سیستمها و فلسفه تعلیم وتربیت

آراء تربیتی غزالی با توجه به زمینه روانشناختی آنها


تربیت کودک و اهمیّت آن از نگاه غزالّی

قبلا اشاره گردید،که در تعلیم و تربیت اسلامی نسبت به کودکان عنایت خاصّی‏ مبذول گردیده و اسلام با تکیه بر ناموس الهی(فطرت)،سرشت اولیّه انسانها را پاک و خداجو معرّفی می‏کند که به هنگام تولّد از هرگونه آلودگی و فسادی به دور است و سپس این‏ پدران،مادران و مرّبیانند که با تربیت پسندیده یا ناپسند خود فرزندان را در مسیر سعادت و نیکبختی و یا شقاوت و بدبختی سوق می‏دهند.

همچنین گفته شد که هرچند،مرّبیان بزرگ اسلامی آثار گرانبهایی را در زمینه تعلیم‏ و تربیت از خود به یادگار گذاشته‏اند،ولی غزالّی را می‏توان نخستین دانشمندی بشمار

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۵)


آورد که اساس علمی استواری را در تعلیم و تربیت کودکان بنیان گذارده است.

با تعمّق درباره آراء تربیتی غزالّی می‏توان دریافت که«فطرت»عبارتست از مجرّد استعداد و آمادگی یا حالتی که از رهگذر آن آدمی به حکم مشیّت خداوندی،با طبیعت و مزاج ویژه‏ای که از اخلاق گوناگون ترکیب یافته است،آفریده شده و در حالت تساوی‏ نسبت به خیروشرّ قرار دارد.بر این اساس،انسان فطرت خاصّی دارد که او را در میان‏ موجودات زندهء دیگر مشخّص و ممتاز می‏کند به همین سبب با قطعیّت نمی‏توان کودک را به هنگام تولّد،موجودی صالح یا فاسد خواند،بلکه او امکان«شدن»دارد و چون‏ استعداد خیروشرّ هردو در وجود او نهاده شده،می‏تواند خوب و صالح یا بد و فاسد شود.

این دو چهره از انسان که در کلام غزالّی به چشم می‏خورد و ظاهرا از دو سرشتی بودن‏ انسان حکایت می‏کند که نیمی از نور است و نیمی از ظلمت و یا به تعبیر دیگر،بخشی از طبیعت وجود او اقتضای فرشتگی و بخش دیگر اقتضای بهیمی دارد،چنانکه بعضی از عرفاء گفته‏اند،نمی‏تواند مورد قبول او باشد؛بلکه نظر غزالّی دقیقا براساس برداشت قرآنی‏ وی می‏باشد،آنجا که در قرآن آمده است

«و نفس و ما سوّیها فالهمها جورها و تقویها»

۲۵ که انسان دارای نفس و ذات واحدی است که این سرشت یگانهء او از دو گرایش متضاّد برخوردار است و آدمی به ارادهء خود می‏تواند یکی را بر دیگری ترجیح داده،در جهت آن‏ عمل نماید.گرایشی که او را بر طارم اعلی و عرش برین برنشاند و همنشین ملاّئک می‏سازد و تمایلی که وی را به زنجیر حیوانیّت کشیده،بندهء خور و خواب و خشم و شهوت می‏کند.

غزالّی در مورد این مطلب چنین آورده است:

«بدان که کودک امانتی است در دست مادر و پدر و آن دل پاک وی گوهری است نفیس و نقش‏پذیر چون موم و از همه نفشها خالی است.چون زمینی پاک است که هر تخم که در وی‏ فکنی بروید؛اگر تخم خیرافکنی به سعادت دین و دنیا برسد و مادر و پدر و استاد در آن‏ ثواب شریک باشند و اگر برخلاف این باشد بدبخت شود و ایشان در هرچه بر وی رود شریک باشند.»۲۶

تکریم شخصیّت و رعایت حقوق کودکان و رأی غزالی در این‏باره

در ابتدا باید گفت که غریزهء حّب ذات یا خود دوستی،از جمله غرایز نیرومندی است‏ که در همهء جانداران و در پیشاپیش آنها در انسان وجود دارد.حّب ذات،یکی از اساسی‏ ترین پایه‏های ثابت در تربیت کودک بشمار رفته و نیروی مهّمی است که اگر به دست مرّبی‏ لایق،با برنامه‏ای صحیح کنترل و رهبری شود،نقشی تعیین‏کننده در تربیت و پرورش وی‏ ایفاء می‏کند.

یکی از راههای ارضای غریزهء خود دوستی کودکان،تکریم و توّجه نسبت به‏ شخصیّت آنهاست.بدون‏شکّ کودکی که در خانواده،مدرسه و محیط به اندازهء کافی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۶)


احترام و تکریم نشود،از روحیّه‏ای طبیعی و روانی متعادل برخوردار نخواهد شد.در واقع‏ می‏توان گفت،پایه اعتماد به نفس،استقلال‏طلبی،اراده و ثبات شخصیّت از یکسو و همچنین زبونی،فرومایگی،و تزلزل شخصیّت از سوی دیگر،نخست در خانواده و در دامن‏ پدر و مادر پایه‏ریزی شده و سپس در مدرسه به دست مرّبیان و معلّمان،تثبیت و تحکیم‏ می‏گردد.

در تعلیم و تربیت اسلامی احترام و تکریم کودکان و حسن معاشرت والدین، اطرافیان،و دیگران با آنها،مورد تأکید فراوان قرار گرفته است.پیامبر بزرگوار اسلام در این‏ باره چنین فرموده است:

«وقتی نام فرزندتان را می‏برید،او را گرامی دارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید و به‏ او رو ترش نکنید.»۲۷و باز فرموده است«کسی که دختر خود را شادمان کند همچون کسی‏ است که بنده‏ای را از فرزندان اسماعیل ذبیح آزاد کرده باشد.و آنکس که پسر خود را مسرور و دیدهء او را روشن سازد مانند کسی است که دیده‏اش از خوف خداوند گریسته‏ باشد.»۲۸و نیز امام سجّاد(ع)فرموده‏اند«حّق فرزندت بر تو این است که بدانی او قسمتی‏ از وجود توست و در خیر و شّر دنیا به تو پیوند دارد.تو در تربیت و آداب آموزی و خداشناسی او مسئولیّت داری؛بایستی او را در محبّت خدا و اطاعت او کمک کرده،وسایل‏ ایمان او را فراهم سازی.عمل تو درباره او مانند کسی است که یقین دارد اگر در این راه‏ کمترین زحمتی به خود می‏دهد،پاداش کافی دارد و اگر کمترین کوتاهی کند،مورد مؤاخذه و ملامت و مجازات قرار خواهد گرفت.پس در انجام امورش،همچون کسی باش‏ که به کارهای نیکوی او در دنیا آراسته می‏شود تا به خوب اقدام کردن دربارهء او نزد پروردگارش مصون باشی.»۲۹

غزالّی در بیان وظایف و مسئولیّتهای پدر در قبال خانواده و همچنین رعایت حال و ادای حقوق آنان،به‏ویژه فرزندان چنین آورده است:

«مجاهدهء نفس و ریاضت است به رعایت ولایت و قیام نمودن به حقوق اهل و صبر کردن بر خویها با ایشان و احتمال رنج در صلاح ایشان کوشیدن و ایشان را در دین آموختن و در کسب‏ حلال جهت ایشان رنج بردن و پروردن فرزندان که کّل این کارهایی است که فضل آن‏ بزرگ و کسی که از آن احتراز نماید،از بیم آن باشد که به حقوق آن قیام نتواند نمود و فرمود،رنج اهل و فرزند کشیدن به مثابهء جهاد است.»۳۰

غزالّی در جای دیگر به همین معنی اشاره کرده است:

«و از حقوق فرزندان آنست که میان ایشان در عطاء و بوسه دادن و در همهء نیکویی برابر دارند،و کودک خرد را نواختن و بوسه دادن سنّت رسول است علیه السّلام حسن(ع)را بوسه‏ می‏داد.

اقرع بن حابس،گفت مرا ده فرزند است هیچکدام را،بوسه نداده‏ام رسول علیه السّلام گفت:

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۷)


هرکه بر فرزند رحمت نکند،بر وی رحمت نکنند.۳۱

او در زمینهء حقوق فرزندان باز هم چنین آورده است:

«یکی،از رسول علیه السّلام پرسید که نیکویی با که کنم گفت با مادر و پدر،گفت مرده‏اند، گفت با فرزند که همچنانکه پدر را حقّ است فرزند را حقّ است.و یکی از حقوق فرزند آنستکه او را به بدخویی خویش در عقوق نداری.رسول گفت علیه السّلام،خدای تعالی او را رحمت کند،که پسر خویش را بنا به نافرمانی نیارد.انس می‏گوید رضی ا…عنه،رسول‏ گفت:پسری را که هفت روزه شد عقیقه کنید و نام و کنیت نیکو نهید و چون شش ساله شد، ادب کنید و چون هفت ساله شد به نماز فرمایید و چون نه ساله شد جامهء خواب سوا کنید.۳۲

و سرانجام غزالّی در زمینهء تکریم شخصیّت کودک،این حکایت را نقل کرده است: «عبد ا…شداد گفت در اثنای آنچه پیامبر(ص)با مردم نماز می‏گذارد و در سجده بود، حسین(ع)بیامد و پای به گردن مبارک او درآورد و او سجده دراز کشید تا به حّدی که‏ مردمان گمان بردند که کاری حادث شد و چون نماز به اتمام رسانید،گفتند:سجده دراز فرمودی،تا به حّدی که ما پنداشتیم که حادثه‏ای زاد:گفت پسرم مرا مرکوب خود ساخت؛ نخواستم که وی را تعجیل کنم تا مقصود خود به اتمام رساند.»۳۳

روشهای تربیتی در تعلیم و تربیت اسلامی

به‏طور کلّی می‏توان گفت که موضوع تعلیم و تربیت اسلامی،انسان با تمام ابعاد جسمانی و روحانی‏اش می‏باشد،و از آنجا که این ابعاد عموما در حال تغییر و تحّول بوده و در افراد مختلف،متفاوت می‏باشند،لذا برای پرورش آنها باید از روشهای پویا و متنّوع‏ بهره گرفت.به‏عنوان مثال چه بسا برای اصلاح دو کودکی که خطای یکسانی را مرتکب‏ شده‏اند،لازم باشد مرّبی روشهای جداگانه‏ای را اعمال کند.

اسلام پیروانش را به اتخّاذ شیوه‏های درست در انجام کارها سفارش کرده است. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید:

«نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه در آیید(چه این کار ناشایسته است)نیکی‏ آن است که پارسا باشید و از درب خانه‏ها وارد شوید.»۳۴امام محمّد باقر(ع)در تفسیر آیهء فوق فرموده‏اند،یعنی در هر کاری از راه آن داخل شوید،و هر کاری را باید از راه‏ خودش انجام داد.۳۵

نمونه‏های تاریخی فراوانی است که پیشوایان گرامی اسلام،در تربیت و هدایت افراد، به فراخور موقعیتها و شرایط خاصّ آنها،از روشهای مناسب و متفاوت بهره می‏جستند؛گاه‏ با محبّت و گاه با قهر و زمانی با عفو و اغماض پیروانشان را راهنمایی کرده و گمراهان را به‏ راه راست فرا می‏خواندند.

بدیهی است باتوجّه به دامنه گستردهء تربیت انسان،هیچگاه نمی‏توان،پرورش او را در

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۸)


چهارچوب،روشهای معدودی محصور نمود.در اینجا به اقتضای مقال به پاره‏ای از این‏ روشهای تربیتی که غزالّی نیز آنها را در باب تربیت کودکان توصیه کرده است،اشاره‏ می‏کنیم.

روشهای تربیتی از دیدگاه غزالّی
۱-عادت

در ابتدا باید باین نکته اشاره شود که امیاز و برتری انسان بر دیگر موجودات، برخورداری وی از نیروی عقل و اندیشه می‏باشد.

آدمی به یاری عقل و خرد می‏تواند نیک را از بد و صواب را از خطا تشخیص دهد و آنرا به انجام رساند؛ولی اگر او ناچار باشد برای هر کاری هرچند جزئی و کوچک،مدّت‏ زمانی به تفکّر و اندیشه بپردازد،مسلما،چنین شیوه‏ای چرخ زندگی وی را از حرکت باز داشته و از گردش می‏اندازد.از همین‏جا است که نقش با اهمیّت و تعیین کنندهء«عادت»یا «مهارت و چابکی»در انجام دادن کارها براساس تکرار فراوان آنها،روشن می‏گردد.در میان روانشناسان معاصر می‏توان از روان‏شناس مشهور امریکایی(ویلیام جیمز)نام برد که‏ از حامیان و مدافعان«نظریّه عادت»محسوب می‏شود.وی می‏گوید:باید هرچه زودتر کارهای سودمند را ملکه کنیم و بیشتر جزئیّات زندگی روزانه را به دست عادت بسپاریم تا بیشتر قوای فکری ما برای کارهای مهمّتر آزاد گردد.۳۶

نکته‏ای که در موضوع عادت قابل توجّه است اینکه،استعدادهای ذاتی و نیروهای‏ فطری که در وجود آدمی نهفته‏اند،ممکن است گاهی مورد استفاده‏های ناباب و انحرافی‏ قرار گیرند.زیانی که از این رهگذر دامنگیر فرد می‏شود این است که به جای اینکه همواره‏ در راه تشکیل عادات خوب و پسندیده کوشا باشد و از دچار شدن به عادات زشت و ناروا جلوگیری نماید،دستخوش خطا و لغزش گردیده و خویشتن را با یک مشت عادات بد و ناپسند آلوده سازد و تا واپسین دم حیات خویش با آنها دست به گریبان باشد؛لذا در روان‏ شناسی تربیتی پدیدهء عادت حول دو محور اساسی دور می‏زند:۱-ایجاد عادات مطلوب. ۲-برطرف ساختن و از میان بردن عادات زشت.

غزالّی یک چهارم کتاب احیاء علوم الدّین را به‏عنوان«عادات»اختصاص داده است. وی در این کتاب آیینها و رفتارها و آداب و روابط جاری میان انسانها را و همچنین آداب‏ خوردن و پوشیدن و مأوی گزیدن آنان را مدّ نظر قرار داده است.از مجموع بررسیها و مطالعات او در این زمینه،چنین استفاده می‏شود که بخش عمده‏ای از فضایل و رذایل آدمی، محصول عادات به‏ویژه در دوران کودکی است.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۹)


وی در این زمینه چنین می‏گوید:

«پس هرکه به کاری نیکو عادت کند و خلق نیکو اندر وی پدید آید و سّر اینکه شریعت کار نیکو فرموده است،این است که مقصود از این،گرویدن دل است از صورت زشت به‏ صورت نیکو و هرچه آدمی به تکلّف عادت کند،طبع می‏شود؛که کودک ابتداء از دبیرستان و از معلّم گریزان بود و چون وی را به الزام به تعلیم فرا دارند،طبع وی شود،و چون بزرگ شود همهء لذّت وی اندر علم بوده خود صبر از آن نتوان کرد،بلکه کسی که‏ کبوتر بازیدن یا شطرنج بازیدن یا قمار بازیدن عادت گیرد،چنان طبع وی شود که همه‏ جهان و هرچه دارد اندر سر آن دهد و دست از آن بندارد؛بلکه چیزهایی که برخلاف طبع‏ است،به سبب عادت،طبع گردد.»۳۷

