بیم آن دارم که فارسی پوک و تهی شود
روزنامه ایران: هوشنگ مرادی کرمانی
٭ ٭ ٭
شمار زیادی از شهروندان در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند، این حضور در شبکههای اجتماعی با همه مزیتهایی که دارد، در کوتاه مدت به نوعی علیه زبان فارسی است و فارسی در این شبکهها، آش در هم جوشی شده است. فارسی رایج در این شبکهها، در هم شکسته و شلخته است و عملاً فارسی از زیباییهایش خالی شده، دیگر از آن نثر پاکیزه و جذاب و خواندنی خبری نیست و شمار زیادی از کنایهها، ضربالمثلها و ظرافتهای فارسی در این فضا از دست رفته است. البته گریزی از این وضعیت نیست و اقتضای رسانههای اجتماعی سرعت و شتاب و سادگی است به اینها بیدقتی هم اضافه شده است. شبکهها و پیامرسانها میلیونها شهروند ایرانی را برای برقراری ارتباط و اطلاع از اخبار و اتفاقها زیر پر و بال خودشان گرفتند. البته این دوره گذراست و بعید میدانم در درازمدت این نوع نوشتار مملو از ایراد، شلختگی و… به زبان فارسی آسیبی وارد کند. نمیتوان انتظار داشت در چنین فضایی شاهد نثرهای شیرین و تأثیرگذار و درستی بود که یادآور نوشتار جلال آلاحمد، ابراهیم گلستان، احمد محمود و… باشد. کارکرد عمده این شبکهها، سرگرمی و اطلاعرسانی است و از آنها نمیتوان انتظار داشت به وجوه ادبی و زیباییشناسی و ظرافتهای فارسی توجه شود. ضمن اینکه این پدیده تازهای نیست، چندی پیش فرهنگستان زبان و ادب فارسی اصطلاحها، کلمهها، عبارتهای کوچه و بازار رایج در عصر قاجار را در کتابی تدوین کرد، با مراجعه به آن میبینم که کلمهها و نحوه به کار گرفتن واژهها خلاف هنجارها و قواعد فارسینویسی درست، الان اصلاً رایج نیست. به نیازی در آن دوره زمانی جواب دادند و پس از چندی هم به کلی فراموش شدند. این دوره هم همینطور است و بعید میدانم این نابهنجاریهای کنونی زبان فارسی رایج در شبکههای اجتماعی به پیکره زبان فارسی وارد و ماندگار شود. بنابراین، نگرانی در اینباره ندارم و گمان نمیکنم این پدیدههای نوظهور تهدیدی جدی برای زبان فارسی باشند. از طرفی سنت ادبیات بزرگ و تحسینبرانگیز فارسی و وجود آثار ارزشمندی مانند گلستان، بوستان، شاهنامه، دیوان حافظ و دهها و صدها متن ادبی کلاسیک فارسی گنجینهای بزرگ از واژهها و قواعد فارسی را در اختیار ما قرار داده و همین گنجینه نمیگذارد فارسی به حاشیه برود. باورپذیر نیست که «در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن / من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود» و هزاران بیت و غزل ادبیات کلاسیک با موجهای دورهای گزند ببینند. همانطور که نمیتوان در روزگار کنونی در معماری و ساختمان شاهد بنا کردن عالیقاپو و دیگر عمارتهای با شکوه تاریخی باشیم و برای پاسخ به نیاز مسکن جمعیت میلیونی دولت به انبوهسازی روی میآورد؛ در استفاده از زبان فارسی هم مخاطبها صرفاً به انتقال سریع، روشن و کوتاه پیام اکتفا میکنند و چندان در قید و بند زیبایی نیستند و متأثر از همین نگاه شاهد ایرادهای فاحش نگارشی، دستوری و املایی هم هستیم. من در این زمینه نگرانی ندارم اما از اینکه میبینم نسل جوان شاعران و نویسندگان و روزنامهنویسها در نوشتههایشان با فقر شدید واژه و محدودیت دامنه واژگان دست و پنجه نرم میکنند، عمیقاً نگران میشوم. معتقدم نسل جوان نویسنده باید با پشتکار و همت و مطالعه بیشتر دانش اش از زبان فارسی را بیشتر کند و همچنین در پاکیزه و خلاقانه نوشتن بکوشد و از تمامی ظرفیتها و ظرافتهای زبان فارسی بهره گیرد. بیشتر از شلختهنویسی و غلط نویسی شهروندان عادی در شبکههای اجتماعی، ایرادها و ضعف نویسندگان، شاعران و روزنامهنگارهای جوان در به کارگیری زبان فارسی جای نگرانی دارد، ادامه این وضعیت سبب پوک و خالی شدن زبان فارسی خواهد شد.