنتیکی است و غالباً در بین افراد خانواده و فامیل مشاهده میگردد به همین علت برای تشخیص آن مصاحبه با والدین کودک بسیار لازم و ضروری است.
کودکان مبتلا به ADHDرا میتوان به سه دسته تقسیم نمود. دسته اول که علامت اصلی آنها کم توجهی است. دسته دوم علامت اصلی آنها فعالیت بسیار زیاد است و دسته سوم هر دو علامت کم توجهی و فعالیت زیاد را با هم دارند.متخصصان آموزش و پرورش یادگیری را در کودکان مبتلا به ADHD مورد مطالعه قرار دادند و مشکلات آنها را در خواندن، نوشتن یا تفهیم و حل مسایل ریاضی در نظر گرفتند. از آنجا که این کودکان اغلب موجب اخلال و بینظمی میشوند، گروهی از پژوهشگران آنها را اخلاگر میخوانند. همچنین از آنجا که این کودکان اغلب پرتحرک و ناآرام هستند، گروهی از پژوهشگران آنها را پرفعالیت نامیدند. (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۰۱)، این مقاله ویژگیهای کودکان بیش فعال، علل و عوامل بروز آن، مشکلات عاطفی، اجتماعی کودکان بیش فعال و روشهای درمانی آنرا مورد بررسی قرار داده است.
ویژگیهای کودکان بیش فعال
والدین و معلمان کودکان مبتلا به ADHD اظهار میکنند، که آنان بطور مداوم در جنب و جوشند. و آرام و قرار ندارند. دائماً در حال دویدن و جابجا شدن هستند. فعالیتهای آنها بیشتر به صورت تصادفی، بی برنامه و ناگهانی است و هیچ گونه هدف و منظوری در آنها دیده نمیشود. دامنه توجه در آنها بسیار اندک است، آنان خیلی کم و به ندرت به برنامههای تلویزیون نگاه میکنند و خیلی سریع و فوری از کاری به کار دیگر مشغول میشوند. بالای هشتاد درصد کودکان بیش فعال، بداخلاق و پرخاشگر و در انجام کارها و پیروی از قوانین و مقررات، نافرمان و متخاصم هستند. از خصوصیات بارز این کودکان در سنین مدرسه، عقب افتادگی تحصیلی است، زیرا در کلاس درس به سخنان معلم گو ش نمیکنند. با وجودی که هوش آنها متوسط یا بالاتر از متوسط است، اما بدلیل بی توجهی به تدریس معلم، دچار ناتواناییهای یادگیری میشوند. کودکانADHD شدیداً آشفته و مضطربند. هیچ فعالیتی نمیتواند آنها را برای مدتی به خود جلب کند. اغلب بدون تفکر به نتایج اعمال خود، رفتار میکنند و هنگامی که وارد فعالیتهای جمعی میشوند، رفتاری مخرب و ویرانگر دارند. روابط اغلب آنها با معلم و والدینشان پر تنش و مشکل آفرین است. علاوه براین پسران نوجوان بیشتر در رفتارهای اجتماعی خود، به بزهکاری و انحراف دچار میشوند. همچنین کودکان مبتلا به ADHD اغلب با دستهای خود بازی میکنند، در اطاعت از دستورات دیگران مشکل دارند، قبل از تمام شدن سئوال، به آن پاسخ میدهند، قادر به بازی کردن آرام نیستند، در بازی و موقعیتهای گوناگون، نوبت را رعایت نمیکنند، در فعالیتهای دیگران اختلال ایجاد میکنند، بسیار پرحرفند و اغلب به کارهای خطرناک دست میزنند.
فریک و لیهی ویژگیهای کودکان دچار به ADHD را در جدول زیر خلاصه کردهاند.
پرفعالیتی / تحرک آنی
ـ زیاد میدود و بالا و پایین میرود.
ـ بی قرار و ناآرام است.
ـ به سختی ساکت مینشیند.
ـ بدون تفکر عمل میکند.
ـ نمیتواند در صف ایستاده و منتظر نوبت بشود.
ـ تمرکز ندارد.
ـ محرکات خارجی موجب اخلال در تمرکز میشود.
کم توجهی و بی نظمی
ـ تکالیف را شروع میکند ولی تمام نمیکند.
ـ گوش نمیکند.
ـ زود سر در گم و آشفته میشود.
ـ مشکل تمرکز دارد.
ـ نمیتواندکارش را تنظیم کند.
ـ از یک فعالیت به فعالیت دیگر میرود.
ـ در آموزشگاه کمتر موفق میشود.
ـ با همسالان خود ارتباط درست برقرار نمیکند.
ـ مشکلات رفتاری دارد.
علل و عوامل بروز بیش فعالی
در مورد عوامل ایجاد این عارضه در کودکان اتفاق نظر وجود ندارد و در حال حاضر دلیل خاصی برای ظهور آن در دست نیست. بیشتر تحقیقات و مطالعات نشان میدهد، که اختلال بیش فعالی موروثی است و کودک آن را به ارث میبرد.
بیش فعالی میتواند واکنشی نسبت به یک موقعیت استرسزا و اضطراب آور باشد، که اضطراب و نگرانی در سنین پایین ممکن است، به شکل تظاهرات جسمانی جلوه گر شود. همچنین بیش فعالی میتواند بر اثر محدویتها و
سختگیری های بیش از حد والدین در آرام نگه داشتن کودک بروز نماید. بخصوص زمانی که کودک از لحاظ ساختار عصبی دچار مشکل باشد، اگر با موانع زیادی مواجه شود، ممکن است به منفی گرایی و بیش فعالی مبتلا گردد، و گاهی هم بیش فعالی پاسخ به یک اضطراب دائمی و تعمیم یافته است. برخی از پژوهشگران عقیده دارند، ADHD یک نوع اختلال رشدی است، که ممکن است ریشه و اساس عصبی داشته باشد، یا نارسایی بیولوژیکی، مانند حساسیت بیش از حد به مواد شیمیایی معینی، باعث ایجاد آن شده باشد. برخی دیگر نیز مشکلات و نارسائیهای مغزی را علت بیش فعالی دانستهاند، که البته موج نگارهای مغزی این موضوع را تأیید کردهاند.
مشکلات عاطفی و اجتماعی
این کودکان در اغلب اوقات احساس بیکفایتی و سرخوردگی میکنند و آن را به اشکال و صورتهای گوناگون بروز میدهند، که از مهمترین آنها میتوان به عصبانیت، پرخاشگری و تهاجم اشاره کرد. برخی از این کودکان به اضطراب و نگرانی و درونگرایی روی میآورند و به همین علت به انزوا و گوشهگیری و افسردگی دچار میشوند. عدهای نیز مشکلات و ناراحتیهای روحی و روانی خود را به صورت عارضه جسمانی از قبیل دل درد، سر درد و… بروز میدهند. اغلب کودکان ADHD مضطرب و نگران هستند. بخصوص هنگام رفتن به مدرسه و یا در محیط آموزشگاه ناراحتی بسیار شدیدی از خود بروز میدهند و حتی دچار بیماری میشوند. در حالی که در روزهای تعطیل میزان نگرانی و اضطراب آنها بسیار کم، حالشان خوب و سرحال و با نشاط بنظر میرسند.”گاهی اوقات این کودکان از انجام وظیفه شانه خالی میکنند و به این وسیله از شکست خوردن و در نتیجه احساس بیکفایتی و حماقت پیشگیری میکنند. آنها از اینکه کاری را شروع کرده و تمام نکنند و یا درست انجام ندهند، میهراسند و میدانند که چنانچه کاری را انجام ندهند، شکست خواهند خورد. در نتیجه اغلب حالت بیتفاوتی و عقب نشینی پیدا میکنند”. (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۰۸). کودکان مبتلا به عارضه ADHD بیش از کودکان دیگر در مقابل مسایل و مشکلات روزمره هیجان زده و عاطفی میشوند، و این مسئله در زندگی آنها تأثیر بسیار زیاد دارد. این گونه کودکان اغلب بی طاقت و ناشکیبا هستند و نسبت به مسایل و محرکهای خارجی واکنش و حساسیت بیشتری از خود نشان میدهند، خیلی زود عصبانی و احساساتی میشوند، انتقادپذیر نیستند، معمولاً قوانین و مقررات را رعایت نمیکنند، از لحاظ اجتماعی قادر به ارتباط صحیح با دیگران نیستند و این مشکل همه امور زندگی آنها را تا حدود بسیار زیادی تحت تأثیر قرار میدهد.
روشهای درمانی
در حال حاضر درمان قطعی و کاملی برای اختلال ADHD وجود ندارد و فاکتورهایی نظیر تنوع، تعداد فراگیری و مزمن بودن مشکلاتی که در ارتباط با ADHD بروز میکند، متخصصان و روانشناسان بالینی را ملزم به ارائه خدمات درمانی گوناگون در این زمینه کرده است. عمدهترین روشهای درمانی که بیشترین تأثیر را روی کودکان ADHD گذاشته عبارتند از: ۱ـ دارو درمانی ۲ـ مشاوره و آموزش والدین ۳ـ اصلاح رفتار کودک در مدرسه.
۱ـ دارو درمانی: طبق نظر متخصصان، استفاده از داروهای محرک منجر به بهبود رفتار در کودکان مبتلا به ADHD شده است و حداقل بر روی۶۰ تا ۸۰ درصد این کودکان نیز بسیار مؤثر بوده است. دارودرمانی فعالیتهای حرکتی را کاهش میدهد، توجه و تمرکز کودکان را زیاد میکند و رفتارهای تهاجمی و پرخاشگرانه آنها را تعدیل مینماید. «داروهای متداول در این زمینه عبارت است از رتالین، که بسیار متداول است و کمترین اثرات جانبی را دارد. سایلرت و دکسدرین هم داروهای دیگری هستند، که به کار میروند. این داروها موجب تحریک و ایجاد مواد شیمیایی خاصی در مغز که برای تمرکز، توجه و برنامه ریزی لازم است، میشوند. این داروها اغلب زود اثر میکنند». (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۱۰). دارو درمانی برای کودکان زیر چهار سال، در بیشتر اوقات بی تأثیر است و امکان دارد عوارض جانبی شدیدتری را ایجاد نماید، دارو درمانی در حقیقت زمانی که کودک بیش از حد غیر قابل کنترل است، یک اقدام اولیه به حساب میآید.
دارو درمانی گاهی وقتها باعث بی حالی و بیحوصلگی، بیاشتهایی، بی خوابی و حرکات غیرعادی در کودکان میشود. «یکی از اثرات جانبی احتمالی داروهای محرک، که اغلب موجب نگرانی پدران و مادران میشود، این است که این داروها جلوی رشد کودک را میگیرد. پژوهشهای اخیر نشان میدهد،که تأثیر این داروها روی رشد در دراز مدت بسیارکم است و چنانچه به میزان مناسب به کار روند، تأثیر منفی بر رشد ندارند». (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۱۰).
روش دارو درمانی واستفاده از داروهای محرک، دارای محدودیتهایی است، که باید در طول درمان به آن توجه داشت. بعنوان مثال دارو درمانی در برخی از موارد به یادگیری کمک میکند، اما گاهی اوقات به دلیل اثرات جانبی مانند بی حالی و بیاشتهایی در کودک، عمل یادگیری را با مشکل مواجه میسازد. داروهای محرک به هیچ وجه نمیتواند ناتواناییهای یادگیری را درمان کند، ولی میتواند تا حدود بسیار زیادی، کودک را برای فراگیری آماده نماید. دارو درمانی در اصلاح رفتارهای غلط اجتماعی و جلوگیری از انحرافات رفتاری این گونه کودکان، اثری ندارد. با اینحال «حدود ۸۵% از کودکانی که داروهای محرک مصرف میکنند، بعد از سن بلوغ دیگر نیازی به دارو ندارند. ولی حدود ۱۵% از این کودکان دورانی طولانیتر و یا برای همه عمرشان به دارو نیاز دارند» (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۱۱). البته مصرف دارو باید با نظرپزشک باشد.
۲ـ مشاوره و آموزش والدین: یکی از مهمترین عوامل در درمان بیش فعالی کودک، ارائه مشاوره و آموزشهای لازم به والدین است. مشاوره با والدین در زمینه ماهیت، علل و سیر و تحولات این اختلال و چگونگی درمان آن، میتواند بسیار موثر باشند. در حقیقت آموزش و آگاهی والدین چنین کودکانی، میتواند زمینه خوب و مناسبی برای کنترل رفتار و کاهش مشکلات و ناهنجارهای آنها به وجود آورد. بطور کلی اگر محیط خانه برای درمان کودکان مبتلا به عارضه ADHD مناسب باشد، نتیجه بهتری بدست خواهدآمد. از جمله اینکه انجام تکالیف و وظایف کودکان مانند تمرینات درسی، بازی، تماشای تلویزیون، ساعت خواب و… باید دقیقاً معلوم و مشخص باشد. زیرا هر گونه تغییر و تحول در برنامه، علاوه بر بی نظمی در کارها، در کودک نیز ایجاد نگرانی و اضطراب میکند. کودک بیش فعال به هیچ وجه نباید مورد تمسخر قرار گیرد، بلکه باید پس از انجام تکالیف درسی و امور شخصی به شکلی و شایسته تشویق گردد. پدر و مادر باید با اولیای آموزشگاه، روانشناس و پزشک در تماس باشند و برنامههای منزل و آموزشگاه را هماهنگ نمایند.
ـ فعالیتهای جسمانی و بازی حتماً در برنامه کودک گنجانده شود. این کودکان بیش از سایر کودکان نیاز به فعالیت و بازی دارند.
ـ باید بین رفتار ناشی از ADHD و لجبازی و تمرد امتیاز قایل شده. کودکان مبتلا به ADHD اغلب قصد تمرد و لجبازی ندارند، بلکه از کنترل رفتار خود ناتوان هستند.
ـ شرایط و موقعیتهایی که موجب رفتار نامناسب میشود، باید مشخص شود، و باید به عمل آید که کودک در آن شرایط قرار نگیرد، زیرا وقتی که کودک در آن شرایط قرار گیرد، کنترل رفتار خود را از دست میدهد و بعد دچار سرخوردگی، احساس بی کفایتی و احساس گناه میشود و در نتیجه اعتماد به نفس خود را از دست میدهد”. (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۱۴).
۳ـ اصلاح رفتار کودک: یکی دیگر از راههای درمانی کودکان مبتلا به عارضه ADHD بهره گیری از روشهای رفتاری و آموزش فنون و مهارتهای اجتماعی به آنها است، که معمولاً به وسیله معلم، مشاور مدرسه و یا روانشناس صورت میگیرد. وقتی که پرتحرکی و کم توجهی دانش آموز در محیط مدرسه و کلاس درس باعث اخلال در آموزش و کاهش عملکرد یادگیری او میشود، مسئولین مدرسه باید در این زمینه تلاش و اقداماتی را بعمل آورند. تا مشکل این کودکان برطرف و یا به حداقل میزان خود برسد. از جمله این اقدامات عبارتند از:
۱ـ واگذار کردن پارهای از وظایف و مسئولیتها به دانشآموز، که البته این کار باید با حفظ مراقبت صورت گیرد.
۲ـ تغییر دادن محل نشستن دانشآموز در کلاس.
۳ـ مطالب درسی و محتوای آموزشی به ساده ترین روش ارائه شود و محیط کلاس برای دانشآموز به صورت جذاب و جالب در آید.
۴ـ بررسی علل عدم توجه دانشآموز به درس، که باید مشخص شود، که علت عدم توجه او چیست. مثلاً میتواند مشکل خانوادگی، گرسنگی، صحبت با دوستان و… باشد.
۵ـ مدرسه باید مرتباً با خانواده دانشآموز ارتباط داشته باشد، تا بتواند مشکل او را به نحوی حل نماید.
۶ـ ارجاع دانشآموز به مراکز مشاوره و افراد متخصص جهت درمان و یا کاهش مشکلات او.
۷ـ تقویت رفتارهای مثبت کودک، بخصوص هنگامیکه توجه و تمرکز میکند.
۸ ـ ارائه آموزشها و مهارتهای لازم به کودک جهت جلب توجه او.
۹ـ این کودکان از پرسش کردن میهراسند، باید آنها را تشویق کرد، که چنانچه مطلبی برای آنها مبهم است، سئوال کنند.
۱۰ـ این کودکان به کمک مداوم و دراز مدت نیاز دارند و معلم باید به این نکته آگاهی داشته باشد.
۱۱ـ باید در نظر داشت که این کودکان وقت بیشتری برای انجام تکالیف خود نیاز دارند.
۱۲ـ باید به کودک فقط یک تکلیف داده شود. وقتی انجام پذیرفت، تکلیف بعدی داده شود.
۱۳ـ تکلیف باید در حدود توانایی کودک باشد.
۱۴ـ این کودکان در گروههای کوچک کارکرد بهتری دارند.
۱۵ـ این کودکان نیاز به حرکت دارند و نمیتوانند برای مدت طولانی بنشینند.
۱۶ـ این کودکان باید از قبل آمادگی برنامه جدید را داشته باشند.
۱۷ـ در تدریس به این کودکان باید از تمام حواس مانند بینایی، شنوایی و.. استفاده شود. مثلاً کودک باید کلمه را بشنود، ببیند و بنویسد.
۱۸ـ وظایفی از قبیل تدریس به کودکان کوچکتر، نمره دادن به اوراق، رفتن به دفتر آموزشگا ه و غیره به این کودکان اجازه حرکت میدهد و در ضمن به اعتماد به نفس آنها نیز کمک میکند.
۱۹ـ از سرزنش کردن کودک بویژه در برابر دیگران باید خودداری بعمل آید.
۲۰ـ خط کشیدن زیر مطالب مهم به یادگیری و حافظه این کودکان کمک میکند. (مقدم، ۱۳۸۱: ۲۳۱ ـ ۲۱۲)
منابع:
۱ـ مقدم، بدری (۱۳۸۱): کاربرد روانشناسی در آموزشگاه چاپ هشتم، سروش: تهران.
۲ـ کراتوچویل، توماس آر (۱۳۷۸): روانشناسی بالینی کودک، ترجمه محمدرضا نائینیان، رشد: تهران.
۳ـ نلسون، ریتاویکس (۱۳۷۱): اختلالات رفتاری کودکان، ترجمه م. تقی منشی طوسی، چاپ سوم، آستان قدس رضوی: مشهد..