کودک و دوره ابتدایی

تحلیلی بر ناسازگاری دانش آموزان در دوره ابتدایی

موفقیت تحصیلی کودکان در دوره آموزش ابتدایی از پیچیدگی‏ و پویای خاصی برخوردار است.”ناسازگاری‏”دانش‏آموزان باید در این پویایی خاص بررسی گردد.دیدگاههای متفاوتی دربارهء مفهوم‏ ناسازگاری تحصیلی دانش‏آموزان مطرح شده است بطوریکه می‏توان‏ یک نوع‏شناسی( Typologic )در مورد آن مطرح نمود.در مقاله‏ حاضر با تشخیص ناسازگاریهای منشی،نسبی و”طبیعی‏”از یکدیگر بر این فرض تأکید می‏گردد که سازماندهی موقعیت تحصیلی نیز می‏تواند از دو بعد نهادی و رفتاری منبع بروز ناسازگاریهای تحصیلی در نزد دانش‏آموزان باشد.

 

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » زمستان ۱۳۷۱ – شماره ۳۲ (از صفحه ۶۱ تا ۷۸)
عنوان مقاله: تحلیلی بر ناسازگاری دانش آموزان در دوره ابتدایی (۱۸ صفحه)
نویسنده : یمنی دوزی سرخابی، محمد
چکیده :
کلمات کلیدی :

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۱)


تحلیلی بر ناسازگاری دانش‏آموزان در دورهء ابتدایی

“غیر ممکن است که قضاوت صحیحی در مورد یک فرد بدست آورد اگر ساختار مسایلی‏ که زندگی در برابر او می‏گذارد و نقشی که این مسایل بر او تحمیل می‏کند شناخته نشوند.”

(آدلر،۱۹۵۴)

دکتر محمد یمنی‏دوزی سرخایی‏ استادیار گروه علوم تربیتی‏ دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
معرفی مقاله

موفقیت تحصیلی کودکان در دوره آموزش ابتدایی از پیچیدگی‏ و پویای خاصی برخوردار است.”ناسازگاری‏”دانش‏آموزان باید در این پویایی خاص بررسی گردد.دیدگاههای متفاوتی دربارهء مفهوم‏ ناسازگاری تحصیلی دانش‏آموزان مطرح شده است بطوریکه می‏توان‏ یک نوع‏شناسی( Typologic )در مورد آن مطرح نمود.در مقاله‏ حاضر با تشخیص ناسازگاریهای منشی،نسبی و”طبیعی‏”از یکدیگر بر این فرض تأکید می‏گردد که سازماندهی موقعیت تحصیلی نیز می‏تواند از دو بعد نهادی و رفتاری منبع بروز ناسازگاریهای تحصیلی در نزد دانش‏آموزان باشد.

آقای دکتر محمد یمنی عضو هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی‏ دانشگاه شهید بهشتی مقاله‏ای در این‏باره تهیه کرده و آنرا در اختیار فصلنامه قرار داده است که بدینوسیله از ایشان قدردانی می‏شود.

«فصلنامه»

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۲)


مقدمه

ناسازگاری کودکان در مدرسه،بحثهای زیادی را به خود اختصاص داده است و اغلب‏ برپایهء ویژگیهای شخصیّتی کودک توضیح داده شده است:اگر دانش‏آموزی سازگار است، یا به دلیل ویژگیهای شخص او و یا به دلیل موقعیّت خانوادگی او می‏باشد.به‏ندرت خود مدرسه زیر سؤال برده شده است.در صورتیکه مدرسه هم می‏تواند منبع بروز ناسازگاری‏ دانش‏آموزان در محیط مدرسه و در خارج از آن باشد.

ناسازگاری چیست؟چه مفهومی را در چهارچوب محیط آموزشی پیدا می‏کند؟چه‏ انواعی از ناسازگاریهای دانش‏آموزان را در دورهء ابتدایی می‏توان تشخیص داد؟آیا مدرسه‏ می‏تواند عامل ناسازگاری کودکان در مدرسه گردد؟مکانیسم آن چیست؟چه عللی را برای‏ آن می‏توان تشخیص داد؟

پس از تعریف سازگاری و ناسازگاری از جنبه‏های زیستی،روانی و اجتماعی،به‏ بررسی مفهوم ناسازگاری دانش‏آموزان در محیط آموزش خواهیم پرداخت.با استفاده از نوع‏شناسی‏”لایف‏”،ناسازگاریهای منشی،نسبی و طبیعی را از هم تشخیص داده‏ ( Leif,1983:407415 )،سعی خواهیم کرد نشان بدهیم که اگر فردیت کودک و ویژگیهای‏ خانوادگی-اجتماعی او عوامل ناسازگاری او در مدرسه هستند،مدرسهء ابتدایی نیز می‏تواند نقشی در این ناسازگاری داشته باشد.در این کار به نمونه‏های موردی از دانش‏آموزان اشاره‏ خواهیم کرد که ناسازگاری آنها،از برخورد نامناسب اولیای مدرسه ناشی شده یا از طریق‏ آن تشدید شده است.

در لغت‏نامهء دهخدا،سازگاری‏”موافقت در کار،حسن سلوک…”و در مقابل آن‏ ناسازگاری‏”بدسلوکی،بدرفتاری،سازگاری نکردن…”معنی شده است.مترادف این واژه، در زبانهای فرانسه و انگلیسی کلمه Adaptation ،است که-در زبان فرانسه-اسم موصوف از فعل Adapter ،از ریشه لاتین Aptare-ad به معنی‏”سازگار کردن در جهت…”می‏باشد. بنابراین واژه دربردارندهء غاییتی می‏باشد:سازگاری در راستای هدفی صورت می‏گیرد.

پس از استفادهء زیست‏شناختی از آن-که نظریهء داروین نمونه آشنایی از آن است- مفهوم سازگاری به زمینه‏های روان‏شناختی و جامعه شناختی گسترش یافت؛به طوری که‏ امروزه از سازگاری سه گانهء زیستی،روانی و اجتماعی فرد صحبت می‏شود.از جنبهء زیست‏شناختی،سازگاری عبارت است از”مجموعهء همبستگیهای درونی و بیرونی(روابط موجود زنده با محیط)که سبب می‏شوند موجود زنده به صورتی خاص،در یک فضای‏ مشخص زندگی کرده،در آنجا به پایداری نوعی که به آن تعلق دارد کمک نماید” ( Ch.Bocquet,:239-242 ).

“پیاژه‏”سازگاری را به مانند تعادل بین یک دورهء جذب( Cycle d’assimilation ) و یک دورهء همانندسازی( Cycle d’accomodstior )دانسته و آنرا به عنوان مفهوم کلیدی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۳)


نظریه رشد کارکردهای شناختی خود مطرح می‏کند( J.piaget,1967 )

سازگاری اجتماعی نیز عبارت از مکانیسمهایی است که توسط آنها یک فرد توانایی‏ تعلّق به یک گروه را پیدا کند.بنابراین لازمهء سازگاری اجتماعی،بروز تغییراتی در فرد بوده و لازمهء آن یکپارچگی( Integration )-مکانیسهایی که توسط آنها،گروه یک عضو جدید را می‏پذیرد-فرد و گروهی می‏باشد.به نظر”ریموند بودون‏”برای اینکه سازگاری‏ اجتماعی فرد عملی باشد لازم است که:

۱-افکار و برخوردهای( Attitudes )گروه در تضاد با افکار و برخوردهای فرد که‏ مشخص‏کنندهء تعلق او به گروه دیگر است نباشد؛

۲-افکار و برخوردهای گروه در تضاد با برخوردهای عمقی فرد نباشد به طوری که‏ سیستم ارزشی مرتبط با شخصیّت او را دچار مشکل سازد.

( Raymond Boudon:245-246 )

مطالب فوق،راه را برای روشن شدن مفهوم ناسازگاری( Inadaptation )هموار می‏سازد: ناسازگاری در جهت عکس سازگاری قرار می‏گیرد و نسبت به آن‏”سنجیده‏”می‏شود،به‏ همان صورت که غیر طبیعی( Anormal )نسبت به طبیعی( Normal )و طبیعی بودن‏ ( Normalite )از طریق عمومیّت( Generalite? )سنجیده می‏شود.۱

سازگاری و ناسازگاری دانش‏آموزان در دورهء ابتدایی

سازگاری دانش‏آموزان و به دنبال آن،ناسازگاری آنها،بدون توجه به فرد،محیط اجتماعی،خانوادگی و مدرسه،معنی دقیقی نخواهد داشت.هرگونه توضیحی از ناسازگاری‏ دانش‏آموزان در مدرسه،بدون در نظر گرفتن کلیّت تعامل این عوامل،یک توضیح ناقص‏ خواهد بود.

سازگاری کودک در مدرسه را می‏توان به صورت زیر تعریف کرد:مجموعه‏ واکنشهایی که توسط آن،یک دانش‏آموز ساختار رفتار خود را برای پاسخی موزون به‏ شرایط محیط جدید(مدرسه)و به فعالیّتهایی که آن محیط از دانش‏آموزا خواهد خواست، تغییر دهد.بنابراین هر عامل یا عواملی که این پاسخگویی را در این محیط جدید دچار مشکل کند،زمینه‏ای برای ناسازگاری او در این محیط فراهم خواهد ساخت.بدین ترتیب‏ ضوابط سازگاری مدرسه‏ای دانش‏آموزباید در این محیط جدید و فعّالیتهای مطرح در آن‏ جستجو گردد.دانش‏آموزی که بتواند به این ضوابط(اجرای برنامه‏ای مشخص قبول قواعد انظباتی خاص،رعایت قاعده بندی مطرح در روابط انسانی درون مدرسه‏ای…)پاسخ مثبت‏ دهد.”طبیعی‏”و”سازگار”قلمداد خواهد شد.

سازگاری دانش‏آموز در مدرسه نسبت به عمومیّت رفتارها و قواعد مدرسه‏ای سنجیده

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۴)


خواهد شد.تعریفی که‏”لافون‏”از ناسازگاری جوانان می‏دهد در مورد دانش‏آموزان دورهء ابتدایی نیز می‏تواند بیان گردد:”گاهی به جوانی ناسازگار گفته می‏شود که اختلالات، کاستیهای استعدادی،ضعف کارایی عمومی او،همچنین اشکالات منشی وی،سبب می‏شود که در حاشیه یا در ستیزهء مداوم با واقعیتها یا تقاضاهای پیرامونی متناسب با سن و ریشه‏ اجتماعی مربوطه قرار گیرد.گاهی نیز به جوانی اطلاق می‏شود که استعدادهاو کارایی او کافی بوده،منش او طبیعی ولی از محیطی رنج می‏برد که با نیازهای بدنی،عاطفی،فکری و معنوی( Spirituel )او مطابقت ندارد.و بالاخره گاهی هم به جوانی ناسازگار گفته می‏شود که‏ با داشتن نقص فردی،در یک محیط نامناسب زندگی کند( R.LAFON,1950 ).

بنابراین ناسازگاری دانش‏آموز می‏تواند مربوط به خود وی،مربوط به محیط اجتماعی،خانوادگی و مربوط به محیط مدرسه باشد.می‏توان به عنوان تفکر اوّلیه بیان نمود که ناسازگاری کودک در مدرسه در موارد زیر مشاهده خواهد شد:

-ناتوانی دانش‏آموز در موفقیّت تحصیلی در زمان قانونی،

-ناتوانی دانش‏آموز در عدم موفقیّت در یک یا همهء فعالیتهای یادگیری اولیه: خواندن،نوشتن و حساب کردن؛

-ناتوانی دانش‏آموز در پاسخگویی به انتظارات ارتباط یافته مدرسه-خانواده.

این ناسازگاریها می‏توانند منشی( Caracte?rielle )،نسبی( Relative )،و طبیعی( Normal ) باشند.

الف-ناسازگاری منشی-“دانیل لاگاش‏”به صورت زیر این ناسازگاری را تعریف می‏کند: به کودک یا نوجوانی ناسازگار گفته خواهد شد که ناکافی بودن استعدادهای او یا نقایص‏ منشی او،او را در ستیزهء مداوم با واقعیتها و تقاضاهای پیرامون متناسب با سن و محیط اجتماعی کودک یا نوجوان قرار دهد( in,leif:411 ).

براین مبنا،”بوتونیه‏”سه گروه از ناسازگاری منشی را تشخیص می‏دهد.

( JF.Boutonnier.in H.pieron,40:ch3 )

۱-کودکان مریض:در اینجا منظور بیماریهای متداول و زودگذر کودک نمی‏باشد بلکه بیماریهایی موردنظر است که به دلیل تداوم،وضعیت جدیدی را برای دانش‏آموز ایجاد می‏کند(مانند اختلالات تنفسی مزمن،ناراحتیهای قلبی و رماتیسمی)یا بیماریهایی که از طریق اختلالات منشی ایجاد شده و رفتارهای تربیتی خاصی را در مورد آنها لازم می‏دارد. (صرع،التهاب مخ،بیماریهای روانی-روان‏پریش و روان‏نژندی…)

۲-کودکان ناقص:در این گروه،دانش‏آموزانی موردنظرند که دارای نقایص جزئی‏ (ضعف بینایی،شنوایی)و نقصهای حسی(کوری-کری)یا حرکتی هستند.از نظر ذهنی نیز می‏توان کودکان باهوش بهر پائین(که نیازمند مدارس خاص هستند)و کودکان عقب‏ماندهء

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۵)


ذهنی عمیق که آموزش‏پذیر نیستند را از هم تشخیص داد.

۳-دانش‏آموزانی که مسایل منشی دارند.فرقی که این گروه با دو گروه قبلی دارد اینست که در اینجا محرومیت نتیجه ناسازگاری است(به دلیل غیر قابل تحمل بودن،این‏ دانش‏آموزان در گروه بچه‏ها به خوبی پذیرفته نشده یا حتی طرد می‏شوند)در صورتیکه در دو گروه قبلی محرومیّت علت ناسازگاری می‏باشد(نقایص سبب ناسازگاری-دانش‏آموز می‏گردد).در هر صورت این تمایز نسبی بوده و ناسازگاری به یک صورت انجام می‏گیرد و امکان اینکه رفتارهای غیر اجتماعی(قطع رابطه دانش‏آموز با گروه)و ضد اجتماعی‏ (دانش‏آموز مبادرت به رفتارهای جبرانی نماید به طوری که او را از دیگران متمایز سازد) پدید آید وجود دارد.

با استفاده از مفهوم منش می‏توان اختلالات عاطفی(پرهیجانی،تحریک‏پذیری کم)، اختلالات مربوط به اراده(بی‏تفاوتی،بی‏ثباتی…)را تشخیص داد.”بوتینه‏”تصریح می‏کند که این اختلالات منشی رفتارهایی هستند که می‏توان آنها را با ارتباط به موقعیّتهایی که‏ دانش‏آموز در آن یافت می‏شود تعریف نمود:( P.910 ):عصیان بر هر نوع اقتدار یا حتی در برابر هر نوع نصیحت به شکل عصیان آشکار یا مقاومت منفعل،رد هر نوع تلاش‏ (مخالفت)،اقتدارگرایی ظالمانه برعلیه خانواده یا دوستان(رفتار استبدادی،رهبری‏ گروههای جوانان بزهکار)،یا برعکس ترس ناگهانی در برابر کوچکترین سرزنش،اطاعت‏ گسترده و نامحدود از افراد قویتر(وابستگی،تلقین‏پذیری)پنهان‏کاری در روابط اجتماعی‏ (خجالتی بودن،خاموش بودن).

البته باید اشاره کرد که دانش‏آموزان با ویژگیهای بالا در شرایط معمولی نمی‏توانند خود را با زندگی مدرسه‏ای سازگار سازند و باید اقدامات خاص و کلاسهای ویژه‏ای برای‏ آنها در نظر گرفت.برخی از این کلاسها می‏توانند حالت انتقالی برای ورود به مدارس عادی‏ باشند.۲اما قبلا لازم است که این قبیل کودکان قبل از ورود به دورهء ابتدایی یا در جریان‏ تحصیل تشخیص داده شوند.

ب-ناسازگاری نسبی-دانش‏آموزانی که در این رده قرار می‏گیرند که به دلیل ویژگیهای‏ خاص خود که می‏توانند ناشی از موقعیتهای اجتماعی،خانوادگی و آموزشی باشند،لازم‏ است که تحت نظر مربیان باشند.بدون اینکه کلاسهای ویژه‏ای برای آنها ترتیب داده شود. “موریس دبس‏”با در نظر گرفتن این نوع ناسازگاری به عنوان “درد تحصیلی‏”آنرا به صورت‏ زیر تعریف می‏کند.در این ناسازگاری کودک خود را”به دلیل برخورد با مشکلاتی،در موقعیّت دشواری پیدا می‏کند.این حالت به صورت یک رفتار انزوا طلبی یا رفتار اعتراضی‏ بروز کرده و اکثرا با کاهش و نامنظم بودن بازده تحصیلی توأم می‏باشد.”

( M.Debesse:1167 ).

دلایلی که سبب می‏شوند دانش‏آموز خود را در موقعیّت دشواری پیدا کند،خانوادگی،

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۶)


فردی،اجتماعی و آموزشی هستند.

۱-دلایل خانوادگی-سطح فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی خانوادهء کودک تأثیر زیادی‏ در شروع و تداوم‏”طبیعی‏”تحصیلات دانش‏آموز خواهد داشت:بی‏سوادی و عدم آگاهی‏ ناشی از آن،پرجمعیت بودن خانواده‏۳اعتیاد،بی‏ثباتی عاطفی در خانواده،طلاق…همه از جمله عوامل برهم زننده عبور طبیعی دانش‏آموز از خانه به مدرسه و تداوم موزون فعالّیتهای‏ تحصیلی او می‏باشد.پایین بودن وضعیت اقتصادی خانواده و فقر ناشی از آن نیز به صورتی‏ حادتر می‏توانند روند تحصیلی دانش‏آموز را با مشکل مواجه سازد:نیاز به درآمد ناشی از کار در سنین پایین و خستگی ناشی از آن در محیط مدرسه نهایتا ترک تحصیل دانش‏آموز را به بار می‏آورد۴.یک دانش‏آموز رنجور،مبتلا به سوء تغذیه،خسته،در انجام فعالّتهای‏ کلاسی ناتوان خواهد بود و چه بسا با یک نگرش یک بعدی از سوی اولیاء مدرسه،در زمرهء دانش‏آموز”تنبل‏”،”بی‏استعداد”قرار خواهد گرفت.در این موارد نگرش درمانی باید بر پایهء جستجوی علل ناسازگاری دانش‏آموزان باشد به عنوان مثال،بی‏دقّتی،همچون برخی‏ حالات مشکل‏ساز دانش‏آموز،پدیده‏ای بدون دلیل نیست.موقعیّت دانش‏آموز در بطن‏ خانواده نیز در روند مطلوب یا دشوار جریان تحصیلی او از اهمیّت خاصّی برخوردار است: کودک یتیم،فرزندخوانده،تک‏فرزند،وجود نامادری یا ناپدری،ترتیب و فاصله تولد بچه‏ها در یک خانواده…همه در نقشی که دانش‏آموز در محیط مدرسه ایفا خواهد کرد تأثیر خواهند داشت.

برخی از رفتارهای والدین که سبب مسأله‏دار شدن زندگی تحصیلی کودک می‏شوند عبارتند از:

-بی‏تفاوتی نسبت به فرزند

-اضطراب و پریشانی والدین که در ایجاد احساس عدم امنیت نزد کودک مؤثر می‏باشد.روانپزشکان کودک نشان داده‏اند که خیلی از اختلالات تحصیلی کودکان، به عنوان واکنشهای کودک به برخوردهای روانژندی( Nevrotiques )والدین قابل‏ فهم هستند( P.Luquet j,Rouart;chiland.c;,in Caglar:21 )

-حمایت و محبت بیش از حد نسبت به کودک،سبب عدم بلوغ عاطفی کودک می‏شود و سازگاری او را با محیطهای غیر از محیط اولیه مشکل می‏سازد۵.

-بی‏ثباتی روابط زن و شوهر که خود می‏تواند واکنش فرار از مدرسه را در جهت‏ اقدامی برای دفاع از گسستگی روابط خانوادگی،در نزد دانش‏آموز ایجاد کند.

-طرد عاطفی کودک که‏”سبب ایجاد اختلالات در دقت و اشتها،بی‏ثباتی،انزوا، غوطه‏ور شدن در تخیلات در نزد کودک می‏گردد”( H.Caglar,1983;20 ).

محیط خانوادگی با اثری که بر روی رشد روانی-عاطفی کودک و بر روی‏ انگیزشهای او به تحصیل می‏گذارد تأثیر تعیین‏کننده‏ای در سرنوشت تحصیلی او دارد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۷)


برحسب تحقیقات انجام گرفته،محیط خانوادگی،عنصری است که به صورت تعیین‏کننده بر روی وضعیّت تحصیلی کودکان تأثیر می‏گذارد.( A.JAdoulle,1951;142-174 ).

-تقاضاهای افراطی پدر و مادر از کودکان در مورد آینده تحصیلی و شغلی آنها گاهی‏ اثرات مخرّبی بر عملکرد تحصیلی دانش‏آموزان دارد.برخی از پدر و مادران تمایل دارند که کودکان آنها موقعیّتی بالاتر از موقعیت خود بدست آورند،موقعیّتی که خود آنها نتوانسته‏اند بدست آورند.این نوع تقاضا،از طریق فشار بر روی کودکان در بالا بردن نتایج‏ خود انجام می‏گیرد به طوریکه جایی برای بروز تمایلات و قابلیتهای بلقوّه کودکان باقی‏ نمی‏گذارد:نتیجه اینکه دانش‏آموز از آنچه از او خواسته می‏شود تا دوست داشته باشد، وحشت پیدا می‏کند”قبل از اینکه در خانه،تحت نظر والدین،به مطالعهء اجباری بپردازد، کودک با بی‏دقتی در مدرسه،انتقام خود را می‏گیرد.نتیجتا عادات عدم صداقت و تزویر در نزد کودک رشد می‏کند”( Jadoulle:172 )کودک با انتخاب علامت‏”عدم توانایی‏ یادگیری‏”به صورتی نمادی به والدین خود اعتراض می‏کند و در عین حال از طریق کسب‏ نمرات پایین،به مأیوس کردن آنها می‏پردازد.مسألهء اساسی در اینجا،همانطوریکه‏ “جادول‏”اشاره می‏کند،این است که والدین می‏خواهند”کودکی‏”کودک خود را از بین ببرند و واکنشهای کودک مقاومت طبیعی در برابر ایچنین تجاوزی است( P.172 ).

مدرسه رسالتی که در این زمینه دارد،درک رفتارهای دانش‏آموز و اصلاح آنها از طریق ارتباط با والدین او می‏باشد.زیرا که در مدرسه است که این واکنشها ایجاد می‏شود.

۲-دلایل فردی-یک دانش‏آموز می‏تواند به جهت ویژگیهای خاص فیزیکی،روانی و اجتماعی خود،در سازگاری مدرسه‏ای خود با مشکل مواجه گردد.در این مورد در بخش‏ مربوط به ناسازگاری منشی صحبت شد.

۳-دلایل آموزشی-در هنگام ورود به دورهء ابتدایی،کودک باید به دو تقاضای‏ اساسی و جدید پاسخ دهد:

۱-تقاضای یادگیری

۲-تقاضا در مورد جدایی از محیط خانواده و جذب در گروه همسالان.

اتفاق می‏افتد که دانش‏آموز به این دو تقاضا نمی‏تواند پاسخی موزون بدهد.

۱-شروع بد مدرسه که می‏تواند از یک برخورد”اصلاحی ساده‏”اولیای مدرسه(برخورد دستوری،استفاده از الفاظ زشت…)ناشی شود،عدم توجه به تواناییها و شناختهای‏ اوّلیه و قبل از مدرسه‏ای کودک،محیط خشک و خالی از زمینه‏های نشاطآور لازم برای‏ کودک…از جمله مواردی هستند که سبب می‏شوند سازگاری تحصیلی کودک با مشکل‏ روبرو شود.

۲-جدایی از محیط خانواده و به دنبال آن جذب در گروه همسالان،نیازمند برنامه‏های‏ مشخص در این زمینه می‏باشد.هر کودکی تاریخ خاص خود را دارد و مدرسه بدون

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۸)


شناخت آن نمی‏تواند زمینه‏های مساعدی برای تشکیل گروه همسال سالم،در محیط مدرسه ایجاد کند:توجه به درس تربیت بدنی و گروههای تعلیقی و ارجاعی کودکان،در ایجاد این زمینه‏ها مهم می‏باشند۶.

دوران تحصیلی ابتدایی،تنها در یادگیری خواندن،نوشتن،حساب کردن و کلا آماده سازی کودک برای زندگی در جامعه خلاصه نمی‏شود.این دوران-به مانند دیگر دوران تحصیلی-خود سازندهء اشکال بدیع زندگی اجتماعی هستند(ارتباطات کلاسی،گروههای‏ بازی،گروههای همسال در خارج از مدرسه هرکدام با کارکردهای متفاوت).محیط آموزشی با عدم توجه به جنبه‏های فردی و اجتماعی کودک اجتماعی-آموزشی می‏تواند منبع بروز ناهماهنگی زندگی تحصیلی دانش‏آموز باشد۷.

لازم به ذکر است که اختلالاتی که در اثر عوامل ذکر شده در نزد دانش‏آموز پدید می‏آیند،اغلب ناگهانی نیستند؛بلکه علایم تشخیص در مورد پیدایش آنها وجود دارد. به شرط اینکه نیروی انسانی آگاه برای شناسایی آنها وجود داشته باشد.

ج-ناسازگاری طبیعی-ورود به مدرسهء ابتدایی،برای کودک،یک حادثه است(محمد یمنی:۱۳۶۹).برای برخی از محقّقین،این ورود جزء مراحل‏”بحرانی‏”زندگی فرد می‏باشد۸.

برای گذر راحتتر از این مرحله،همیاری اولیای مدرسه الزامی است تا کودک را در این تلاش برای‏”بازجامعه پذیری‏”یاری دهند.

اگر این تلاش با موفقیت توأم نباشد،کودک با دشواریهایی در جریان تحصیل خود روبرو خواهد شد که‏”لایف‏”و”دلای‏”آنرا”ناسازگاری طبیعی‏”می‏نامند

( J.Leig.J.Delay,1983:414-415 )

ناسازگاری طبیعی چیست؟زمانی ناسازگاری کودک طبیعی گفته می‏شود که او در موقعیتی قرار گیرد که تقاضاهای جدیدی از او انتظار رود.پاسخگویی به آن تقاضاها به‏ تلاش نه چندان آسان دانش‏آموز نیاز دارد.

کودک با جدایی از خانواده تبدیل به‏”دانش‏آموز”می‏گردد.این تبدیل در مدرسه‏ صورت می‏گیرد.مدرسه با داشتن ضوابط و قواعد خاص و مطرح ساختن تقاضاهای خاص‏ به نوعی خود را بر کودک‏”تحمیل‏”می‏کند.هرچند که این تحمیل لازم است ولی پذیرش یا رد آن به چگونگی ارائهء آن وابسته است.این تحمیل از چند جنبه قابل بررسی است:

۱-فعّالیت کودک در مدرسه برنامه‏ای می‏گردد:او باید کارهای‏”مدرسه‏ای‏”خود را در زمان مشخصی انجام دهد:ساعت خاص ورود به مدرسه،بازی در ساعاتی خاص،خروج از مدرسه در زمان معین…این ویژگی مدرسه،آهنگ برنامه‏ای کودک را در خانواده، دستخوش تغییر می‏کند:ساعات خواب،غذا خوردن،بازی کردن…تغییر می‏یابد:کودک از یک موقعیّتی که برطبق برنامه‏های شخصی تنظیم می‏شود به موقعیتی وارد می‏شود که دارای

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۶۹)


برنامه‏های سازماندهی شده است:ناسازگاری او در مدرسه‏”طبیعی‏”خواهد بود اگر نسبت به‏ خصوصیات قبلی او سنجیده شود.

۲-فعالیّتهای مدرسه‏ای سازماندهی شده‏اند:نظم و ترتیب در یادگیری دروس،رفتارهای‏ انظباتی در مدرسه،تکالیف شب و…برای دانش‏آموز جدید هستند،غالبا دانش‏آموز علنا توان مخالفت با آنها را ندارد ولی می‏تواند عملا اینکار را انجام دهد.”شلوغی‏”در کلاس، مزاحمت برای هم‏تختی،ترس از مدرسه،فرار از مدرسه…رفتارهایی هستند که می‏توانند نشانگر مخالفت عملی دانش‏آموز نسبت به فعالیّتهای مدرسه‏ای باشند.

۳-دانش‏آموز باید از جمع اطاعت کند؛اگرچه آنرا نپذیرد.برای اینکه نزد کودک‏ سازگاری با زندگی تحصیلی ایجاد شود،لازم است که ابتدا نزد او یک قدرت سازگاری جدید در روابط با اطرافیان بوجود آید.”لافون‏”نشان داده است که پذیرش یا عدم پذیرش بقیه افراد و یکپارچه شدن با آنها به چگونگی ساختارهای اجتماعی فرد مربوط است( Lafon:op.cit )

۴-دانش‏آموزان تحت طبقه بندی خاصی قرار می‏گیرند.این طبقه بندی شناختی(از طریق‏ نمره)و عاطفی(از طریق تمایزی که معلم بین دانش‏آموزان قایل می‏شود)است.کودک‏ نسبت به کودک دیگر سنجیده می‏شود و برپایه آن ارزشگذاری می‏شود.این حالت قبلا در خانواده وجود نداشته است(یا حد اقل به این صورت وجود نداشته است).

۵-در مدرسه زبان به عنوان یک وسیلهء ارتباطی،در اولویت قرار می‏گیرد.و آن دسته‏ از کودکانی از این وسیله به صورتی مطلوب بهره می‏برند که می‏توانند آنرا درک کنند.و اینجاست که تمایز بین جریان ارتباطی دانش‏آموز و جریان ارتباطی مدرسه سازگاری او را با محیط مدرسه دشوار می‏سازد.

۶-در فعالیتهای اساسی کودک گسستگی ایجاد می‏شود(بازی،حرکت،خواب…).نتیجهء این گسستگی ناهمخوانی بین زندگی قبل و بعد مدرسه‏ای آنها است.

مدرسه با چنین ویژگیها،محیطی‏”غیر طبیعی‏”برای کودک است که پس از ورود کودک به مدرسه و از طریق او،این ویژگیها،سبب تغییراتی برگشتی در رفتارهای خانواده‏ نسبت به کودک دانش‏آموز می‏شود:

۱-از این پس آنچه دانش‏آموز در خانه انجام خواهد داد،نسبت به هنجارهای مدرسه‏ای‏ ملاحظه خواهد شد.توجهات والدین بیشتر به فعّالیتهای درسی دانش‏آموزان معطوف خواهد شد.

۲-تمجید و تشویق والدین از کودک،باتوجه به عملکرد تحصیلی او صورت خواهد گرفت. کودک موفق دانش‏آموزی خواهد بود که نمرهء بالا بیاورد،و کسب نمرات پایین سببب‏ واکنشهایی از طرف والدین خواد شد۹که نهایتا به خرد کردن آنهایی که‏”موفق‏”نمی‏شوند منجر خواهد شد:دانش‏آموز”ناموفق‏”هم واکنشهای تنبیهی مدرسه را متحمل خواهد شد، هم انتقادات و برخوردهای تنبیهی والدین را.و این نوعی همخوانی و اتحاد مدرسه با خانواده در

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۲ (صفحه ۷۰)


برخورد با دانش‏آموز”ناموفق‏”است.

باتوجه به مطالب فوق می‏توان گفت که کودک پس از ورود به مدرسه در برابر دو موقعیت جدید قرار می‏گیرد.

۱-مدرسه به عنوان محیطی جدید

۲-تغییرات رفتاری خانواده نسبت به دانش‏آموز به عنوان یک موقعیت جدید.

که در مورد اول سازگاری دانش‏آموز در مدرسه نیازمند سازگاری دوگانه‏ای است:

-سازگاری با فعّالیتهای مدرسه

-سازگاری با گروه کلاسی-که نوعی سازگاری اجتماعی است.

برای اینکه دانش‏آموز،سازگار باشد.لازم است که این دو سازگاری توأما۱۰وجود داشته‏ باشد در غیر اینصورت فعّالیتهای تحصیلی دانش‏آموز با مشکل مواجه خواهد شد.

1 2برگهٔ بعدی

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا