تاریخچه کتاب
در آغاز انسانها نوشتههای خود را بر روی پوست و برگ درختان مینوشتند. Liber و Biblos که کتاب معنی میدهد همان پوست درختان است. (واژه library به معنای کتابخانه از این واژه گرفته شده است).
گاهی نوشتهها بر روی ساقه گیاهی، که به آن پاپیروس (papyrus) میگفتند و در ساحل رودخانه نیل میرویید، نوشته میشد که واژه paper از آن گرفته شده است. زمانی نیز بر لوح گلی، پوست حیوانات از جمله پوست آهو و گاهی بر پارچههای کتانی و ابریشمی نوشته میشد. تا این که دو قرن بعد از میلاد، چینیها کاغذ را اختراع کردند.
عوامل مهم تاریخی که موجب رواج کتابخوانی شده اند:
باید گفت که کتاب ابتدا در اختیار همگان نبود و تنها قشر خاصی از آن استفاده میکردند وجود عواملی موجب شد که کتاب از انحصارگروهی خاص بیرون بیاید و انتشار عام یابد. به طوریکه امروز برای هر کس با هر سلیقه و هر میزان سواد و هزینه کتابی هست.
از عوامل مهم رواج کتابخوانی میتوان به موضوعات زیر اشاره کرد:
– لزوم ارتباط فکری قومهای گوناگون در سرزمینهای گوناگون.
– بروز و ظهور تمدن و شهریگری و ضرورت اجتناب ناپذیر انتقال آن از قومی به قوم دیگر.
– هنر حکاکی روی چوب که پیش از اختراع چاپ از آن استفاده میشد.
– اختراع چاپ که از مهمترین اختراعات بشری بود و این دوره را دوره انقلاب کتاب نامیدهاند.
– نقلابهای مهم اجتماعی، سیاسی و… مانند انقلاب کبیر فرانسه.
– ضرورت پیکار با بیسوادی.
– و….
هدف از ارائه این طرح
آن چه در این طرح قرار است بررسی شود، ایجاد رابطه (علاقه) میان خواننده و کتاب است. امروز رابطه مستقیم معلم و شاگرد (استاد – دانشجو) به شکل مثلثی بیان میشود که سه رأس آن را معلم (استاد) – کتاب و دانشآموز (دانشجو) تشکیل میدهد و ایجاد این رابطه از سه راه امکانپذیر است:
۱- فروش کتاب که تابع قانون عرضه و تقاضاست و مانند هر کالای دیگر مطابق سلیقه خریداران تولید میشود.
۲- اهدای کتاب از شخصی به شخص دیگر در مناسبتهای گوناگون یا از شخصی به کتابخانهای.
۳- ایجاد کتابخانه.
باید یاد آور شد که کتابخانه؛ انبار کتاب نیست، محل نگهداری اشیای عتیقه نیست، نمایشگاه کتاب هم نیست. کتابخانه از ارکان مهم آموزش و پرورش است.
«کتابخانه مرکز انواع گوناگونی از مواد چاپی و غیر چاپی است که با توجه به اهداف مدرسه و نیازهای دانشآموزان و آموزگاران تهیه شده است. همچنین مرکز یادگیری است و دانشآموزان با توجه به آهنگ رشد و تواناییهایشان میتوانند به مطالعه بپردازند و پیش بروند، علاوه بر آن مرکز تدریس است. معلم و کتابدار مشترکا برنامههای آموزشی و پرورشی را با اتکا به منابع موجود ترتیب و دانشآموز را آموزش میدهند. در عین حال مرکز راهنمایی و هدایت است. به نیازها و علایق شخصی دانشآموزان توجه دارد و آنان را در حوزه علایقشان یاری میرساند. همچنین مرکزی است برای پر کردن اوقات فراقت و مرتبط کردن دانشآموزان با سایر مراکز مشابه. در چنین شرایطی دانشآموزان منظما میخوانند و از منابع گوناگون بهره میگیرند و عملا خود را پیش میبرند». (قزل ایاغ، ۱۳۸۵: ۳۲و ۳۳)
کتابیابی
کتابیابی با مراجعه به مراکز زیر انجام میگیرد:
۱- کتابخانه ملی
کتابخانه ملی وظایف زیر را بر عهده دارد:
– گهداری میراث ملی که گاهی سرمایههای معنوی دستنخورده را از راههای گوناگون در اختیار اهل کتاب میگذارد.
