محرک های فشارزا در کار معلمی و استراتژی های مقابله با آنها
روشهای مقابلهء معلمان با فشارهای روانی
در سال ۱۹۸۰ طی تحقیق در مدارس انگلستان از معلمان سؤال شد که در مقابل احساس فشار و اضطراب و خستگی ناشی از کار چه میکنند؟و چه پاسخها و رفتارهایی از خود بروز میدهند؟برخی پاسخ دادهاند که پس از کار به استراحت میپردازند،دربارهء مسائل و مشکلات خود با دیگران صحبت میکنند؛راجع به آینده و وقایع خوب و نشاطآور آن فکر میکنند و میکوشند از افکار فشارآور و نگرانکننده فرار کنند یا افکار خود را تحت کنترل درآورند و خود را به فعالیتهای لذتبخش پس از کار سرگرم کنند.گروهی نیز به کار بیشتر و بیشتر روی میآورند و به اصطلاح،خود را در کار غرق میکنند.بعضی از معلمان برای کنترل فشار کار، برنامهریزی میکنند و بدون شتابزدگی و نگرانی میکوشند با عقل و منطق به سراغ مشکلات بروند.
محققان و روانشناسان راههای گوناگونی را برای مبارزه یا رویارویی با فشارها و اضطرابهای مربوط به کار معلمی پیشنهاد کردهاند.برای مثال،از لیستهای مختلف دانشمندان میتوان به فعالیتهایی از قبیل ورزش،مراقبه،بازخورد زیستی،استفاده از غذاهای مناسب، وقتگذرانی با دوستان صمیمی،استفاده از هوای پاک و درگیر شدن در کارهای مورد علاقه برای آموزگاران اشاره کرد.در همین راستا کیریاکو چندین راهحل پیشنهاد میکند که معلمان با استفاده از آنها میتوانند آرامش از دست رفتهء خود را دوباره به دست آورند(۱۹):به اعتقاد او معلمان باید:
۱-همهء مطالب را از جوانب مختلف مدّنظر داشته باشند.
۲-خود و موقعیت خود را تحلیل کنند.
۳-محدودیتهای خود را درک کرده تشخیص دهند.
۴-خود را در آرامش و آسایش نگاه دارند.
۵-آرامش پیدا کنند(سخت نگیرند).
دانهام روشهایی را که برای کاهش فشار روانی در معلمان مطرح کرده است،به شرح زیر ارائه میدهد(۲):
۱.امکان وجود فشار روانی را در خود و همکارانتان بپذیرید.
۲.بیاموزید که اساسا فشار روانی چیست.
۳.با تشخیص فشارهایی که از تغییرات محیطی،تضاد نقش،شرایط بد کاری و رفتار دانشآموزان در مدرسه به وجود میآید،روبهرو شده با آنها مقابله کنید.
۴.بیاموزید تا واکنشهایتان را نسبت به فشارها بشناسید.برای مثال،در رفتار و روابط خود با دیگران،در هیجانات،در فکر کردنها و در واکنشهای بدنتان.
۵.روشهای مقابله با فشارها را در کار و خارج از محیط کار از یکدیگر تمییز و تشخیص دهید.
۶.برنامههای آموزش کاهش فشار روانی را در سطوح فردی،گروه آزمایشی،گروه راهنمایی و مشاوره و کل مدرسه توسعه دهید؛به طوری که شما را قادر سازد دامنهء وسیعی از منابع شخصی،سازمانی،اجتماعی و خانوادگی را که میتوانید برای مقابله با فشارها و واکنشهایتان به کار ببرید،قابل استفاده کند.
اجرای برنامهها و روشهای آموزش کاهش فشار روانی-هم بهطور انفرادی و هم به صورت دست جمعی-در گروههای مختلف،در همهء اوقات و در همهء سطوح کاری یا خانوادگی فرد را قادر میسازد که همیشه با استفاده از منابع شناخته شده از عهدهء حل مشکلات و فشارهای ناشی از آنها برآید.معلمانی که زندگیشان تنها در کارشان خلاصه میشود و همهء جنبههای مفید دیگر زندگی را فراموش میکنند و با تلاش دائمی،جاهطلبی و شتابزدگی به دنبال کسب موفقیت و دستآورد بیشتر و زیادتر در مدت زمان کمتری هستند،افرادی میباشند که به واسطهء فشارهای مختلف در معرض خطر بیماریهای مختلف قلبی قرار دارند(۲۰).معمولا برای پیشگیری از امراض مهلک و کشندهای از این نوع به افرادی که همهچیزشان در کار و تلاش بیوقفه خلاصه میشود،توصیه میکنند که به جنبههای ارضاکنندهء دیگری در فرآیند زندگی توجه کنند تا بتوانند محرکهای شدید فشارآور بر خود را کم کنند یا آنها را تحت کنترل درآورند.معلمان در مقابله با فشارهای روانی از منابع مختلفی استفاده میکنند و روشها یا استراتژیهای گوناگونی برای کاهش فشارها به کار میبرند.انتخاب شیوهء مقابله با فشار روانی به درک و شناخت معلمان از محرکهای فشارزا و مهارت و آمادگی آنان برای مقابله با آنها بستگی دارد.کاپلان معتقد است که برای مقابله با فشار روانی،معلمان باید مبادرت به کسب اطلاعات دربارهء محرکهای فشارزا کنند؛احساسات منفی و مثبت خود را آزادانه بیان کنند و در عین حال،بر احساسات خود تسلط داشته باشند؛از گرفتن کمک از دیگران ابا نکنند و مشکلات خود را به صورت اجزای قابل کنترل درآورند تا بتوانند آنها را حل و فصل کنند؛به خودشان اعتماد داشته باشند و در مورد نتایج کارشان خوشبین باشند(۲۱).
مکانیک معتقد است که در کوشش برای درک واکنشها نسبت به فشار روانی باید توجه بیشتر به حل مسأله و رفتارهای مقابله با آنها معطوف شود.او پیشنهاد میکند هنگامی که معلمان میکوشند با فشارهای شدید روانی مقابله کنند در واقع باید مهارتها،تجربه،دانش و ویژگیهای
شخصیتی خود را در این عمل به کار گیرند و از روابط حمایتشونده در محیط کار،خانه و جامعه نیز استفاده کنند(۵).
براساس نظریههای دیگر،مقابله با فشار روانی میتواند از دو جنبه مورد توجه قرار بگیرد: جنبهء اوّل به موقعیت فشارآور توجه دارد و جنبهء دوم بیشتر به افکار،احساسات و واکنشهای بدنی نسبت به فشار روانی مرتبط است تا تلاش برای تغییر موقعیت فشارآور یا ادراک فرد از آن. به زعم لازاروس هردو این روشهای مقابله مستلزم استفاده از عوامل مثبت است(۲۲).
لازاروس مؤثرترین روشهای مورد استفاده برای مقابله با فشارها را شامل مواردی از این قبیل میداند:ارتباط داشتن با دوستان،تکمیل یک کار یا وظیفه،احساس سلامتی،خواب کافی، خارج از خانه(در رستوران)غذا خوردن،تحقق مسؤولیتها،ملاقات کردن،تلفن زدن یا نامه نوشتن،داشتن فعالیتهای لذتبخش در خانه.تحقیقات پارکز نشان میدهد که سطوح فشار روانی معلمان وقتی که روشهای مقابله با آنها قوی و ضعیف باشد،زیاد است(۲۳).برای این معلمان حمایت اجتماعی عاملی بسیار مهم در کنترل مؤثر فشار روانی است به حساب میآید.دانهام اعتقاد دارد که معلمان طیف وسیعی از مهارتها،روشها،دانش،تجربه،روابط،افکار و فعالیتها را برای مقابله با فشار روانی مورد استفاده قرار میدهند که اینها میتواند به چهار دسته از منابع شخصی،میان شخصی،سازمانی و اجتماعی طبقهبندی شود.
کیریاکو منابعی را که معلمان برای مقابله با فشار روانی و کاهش آن به کار میبرند،مشخص کرده است.بعضی از این منابع به شرح زیر تعیین شدهاند(۴):
از برخورد اجتناب کنید.
ریشهء بالقوه یا منبع فشار روانی را بهطور دقیق شناسایی نمایید.
خود را متقاعد کنید که کارها در نهایت،درست خواهد شد.
مشکل را به حال خود رها نکنید،بلکه آن را به نحوی رضایتبخش حل نمایید.
بکوشید دیگران متوجه شوند که شما نهایت سعی خود را به عمل میآورید.
وقتی که روز کاری به اتمام رسیده است کار را فراموش کنید و آرامش را در خود ایجاد نمایید.
با فعالیتهای لذتبخش پس از پایان کار از خودتان لذت ببرید.
در مورد چیزی نگران نباشید یا در مورد آن فکر نکنید.
