فواید آموزش درس احتمالات به کودکان
خبرآنلاین >جامعه > آموزش – به عقیده یک پروفسور ریاضیدان، دانشآموزان باید مهارتهای آماری را که برای تصمیمگیریهای مهم زندگی نیاز دارند، بیاموزند.
بنا به گفته تنها پروفسور انگلیسی در زمینه فهم عمومی از احتمالات، با این که فهم پایه ای آمار و احتمالات – یعنی درسهای مربوط به احتمالات – برای تصمیم گیری در مورد سلامت، پول و حتی تحصیلات بسیار مهم است، اما این موارد به طور قابل ملاحظه ای در برنامه درسی ملی این کشور و همچنین دیگر نظامهای آموزشی مورد بی توجهی واقع شده است.
دیوید اشپیگلالتر از دانشگاه کمبریج در این باره به تایمز گفته است: هر چه دستیابی به اطلاعات از طریق اینترنت تغییر می کند، آموزش چگونگی تفسیر اطلاعات به مردم از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.
آشنائی با تفکر آماری و اصول خطر کردن به مردم در فهم اظهارات موجود در مورد خطرهای مربوط به سلامتی، محاسن داروهای جدید، برای سرمایه گذاری آگاهانه و برای انتخاب مدرسه ی فرزندانشان کمک می کند.
آشنایی با احتمالات بر اساس تجربههای آشنا او به تایمز میگوید: من خودم را بخشی از جنبش ادبیات خطر کردن می دانم. این مسئله باید جز اصلی بحث ها در رسانه ها، سیاست و مدارس باشد. ما باید به طور پایه ای توانایی تحلیل و فهم آخرین خبر رسانه ای را در مورد خطر سرطان و یا یک داروی فوق العاده بیاموزیم، به این ترتیب مردم می توانند معنای آن را دریابند؛ در واقع باید بخشی از زبان هر فرد شود. این استاد انگلیسی اضافه میکند: به عنوان جنبه ای از علم، آموختن در مورد احتمالات به اندازه یادگرفتن در مورد DNA مهم است، حتی بیشتر از آن! تنها مشکل، قرار دادن آن در برنامه آموزشی است؛ چون می تواند دردسر آفرین باشد. در عین حال که می توان از آن برای توسعه ریاضیات استفاده کرد، که واقعاً امتیاز بزرگی است، چون می تواند ریاضی را سرگرم کننده کند، اما برای امتحان گرفتن آموزش داده نمی شود. با این حال من واقعاً فکر می کنم که باید این اتفاق بیافتد خصوصاً برای جذاب کردن برنامه آموزشی. پروفسور اشپیگلالتر معتقد است: ادبیات خطر کردن باید به عنوان بخشی از ریاضیات، علوم، تعلیمات مدنی یا آموزش فردی و اجتماعی تدریس شود. مثالهای ساده در انیمیشن احتمالات پروفسور اشپیگلالتر میگوید: شماره ۳۸ ، ۵۰ درصد بیشتر از شماره ۱۳ بیرون آمده و از حدود سال ۲۰۰۰ شماره ۳۸ در صدر بوده است. اما این بسیار جالب است که یک شماره در صدر و شماره ای دیگر در انتهای فهرست باشد. و این اتفاق تنها برای ۳۸ و ۱۳ افتاده است. این وسیله خوبی برای آموزش به مردم درباره تصادف است. می توان از چنین مثال های ساده ای برای توضیح اصول آماری پیچیده تر استفاده کرد. برای مثال این که رویدادهایی که به نظر غیر ممکن می رسند، اغلب در واقع در جمعیتی به بزرگی انگلستان قابل پیش بینی هستند. می توانید ماجراهای بسیاری را بیابید که برای مردمی که برایشان اتفاق افتاده بسیار جالب بوده اند اما از لحاظ آماری به هیچ عنوان ماجراهای غیرمعمولی نیستند. داستانی اخیراً در مورد خانواده ای در گلوسسترشایر مبنی بر متولد شدن هر سه فرزند خانواده در روز ۲۹ ژانویه بود. روزنامه نگاری با ما تماس گرفت و جویای احتمال وقوع چنین موردی شد. احتمال آن حدود یک در ۱۳۵ هزار و یا به عبارتی هفت در یک میلیون بود. اما یک میلیون خانواده با سه فرزند در بریتانیا زندگی می کنند. پس به طور قطع این خانواده منحصر به فرد نیست و وقتی خبر منتشر شد کسی نوشت: «من هم دقیقاً در روزی متولد شده ام که دو برادر دیگرم به دنیا آمده اند. ماجراهای فردی را مهمتر میبینیم پروفسور اشپیگلالتر می گوید: به نظر می رسد که ما ماجراهای اضطراری را که برای اطرافیانمان می افتند، بیشتر مورد توجه قرار میدهیم و از منظر تکاملی این امر می تواند بسیار با اهمیت باشد. بهتر است که از یک درنده دور شوید حتی اگر در این مورد مرتکب خطا شده باشید. خیلی سخت است که به آرامی در مورد عدم اطمینان فکر کنید. به همین دلیل است که این موارد باید تدریس شود. او مثال میزند: ترس بی اساس از واکسن MMR ، و اظهارات عجیب و غریب در مورد درمان های جایگزین، مثال های برجسته ای هستند. باید همیشه به آن چه گزارش نمی شود فکر کرد، به سگی که پارس نکرده. وقتی در یوتیوب می بینیم که در بازی گلف با یک ضربه توپ وارد گودال شد، به اندازه کافی روشن است که این ضربه از بین میلیون ها ضربه از دست رفته انتخاب شده است. ما باید هر بار که کسی اظهار می کند روش جدیدی او را درمان کرده، به همین نحو فکر کنیم. این استاد انگلیسی ادامه میدهد: مردم نیاز به ابزاری برای ارزیابی باتلاق اطلاعات در مورد سلامتی و سایر مسائل داشتند که اکنون قابل دسترسی است و آمار می تواند کمک کننده باشد. توانایی پیداکردن اطلاعات از طریق اینترنت در هر زمان، آن ها را در دسترس تر می سازد. در همین زمان، تعداد افرادی که سعی می کنند با بحث های به ظاهر علمی افکار مردم را دستکاری کنند نیز بالا می رود. بسیار مهم است که مردم بدانند چه طور از شواهد، اعتبار، عدم اطمینان و مانند آن استفاده می شود. آمارها گولمان نزند! به گفته اشپیگلالتر، اگر بخواهید برای مدرسه کسب اعتبار کنید، منطقی است که به محله ای که در آن واقع شده است بپردازید. پس اگر در محله ای محروم قرار دارد باید آن را با سایر مدارس محله های محروم مقایسه کنید و آن را با محرومیت سازگار نشان دهید. یک مدرسه اگر بتواند ۴۰ درصد قبولی در آزمون GCSE (آزمون سراسری مقطع تحصیلی راهنمایی) را به دست بیاورد، بسیار خوب کار کرده است. این اعتبار است. اما اگر می خواهید برای فرزند خودتان مدرسه انتخاب کنید، لازم نیست روی محرومیت حساب کنید. در واقع این کار خیلی بی ربط است. مدرسه ای را انتخاب کنید که برای فرزندتان بهترین باشد. چهار قانون احتمال پروفسور اشپیگلالتر که خودش معتقد است همه باید بدانند تایمز، ۵ ژانویه ۲۰۰۹ / ترجمه: بهنوش خرمروز |