– تهیه نسخهای از آنچه در ایران چاپ میشود.
– نگهداری نسخهای از آنچه در باره ایران در خارج از ایران چاپ میشود.
– چاپ کتاب شناسیهای مختلف.
– ایجاد فهرست مشترک برای جلوگیری از اتلاف وقت جویندگان کتابهای مهم علمی در کشور.
۲- کتابخانههای عمومی
این نوع کتابخانهها نشان دهنده غیر طبقاتی شدن کتاب است و موجب میشود هرکس که سواد دارد و علاقهمند است، مطابق سلیقه و میزان وقتی که دارد به آنها رجوع کند و عضو شود و از کلیه خدمات کتابخانهای استفاده کند.
هرجا که گروهی از مردم در کنار هم زندگی میکنند حق دارند کتابخانه عمومی داشتهباشند. حتی در برخی از جاها کتابخانه عمومی به شکل سیار عمل میکند و کتاب را به محل کار یا منزل خواننده علاقهمند میرساند.
۳- کتابخانه دانشگاهی
اگر با دیدی نو بنگریم چنانکه گفتیم مثلث استاد – دانشجو- کتاب، جانشین استاد – دانشجو شده است پس وظیفه اصلی استاد برانگیختن نیاز به مطالعه در دانشجو است.
کتابخانه دانشگاهی از اتاق جست و جو (research)، برگه دان راهنما، کتابدار متخصص و کلیه خدمات کتابخانهای بهرهمند است.
۴- کتابخانههای تخصصی
چنانکه از نامش پیداست افرد در زمینههای تخصصی خود اطلاعات مورد نیاز خود را میتوانند از آن به دست بیاورند.
۵- کتابخانه مدرسهای
اگر هدف نظام آموزشی جدید گسترش آموختههای دانشآموزان و هدایت آنان به سوی دانش و علم و گسترش افق فکری آنان است، هیچ ابزار آموزشی دیگر جانشین کتابخانه مدرسه نخواهد شد زیرا شکوفایی و خلاقیت دانشآموزان در برخورد با کتاب شکل میگیرد و کتابخانه مدرسه رابط میان دانشآموزان و معلمان است.
نتیجه اینکه:
– کتابها باید با توجه به استعدادهای ذهنی، علاقهمندیها و نیازهای خاص دانشآموزان فراهم آید.
– برنامههای آموزشی مدرسه همسو با کتابخانه باشد و از کتابخانه برای تکمیل مواد درسی استفاده شود.
– کتابها به گونهای انتخاب شود که دانشآموزان را در مراجعه به کتابخانه ترغیب کند و مهارت خواندن و ذوق مطالعه را در معلم و دانشآموز ایجاد کند و به آن دو اعتلا بخشد.
– دانشآموزان با کار کتابخانهای آشنا شوند و از طریق مدرسه به کتابخانه عمومی هدایت شوند.
– در کتابخانهها برای برنامههای متنوع آموزشی و پرورشی مانند: قصهگویی، قصهخوانی، شعرخوانی، نمایشنامهخوانی و کارهایی نظیر نمایش فیلم واسلاید برنامه ریزی شود.
پـس:
۱- هر مدرسه باید یک کتابخانه داشته باشد. در آن کتابداری متخصص و علاقهمند برای تشویق و ترغیب دانشآموزان به کار گرفته شود.
۲- در برنامه درسی دانشآموزان یک جلسه در هفته (۹۰ دقیقه) برای کتابخوانی در نظر گرفته شود که دانشآموزن در این ساعات به کتابخانه مراجعه کنند و کتابدار ۹۰ دقیقه برنامه برای آنها داشته باشد.
۳- دانشآموزان در ساعات غیردرسی هم مهارت مراجعه به کتابخانه و مطالعه را کسب کنند.
کتابدار مدرسه باید:
– کارشناس کتابداری باشد و از خدمات کتابخانهای آگاهی داشته باشد.
– کتاب شناس و با علوم مختلف آشنا باشد.
– علاقه مند به کتاب و کتابخوانی باشد.
