نحوه آموزش عمومی به پیش از کرونا باز میگردد؟
آموزش عمومی بعد از همهگیری بیماری کرونا مسیر جدیدی پیدا کرده است، زیرا مدارس و دانشگاهها از اولین مراکزی بودند که بعد از شیوع این بیماری تعطیل شدند و آموزش از مسیر حضوری وارد مسیر مجازی شد. دانشگاهها و مدارس تنها یک نهاد نیستند بلکه مجموعهای از سنتها،آیین و شعائر تحت عنوان قواعد، مقررات، شکل و صورت امر آموزش نیز به وسیله آنها به افراد منتقل میشود. در حال حاضر با شرایط خاص پیش آمده تمام صورت بندیهای قبلی و تصور ما از امر آموزش و محیط آن دستخوش تغییر و دگرگونی شده است. یکی از اصلیترین دلایل شکلگیری شیوه جدید آموزش در دوران کرونا پیشرفتهای تکنولوژیک و فراگیر شدن دسترسی افراد به ابزارهای جدید است. در این بین سوالی که مطرح میشود این است که آیا پس از برطرف شدن این بیماری بار دیگر آموزش به شکل و شیوه قدیم باز میگردد یا شکل جدیدی پیدا خواهد کرد؟
> فروریزی هنجارهای آموزش حضوری
سید جواد میری جامعه شناس و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره به آفتاب یزد گفت: «بسیاری از افراد در مورد وضعیت کنونی که بر جهان مستولی شده است بحثهای زیادی را مطرح کردهاند. البته من قبلا گفته بودم که ما نمیتوانیم بحث را با صورتبندی کرونایی ارائه کنیم، زیرا اساسا مفهوم کرونا یک مفهوم “اپیدمیولوژیک” است و برای تشریح وضعیت انسانیای که بر ما مستولی شده نمیتوان از آن استفاده کرد زیرا نوعی
تقلیل گرایی در اینجا صورت میگیرد. ابعاد مختلف این مسئله صرفا امری “اپیدمیولوژیستی” نیست بلکه ساحات هستی جامعوی را به طور کامل مورد تعلیق قرار داده است. مفهوم پیشنهادی من مفهوم “عصر پساجدید” است و مقصود من هم از این مفهوم، “پست مدرنیزم” نیست، زیرا به زعم من این تقسیمبندی پیشامدرن و پسامدرن یک منظر اروپا مدارانه است. از منظر انسان ایرانی اساسا نمیشود تقسیمبندی را بر اساس مدرن و پست مدرن دید. مشخصه بنیادین دوران جدید این است که مفهومی به نام “نرمالیته” را خلق کرده است؛ یعنی در تمام ساحتهایی که به انسان مربوط است هنجارها و نرمهایی به نام نرمالیته شکل گرفته است. این نرمالیته جدید با این واقعهای که اتفاق افتاده است کاملا فروریخته و در پس آن نرمالیته دیگری که میخواهد شکل بگیرد یقینا با نرمالیته پیشین متفاوت خواهد بود. پس ما به این دوران جدیدی که شکل گرفته است عصر پساجدید میگوییم. دانشگاه، مدرسه و آموزش عالی یک نهاد است اما واقعیت این است که نمیشود دانشگاه و مدرسه را صرفا به یک نهاد تقلیل داد. بخشی از واقعیت این است که آموزش یک کارکرد نهادی دارد ولی دانشگاه و مدرسه صرفا یک نهاد نیست بلکه از منظر سمبولیک وقتی به آنها نگاه میکنیم میبینیم که این مکانها “میدان انباشت شعائر” هستند؛ مثلا حضور و غیاب، جایگاه شاگرد و معلمی، خود کلاس و قوانین آن. مجموعهای از شعائر، رسوم و آیینها در مدارس و دانشگاهها وجود دارد. وقتی به صورت صوری نگاه میکنیم اینها را بخشی از نهاد دانشگاه میدانیم اما وقتی از منظر سمبولیک نگاه میکنیم میبینیم تمام این مولفهها بخشی از هستیای را تشکیل میدهند که ما به آن جهان شعائر میگوییم. این آداب، رسوم، شعائر و آیینها در این عصر پساجدید در حالت تعلیق قرار گرفته است. به عبارتی کوچ اینها به فضای مجازی نوعی از فاصله را ایجاد کرده است. الان زمانی که کلاسها برگزار میشود افراد در حالتی که در خانه نشستهاند یا دراز کشیدهاند در کلاسها شرکت میکنند. آرام آرام این فاصلهای که ایجاد شده یک ذهنیت جدیدی را در ذهن و زبان آدمها ایجاد میکند. به زبان دیگر شعائر و رسومات سمبولیک مثل کتاب، میز، صندلی و معلم همگی به گونهای فرو ریختهاند.»
> آموزش عمومی به صورت گذشته بازنمیگردد
وی در پاسخ به این سوال که آیا بعد از واکسیناسیون همگانی و حضوری شدن آموزش دوباره همین آیینها و شعائر احیا میشوند یا خیر؟ گفت: «نکتهای که وجود دارد این است که ما باید یقین بدانیم وقتی شعائر را به معنای قواعد و دستورات میبینیم، حالا افراد ناگهان این آگاهی را پیدا میکنند که این موارد بخش وجودی آموزش نبودند و به قولی اینها آفتابه لگن آموزش و پرورش بودند. در حقیقت اینها یک صورت تاریخی بودند که بر روی محتوای دانش که از وجود انسان سرچشمه میگیرد، سوار شده بودند. مثلا ۵۰۰ سال قبل دانش و فراگیری آن این گونه نبوده است اما در یک دوره تاریخی یکسری ملزومات و قواعدی بر آموزش دانش حاکم شده است. وقتی یک فاصلهای ایجاد میشود و ذهن انسان در مییابد که اینها قواعد و دستورات هستند، آن وقت آن جهان معنایی که این شعائر به آنجا اشارت داشته است دیگر قابل احیا نخواهد بود. به زبان دیگر ما الان در آستانه هستیم. زمانی که افراد در آستانه قرار میگیرند یک اتفاقی میافتد که این اتفاق با رویکرد نهادی قابل تحلیل نیست. قرار نیست آموزش عمومی بعد از واکسیناسیون به صورت گذشته بازگردد. یقینا این اتفاقی که در عصر پساجدید رخ داده است و تبعات آن، حداقل در حوزه دانشگاه و مدارس باعث شده است که دانشجویان، دانشآموزان، اساتید و دست اندر کاران آموزش نوعی خودآگاهی تاریخی پساجدید پیدا کنند که واقعا میشود دانش را به گونهای دیگر صورتبندی و توزیع کرد. مانند این است که در گذشته برای ارسال یک پیام به یک قاصد و اسب احتیاح بود تا پیام منتقل شود اما وقتی تلفن وارد مناسبات اجتماعی انسان میشود کلا صورت شبکهای ارتباطات انسانی را تغییر میدهد و دیگر کسی از اسب و چاپار برای انتقال پیام استفاده نمیکند و پیام فرستادن امروز از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی صورت میگیرد. به این دلیل که نوعی خودآگاهی تاریخی پیدا میشود که ساختار مفهوم نرمالیته را کاملا به هم میریزد. این اتفاقی که الان درباره دانشگاه و مدارس رخ داده است از همین جنس است. در جهان، آموزش به فضای مجازی کوچ کرده است و وقتی زیر ساختهای آن درست میشود در این راستا ظاهر شهرها آرام آرام تغییر خواهد کرد. حتی آن جاهایی که قرار است گواهی و مدارک به افراد بدهند دارای فرم جدیدی میشوند. زنجیرهای از تغییر و تحولات، پیش روی جهانی که ما از آن به عنوان جهان پساجدید یاد میکنیم، وجود دارد و دیگر نمیشود آداب و رسومی که در دنیای جدید بر دانشگاه حاکم بود به همان صورت حاکم باشد. همیشه یک جریانهایی در جهان انسانی اصرار بر بقای میت دارند و تلاش میکنند که صورتهای منسوخ شده تاریخی را حفظ کنند. اما نیروهای جدیدی که ساخته میشوند و با ورود تکنولوژیهای جدید، نوعی مبارزه با نیروهای قدیمی ایجاد خواهد شد و آرام آرام آموزش در عصر پساجدید شعائر، آداب و رسوم جدید پیدا میکند.»
>شکلگیری صورتهای جدیدی از آموزش، دانشگاه و مدرسه
وی در ادامه افزود: «انسان موجودی سمبولیک است؛ یعنی انسان موجودی است که به انحاء گوناگون میتواند جهان معنایی خود را با سمبولهای ضمیر ناخودآگاه جمعی خلق کند. در صورتهای تاریخی نوین محتواهای نوینی هم خلق میشود و آن مفهوم نرمالیته جدید آرام آرام در یک صحنه تاریخی پساجدید شکل میگیرد و دانشگاه، درس، مدرسه و آموزش به صورت دیگری در جهان شکل خواهد گرفت. هنگامی که میگوییم دانشگاه صرفاً نهاد نیست و “میدان انباشت شعائر” هم میباشد این بدین معناست که مولفه باورمندی جزء لاینفک شعائر است و پیامد این گسست مجازی که در “عصر پسا جدید” رخ نموده این است که انسان از جهان نمادین شعائر آکادمیک به بیرون خزیده است و دانشگاه و دانش بدون شعائر “عریان شدگی” خویش را پیش چشم ما آورده است. به سخن دیگر، وقتی عریان شدگی دانشگاه رخ نمود امکان احیای شعائر دوران جدید در عصر پساجدید اگر نگوییم ناممکن است به یقین دشوار خواهد بود و این دشواری صرفا روانشناختی نیست بلکه هم انتولوژیکال (هستی شناسانه) و هم جامعوی است. شعائر تا وقتی باورپذیرند که ما در “درون” آنها زیست میکنیم ولی وقتی به بیرون پرت میشویم، خزیدن دوباره به درون آن ناممکن خواهد بود. بسیاری از افراد در تلاش هستند تعلیم و تربیت همگانی را با رویکردهای نهادی صورتبندی کنند و مورد تحلیل قرار دهند. این تحلیلها تا یک سطحی میتواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد اما در یک سطح کلان تمدنی که با تغییر و تحولات تکنولوژیک در جهان پساجدید شکل گرفته و در پس پایان این اپیدمی بشر با آن رو به رو خواهد شد این رویکردهای نهادی دیگر نمیتواند پاسخگو باشد. بلکه ما نیازمند یک نهاد سمبولیک یا رویکرد پساجدید هستیم. مقصود ما از این رویکرد آن است که دانشگاه را به مثابه صرفا نهاد نمیشود دید بلکه بخشی از میدان انباشت شعائر است. این میدان انباشت شعائر که هستی اجتماعی ما را شکل داده بود فروریخته است و وضعیت نرمالیته پساجدید در حال ظهور است. این ظهور باعث میشود که انسان پساجدیدی دیگر با شعائر، آیینها و رسوم دوران عصر جدید
خو بگیرد. نکته دیگر آن است که دانشگاه به مثابه یک نهاد و میدان انباشت شعائر، یک زیربنای اقتصادی هم دارد که با آمدن نیروهای جدید و تکنولوژیهای پیشرفته که تلاش میکنند زندگی بشر را به جهان مجازی ببرند این زیربنا را هم به هم میریزند و سکهها و پولهای دیگری در حال شکل گرفتن است و سرویسها و خدمات شکل دیگری خواهند گرفت و ما نیازمند تعریف شعائر، آیینها و رسوم جدید دیگری هستیم که این به یک نگاه و رویکرد آینده نگرانه احتیاج دارد.»|آفتاب یزد_ یگانه شوقالشعرا