۲-تشویث و تنبیه

تشویق و تنبیه دو سلاح مؤثّر در امر تربیت انسانها،به‏ویژه کودکان و نوجوانان به‏ شمار می‏رود.افراد آدمی در طول زندگی خود نیازمند به تشویق و ترغیب هستند و به همین‏ دلیل در جستجوی انگیزه‏ها و محرّکهایی می‏باشند که بتواند آنان را به کار و فعّالیّت واداشته‏ و مورد تحسین و تأیید دیگران قرار دهد و زمینه را برای ادامهء کوششهای بعدی‏شان فراهم‏ سازد.سابقهء بکارگیری عوامل تشویق و تنبیه به‏عنوان ابزارهای تربیتی،شاید به قدمت خود تعلیم و تربیت باشد.از گذشته‏های دور تا به امروز نقش کارساز تشویث و تنبیه و استفاده از آنها به‏عنوان یکی از شگردهای تربیتی،بر مرّبیان آگاه پوشیده نبوده است و در آثار ارزندهء این بزرگان نمونه‏های بسیاری از بکارگیری این شیوه ذکر گردیده است.

تشویق و تنبیه در تعلیم و تربیت اسلامی

در تربیت اسلامی از تشویث و تنبیه به مثابهء ابزارهای تربیتی،سخن رفته است،امّا تکیه‏ و تأکید برروی تشویق به مراتب بیشتر از تنبیه است،زیرا حیات انسان بر پایه محبّت و تفاهم بنا نهاده شده و به‏طور کلّی در مکتب اسلام همواره جاذبه‏ها بر دافعه‏ها می‏چربند.

در قرآن کریم آیات بی‏شماری به رحمت واسعه و بخشش و لطف بی‏پایان پروردگار اشاره دارد.در ادعیه و مناجاتهای بی‏شماری خداوند با همین صفات مورد خطاب و ستایش قرار می‏گیرد.به‏عنوان نمونه در مضمون یکی از ادعیه چنین می‏خوانیم،«یا من‏ سبقت رحمته عصبه»،یعنی ای خدایی که رحمت و بخششت بر غضب و کیفرت پیشی‏ می‏گیرد.

در مورد عامل تنبیه نیز باید گفته شود،برخلاف آنچه که در برخی از سیستمهای‏ تربیتی دنیا بدان برمی‏خوریم،در تربیت اسلامی این پدیده به‏طور مطلق امری محکوم و ناصواب تلّقی نشده است.به‏طور کلی کودکان و نوجوانان در دورهء کودکی به‏ویژه در

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۰)


آستانه بلوغ بر اثر دگرگونیهای حاصله از رشد ارگانیسم آنان،تمایلات،عواطف،تعارضات‏ و واکنشهای نیرومند و غالبا کنترل نشده‏ای از خود نشان می‏دهند که از آن جمله میل به‏ گستاخی و شرارت و احیانا تخریب می‏باشد.به همین جهت برای تعدیل و تنظیم این‏ واکنشها به‏گونه‏ای حساب شده،بایستی رفتار آنها را مورد کنترل و نظارت قرار داد و مانع‏ هرج‏ومرج‏طلبی آنان شد و تنبیه؛چنانچه بجا و به اندازه و با شرایط خاصّ خود صورت‏ گیرد،یکی از راههایی است که در تربیت صحیح کودک مورد استفاده قرار می‏گیرد.

تشویق از دیدگاه غزالّی

از نکات مهمّی که غزالّی در مسأله تشویق بدان توجّه داشته و مربیّان را به اهمیّت آن‏ گوشزد نموده است،رعایت مراحل مختلف رشد به هنگام تشویق و ترغیب است،چه در هر مرحله از رشد،آدمی دارای علایق و انگیزه‏های مختلفی است که براساس آن رغبت و تمایل به انجام عملی پیدا می‏کند.

غزالّی در این‏باره چنین آورده است:

«اگر کودک را گویند به دبیرستان شو تا به درجهء ریاست رسی وی خود لذّت ریاست نداند که چه باشد،لکن باید گفت به دبیرستان شو تا شبانگاه،چوگان و گوی تو دهم تا بازی کنی، تا کودک به حرص آن به دبیرستان شود.»

تنبیه از نظر غزالّی

غزالّی در مسأله تنبیه با دیدی روان‏شناسانه با این امر برخورد نموده و بسیاری از نکات ظریف و لطیف تربیتی را مدّنظر قرار داده است.وی در این مورد چنین می‏گوید:

«چون کودک معاودت کند یک بار اندر سرّ توبیخ کند و گوید،زینهار تا کس از تو این نبداند که رسوا شوی در میان مردمان و تو را به هیچ‏کس پندارند.»۳۸

دو نکته مهّم تربیتی را در این گفته غزالّی می‏توان ملاحظه کرد:

۱-غزالّی کاملا توجّه داشته که در راستای حلّ مشکلات تربیتی کودک،کرامت و شخصیّت او بایستی آسیب نبیند و حفظ شود و کودک با برخورد غلط دیگران با وی دچار شخصیّت بشود،در معرض خطاهای بیشتری واقع می‏گردد.امام هادی نیز همین معنی را در کلام دربارش آورده است که آنجا که فرمود:از شرّ کسی که شخصیت او پست و بی‏ مقدار شود ایمن مباشید.۳۹

۲-در این گفتهء غزالی،راه درمان و اصلاح رفتار کودک نیز بازگو گردیده است و توصیه به‏ بهره‏گیری از انگیزه و تمایل کودک در حفظ و کرامت خود شده است؛زیرا کسی که خود را صاحب عزّت و کرامت بیند گرد کارهای پست نمی‏گردد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۱)


۳-پند و اندرز

در تعلیم و تربیت اسلامی،پند و اندرز یا موعظه،کلامی است که به دل آدمی نرمی و رقّت می‏دهد،قساوت را از دل می‏برد.خشم و شهوت را فرو می‏نشاند،هواهای نفسانی را تسکین و به دل صفا و جلا می‏دهد.بنابراین،هیچ‏کس در زندگی از موعظه بی‏نیاز نیست.

اصولا آدمی بگونه‏ای ساخته‏شده که ارشاد و اندرز را بهتر از امر و نهی می‏پذیرد.از سوی دیگر بسیاری از ناسازگاریها و کجرویهای انسان بدان خاطر است که وی از ماهیّت‏ عمل خودآگاه نیست و بی‏باکانه بدان اقدام می‏کند.در صورتیکه اگر او را به عواقب سوء امور آگاه کنند،غالبا پذیرای نصیحت شده و خود را به کارهای زشت و رفتارهای ناپسند آلوده نخواهد کرد.

در تعلیم و تربیت اسلامی،موعظه جایگاه بس رفیع و ویژه‏ای دارد.در قرآن کریم، آیات بسیاری در این‏باره یادآوری نموده که از آن جمله است:

«ای رسول،مردم را با حکمت و موعظهء نیکو به راه خدا بخوان.»۴۰غزالّی در باب موعظه‏ و پند و اندرز اینچنین گفته است:

«بدانکه چنانچه کیمیا در هیچ گنجینه پیدا نمی‏شود،بلکه در خزانهء ملوک یابند، کیمیای سعادت ابدی نیز هر جای نباشد؛در خزانهء ربوبیّت باشد و خزانهء خدای آسمان، جواهر فرشتگان است و در زمین دلهای پیامبران،پس هرکه این کیمیا جز از حضرت نبوّت‏ جوید،راه غلط کرده باشد و آخر کار وی قلاّبی باشد و حاصل حال وی پنداری و گمانی‏ باشد و در موسم قیامت افلاس وی پیدا شود و قلاّبی وی آشکارا شود و پندارهای وی رسوا شود و با وی گویند امروزه پرده‏ها را از برابر چشمت برداشتیم تا با تیزبینی به آنچه کرده‏ای‏ بنگری.۴۱

وی باز هم در این زمینه چنین آورده است:

«ای عزیز مقصود از آفرینش عالم،وجود انسانی است و مقصود از وجود انسانی معرفت و محبّت خداست که وصول ابدی بدان منوط و نیل به سعادت سرمدی بدان مربوط است.و معرفت و محبّت خدای تبارک و تعالی بی‏عمل صالح و عبادت خالص میّسر نشود و اعظم‏ اسباب اکتساب عمل صالح،نقد حیات و سرمایه را اوقات و ساعات است،که چون شخص‏ طالب آن نقد و سرمایه در مداومت بر وظایف طاعات و مواظبت بر مراسم عبادات صرف‏ کند،سابقهء عنایت ازلی استقبال او کند و راه هدایت بر وی بگشاید و دل او مهبط انوار معرفت شود و جان او مخزن اسرار محبّت گردد و خلعتهای دولت ابدی در وی پوشانند و نثارهای سعادت سرمدی بر او افشانند و خاتمهء احوال وی از غرامت مصون ماند و عاقبت‏ افعال و اعمال وی از حسرت و ندامت مأمون گردد و کراهت مرگ از طبع وی برخیزد؛بلکه‏ چون تشنه بر آب مایل به مرگ گردد و ساعت به ساعت چشم انتظار در راه ملک الموت نهد که مژده مرگ را کی آورد و خود را در حریم وصل و سلطنت جاوید کی بیند؟،آخر الامر

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۲)


ناگاه ملک الموت بشرف ملاقات او فایض گردد و با اعراز هرچه تمام‏تر روح منّور او را از این کالبد خاکی بیرون برند و به تعظیم و تجلیل بسیار صفوف ملائکه در پس و پیش او افتاده‏ او را به فردوس اعلی برند و سلطنت ابدی و پادشاهی سرمدی او را مسّلم فرمایند.۴۲

نتیجه

در این نوشتار،چنانکه ملاحظه گردید چهره غزالّی در نقش یک روان‏شناس‏ گرانمایه و محقّق پسیکولوژی مجسّم گردید.روان‏شناسی که با آمیزه‏ای از دقّت و موشکافی،فعّالیّتهای روانی انسان را نظاره می‏کند و این دقّت و باریک‏بینی وی تا بدان پایه‏ است که می‏توان او را در ردّه روان‏شناسان صاحب نام معاصر بشمار آورد.

او توانست از رهگذر دقّت اندیشه،تجارب فردی،مطالعات و کاوشهای دقیق در رفتار دیگران،محرّکها و عواطف و واکنشهای روانی افراد را عمیقا تحلیل کند.در حالی که‏ اکثر محقّقان قبل از او به این مسأله توجهی نکردند.وی همانند فروید در مورد رفتار انسان‏ به روانکاوی پرداخته و پیداست که او بیش از هر موضوع دیگری به مطالعه رفتار انسان‏ توجّه داشته است؛زیرا وی همانند روان‏شناسان جدید عقیده داشته است که رفتار عبارت‏ از تغییرات و تظاهرات بیرونی است که نمایانگر حالات درونی می‏باشند و به همین سبب‏ برای مطالعه و بررسی از قابلّیت بیشتری برخوردارند و می‏توان آنها را آسانتر بررسی کرد.

غزالّی به اصل تفاوتهای فردی کاملا اعتقاد داشته است.همچنانکه در کتاب احیاء علوم الدّین می‏گوید:

«چون رفتار آدمی مظهر و نمایانگر شخصیّت اوست،لذا رفتار هر فردی با فرد دیگر متفاوت می‏باشد.بنابراین آن عامل مؤثّری که فرد در برابر آن عکس‏العملی نشان دهد، ممکن است،در فرد دیگر چنان عکس‏العملی را ببار نیاورد و نیز ممکن است طرز عکس‏العملهای افراد متفاوت باشد،زیرا ادراکات روانی همراه با صفات و کیفیّات روانی‏ افراد همانند یکدیگر نیستند وگرنه ما زید و عمر را با یکدیگر اشتباه خواهیم کرد.

بدین ترتیب غزالّی در حیطهء روان‏شناسی،به انسان به‏عنوان یک واحد دینامیک، پویا،متحّرک و متحّول می‏نگرد نه آنکه وی را به صورت موجودی جامد و راکد مشاهده‏ کند که انواع نیروهای موجود در او،وی را محکوم به جمود و اجبار سازند.

علاوه بر این،اهتمام غزالّی به مسأله سلوک و رتار را بایستی از امتیازات کار او در مقایسه با فلاسفهء دیگر بشمار آورد وی برخلاف اسلاف و معاصرانش،خود را از این تنگنا که صرفا ناقل و بازگو کنندهء نظریّات فلاسفه یونان و حکمای اسلامی‏باشد،خارج نمود و دست‏اندرکار ابتکار و سازندگی در زمینهء مسایل نوین روان‏شناسی شد.

افزون بر آنچه گفته شد،غزالّی توفیق آن را یافت که مسایل مربوط به حالات روانی‏ از قبیل:ادراک،شوق و وجدان را به صورت علمی سازمان دهد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۳)


اگر بپذیریم که دانشمندان پیش از غزالّی در کنار بحثهای مربوط به نفس،دربارهء جنبشهای روانی نیز گفتگو کرده‏اند،معهذا شیوه کار غزالّی دارای امتیاز خاصّی است که‏ دانشمندان قبل از او مثل ابن‏سینا و فارابی فاقد آن می‏باشند،زیرا این تنها غزالّی است که‏ میان دو نوع بررسی روان و روش تحقیق دربارهء آنها با سازمان متفاوت به صورت‏ علمی فرق قائل شده است.

کاربرد روانشناسی غزالّی در تعلیم و تربیت و اصلاح نظام فرهنگی جوامع اسلامی

با مروری عمیق در مکتب روان‏شناسی غزالّی و با تأمّل در نکته‏های عرفانی،اخلاقی‏ و تربیتی این مکتب که نمونه‏هایی از آن در لابلای سطور این نوشتار کم قدار،به تناسب هر مطلب ذکر شد،به این می‏رسیم که امروز تنها راه درمان بیماری و نقیصهء فرهنگی که از مطالعهء ناقص و تکامل نایافته معارف اسلامی به وجود آمده است،تحقیق و تتبّع کامل و دقیق در دریای بی‏کران معارف و علوم عقلی اسلام است؛پژوهشی که بدون تعصّب و غرض به دست خود دانشمندان اسلامی باید انجام پذیرد.

تحقیقی که با علاقه و تعلّق خاطر و ژرف‏نگری انجام شود،مآلا بسیاری از گنجینه‏های‏ پنهان علمی را پدیدار خواهد ساخت،گنجینه‏هایی که از دسترس بسیاری از دانشمندان‏ امروزی که ظاهرا با روش«عینی»سروکار دارند،به دور می‏باشد.

چنین تحقیقی این توهّم را از ذهن آنهایی که خاطر خود را به مقولات فکری این قرن‏ مشغول داشته و می‏پندارند که علوم اسلامی با ابن رشد به پایان رسیده است،از میان برده و این واقعیّت را آشکار می‏سازد ک سیر حکمت اسلامی در قرن ششم هجری به اتمام‏ نمی‏رسد؛بلکه در این عصر،دورهء نوینی را در حیات خویش آغاز می‏کند.فلاسفهء دیگر هریک به نوبهء خود بر گنجینهء دانشهای اسلامی افزودند،به‏ویژه آراء روان‏شناختی آنان در خصوص نفس و قوای آن از اعتبار و اشتها فراوان برخوردار است.

آری تحقیق دقیق و پژوهش ژرف در میراث علمی و فرهنگی اسلامی و جستجو و کنکاش در معارف قرآنی و نظریّات بدیع فلسفی و عرفانی دانشمندان اسلامی،از عمیق‏ترین و جذّاب‏ترین پژوهشها بشمار می‏رود.

در آنجاست که از آغاز و انجام هستی،پیدایش کثرت از وحدت و برگشت کثرت به‏ وحدت و رابطهء بین حّق و خلق،فنای محض و بقای محض و هزاران نکتهء باریک‏تر از مو سخن می‏رود و زلال این میراث گرانبها پوسته از چشمه‏سار تمدّن درخشان اسلامی جاری‏ بوده و هست.زهی بحال محقّقان و پژوهشگران تشنه کامی که با نوشیدن از صافی این‏ آبشخوار،عطش خویش را فرو نشانند.سرچشمه‏ای که در طول تاریخ بزرگانی همچون‏ غزالّی از زلال آن خود را سیراب کردند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۴)


زیرنویس:

(۱)-علّت و سبب حرکت و دگرگونی در برخی از اجسام،یعنی جانداران،به خاطر جسم بودن آنها نیست،زیرا اگر چنین‏ بود،بایستی کلیّه اجسام دارای حرکت باشند،و حال آنکه در بسیاری از آنها حرکت مشاهده نمی‏گردد،لذا حسّ و حرکت ارادی‏ که در بعضی از اجسام(جانداران)دیده می‏شود به لحاظ نیروئی است که در وراء جسم وجود دارد که این نیرو همانا،«نفس» نامیده می‏شود.(غزالّی،معارج القدس،قاهره چاپ،مکتبه التجاریّه الکبری،سال ۱۳۴۳ ق صفحه ۱۳۵ به نقل از ابن سینا، اشارات،نمط سوّم از نهج دهم،ترجمه ملکشاهی،حسن،تهران،انتشارات سروش سال ۱۳۶۳).

(۲)-چون ادراک عامل امتیاز بین موجودات دارای درک و فاقد درک است،ناگزیر باید گروهی از آنها علاوه بر بعد جسمانی خود،از نیرویی دیگر نیز برخوردار باشند،تا به وسیلهء آن ادراک بر ایشان حاصل گردد و این نیرو،باز هم چیزن جز، همان«نفس»نمی‏باشد.(معارج القدس،صفحه ۲۷ به نقل از ابن سینا،اشارات،همان منبع).

(۳)-جسم یا جسد،همواره در معرض تحوّل و دگرگونی و زیاده و نقصان است،ولی چون ونفس بسیط می‏باشد و از اجزاء ترکیب نشده،بنابراین هیچگونه تغییر و دگرگونی در آن راه ندارد و پیوسته به حال خود باقی است.(معارج القدس، صفحه ۳۳،به نقل از ابن سینا،همان منبع).

(۴)-اگر فرض کنیم انسانی در هوای آزاد و معتدل و در فضایی عاری از هرگونه اصطکاک معلّق گردد.و در این حال‏ وی بتواند در مسیر تفکّر و اندیشه‏اش،خود را از هرچه محسوس است برهاند و آزاد نماید،باز هم نمی‏تواند در مسیر تفکّر و اندیشه‏اش خود را از اندیشهء موجودیّت خویش برهاند و این خویشتن خود که انسان در تحت هر شرایطی وجود آن را نمی‏تواند انکار کند«نفس»می‏باشد.

(معارج القدس،صفحه ۱۳ به نقل از ابن سینا،همان منبع).

(۵)-نفس درک معقولات می‏کند و معقولات،معانی مجرّدند،اگر معقولات در جسم حاصل شوند،باید مانند جسم، دارای مقادیر،اشکال و اوضاع گردند و دیگر معقولات مجرّد نباشند،بنابراین ظرف معقولات باید از سنخ خود آنها،امری غیر مادّی باشد که به جسم اضافه شده است و این همان«نفس»میباشد.(معارج القدس،صفحه ۶۷،به نقل از ابن سینا،شفاء،فنّ‏ ششم،طبیعیّات،ترجمهء فروغی محمد علی،تهران،نشر نو،سال ۱۳۶۶)

(۶)-سرگین به خاکستر آمیخته،منتهی الارب،تهران،انتشارات کتابفروشی اسلامیّه،۱۳۷۷ ق،صفحه ۵۸۱.

(۷)-همان،دانایان از خدا می‏ترسند.

مآخذ

(۱)-حجّتی،دکتر سید محمّد باقر،روانشناسی از دیدگاه غزالّی و دانشمندان اسلامی،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۰ صفحه ۲۸-۲۹.

(۲)-غزالّی،محمد المنفذ من الضّلال،ترجمهء فولادوند،محمّد مهدی،تهران،انتشارات عطائی،۱۳۴۳،صفحه ۱۲۳-۱۲۷

(۳)-غزالّی،محمّد،احیاء علوم الدّین،ربع مهلکات،ترجمهء مؤید الّدین محمّد خوارزمی،تهران،شرکت انتشارات علمی‏ و فرهنگی،۱۳۶۸،صفحه ۱۲۶-۱۲۸.

(۴)-روان‏شناسی از دیدگاه غزالّی و دانشمندان اسلامی،همان مآخذ،صفحه ۳۸-۳۹.

(۵)-المنفذ من الضّلال،همان مآخذ،صفحه ۷۳-۸۴.

(۶)-احیاء علوم الدّین،همان مآخذ،صفحه ۱۷-۲۳.

(۷)-احیاء علوم الدّین،همان مآخذ،صفحه ۷-۱۷.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۵)


(۸)-المنفذ من الضّلال،همان مآخذ،صفحه ۷۹-۸۴.

(۹)-روان‏شناسی از دیدگاه غزالّی و دانشمندان اسلامی،همان منبع،صفحه ۱۱۴-۱۱۵.

(۱۰)-غزالّی محمّد،معیار العلم،قاهره،دار المعارف مصر،۱۹۶۱،صفحه ۱۱۱.

(۱۱)-غزالّی،محمّد،مکاتیب فارسی غزالّی،تهران،انتشارات امیر کبیر،۱۳۶۲،صفحه ۷۸.

(۱۲)-همائی،جلال الدّین،غزالّی نامه،تهران،انتشارات فروغی،۱۳۴۲،صفحه ۳۹۷.

(۱۳)-غزالّی،محمّد،ایّها الولد،بیروت چاپ اللّجنه الدوّلیه ترجمه الّروایع الانسانیّه،۱۹۵۱،صفحه ۲۷.

(۱۴)-ایّها الولد،همان منبع،صفحه ۳۱.

(۱۵)-کلینی،محمّد بن یعقوب،کافی،تهران،انتشارات آخوندی،۱۳۸۱،ق،ج-ا،صفحه ۶۷.

(۱۶)-ایّها الولد،همان منبع،صفحه ۴۱.

(۱۷)-سورهء کهف-آیهء ۱۱.

(۱۸)-سوره نور-آیهء ۳۹.

(۱۹)-غزالّی،محمّد،کیمیای سعادت،تهران،انتشارات طلوع،۱۳۶۱،صفحه ۴۲.

(۲۰)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،صفحه ۹۴.

(۲۱)-سورهء آل عمران-آیهء ۱۳۴.

(۲۲)-کیمیای سعادت همان مأخذ،صفحه ۱۳۳-۱۳۵.

(۲۳)-سورهء بقره-آیهء ۲۶۹.

(۲۴)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،ج-۲،صفحه ۶-۹.

(۲۵)-سورّه شمس-آیه ۸.

(۲۶)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،صفحه ۲۷.

(۲۷)-ابن بابویه،محمّد بن علی،جامع الاخبار،تهران،مرکز نشر کتاب،۱۳۴۱،صفحه ۱۲۴.

(۲۸)-طبرسی،حسن بن الفضل مکارم الاخلاق،ترجمهء میر باقری ابراهیم،تهران،انتشارات فراهانی،۱۳۵۵،صفحه‏ ۱۱۴.

(۲۹)-ابن شعبه،حسن بن علی الحّرانی،تحف العقول،ترجمهء جنّتی،احمد،انتشارات امیر کبیر،۱۳۶۷،باب‏ کلمات امام سجّاد،صفحه ۱۱۷-۱۳۰.

(۳۰)-احیاء علوم الدّین،همان مأخذ،صفحه ۹۶.

(۳۱)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،صفحه ۳۳۹.

(۳۲)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،همان صفحه.

(۳۳)-احیاء علوم الدّین،همان مأخذ،صفحه ۶۳۰-۶۲۹.

(۳۴)-سورهء بقره-آیه ۱۸۹.

(۳۵)-طباطبائی،محمّد حسین،تفسیر المیزان،ترجمهء موسوی همدانی،محمّد باقر،قم،دار العلم ۱۳۶۳،ج-۳ صفحه ۸۰.

(۳۶)-صدّیق دکتر عیسی،آموزش و پرورش نوین،تهران،شرکت سهامی طبع کتاب،۱۳۳۶،صفحه ۲۸۴.

(۳۷)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،ج-۲،صفحه ۱۱-۱۲.

(۳۸)-کیمیای سعادت،همان مأخذ،صفحه ۱۹.

(۳۹)-تحف العقول،همان مأخذ،صفحه ۳۵۸.

(۴۰)-سورهء نحل-آیه ۱۲۵.

(۴۱)-کیمیای سعادت همان مأخذ،صفحه ۴۲.

(۴۲)-غزالّی،محمّد،غزالّی با شما سخن می‏گوید،تهران،انتشارات عطائی،۱۳۴۱،صفحه ۱۶-۱۷.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۸۶)


پایان مقاله

برگهٔ قبلی 1 2

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا