سیستمها و فلسفه تعلیم وتربیت

آراء تربیتی غزالی با توجه به زمینه روانشناختی آنها

حجّه الاسلام محّمد بن محّمد بن احمد طوسی،مردی متعبّد و پرهیزکار و پیشه‏وری کم‏مایه و نادار بود که به شغل بافندگی روزگار می‏گذرانید.

به هنگام خردسالی تحت حمایت و سرپرستی ابو حامد احمد بن محّمد رادکانی قرار گرفت و مقدمّات علوم دینی را نزد وی‏ آموخت.

پس از مدّتی تحصیل در طوس و گرگان به نیشابور رفت و در خدمت امام الحرمین ابو المعالی جوینی به تلّمذ پرداخت و در همهء علوم عصر خویش سرآمد دیگران گردید.سرانجام نظام الملک‏ منصب تدریس در مدرسهء نظامیّه را به او تفویض نمود،و این واقعه‏ در زمانی اتّفاق افتاد که از عمر غزالّی،بیش از سی و پنجسال‏ نگذشته بود.غزالّی تا سال ۴۸۸ هـ ق به مدت چهار سال کرسی‏ استادی نظامیّه را در بغداد در اختیار داشت و به تأیید روایات تاریخی‏ در حلقه‏های درسش صدها طلبه به چشم می‏خورد.۱

باوجود اینکه شیفتگان علم و دانش از هر سو آهنگ دیدار او می‏کردند و او در جهان اسلام شخصیّتی نام‏آور و بلندآوازه گردیده‏ بود،معهذا غزالّی میان خود و افکار درونی‏اش درگیر بود و به سبب‏ وجود این کشمکش و جدال درونی احساس آرامش خاطر و تسّلی‏ قلبی نمی‏کرد.

 

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » تابستان ۱۳۷۲ – شماره ۳۴ (از صفحه ۶۱ تا ۸۶)
عنوان مقاله: آراء تربیتی غزالی با توجه به زمینه روانشناختی آنها (۲۶ صفحه)
نویسنده : هاشمیان، سید احمد
چکیده :
کلمات کلیدی :

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۱)


آراء تربیتی غزالّی باتوجه به‏ زمینهء روانشناختی آنها

گردآوری و نوشته از:سید احمد هاشمیان

معرفی مقاله

حجّه الاسلام محّمد بن محّمد بن احمد طوسی،مردی متعبّد و پرهیزکار و پیشه‏وری کم‏مایه و نادار بود که به شغل بافندگی روزگار می‏گذرانید.

به هنگام خردسالی تحت حمایت و سرپرستی ابو حامد احمد بن محّمد رادکانی قرار گرفت و مقدمّات علوم دینی را نزد وی‏ آموخت.

پس از مدّتی تحصیل در طوس و گرگان به نیشابور رفت و در خدمت امام الحرمین ابو المعالی جوینی به تلّمذ پرداخت و در همهء علوم عصر خویش سرآمد دیگران گردید.سرانجام نظام الملک‏ منصب تدریس در مدرسهء نظامیّه را به او تفویض نمود،و این واقعه‏ در زمانی اتّفاق افتاد که از عمر غزالّی،بیش از سی و پنجسال‏ نگذشته بود.غزالّی تا سال ۴۸۸ هـ ق به مدت چهار سال کرسی‏ استادی نظامیّه را در بغداد در اختیار داشت و به تأیید روایات تاریخی‏ در حلقه‏های درسش صدها طلبه به چشم می‏خورد.۱

باوجود اینکه شیفتگان علم و دانش از هر سو آهنگ دیدار او می‏کردند و او در جهان اسلام شخصیّتی نام‏آور و بلندآوازه گردیده‏ بود،معهذا غزالّی میان خود و افکار درونی‏اش درگیر بود و به سبب‏ وجود این کشمکش و جدال درونی احساس آرامش خاطر و تسّلی‏ قلبی نمی‏کرد.

پس از مدّتی که در بغداد با اضطراب و پریشانی‏خاطر؟؟؟

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۲)


برد،منصب مّدرسی را به برادرش احمد واگذار کرد و بغداد را ترک‏ گفت.غزالّی بیش از ده سال در انزوای ارادی و اختیاری بسر برد و در میان شهرها و ممالک اسلامی،از جمله بلاد شام و حجاز،به سیر و سلوک پرداخت.زمانی به حّج می‏رفت و گاهی رهسپار بیت‏المقّدس‏ می‏شد و لحظه‏ای سر از شامات(سوریّه)بیرون می‏آورد؛چنانچه‏ بخشی از کتاب«احیاء علوم الّدین»را در مسجد اموی دمشق نگاشت.۲

این انزوا و گوشه‏گیری برای غزالّی بسیار پربار و مغتنم بود؛ بگونه‏ای که وی توانست از این رهگذر انزوا به ساحل امنیّت‏خاطر و آسایش روحی برسد و بر معارف و آگاهیهای ارزنده و بی‏سابقه‏ای‏ دست یابد،تا آنجا که ثمرهء مطالعات و بازدهء بررسیهای روانی این‏ دانشمند سترک،برای همیشه در اختیار جهان بشریّت و به مشابهء میراث نفیس فرهنگی در دسترس جامعهء اسلامی قرار گرفت.

گفتنی است که اهتمام غزالّی در بررسیهای روانی به شرحی که‏ در متن مقاله ملاحظه خواهد شد،نسبت به پیشینیان بسی فراتر و فراگیرتر بوده است؛خصوصا اینکه شناخت نفس و روان انسانی به‏ عنوان وسیله‏ای برای تعدیل سلوک و رفتار و تعالی اخلاق و تکامل‏ شخصیّت انسانی،مدّ نظر وی قرار داشته است.

آنچه نویسنده را بر آن داشته که چنین موضوعی را انتخاب‏ کند،بدون‏شک پیشتازی و ژرف نگری غزالّی عمدتا در زمینهء مسایل روان‏شناسی و پدیده‏های روان‏شناختی است و به حق باید گفت که وی در این میدان گوی سبقت را از دیگران ربوده است.

نویسنده در این تحقیق و بررسی،همانند کسی که می‏کوشد برای نخستین‏بار مسافت گذشته و حال را باهم طّی کند،سعی دارد که حدّ و مرز و پیوندها و ارتباطات دیرین میان پیشینهء فرهنگی و تاریخی نفس و مطالعات و تحقیقات جدیدی را که دربارهء نفس و روان انسانی انجام گرفته است،نشان دهد.او امیدوار است که حاصل‏ این تلاش را به صورت دستاوردی هرچند اندک و کم‏بهاء در عرصهء مطالعات روان‏شناسی را به محضر اندیشمندان و دوست‏داران دانش روان‏شناسی و علوم تربیتی تقدیم کند.

این مقاله را آقای احمد هاشمیان تهیّه و در اختیار فصلنامه‏ قرار داده است که بدینوسیله از ایشان سپاسگزاری می‏شود.

“فصلنامه‏”

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۳)


نفس یا(روان)از دیدگاه غزالّی

وقتی ما در این بحث از روان‏شناسی گفتگو می‏کنیم،هدف ما از مفهوم روان یا نفس، صرفا،عبارت از جوهری نیست که قائم بالذّات باشد،بلکه منظور از روان،مجموعه‏ای از پدیده‏ها و حالات روانی و افکار اجتماعی و تداعیهایی است که در ظرف آگاهیهای انسان‏ وجود دارد.

روان‏شناسی به‏عنوان یک علم سازمان یافته به مفهوم کنونی و مصطلح زمان ما، دارای سابقهء زیاد طولاتی نیست؛و لیکن روان انسان از کهنترین و پرسابقه‏ترین موضوعهایی‏ است که از دیرباز مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است.باید دید که موضوع روان‏شناسی‏ از نظر غزالّی چیست؟آیا عبارت از مطالعهء روان،به‏عنوان یک جوهر مجرّد از مادّه است و یا موضوع آن،همان مطالعه و بررسی جنبشهای روانی است و به تعبیر دیگر مطالعه و شناخت آثار روان به‏گونه‏ای که روان‏شناسی جدید رسالت که با نظر گاههای غالب فلاسفهء پیش از وی و فیلسوفان هم عصرش متفاوت می‏باشد.

وی موضوع روان‏شناسی را به دو بخش تقسیم کرده است که هر بخش به بخشهای‏ ویژه‏ای اختصاص دارد که در اساس با مباحث بخش دیگر تفاوت بنیادی دارد.با این تقسیم‏ بندی دو نوع علم به ثمر می‏رسد و به همین جهت تقسیم‏بندی علوم و دانشها از نظر غزالّی‏ بر دو گونه است.

۱-علوم مکاشفه:علوم مکاشفه یا علوم نظری دانشهایی هستند که دربارهء حقایق اشیاء و اصول و ریشه‏های دوردست آنها بحث می‏کند.در این علوم حسّ و عقل به تنهایی‏ نمی‏توانند سودمند باشند.بلکه برای وصول به حقایق اشیاء،نیاز به نور و پرتوی می‏باشد که‏ فقط به مدد نیروی غیر حسّی و از راه کشف در قلب آدمی وارد گردیده و درک حقایق‏ فقط به مدد نیروی غیر حسّی و از راه کشف در قلب آدمی وارد گردیده و درک حقایق‏ اشیاء را ممکن می‏سازد.

۲-علوم معامله:علوم معامله یا عملی،علومی هستند که دربارهء جنبشها و اعمال و رفتار انسان اعّم از جنبشهای بدنی یا روانی گفتگو می‏کنند.

لازم به توضیح است که معنای چنین تقسیمی آن نیست که غزالّی میان نفس و روان و اعمال جوارح و اندام انسان جدایی می‏بیند؛بلکه غزالّی اصرار دارد که ثابت کند بین اعمال‏ بدنی و رفتار روانی آدمی،پیوند و ارتباط ناگسستنی وجود دارد؛زیرا این دو نوع رفتار رویهمرفته فعّالیتهای انسان را تشکیل می‏دهند.

غزالّی کتاب«احیاء العلوم»را بدین منظور تدوین نمود که نارساییهای موجود در نظریهء بعضی از فقهاء را مدلّل سازد؛فقهائی که به اعمال بدنی و رفتار عمومی انسان صرفا

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۴)


از دیدگاه جنبشهای ظاهری و بیرونی آنها می‏نگریستند.علوم مکاشفه دربارهء نفس با این‏ برداشت به بررسی و مطالعه می‏پردازد که نفس موجودی است قائم بالّذات که دارای اصل‏ و ریشه و سرشت ویژه و مسیر و فرجامی مخصوص می‏باشد.۳

غزالّی در اینگونه مطالعات به تقلید و پیروی از سبک فلاسفه گرایش دارد؛زیرا مایل‏ بود نظام و سیستم اینگونه بررسیها بر جای بماند چنانچه گفته شد،فعالیّتها و جنبشهای روانی، مووضع«علم معامله»را تشکیل می‏دهند.

غزالّی در بررسیهای مربوط به جنبشهای روانی به هیچوجه کوشش خود را به بررسی‏ تجلّیات درونی و ذاتی نفس محدود نمی‏سازد؛بلکه علاوه بر آنها،تجلّیات و نمودهای‏ ظاهری و برونی نفس را نیز تحت مطالعه می‏گیرد که این روش تا حدود زیادی به روش‏ علمی یا تجربی که امروزه در روان‏شناسی جدید به کار گرفته می‏شود،نزدیک است.

دیدگاه غزالّی دربارهء پدیده‏های روانی

پدیده‏های روانی از نظر غزالّی همچنانکه گفته شد،عبارت از هرگونه تغییر و دگرگونی است که بر نفس عارض می‏گردد و نمایانگر جنبش و حیات او می‏باشد،اعّم از اینکه این تغییر و دگرگونی،دینی یا دنیوی باشد.

غزالّی صرفا به مطالعه و بررسی سلوک و رفتار دینی و اخلاق بسنده نمی‏کند،بلکه وی‏ صرفنظر از صورت ذهنی رفتار که در نفس پدید می‏آید.رفتار عمومی انسان را به‏عنوان‏ فعّالیّت و جنبش روان و پدیدهء روانی مورد تحقیق قرار می‏دهد.از سوی دیگر چون رفتار آدمی مظهر و نمایانگر شخصیّت اوست،بنابراین به عقیدهء او رفتار هر فرد با فرد دیگر متفاوت می‏باشد.بدین‏سان غزالّی علاوه بر اعتقاد به تفاوتهای فردی،به انسان به‏عنوان یک‏ ارگانیسم پویا و دینامیک می‏نگرد و نه به صورت یک موجود غیرمتحّرک و راکد و جامد که محکوم نیروهای درونی خویش باشد.

غزالّی در مورد این بخش از روان‏شناسی،در نقش یک کاوشگر و محقّق‏ پسیکولوژی چهره می‏نماید که با آمیزه‏ای از دقّت و موشکافی علمی به فعّالیّتها و رفتارهای‏ انسان می‏نگرد و این دقّت و باریک‏بینی وی تا بدان پایه است که به حق وی را می‏توان‏ همگام و همپای روان‏شناسان صاحب نام عصر نوین روان‏شناسی بشمار آورد.۴

روش مطالعات بررسیهای روانی از نظر غزالّی

باوجود آنکه بافت عقلی و نظری فلاسفه بر مطالعات و تحقیقات اولّیه غزالی سایه‏ افکنده است،معهذا نوآوریهای او در آثار تحلیلی و تألیفات بعدی وی،جلب‏نظر می‏کند؛ تا جایی که غزالّی را باید پایه‏گذار روش نوین و ابتکاری بررسیهای روانی بشمار آورد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۵)


غزالّی روش مطالعات روانی را طّی سه مرحله زیر بکار گرفته است:

۱-تأّمل و مطالعه باطنی و درونی

غزالّی در راستای مطالعات مربوط به فعّالیتهای روانی،سبک جدیدی را ابداع نمود که می‏توان آن را بر نوعی تجربهء نسبی و تأمل درونی و همچنین مطالعه و تحلیل رفتار دیگران و نیز تحلیل پدیده‏های مختلف روانی مبتنی نمود.در این مورد باید گفته شود که‏ اساسا اهمیّت نفس یا روان انسان ماهیّتی است که تنها از درون و نه از بیون وجود آدمی‏ قابل مطالعه و بررسی می‏باشد.

این روش بررسی و مطالعهء درونی پدیده‏های روانی،همانگونه که از گفته‏های خود غزالّی برمی‏آید،در مقایسه با دیگر روشها از اهمیّت و ارزش ویژه‏ای برخوردار است که‏ نشانهء آنرا می‏توان در مجاهدتهای روانی و ریاضتهای نفسانی به منظور آگاهی و پی بردن به‏ عیوب نفسانی و نابهنجاریهای روانی جستجو کرد.

مجاهدتهای غزالّی و اتکاء وی بر تأمل باطنی و درون‏نگری از طریق مطالعهء پدیده‏های روانی را می‏توان در حالت عزلت‏طلبی و انزواجویی غزالّی که به مدّت ده سال‏ ادامه یافت،کشف نمود و همین‏رویداد نمایانگر توانایی شگرف او بر تحلیل روانی است و همین عامل بدو فرصت داد تا رفتار خویش را تحت بررسی و کنترل قرار دهد و با رفتار دیگران مقایسه و تحلیل نماید.۵

۲-مطالعه و تحقیق در رفتار دیگران

روش دیگری که غزالّی در بررسیهای روانی خود بکار می‏بست،عبارت بود از مطالعهء رفتار دیگران.وی چنانکه خود می‏گوید،مدّتها به بررسی موردی برروی افرادی که‏ دچار سرگشتگی و انحراف فکری بودند،پرداخت و شبهات و ایراداتی را که در افکار آنان‏ راه یافته بود و همچنین عقاید و افکار درونی آنها را مورد کنکاش و کاوش قرار داد.وی‏ در این رهگذر،بررسیهای خویش را عمدتا برروی افرادی که نسبت به آیین الهی کم اعتنا و یا لاابالی بودند و این کمبود و نارسایی اعتقادی موجب پریشانی خاطر و کج‏اندیشی ایشان‏ شده بود،متمرکز نموده بود.نمونه‏های فراوانی از این نوع بررسی روانی،یعنی مطالعه و تحقیق در رفتار دیگران را در کتاب(احیاء)می‏توان ملاحظه نمود.

تماس و ارتباط با دیگران به طرق گوناگون،از قبیل،برخورد دائم با شاگردانش، کسب اطّلاعات رفتاری دیگران توسّط دوستان و معاشرانی که در بین مردم داشت همچنین‏ حشر و نشر بی‏واسطه و مستقیم با تودهء مردم،او را به مطالعه و تحقیق دربارهء رفتار آنها واداشته است.۶

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۶)


۳-تحلیل و تجزیهء روانی

چهرهء غزالّی در عرصهء مطالعهء روانی و تحلیل و تجزیهء روانی به‏عنوان شخصیّتی‏ مبرّز و اندیشمندی پیشتاز خودنمایی می‏کند.در بین دانشمندان و فلاسفهء پیشین اسلامی‏ در این زمینه همتایی برای غزالّی نمی‏شناسیم تا همانند وی به تحلیل روانی پرداخته باشد.

۱-تحلیل رفتار فردی انسان.۲-تحلیل وظایف روانی.

غزالّی در کتاب«احیاء»نمونه‏های فراوانی از روش تحلیل روانی را که قابل انطباق با هردو نوع تحلیل یاد شده می‏باشد؛ذکر نموده است.از این نمونه‏ها(تحلیل و تجزیهء مفاهیم‏ باطنی)است که در اثناء نماز بهم می‏رسد.این تحلیل در مورد مفاهیمی همانند،حضور قلب،درک،فهم،تعظیم،احترام،هیبت و رجاء،مصداق پیدا می‏کند که وی به تجزیهء و تحلیل و تفسیر آنها پرداخته و عوامل و اسبابی را که موجبات تحقّق این مفاهیم عالیه‏ را فراهم می‏کنند و نیز دستورالعملها و رهنمودهایی را که موجب طرد عوامل مزاحم و مفسد می‏گردند،ارائه کرده است.از نمونه‏های دیگر روش تحلیل روانی،تحلیل و توجیه غزالّی‏ دربارهء ریا و تظاهر و چگونگی پیشگیری از این حالت روانی است.

و باز نمونه‏ای دیگر،تحلیل وی دربارهء تعارضات و کشمکشهای حاصله بین‏ انگیزه‏های شهوانی و تمایلات نفسانی از یکسو و انگیزه‏های عالی از سوی دیگر و پیش‏ بینی او دربارهء سرانجام این درگیریها و پیروزی و شکست یکی از دو طرف مخاصمه‏ می‏باشد.۷

اثبات وجود نفس از نظر غزالّی

گرچه بیشتر دانشمندان روان‏شناسی جدید کسانی هستند که در مورد نفس و روان، جز به حیات و حرکت مادّی به چیز دیگری اعتقاد ندارند و گروهی از آنان نفس و روان را تابع وجود مادّی به‏ویژه وجود مغز آدمی می‏دانند و به هیچ حقیق روحانی و مجّرد از مادّه اعتقادی ندارند.و باوجود چنین نظریّه‏ای،بدیهی است که روان‏شناسی جدید خود را سرگرم این مسأله نمی‏کند؛زیرا اساسا منکر وجود نفس به‏عنوان وجودی روحانی و مجرّد از مادّه می‏باشد؛امّا غزالّی را بهیچوجه در ردیف چنین روان‏شناسانی نمی‏توان قرار داد، زیرا وی از زمرهء محقّقان و روان‏شناسانی است که به وجود نفس و روان ایمان دارند و نفس‏ را جوهر و حقیقتی روحانی و مجرّد از مادّه می‏شناسند که طبیعت و سرشت ویژه‏ای‏ دارد.۸

غزالّی به حکم اعتقاد به وجود نفس در مقام اثبات وجود نفس برآمده و در این مسأله با فلاسفه یونانی و اسلامی همچون افلاطون و ابن‏سینا،همدل و هم‏رأی است.

وی در این زمینه می‏گوید:اگرچه این جوهر روحی را نمی‏توان با چشم دید و با

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۷)


هیچیک از حواّس دیگر نیز وجود آن قابل احساس نیست،ولی برای اثبات وجود هر حقیقتی،احساس آن توسّط حواّس ظاهری،ضروری نمی‏باشد.او سپس مطلب را چنین‏ توجیه می‏کند:اساسا حالات و صفات هر موجودی از دو صورت خارج نیست یا این حالات‏ و صفات ذاتی‏اند و یا عرضی‏اند.

از بین حالات و صفات لازم برای یک موجود،صفت وجود و هستی داشتن در مقایسه با دیگر صفات و حالات آن موجود،صفت ذاتی آن موجود می‏باشد.بنابراین‏ محسوس بودن و یا مرئی بودن موجود نسبت به آن یعنی نسبت به خود وجود و هستی،امری‏ عرضی است و به همین دلیل برای اثبات هستی و وجود داشتن هر موجودی،نیازی به اقامهء دلیل نمی‏باشد.۹

باتوجه به آنچه گفته شد،مسأله نفس نیز بالاتر از آنست که توسّط حواّس پنجگانه‏ ظاهری ما احساس گردد؛زیرا نفس جوهری است روحی که صرفا به وسیلهء عقل قابل‏ ادراک می‏باشد لذا می‏توان وجود آن را از راه آثار و افعال آن احساس کرد.

نکتهء مهم دیگری که در اینجا باید بدان توجّه داشت،آنکه چرا غزالّی در مسأله اثبات‏ وجود نفس از راه برهان عقلی وارد شده،زیرا همانگونه که می‏دانیم وی شخصا این مسأله‏ را از جمله قضایایی که مربوط به حدس و ایمان می‏باشد،می‏شناسد و لذا جایی برای اثبات‏ عقلی وجود نفس باقی نمی‏ماند،زیرا اینگونه قضایا نزد کسانی که آنها را شهود می‏کنند، قطعی و یقینی می‏باشد.پاسخ این ایراد را چنین می‏توان داد:که او در توجیه این مسأله با صاحبان افکار و اندیشه‏های متفاوتی مواجه بوده و در نقش یک معلّم خود را با مخاطبین‏ گوناگونی مواجه می‏دیده است و خویشتن را موظّف میدانسته تا خواستهء کسانی را که‏ خواهان استدلال بر وجود نفس هستند،از طریق برهان عقلی و دلیل منطقی برآورده‏ سازد.۱۰

غزالّی در مسأله اثبات وجود نفس و استدلال بر آن از نظریّه ابن سینا متأثّر بوده و تابع‏ وی می‏باشد به همین جهت براهین و دلایل وجود نفس را که در عرصهء وسیع روان‏شناسی‏ مطرح است،از ابن‏سینا نقل و بازگو می‏کند و آنگاه با سایر فلاسفهء اسلامی همگام و هم‏رأی‏ می‏گردد و به مسایلی مانند:حقیقت نفس،وحدت و بساطت نفس و…می‏پردازد.براهینی که‏ وی در اثبات وجود نفس ارائه نموده،چنانچه اشاره شد،عمدتا همان براهینی است که از جانب دیگر فلاسفهء پیشین و یا فیلسوفان هم عصرش اقامه گردیده که عبارتند از:

۱-برهان طبیعی.۲-برهان پسیکولوژی عقلی.۳-برهان استمرار.۴-برهان رجل‏ طائر(برهان انسان معلّق).۵-این برهان که نفس جایگاه معقولات است.که شرح این براهین‏ موضوع بحث جداگانه‏ای می‏باشد.

در بخش بعدی این گفتار،به اجمال نظریّات تربیتی غزالّی را باتوجه به دیدگاه روان‏ شناختی وی بازگو می‏کنیم.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۸)


آراء و نظریّات غزالّی دربارهء تعلیم و تربیت اسلامی

در ابتدا باید گفت تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش،یکی از مهمّترین و اساسی‏ترین موضوعهایی است که در طول تاریخ پیوسته مطمح نظر رهبران و متفکّران‏ جوامع بشری قرار داشته است.در این گذر تاریخی،اندیشمندان،مربیّان و فلاسفهء بزرگ‏ ژرف‏بین و تلاشگر هریک به سهم خود کوشیده‏اند تا راه بهتر شگفتن و بارور شدن‏ استعدادها و تواناییهای بالقوه بدنی و روانی آدمی را نشان دهند و در جهت تحقّق این‏ منظور،هرکدام از آنان به تهیّه و تنظیم نقشه و طرح ویژه‏ای دست زده و به تدوین و تألیف‏ کتب و آثار سودمندی پرداخته‏اند.

به راستی بایستی اذعان کرد که در سایهء تلاش پیگیر و همه‏جانبهء این گروه از دانشمندان و رهبران اجتماعی و دینی،روند تکاملی شخصیّت و تربیت انسانها ادامه یافته و زمینه تحوّل و دگرگونی در آنان برای رسیدن به سعادت و کمال واقعی فراهم شده است.

بدون‏شکّ همهء مکاتب فلسفی،اجتماعی و تربیتی،هریک به نوبهء خویش،با دیدگاههای مختلف دربارهء شناخت انسان و تربیت وی داد سخت داده و رهنمودهایی ارائه‏ کرده‏اند؛امّا در این میان ادیان آسمانی و مکاتب الهی،گوی سبقت را از دیگر مکاتب دست‏ پروردهء بشری ربوده و پیامبران عظیم‏الشأن در نقش رابطین با مرکز هدایت و حقیقت مطلق‏ یعنی منبع وحی(خدا)جامع‏ترین نسخهء شفابخش و عالیترین دستورالعملهای تربیتی را برای انسان به ارمغان آورده‏اند.

تعلیم و تربیت در اسلام

آیین مقدس اسلام،شامل قوانین،قواعد و احکامی است که تمام نیازمندیهای فردی و اجتماعی بشر را مورد توجّه قرار داده و بنابر مصلحت و متناسب با احتیاجات جسم و روح‏ آدمی،با ارائه طرحها و برنامه‏های خاصّ خود این نیازها را تأمین و خیر و صلاح او را تضمین می‏کند.

دین مبین اسلام دربارهء اهمیّت تعلیم و تربیت و تأثیر آن در تقویت مبانی دینی و اعتقادی پیروانش،بیشتر از همهء ادیان آسمانی و برتر از همهء مکاتب تربیتی سخن گفته و پیروان خود را به کسب علم و دانش و تربیت افراد در مسیر خداشناسی و اکتساب فضایل‏ اخلاقی تشویق و ترغیب نموده است.

پیامبر عالیقدر اسلام که آیینهء تمام‏نمای حقیقت و واقعیت اسلام و شخصیّت‏ بی‏نظیرش،مظهر تام و کمال این دین حنیف است،خود بزرگترین مربّی و معلّم جهان‏ بشریّت و هادی و راهبر مردم سراسر جهان در همهء اعصار،به سوی سعادت واقعی است؛ هماهنگونه که خود می‏فرماید«بعثت معلّما»من برای تعلیم و تربیت انسانها برگزیده شده‏ام.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۶۹)


غزالّی و تعلیم و تربیّت

غزالّی در زمینهء تعلیم و تربیت،هم به نگارش جزوات و رساله‏های مخصوص مانند، فرزند نامه(ایّها الولد)پرداخته و هم ضمن تألیفات دیگر خود،همچون،کیمیای سعادت و احیاء علوم الدّین،فصل ویژه‏ای را به این موضوع اختصاص داده است.

وی به حقّ در میان محقّقان و مولّفان مسلمان،یگانه دانشمندی است که بیشترین توّجه‏ را نسبت به تعلیم و تربیت از خود نشان داده و بیش از همه در این‏باره تحقیق کرده و مطلب‏ نوشته است.

غزالّی شاید اولین کسی است که دربارهء تربیت کودک به تفصیل و به تخصیص سخن‏ گفته و می‏توان گفت که او پایه‏گذار دانشی است که امروزه به نام«روان‏شناسی کودک» یکی از مهمتّرین رشته‏های تعلیم و تربیت یا علوم تربیتی بشمار می‏رود.غزالّی شیوهء تعلیم‏ و تعلّم رایج در عصر خویش را دگرگون ساخت و از فراگیری علوم و آموختنیهای غیر کاربردی و بی‏فایده‏ای که صرفا انگیخته و انگیزندهء حّس تعصّب و خودخواهی افراد بود سخت انتقاد نمود.او فّن مناظره و جدل خلاف را که مهمّترین روش و برندّه‏ترین سلاح‏ علمی آن زمان بود،آنگاه که تنها برای خودنمایی و غلبه بر طرف مقابل بکار گرفته می‏شد، زشت‏ترین کار می‏دانست.

غزالّی در کتاب احیاء علوم الدّین(ج-ا)باب جداگانه‏ای را به اهمیّت علم و عالم و آداب تعلیم و تعلّم و ویژگیهای معلّم و متعلّم اختصاص داده که بدون‏شک انگیزهء اصلی او درهم ریختن ساختار نابهنجار نظام تعلیم و تربیت آن روزگار و پایه‏ریزی شالودهء طرحی‏ نوین به جای نظم موجود بوده است.

مفهوم تربیت از نظر غزالّی

غزالّی مانند بیشتر دانشمندان پیشین،تربیت را امری تکوینی می‏داند که هدف آن‏ ایجاد خلق نیکو و رفتار شایسته در انسان است.

«مرّبی باید اخلاق بد از وی(آدمی)بستاند و بدور اندازد و اخلاق نیکو به جای آن‏ نهد و معنی تربیت این است که همچون برزگری که غلّه را تربیت کند،هر گیاهی که با غلّه‏ برآمده باشد،از میان غلّه بکند و براندازد و همچنین سنگی و کلوخی که در میان کشتزار باشد، بیرون اندازد و از بیرون آب و سماد بدان آورد تا غلّهء پروردهء نکو برآید.۱۱

غزالّی اعتقاد راسخ دارد که تنها با تکیه به علوم و معارف اکتسابی نمی‏توان از تربیت‏ انسان آسوده‏خاطر شد،بلکه همانگونه که برای فراگرفتن این علوم معلّم و راهنمایی لازم‏ است،برای نیل به اخلاق و معارف حقیقی و کمال معنوی نیز نیاز به مربّی و مرشد می‏باشد «مرغ جان را دو پر باید،یکی علم و دیگر عمل،مرغ یک پر ه فضایل عالم علوی پرواز نتواند کرد.»۱۲

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۰)


«ای فرزند بدان لازم است برای پویندهء راه حّق مرشدی و مربّی‏ای،تا دور کند از او اخلاق رذیله را به واسطهء تربیتش و جایگزین کند اخلاق حسنه را و مربّی مثل زارعی است‏ که قطع کند خارها را و برکند گیاهان هرزه را در لابلای زراعت تا پاک کند زرع‏اش را.چون‏ همانا خدای تعالی فرستاده به سوی بندگانش رسولانی را برای راهنمایی راه خدا،وقتی‏ رحلت فرمود،در دنیا به جایش نشسته‏اند جانشینانی،تا ارشاد نمایند مردم را به سوی خدای‏ تعالی به خاطر همین مطلب،لازم است برای پویندهء راه حّق مرشدی تا پرورش و رهنماییش‏ کند به سوی راه خدا،و شرط مرشد آنستکه،صلاحیّت داشته باشد تا امانت‏دار رسول ا…(ص)باشد.و من روشن می‏کنم مراتب بعضی از نشانه‏های مرشد را به‏طور مختصر تا اینکه هر عالمی ادّعا نکند که مرشد است،پس می‏گویم که مرشد کسی است که پشت کند از محّبت دنیا و محّبت جاه و پاک شده باشد به ریاضت نفس به واسطهء کم‏خوری و کم‏خوابی و کم‏حرفی و به واسطهء خواندن نماز و زیادی بخشش به واسطهء پیروی از مرشد آگاه که جای‏ او را گرفته،از حیث حسن خلق و سیرت،مثل شکیبایی،شکر،توکّل،یقین،سخاوت، قناعت،متانت نفس،حلم و تواضع،علم و صدق،حیا و وفا و آرامی و امثال آنها.»۱۳

تربیت علمی از دیدگاه غزالّی

در تربیت اسلامی،اساس کار بر پرورش انسان الهی استوار گردیده است.این‏چنین‏ فردی که در برابر خداوند حکیم،عادل،قادر و مهربان تسلیم شده و از روی دل،بندگی او را پذیرفته،در حقیقت،عالیترین ارزشهای انسانی را بر وجود خویش حاکم ساخته است.ثمرهء اینگونه تربیت،مآلا،بروز و ظهور فضایل و صفات عالیه‏ای،چون،تقوا،عدالتخواهی، ایثار،فداکاری،خرد و سستی و دانش‏طلبی از یکسو و روی گردانیدن از پلیدیها، بیدادگریها،هوی و هوسها،خودخواهیها و همچنین آزادی از شّر طاغوتها و قدرتهای‏ اهریمنی از سوی دیگر می‏باشد.

غزالّی در زمینهء تربیت علمی چنین می‏گوید:

«ای فرزند همانا نصیحتت می‏کنم،اوّل اینکه مجادله نکنی با کسی در مسأله‏ای که نمی‏دانی و توانایی نداری،چون آفت و ضرر زیادی همراه دارد و ضررش بیشتر از نفعش می‏باشد. دوّم،دوری گزین از وعظ دیگران مگر وقتی که بدانچه می‏گویی عمل نمایی،بیندیش از چیزی‏که به عیسی(ع)گفته شد که نفست را وعظ و اندرز نما،اگر خود اندرز گرفتی بعد به‏ مردم اندرز بده والا از پروردگارت حیا کن.سوم مطلبی که باید از آن دوری گزینی،آن‏ است که با امراء و فرماندهان و سلاطین،مداخله نکنی و اینها را دیدن ننمایی،چون دیدن‏ اینها و همنشینی‏شان و قاطی شدن با آنها،آفتی است بس بزرگ،و اگر مجبور شدی به‏ همنشینی،ترک کن مدح و تمّلق گویی آنها،چون خداوند رنجیده می‏شود،هرگاه ظالمی و یا فاسقی مدح و ثنا شود و کسی که برای بقای عمرشان دعا کند،دوست داشته در زمین خدا

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۱)


عصیان شود.چهارم چیزی‏که باید از آن دوری گزینی،آنستکه قبول ننمایی هدیه و عطیّه و بخشش از فرماندهان،هرچند هدیه را حلال بدانی،چون طمع از امراء،دین را فاسد و باطل‏ می‏کند.چون با قبول هدیهء این گروه تعارف و رعایت جهتشان و راضی بودن در ظلمشان‏ پیش خواهد آمد و اینها همه فساد و خرابی در دین است.»۱۴

تعلیم توأم با تربیت(تلفیق علم و عمل)

غزالّی براساس تعالیم اسلامی،تعلیم را از تربیت و به سخن دیگر علم را از عمل جدا نمی‏داند و همانگونه که امام صادق(ع)در تفسیر کلمه«علماء»در آیهء شریفه

«إنّما یخشی‏ ا…من عباده العلماء»

(سورهء فاطر آیهء ۲۵)فرموده است،منظور از علماء کسانی هستند که‏ عمل آنها سخن ایشان را تصدیق کند و کسی که عمل او با گفتارش اختلاف داشته باشد،عالم‏ نیست.۱۵وی نیز به تبعیّت از نظریّه پیشوایان اسلام و برخلاف رأی دانشمندانی،مثل‏ سقراط و افلاطون که معتقد بودند،همه فسادها از جهل و نادانی برمی‏خیزد و با آموزش‏ حکمت و معرفت می‏توان جامعه را اصلاح کرد،تعلیم به تنهایی را برای تحقّق تربیت،کافی‏ نمی‏داند؛بلکه این دو را لازم و ملزوم و مکّمل یکدیگر می‏شناسد.او در این‏باره در ولد نامه خود چنین آورده است:«ای فرزند از عمل،مفلس نشو و از حالات خالی نشو،و یقین‏ داشته باش علم تنها دستت را نمی‏گیرد؛زیرا علم به تنهایی مانند مردی است که در بیابان ده‏ شمشیر هندی و اسلحه‏های دیگر همراه داشته باشد و آن مرد شجاع نیز باشد و اهل جنگ، بدو حمله‏ور شود شیری با هیبت،چیست گمانت؟آیا اسلحه‏ها بدون استعمال،شرّ شیر را دفع خواهند نمود؟خیر،اسلحه‏ها بدون استعمال و حرکت،دفع شرّ نخواهد کرد.و همچنین‏ اگر مردی یکصد هزار مسألهء علمی را خوانده و یاد گرفته باشد،ولی بدانها عمل ننماید، فایده‏ای بدو نرساند مگر زمانی که بکار گرفته شود و درست بسان کسی است که بیماری‏ صفرا داشته باشد و علاج بیماریش سکنجبین و…باشد آیا اگر از داروها استفاده نکند، فایده‏ای خواهد گرفت؟»۱۶

گر می دو هزار رطل پیمایی‏ تا می نخوری نباشدت شیدایی
هدفداری و جاودانگی حیات انسان از دیدگاه تربیتی غزالّی

مکتبهای غیرالهی،حیات انسان را به فاصلهء میان انعقاد نطفه و مرگ محدود می‏کنند. از نظر این مکتبها انسان در شرایط خاصّ به وجود می‏آید،از ما در تولّد می‏شود،در بعضی از زمینه‏ها رشد می‏کند،مراحلی از حیات را می‏گذراند و سرانجام وارد مرحلهء پیری‏ می‏شود و مرگ پایان زندگی اوست.

بدیهی است این تصوّر با آنچه در مکاتب الهی از وجود انسان تصویر می‏گردد، سازگار نمی‏باشد،بدین معنی که حیات موقتّی،با جنبه‏های کمال‏جویی،حقیقت‏طلبی و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۲)


همچنین با آرمانهای اخلاقی و معنوی آدمی توافق ندارد.علاوه بر اینها،موقّتی تلقّی کردن‏ حیات بشر،انگیزهء تلاش را در افراد کاهش داده،زندگی را برای آنها به صورتی بی‏معنا در می‏آورد و آنان را دچار پوچی،بی‏هدفی،احساس عدم امنیّت‏خاطر و تزلزل شخصیّت‏ می‏سازد.امّا اتصّال انسان به مبدأ اعلی و از او بودن و به سوی او حرکت کردن،به زندگی و حیات وی صورتی جاودانه و معنی‏دار می‏دهد و همین عامل او را به تلاش و کوشش‏ وا می‏دارد تا به اقتضای فطرت و خداجوی خود مسیر کمال را بپیماید.

از نظر قرآن کریم،لقا و دیدار خداوند،هدف نهایی انسان را تشکیل می‏دهد و انسانها چه خوب و چه بد،سرانجام پروردگار خویش را ملاقات می‏کنند.در این میان امتیاز آدمهای نیکو آنستکه در همه‏حال به این هدف توّجه داشته و خود را برای چنین دیداری‏ آماده می‏کنند و در دنیا به کارهای شایسته یا اعمال صالحه دست می‏زنند و از شرک نسبت به‏ خداوند دوری می‏گزینند.«پس هرکس امید دیدار پروردگار خود را دارد،باید عمل صالح‏ کند و هرگز در پرستش خداوند،احدی را با او شریک نگرداند.»۱۷

قرآن اعمال مردم کافر را به سرابی که تشنگان بیابان را می‏فریبد و مایهء سرگردانی آنها می‏شود،تشبیه نموده است.

«همچون سرابی است در بیابان که آدم تشنه آن را آب می‏پندارد و به جانب آن می‏شتابد، چون خود را به آن می‏رساند،چیزی نمی‏یابد و خداوند را حاضر و ناظر اعمالش می‏بیند که‏ حساب کارش را تمام و کامل می‏رسد.»۱۸

از تعبیرات قرآن چنین برمی‏آید که همه امور به خدا باز می‏گردد و هدف از آفرینش‏ انسان همانا تحصیل کمال و احراز شایستگی برای باریابی به محضر اوست.

غزالّی با برداشتی عمیق و دقیق از همین معنی در این رابطه چنین می‏گوید:

«امّا بعد،بدان که آدمی را به بازی و هرزه نیافریدند،بلکه کار وی عظیم است و خطر وی‏ بزرگ،چه اگر وی ازلی نیست،ابدی است و اگرچه کالبد وی خاکی و سفلی است،حقیقت‏ روح وی علوی و ربّانی است،و گوهر وی اگرچه در ابتدا آمیخته و آویخته به صفات‏ بهیمی و سبعی و شیطانی است،چون در بوته مجاهدت نهی،از این آمیزش و آلایش پاک‏ گردد و شایستهء حضرت ربونیّت شود و از اسفل السّافلین به اعلی علیّین همه شیب و بالاکار اوست.و اسفل السّافلین وی آنستکه در مقام بهایم و سباع و شیاطین فرود آید که اسیر شهوت و غضب شود و اعلی علّیین وی آنستکه به درجه ملایکه رسد،چنانکه از دست‏ شهوت و غضب خلاص یابد و هردو اسیر وی گردند و وی پادشاه ایشان گردد.»۱۹

غزالّی در جای دیگر نیز چنین آورده است:«بدانکه دنیا منزلی است از منازل راه دین‏ و راه‏گذری است مسافران را به حضرت حّق تعالی و بازاری است آراسته بر سر بادیه نهاده، تا مسافران از وی زاد خویش برگیرند.و دنیا و آخرت عبارتست از دو حالت:آنچه پیش از مرگ است و آن نزدیکتر است،آنرا«دنیا»گویند و آنچه پس از مرگ،آنرا«آخرت»

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۳)


گویند،و مقصود از دنیا،زاد آخرتست که آدمی را در ابتدای آفرینش،ساده آفریده‏اند و ناقص،و لکن شایستهء آنکه کمال حاصل کند و صورت ملکوت را نقش دل خویش گرداند، چنانکه شایسته حضرت الهیّت گردد،بدان معنی راه یابد و یکی از نظاره‏گران جمال حّق‏ باشد.۲۰

نظر تربیتی غزالّی دربارهء پرورش و تعدیل غرایز و عواطف

غرایز و عواطف به‏عنوان انگیزه‏های نیرومندی که انسان را به تلاش و کنش و کوشش‏ وا می‏دارند،مطرح می‏گردند.عواطف اگر از سلطه و کنترل انسان خارج شوند،علاوه‏ بر آنکه شخص را دچار مشکلات و تعارضات گوناگون روانی می‏سازند،مناسبات افراد را با یکدیگر به صورتی نابهنجار و غیرانسانی در می‏آورند،همانگونه که وجود خشم و نفرت‏ در میان اعضاء یک خانواده و در سطح گسترده‏تر در یک جامعه،همزیستی آنان را دستخوش اختلال ساخته و زندگی را برای آنان تنگ و غیرقابل تحمل می‏سازد.به شهادت‏ تاریخ برخوردهای اقوام و ملل و جنگ و ستیزه‏های بیرحمانه و کشتارهای فجیعانه آنان، غالبا ریشه در عواطف سرکش و مهار نشده آنها داشته است.

به‏طور کلّی عواطف هم در زندگی فردی نفوذ دارند و هم حیات جمعی را تحت‏تأثیر خود قرار می‏دهند،اگر عواطف نباشند،شوق به حرکت در انسان پدیدار نمی‏گردد و در واقع،عشق،محبّت،خشم،عداوت و…است که در عرصهء حیات آدمی را به تحرّک و جنبش وا می‏دارد.بنابراین عاطفه برای رشد و تکامل اجتماعی و فردی انسان پدیده‏ای‏ ضروری می‏باشد،لیکن حرکتی که از عواطف نیرو و مایه می‏گیرد،نیاز به کنترل و هدایت‏ دارد.

از دیدگاه مربیّان بزرگ اسلامی و پیش از آنان ارسطو،عقل و اندیشه،این نقش مهّم و حیاتی را برعهده دارند و سبب می‏شوند که حرکات نامطلوب و زیان‏بخش از انسان سر بزند.بر این اساس آدمی نمی‏تواند یکپارچه عشق و محبّت یا کینه و عداوت و یا تهوّر و ترس‏ باشد،همهء این خصلتها و تظاهرات،در جای خود لازم‏اند،امّا همانگونه که گفته شد بایستی‏ زیر سلطه عقل درآیند.

در تربیت اسلامی به مسألهء عواطف و غرایز و چگونگی پرورش و نحوهء تعدیل و تلطیف آنها،کاملا توجّه شده و در قرآن کریم آیات متعّددی به این مطلب اشاره دارند، از جمله در آیهء

و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس،

در مقام بیان ویژگیهای انسانهای مؤمن‏ و تربیت یافته در مکتب اسلام می‏فرماید:(مؤمنین کسانی هستند که خشم خود را فرو می‏نشانند و از خطای مردم چشم‏پوشی می‏کنند)۲۱

غزالّی در این زمینه چنین آورده است:

«گروهی از این قوم به ریاضتی مشغول شده باشند،مدّتی پنداشته باشند که مقصود از

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۴ (صفحه ۷۴)


ریاضت آن است که از شهوت و خشم و صفات بشریّت یکبارگی پاک شوند و گمان برند که‏ شرع بدین فرموده است.چون مدّتی رنج برده باشند و ریاضت کرده و عاجر آمده از صفات خویش،گفته باشند که این محال است در شرع،خلق را بدین فرموده است که‏ صورت نبندد،آدمی را از صفات بشریّت پاک نتوان کرد،پس کاری که محال است،بدان‏ مشغول نشویم.جواب آن است که،سبب حماقت و جهل این کس که پندارند در شریعت‏ بفرموده‏اند که باید از شهوت و خشم و صفات بشریّت پاک شود که شرع این نفرموده است: چگونه فرماید که رسول علیه السّلام می‏گوید:من بشرم خشمگین همچنانکه بشر،و چگونه‏ فرماید که شهوت نباشد که رسول علیه السّلام زن داشت،لیکن فرموده‏اند که شهوت و خشم‏ را زیر دست دارید و نگذارید غالب شود،بلکه چنان باید که در فرمان عقل و شرع،که اسب‏ و سگ در فرمان صیّاد.»۲۲

او باز در جای دیگر تحت عنوان قوای انسانی و ضرورت ایجاد تعادل بین آنها بر همین نکته تأکید ورزیده است«صورت باطن نیکو نبود تا آن‏که چهار قوّت اندر وی نیکو نبود،قوّت خشم،قوّت شهوّت و قوّت عدل میان این هر سه.امّا قوّت علم بدان زیرکی‏ می‏خواهیم که نیکویی آن بدان حدّ باشد که به آسانی راست از دروغ بازداند گفتارها و نیکو از زشت باز دارند اندر کردارها،و حّق از باطل باز داند اندر اعتقادها.چون این کمال حاصل‏ شود،دل آدمی را آنجا که حکمت پدید آید که سّر همهء سعادتهاست،که حّق و عزّ و جّل‏ فرمود:و من یؤت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا.۲۳

و نیکویی غضب آن بود که اندر فرمان حکمت و شرع بود،به دستوری وی بنشیند و به دستوری وی برخیزد،و نیکویی قوّت شهوّت هم بدین بود که سرکش نبود و به دستوری‏ شرع و عقل بود،و نیکویی قوّت عدل آن باشد که غضب و شهوّت را ضبط همی کند،اندر تحت اشارت دین و عقل،و معنی عدل آن باشد که این هردو اندر طاعت عقل و دین دارد، گاه شهوت را بر خشم مسلّط کند تا سرکشی وی بشکند و گاه خشم را بر شهوت مسلّط کند تا شره وی بشکند.»۲۴

1 2برگهٔ بعدی

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا