عمومی

عوامل مؤثر بر شکست تحصیلی: نگاهی دوباره به عوامل درونی و بیرونی

ترک تحصیل،تکرار پایه،افت کیفی و اخراج از مدرسه از نمونه‏های بارز شکست تحصیلی هستند که در بیشتر کشورها،به‏ نوعی عمومیت دارد.این مسأله باتوجه به شرایط مختلف‏ اجتماعی،جمعیتی،خانوادگی،آموزشگاهی و چارچوب نظام‏های‏ آموزشی کشورهای گوناگون از دیدگاههای متفاوت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.از آن‏جا که شکست تحصیلی نتیجه‏ی‏ عوامل گوناگون چون ساختار نام آموزشی،روش‏های آموزش، برنامه‏های درسی،فعالیت‏ها و برنامه‏های آموزشی،عوامل فرهنگی، اجتماعی،اقتصادی و روانی-جسمانی است،بررسی این پدیده‏ مستلزم دقت نظر و ارزیابی ریشه‏ای عوامل متعدد است.

افزایش میزان افت تحصیلی ناشی از عوامل ذکر شده، زنگ خطری است برای تشکیل سرمایه‏های انسانی و اقتصادی جامعه و مانعی است برای برخورداری جامعه از بخشی از نیروهای توانمند و با استعداد که فرصت بالیدن را به‏دست نمی‏آورند.موضوع شکست تحصیلی و خروج‏ پیش از موعود دانش‏آموز از نظام آموزش رسمی،مسأله‏ای‏ مهم برای بیشتر نظام‏های آموزشی،به‏ویژه در کشورهای در حال توسعه است.یافتن عوامل ایجاد کننده این پدیده و در کنار آن اتخاذ استراتژی مناسب برای برطرف کردن یا کاهش‏ آن به طریقی اصولی و تکیه بر ارتقای خودبه‏خود دانش‏آموز از اهمیت برخوردار است.

این مقاله در جهت تبیین عوامل مؤثر بر شکست‏ تحصیلی،با نگاهی دوباره به مطالعات انجام شده به بررسی‏ مفهوم شکست تحصیلی و ابعاد آن می‏پردازد.مقاله به‏ بررسی روند پدیدایی مفهوم شکست تحصیلی و تأثیر دو دسته‏ی‏ عوامل بیرونی و درونی آموزش و پروش می‏پردازد و به‏ چند نتیجه‏گیری اساسی می‏رسد و پیشنهادهایی را در ارتباط با دو دسته عوامل درونی و بیرونی آموزش و پرورش ارائه‏ می‏کند.

از مهم‏ترین نتایج این پژوهش،اهمیت‏شناسی‏ دانش‏آموزان در مرحله‏ی خطر است.همچنین توجه به متأثر بودن شکست تحصیلی از عوامل گوناگون و لزوم توجه‏ هماهنگ و یکپارچه به مجموعه‏ای از فعالیت‏های اثرگذار برای مقابله با شکست تحصیلی،توجه به تقدّم تأثیرگذاری‏ عوامل فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی بر شکست تحصیلی،

چون وجود محیطهای فقیر،محرومیت‏های فرهنگی‏ اجتماعی،بی‏سوادی والدین و بستر اقتصادی اجتماعی‏ نامناسب از نتایج مهم دیگر این پژوهش است.

 

دکتر نادر سلسبیلی*

نرجس قاسمی**

مقدمه

ورود به مدرسه،نقطه‏ی آغازی برای حرکت مداوم در مسیر آموزش است،اما، در بین راه عواملی موجب کند شدن حرکت دانش‏آموزان در مسیر تحصیل یا ترک تحصیل آنان می‏شود.شکست تحصیلی که نمونه‏های بارز آن ترک‏ تحصیل،تکرار پایه،افت کیفی و اخراج از مدرسه است همه ساله گذشته از هدر دادن مقدار زیادی از منابع مال و انسانی جامعه آثاری مخّرب و جبران‏ناپذیر نیز در حیات فردی و اجتماعی انسان‏ها برجا می‏گذارد.

پیشرفت فناوری‏ها،افزایش سرمایه‏گذاری‏ها و هزینه‏ی سرانه‏ی آموزش و پرورش را به همراه داشته است.با در نظر گرفتن تأثیر یک آموزش و پرورش‏ کارآمد در پیشرفت اقتصادی کشور و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص، لزوم بهره‏گیری بهینه از سرمایه‏گذاری‏های عظیم مادّی و معنوی در آموزش و پرورش کاملا محسوس است.نظام آموزشی موظف است با پرورش سرمایه‏ی‏ انسانی غنی در ارتقای سطح فکری و فرهنگی جامعه به‏طور مؤثر بکوشد و از افت و تضییع شدن امکانات آموزشی جلوگیری به عمل آورد.

بررسی اولیه حاکی از آن است که نظام آموزش و پرورش ایران در جهت‏ نیل به این اهداف موفقیت لازم را نداشته است.این عدم موفقیت،اغلب به‏ صورت تکرار پایه،ترک تحصیل زودرس و افت یادگیری بروز کرده و هر سال خسارت‏هایی را مستقیم یا غیرمستقیم بر بخش‏های اقتصادی و اجتماعی‏ جامعه،خانواده‏ها و خود دانش‏آموزان وارد ساخته است که در مجموع کارآیی‏ درونی و بیرونی نظام آموزشی را با کاستی‏هایی روبه‏رو کرده است.در زمینه‏ی‏ علل شکست تحصیلی مقالات بسیاری نوشته شده و مطالعات و پژوهش‏های‏ متعدد انجام شده است،اما در جهت دستیابی به مهم‏ترین عواملی که در مواردی ناشی از درون آموزش و پرورش و کارکرد آن و در مواردی نیز بیرون‏ از آموزش و پرورش بر شکست تحصیلی و ترک تحصیل دانش‏آموزان اثرگذار

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۲۹)


است،پژوهشی صورت نگرفته است.این مطالعه،کوششی است در جهت‏ دستیابی و شناخت مهم‏ترین عوامل تأثیرگذار در شکست تحصیلی باتوجه به‏ زمینه،میزان و اولویت تأثیر.

مسأله شکست تحصیلی

از نظر منابع مال و انسانی و مخارجی که دولت‏ها و ملّت‏ها در زمینه‏ی‏ آموزش و پرورش به عهده می‏گیرند،صاحب‏نظران این نهاد را از بزرگترین‏ مشاغل اقتصادی جهان می‏دانند که می‏تواند نقشی مهم در رشد و توسعه‏ی‏ کشورها ایفا کند.

آمارها و گزارش‏ها[۱]نشان می‏دهند که در حدود ده درصد دانش‏آموزان‏ کشور در سال‏های تحصیلی اخیر مردود شده‏اند.این ارقام بیانگر آن است که‏ مسؤولان آموزش و پرورش نتوانسته‏اند از منابع تخصیص یافته به امر آموزش‏ و پرورش استفاده‏ای بهینه را در راستای توسعه‏ی انسانی کشور به عمل آوردند.

واقعیت آن است باوجود اختصاص سهمی قابل‏توجه از بودجه‏ی عمومی‏ کشور به آموزش و پرورش،همچنین در اختیار قرار گرفتن منابع قابل‏توجه‏ درآمدهای مردمی،نظام آموزش و پرورش ایران،سالانه مقدار قابل توجهی از منابع انسانی و اقتصادی را هدر می‏دهد و از این طریق ضربه‏ای سنگین بر پیکر اقتصاد،فرهنگ و جامعه وارد می‏کند.

تلاش برای کاهش یا حذف پدیده‏ی شکست تحصیلی گذشته از کاهش‏ ضایعات اقتصادی،باعث تخفیف مشکلات روانی و اجتماعی در سطح جامعه‏ و در نتیجه موجب تقویت سرمایه‏های انسانی کشور می‏شود.اقدام در راستای‏ کاهش یاحذف این پدیده‏ی منفی زمانی نتیجه‏ی رضایت‏بخش می‏دهد که‏ عوامل مسبب آن به درستی شناخته و تبیین گردند.

افزایش میزان شکست تحصیلی برای نظام آموزشی نگران‏کننده به شمار می‏رود و نقطه‏ای تاریک در کارنامه‏ی آموزش و پرورش است.با درک این

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۰)


مسأله که این امر ممکن است به دلایل مشکلاتی ایجاد شده باشد که در ساختار نظام آموزشی،خانوادگی و اجتماعی وجود دارد،شناخت این عوامل‏ تأمل و دقت‏نظر بیشتری را می‏طلبد.از این‏رو سیاست‏گذاری‏ها،برنامه‏ریزی و کارشناسی‏های دقیق و عملی درباره‏ی کاهش یا حذف این پدیده اجتناب‏ناپذیر است.

شکست تحصیلی از جمله مسایل قابل بحثی است که در بیشتر کشورها به‏ نوعی وجود دارد.در کشورهای گوناگون(از نظر پیشرفت اقتصادی و آموزشی)،حالت‏هایی متفاوت از آن به چشم می‏خورد و از دیدگاههایی‏ مختلف مورد بررسی قرار می‏گیرد.درباره‏ی علل و راهکارهای کاهش آن نیز نظرات گوناگون ارائه شده است که به آن‏ها می‏پردازیم.

منطق و هدف این مطالعه

تربیت انسانهای چند بعدی و توانمند از وظایف اصلی نظام آموزش و پرورش در عصر حاضر است که آن را عصر خرد و دانایی نامیده‏اند.این‏ انسان‏ها باید توانایی آن را داشته باشند که مناسبات و مختصات عصر اطلاعات‏ را بشناسند و براساس آن نهاده‏ها و روابط اجتماعی خود را طراحی کنند؛به‏ گونه‏ای که بتوانند در ساختن دنیای فردا مشارکت مؤثر داشته باشند.باتوجه به‏ پیشرفت روزافزون جامعه و تغییرات بنیادین در زمینه‏های گوناگون اجتماعی، اقتصادی،فرهنگی،سیاسی و…نقش آموزش و پرورش به‏عنوان زیر ساخت‏ این توسعه غیرقابل انکار است.از این‏رو از نظام آموزشی انتظار می‏رود که با فائق آمدن بر تنگناهای گوناگون زمینه‏ساز رشد استعدادها و خلاقیت‏های‏ دانش‏آموزان و تشکیل سرمایه‏ی انسانی غنی‏تر برای کشور باشد.دوره‏ی‏ آموزش عمومی و متوسطه از طریق آموزش مجموعه‏ای از مهارت‏ها،دانش‏ها و نگرش‏های ضروری توسعه می‏تواند در ارتقای سطح فرهنگی و علمی-

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۱)


تخصصی جامعه مؤثر باشد.جمعیت دانش‏آموزی دوره‏های مختلف باید طوری‏ آموزش ببینند تا در فرایند توسعه جامعه‏ی خود دخالت فعال داشته باشند.

گزارش برنامه‏ی عمران سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱ حاکی از آن است‏ که نظام آموزش و پرورش کشور ایران در جهت نیل به اهداف توسعه‏ی‏ علمی-فرهنگی و انسانی موفقیت مورد انتظار را نداشته باشند و جزء ۶۵ کشوری به‏ شمار آمده که نتوانسته است درآمد خود را به درستی در راه توسعه انسانی به‏ کار گیرد(فرهادپور،۱۳۸۱)[۲].عدم تحقق اهداف فوق الذکر را می‏توان در ابعاد گوناگون شکست تحصیلی(افت کیفی،تکرار پایه،ترک تحصیل و اخراج)مشاهده کرد.پدیده‏ای که هر سال فشارهای مالی و خسارت‏های‏ مستقیم و غیرمستقیم به بخش‏های اقتصادی و اجتماعی از جمله:دولت، خانواده‏ها و حتی خود دانش‏آموز وارد می‏کند.بررسی این موضوع از جهت‏ مالی و اقتصادی،طبق آمارهای ارائه شده‏[۳]در سال ۱۳۸۱ نشان‏دهنده‏ی آن‏ است که این معضل سالانه بیش از هزار میلیارد ریال هزینه در برداشته است. به عقیده‏ی مسؤولان با این مبلغ می‏توان هزاران شغل جدید در کشور ایجاد کرد و نرخ بیکاری را طی ۸ سال ۱۲%کاهش داد.باید توجه داشت که هزینه‏ی‏ مضاعف وارد شدن آسیب‏های جدی بر شخصیت دانش‏آموز و از دست رفتن‏ حس کسب موفقیت بر آن‏ها نیز سنگین ارزیابی می‏شود.

هدف این مطالعه‏ی بررسی علل و عوامل ایجاد کننده‏ی شکست تحصیلی‏ در قالب دو بخش عمده‏ی عوامل درونی آموزش و پرورش چون برنامه‏های‏ درسی،نظام آموزشی و سایر مؤلفه‏های تشکیل‏دهنده و عوامل بیرونی آموزش‏ و پرورش چون عوامل فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی و روانی-جسمانی‏ است.همچنین مشخص کردن اولویت تأثیر این دو گروه عوامل و در پی آن‏ ارائه کردن توصیه‏هایی در جهت کاهش آن باتوجه به شرایط و ویژگی‏های‏ موجود است.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۲)


بیان روش و مراحل

این مطالعه برگرفته از پژوهشی در زمینه‏ی عوامل مؤثر بر شکست تحصیلی‏ [۴]است که در سال‏های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ انجام شده است.بخش اول پژوهش‏ در قالب زمینه‏یابی از نوع توصیفی-تحلیلی است و در بخش دوم براساس‏ تحلیل و جمع‏بندی نتایج به‏دست آمده وارد فراتحلیل شده است.پژوهش‏ مذکور در دو مرحله‏ی کتابخانه‏ای و میدانی به بررسی پیرامون عوامل مؤثر درونی و بیرونی بر شکست تحصیلی پرداخته است.در مرحله‏ی کتابخانه‏ای‏ جهت تعیین میزان اولویت تأثیرگذاری هرکدام از عوامل و زیرعامل‏های مؤثر درونی و بیرونی نظام آموزش و پرورش بر شکست تحصیلی،۴۷ منبع به‏ دست آمده که با موضوع پژوهش مرتبط بودند.درحدود ۳۸ درصد این منابع‏ طرح‏های پژوهشی،۳۰ درصد مقالات،۱۹ درصد رساله‏های دانشگاهی،۹ درصد کتاب و ۴ درصد گزارش سمینار است که بررسی و تجزیه و تحلیل‏ شده‏اند.در مرحله‏ی بررسی میدانی،پس از جمع‏بندی اولیه یافته‏های ۴۷ منبع‏ مورد مطالعه،پرسشنامه‏ای تدوین گردید و با پرسش از صاحب‏نظران و محققان‏ این حوزه در مورد مهم‏ترین عوامل مؤثر در شکست تحصیلی،به‏ویژه در حوزه‏ی‏ برنامه‏ی درسی و آموزشی،اطلاعات موردنیاز جمع‏آوری گردید.سپس،با توجه به یافته‏های پیشینه و مبانی نظری حوزه‏ی شکست تحصیلی،یافته‏های‏ حاصل از بررسی مطالعات انجام شده و جمع‏بندی پاسخ‏های دریافت شده از صاحب‏نظران،کوشیدیم تا به اهداف در نظر گرفته شده نزدیک شویم و به‏ پرسش‏های اساسی پاسخ دهیم.باتوجه به یافته‏های پژوهش و جمع‏بندی‏های‏ انجام شده در بخش‏های گوناگون،چند نتیجه‏گیری اساسی به‏دست آمده و پیشنهادهایی نیز در ارتباط با رویایی و کاهش شکست تحصیلی ارائه شد. همچنین کوشیدیم تا راهکارهایی برای مقابله با شکست تحصیلی تصویر شود.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۳)


مفهوم شکست تحصیلی و ابعاد گوناگون آن

برای تبیین شکست تحصیلی معمولا از کلمه‏ی افت یا اتلاف‏۱تحصیلی استفاده‏ می‏شود.از دیدگاه امین‏فر(۱۳۶۵)[۵]اصطلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش از زبان اقتصاددانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتی‏ تشبیه می‏کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه که باید به محصول نهایی تبدیل‏ شود را تلف می‏کند و نتیجه‏ی مطلوب و مورد انتظار را به بار نمی‏آورد.

شکست تحصیلی صورت‏هایی گوناگون به خود می‏گیرد که تمایز میان‏ آن‏ها از اهمیت برخوردار است.حالت‏های گوناگون شکست تحصیلی یا مؤلّفه‏های آن شامل:

الف)افت کیفی

ب)تکرار پایه‏۲

ج)ترک تحصیل‏۳زودرس

د)در مرحله‏ی خطر۴بودن است.باتوجه به اهمیت و جایگاه هریک در تبیین شکست تحصیلی،مفهومو تعریف آن‏ها بدین شرح است:

الف)افت کیفی:امروزه افت کیفی و آثار روانی-اجتماعی و اقتصادی آن، مورد توجه و نگرانی برنامه‏ریزان توسعه و آموزش در بیشتر کشورهای جهان‏ است.افت کیفی در آموزش و پرورش عبارت است از نارسایی در رسیدن به‏ اهداف از پیش تعیین شده‏ی آموزش و پرورش یا عدم تحقق بخشی از هدف‏های اساسی یادگیری ومهارت‏های پایه است که ممکن است به‏ شکل‏های قبولی با تبصره،عدم یادگیری کامل مطلوب یک پایه و اشکال‏ (۱). Wastage

(۲). Repetition

(۳). Drop-out

(۴). At-risk stage

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۴)


دانش‏آموزان در آموختن مطالب پایه‏های بعد یا به صورت کم پیشرفتی در تحصیل خود را نمایان سازد.

کاستی در پیشرفت تحصیلی باتوجه به تفاوت بارز و پایدار میان توانایی‏ فرد و عملکرد تحصیلی،به صورت مشاهده‏ی تناقض‏های آشکار بین مواردی‏ چون:هوش اندازه‏گیری شده،آزمون‏های کلاس‏ها و آزمون‏های پیشرفت‏ تحصیلی با اظهار نظر معلمان نسبت به آموخته‏های دانش‏آموز تعیین می‏گردد (هافمن و کالاهان،۱۹۹۸،به نقل از ماهر،۱۳۸۲)[۶].باتوجه به این تعریف، افت کیفی را می‏توان به‏گونه‏ای چشمگیر در آموزش و پرورش مشاهده کرد انبوه جمعیت دانش‏آموزانی که در دوره‏های تحصیلی را به هر شکل ممکن به‏ پایان می‏رسانند،اما هنوز بین پیشرفت تحصیلی ظاهری آن‏ها و واقعیت‏ توانایی‏ها و مهارت‏ها و آموخته‏هایشان اختلافی قابل‏توجه مشاهده می‏شود.

ب)تکرار پایه:تکرار پایه به مفهوم تکرار تحصیل در یک کلاس برای‏ دانش‏آموزانی است که سال تحصیلی گذشته نیز در همان کلاس و پایه تحصیل‏ کرده‏اند.تکرار پایه پدیده‏ای است که سابقه‏ای دیرینه در نظام‏های آموزشی‏ جهان دارد.به عقیده برخی از صاحب‏نظران(اووینگ و کاپلان‏۱،۲۰۰۱،به نقل‏ از حسنی،۱۳۸۲)[۷]،این پدیده اول بار در قرن نوزدهم رخ داد و در کشور ما نیز به همراه توسعه‏ی نظام آموزشی جدید که از اواخر دوره قاجاریه شروع‏ شد ظاهر گردید.در بسیاری از کشورهای جهان و به‏ویژه کشورهای در حال‏ توسعه،هنوز هم تکرار پایه راه علاجی برای دانش‏آموزان ضعیف و در معرض‏ خطر در نظر گرفته می‏شود.در کشورهایی که پذیرش دانش‏آموزان در دوره‏ی‏ دبیرستان براساس امتحانات پایان دوره ابتدایی است تکرار پایه دوره‏ی ابتدایی‏ رواج بسیار دارد.اما جمع‏بندی نتایج تحقیقات انجام شده در سال‏های اخیر، (۱). Owing and kaplan

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۵)


نشان می‏دهد که تکرار پایه بیش از آن‏که راهگشا باشد،مسأله آفرین است و یکی از عوامل قوی پیش‏بینی‏کننده ترک تحصیل به‏ویژه در کشورهای در حال‏ توسعه به شمار می‏آید[۸].به‏گونه‏ای که احتمال ترک تحصیل در دانش‏آموزان‏ دارای سابقه تکرار پایه،۲ تا ۱۲ بار بیشتر از دانش‏آموزان همتا ولی بدون تکرار پایه است‏[۹].بدین سبب بسیاری از کشورها،سیاست«ارتقای خودبه‏خود تحصیلی»۱و به عبارتی ارتقای مبتنی بر سن را دنبال می‏کنند.

ارتقای خودبه‏خود تحصیلی یکی از راهکارهای مقابله با شکست‏ تحصیلی(تکرار پایه)است که در کشورهای گوناگون وضعیتی متفاوت دارد. در برخی از کشورها فقط ۲ یا ۳ پایه اول را شامل می‏شود و در مواردی کل‏ دوره ابتدایی را در برمی‏گیرد.هر کشوری براساس ویژگی‏های فرهنگی، آموزشی،سیاسی و اقتصادی خود آن را پذیرفته است.مثلا در ایران،ارتقای‏ خودبه‏خود تحصیلی در مقیاس محدود به صورت استفاده از تسهیلات‏ آیین‏نامه‏ای امتحانات و تک‏ماده انجام می‏شود.

ج)ترک تحصیل:ترک تحصیل به مفهوم موقعیت دانش‏آموزانی است که‏ قبل از رسیدن به انتهای یک دوره‏ی آموزشی،آموزش را رها و آن دوره را ترک می‏کنند.ترک تحصیل عمدتا به سه گروه اطلاق می‏شود:۱.افرادی که‏ ضمن سال تحصیلی،قبل از فرا رسیدن ایام امتحانات پایانی مدرسه را ترک‏ می‏کنند و از شرکت در امتحانات پایان سال منصرف می‏شوند.۲.افرادی که در امتحانات پایان سال(خرداد و شهریور)مردود و از ادامه تحصیل منصرف‏ می‏شوند و ۳.افرادی که در امتحانات پایان سال قبول می‏شوند،ولی از ثبت‏نام‏ در کلاس بالاتر خودداری می‏کنند.

(۱). Automatic or Social Promotion

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۶)


عوامل مؤثر بر این سه نوع ترک تحصیل ممکن است متفاوت باشد.معیّری‏ (۱۳۷۱)[۱۰]بین ترک تحصیل میان دوره‏ای و ترک تحصیل پس از اتمام دوره، تمایز قایل می‏شود و معتقد است در مرحله‏ی نهایی هردوره‏ی تحصیلی و رفتن به دوره‏ی بالاتر،ترک تحصیل آن دسته از افرادی که آمادگی شروع و ادامه تحصیلات بعدی را ندارند امری طبیعی به شمار می‏رود.این مسأله‏ لازمه‏ی توزیع متعادل و حساب‏شده کودکان و نوجوانان در رشته‏های‏ تخصصی و انتخابی است.آنچه ضایعه و اتلاف واقعی را پدید می‏آورد،ترک‏ تحصیل میان‏دوره‏ای است که بخشی از نیروهای انسانی یک جامعه نتیجه چند سال سرمایه‏گذاری را،بدون اخذ مستندی از دست می‏دهند.

د)در مرحله‏ی خطر۱بودن:قبل از ترک تحصیل،تکرار پایه و مردودی، دانش‏آموزان نشانه‏هایی از در مرحله‏ی خطر بودن را بروز می‏دهند.ویتنبرگ‏۲ (۱۹۸۸)[۱۱]ویژگی‏های در معرض خطر بودن را چنین برمی‏شمارد:سابقه‏ی‏ تحصیلی ضعیف،سطح پایین تحصیلات والدین،نفرت از مدرسه،شرکت‏ جزیی یا هیچ در فعالیت‏های فوق‏برنامه درسی،داشتن مسایل انضباطی، زندگی در خانه‏های درهم‏ریخته،موقعیت پایین اقتصادی-اجتماعی، خودپنداره‏ی ضعیف،نارسایی در هدف‏ها و داشتن آرزوهای پست و ضعف‏ در قابلیت‏های خواندن.

بررسی‏هایی که کوئلار۳و دیگران(۱۹۹۰)[۱۲]انجام داده‏اند نشان می‏دهد که برنامه‏های حمایت از دانش‏آموزان در مرحله‏ی خطر با برنامه‏های تشویق‏ پیشرفت تحصیلی دانش‏آموزان به‏طور قاطع در بیشتر جنبه‏ها شبیه به هم‏ هستند.علاوه‏بر آن،فرایند ترک تحصیل دانش‏آموزان در مرحله‏ی خطر با (۱). At-risk Stage

(۲). Wittenberg

(۳). Cuellar-Alfredo

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۷)


فرایند برنامه‏ی اعتلای تحصیلی و علمی دانش‏آموزان همخوان است.بنابراین‏ در فرایند آموزش‏های دوران مدرسه،بخشی از دانش‏آموزان ابتدا در مرحله‏ی‏ خطر قرار می‏گیرند سپس ترک تحصیل می‏کنند.باتوجه به این مطلب،مدرسه‏ از طریق شناسایی دانش‏آموزان در مرحله‏ی خطر و ارائه کمک و راهنمایی‏های‏ به‏موقع می‏تواند با شکست تحصیلی این دسته از دانش‏آموزان به مقابله‏ برخیزد.مرکز تحقیقات و نوآوری آموزشی آمریکا در گزارش«کودکان ما در مرحله‏ی خطر۱»(۱۹۹۵)[۱۳]ویژگی دانش‏آموزان در مرحله خطر را چنین‏ برشمرد:«از بافت‏ها و محیطهای محروم می‏آیند،در رسیدن به استانداردهای‏ ضروری در مدرسه شکست می‏خورند،سابقه‏ی تحصیلی آن‏ها ضعیف است، اغلب غیبت می‏کنند،از جهت جذب شدن در یک الگوی معمولا پذیرفته‏ی‏ مسؤولیت اجتماعی شکست می‏خورند.ویلیس(۱۹۸۶)[۱۴]معتقد است‏ عواملی نظیر ساختار خانوادگی،فقر و مسایل اقتصادی،نژاد قومیت،زبان، محل سکونت و جنسیت ارتباط نزدیکی با مخاطره‏ی آموزشی دانش‏آموزان‏ دارند.

روند پدیدایی مفهوم شکست تحصیلی

شکست تحصیلی پدیده‏ای جدید نیست،بلکه با پیدایش آموزش رسمی‏ مدرسه‏ای مطرح بوده است.از زمانی که تحصیل اجباری و همگانی می‏شود و معیارهای سخت سنجش معلومات و گذر از امتحانات وجود داشته‏اند شکست‏ تحصیلی نیز وجود داشته است.در اواخر قرن نوزدهم و همگام با تحولات‏ صنعتی و نیاز به نیروهای تربیت شده‏ی متخصص،افکار دولتمردان و دست‏اندرکاران آموزش و پرورش به مسأله‏ی افت تحصیلی بیشتر معطوف شد (بیابانگرد،۱۳۷۸)[۱۵].در سطح بین‏المللی،برای نخستین بار در کنفرانس‏ (۱). Our Childern at risk

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۸)


عمومی یونسکو(در سال ۱۹۷۰ م)که در پاریس برگزار شد به موضوع شکست‏ تحصیلی توجه شد و مسأله‏ی بهبود نظام‏های آموزشی از طریق کاهش افت‏ تحصیلی به‏ویژه در هند مطرح و بررسی شد.در این رابطه فرضیه‏های‏ گوناگون مطرح گردید.عده‏ای آن را مرتبط با فقر اقتصادی جامعه دانستند و عده‏ای دیگر،در ارتباط با وضع و شرایط خانوادگی،و برخی نیز کیفیت و کمیّت آموزش و پرورش را عاملی مؤثری در بروز چنین پدیده‏ای عنوان کردند (توما،۱۳۶۳)[۱۶].

سیر تحول تاریخی این پدیده نشان می‏دهد که توجه به شکست تحصیلی و دلایل ایجاد کننده‏ی آن،سه مرحله را پشت سر گذاشته است.در شروع قرن‏ بیستم علل شکست تحصیلی را عمدتا ناشی از عوامل فردی چون خصوصیات‏ شخصیتی،کمبودهای ذهنی،اختلالات روحی و روانی می‏دانستند.به مرور،از میانه‏ی قرن بیستم،در کشورهای صنعتی پیشرفته،شکست تحصیلی،پدیده‏ای‏ اجتماعی به شمار آمد و کمبودهای اجتماعی-فرهنگی دلایل اصلی شکست‏ تحصیلی شناخته شدند.در این دوران اعتقاد بر این بود که هدف مدرسه باید کاهش فاصله‏ی طبقات اجتماعی مختلف در میان دانش‏آموزان طبقات محرومی‏ باشد که به علت شرایط خاص خانوادگی دچار کمبودهایی از نظر هوش‏ اکتسابی و رشد کلامی و اجتماعی هستند.این طرز تلقی از علل شکست‏ تحصیلی موجب شد تا در جهت جبران این کمبود روش‏های ترمیمی و جبرانی چون آموزش و پرورش جبرانی،کلاس‏های تطبیقی،آموزش متقابل و خدمات حمایتی مطرح و اجرا شود.تأکید اصلی این پروژه‏ها معطوف به اثرات‏ محیط خانوادگی بر رشد کودک و مطرح ساختن جنبه‏های اجتماعی و فرهنگی‏ شکست تحصیلی بود.

از اواخر سال‏های ۱۹۶۰ و اوایل سال‏های دهه‏ی ۱۹۷۰،علل شکست‏ تحصیلی را بیشتر ناشی از عوامل مربوط به مدرسه می‏دانستند.پیشگامان این

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۳۹)


جریان فکری مانند بوردیو،پاسرون،استابلر و بودلو در فرانسه‏ (بازرگان،۱۳۷۸)[۱۷]معتقد بودند که مقررات و شرایط و فضای مدرسه، محتوا،روش‏های ارزشیابی و فرایند یاددهی-یادگیری متناسب با نیازها، شرایط اجتماعی و روانی دانش‏آموزان طبقه‏ی محروم نیست.دانش‏آموزان‏ طبقه‏ی محروم بر اثر عدم آمادگی قبلی،داشتن تجربیات ناموفق و تلخ در مدرسه،وجود پیش‏داوری‏ها و انتظارات منفی،روابط خشک و ساختار سلسله‏ مراتبی مدرسه نمی‏توانند رابطه‏ای مثبت با درس و تحصیل برقرار کنند و در نتیجه با از دست دادن اعتماد به نفس خود دچار عقب‏ماندگی می‏شوند.به‏ همین سبب شرایط و مقررات حاکم بر مدرسه،محتوا،روش‏های آموزش و پرورش و نظام ارزشیابی مورد انتقاد قرار گرفت.

عوامل مؤثر بر شکست تحصیلی

آموزش و پرورش موضوعی ملی و فرابخشی است و تأثیری متقابل با عوامل و بخش‏های فرهنگی،اجتماعی،سیاسی و اقتصادی دارد.در نتیجه متأثر از فعالیت و رفتار نهادها و سازمان‏های متفاوتی است که در مواردی خارج از محدوده‏ی کنترل آموزش و پرورش هستند.شکست تحصیلی،از مسایل و چالش‏هایی است که معمولا در حوزه‏ی آموزش و پرورش مطرح می‏شود و گذشته از اینکه می‏تواند ناشی از کاستی‏های بخش‏های آموزش و پرورش‏ باشد،می‏تواند متأثر از بخش‏ها و عوامل مختلف بیرونی و ازجمله عوامل‏ فرهنگی-اجتماعی واقتصادی نیز باشد.دیدگاههای متفاوتی در این زمینه‏ مورد بحث و بررسی قرار گرفته و دسته‏بندی‏هایی گوناگون نیز از عوامل‏ ایجاد کننده‏ی شکست تحصیلی ارائه شده است.مثلا یونسکو۱(۱۹۸۲)[۱۸] عوامل مؤثر بر شکست تحصیلی را در یک نظام آموزشی به دو دسته عوامل‏ (۱).. UNESCO,An Overview Coping With Dropout.1982

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۰)


درونی و بیرونی نظام آموزش و پرورش تقسیم می‏کند.گاما و همکارانش‏۱ (۱۹۸۶)[۱۹]عوامل شکست تحصیلی را شامل شرایط اقتصادی،روانی- اجتماعی و مسایل خانوادگی می‏دانند.نیلور۲(۱۹۸۷)[۲۰]معتقد است که‏ دانش‏آموزان به علت مجموعه‏ای گوناگون از عوامل خانوادگی،اقتصادی و نژادی ترک تحصیل می‏کنند که می‏توان آن‏ها را به بیگانه شدن،فقدان انگیزش‏ یا محرومیت طبقه‏بندی کرد.رودزومک میلان‏۳(۱۹۸۷)[۲۱]عوامل مؤثر بر ترک تحصیل را شامل عوامل محیطی،علمی،بقا و ادامه‏ی حیات و عوامل‏ اجتماعی می‏دانند.هندریش و همکارانش‏۴(۱۹۸۹)[۲۲]عوامل مرتبط با ترک‏ تحصیل را به سه دسته‏ی دانش‏آموزی،مدرسه‏ای و اجتماعی تقسیم کرده‏اند. گلنار مهران(۱۳۷۵)[۲۳]دلایل شکست تحصیلی را به سه دسته‏ی عوامل‏ مدرسه‏مدار،خانواده‏مدار و کودک‏مدار تقسیم می‏کند.غلامعلی افروز (۱۳۷۱)[۲۴]شرایط عاطفی-روانی،شرایط سازش یافتگی رفتاری،شرایط روان حرکتی-فیزیولوژیکی،شرایط آموزشی و امکانات و شرایط اجتماعی را عوامل مؤثر بر شکست تحصیلی می‏داند.

در پژوهشی که مؤلفان این مقاله در سال‏های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳ در زمینه‏ی‏ شناسایی عوامل مؤثر ناشی از برنامه‏های درسی،آموزشی و عوامل بیرونی‏ آموزش و پرورش به انجام رساندند(سلسبیلی،قاسمی،۱۳۸۳)[۴]،عوامل‏ مؤثر بر شکست تحصیلی به دو دسته‏ی عوامل مؤثر درونی و بیرونی تقسیم‏ شد که عوامل درونی آموزش و پرورش شامل شرایط و مشخصات نظام و برنامه‏های آموزشی و برنامه‏های درسی است و عوامل بیرونی آموزش و پرورش شامل عوامل فرهنگی-اجتماعی،اقتصادی،روانی-جسمانی در (۱).. Gama ans Others

(۲). Naylor

(۳). Rhodes and McMillan

(۴).. Hendrich and Others

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۱)


نظر گرفته شد.در این پژوهش هریک از عوامل تشکیل‏دهنده چون عامل‏ برنامه درسی،عامل برنامه‏های آموزشی یا عوامل فرهنگی-اجتماعی و…خود شامل پاره عوامل دیگری هستند که می‏توان آن‏ها رادر جدول خلاصه‏ اطلاعات(پیوست مقاله)یافت.نتایج به‏دست آمده از این پژوهش در قالب دو دسته اصلی عوامل درونی نظام آموزش و پرورش و عوامل بیرونی نظام‏ آموزش و پرورش و یازده هدف ویژه این پژوهش مرتبط با تأثیر عوامل درونی‏ و بیرونی آموزش و پرورش به شرح زیر است.

۱.عوامل درونی آموزش و پرورش

جمع‏بندی یافته‏های حاصل از بررسی منابع نوشتاری شامل گزارش‏ها، پژوهش‏ها،رساله‏ها،مقاله‏ها و کتاب‏های مرتبط،وبررسی مرحله‏ی میدانی در مورد عوامل درونی شامل دو دسته عوامل مربوط به برنامه‏های درسی و برنامه‏های آموزشی باتوجه به تعریفی که از هریک به عمل آمده حاکی از آن‏ است که:

الف-در میان پاره عوامل تشکیل دهنده‏ی عامل«برنامه درسی»نتایج‏ بدست آمده نشان می‏دهد که اساسی‏ترین اشکال در«روش‏های یاددهی- یادگیری»است.عدم تسلط کافی معلم در تدریس و استفاده از روش‏های سنتی‏ و حافظه‏مدار و یکطرفه و عدم توجه به ایجاد فرصت‏های یادگیری مناسب، تأثیری قاطع و تعیین‏کننده بر شکست تحصیلی دارد.پس از عامل«روش‏های‏ یاددهی-یادگیری»تا حدودی عدم ارتباط«هدف‏های درسی»با نیازها و علایق دانش‏آموزان و عدم تناسب با اولویت‏های جامعه،عاملی اثرگذار بر ترک‏ تحصیل،بی‏علاقگی از درس و تکرار پایه تلقی می‏شود.رویکرد و جهت‏گیری‏های برنامه درسی در قالب تأکید بیش از اندازه بر موضوع مطلب‏ درسی و انتقال معلومات و عدم تجانس برنامه با علایق و نیازهای‏ دانش‏آموزان،ضعفی جدی در برنامه‏های درسی دوره‏های مختلف آموزش و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۲)


پرورش به شمار می‏آید.به‏گونه‏ای که منجر به ضعف روش آموزش معلمان و نارسایی‏های در فرایند یاددهی و یادگیری می‏گردد.پس از آن موارد زیر بر شکست تحصیلی دانش‏آموزان اثر داشته است:نقص‏های«محتوایی»چون عدم‏ تناسب محتوا با علایق و نیازهای روزمره دانش‏آموزان،عدم تناسب حجم‏ محتوا با ساعت‏های در نظر گرفته شده،متناسب نبودن روش‏ها و امکانات‏ آموزش و پرورش با محتوای برنامه و در نهایت نارسایی‏های«ارزشیابی از آموخته‏های»دانش‏آموزان،عدم توجه به ارزشیابی تشخیصی،عدم توجه به‏ آموزش‏های ملاک‏مدار و نامتناسب بودن روش‏های ارزشیابی به دلیل جدا در نظر گرفتن روش ارزشیابی از روش یاددهی و نداشتن الگوی مناسب‏ ارزشیابی،بیشترین تأثیر را بر میزان شکست تحصیلی دانش‏آموزان داشته است.

ب-در مورد عامل«برنامه‏های آموزشی»نتایج نشان می‏دهد که در میان‏ پاره عوامل تشکیل‏دهنده‏ی«برنامه آموزشی»؛بیش از همه،نارسایی‏های«نحوه‏ حضور و تأثیرگذاری معلم»چون عدم ارتباط عاطفی صحیح میان معلم و دانش‏آموز،ضعف تخصصی و دانش تربیتی معلمان و عدم توانایی در جذب و علاقه‏مند ساختن دانش‏آموزان به تحصیل مؤثر است.نتیجه این نارسایی ترک‏ تحصیل،افت کیفی و تکرار پایه بوده است.در تشکیل این نارسایی،پاره‏ عواملی چون مشکلات معیشتی معلمان،نسبت بالای دانش‏آموز به معلم و پایین بودن صلاحیت‏های شخصیتی و اجتماعی معلم به میزانی قابل‏توجه بر حضور و تأثیرگذاری معلمان بسیار مؤثر است.ناهماهنگی و فقر دانش مانعی‏ برای پیشرفت تحصیلی دانش‏آموزان است.

پس از پاره عوامل«نحوه‏ی حضور و تأثیرگذاری معلمان»تارسایی‏های‏ آموزشی چون وجود مدارس نیمه‏وقت،ناتوانی نظام آموزشی در فراهم آوردن

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۳)


آموزش همگانی با کیفیت مناسب،نامتناسب بودن مقررات آموزشی و فضای‏ مدرسه با نیازهای روانی،اجتماعی دانش‏آموزان،فقدان آموزش پیش‏دبستانی‏ (به‏ویژه در مناطق روستایی و حاشیه‏نشین و مناطق محروم و دو زبانه)،کمبود نیروی متخصص برنامه‏ریز آموزشی و درسی،نقشی مؤثر بر شکست تحصیلی‏ دانش‏آموزان دارند.نقش فضای آموزشی و امکانات و تجهیزات آموزشی را نیز نمی‏توان در پیشرفت تحصیلی دانش‏آموزان انکار کرد.کمبود آگاهی تخصصی‏ و علمی مدیران،درک فرهنگی نامناسب و ارتباط ضعیف آنان با معلمان، کارکنان،والدین و دانش‏آموزان،نگرش‏های منفی مدیران و عدم پیگیری‏های‏ آگاهانه در مورد غیبت‏ها و مشکلات دانش‏آموزان مشکلاتی هستند که در ارتباط با مدیریت آموزشی و تشکیل‏دهنده‏ی عامل برنامه‏های آموزشی به‏ چشم می‏خورند و میزان شکست تحصیلی را تحت‏تأثیر قرار می‏دهند.در ارتباط با عامل برنامه‏های آموزشی غیراز پاره عوامل ذکر شده،می‏توان به‏ مسایل و اشکالات نحوه تنظیم تقویم و ساعت‏های آموزشی،هدایت تحصیلی‏ و همچنین ورود به دوره‏های تحصیلی بالاتر اشاره کرد.پایه‏بندی و ساختار سفت و سخت و عدم انعطاف برنامه درسی و بی‏توجهی به شرایط اقلیمی و منطقه‏ای،پاره عوامل تشکیل‏دهنده‏ی برنامه آموزشی هستند که در شکست‏ تحصیلی مؤثراند.

