سنجش ملی پیشرفت تحصیلی زبان فارسی
بخش نخست:تحلیل توصیفی دادهها
در این بخش شاخصهای آماری(میانگین،میانه،نما،انحراف معیار،واریانس، خطای معیار،بلندی و کجی)هریک از خرده آزمونهای تست زبان فارسی به تفکیک پایه تحصیلی و کل کشور به تفکیک استانها محاسبه شده است.
بخش دوم:تحلیل استنباطی دادهها
در این بخش با استفاه از نتایج حاصل از پردازش آماری دادهها،فرضیههای پژوهش براساس روشهای زیر مورد پردازش و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است.
برای برآورد متوسط پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در هریک از جنبههای زبانآموزی(درک شنیداری.خواندن و فهمیدن،املای کلمهها،درک معنا و کاربرد کلمهها و آیین نگارش).از روش برآورد حدود اطمینان میانگین جامعه از روی میانگین نمونه استفاده شده است.
برای مقایسهء عملکرد دانشآموزان استانهای مختلف میانگین نمرههای دانشآموزان هر پایه ملاک مقایسهء استانها قرار گرفته،و برای بررسی تفاوت متوسط عملکرد دانشآموزان استانهای مختلف از آزمون t استفاده شده است.
برای مقایسه عملکرد دانشآموزان کل کشور با دانشآموزان هر استان در آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی،با استفاده از آزمون t متوسط،عملکرد دانشآموزان هر استان با متوسط عملکرد دانشآموزان در کل کشور مقایسه شده است.
برای بررسی رابطهء میان زبان یا گویش غیرفارسی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در این درس،از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شده است.
برای مطالعه اثر جنس و محل سکونت(برخوردار،نیمه برخوردار و محروم)دانشآموزان بر پیشرفت تحصیلی آنان در زبان فارسی از تحلیل واریانس دوسویه استفاده شده است.
برای مطالعهء رابطهء میان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در زبان فارسی عملکرد آنان در امتحانات رسیم از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.
سرانجام اینکه برای مقایسه عملکرد دانشآموزان در پایههای متفاوت تحصیلی،میانگین نمرههای آنان در آزمون زبان فارسی با استفاده از آزمون Z همتراز و مقایسه شده است.
نتیجهگیری
تحلیل آماری دادهها برای پاسخ دادن به سؤالهای پژوهشی به نتایجی که درپی میآید،منتهی شده است.براساس نخستین فرضیه پژوهشی میزان پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کشور در هریک از جنبههای زبان فارسی،یعنی درک شنیداری،خواندن و فهمیدن،املای کلمهها،درک معنا و کاربرد کلمهها باملاک حد متوسط(۶۰ درصد نمره آزمون)مقایسه شده است.
نتایج آزمون استاندارد شده پیشرفت تحصیلی زبان فارسی در مورد دانشآموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی و سه ساله دوره راهنمایی با ۶۰ درصد نمره آزمون استاندارد شده زبان فارسی مورد سنجش قرار گرفته است.
دلیل انتخاب ملاک ۶۰ درصد آن است که چون در این آزمون به پاسخهای غلط نمره منفی داده نمیشود،بنابراین طبق قانون احتمالات به دلیل چهار گزینهای بودن پرسشها،۲۵ درصد احتمال پاسخهای تصادفی وجود دارد. بنابراین با درنظر گرفتن این احتمال آزمودنی باید ۵/۶۲ درصد نمره کسب کند تا در حد متوسط قرار گیرد.در این پژوهش برای اجتناب از ارقام اعشاری ۵/۶۲ درصد به صورت معیار ۶۰ درصد گرد شده است.
از مجموع یافتههای مربوط به فرضیه پژوهشی اول نتایج زیر به دست آمده است:
*عملکرد دانشآموز پایههای چهارم و پنجم ابتدایی و دورهء راهنمایی در خواندن و فهمیدن،درک معنا و کاربرد کلمهها،دستور زبان و آئین نگارش و کل آزمون،در سراسر کشور و در اغلب استانها پایینتر از حد متوسط است.
*عملکرد دانشآموزان کل کشور در خرده آزمون درک شنیداری در پایههای پنجم ابتدایی و اول راهنمایی بالاتر از حد متوسط است،درحالیکه عملکرد دانشآموزان سایر پایهها در این خرده آزمون پایینتر از حد متوسط است.
*روی همرفته میزان یادگیری و مهارت دانشآموزان پایههای مورد بررسی در جنبههای گوناگون زبان فارسی ضعیف و از حد مورد انتظار(۶۰ درصد نمره آزمون) پایینتر است.
*این یافتهها با نتایج پارهای از پژوهشهایی که مورد بررسی قرار گرفته همسو است. از آن جمله”مطالته خواندن و درک مطلب”،کیوز به نقل از رئیس دانا،(۱۳۷۶) نشان داد که در حیطه”خواندن و درک مطلب”عملکرد دانشآموزان ایرانی در مقایسه با دیگر کشورهای شرکتکننده بسیار ضعیف بوده است،به گونهای که پایینترین سطح پیشرفت تحصیلی در حیطه مورد بررسی مربوط به کشورهای شیلی،هندوستان و ایران بوده است.
*نتایج بررسی”غلطهای املای دانشآموزان دوره دبستان”ماشینی و اباذری(۱۳۷۷) نشان داده است که اغلب دانشآموزان دورهء ابتدایی در نوشتن املا دارای مشکلاتی هستند.
*کیامنش(۱۳۷۹)در پروژه سنجش صلاحیتهای پایه ABC به این نتیجه دست یافت که در سه حیطه سوادآموزی،ریاضیات و مهارتهای زندگی و در کل آزمون متوسط عملکرد دانشآموزان مورد مطالعه کمتر از حداقل مورد انتظار(۶۰ درصد) است.
*یافتههای حاصل از پژوهشهایی که در بالا به آنها اشاره شد با نتایج حاصل از پژوهش حاضر در زمینهء پایین بودن سطح پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کشور در زبانفارسی هماهنگی دارد.از جمله عوامل احتمالی که ممکن است سبب بروز این وضعیت شود،به نارسایی در محتوای کتابهای درسی زبان فارسی و همچنین روشهای نامناسب تدریس میتوان شاره کرد.چنانکه تحقیق حسینی نسب(۱۳۷۷) در خصوص«تحلیل محتوای کتب درسی فارسی و ریاضی دوره ابتدایی»نشان داده است که کتابهای فارسی چهارم و پنجم ابتدایی دارای نارساییها و مشکلاتی است، یعنی با سطح توانایی دانشآموزان هماهنگی کامل ندارد.
*از آنجا که زبان فارسی اساس و پایه هرگونه یادگیری در نظام آموزشی کشور است، بنابراین نارسایی در فرایند یاددهی-یادگیری زبان فارسی نه تنها ضعف دانشآموزان را در این درس مهم موجب میشود.بلکه افت تحصیلی آنان را در سایر زمینههای تحصیلی دامن میزند.
باتوجه به دومین فرضیهء پژوهشی،پیشرفت تحصیلی دانشآموزان استانهای کشور در جنبههای گوناگون زبان فارسی با یکدیگر مقایسه شد.از مجموع یافتهها حاصل از مقایسهها،نتایج زیر به دست آمد:
*مقایسه عملکرد دانشآموزان استانهای مختلف با یکدیگر و همچنین مقایسه متوسط عملکرد دانشآموزان استانهای مختلف با میانگین کل کشور،بیانگر تفاوت عملکرد استانهای کشور است.
*نتایج مقایسهء میانگین عملکرد دانشآموزان استانهای کشور با یکدیگر و همچنین مقایسه متوسط عملکرد دانشآموزان هر استان با کل کشور نشان داده است که در پایه چهارم ابتدایی،دانشآموزان استانهای همدان و اردبیل،در پایه پنجم ابتدایی، دانشآموزان استانهای زنجان و فارس نسبت به دیگر استانها بالاترین عملکرد را داشتهاند.همچنین در پایه چهارم ابتدایی،دانشآموزان استانهای ایلام و مرکزی
و در پایه پنجم ابتدایی،دانشآموزان استانهای ایلام و بوشهر کمترین عملکرد را داشتهاند.
*نتایج این مقایسه در دورهء راهنمایی،نشان داده است که عملکرد دانشآموزان شهر تهران و استان اصفهان در پایه اول راهنمایی نسبت به دیگر استانهای کشور بالاتر بوده است.در پایه دوم و سوم راهنمایی دانشآموزان استانهای قم و اصفهان به ترتیب بالاترین عملکرد را نسبت به سایر استانها دارا بودهاند.در پایهء اول راهنمایی،دانشآموزان استانهای ایلام و سمنان،در پایهء دوم راهنمایی،دانشآموزان استانهای کرمان و لرستان و در پایه سوم راهنمایی،دانشآموزان استانهای لرستان و ایلام پایینترین عملکرد را داشتهاند.
*از سوی دیگر متوسط عملکرد دانشآموزان پایههای مختلف استانها با یکدیگر مقایسه شد و نشان داد که:
*عملکرد دانشآموزان پایههای مختل استانهای قم،زنجان،فارس،همدان، اصفهان،آذربایجان غربی،اردبیل،مازندران،شهر تهران،چهار محال و بختیاری، خوزستان و قزوین بالاتر از متوسط،عملکرد دانشآموزان استانهای آذربایجان شرقی،خراسان،کردستان،گلستان،بوشهر،سیستان و بلوچستان،یزد،کرمانشاه و شهرستانهای استان تهران،متوسط و عملکرد دانشآموزان استانهای مرکزی، هرمزگان،کهکیلویه و بویر احمد،سمنان،گیلان،کرمان.لرستان و ایلام،پایینتر از حد متوسط عملکرد دانشآموزان کل کشور بوده است.
*دانشآموزان پایههای مختلف چهار استان قم،زنجان،فارس و همدان به ترتیب دارای بالاترین عملکرد و دانشآموزان استانهای گیلان،کرمان،لرستان،ایلام،به ترتیب پایینترین عملکرد را در آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی داشتهاند.
*یافتههای فرضیه دوم با یافتههای پیشینهء مطالعاتی کیامنش(۱۳۷۹)همسو است.در پروژه ABC نیز براین نکته تأکید شده است که مقایسه عملکرد دانشآموزان
استانهای مختلف کشور بیانگر تفاوت چشمگری استانهای مورد بررسی در سه حیطهء سوادآموزی،ریاضیات و مهارتهای زندگی در برون دادههای آموزشی است.
*بهطور کلی،تحلیلهای انجام شده در این قسمت حکایت از آن دارد که سطح پیشرفت تحصیلی دانشآموزان استانها متفاوت است.
نمودارهای ۱ تا ۵ متوسط عملکرد دانشآموزان را در آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی نشان میدهد.
در نمودار شماره ۱ میانگین عملکرد دانشآموزان استانهای کشور در آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی در سطح ۰۵/۰>a با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفته است.برای مقایسه میانگین نمرههای استانها در این آزمون،عملکرد هریک از استانهایی که در ردیف افقی نمودار نشان داده شده.،با عملکرد استانهایی که به صورت ستونی درج شده،مورد مقایسه قرار گرفته است. علامتهای به کار گرفته شده؟؟در نمودار نشان میدهند که متوسط عملکرد هریک از استانهای مندرج در ردیفهای نمودار از استان مورد مقایسه بهطور معناداری بیشتر یا کمتر بوده است،یا تفاوتی معناداری میان عملکرد دو استان وجود ندارد.مثلا،میان متوسط عملکرد استان اردبیل مندرج در سطر دوم نمودرا با متوسط عملکرد استان همدان و سیستان و بلوچستان تفاوتی معنادار وجود ندارد.متوسط عملکرد دانشآموزان استان همدان از متوسط عملکرد دانشآموزان دیگر استانهای کشور بالاتر بوده است و تفاوتهای مشاهده شده معنا دارند.میان متوسط عملکرد دانشآموزان شهر تهران،مازندران و قم تفاوت معناداری وجود ندارد.متوسط عملکرد دانشآموزان این سه استان از متوسط عملکرد دانشآموزان استانهای قزوین، آذربایجان شرقی،چهار محال و بختیاری،سمنان،اصفهان،لرستان،گلستان، آذربایجان غربی،بوشهر،خراسان،یزد،خوزستان،هرمزگان،کرمانشاه،گیلان، کرمان،کهکیلویه و بویر احمد،کردستان،شهرستانهای استان تهران،ایلام و مرکزی بالاتر است.متوسط عملکرد دانشآموزان استان مرکزی از متوسط عملکرد دانشآموزان استانهای دیگر پایینتر است.*
*از جهت اختصار در مطالب مقاله،تنها به شرح نمودرا شماره(۱)اکتفا شده است.
نمودار۱نتایج مقاسه استانهای کشور در پایههای مختلف نمونهای گویا از تفاوت عملکرد استانهای کشور است.تناقض نتایج رتبههای استانها را میتوان در عوامل احتمالی زیر جستجو کرد:
*نارسایی روشهای تدریس زبان فارسی:طرفداران یادگیری سازندهنگر براین باورند که یادگیری معنادار،هنگامی اتفاق میافتد که دانشآموزان به تجارب قبلی و دانش گذشته خود معنا بخشند و آنها را به صورتی نوین فرمولبندی کنند (فاس نات۲،۱۹۹۶).در اینروش برانگیختن دانشآموزان و کمک به آنان برای اصلاح اشتباهاتشان در فرآیند یادگیری مؤثر،امری اساسی است.بخش قابل توجهی از موفقیت یک برنامه را میتوان به مهارت معلم و توانایی وی در تدریس نسبت داد.
*نابرابری امکانات موجود آموزشی:امکانات فیزیکی مدارس مانند مناسب نبودن کلاس درس از نظر فیزیکی،زیاد بودن عدهء دانشآموزان،کمبود تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی متناسب با برنامه از عواملی است که موجب میشود معلمان نتوانند از مهارتهای حرفهای خود به نحوی مناسب استفاده کنند.
*محرومیت اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی،
*زبان و گویشهای محلی.
(۱)-یافتههای آماری در مقایسه میانگین عملکرد دانشآموزان استان با میانگین عملکرد دانشآموزان کل کشور در همهء پایههای مورد بررسی به صورت مشروح در گزارش نهایی طرح یاد شده در ۵ جدول با توضیح ارائه شده است.
توضیح اینکه نمودار نتایج بر آن اساس تنظیم شده است.
(۲)- Fosnot
با درنظر گرفتن سومین فرضیه پژوهشی،پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در زبان فارسی برحسب زبان و گویشهای غیر فارسی مورد مقایسه قرار گرفته و نتایج زیر به دست آمده است:
*پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایههای تحصیلی مورد بررسی در زبان فارسی برحسب گویشهای مختلف متفاوت است.
*بهطور کلی،دانشآموزان فارسیزبان و آذری زبان از بالاترین پیشرفت تحصیلی و دانشآموزان عرب زبان،و گویشهیا خاص از پایینترین سطح پیشرفت تحصیلی در زبان فارسی برخوردارند.
*این یافته با مطالعه در زمینهء زبانآموزی(۱۹۹۰-۱۹۹۱)کیوز به نقل از رئیس دانا (۱۳۷۶)همخوانی دارد.در مطالعه زبانآموزی نشان داده شده است که در هر دوگروه سنی مورد مطالعه(۹ سال و ۱۴ سال)و در همهء کشورها،دانشآموزانی که زبان مادری آنان با زبان آموزش رسمی مدرسه متفاوت است،از نظر توان زبانآموزی نسبت به دانشآموزان دیگر،موفقیت کمتری داشتهاند.
*نتایج مطالعات دادستان(۱۳۷۵)نشان داد که سطح زبان بیانی و دریافتی دانشآموزان دو زبانه در مقایسه با دانشآموزان یک زبانه به گونهای معناداری پایینتر است.
*مطالعه کیامنش(۱۳۷۹)نیز مؤید آن است که دانشآموزان دو زبانه در مقایسه با دانشآموزان فارسیزبان در کل آزمون و در حیطههای مختلف آن دارای عملکرد تحصیلی پایینتری هستند.
*یافتههای حاصل از پژوهشهای یاد شده با نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر همخوانی دارد،بنابراین میتواند در حکم برخی از شواهد موجود،یافتههای این پژوهش را تأیید کند.
*تفاوت میان زبان و گویش رایج و زبان رسمی که در مدارس تدریس میشود،میتوان در یادگیری دانشآموزان تداخل ایجاد کند و سطح عملکرد آنان را در یادگیری زبان رسمی کاهش دهد.
براساس فرضیه چهارم و پنجم پژوهش سطح پیشرفت تحصیلی زبان فارسی دانشآموزان دختر و پسر در مناطق برخوردار،محروم و نیمه برخوردار،مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد:
*متوسط عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر بالاتر از متوسط عملکرد تحصیلی دانشآموزان پسر است.
*متوسط عملکرد تحصیلی دانشآموزان مناطق برخوردار به گونهای معنادا بالاتر از متوسط عملکرد دانشآموزان مناطق نیمه برخوردار و محروم است.
*در مجموع دو عامل وضعیت اقتصادی و اجتماعی محل سکونت دانشآموزان در عملکرد تحصیلی آنان در زبان فارسی نقشی تعیینکننده دارد.
*نتایج حاصل از این فرضیه با پارهای مطالعات از جمله تحقیقاتی که انجمن پیشرفت تحصیلی (IEA) اجرا کرده است،همخوانی دارد.
مطالعه آموزش ادبیات(۱۹۷۰-۱۹۷۱)،نشان داد که در بیشتر کشورها،اغلب موارد دختران نمرههای بالاتری نسبت به پسران میگیرند.
*همچنین مطالعه خواندن و درک مطلب(۱۹۷۰-۱۹۷۱)،نیز نشان داد که دختران در خواندن و درک مطلب تا حدی بر پسران برتری دارند.
*نتیجهء حاصل از مطالعه نگارش انشا(۱۹۸۵)،نشان داد که در اکثر نظامهای آموزشی، جنس دانشآموزان در گرفتن نمره انشا مؤثر است.یعنی دختران نمرههایی بالاتر از پسران کسب میکنند.
*یافتههای مطالعه دربارهء زبان آموزی(۱۹۰-۱۹۹۱)نیز نشان داد که دختران از نظر توان زبانآموزی،در همهء کشورها در نه سالگی و در بیشتر کشورها در چهارده سالگی بر پسران برتری دارند.
*بعضی از پژوهشگران نیز به نتایج نسبتا متفاوت با نتایج این پژوهش و تحقیقات یاد شده دست یافتهاند.براساس مطالعه«تأثیر جنس،زمینه اجتماعی و محل مدرسه بر توانایی خواندن دانشآموزان(۱۹۸۵)»،(میکو ۱۹۸۸ به نقل از جوادی)،در توانایی
خواندن دختران و پسران سال آخر دورهء ابتدایی تفاوتی دیده نشده،اما اختلاف موجود میان دانشآموزان گروههای مختلف اجتماعی،اقتصادی بسیار زیاد بوده است.
*یافتههای مطالعه ABC (کیامنش،۱۳۷۹)بیانگر وجود رابطهء مثبت میان وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است.همچنین در این مطالعه نشان داده شده که متوسط عملکرد دانشآموزان دختر در حیطهء سوادآموزی عملکرد دانشآموزان پسر بیشتر و تفاوتهای مشاهده شده معنادار است.
در ضمن میزان موفقیت دانشآموزان مناطق شهری در مقایسه با موفقیت دانشآموزان مناطق روستایی در سطحی بالاتر گزارش شده است.
*در مجموع محیط فرهنگی غنی،در صورت یکسان بودن سایر شرایط،میتوان بر غنای زبانی دانشآموز بیفزاید و در مقابل محیط فرهنگی فقیر میتواند به فقر زبانی دانشآموز منجر شود.بدین ترتیب غنای محیط اجتماعی-فرهنگی میتواند بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان تأثیری بارز بگذارد.
*عملکرد بالاتر دانشآموزان دختر با دانشآموزان پسر را میتوان به توانایی و استعداد بیشتر دانشآموزان دختر در مهارتهای کلامی نسبت داد.
فرضیه ششم پژوهش ناظر به بررسی همبستگی میان آزمون اجرا شده در این پژوهش و نمرههای امتحانات رسمی دانشآموزان بوده است.
تحلیلهای آماری دادهها در زمینهء این فرضیه نشان داده است که:
*ضرایب همبستگی محاسبه شده میان نمره آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی با ملاکهای معدل،قرائت فارسی،املای فارسی،علوم و ریاضی در همه استانها و پایههای مورد بررسی بجز در چند مورد از نظر آماری معنادار است.
*در همهء پایههای تحصیلی دامنه تغییر ضرایب همبستگی میان آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی با ملاکهای مورد نظر میان ۳۵/۰ تا ۶۰/۰ و میانهء آن بهطور متوسط ۴۸/۰
است.بنابراین،میان ملاکهای مورد مطالعه و نمرههای دانشآموزان در آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی رابطهای معنادار وجود دارد.
*این همبستگی معنادار میان آزمون پیشرفت تحصیلی اجرا شده و نمرههای امتحانات رسمی دانشآموزان را میتوان به عنوان یکی از شواهد روایی آزمون پیشرفت تحصیلی زبان فارسی تلقی کرد که دقت و صحت دادههای حاصل و یافتههای این پژوهش را تأیید میکند.
فرضیه هفتم پژوهش دربارهء مقایسه سطح پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایههای مختلف تحصیلی در آزمون زبان فارسی بوده که،پس از انجام دادن تحلیلهای آماری نتایج زیر حاصل شده است:
*عملکرد دانشآموزان در پایههای مختلف با یکدیگر متفاوت است.
*در مجموع دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی در مقایسه با سایر پایههای تحصیلی از بالاترین عملکرد تحصیلی در آزمون زبان فارسی برخوردارند.
نتیجهگیری کلی
در مجموع،نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق،تصویری مأیوس کننده از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در جنبههای مختلف زبان فارسی ارائه میدهد.زیرا اکثریت دانشآموزان مورد مطالعه در همهء پایههای تحصیلی در دستیابی به حداقل هدفهای آموزشی درس زبان فارسی که در اینجا به صورت ۶۰ درصد نمره آزمون تعریف شده است،ناموفق بودهاند.
زبان فارسی علاوه بر اینکه زبان رسمی و ملی کشور است،مهمترین ابزار برقراری ارتباط میان افراد جامعه است،در ضمن وسیله یادگیری سایر دروس دورههای تحصیلی نیز به شمار میرود.شرط موفقیت در هر درس به ویژه در دوره آموزش عمومی،تسلط دانشآموز به مهارتهای مختلف زبان فارسی است.ضعف در هریک از جنبههای مختلف زبان فارسی میتواند عاملی مهم در شکست دانشآموزان در هریک از دروس دیگر باشد.بههمین دلیل میتوان
احتمال داد که یکی از عوامل مؤثر در افت تحصیلی دانشآموزان دورهء آموزش عمومی و پایههای مختلف آموزش دوره متوسطه،ناتوانی دانشآموزان در جنبههای مختلف زبان فارسی است.علت احتمالی این امر را میتوان در چند عامل زیر جستجو کرد:
*نارسایی در برنامه و محتوای درس زبان فارسی،
*عدم هماهنگی میان برنامه و محتوای درس زبان فارسی با هدفهای آموزشی این درس،
*عدم هماهنگی میان برنامه و محتوای این درس با نیازهای اساسی و تواناییهای دانشآموزان،
*وجود نارسایی در روشهای تدریس درس زبان فارسی،
*اهمیت ندادن به این درس از سوی دانشآموزان،خانوادهها و معلمان، به تصور ساده تلقی کردن آن؛
*محرومیت اقتصادی فرهنگی،
*زبان و گویشهای محلی،
*نابرابری در امکانات موجود آموزشی،
تنها در صورت توجه به عوامل مؤثر بر فرایند یاددهی-یادگیری است که میتوان کیفیت آموزشی را بهبود بخشید.
پیشنهادها
با درنظر داشتن یافتههای تحقیق،پیشنهادهایی ارائه میشود:
الف)پیشنهادهای کاربردی
*تشکیل سمینار یک روزه با شرکت برنامه ریزان و مسؤولان سطوح مختلف آموزشی و استادان و متخصصان زبان و ادبیات فارسی و طرح نتایج مأیوس کنندهء این تحقیق در حکم یک مسئله ملی و بررسی راهکارهای مناسب برای حل آن.
*مطالعه عواملی که موجب نابرابر شرایط آموزشی در استانهای مختلف شده است و یافتن راههای مناسب برای حل این مشکل.
اگر باتوجه به گوناگونی فرهنگی،اقتصادی و جغرافیایی استانهای کشور، فرصتهای آموزشی فراهم شده برای دانشآموزان را عاملی اثر گذار بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان قلمداد کنیم،برای جبران اختلاف میان موقعیت اقتصادی، اجتماعی دانشآموزان مدارس محروم با دانشآموزان مدارس برخوردار،توجه به موارد زیر ضروری است:
*شناسایی مدارس و مناطق آموزشی نیازمند و محروم،
*تخصیص منابع اضافی برای مدارس محروم،
*فراهم کردن شرایطی که دسترسی دانشآموزان مدارس محروم را به آموزشهای بیشتر و جبرانی تسهیل کند،
*مجهز کردن مدارس به ویژه مدارس محروم به کتابخانه با مواد خواندنی،متنوع و جذاب برای برانگیختن دانشآموزان ب مطالعه،
*تشکیل کتابخانههای سیار،برای کمک به مدارس مناطق محروم،
*مطالعه دربارهء نارساییهای احتمالی کتابهای درسی زبان فارسی و بررسی میزان هماهنگی کتابها با استعدادها و تواناییهای دانشآموزان،
*فراهم کردن برنامههایی که مهارتهای چهارگانه زبان آموزی(خواندن،نوشتن، گوش دادن و صحبت کردن)را در دانشآموزان باتوجه به مراحل رشد و تکوین زبان،پرورش دهد.
*بررسی نقاط قوت و ضعف روش تدریس زبان فارسی در دوره آموزش عمومی و یافتن راههایی برایحل مشکلات موجود،
*تجدیدنظر در برنامه آموزش زبان فارسی دوره تربیت معلم،
*تدوین روشهای تدریس مناسب،
*آموزش ضمن خدمت معلمان با تأکید بر آموزش مهارتهای چهارگانه در برنامهریزی درسی،
*در اختیار قرار دادن کتاب راهنمای تدریس،همراه با روش صحیح آموزش مهارتهای زبان فارسی،
*توجه به فعالیتهای یادگیری بهجای تأکید بر کتاب محوری و آموزش مطالب حفظ کردنی،
*ضرورت بهرهگیری معلمان از یافتههای تحقیقاتی.
ب)پیشنهاد برای تحقیقات آینده
*ارزشیابی همه ساله از پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در زبان فارسی،در برنامهای پنج ساله و مطالعه روند افزایش یا کاهش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در این زمینه و برنامهریزی آموزشی مناسب براساس نتایج حاصل از این ارزشیابی.
منابع
حسینی نسب،داود.(۱۳۷۷)،تحلیل محتوای کتب درسی فارسی و ریاضی دورهء ابتدایی،شورای تحقیقات آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی.
دادستان،پریرخ،(۱۳۷۵)،بررسی تواناییهای کودکان غیرفارسیزبان در زبان فارسی در بدو نظام آموزشی،شورای تحقیقات وزارت آموزش و پرورش.
ذوالفقاری،طوبی(۱۳۷۴)،بررسی مشکلات درس انشا و ارائه روشهای مناسب برای آموزش آن،شورای تحقیقات اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان.
رؤوف،علی؛(۱۳۷۶).راهنمای مؤسسههای پژوهشی ایران و برخی از کشورهای جهان در قلمور آموزش و پرورش و حوزههای وابسته،وزارت آموزش و پرورش، پژوهشکده تعلیم و تربیت،چاپ اول،اردیبهشت.
شریفی،حسن پاشا؛(۱۳۷۷).تدوین و هنجاریابی آزمونهای پیشرفت تحصیلی زبان فارسی برای دورهء ابتدایی و راهنمایی تحصیلی،پژوهشکده تعلیم و تربیت.گروه پژوهشی اندازهگیری و ارزشیابی آموزشی.
شریفی،هدیه؛(۱۳۷۶).تعیین رویکردها و روشهای آموزش زبان فارسی در دوره آمادگی و پایههای اول و دوم دبستان،سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی،دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی.
عابدی،جمال؛دانشپژوه،زهرا؛وثوقی،منیز(۱۳۵۷).تأثیر رفتار والدین در پیشرفتهای کلامی کودک،دانشگاه تربیت معلم، مؤسسه تحقیقات تربیتی.
عباسی،خسرو(۱۳۷۷).بررسی رابطه بین توانایی دانشآموزان در خواندن و نوشتن زبان فارسی و پیشرفت تحصیلی آنها در علوم و ریاضی،اداره کل آموزش و پرورش شهرستانهای تهران
کیامنش،علیرضا(۱۳۷۹)؛سنجش صلاحیتهای پایه (ABC) .ارزشیابی درون دادها و بروندادهای آموزشی در ایران(پایه پنجم ابتدایی)،پژوهشکده تعلیم و تربیت. صندوق کودکان ملل متحد.
کیوز،جان.پی(۱۳۷۶)؛دنیای یادگیری در مدرسه،ترجمه فرخ لقا رئیس دانا،تهران، وزارت آموزش و پورش،پژوهشکدهء تعلیم و تربیت.
گزارش مربوط به ارزشیابی میزان پیشرفت دانشآموزان سال اول دبستان تجربی در زمینه خواندن،حساب،علوم تجربی و تعلیمات دینی.اداره کل مطالعات و برنامهها (۱۳۴۶)؛اداره تحقیق و ارزشیابی.
گوهری،علی(۱۳۷۶)؛بررسی شیوههای نگارش انشای دانشآموزان و راهبردهایی برای بهبود آن،اداره کل آموزش و پرورش استان ایلام.
ماشینی،جمیله،اباذری،زهرا.(۱۳۷۷)غلطهای املایی دانشآموزان دوره دبستان، فصلنامه تعلیم و تربیت،شماره ۳ و ۴- پاییز و زمستان.
میکو،ساتیو،(۱۹۹۸)؛تأثیر جنس،زمینه اجتماعی و محل مدرسه بر توانایی خواندن دانشآموزان،ترجمه محمد جعفر جوادی،پژوهشنامه آموزشی،شماره ۹،اسفند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
پایان مقاله