احساسات و ناکامیهای خود را آشکارا بیان نکنید،تا بتوانید بهطور منطقی در مورد مشکلتان فکر کنید.
به کارهای خوب و پسندیده فکر کنید و بیشتر و زیادتر خود را غرق کار کنید.
برنامهها و استراتژیهایی را برای برطرف کردن منابع فشارها در نظر بگیرید و آنها را اولویتبندی کنید.
حالتهای روانی خود(کثل تحریکپذیری)را برای همکارانتان در محیط کار آشکارا بیان کنید و اجازه ندهید تا مسألهای از درون شما را ناراحت کند.
میکینبام استدلال میکند که این چند پیشنهاد میتواند در زندگی افرادی که به شدت کار و تلاش،کمالگرایی و سختگیری را سرلوحهء برنامههای خود قرار دادهاند،تغییرات زیادی به وجود آورد(۲۴):
۱.تنها به مراقبت و تسکین و ایجاد آرامش عمیق در خود مبادرت ورزید.
۲.کارها را یکییکی انجام دهید و هیچگاه سعی نکنید در یک زمان چند کار را انجام دهید.
۳.وقت زیادی را برای کارهایی از قبیل خوردن،کار کردن،صحبت کردن،گوش کردن و بازی کردن اختصاص دهید.
۴.بیاموزید که برای لذت بردن از کارها وقت صرف کنید؛از قبیل لذت از موسیقی،مطالعه،ورزش و سرگرمیهای مورد علاقهء شخصی.
۵.از این تجارب لذتبخش برای غنا بخشیدن به زندگی خود استفاده کنید:ورزش،مطالعه و سرگرمی.
بهطور کلی ایجاد آرامش روحی را هرگز به حساب وقت تلف کردن نگذارید یا از آن به عنوان امتیازی برای نمایش دادن برتری خود نسبت به دیگران تلقی نکنید.
اهمیت کار معلم و ارائه پیشنهادهایی برای دستاندرکاران تعلیم وتربیت ایران جهت کاهش محرکهای فشارزا در کار معلم
تحلیل و بررسی یافتههای تحقیقات پژوهشگران و مطالعهء کتابها و مقالههای دانشمندان در مورد معلم و امر تدریس نشان میدهد که شغل معلمی از مشاغل تخصصی سخت محسوب میشود و از اهمیت حرفهای بالایی برخوردار است.صرفنظر از نظامهای آموزشی مختلف، تقریبا معلمان همهء کشورهای جهان با مشکلات بسیار متنوع،متعدد و پیچیدهای مواجه هستند که ناشی از ماهیت کار آنها از یکسو و سرشت پیچیدهء دانشآموزان،این موجودات متفاوت و منحصربهفرد،از سوی دیگر است.
بسیاری از نظامهای آموزشی که به اهمیت کار معلم و ارزشهای بالقوهء آن پی بردهاند،با انجام تحقیقات گسترده در مورد ابعاد گوناگون کار معلمی اقدامات اساسی زیادی را برای رفع
مسائل و مشکلات آن انجام دادهاند و در مجموع،به نتایج هشداردهندهای دست یافتهاند که تحلیل این نتایج موجب ارتقای ادراک و تعمیق شناخت دانشمندان و صاحبنظران از موضوع شده است.براساس نگرشهای جدید،معلمی به عنوان یک قلمرو حرفهای مستقل تلقی میشود که در آن،معلمان به صورت افرادی متخصص و دارای استقلال رأی و آزادی عمل ملاحظه میشوند.اما در کشورهای دیگر،از جمله کشور ما،تحقیقات علمی چندانی در مورد ابعاد گوناگون مشکلات شغلی معلمی انجام نشده و تلقی و ادراک کلی ما از معلم و کار معلمی بیشتر براساس روند تاریخی تکامل این حرفه،قواعد و شواهد کلی و تجربی،چارچوبهای اداری و قانونی،آییننامه و دستورعملهای کاری و توصیههای کارشناسان آموزش و پرورش شکل گرفته است.یافتههای علمی کمتر مبنای شناخت بهتر ما از کار معلمی بوده است و در نتیجه معلم به عنوان یک فرد حرفهای که باید دارای بینش،دانش تخصصی و روش مستقل کاری باشد،تلقی نمیشود.برداشت ما از پیچیدگیها و ظرافتهای کار معلم یک برداشت اداری است که در بیشتر موارد با استناد به آییننامهها و مقررات،قابل توجیه است.عدم شناخت دقیق از مؤلفههای مؤثر بر این حرفه،سبب بروز مشکلات فراوانی برای معلمان شده است.بالا رفتن سطح انتظارات مردم و جامعه از آموزش و پرورش و ناتوانی آن در ارائه یک آموزش و پرورش کیفی فراگیر، فشارهای روانی زیادی بر معلمان وارد میکند که خواه ناخواه،اثرات ناخوشآیند و ناخواستهای بر عملکردهاشان میگذارد.به رغم شناخت این واقعیت،مسؤولان آموزش و پرورش و مربیان و محققان تعلیم و تربیت،به علت اولویتهای دیگر آموزش و پرورش،هنوز مطالعات جامعی در مورد علل و منابع فشارهای روانی معلمان انجام ندادهاند و به همین دلیل،درک و شناخت صحیح و معتبری نسبت به آنها ندارند.روشهای مقابله با فشارهای روانی،بیشتر به خود معلمان واگذار شده است تا آنها براساس سطح آگاهی و عقل سلیم خود این کار را صورت دهند نه بر بنیاد راهکارهای علمی پیشنهادی صاحبنظران و محققان.البته با توجه به تشدید محدودیتهای مختلف(از قبیل کمبود یا نامناسب بودن فضاهای آموزشی و پرورشی،ازدیاد دانشآموزان کلاسهای درس،ناهمگون بودن دانشآموزان از لحاظ سطح آموزشی و پیشرفت تحصیلی، انتظارات بالای جامعه برای دریافت آموزش و پرورش کیفی و پایین بودن تواناییها و انگیزههای کاری)فشارهای روانی زیادی بر معلمان تحمیل میشود که نیازمند توجه خاص مسؤولان نسبت به آنهاست.به مشکلات معلمان باید به عنوان ابعاد کلیدی کار آنها توجه کرد و از این راه،سلامت جسمی و روانی آنها را تا حدی تأمین نمود تا در نهایت،عملکرد مطلوب آنها تضمین شود.پیشنهادهای زیر که به مسؤولان ردهء بالای آموزش و پرورش و مدیران و معلمان مدارس داده شده است،میتواند فشارهای روانی ناشی از این حرفه را تا حدودی کاهش دهد؛
انگیزههای قوی کاری در آنها ایجاد کند و عملکرد بالایی را به وسیلهء معلمان نوید دهد.
پیشنهادهای کاربردی به مسؤولان ارشد آموزش و پرورش،محققان تعلیم و تربیت و مراجع تصمیمگیری در مورد کاهش فشارهای روانی معلمان:
-انجام تحقیقات علمی جامع در کل کشور(به علت متمرکز بودن نظام آموزشی)در مورد علل فشار روانی و نیز طبقهبندی و مقایسهء این فشارها در نزد معلمان تا بدین وسیله، شناخت دقیقی نسبت به علل فشارهای روانی در نقاط مختلف کشور حاصل شود.
-استفاده از نتایج این تحقیقات برای مقابله با منابع فشارهای روانی معلمان،با هدف کاهش مسائل و مشکلات ناشی از فشارهای روانی.
-حمایت جدی و عملی دولت و آموزش و پرورش برای تقلیل یا رفع مسائل و مشکلات کاری معلمان که موجب بروز فشارهای روانی در معلمان میگردد.
-تلاش مجدّانهء دولت و آموزش و پرورش برای تدوین قوانین به منظور ارتقای اهمیت اجتماعی شغل معلمی به عنوان یک حرفهء مستقل مانند پزشکی و مهندسی(به طوری که افراد شایسته،مستعد و علاقهمند بیشتری جذب آموزش و پرورش شوند).
-حمایت دولت،آموزش و پرورش و سایر نهادها برای ایجاد تغییرات اساسی در نحوهء نگرش جامعه نسبت به شغل معلمی،از طریق اعطای آزادی عمل بیشتر و استقلال کاری به عنوان یک حرفهء مستقل.
-اتخاذ تدابیر اساسی و بنیادی به منظور رفع مشکلات اقتصادی معلمان و ایجاد تعادل منطقی میان سطح درآمدها و هزینههای معلمان(افزایش ناچیز سالیانه منجر به ایجاد این تعادل نمیگردد).
-وضع استانداردهای علمی بالا برای گزینش و استخدام معلمان،به منظور حفظ کیفیت موردنظر مسؤولان و مردم(هرچه صلاحیتها،مهارتها و توانمندیهای حرفهای معلمان بالاتر باشد،فشارهای روانی کمتری را تجربه خواهند کرد).
-اجازهء تأسیس اتحادیه حرفهای معلمان از سوی دولت به نحوی که نمایندگان معلمان بتوانند از حقوق و منافع معلمان در موارد ضروری دفاع کنند؛در خصوص ارتقای شغلی معلمان تصمیماتی بگیرند و در حل یا جلوگیری از بروز بحرانها به آموزش و پرورش مساعدت نمایند.
-سعی در ارتقای آگاهی و ادراک مسؤولان رده بالای آموزش و پرورش از ماهیت، ارزش و اهمیت کار معلم و معلمی و اتخاذ تصمیماتی مناسب براساس درک صحیح از آنها.
-شرکت دادن فعالانهء معلمان در تغییرات بنیادی و تصمیمگیریهایی که منجر به ایجاد تغییراتی در خود معلمان میشود(از طریق انتخاب نمایندگان معلمان توسط خود معلمان).
-تجدیدنظر در برنامههای درسی کشور به نحوی که محتوا،حجم،مدت زمان تخصیصیافته،سودمند و کاربردی بودن درسها،از نظر معلمان قابل توجیه بوده پذیرش درونی آنها را به دنبال داشته باشد.
-تبیین و تشریح هدفها و خط مشیهای کلی آموزش و پرورش توسط مسؤولان که باید به اصلاحات اساسی منجر شود و نیز تصریح نقش معلمان در انجام موفق این اصلاحات.
-ارائه تصویری روشن از مسؤولیتها و وظایف معلمان،با توجه به واقعیتها،شرایط، امکانات و محدودیتهای کار معلم و تفهیم انتظارات و توقعات مسؤولان و مردم با توجه به این مؤلفهها.
-تخصیص منابع مالی،مادی،انسانی و اطلاعاتی لازم برای انجام وظایف معلمان و مطلع ساختن آنها از وجود این منابع.
-توجه بیشتر به رشد،پیشرفت و ارتقای حرفهای معلمان تا کنترلها و بازرسیهای محدودکنندهء تشریفاتی و بیثمر؛به نحوی که آنها خود در کانون توجه آموزش و پرورش ببینند و انگیزههای قوی موفقیت پیدا کنند.
پیشنهادهای کاربردی به مدیران مدارس در مورد کاهش فشارهای روانی معلمان:
-فراهم کردن شرایط مطلوب کاری،به خصوص شرایط فیزیکی مناسب،برای معلمان.
-ایجاد جوّ مثبت و سالم بین معلمان؛به نحوی که معلمان روحیه و انگیزهء لازم را برای انجام تعهدات خود بهطور مطلوب داشته باشند.
-مشارکت معلمان در امور مربوط به مدرسه،از طریق همهپرسی از معلمان، نظرخواهی،نگرشسنجی،نیازسنجی و به کارگیری نظرها،پیشنهادها و انتقادهای آنان در تصمیمگیریها برای اصلاح امور مدرسه.
-جلب موافقت معلمان در ایجاد تغییرات در برنامهء کاری آنها و تکلیف وظیفه به آنها براساس علاقه،تجربه،تخصص و کشش آنها.
-سعی در کاهش مشکلات ناشی از برنامهء درسی که موجب فشار روانی در معلمان میگردد.
-تفویض اختیار بیشتر برای انتخاب راه و روش کار،منابع مختلف و نحوهء ارزشیابی
در چارچوبهای تعیینشده.
-ایجاد ارتباطات گسترده،باز،صمیمی و صریح میان معلمان و نیز معلمان و مدیران؛به طوری که هر معلمی فرصت ابراز عقیده،پیشنهاد و انتقاد داشته باشد.
-سعی در رفع مسائل و مشکلات مختلفی که معلمان را آزار میدهد و بر عملکرد آنها تأثیر میگذارد.
-جلب اعتماد معلمان؛به طوری که آزادانه و با اطمینانخاطر،مسائل و مشکلات خود را مطرح کرده درصدد رفع آنها برآیند.
-تشکیل نشستهای غیررسمی که در آن معلمان آزادانه و بدون دغدغهء کاری،مسائل و مشکلات را مطرح کنند و به تبادل نظر بپردازند؛از تجارب همدیگر استفاده کنند؛به یکدیگر ارائه طریق نمایند؛از حال هم با خبر شوند؛در انجام کارها به یکدیگر کمک کنند (کمک در حرفه دال بر ضعف معلم نیست)و گفتوگوهای غیرکاری در مورد مسائلی از قبیل میهمانی و گردشهای دستهجمعی داشته باشند.
-راهاندازی کارگاهها و سمینارهای محلی براساس نیازهای واقعی معلمان با هدف کاهش مسائل و مشکلات آموزشی آنها،ارتقای دانش تخصصی و بالا بردن مهارتهای کاری و برطرف کردن نیازهایی که معلمان را دچار رکورد علمی(و از دست دادن اعتماد به نفس)میکند.
-ایجاد تسهیلات آموزشی،خدماتی،رفاهی و تفریحی یا ارتباط با مراکز و سازمانهایی که به نحوی بتوانند اینگونه تسهیلات را در اختیار معلمان قرار دهند تا جریان کاری آنها(تدریس)را تسهیل نماید.
-سعی در شناخت ضعفها،ناراحتیها،ناکامیها و ناخرسندیهای معلمان،قبل از آن که این منابع موجب بروز یا تداوم فشارهای روانی در معلمان گردد و بر عملکرد آنها تأثیر منفی بگذارد.
-سعی در کمک به معلمانی که به واسطهء مشکلات شخصی،نیازمند توجه بیشتری هستند.البته این توجه نباید به صورتی باشد که معلمان به عنوان افرادی ضعیف و کمتوان معرفی گردند و به علت مشکلات و نیازهایشان(نیازهای اقتصادی،مشکلات آموزشی و مشکلات انسانی و ارتباطی)در مدرسه انگشتنما شوند.
پیشنهادهایی به معلمان در مورد کاهش(یا رفع)فشارهای روانی:
-شناختی واقعی و صحیح از خود و استعدادها،تواناییها،علایق،گرایشها، مهارتها،کششهای عاطفی-روانی،نیرو و انرژی،روحیه،انگیزهها و هدفهای خود پیدا کنید و در مسیر زندگی حرفهای،با توجه به شناخت خود(شناخت نقاط ضعف و قوت) گام بردارید.
-نقاط ضعف و محدودیتهای خود را شناسایی کرده آنها را بپذیرید؛اما بکوشید در مدت زمان معینی آنها را از بین ببرید.همچنین اجازه ندهید که این نقاط ضعف مدت طولانی بر شما چیره شود و باعث بروز فشارهای روانی و ناراحتیها و مشکلات بعدی شما گردد.
-همهء انسانها دارای محدودیتهای فردی هستند؛بنابراین سعی نکنید که بهطور دائم با آنها بسازید،بلکه بکوشید تا حد امکان بر آنها فائق شوید.
-قبل از انتخاب مسیر شغلی حرفهای یا پیوستن به یک سازمان معین،تفکر و بررسی کنید؛زیرا انتخاب شغل انتخاب نحوهء زندگی است و انتخاب زندگی که با خلق و خو و شخصیت و منش فرد سازگار نباشد،باعث ایجاد فشارهای روانی بالا در همهء عمر میشود.
-سعی کنید پس از گرویدن به سازمان خود،از محیط کارتان لذت ببرید(محیط کار برای شما باید لذتبخش و نشاطآور باشد).اگر به مدرسه،دانشآموزان و همکاران خود علاقهمند نباشید و آنها را نپذیرید،احتمالا در تعارض دائمی با خودتان خواهید بود و متحمل فشارهای روانی بالایی خواهید شد).
-علل فشار روانی را در خودتان شناسایی کرده و به موقعیتها و شرایطها آزاردهنده توجه کنید و بکوشید از راهکارهای مؤثر برای مقابله با آنها استفاده کنید.
-نسبت به کار و اطرافیان خود نگرش و احساسات مثبت داشته باشید(این کار در درجهء اوّل مستلزم خودپنداری مثبت از خودتان است).سعی کنید با احساسات و نگرشهای منفی نسبت به خودتان و دیگران زندگی نکنید؛زیرا موجب بدبینی به مسائل و اضمحلال اعتماد به نفس میگردد.
-از مهارتها،دانشها و روشهای کاری خود به نحو مطلوبی آگاه باشید تا جایی که بر کارتان تسلط پیدا کنید.اجازه ندهید به دلیل عدم تسلط بر دانش و روش کاری،کارتان بر شما مسلط شود.
-کار را سخت نگیرید؛اما سختکوش باشید و بر کیفیت کار تکیه کنید تا نتایج آن موجب خرسندی و احساس موفقیت در شما گردد.
-کار لازمهء زندگی است،اما همهء زندگی کار نیست.سعی کنید به جنبههای دیگری از زندگی که نشاطانگیز،لذتبخش و ارضاکننده است توجه داشته باشید(مانند صلهءرحم، مطالعه،ورزش،کارهایدستی،گردش،مسافرت،تولید و ساختن).
-اوقاتی را برای فراغت در نظر بگیرید و از این اوقات فراغت به نحو دلخواه استفاده کنید؛به طوری که شما را برای انجام فعالیتهای بیشتر آماده سازد.
-ارتباطات دوستانه و صمیمانه با اطرافیان خود داشته باشید.انسان ذاتا مدنی الطبع است؛پس خودتان را منزوی و محصور در کار نکنید و با همکاران و دوستان خود معاشرت کنید.(ریشهء بسیاری از فشارهای روانی در این معاشرتهای دوستانه شناسایی و حل میشود).
-چند کار را که ماهیتی متفاوت دارد،برای امرارمعاش انجام ندهید(اگرچه یک پدیدهء شایع در میان بیشتر مشاغل است)،زیرا به علت عدم علاقه به کار و تنها به خاطر کسب درآمد،این امر موجب بروز فشارهای روانی میشود و بر عملکردتان تأثیرات ناخوشآیند و نامطلوب میگذارد.
-در مورد مشکلات کاری خود حتما با دیگران گفتوگو کنید و پیش از استیصال و درماندگی،برای آنها راهحلهای منطقی پیدا نمایید.
-دانش و اطلاعات تخصصی خود را در مورد کارتان؛یعنی دانشآموز،منابع درسی، روشهای تدریس(تکنولوژی آموزشی)،شیوههای ارزشیابی،ماهیت انسان و نحوهء یادگیری و روابط انسانی،هر روز گسترش دهید و آنها را به هنگام نگاه دارید.تسلط به مؤلفههای متعدد و پیچیده موجب ارتقای اعتماد به نفس در شما میشود و احساس موفقیت و رضامندی را ایجاد میکند.
-همواره آرامش داشته باشید و این آرامشخاطر را به اطرافیان خود نیز منتقل کنید. حالتهای عصبی،پرخاشگری،خصومت و حسادت را از خود دور کنید و همیشه درصدد کنترل نفس خویش باشید تا متحمل فشارهای روانی ناشی از آن نشوید.
نتیجهگیری
روانشناسان پیشنهاد میکنند برای کاهش عوامل فشارزا،افراد باید بتوانند اوقات هفتگی خود را طوری تنظیم نمایند که هم برای انجام کارهای ضروری شغلی و هم برای پرداختن به خود،وقت کافی داشته باشند.صرف وقت برای فعالیتهای خارج از محیط کار یک ضرورت است؛زیرا
بردن فکر کار،خود کار و نگرانیهای کاری به خانه مثل این است که فرد شیفت دوم کار را در خانه شروع کرده است.این روند کاری در درازمدت لطمهها و صدمههای زیادی به معلمان،از بعد جسمی و روانی،وارد میکند.بسیاری از محرکهای فشارزا،شرایط و موقعیتهای کاری و روشهای مقابله با آنها شاید با محیطهای آموزشی ما هماهنگ نباشد؛اما وجه مشترک همهء مدارس در همهء جوامع وجود دانشآموزان و معلمان در کنار یکدیگر است.همین باعث میشود که بهطور طبیعی مسائل و مشکلات مشابه و مشترکی کموبیش در همهء نظامهای آموزشی تجربه شود.از آنجا که معلمان در جوامع مختلف با مشکلات تقریبا همسانی در محیطهای آموزشی مواجه هستند،میتوان برخی از این روشها و راهبردها را در مورد کاهش فشارهای ناشی از کار برای معلمان ما نیز توصیه کرد.معلمان ایرانی شاید مسائلی را تجربه کنند که دامنهاش با دامنهء فشارهای معلمان دیگر کشورها تفاوت داشته باشد؛اما مسلم این است که دامنهء وسیعی از این فشارها به نوعی دیگر در میان معلمان ما نیز وجود دارد و مستلزم توجه و عنایت خاص است. مشکلاتی که دانشآموزان مدارس غربی برای معلمان و اولیای مدرسه خود میآفرینند،بسیار وخیمتر و بدخیمتر از مسائلی است که در مدارس ما به چشم میخورد.البته ما نیز همه روزه در مراکز مشاوره و راهنمایی مدارس،شاهد و ناظر گرفتاریهای بسیار دانشآموزان با خانوادههایشان و با معلمان و اولیای مدارس هستیم.اما ریشهیابی این مشکلات در دانشآموزان ایرانی و غربی ما را به سرچشمههای گوناگونی میکشاند که از بحث ما خارج است.معلمان همهء جوامع به علت انتظارات و تقاضاهای گوناگون از فشارهای روانی زیادی رنج میبرند؛فشارهایی که آیینهء محیط کار،خانواده و جامعه است.به گفتهء آلن پیسی مدارس سازمانهایی نیستند که آسان اداره شوند؛آنها زمینههای بالقوهای برای بحث و مجادله بین علایق متعارض در جامعه هستند که تقریبا انتقاد پیوسته از معلمان را به وجود میآورد(۲۵).همین زمینههای انتقاد پیوسته و مداوم از معلمان،فشار روانی زیادی بر آنان تحمیل میکند؛درحالیکه از موانع آموزشی و مؤلفههای دیگر نظام آموزشی،مانند ساختمان مدارس،برنامهء آموزشی و درسی،محتوا و مواد درسی، مشکلات سازمانی مدارس و مدیریت مدارس،تقریبا اصلا صحبت نمیشود.
از این تحقیقات میتوان نتیجه گرفت که باید برای فشارها و صدمات جسمی و روانی که به معلمان تمامی سطوح آموزشی وارد میشود،فکر عاجلی کرد تا آنها با انگیزه،روحیه و رضایت بیشتری به کار خود ادامه دهند.به این ترتیب،باید از میزان فرار افراد از این شغل به مشاغل دیگر جلوگیری شود و از سوی دیگر،افرادی با ویژگیهای بارز معلمی را تشویق کرد که پیوسته به این شغل مقدس روی بیاورند.باید تا حد امکان تلاش شود فشارهای روانی این شغل کاهش یابد و بیماریهای دامنگیر معلمان به حد اقل برسد.معلمی حرفهای است که باید همراه با علاقه و عشق
مفرط به کودکان و محیط کارشان باشد؛زیرا معلمان باید از جان خود مایه بگذارند تا بتوانند به وظیفهء اصلی خود عمل کنند.بنابراین تقاضاهای غیرمنطقی،بیحد و اضافی و ایجاد یک محیط ناامن،سرد و پرخصومت هرگز به ایجاد یک آموزش و پرورش متعالی و پیشرفته کمک نمیکند. باید به معلمان و دانشآموزان کمک شود تا مسائل و مشکلات کاری و محرکهای فشارزا را تحت کنترل درآورند.به معلمان از این جهت که بتوانند با محبت و ایثار فراوان به نوع بشر،در راه تعالی و پیشرفت کودکان ما گام بردارند و به دانشآموزان از این جهت که آنها معلمان فردای کشور محسوب میشوند.به همین جهت باید از ایجاد فشارهای تحملناپذیر در معلمان پرهیز شود و محیطی آرام،اطمینانبخش،امیدوارکننده و رضایتبخش در خانه،مدرسه و جامعه برای آنان فراهم گردد.همچنین حل مشکلات آموزش و پرورش دانشآموزان باید در کانون توجه مسؤولان کشور قرار بگیرد تا بهداشت و سلامت جسمی و روانی آنها به عنوان معلمان آتی کشور تأمین و تضمین شود.هنگامی که آمار و ارقام عظیم تقریبی ۲۰ میلیونی مربوط به دانشآموزان و معلمان مطرح میشود،شاید تنها اهمیت کمّی مسأله،توجه به این دو قشر مهم و سرنوشتساز جامعه را اجتنابناپذیر و ضروری سازد و آن را ناخواسته در کانون دید و توجه خاص مسؤولان کشور قرار دهد.
پینوشتها
(۱)- Physical,and Psychosomatic Disorders
(۲)- Stress
(۳)- Stressors
(۴)- Agitation
(۵)- Depression
(۶)- Irritation
(۷)- Lack of Concentration
(۸)- Tenseness
(۹)- Weepiness
(۱۰)- Feeling of Inefficiency
(۱۱)- Inability to Control
(۱۲)- Role Conflict and Ambiguity
(۱۳)- Physical Pressures
(۱۴)- Finacial Pressures
(۱۵)- Organizational Pressures
(۱۶)- Instructional Noises(Educational Barries)
(۱۷)- Behavioural,emotional,mental,and Physical Reactions to stress