در باره معلم

معلم هست اما کم است

احتمالا کمتر کسی باشد که دهه۷۰ را درک کرده باشد اما سیاست‌های جمعیتی مبتنی بر شعارِ «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از ذهنش پاک شده باشد. این سیاست نشان از اتخاذ رویکردی جدید و جدی در ارتباط با توسعه داشت و بخشی از یک مجموعه سیاست‌ها بود که در دوران پساجنگ با هدف ایجاد جهش اقتصادی و رفع محرومیت در کشور بنیان نهاده شد. اینکه این سیاست‌ها واجد چه ایرادهایی بود و نتایج آن چه شد، خارج از موضوع این یادداشت است اما ملموس‌ترین دستاورد آن در حوزه آموزش و پرورش را چند سال بعد هنگامی مشاهده کردیم که مسئولان با شعف و افتخار از تک شیفته شدن مدارس کشور در اکثر شهرها و روستاها خبر دادند و این موضوع را به لیست دستاوردهای دوران مدیریت خود اضافه کردند.

این اتفاق البته با اما و اگرها و غل و غش‌هایی همراه بود و به‌عنوان مثال فشرده کردن اجباری کلاس‌های درس و ادغام دانش‌آموزان با هدف کاهش تعداد کلاس و نیاز به معلم کمتر، آسیب زیادی به کیفیت تدریس وارد آورد و از آن طرف مسئولان را متقاعد کرد که فعلا نیازی به گرفتن ردیف‌های استخدامی برای به کارگیری معلمان جدید نیست، اما در مجموع نمی‌توان انکار کرد که برونداد سیاست‌های جمعیتی تأثیر مثبتی در کیفیت آموزشی بر جای نهاد و به دوران مدارس دو شیفته و سه شیفته پایان داد. تا جایی‌که ما با مدارسی روبه‌رو شدیم که اغلب تک شیفت بودند و تقریبا از معلم کافی هم برخوردار اما آمار دانش‌آموزان حاضر در هر کلاس نسبتا بالاست.

به‌هر حال از سال ۹۲ به بعد هم با روی کار آمدن دولت روحانی، به درستی به فقدان ساماندهی مناسب نیروی انسانی و پایین بودن کارآمدی آن اشاره می‌شد، اما راه‌حل نهایی آن چیزی نبود که انتظار می‌رفت. به‌عبارت دیگر ماحصل تحلیل‌ها باید به سمت و سویی می‌رفت که هم کیفیت و کارآمدی نیروی انسانی را پوشش دهد و هم به کمیت و کمبود نیرو بپردازد. اما آنچه در عمل شاهد بودیم، رویکردهای به‌شدت انقباضی بود که صرفه‌جویی و کم شدن هزینه‌های کلی کشور را تا حد زیادی به آموزش و پرورش تحمیل‌کرد.

از این دوره به بعد کاهش درآمدهای کلی کشور باعث برجسته شدن نقش وزرا در دفاع از بودجه مجموعه تحت مدیریت خود شد و در آموزش و پرورش به‌دلیل ضعف کلی مدیران در قدرت چانه‌زنی و لابیگری آنها، روزبه‌روز شاهد لاغر شدن این نهاد و کاهش ملزومات مورد نیاز آن چه در بودجه کلی و چه در اختصاص ردیف‌های استخدامی بودیم و در نتیجه به نقطه‌ای رسیدیم که برخلاف قانون اساسی در مدارس دولتی هم شاهد اجباری شدن پرداخت‌های مردمی باشیم.

نجات بهرامی ـ کارشناس مسائل آموزشی

کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا