کودک و دوره ابتدایی

تحلیلی بر ناسازگاری دانش آموزان در دوره ابتدایی


-آیا مدرسه ابتدایی در ناسازگاری تحصیلی دانش‏آموزان نقش دارد؟

انگیزش،در یادگیری آنچه در مدرسه آموخته می‏شود،اساسی است.همانطوریکه قبلا اشاره کرده‏ایم(محمد یمنی ۱۳۶۹)،معمولا بجای اینکه مدرسه در سیستم آموزشی کشور خود را با دانش‏آموزان سازگار سازد،از آنها خواسته می‏شود که خود را با مدرسه سازگار سازند.و این مبنایی‏ برای بروز ناسازگاریهای تحصیلی در نزد دانش‏آموزان است.در صورتیکه این سازگاری‏ باید دو جانبه باشد:در حالیکه مدرسه باید ویژگیهای فردی دانش‏آموزان را در نظر بگیرد، متقابلا دانش‏آموز نیز باید بتواند خود را با مدرسه(هنجارها،محتواها،…)سازگار سازد.در این مورد آخر آماده سازی قبلی کودکان برای محیط آموزش ابتدایی نقش اساسی دارد.

رفتار”ناسازگارکننده‏”مدرسه ابتدایی،در دو سطح می‏تواند بررسی شود:سطح‏ نهادی و سطح رفتاری:

۱-نهاد آموزش و پرورش از جنبه‏های مختلف محیط مدرسه را برای جریان‏ تحصیلی دانش‏آموز دشوار می‏سازد.

الف-زبان استفاده شده در مدرسه هم از نظر زبانشناسی و هم از نظر جامعه‏شناسی‏ زبان،منبعی برای بروز ناسازگاریهای تحصیلی است.نمونهء آشکار آن استفاده از زبان‏ فارسی در مناطقی که زبان مادری دانش‏آموزان زبان دیگری است(بدون اینکه زبان مادری‏ دانش‏آموزان غیر فارسی زبان در طراحی محتوای آموزشی در نظر گرفته شده باشد).نمونهء ناآشکار آن زمانی وجود دارد که زبان مدرسه به ظاهر برای همهء دانش‏آموزان آشناست در صورتیکه کدهای زبانی که آنها استفاده می‏کنند،از نقطه نظر اجتماعی-فرهنگی متفاوت‏ باشند.( YAMANI.M,1987 )

ب-برنامه‏ریزی درسی دورهء ابتدایی به دلیل اینکه محتوای خود را با در نظر گرفتن‏ خصوصیات اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی دانش‏آموزان در کشور طراحی نمی‏کند،خود

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۱)


وسیله‏ای برای کاهش انگیزش در نزد برخی از دانش‏آموزان-که خود را با محتوا نزدیک‏ احساس نمی‏کنند-می‏گردد:کودکان در دورهء ابتدایی دوست دارند که موضوعی را بشنوند، بخوانند و بنویسند که به آنها مربوط می‏شود.اگر دانش‏آموزای در درسی موفق نمی‏شود باید عدم تمایل او برای آن درس مطالعه شود.

به عنوان مثال در”درس‏”تربیت بدنی-که عنوتان نامربوط ورزش به آن اطلاق می‏شود -بیان برخی نرمهای ورزشی(دو سرعت،درازنشست…)می‏تواند با ویژگی جسمانی برخی‏ از دانش‏آموزان سازگار نباشد.کنارگذاری این دانش‏آموزان در”زنگ ورزش‏”روشی‏ نادرست است.لازم است که در راستای ویژگیهای جسمانی آنها،مهارتهای حرکتی لازم در آنها پرورش داده شود.

ج-زمانبندی تحصیلات در دورهء ابتدایی-تعطیلات تابستانی طولانی،کلاسهای‏ نیمه وقت و مدارس چند نوبتی،مانع پرورش قابلیتهای دانش‏آموزان می‏گردد.زیرا که فهم‏ مطالب درسی،نیاز به زمان و تداوم فعّالیتهای یادگیری دارد.تماس مداوم و طولانی با مدرسه،زمینهء مساعدی برای پیشرفت فعّالیتهای درسی دانش‏آموزان ایجاد می‏کند.

۲-سطح رفتاری-در این سطح نحوهء ارتباط اولیای مدارس با دانش‏آموزان‏ مورد توجه است.این بیان‏”پستالوزی‏”قابل تعمّق است که‏”در روابط بین مربیان و دانش‏آموز،خصوصا در انظباط تحصیلی،باید عشق حاکم باشد”( Piaton; 1982:62 ). وجود جو عاطفی مطلوب و نشاطانگیز در هموار کردن جریان تحصیلی برای دانش‏آموز نه تنها مفید بلکه الزامی است.متأسفانه برخوردهای تربیتی همیشه برپایه یک رابطه عاطفی‏ مطلوب قرار ندارند.به چند مورد۱۱که در مدارس اتفاق افتاده است اشاره می‏کنیم.این‏ مثالهای واقعی نشان می‏دهند که تا چه حد زندگی تحصیلی یک کودک،از طریق برخورد نامطلوب مربی می‏تواند با مشکل مواجه گردد.

مورد اول-(د)دانش‏آموز دختر کلاس پنجم ابتدایی در یکی از مدارس تهران است. میانگین نمرات چهار سال قبل او بالای ۱۹ است.معلم امسال او نسبت به سرما حساسیت دارد و ضمنا”بوی بد بچه‏ها”نیز او را اذیت می‏کند.

بدین جهت اصرار دارد که همیشه پنجره‏های کلاس باز باشند.یکروز(د)تکالیف شب‏ خود را فراموش می‏کند انجام دهد.فردا،معلم دفتر مشق او را گرفته و به سوی در کلاس‏ پرتاب می‏کند و می‏گوید:”دفعه دیگر خودت را از پنجره به بیرون پرتاب می‏کنم‏”۱۲. به دنبال این اتفاق،یکباره نمرات درسی(د)سیر نزولی پیدا می‏کند و حتی به نمره تک هم‏ می‏رسد.(د)در هر برخورد با معلم دچار واکنشهای عاطفی ناراحت‏کننده شده،حتی به‏ حالت تهوع می‏افتد.از معلم به شدت می‏ترسد:”اگر او مرا از پنجره به بیرون پرتاب کند…” در تماس با منطقهء مربوطه،بدون هیچگونه شناختی از(د)مسأله تشخیص داده می‏شود!:(د) “حتما ناراحتی و مسایل خانوادگی دارد”…

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۲)


پس از اینکه(د)مدرسه خود را تغییر داده و به مدرسه دیگر می‏رود،پس از چند ماه‏ برای شرکت در امتحانات کودکان تیزهوش معرفی می‏شود.معدل امتحان نهایی او بالای ۱۹ می‏گردد.

مورد دوم-(پ)در سال ۱۳۶۹ در کلاس چهارم ابتدایی در یک دبستان پسرانه در تهران درس می‏خواند.او پدر ندارد.با مادر و شرایط اقتصادی دشواری زندگی می‏کند. او تک فرزند است.در مدرسه به عنوان دانش‏آموز ناسازگار قلمداد می‏شود.حادثه مهم‏ اینست که یکبار به دانش‏آموز دیگری تنه می‏زند و او به زمین می‏افتد.از نظر مدیر مدرسه‏ عمل او عمدی است؛ولی از نظر(پ)غیر عمدی بوده است.و این آغازی است برای اینکه‏ (پ)بگوید که‏”اسم او در مدرسه بد رفته است‏”.زمانیکه یکی از دانشجویان روانشناسی‏ برای انجام تحقیقی در مورد دانش‏آموزان ناسازگار به این مدرسه می‏آید،(پ)به او معرفی‏ می‏شود:بررسی(پ)توسط این دانشجو که در دانشگاه انجام می‏گیرد،نشان می‏دهد که(پ) از بهرهء هوشی نسبتا بالایی برخوردار است و کاری که او در مدرسه انجام می‏دهد صرفا “دفاع از خود”می‏باشد.قابل توجه است که با اینکه(پ)غالبا”پشت در دفتر”می‏ایستاده‏ ولی درسهای خود را با نمرات بالایی گذارنده است‏۱۳.

مورد سوم-معلّمی در کلاس چهارم ابتدایی یکی از دانش‏آموزان‏”ساعی‏”را برای‏ حل مسأله حساب به پای تابلو می‏آورد.محمد رضا،پس از شروعی سریع به تدریج از سرعت خود در حل مسأله کاسته و به فکر فرو می‏رود معلم‏”برای اینکه تنوّعی در کلاس‏ ایجاد کند و فضای بهت و حیرتی را که بر کلاس مستولی شده بود”تغییر دهد،”بدون اراده‏” به محمد رضا می‏گوید:چرا مثل‏”…در گل‏”مانده‏ای؟اینقدر وقت کلاس را نگیر.ناگهان‏ دانش‏آموز بغضش می‏ترکد و گچ را محکم به تخته می‏کوبد و از کلاس بیرون می‏رود. محمد رضا از مدرسه فرار می‏کند.اصرار اولیای مدارس و والدین کارساز نبود:محمد رضا از سنین پایین حرفهء شاگرد مکانیکی را”انتخاب‏”می‏کند.

مورد چهارم-حسین دهساله،دانش‏آموز کلاس سوم،در یکی از دبستانهای اطراف‏ تهران تحصیل می‏کرد.اکثرا صبحها،حسین با تأخیر به کلاس می‏آمد.توبیخ و تنبیه در این‏ راه کارساز نبود.یکروز ناظم مدرسه در حضور بچه‏ها،با صدای بلند او را مخاطب قرار داده‏ و با تهدید یادآور شد که در صورت تکرار از مدرسه اخراج خواهد شد.پس از آنروز حسین‏ دیگر به مدرسه نیامد.حسین چوپان شد.و علت تأخیر روزانه حسین،دوری خانه او از مدرسه با فاصله بیش از چندین کیلومتر بود.

مورد پنجم-یکی از معلّمین ابتدایی در تهران نقل می‏کند:زهره از شاگردان کلاس‏ چهارم بود.او کمی لاغر و دارای قدی بلند و همیشه در انتهای کلاس می‏نشست.سر و وضعش مناسب نبود و از نظر درسی هم احتیاج به مراقبت و کمک داشت.در دیکته بسیار ضعیف بود.مشکلات درسی او روز بروز زیادتر می‏شد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۳)


به علت انبوه درسها و مشکلات دیگر،این دانش‏آموز از کنترل من خارج شد.”و در دی‏ماه ۶۹ بود که چند روزی از مدرسه غیبت کرد و غیبت به هفته‏ها رسید.مدتها پس از ترک تحصیل زهره،مشخص شد که او پس از مدرسه در خانه همسایه‏ها بچه‏داری می‏کرده‏ است و از این راه،کمک هزینه برای خانواده تحصیل می‏کرده است.از نظر معلم اگر مدرسه‏ از موقعیّت خانوادگی او اطلاع داشت شاید از ترک تحصیل او جلوگیری می‏شد.

مورد ششم-محمد حسن دانش‏آموز کلاس پنجم در یکی از مدارس تهران بود. محمد حسن رشد بدنی خوبی داشت و سنش نیز بالاتر از ۱۲ سال بود.بنظر می‏رسید که بلوغ‏ زودرس را طی می‏کند.به صحبتهای معلم بی‏اعتنا بود.اخراج از کلاس،معرفی به ناظم و احضار والدین او را تغییر نداد.تا اینکه معلم‏”وارد معرکه می‏شود”و او را تنبیه کرده،با توهین از کلاس بیرون می‏کند.”محمد حسن کم‏کم به توهین عادت کرده و با معلم هردو به‏ این مطلب خو می‏گیرند…”محمد حسن از تنبیه و توبیخ به ستوه می‏آید و بالاخره ترک‏ تحصیل می‏کند.آری این مثالهای واقعی نشان می‏دهد که تا چه حد زندگی تحصیلی یک‏ کودک از طریق برخورد نامطلوب و ناصواب مربیان و معلمان و مسئولان آموزش و پرورش‏ با مشکل مواجه می‏شود و موجد ناسازگاری وی می‏گردد.

نتیجه گیری:

در پایان می‏توانیم بگوییم که ناسازگاری دانش‏آموز مفهوم پیچیده‏ای است و می‏تواند ریشه‏های فردی،اجتماعی،فرهنگی،خانوادگی و مدرسه‏ای داشته باشد.در طول این مقاله‏ سعی کردیم که این ریشه‏ها را بررسی نماییم.در این میان تأکید داشتیم که توجه به انواع‏ ناسازگاریهای دانش‏آموزان و تشخیص آنها از یکدیگر اهمیّت خاصی در آینده تحصیلی و اجتماعی کودک دارد.خصوصا باید دقت کرد که ناسازگاری‏”طبیعی‏”دانش‏آموزان غیر قابل تغییر در نظر گرفته نشود،زیرا همانطوریکه اشاره شد مدرسه به دلیل ویژگیهای خاص‏ خود محیطی جدید برای کودک است و از این جهت ورود کودک در آن غالبا با مشکلاتی‏ برای او همراه است که وضع آنها نیاز به آگاهی و دقت اولیای مدارس دارد.اگر برای‏ دانش‏آموزان ناسازگاری که نمی‏توانند خود را با فعّالیتهای کلاسی و اجتماعی مدرسه تطبیق‏ بدهند،تشکیل کلاسهای خاصّ انتقالی لازم است،در مورد دانش‏آموزانی که ناسازگاری‏ آنها”طبیعی‏”است این‏چنین کاری درست نیست.تنها کافی است که به تمایلات و آماده سازی آنها برای آشنایی با محیط مدرسه توجه شود.همچنین اشاره شد که‏ آموزش و پرورش ابتدایی نیز با برنامه‏های تحصیلی خود و گاهی با رفتارهای نامناسب‏ اولیای مدرسه با دانش‏آموزان،می‏تواند مانعی در راه پیشرفت تحصیلی دانش‏آموز باشد. منظور این نیست که تلاش برای رفع موارد فوق،آموزش و پرورش ابتدایی را بدون مشکل‏ خواهد ساخت.نظام آموزشی بدون مسألهء قابل تصور نیست.مسألهء اساسی،شناخت مسائلی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۴)


که دائما بوجود می‏آیند و تلاش برای برطرف کردن آنها می‏باشد.

این گفته‏”اسکار اشپیل‏”با وجود گذشت بیش از چهل سال از اظهار آن هنوز اعتبار خود را حفظ کرده است(و شاید هم همیشه حفظ خواهد کرد):”هنوز فرمول تعلیم و تربیت‏ پیدا نشده است‏”( Spiel.0:1954:28 ).موقعیّتهای تربیتی پیچیده هستند و نیازمند سرمایه‏گذاری و توجه عمیق به تحقیقات می‏باشند.نقش محقّقین علوم تربیتی در بررسی این‏ موقعیّتها شناخته شده است.اما برای اینکه تحقیقات با میدان تحقیق ارتباط تنگاتنگ داشته‏ باشد،لازم است که سازماندهی فعّالیتهای تحصیلی نیز متحول شده و مدارس به عنوان یک‏ میدان تربیتی-تحقیقی درآیند.در اینصورت مربیان نیز به مربیان محقق تبدیل خواهند شد. در این راستا است که می‏توان تصور نمود که سازماندهی کلاسی از طریق عمل مشترک معلم‏ -دانش‏آموزان انجام گرفته و این مجموعه به عنوان عناصر دخیل در برنامه‏ریزی فعّالیتهای‏ مدرسه‏ای نقش واقعی خود را ایفا نمایند.

در پایان می‏توان توصیه‏های زیر را در ارتباط با مسألهء ناسازگاری دانش‏آموزان در دورهء ابتدایی ارائه نمود:

۱-آشنا کردن مربیان دورهء ابتدایی با مفاهیم و ابعاد مختلف ناسازگاری‏ دانش‏آموزان.این کار می‏تواند از طریق دوره‏های آموزشی کوتاه‏مدت عملی گردد.نتیجتا مربیان خواهند توانست برخورد صحیحی با دانش‏آموزانی که زندگی تحصیلی آنها با دشواریهایی مواجه است اتخاذ نمایند.

۲-ایجاد مراکز و کانونهای تربیتی برای تشخیص علمی ابعاد مختلف ناسازگاریهای‏ تحصیلی دانش‏آموزان.این مراکز می‏توانند ابتدا در مناطق آموزشی تشکیل شوند و خدمات‏ مددکاری اجتماعی و مشاوره‏ای ارائه نمایند.

۳-انجام تحقیقاتی در زمینهء شناسایی ناسازگاریهای‏”طبیعی‏”دانش‏آموزان در دورهء ابتدایی.

۴-اطلاعات حاصل از این مراکز و تحقیقات انجام یافته سبب خواهند شد که‏ “تشخیص‏”عجولانه مسئولان مدارس تعدیل گردد.

۵-نزدیکی هرچه بیشتر خانه و مدرسه می‏تواند در شناسایی عوامل مختلف‏ تأثیرگذار بر زندگی تحصیلی دانش‏آموزان مؤثّر باشد.واضح است که نمی‏توان الگوی‏ معینی را برای این کار برای تمام کشور ارائه نمود.نهادهای مسئول این کار(مثلا انجمن اولیاء و مربیان)باید با اطلاع از ویژگیهای محیطی دانش‏آموزان سازماندهی شوند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۵)


(به تصویر صفحه مراجعه شود)

زیرنویسها:

۱-و از این دید است که عبارت‏”کانگیوم‏”:”حالت مرضی( Patalogique )-به دلیل اینکه بیانگر یک‏ رابطهء ناهنجاری بودن زندگی است بدون ابهام می‏توان طبیعی قلمداد گردد”قابل درک است.

(مراجعه شود به Georges canguilbem:155 )

۲-این قبیل کلاسها تحت عناوین مختلف در برخی از سیستمهای آموزشی وجود دارند:کلاس انتظار ( Classe d’attente )در کانادا کلاس سازگاری( Classe d’adaptation )در فرانسه و کلاس تکمیلی‏ ( Maturity classe )در انگلستان.

۳-مطالعاتی که در این زمینه در برخی از کشورها صورت گرفته نشان می‏دهند که سطح هوشی متوسط کودک با افزایش جمعیت خانواده کاهش پیدا می‏کند./( CAGI-AR:23 )

۴-مراجعه شود به موارد ۳،۴،۵،۶./(ص ص ۳۰ و ۳۱)

۵-کودکی که از مدرسه می‏هراسد،ممکن است بخواهد به مدرسه برود ولی درمی یابد که نمی‏تواند.او از یک مسألهء عاطفی رنج می‏برد که از اضطراب شدید ناشی از ترک خانه ریشه می‏گیرد.او بدین علت نمی‏تواند به‏ مدرسه رود که می‏ترسد خانه را پشت سر بگذارد.درواقع اصطلاح هراس از مدرسه از آنجا که خود ناشی از مسألهء

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۶)


دیگری است که منشأ آن وابستگی میان یکی از والدین و کودک و کشمکشهای ناشی از آن است اصطلاح‏ گمراه‏کننده‏ای است(کان و دیگران:۱۳۶۷ ص ۲۹).

۶-تمایز این دو مفهوم به‏”نیوکومب‏”برمی‏گردد:او سازگاری یک فرد در یک گروه را به ساختار میدان‏ اجتماعی که توسط مجموعه گروههای ارجاعی و تعلّقی تشکیل می‏گردد نسبت می‏دهد.در این میدان،نقش‏ گروههای ارجاعی اساسی است:گروه تعلّقی گروهی خواهد بود که خود به آن ارجاع می‏دهد حال به آن تعلّق داشته باشد یا نداشته باشد(مثلا یک گروه بازی در کوچه…)از نظر”نیوکومب‏”افکار فرد در سطح گسترده‏ای تابع گروههای‏ ارجاعی است:”وابستگی کمتر در گروه تعلّقی با گرایش و تعلّق به ارزشهای گروه ارجاعی همراه است‏”.

( Newcomb.al,1958 )

۷-مثلا چگونگی برنامه‏ریزی درسی معمول در آموزش و پرورش ابتدایی خود منبع بروز مشکلات تحصیلی‏ برای دانش‏آموز می‏باشد:سازماندهی فعالیّتهای کلاس-خصوصا در سال اول ابتدایی-کودک را خالی از هرگونه‏ شناخت فرض می‏کند.در صورتیکه کودکی که وارد مدرسه می‏شود می‏تواند منبع شناختی مناسبی برای برنامه‏ریزی‏ فعالیتهای کلاس باشد.در اینجا فرصت توضیح این مورد وجود ندارد فقط اشاره کنیم که این نظریه به نوعی کل فرایند برنامه‏ریزی درسی متداول را متغیّر می‏سازد.

۸-“مراحلی که فرد در آنها،متحمّل آشفتگیهای عاطفی می‏گردد عبارتند از:از شیر گرفتن،یادگیری آداب‏ تخلیه،ورود به مدرسه،تغییر در مدرسه،امتحانات ورودی(دانشگاهها)بلوغ،فراغ از تحصیل،عهده‏دار شدن شغل‏ یا تغییر شغل،تغییر محل اقامت،ازدواج،زایمان،یائسگی،بازنشستگی…مراحلی که طی آن لازم است افراد خود را با تغییر وضع یا تغییر روابط نسبت به دیگران هماهنگ سازند”(کان و دیگران:۱۳۶۷:۴۸)

۹-صفاتی چون تنبل،شلوغ،بی‏دقت،بی‏عرضه…و مقایسه کودک با کودک همسایه یا خانواده.اثرات‏ مخربی بر روحیه دانش‏آموز گذاشته و سازگاری او را با مدرسه مشکلتر می‏سازد.

۱۰-البته در مواردی سازگاری نوع اول می‏تواند وجود داشته باشد بدون اینکه سازگاری اجتماعی صورت‏ گیرد:مثلا دانش‏آموزان باهوش بهر بالا،کودکانی که ضعف بدنی دارند،دانش‏آموز تک فرزند یا دانش‏آموزی که‏ از نظر سنی با دیگر فرزندان خانواده فاصله زیادی دارد…می‏توانند سازگاری نوع اول را بخوبی انجام دهند،بدون‏ اینکه سازگاری اجتماعی مطلوبی داشته باشند.

۱۱-موارد اول و دوم به وسیلهء نگارنده مشاهده شده است.بقیه موارد از طریق معلمین ابتدایی مطرح‏ گردیده و توسط محمد آقایی دانشجوی علوم تربیتی گردآوری شده است.لازم به تذکر است که ما به هیچ‏وجه این‏ برخوردها را به عنوان تنها عامل برهم‏زنندهء زندگی مدرسه‏ای این دانش‏آموزان مطرح نمی‏کنیم،عوامل دیگر نیز می‏توانند در این ناسازگاری دخیل باشند؛اما آیا این مدرسه نیست که می‏باید موانع سازگاری تحصیلی دانش‏آموزان‏ را از میان بردارد؟

۱۲-عبارت بین گیومه بیانگر گفتارهای مربیان می‏باشد که نقل قول می‏شوند.

۱۳-آیا(پ)با تصویر پدر غایب همانندسازی نکرده و اقتدار پدری را در روابط خود با همسالان عملی‏ نمی‏سازد؟

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۷)


منابع:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) ۱۸-کان-نوستن،کارول:بیزاری از مدرسه(ترجمه حسن سلطانی‏فر)،مشهد آستان قدس رضوی،۱۳۶۷.

۱۹-یمنی محمد:”تحلیل مسائل آموزش و پرورش ابتدایی ایران‏”:سمپوزیوم جایگاه تربیت در آموزش و پرورش ابتدایی،تهران، حسینیه ارشاد،۱۲؟۱۳ آبان ۱۳۶۹.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۸)


پایان مقاله

برگهٔ قبلی 1 2

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا