«مشق شب» ابزاری ارتباطی بین دانشآموز، والدین و اولیای مدرسه بوده است. اگر بخواهیم بدون پیشداوری و قضاوت فلسفه وجودی «مشق شب» را بررسی و تحلیل کنیم این توصیف بهترین است که بگوییم وسیله ارتباطی است بنابراین چه عنوان آن «مشق شب» باشد چه عنوان دیگری به آن بدهیم باید وسیله ارتباط بین دانشآموز، والدین و اولیای مدرسه را حفظ کنیم. بنده نیز تا این اندازه که «مشق شب» وسیله ارتباط والدین با مدرسه است با وجود و انجام آن موافق هستم. اما پرسش این است که چه زمانی «مشق شب» موجب بروز بحران شده و حالتی خطرناک به خود میگیرد که سیستم آموزشی ما تصمیم به حذف یا کاهش آن میگیرد. در پاسخ به این پرسش باید گفت آن زمانی «مشق شب» حالت خطرناک به خود میگیرد که ابزاری آسیبزننده در دست والدین دارای وسواسهای خاص نظیر «کاملطلبی» میشود. والدینی که گاه ممکن است حتی تحصیلات کافی نداشته باشند یا درک درستی از وضعیت آموزش و شیوه یادگیری یا استعدادهای فرزند خود ندارند. به عبارت دیگر وزیر آموزش و پرورش نیز که مدتی قبل خواهان حذف «مشق شب» از مدارس شد متوجه آن بخش خطرناک و بحرانزای این ابزار شده بود. بخشی که با آن والدین تصور میکنند این «مشق شب» است که فرزندشان را به موجودی خارقالعاده در جامعه تبدیل میکند یا از او یک نابغه میسازد. بنابراین «مشق شب» از این منظر آسیبهای بسیار زیادی دارد و نقاط منفی آن بیش از تاثیرات مثبت آن ارزیابی میشود. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم میبینیم که والدین با «مشق شب» به دستیار آموزشی تبدیل شدهاند در حالی که آنها باید رابطه عاطفی با فرزند خود را در دستور کار داشته باشند. به بیانی ساده باید بر این نکته تاکید کنم که آسیبهای «مشق شب» طیف متنوعی است ازجمله بروز رفتارهای «شبهبیشفعالانه» در کودکان و دانشآموزان یا بروز اختلالات یادگیری که به سبب مداخله والدینی رخ داده است که به زبان عامیانه باید گفت کاربلد نیستند و موجب ایجاد فشارهای روانی به فرزند خود شدهاند. این تحلیلی فارغ از جانبداری است.
اما آنچه نباید از آن غافل شد این است که با حذف «مشق شب» ارتباط والدین با فرزند و اولیای مدرسه چگونه حفظ میشود؟ حفظ این ارتباط نباید به قیمتی تمام شود که در آن مادر عاطفی دانشآموز ما به یک معلم یا دستیار آموزشی تبدیل شود. اما فارغ از این بحث نیز باید مراقب آسیبی دیگر باشیم.البته باید دغدغه علما را جدی گرفت و انتقاد آنها را از منظری دیگر مورد توجه قرارداد، اما جدای از آن والدین باید به این نکته حساس باشند که چه سازمانها و موسساتی از وسواسها و نگرانیهای آنها سود میبرند؟ وقتی والدینی داشته باشیم که به کودک و استعداد او نگاهی خاص دارند و میخواهند از او یک نابغه یا موجود خارقالعاده بیافرینند طبعا از این فرصت عدهای سوءاستفاده میکنند و برای عملی کردن چنین خواستهای نقشه طراحی میکنند و مبالغ آنچنانی مطالبه میکنند. ما باید این دو مبحث را از هم تفکیک کنیم یعنی موضوع «مشق شب» به عنوان یک وسیله ارتباطی بین مثلث دانشآموز، والدین و مدرسه و موضوع «مشق شب» به عنوان یک وسیله درآمدزایی برای گروههایی خاص. ما باید بتوانیم به راهحل بینابین برسیم. تلاش ما در گام نخست باید حفظ رابطه والدین با اولیای مدرسه باشد و باید از آنها مراقبت کنیم تا از نقش خود یعنی پدر و مادر بودن فاصله نگیرند و به دستیاران آموزشی تبدیل نشوند. اعتماد
