فرصتها و تهدیدهای امورتربیتی در عصر فناوری
با نگاهی به وضعیت امور تربیتی در دستگاه آموزش و پرورش کشور، میتوان به ضعف برنامه منسجم و علمی و همچنین کمبود اعتبار و امکانات آن پی برد. فعالیت های تربیتی در مدارس به دلیل عدم فراگیری، نبود جایگاه کافی ( زمان و مکان )، برنامه، نیروی انسانی با انگیزه و توانمند،کمبود بودجه و… تأثیر چندانی بر دانش آموزان نداشته است. در حقیقت نظام آموزشی و تربیتی ما از یک سری آسیبها و مشکلات درونی و برونی رنج میبرد. این نظام از یک طرف میخواهد نسل جوان؛ در دنیای امروز محقق، نقاد، خلاق و پرسشگر بار بیاید و در حوزه علوم جدید متخصص و دانشمند شده و در عرصه زندگی اجتماعی موفق شود و از سوی دیگر در امور دینی مقلد و مقید باشد. بهر حال این واقعیت است که نسل جوان ذهنش معطوف جاذبههای گوناگون زمانه مانند رایانه، اینترنت، فیلم و سینما، ژنتیک، شبیه سازی، سینمایهالیوود و… شده است. حال این سؤال مطرح است آیا وقت آن نرسیده تا متناسب با تحولات پرشتاب فناوری اطلاعات و مظاهر آن به تولید و ارائه طرح های خلاقانه و نو پرداخت ؟
ذبیحالله نوریان
عدیده ای دست و پنجه نرم میکند و راهی جز تلاش مؤمنانه و کارشناسانه مبتنی بر راهبردهای اجرایی و آیندهنگری ندارد. بقول رهبر معظم انقلاب: «مهمترین کاری که باید امروز در کنار آن قاعده سازی انجام گیرد، این است که به مقوله پرورشی به هر شکلی اهمیت داده شود، نه چون ما مسلمانیم مسئله فقط این نیست امروز در دنیای غرب از لحاظ دانش و فناوری پیشرفته، مسئله پرورشی در بسیاری از کشورها جزو آن مبانی اصلی است۱.»
بحران هویت
با توجه به پیشرفت فناوری
ماهواره ای و گسترش رسانه ای و آماده شدن بستر تبادل فرهنگی در دهکده جهانی، تحقیقات مؤید آن است که این پدیده میتواند به « بحران هویت » دامن بزند. تحولات عصر فناوری اطلاعات و جهانی شدن رسانهها، تهدیدی جدی برای هویت دینی، ملی و فرهنگی جامعه دینی ما به حساب میآید. آلوین تافلر، نویسنده و منتقد اجتماعی مینویسد : «تکنولوژی ماهواره ای و دیگر رسانههای جدید، فرهنگ ملی را از هم میپاشند۲» پاستر معتقد است: «آنچه در فناوری عصر دوم رسانهها، یعنی عصر اینترنت، پست الکترونیکی و ماهواره مهم است، دگرگونی گسترده فرهنگ، هویت فرهنگی و روش جدید ساخته شدن هویتهاست۳.»
مسأله اجتماعی جامعه ما بویژه نسل جوان و نوجوان، عدم شناخت و درک هویت اجتماعی است که با تقلید کورکورانه از بیگانگان، از فرهنگ و هویت خود فاصله گرفته و « عزت فرهنگی » خود را به فراموشی میسپارند.
سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد
و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
الگوهای فراوان، متضاد و متنوعی که در رسانههای مختلف ارائه میشود، نسل جوان و نوجوان را هدف گرفته و از این جهت هویت یابی آنان با تهدیدها و آسیبهای جدی مواجه شده است. این مسئله موجب شده تا نسل جوان به ناهنجاری های رفتاری غالباً متضاد با ارزش های جامعه روی آورند. بنابراین برنامهریزی و هماهنگی دستگاه های فرهنگی با آموزش و پرورش و نگاه مثبت معلمان و مربیان نظام تعلیم و تربیت برای مقابله با شیوههای جذاب و کارساز و هنرمندانه بسیار اهمیت دارد بطوری که اگر معلمان و مربیان توجه دانشآموزان را به فرهنگ غرب با اندیشه و رزی، آگاهی و نقد منصفانه همراه سازند نه فقط از آثار منفی آن کاسته خواهد شد بلکه نوعی تبادل فرهنگی هم به حساب میآید.
نسل جوان ما باید در پرتو خودآگاهی در انتخاب الگوی راستین دچار حیرت و سرگردانی نشود، او باید بداند که پیشرفت کردن و امروزی شدن و حرکتِ به جلو در گرو پشت پا زدن به هویت ملی و دینی و سنتهای مثبت و اصیل نیست! کشور ژاپن با حفظ خط باستانی و پوشش سنتی خود در زمره هفت کشور صنعتی دنیا قرار گرفت ولی کشور ترکیه با وجود تحول در خط و لباس و شیوه زندگی خود تا بحال برای عضو شدن در اتحادیه اروپا با مشکلات مواجه است.
بی سوادی فرهنگی۴:
سرمایه داری جهانی در بخش سخت افزاری و پیشرفت اقتصاد خود عمدتاً از نیروها ی کشورهای در حال توسعه استفاده ودربخش نرم افزاری و تربیت نیروی انسانی در زمینههای امور فرهنگی، علوم انسانی و… از نیروهای بومی کشورهای خود استفاده میکنند. پیامد تهدیدی این امر آن است که نیروهای متخصص کشورهای در حال توسعه نسبت به مسا ئل فرهنگی و سیاسی جامعه خود بیگانه و کم اطلاع میشوند و براحتی راه برای نفوذ فرهنگهای غربی به کشورهای در حال توسعه فراهم میشود. به استناد آمار موجود، از بیشترفارغ التحصیلان در آمریکا در رشتههای مرتبط با زیر مجموعههای ریاضی فیزیک (در دوره دانشگاهی ) از قبیل مهندسی عمران، الکترونیک، متالوژی، سخت افزار و. . . از کشورهای در حال توسعه (جهان سوم) به خصوص خاورمیانه هستند که بخش سخت افزاری توسعه و پیشرفت امریکا را بر عهده دارند، اما در بخش های نرم افزاری و در رشتههای علوم انسانی، امور فرهنگی، جامعه شناسی، حقوق و علوم سیاسی، بخش عمده ای از فارغ التحصیلان از کشورهای اروپایی و خود آمریکا هستند، بطوری که در غرب ساخت پلها، ساختمان ها، کامپیوترها، سدها و تأسیسات زیر بنایی به عهده فارغ التحصیلان کشورهای جهان سوم است، اما برنامه ریزی و سیاستگذاری به عهده خود آنان است لذا در جهان غرب به رشتههای علوم انسانی بها داده می شود و از ورود سایر کشورها به این بخش ها ممانعت به عمل می آید تا از این طریق فرهنگ خود را القاء و اشاعه نمایند و هزینههای آنچنانی را نیز متحمل نمی گردند وبه همین دلیل بیشتر فارغ التحصیلان فنی و حرفه ای از کشورهای فقیر و خاورمیانه هستند۵.
متأسفانه هم اکنون بسیاری از دانش آموزان کشور به ویژه رشتههای علوم انسانی حتی به خودشان اینطور القاء شده که آینده روشن و مفیدی برای خود، خانواده و جامعه رقم نمی زنند و لذا ادامه تحصیل خود را بیهوده و اتلاف وقت تلقی میکنند، بنابراین این طرز تفکر، احساس بیهویتی، کاهش انگیزه و تزلزل اعتماد را برای جوانان ایجاد می کند.
از آنجا که قسمت اعظم هویت دانش آموزان در مدرسه شکل می گیرد، اگر مدرسه و کانونهای تربیتی و پرورشی، در ایجاد خود باوری و شخصیت و
هویت دهی روشن به این گونه دانش آموزان، به وظیفه خطیر خود عمل نکنند، پیامد آن وابستگی و بی هویتی و احساس حقارت و خودباختگی در مقابل بیگانگان خواهد بود.
روشن نبودن مبانی نظری
در عصر فناوری اطلاعات برای رویارویی با فرهنگ غرب یا تبادل فکری و فرهنگی با آن به شدت نیازمند نظریههای روشن و کار آمد هستیم. در حال حاضر در تمامی زمینهها بویژه در حوزه فرهنگ و تعلیم تربیت نظریههای مشخص و جدید نداریم. اگر بخواهیم در این حوزهها تهدیدها و چالشها را پشت سر بگذاریم لازم است به قول احیاگر عصر سید جمال الدین اسد آبادی: «عالمانه و مجدانه مبادی علوم و فنون و فرهنگ و تمدن جدید غرب را بشناسیم و کار را از آنجا آغاز کنیم و الا بدون فکر واندیشه و تئوری روشن هر کاری کنیم تیر در تاریکی افکندن است. »
ما در مقوله تربیت دینی حتماً باید به تدوین فلسفه تعلیم و تربیت دینی متناسب با عصر جدید، و منطبق با روحیات نسل جوان امروزی بپردازیم. شهید مطهری حدود نیم قرن پیش به روحانیت می گوید:
« . . . در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین تر بود ما احتیاج داشتیم به یک طرز بیان و تبلیغ و یک جور کتاب ها» اما امروز آن طرز بیان و آن طرز کتاب ها به درد نمی خورد، باید و لازم است رفرم و اصلاح عمیقی در این قسمت ها به عمل آید، باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت۶.متأسفانه نظام تعلیم و تربیت کشور ما از زوایای مختلف با ابهامات، نارسائی ها و تنگناهای متعدد مواجه است. بطوری که در این نظام جامعیت و غایت آموزش و تربیت دینی و مبحث سنت و تجدد و پذیرش مجموعه شرایط و لوازم و امثال آن به روشنی مشخص نیست. در دنیای امروز پرسش های اساسی ذهن جوانان در حوزههای گوناگون را باید بالاخره از یک مجرایی پیدا کرد. یعنی در واقع باید یک فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی نضج یافته تدوین کرد که معالاسف در این زمینه ضعف زیادی احساس می شود. به نظر می رسد یکی از عوامل عقب افتادگی ما در عرصه دانش و تمدن و آسیب پذیری فرهنگی از همین جا نشأت گرفته باشد. در اینجا به برخی آسیبهای محتوایی مقوله تربیت دینی اشاره میکنیم:
۱ـ عدم استحکام دلایل مربوط به مباحث اعتقادی و شبهزا بودن برخی مطالب
۲ـ نبود هنجارهای شاخص و ابهام در انتظارات ما از تربیت دینی
۳ـ عدم تناسب مباحث با نیازها (نیازهایی مثل آشنایی با شبه پلورالیزم، لیبرالیسم، دمکراسی، آزادی و.. .)
۴ ـ جهت گیری فلسفی و کلامی مباحث مطرح شده در کتاب های درسی دانش آموزاناز این رو لازم است اندیشمندان و متخصصان تعلیم و تربیت کشور با دستمایه قرار دادن اعتقادات و
نگاه هستیشناسی قرآن کریم و جهان بینی اسلامی و همچنین مجموعه ارزشمند سنت و معارف اهل بیت (ع) به تهیه فلسفه نظام تعلیم و تربیت کار آمد که پاسخگوی نیازهای روز باشد همت بگمارند.
نبود مشارکت خانواده با مدرسه
بجز خانوادههای هوشمند، متعهد و با ایمان، سایر خانوادهها، چندان توجهی به تربیت فرزندان خود ندارند، بعضی نیز به خاطر نوع تفکر و فرهنگ خود به تربیت غربی ولیبرال گونه دل خوش
کرده اند. برخی نیز به دلیل مشکلات عدیده و روزمره زمان لازم برای رسیدگی به فرزندان خود ندارند و عده ای نیز آنان را به حال خود رها کرده و یا به مدرسه واگذارده اند.
قطعاً نهاد خانواده می بایست در امر خطیر تربیت فرزندان نقش محوری ایفا کند. چرا که نقش آن عمیق تر و اثر گذارتر از مدرسه است و خیلی از مواقع این گونه القاء می شود که گویی مدرسه باید این بار را به مقصد برساند. در صورتی که این والدین هستند که می توانند آموختههای مدرسه را به عادت تبدیل کنند. جامعه شناسان معتقدند :« خانواده هسته سخت نهادهای اجتماعی است» به این معنا که نفوذ در خانوار بسیار مشکل بوده و در برابر تأثیرات از بیرون بیشتر از هر نهاد دیگر مقاومت
می کند از این رو اگر خانواده متدین نباشد و همگام و همراه مدرسه نشود، مربی و مدرسه برای تربیت اخلاقی و معنوی و رشد و شکوفایی دانشآموزان با
دشواری های زیاد روبهرو خواهند شد. بر این اساس با توجه به تحولات عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات که ذهن دانش آموزان در معرض انواع اندیشهها، بدآموزیها و دادههای اطلاعاتی بیشمار قرار گرفته و از نظر اخلاقی و اعتقادی با انواع چالشها و خطرات روبرو شده است، قطعاً این مساله تهدیدی برای باورها، ارزش ها و اعتقادات دینی آنان محسوب میشود.
نارسائی های اقتصاد آموزش و پرورش
امکانات و منابع مالی آموزش و پرورش در کشور ما از سطح استانداردهای جهانی خیلی پایین تر است و بدین ترتیب حقوق و مزایای معلمان نیز ناکافی بوده و منزلت اجتماعی آنان دچار آسیبهای جدی شده است .
مادامی که معلمان ما زیر خط فقر بوده و امکانات و فضای لازم برای مجموعه آموزش و پرورش نداشته باشیم چگونه می توان از این نهاد توقع تربیت دانش آموزان شایسته، خلاق و متدین و پرسشگر مطابق با انتظارات را داشت؟
بنابراین اگر نظام تعلیم و تربیت کشور مطابق استانداردهای بین المللی باشد و در هر کلاس ۱۲نفر دانش آموز وجود داشت و حقوق مزایای معلمان کافی بود و ـ این معضل بر سر راه انجام وظایف آنان مانع ایجاد نمیکرد ـ در چنین وضعی «معلم» و « معلمی» برای جوان امروزی ایده و الگو میشد و معلمی جایگاه و اعتبار شایسته مییافت و معلمان نیز بدون
دغدغه خاطر و با انگیزه و انرژی لازم به نحو احسن نقش خود را ایفا میکردند. ولی آیا با وضع فعلی می توان به اهداف و انتظارات دست یافت؟
یقیناً تا وقتی معا ش و منزلت معلمان تأمین نشود آموزش و پرورش هم اصلاح نخواهد شد. علیایحال به نظر می رسد نارسائی های نهاد تعلیم و تربیت کشور ما ریشه در مشکلات اقتصاد آموزش و پرورش دارد.
فرصتهای فناوری اطلاعات
و امور تربیتی
آموزش و پرورش در روزگار فعلی با تبعیت از دگرگونیهایی که در جهان بواسطه فنآوری اطلاعات و ارتباطات رخ داده تغییرات عمده ای یافته است. فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، فرصت و امکانات فراوانی برای نظام آموزش و پرورش بوجود آورده که « متنوع تر و خود
انگیخته تر از جریان غالب تعلیم و تربیت معاصر می باشد و با انتخاب و کنترل یادگیرنده توام است۷» دانش آموزان با
بهره گیری از این فناوریها دیگر در فراگیری
مفاهیم منفعلانه عمل نمی کنند. بلکه به صورت فعال در بوجود آوردن مفاهیم شرکت می کنند به جای تاکید بر مفهوم، بر خلق مفاهیم تاکید می شود و
مهارت های اساسی مورد توجه واقع شده و
نهادینه میشوند.با عنایت به « تحولات عصر حاضر، به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات، روالی از اندیشه در جهان رواج می یابد. که همه با آن می توانند برای شکوفاندن استعدادهای ذاتی خود در جهت افزایش ذخایر آگاهی انسان، حفظ طبیعت، جو زمین و زیستگاه انسان و توسعه شناخت بشری، مسئولانه و وفادارانه مشارکت کنند و قدرت اراده انسان را در به کف گرفتن جنبههای سازمانی، اقتصادی و فرهنگی در حرکت به سوی جهانی شدن، تلاش همکارانه برای توسعه علم و آگاهی از مجهولات جهان هستی و افزایش شناخت انسان بروز دهند». (بهرنگی، چکیده ی مقالات، ص ۳۴)
فناوری اطلاعات درخدمت مربیان و دانش آموزان
همه معلمان باید خود را در تربیت معنوی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان سهیم بدانند و این مهم را در انحصار دبیران دینی و قرآن و مربیان تربیتی ندانند. براین اساس عصر فناوری اطلاعات به تنهایی نمی تواند الگوهای گوناگون تدریس را دگرگون کند اگر شیوههای تدریس در راستای کاربرد فناوری اطلاعات تغییر
می کند به این خاطر است که معلمان عادات یا هنجارهای فرهنگی و روشهای جدید را تایید کرده و مورد استفاده قرار می دهند. در واقع در معلمان در هزاره سوم بایداز
روش های تفکری که فناوری جدید در اختیار قرار می دهد، مطلع باشند و بر ساخت دانش توسط فراگیر و تبیین مسایل توسط او تاکید داشته باشند. (لاولس، ۱۹۹۵)
روشی که در فناوری اطلاعات اعمال می شود در واقع باور معلم درباره تعلیم و تربیت را انعکاس می دهد که به سهم خود با باور وی درباره علم و یادگیری در ارتباط است.از دیدگاه لاولس (۱۹۹۵ )،
بکار گیری فناوری اطلاعات توسط معلمان در موارد زیر مهم ارزیابی می شود:
آشنایی معلمان با زمان و چگونگی مداخله برای تقویت حس استقلال
دانش آموزان و نیز آشنایی با عوامل موثر در تجربه
یادگیری کودک و معلم، هر دو، آشنایی با زمان کنارهگیری از فرآیند تدریس به قصد فراهم آوردن فرصت فعالیت برای دانش آموزان، آشنایی با زمان فراهم آوردن اطلاعات یا مهارتهای جدید برای دانش
آموزان اطلاع از زمان پرسش از دانش آموز به قصد ایجاد چالش یا تغییر جهت
در ایدههای او، اطلاع از چگونگی برقراری توازن میان راهنمایی و ایجاد فرصت تفکر و کار مستقلانه برای دانش آموزان. کسب این اطلاعات و آگاهیها توسط معلمان، فرایند هوشمندانه است و رفتارهای خلاق و خردمندانه در قلب مهارتهای تدریس مؤثر قرار دارد. این امر مستلزم تفکر دقیق، حساسیت و عزم و اراده معلمان برای کسب آشنایی و مهارت در زمینه تکنولوژی اطلاعات است. هم چنین باید نقش و مسئولیتهای معلم در قرن بیست و یکم به طور دقیق روشن شود، نه این که از فناوری جدید در تقویت فعالیتها و روشهای کاری رایج در کلاسهای درسی سی سال قبل استفاده شود. (صص ۱۵۱و۱۵۰)
مربیان و معلمان در دنیای پرشتاب اطلاعات باید در معرض دگرگونیهای آموزشی و تربیتی قرار گیرند و آگاهی بیشتری از توانمندی های فناوریهای جدید کسب کنند و در این مسیر راهبردهایی هم مطرح شود که از پیامدهای منفی جامعه اشباع شده از متون و اطلاعات و تصاویر
و. . . اجتناب شود .«ورود فناوری به مدارس، منتج به آموزش و یادگیری بیش تر و بهتر میشود». ( برونر، ۱۹۹۷، ص ۱۱۲ )
استولمن معتقد است کاربرد کامپیوتر وضعیتی را ایجاد میکند تأکید بیشتری بر یادگیری دانش آموز میشود، مثلاً استفاده بیش تر از آموزش در گروه کوچک
دانش آموزان و تغییر نقش معلم از ناشر اطلاعات به تسهیل کننده فرایند کسب اطلاعات از نتایج ورود فناوریهای جدید در آموزش و پرورش است. ( استولمن ۱۹۹۴)
کوتاه سخن این که تغییر نگرش صحیح و مثبت نسبت به خاستگاه فناوری اطلاعات و نیز مقاصد آن برای امور تربیتی و آموزشی در میان مربیان، معلمان و مسئولان ردههای مختلف آموزش و پرورش، نخستین گام برای استفاده مؤثر از این تکنولوژی عصر جدید است. بنابراین برای ایجاد تفکر انتقادی و پرورش حسن پرسشگری، مهارت و فهم و تغییر نگرش و باور در دانش آموزان، ترکیب اطلاعات تربیتی معلمان با مهارت های آنان در استفاده از قابلیتهای فناوری اطلاعات شاخص تعیین کننده ای است.
رفع محدودیتهای زمانی و مکانی
برداشته شدن یا به حداقل رسیدن محدودیتهای زمانی و مکانی در امر تعلیم و تربیت یکی دیگر از مزایا و فرصتهایی است که فناوری اطلاعات ایجاد کرده است.رشد و توسعه مدارس و مراکز آموزشی و کانون های تربیتی مجازی و تأکید بیشتر به مداومت در یادگیری، فرصتی است که فناوری جدید خالق آن بوده بطوری که در جهت رشد و بهبود و سهولت القاء پیامهای تربیتی و آموزشی و مهارتهای همگانی و توسعه انسانی بسیار مؤثر بوده و خواهد بود.
و بلاگ و امور تربیتی
در عرصه اشباع شده از اطلاعات، و بلاگها میتوانند فرصتی برای پالایش و گزینش دادههای اطلاعاتی را فراهم آورند. به موازات کاوش عصر بلاگرها برای یافتن اطلاعات جهت گزارش های پالایش شده خود، توانمندی و سواد
رسانه ای ایشان افزایش مییابد : فراهم آوردن نظرات و دیدگاههای متفاوت راجع به موضوع مورد نظر مشوقی برای رشد و پرورش روحیه ارزیابی اطلاعات از طریق بررسی جنبههای گوناگون مسائل را فراهم میسازد و از سوی دیگر خوانندگان و بلاگ نظرات و پیشنهادهای نقادانه یا حمایتی خود را آزادانه بیان میکنند. و بلاگها میتوانند فرصتی برای تفکر، اخذ کنش متقابل از اولیا دانشآموزان، اعضای گروه، افراد خبره و کارشناس و مشارکت آنان به نفع دانش آموزان ایجاد نمایند. امکان نگهدارای و سازماندهی آسان، مشاهده پیشرفت تحصیلی و مهارتی دانشآموزان توسط مربیان و والدین قابلیت و فرصت دیگری است که و بلاگها برای مربیان و دانشآموزان میتوانند به ارمغان آورند. در اینجا چند مزیت و فرصت دیگر کاربرد و بلاگ در فرایند تعلیم و تربیت اشاره میشود:
ـ سهولت کاربرد و هزینه بسیار کم
ـ انتشار فوری و روز آمد کردن و بلاگ
ـ مدیریت کلاس (ارسال یادداشتها ـ لینکها، تکالیف و. . . . )
ـ مشارکت کلاس
ـ ایجاد راهی که والدین و اعضا ء گروه میتوانند به سهولت با یکدیگر وارد مباحثه شوند.
ـ ایجاد ارتباطات و بهره گیری از تجارب و ایدههای دیگران و تجربه کردن کار جمعی و مشارکتی.
ـ مدیریت دانش : ارجاع آن لاین به قالبها، خط مشیها و مانند آن
ـ گزارشهای تحقیق : با ایجاد لینک به منابع مختلف۸.
بحث و نتیجه گیری
آموزش و پرورش در کشور ما نهادی است که وظیفه دارد دانش آموزان را متخلق به دانش و مهارت، اخلاق اسلامی و معنویت بار بیاورد و قطعاً نمیتواند چشم بر روی تغییر و تحولات جهانی بویژه در حیطه فناوری اطلاعات ببندد و بر روش ها و ثبات و دوام یافتهها و همه سنتهای گذشته تأکید کند و از فرصتهای طلایی عصر ارتباطات خود را محروم کند. البته درست است که نظام تعلیم و تربیت ما مبتنی بر جهان بینی هستی شناسانه قرآن بوده و بر حفظ مبانی و هویت دینی و ملی تأکید جدی دارد و باید هم داشته باشد، اما نسل جوان امروز که شدیداً شیفته جلوههای خیرهکننده عصر مدرنیته و فناوری گشته را چگونه بر اساس اعتقادات و ارزشهای ملی و دینی تربیت کرد؟ این نکته مهمی است که سعی شده در خلال مباحث این نوشتار به آن پرداخته شود و از دو موضع متفاوت؛ تهدیدها و فرصتها به این مقوله پرداخته شده است. در یک جمع بندی کلی، مهمترین تهدید در امور تربیتی، فقدان برنامه و امکانات، عدم وضوح مبانی نظری اسلامی نضج یافته در حوزه فرهنگ و تربیت میباشد. اما از جهت فرصتهایی که فناوری اطلاعات در امر تربیت آیندهسازان جامعه اسلامی فراهم مینماید میتوان به توانا سازی دانش آموزان در امر یادگیری، نقد و حل مسئله، مشارکت فعال در فراگیری مفاهیم مهارتها و افزایش چشمگیر ذخائر آگاهی آنان، ارتقاء سطح سرعت دریافت اطلاعات و امکان گزینش آنها، ایجاد بینش و نگرش تازه نقد و حمایت از افکار و اطلاعات دیگران و. . . اشاره کرد.
منابع:
۱ـ بهرنگی، محمدرضا (۱۳۸۳) : چکیده مقالات اولین همایش ملی جهانی شدن و تعلیم و تربیت تهران، جهاد دانشگاهی (دانشگاه تهران).
۲ـ عطاران، محمد (۱۳۸۱) : جهان شدن، فناوری اطلاعات و تعلیم و تربیت، تهران، انتشارات آفتاب مهر و ایتا .
۳ـ ادیبی سده، صدیقه (۱۳۸۵): جهانی شدن، تعلیم و تربیت و فناوری اطلاعات (مقاله )، ماهنامه پیوند، ش ۳۲۵.
۴ـ نشریه نگاه (۱۳۸۶)، وزارت آموزش و پرورش، شماره ۳۱۸.
۵ـ شهید مطهری، ده گفتار، قم، انتشارات صدرا.
۶ـ مجله رشد مدرسه، (۱۳۸۴)، وزارت آموزش و پرورش.
۷ـ حداد عادل ؛ غلامعلی، (۱۳۸۵)، آسیب شناسی تربیت دینی ) ج۱، گفتگو کننده اسداله مرادی، تهران، انتشارات مدرسه.
۸ـ مؤید نیا، فریبا (۱۳۸۵)، جهانی شدن و نظامهای آموزش و پرورش (مقاله)، ماهنامه پیوند، ش ۳۲۰
codex09x
page11