پایاننامهنویسان چه کسانی هستند؟

بررسی پایاننامهنویسی به عنوان یک پدیده اجتماعی چند وجهی
«پایاننامهنویسی» به بیان ساده به نوشتن تمام یا بخشی از پایاننامه دانشجویان توسط افراد یا مؤسسات مشخص به ازای دریافت پول گفته میشود. پایاننامهنویسی، پدیدهای است که همهجا و همیشه بوده ولی از سالهای میانی دهه ۱۳۸۰در ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته و از اوایل دهه ۱۳۹۰به نحوی گسترده به آن پرداخته میشود. تا قبل از دهه ۹۰ تخلفات در حوزه مقالات عمدتاً تحت عنوان سرقت علمی مطرح بود و مقوله پایاننامهنویسی هم ذیل آن مطرح میشد؛ ولی با گسترش پدیده پایاننامهنویسی و مسائل مختلف پیرامون آن، برخی محققان این پدیده را به صورت مستقل بررسی کردند. دکتر عباس کاظمی، عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی از جمله آنهاست. او در نشست مجازی با عنوان «پدیده پایاننامهنویسی، سیاستگذاریها و شرایط امکان» که با حضور معاون آموزشی وزیر علوم برگزار شد، یافتههای پژوهشهای پنجساله خود را در زمینه پدیده پایاننامهنویسی ارائه کرد. دکتر کاظمی که از سال ۹۵به مطالعه در زمینه پایاننامهنویسی مشغول است، حاصل این بررسی را در گزارشی سیاستی مشتمل بر راهکارهای عملی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای مقابله با این پدیده نوشته است.
وی معتقد است که پایاننامهنویسی به عنوان یک پدیده اجتماعی چندوجهی، به سادگی با نصیحت یا قانونگذاری برطرف نمیشود و میگوید: در سالهای اخیر بخشی از نتایج کار خود را در مطبوعات ارائه و سعی کردهام آن را به عنوان یک مسأله اجتماعی مطرح کنم. در سالهای ۹۵،۹۶ که مطبوعات بهطور گسترده به این موضوع میپرداختند، بیشتر پایاننامهنویسها را محکوم میکردند تا دانشجویانی که نوشتن پایاننامههای خود را به این افراد یا مؤسسات محول میکنند و استادانی که بر اساس این پایاننامهها نمره میدهند.
این تحقیقات را از همان سال۹۵با بررسی این که مشکل از کجاست، آغاز کردم و برای فهم این داستان سراغ پایاننامهنویسها رفتم و در مصاحبه با تعدادی از این افراد، به «پرولتاریای پژوهشی» جدیدی رسیدم. در واقع دیدم مشکل پایاننامهنویسها نیستند. در ادامه سراغ برونسپاران پایاننامهها یعنی دانشجویان رفتم تا ببینم چرا به این راه غیر اخلاقی متوسل شده اند. با ۳۰پایاننامهنویس و ۳۱دانشجوی برونسپاری پایاننامه، مصاحبههای عمیقی انجام داده و حتی به دنیای استادانی هم که بیخبر از اقدامات دانشجوی خود، راهنمایی پایاننامههایی را برعهده داشتند، سرک کشیدم. به واسطه سابقه تدریسم در دانشگاههای تهران، مازندران، علامه، خوارزمی و علم و فرهنگ، شخصاً درگیر بحث پایاننامهها بودهام و در جریان تحقیقاتم، قوانین و مقررات و اخبار و مصاحبههای فراوانی را که تا سال ۹۸منتشر میشد، مرتب پیگیری میکردم و نقطه نظرات استادان دانشگاهها و روزنامهنگاران را هم میخواندم. مجموعه تدابیری که در وزارت علوم برای مقابله با این پدیده اندیشیده شده، شامل چهار بخش است. بخشی از آنها، سیاستهای ترویجی و آییننامههای اخلاق پژوهش مصوب هستند که اگرچه چندان بیفایده نیستند، ولی ثمرات آنها هنوز آشکار نشده است. در کنار آن، اقداماتی هم در خارج از وزارت علوم در این زمینه انجام شده است، از جمله قانون مجازات متخلفان علمی که بر اساس آن با مؤسسات پایاننویسی به شدت، برخورد و مدارک و مزایای تحصیلی افرادی که پایاننامههای خود را از این مؤسسات گرفتهاند، لغو میشود. البته خودم با وجود تحقیقات چندساله حتی یک مورد را پیدا نکردم که مدرک دانشآموختهای به خاطر برونسپاری پایاننامه لغو شده باشد یا حتی کسی درباره نحوه تدوین پایاننامهاش مورد پرسش قرار گرفته باشد. گزارشهای مجلاتی نظیر «نیچر» و «ساینس» درباره پایاننامهنویسی و وجود تخلفات علمی در مقالات برخی محققان ایرانی هم به رغم تکاپویی که در دانشگاهیان و مسؤولان ایجاد کرد، همواره با تکذیب مسؤولان و اتهام سیاسیکاری به نویسندگان این گزارشها پاسخ داده شد.
عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی درباره فعالیت مراکزی مثل «ایرانداک» و وجود سامانه «همانندجو» به منظور شناسایی سرقتهای علمی، تصریح میکند: پایاننامههای همه دانشجویان باید از مرحله پروپوزال در ایرانداک ثبت و در سامانه همانندجو بررسی شوند؛ ولی این تدبیر هم موفق نبوده است، زیرا بیشتر دانشگاهها زیر بار ثبت پایاننامهها و پروپوزالهای خود در این سامانه نمیروند.
سال ۹۷ رئیس پژوهشگاه ایرانداک اعلام کرد که فقط ۱۰درصد واحدهای دانشگاه آزاد و ۶۰درصد دانشگاههای دولتی حاضر به ثبت پایاننامههای خودشان در این سامانه شدهاند و در اواخر مرداد ماه ۹۸هم آمارهایی اعلام شدند که تفاوت چندانی با سال قبل نداشتند. اساساً سیستم هم طوری نیست که همه پایاننامهها بعد از دفاع در آنجا ثبت و بررسی شوند و از طرف دیگر، پایاننامهنویسی با سرقت علمی فرق دارد.
مؤسساتی هستند که مجموعههای بزرگی از پایاننامهها و گزارشهای تحقیقات را آماده دارند. مثلاً با یکی از مؤسسات که صحبت میکردم میگفت هزار عنوان پایاننامه دانشگاه تبریز را در اختیار دارد و دیگری مدعی بود که بخش زیادی از اطلاعات ایرانداک را از فردی داخل مؤسسه خریداری کرده است! روشی که برخی پایاننامهنویسها استفاده میکنند هم ترکیب بخشهایی از پایاننامههای مختلف است. پایاننامههای که به این روشها تهیه میشوند توسط سامانه همانندجو قابل شناسایی هستند.
روش بعدی نوشتن پایاننامهها این است که پایاننامهنویس با پایاننامه به مثابه یک طرح پژوهشی برخورد میکند؛ یعنی در ازای پولی که از دانشجو میگیرد، تحقیق و مصاحبه و نظرسنجی انجام میدهد و بدون هرگونه کپیبرداری و سرقت علمی پایاننامه را تدوین میکند. اغلب کسانی هم که پایاننامهنویسی میکنند، دانشآموختگان بیکار دانشگاههای معتبر هستند؛ یعنی آنقدر پدیده پیچیدهای است که صرف بستن مؤسسات جوابگو نیست.
گفتگوها و بررسیهایی که طی پنج سال تحقیق خود داشتهام به من نشان داده که در پدیده پایاننامهنویسی اغلب با یک فرد طرف هستیم تا یک مؤسسه. در مصاحبههایی که داشتم به فردی برخوردم که مدعی بود در عرض پنج سال به تنهایی ۵۰۰ پایاننامه ارائه داده یا فرد دیگری مدعی بود در دو هفته، پایاننامه کاملی را تحویل میدهد.
پایاننامهنویسان افراد بیاخلاقی نیستند که بخواهیم با پند و اندرز آنها را از کاری که میکنند، باز داریم. کافی است نگاهی به شرایط سخت اقتصادی کشور و افراد دور و بر خود بکنید. پایاننامهنویس ممکن است یک پژوهشگر یا کارمند یا دانشجوی دکتری باشد که او را میشناسید.
وی معتقد است: پایاننامهنویسی را باید یک چرخه یعنی مجموعه متغیرهایی که نقش علی و معلولی ندارند و دست به دست هم میدهند تا چرخهای تشکیل دهند در نظر گرفت. بر این اساس، پایاننامهنویسی مثل هر پدیده فرهنگی دیگر، یک وجه تولیدی، وجهی مصرفی، وجه بازنمایی هویتی و وجه انتظام دارد. در وجه تولیدی، پرسش این است که چه مناسبات اقتصادی حول پایاننامهنویسی وجود دارند. در وجه مصرفی این که چه افرادی با چه انگیزهای این پایاننامهها را سفارش میدهند و در بعد بازنمایی این که چه تصویری از این پدیده به نمایش گذاشته شده و در بعد انتظام، قوانین و مقررات دانشگاهها برای پایاننامهها و ضوابط خود این پایاننامهنویسها، بررسی میشوند. بعد هویتی هم ناظر بر ارتباطی است که بین مرجع و هویتهای دانشگاهی وجود دارد. بخشی از این ابعاد که اساس پدیده پایاننامهنویسی را تشکیل میدهند، اساساً در کشور ما دیده نشدهاند؛ از جمله وجوه هویتی و مصرفی و بازنمایی.
گردش مالی
او با بیان اینکه اطلاعی از کل گردش مالی این پدیده ندارم، میگوید: اما چند سال پیش موفق شدم با مدیران یکی از مؤسسات پایاننامهنویسی و مقالهنویسی صحبت کنم که گردش مالی مؤسسه خود را حدود چهار میلیارد تومان اعلام میکرد. همچنین یادم هست بودجه مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی هم در همان سال حدود چهار میلیارد تومان بود؛ یعنی بودجه مؤسسهای مشاورهای که مقاله و پایاننامه مینویسد با یک مؤسسه پژوهشی که قرار است روی انبوهی از این مؤسسات کار کند، برابری میکرد!
پایاننامهنویسی فقط نوشتن پایاننامه نیست، بلکه از طرح پروپوزال شروع میشود، بعد، پایاننامه مرحله به مرحله به دانشجو و از طریق او به استاد راهنما تحویل داده میشود، سپس تهیه پاورپوینت دفاع و در صورت درخواست، برگزاری یک دوره آموزش دفاع از پایاننامه و در پایان، تهیه مقالات از پایاننامه فرد و پیگیری انتشار آن و حتی تهیه کتاب از متن تحقیق انجام میشود.
پایاننامهنویسان اغلب فارغالتحصیلان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای بزرگ دولتی و آزاد با نمرههای خوب و در عین حال بیکار و از شهرها و مناطق حاشیهای کشور هستند. از سال ۱۳۸۰به بعد نرخ بیکاران دانشگاهی از غیر تحصیلکردگان پیشی گرفت و بیکاری باعث شکلگیری قشری شد که ناگزیرند دست به پایاننامهنویسی بزنند. افرادی که شغلی ندارند، نیاز مالی و احساس بیعدالتی در توزیع کار و حتی پروژههای پژوهشی دارند. تازه اگر پروژه تحقیقاتیای هم به آنها برسد، باید ماهها برای گرفتن منابع مالی آن دوندگی کنند؛ در این شرایط عقل سلیم هم تأیید میکند که ۲۰میلیون تومان نقد و سریع بگیرد.
برونسپاران چه کسانی هستند
کاظمی ادامه میدهد: در انتخاب برونسپارانی که مورد مصاحبه قرار گرفتند سعی داشتم، دانشجویانی از دانشگاههای بزرگ دولتی تهران تا واحدهای دانشگاه آزاد در مناطق دوردست کشور، وجود داشته باشند. این نکته را هم بگویم که نمرهای که این دانشجویان بابت پایاننامه خود گرفته بودند بین ۱۷تا ۱۹/۵بود. یعنی در حالی که شاید یک دانشجو که پایاننامه خود را برونسپاری نکرده برای گرفتن همین نمره ۱۷زحمات بسیاری را متحمل میشود، برونسپاران بدون هیچ زحمتی نمره پایاننامه را دریافت میکنند وکسانی که پایاننامهشان را خودشان مینویسند تقریبا هیچ فایدهای نمیبرند! به نظر من در کنار سیاستهای تنبیهی برای متخلفان پایاننامهنویسی باید تشویقی هم برای دانشجویانی که خودشان زحمت پایاننامهشان را کشیدهاند، قایل شد.
وی تأکید میکند: براساس یافتههای تحقیقاتش، دانشجویانی که پایاننامههای خودشان را برونسپاری کرده بودند، انگیزههای مختلفی برای ورود به دوره فوقلیسانس داشتند، از جمله فشار خانواده و اطرافیان و فرزندان، فشار سیستم اداری و ترس از دست دادن کار و موقعیت اداری و جنگ منزلتی و چشم و همچشمی و ارتقای مالی و شغلی. خارج از این تحقیق با دانشجویی مواجه شدم که علت ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را ادامه تحصیل در رشتههای سخت برای پیشگیری از آلزایمر مطرح کرد و بسیاری دیگر برای گریز از کسالت و یکنواختی زندگی و گروهی از بازنشستهها هم به دلیل تمایل شخصی و علاقه به افزایش دانستهها به ادامه تحصیل رو آورده بودند. البته بدیهی است که در این گروه که در سنین بالا و بدون چشمداشت به افزایش حقوق یا ارتقای شغلی مشتاقانه سراغ ادامه تحصیل آمدهاند، کسی پایاننامه خود را برونسپاری نمیکند.
همچنین گروهی به دلیل مشغله شدید شغلی و نداشتن وقت کافی، دسته دیگر به دلیل بیعلاقگی و نداشتن انگیزه برای نوشتن پایاننامه، برخی با این استدلال که به دلیل عدم آموزش مناسب در دوران تحصیل مهارت پایاننامهنویسی ندارند و استاد هم راهنمایی نمیکند، نوشتن پایاننامه خود را به دیگری محول کرده بودند.
به هر حال، سیاست توسعه شدید آموزش عالی و رشد ۱۷برابری تعداد دانشجویان دانشگاههای دولتی در مقابل افزایش ۳برابری اعضای هیأت علمی تماموقت، باعث شده است استادان به دلیل مشغلههای زیاد، عملاً فرصت چندانی برای دفاع از پایاننامهها نداشته باشند.
برخی استادان هم معتقد بودند در شرایطی که داوطلبان کنکور با نمره منفی هم به عنوان دانشجوی دانشگاه آزاد پذیرفته میشوند، روشن است که نمیتوان انتظار داشت این گروه از دانشجویان، خودشان راهنماییهای استادان را دریافت کنند.
چرایی شکلگیری پدیده پایاننامه نویسی
این استاد دانشگاه بر این باور است: فرصتطلبی برخی استادان با توجه به امتیاز نامحدود مقاله و این که راهنمایی پایاننامه، هم پول و هم پرستیژ دارد باعث شده کلونیهایی از استادان در برخی گروههای آموزشی شکل بگیرد تا راهنمایی و مشاوره پایاننامهها از گروه یا دانشکده خارج نشود؛ این مسأله هم بار زیادی را بر دوش استادان گذاشته است.
قوانینی مثل ملزمکردن دانشجویان تحصیلات تکمیلی به ارائه مقاله که منطقش تولید مقاله و توسعه کالاییشدن پایاننامه به کالاییشدن مقاله است، از دیگر معضلات دانشگاههای ما در حوزه تحقیقات به شمار میآید. قطعاً افزایش تعداد نشریات علمی – پژوهشی از ۲۰عنوان در ابتدای انقلاب به ۱۴۵عنوان در سال ۱۳۸۲و هزار و ۳۸۰عنوان در سال ۹۸،تعداد مقالات علمی منتشره در کشور را هم به شدت افزایش داده که بسیاری آنها را نشانه رشد علمی کشور میدانند و توجه ندارند که چه بازی پیچیدهای پشت این افزایش مقالات در سیستم چاپ مقاله و دفاع دانشجو و ارتقای استادان و پذیرش دانشجوی دکتری در جریان است.
برای مواجهه صحیح با این مسأله باید بدانیم که با دانشجویان برونسپاری چگونه رفتار کنیم و با آنهایی که خودشان پایاننامه خود را مینویسند چگونه! طبعاً با دانشجویان برونسپار هم که هریک دلایل مختلفی دارند نباید به نحو یکسانی رفتار کرد. باید برای پایاننامهنویسها هم که اکثراً فارغالتحصیلان دانشگاههای برتر هستند و چنان توان علمی دارند که میتوانند مقاله و پایاننامه بنویسند، ولی کار ندارند، فکری کرد. جوامع سرمایهداری که دائم به نقد آنها مشغولیم با تدابیری مثل اعطای بورس تحصیلی، این گروه را جذب میکنند اما متأسفانه در کشور ما مشکلات معیشتی زیادی دامنگیر این گروه از فارغالتحصیلان است.
با سیاستهای انبوهسازی و درآمدزایی دانشگاهها – با راهاندازی پردیسهای بینالمللی- گسترش پدیده پایاننامهنویسی و پایاننامههای بیکیفیت اجتنابناپذیر است. با این که تعداد پایاننامههایی که هر استاد میتواند راهنمایی کند به چهار پایاننامه محدود شده، ولی در عمل هر عضو هیأت علمی ممکن است تا چند برابر این تعداد هم پایاننامهراهنمایی کند. باید طوری شود که راهنمایی پایاننامه چندان امتیازی برای استادها نداشته باشد. نشریات از سال ۸۶ به نحو چشمگیری به انتشار مقالاتی روی آوردند که در ظاهر، نوشته یک استاد و یک دانشجو بودند ولی در واقع مقالاتی بودند که دانشجویان از پایاننامه خود تنظیم کرده بودند.
عضو هیأت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تأکید میکند: پایاننامه در سیستم دانشگاهی ما بیارزش شده است و باید به آن ارزش دهیم و فرایند داوری پایاننامهها را جدی بگیریم و شرایط فعلی را که اغلب استاد راهنما، جلسه دفاع را در اختیار میگیرد و گاه اجازه ارسال نظر هم به داور نمیدهد، اصلاح کنیم. همچنین باید بر آموزش مکانیسم پایاننامهنویسی در دانشگاهها و توجه به آلترناتیوهای پایاننامه و ارائه پایاننامه در قالبهای دیگری به جز پایاننامههای مکتوب هم توجه کنیم. بحث جایگزینهای پایاننامه را در دانشگاه علم و فرهنگ دنبال کردهایم که دانشجویان میتوانند به عنوان پایاننامه، فیلم بسازند یا رمان بنویسند یا در سازمانی که کار میکنند اقدامپژوهی (مداخله در سیاستگذاری) انجام بدهند. دانشگاهها هم میتوانند برای درآمدزایی به جای جذب دانشجوی تحصیلات تکمیلی، دورههای کوتاهمدت ششماهه برگزار کنند. قانون و مقررات برای مقابله با این پدیده لازم است، ولی راهحل نهایی نیست؛ چرا که چنین مشکلات چندوجهی، راهحلهای پیچیده و چندوجهی هم نیاز دارند.
دکتر خاکیصدیق، معاون آموزشی وزیر علوم هم در این نشست در سخنانی اظهار میکند: مشکل جدی در دانشگاههای سطح یک، نبود تعریف مناسب پایاننامه و راهنمایی یا ارزیابی نامناسب پایاننامه است که باعث شده مشکلاتی در این حوزه داشته باشیم. این مشکلات هم تا حد زیادی به بحث حقالتدریس گره میخورند و دقیقاً این پارامترها را در دانشگاههای دیگر هم داشتیم. تا جایی که اطلاع دارم در هیچیک از دانشگاههای بزرگ دنیا به ازای پایاننامه به استاد پول نمیدهند و استادان با توجه به حقوق خوبی که میگیرند، امور پایاننامه را هم انجام میدهند؛ ولی در ایران با توجه به اینکه در بحث حقوق مشکل داریم سعی شده با این کار جبران شود.
وی تجربه حضور دو سال پیش خود در جلسه دفاع یکی از دانشجویان در سوئد به عنوان داور رساله را چنین توضیح میدهد: شرکت در این جلسه به دعوت یکی از دانشگاههای سوئد اولین تجربه من از سیستم آموزش عالی سوئد بود. در جلسات دفاع در سوئد ابتدا داور رساله مدت ۲۰دقیقه درباره رساله دانشجو، روند تحقیقات، اهمیت تحقیق و نقاط ضعف و قوت آن مطالبی را بیان میکند و بعد از آن دانشجو مطالب خود را ارائه میدهد و در نهایت پنل داوران برگزار میشود. استادان راهنما و مشاور هم تا آخر جلسه امکان صحبت ندارند. متأسفانه در کشور ما بحث داوری واقعاً ضعیف شده است. اوایل دهه ۷۰ که دورههای کارشناسی ارشد را در کشور شروع کردیم، جلسات دفاع پایاننامههای کارشناسی ارشد بسیار جدی بود اما به مرور شرایط تغییر کرد. درباره رسالههای دکتری هم اوایل جلسات دفاع بسیار جدی بودند و تا چهار ساعت هم طول میکشیدند، ولی به مرور چون تعداد دانشجوها به شدت زیاد شده است، دفاع رسالهها هم چندان جدی گرفته نمیشود که لازم است ما اعضای هیأت علمی به خودمان برگردیم.| دکتر عباس کاظمی