نویسنده : شریفی،علی
احـتمالا کلمهی«هیستری»را شنیدهاید یا با تعابیری نظیر «فلج هیستریک»یا«واکنش هیستریک»مـواجه شـدهاید.در ایـن گفتار،میخواهیم با این مقوله،که یکی از شایعترین مشکلات عصبی انسان است،آشنا شویم.
اسـاس اسمگذاری این اختلال،به اعتقاد قدیمی فلاسفهی یونانی درباره سرگردان بودن رحم بـرمیگردد! Histr) در لاتین به معنی رحـم یـا زاهدان است)در این اختلال،شخص به دلایل عصبی،علامتی نظیر فلج و یا عدم توانایی در حرف زدن،شنیدن یا دیدن پیدا میکند. یونانیان تصور میکردند که این اختلال فقط در زنان دیده میشود،ولی امـروزه مشخص شده است که این بیماری،هرچند در زنان شایعتر است،در مردان نیز دیده میشود(و ربطی به رحم ندارد!).بنابراین نام «اختلال تبدیلی۱برای آن انتخاب شده که در مورد خصوصیات آن اجمالا توضیح مـیدهیم:
اخـتلال تبدیلی،اختلالی در عملکرد بدن است که با مفاهیم رایج آناتومی و فیزیولوژی سیستم عصبی مرکزی یا محیطی تطبیق نمیکند؛مثلا شخص،قادر به حرکت دادن دست یا پایش نیست و اصطلاحا دچـار فـلج شده است،ولی پزشکان پی از معاینه اعلام میکنند که بیمار،فلج نیست و مشکل عصبی دارد.یا این که گاهی حس بینایی حتی در حد کور شدن مختل شده است،ولی چشم پزشک اعلام مـیکند کـه چشم بیمار مشکلی ندارد و سالم است!
این بیماری معمولا در شرایط استرس پیش میآید و اخلال قابل توجهی در عملکرد شخص ایجاد میکند.در خیلی از موارد،اختلال تبدیلی،شبیه بیماریهای سیستم عصبی مـرکزی،مـانند سـکتهی مغزی تشنج،پارکینسون و …است و اصـطلاحا بـیماری تـبدیلی،اینگونه بیماریها را تقلید میکند(البته بیمار تعمّدی ندارد و«تمارض»نمیکند و موضوع تمارض،مقولهی جداگانهای است).
غالبا نوع علائم،تابع درک بیمار از وضـعیتهای طـبی اسـت؛مثلا چون اکثر مردم میدانند که دردهای قـلبی مـعمولا در سمت چپ قفسهی سینه و دست چپ حس میشود،بیمار تبدیلی بدون داشتن مشکل قلبی، در سمت چپ قفسه سینه و دسـت چـپ احـساس درد مـیکند.
معمولا با یک بررسی کوتاه،بر اساس نحوهی شروع یا تشدید علائم بیمار،میتوان فهمید که اختلال حـسی یـا حـرکتی که بیمار را به اورژانس آورده است،در اثر تعارض و تضاد بین او و یکی از نـزدیکانش(هـمسر،والدین،برادر،خواهر یا…)یا سایر فشارها(نظیر مشکل تحصیلی یا شغلی لاینحل)پیش آمده اسـت.
اخـلال تـبدیلی در واقع نوعی«مبدّل»است که انرژی روانی را از التهاب یک تضاد و کشمکش شـدید درونـی،بـه یک علامت بدنی«تبدیل»میکند.این علائم معمولا مقلد یک اورژانس پزشکی هستند کـه رسـیدگی فـوری و معمولا بررسیهای گرانقیمت طبی را میطلبد و منجر به ناتوانی قابل توجه در بیمار میشود.
خانمها چـند بـرابر بیشتر از آقایان در معرض ابتلا به اختلال تبدیلی هستند.
در جوامع روستایی،کمسوادان،طبقات پایـینتر اقـتصادی -اجـتماعی،جمعیّتهای نظامی(خصوصا جبههی جنگ)، جوامع ابتدایی و افراد کمهوش بیشتر به اختلال تبدیلی دچـار مـیشوند.
در جوامع بدوی بعضی نقاط جهان،علائم تبدیلی به عنوان پیامهای مذهبی و معنوی(نـوعی جـایزه از طـرف خدایان)و حتی نشانهی جادوگری تلقّی میشدند.
اختلال تبدیلی گاهی مزمن است(مانند کج ماندن دسـت در اثـر عدم استفاده از عضلات آن در اندام فلج).
علاوهبر علائم حسی و حرکتی،اختلالات سیستم عـصبی خـودکار نـیز دیده میشود؛مثل تهوع و استفراغ طولانی،استفراغ مکرر حاملگی،احتباس ادراری و حاملگی خیالی.
درمان
الف:ایـن حـالتها واقـعا یک نوع ییماری هستند و شخص باید به عنوان بیمار به رسمیت شـناخته شـود؛ بنابراین جملاتی مثل«این دختر مریض نیست و فقط خودش را برای خانواده بوس میکند!»یا«باز هـم یـک مریض هیستریک آمد!باید با تزریق آب مقطر زیر پوست !او را بفرستیم بـرود»،هـیچ کمکی نمیکند،بلکه ضد درمان است.
ب:ضـمن بـیان ایـن که بیمار،مشکل فلج جسمی یا کـوری یـا سکته مغزی منجر به لالی ندارد،باید به خود او و خانوادهاش توضیح داد که یـک نـوع فشار روانی باعث این وضـع شـده و لازم است او و اطـرافیانش تـعارض و تـضاد منجر به این بیماری و راه حل را پیـدا کـنند.
ج:نشان دادهاند که با تخلیهی روانی۲در روان درمانی و با تلقینات هیپنوتیزمی،علائم تـبدیلی کـاهش مییابند یا ناپدید میشوند.بیمار تـشویق میشود که واقعبینانهتر بـا اسـترسهای خود مواجه شود و با کـمک گـرفتن از دیگران، به خصوص درمانگران،راههایی برای رهایی از کشمکش درونی بیابد.تشویق بیمار بـه بـیان تضادهایی که با دیگران دارد و امـیدوار کـردن او بـه پیدا کردن راهـهای مـنطقی و درست برای مقابله بـا مـشکلات،اساسیترین درمان اختلال تبدیلی است.تقویت اعتماد به نفس و جرأت اظهارنظر مخالف،اهمیت زیـادی دارد.
د:نـکتهی جالب این که در بسیاری از مورد دیـده شـده است،کـسی کـه بـیش از همه برای بیمار دلسـوزی میکند و بر بهبود سریع او اصرار میورزد و از عدم رسیدگی سریع تیم درمانی شاکی است،همان کـسی اسـت که بیمار با او تعارض لاینحل دارد و در حـضور او نـمیتواند مـشکلش را بـه درمـانگر بگوید!بنابراین بـه درمـانگران توضیه شده است که در ابتدای صحبت با بیمار،به جز پزشک و پرستا،کسی حضور نداشته بـاشد،تـا بـیمار راحتتر بتواند در مورد منشأاسترسهایش فکر و صحبت کـند.
زیـرنویس
(۱)- Conversion .
(۲)- Catharsis .