– خوش برخورد و دارای جاذبههای شخصیتی باشد.
– ادبیات کودکان و نوجوانان را بشناسد و گردآوری کند.
– فهرستی از کتابهای کودکان و نوجوانان و نویسندگان آنها در اختیار مراجعان بگذارد.
– با پدران و مادران و هرکس که بتواند به درک کودک و نوجوان کمک کند ارتباط برقرار کند.
– کتابها و فیلمهای کودکان و نوجوانان را بشناسد و آنها را در فرصتهای مناسب به نمایش بگذارد.
– قصهگو و داستان پرداز باشد و این توانایی را در دانشآموزان ایجادکند.
– با هماهنگی مدرسه و والدین در ساعت کتابخوانی دانشآموزان را به سینما، تئاتر و گردش علمی مربوط ببرد.
خلاصه آنکه:
خواندن خلا شخصیتی کودک و نوجوان را جبران میکند و کتاب میتواند او را به سوی واقعیت و فراتر از آن براند و کودک را در یافتن هویت شخصی خود یاری رساند.
آنچه مهم است اینکه رشد فکری و اعتلای روحی و ارتقای علمی دانشآموزان را کتابهایی تشکیل میدهد که در اختیار این قشر کنجکاو قرار داده میشود تا آنها را اقناع و به سوی صحیح هدایت کند. اینکه «کودک یا نوجوان چه کتابی بخواند؟» امری است حیاتی و نیازمند تأمل و تفحص بسیار. ادبیات کودکان و نوجوانان از این حیث حائز اهمیت است.
بزرگترها (مادر، پدر، معلم، کتابدار، نویسنده و…) میتوانند میان دانشآموز و کتاب علاقه ایجاد کنند تا افزون بر سرگرم ساختن و لذت بردن آنان، صلح را در جامعه جهانی ایجاد و تقویت کنند.
نقش خانواده در ایجاد عادت به مطالعه از گهواره آغاز میشود. لالاییها اولین پیونددهنده کودک با ادبیات به شمار میآیند….
منابع:
اسکارپیت، دنیز (۱۳۷۱) ادبیات کودکان و نوجوانان در اروپا، ترجمه ابوالحسن سروقدمقدم، مشهد: جهان اندیشه کودکان، گلواژه
بتلهام، برونو (۱۳۷۲) کاربردهای افسون، ترجمه و توضیح از کاظم شیوا رضوی، تهران: مترجم، چاپ اول
پلووسکی، آن (۱۳۶۸)، ارزیابی کتابهای کودکان در کشورهای رو به رشد، ترجمه امیر فرهمند پور، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول.
حجازی، بنفشه (۱۳۷۴) ادبیات کودکان و نوجوانان – ویژگیها و جنبهها، تهران: انتشارات روشنگران، چاپ اول.
زاهلر، کتیای (۱۳۸۵) ۵۰ روش ساده برای علاقه مند کردن فرزند به مطالعه (تهران: مؤسسه انتشارات صابرین، چاپ پنجم)
ستاری، جلال (۱۳۸۳) شهرزاد، قهرمان متواضع اما موفق هزار و یک شب (تهران، هفته نامه فروزش، شماره دوم.)
شیکدانز، جودیس (۱۳۸۴) گامهای نخستین به سوی خواندن، ترجمه احمد به پژوه و محمد جعفر کندی، تهران: انجمن اولیا و مربیان.
فعل عراقی، اکرم (۱۳۶۸)، چرا کودکان به مطالعه علاقهمند نیستند. تهران: پیوند، نشریه ماهانه آموزشی_ تربیتی، شمارههای ۳۳۰ و ۳۳۱ فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۶.
قزل ایاغ، ثریا (۱۳۸۵) ادبیات کودکان و نوجوانان و ترویج خواندن، تهران: انتشارات سمت، چاپ چهارم.
موتیاشو، ایگور (۱۳۷۲) ۱۷ مقاله در باره ادبیات کودکان، ترجمه آتش جعفرنژاد، تهران: شورای کتاب کودک، چاپ اول.
هاشمی نسب، صدیقه (۱۳۷۱) کودکان و ادبیات رسمی ایران. تهران، انتشارات سروش.
|