۲-عوامل بیرونی نظام آموزش و پرورش

بررسی‏های منابع مطالعاتی شامل گزارش‏های پژوهش‏ها،رساله‏ها،مقاله‏ها و کتاب‏های مرتبط و بررسی میدانی شامل مصاحبه با صاحب‏نظران و اندیشمندان‏ در زمینه‏ی شکست تحصیلی نشان می‏دهد که مهم‏ترین عامل بیرونی مؤثر بر شکست تحصیلی،عامل اقتصادی-اجتماعی است.محرومیت خانواده و فقر اقتصادی آن‏ها به‏ویژه در مناطق حاشیه‏ی شهری و مهاجرنشین،و مناطق دور افتاده‏ی روستایی بالاترین درجه‏ی تأثیرگذاری را بر شکست تحصیلی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۴)


دانش‏آموزان داشته است.همچنین عواملی چون محرومیت‏های فرهنگی ناشی‏ از ارزش‏های سنّتی و رسوم کهنه و دست‏وپاگیر به‏ویژه در مورد ترک‏ تحصیل دختران،فقر سواد فرهنگی و اجتماعی،عدم ارزش‏گذاری برای علم، شکاف فرهنگی،امکانات ضعیف رسانه‏ای و ارتباطی،رسیدگی ضعیف والدین، در شکست تحصیلی بسیار تأثیرگذاراند.

در مورد عوامل فرهنگی-اجتماعی مؤثر بر شکست تحصیلی میان جوامع‏ پیشرفته و کمتر توسعه‏یافته تفاوت‏هایی دیده می‏شود.بیش از همه وجود مشکلات خانوادگی با ماهیت‏های متفاوت در هردو دسته جوامع مذکور،مانند روابط نامناسب والدین با یکدیگر،طلاق،اعتیاد،نبود یکی از والدین بر شکست تحصیلی مؤثراند.مسایل طبقه اجتماعی،مهاجرت از روستا به شهر، معاشرت نامناسب و انحراف محیط اجتماعی در محیطهای اجتماعی محروم‏تر، مانند محیطهای مهاجرنشین،حاشیه‏نشین و چند قومیتی از عوامل اجتماعی‏ هستند که در جوامع مختلف در حال توسعه و تا حدودی کشورهای‏ مهاجرپذیر،به تفاوت،می‏توانند در شکست تحصیلی دانش‏آموزان اثرگذار باشند.

در جوامع مدرن شهری و کشورهای صنعتی،ناهنجاری‏های اجتماعی و اغتشاش‏های نوجوانی ناشی از زندگی در شهرهای بزرگ،تضاد با والدین،فرو افتادن از ارزش‏های سنتی تحصیلی،عدم تطابق رشته تحصیلی با نیازها به‏ویژه‏ در دوره‏ی متوسطه مواردی هستند که در ترک تحصیل مؤثراند.

در ایران،به‏ویژه در مناطق محروم حاشیه‏ای،مناطق مهاجرنشین و مناطق‏ محروم و روستایی عواملی چون فقر محیطی،تفاوت‏ها و نابرابری‏های امکانات‏ نسبت به مناطق شهری و مرفّه،سوءتغذیه،عده‏ی زیاد افراد خانوار،کارکردن‏ دانش‏آموز به سبب فقر اقتصادی و در نتیجه ناتمام گذاشتن تحصیلات حتی در دوره‏ی ابتدایی،از عمده موارد مؤثر بر شکست تحصیلی هستند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۵)


از دیگر عوامل بیرونی آموزش و پرورش،عوامل روانی-جسمانی چون‏ عدم علاقه و انگیزه،کمبود استعداد،اختلالات یادگیری،بحران بلوغ،ضعف‏ خودپنداره و بیماری‏های جسمانی است.بررسی‏ها نشان می‏دهند که کاهش‏ انگیزه و علاقه‏ی دانش‏آموز به ادامه‏ی تحصیل مؤثرترین عامل است.بدیهی‏ است زیرساخت این عامل تا حدود بسیاری به کمبودها و نارسایی‏های درونی‏ آموزش و پرورش برمی‏گردد مانند نامناسب بودن شرایط و فضای حاکم بر مدرسه،عدم تطابق برنامه‏ی درسی با سطح رشد شناختی،بی‏توجهی به نیازها و علایق دانش‏آموز،عدم تناسب علایق دانش‏آموز با رشته تحصیلی و نداشتن‏ دورنمای روشن.در عین حال دلایلی چون مزاحمت دانش‏آموزان بزرگ‏تر، بدرفتاری مدیر و مسؤولان مدرسه،ترس از امتحان و اضطراب نیز می‏توانند در کاهش انگیزه و علاقه دانش‏آموز به تحصیل مؤثر باشند.

عواملی چون اختلالات شخصیتی،خودپنداره منفی،ناتوانی‏های یادگیری‏ و کمبود استعداد در زمینه‏های خاص،مواردی هستند که از نظر صاحب‏نظران‏ این حوزه از تأثیرگذاری محدودتر و اولویت کمتر در ارتباط با شکست‏ تحصیلی دانش‏آموزان برخوردارند و کمتر عمومیت دارند.

اولویت تأثیر عوامل درونی و بیرونی نظام آموزش و پرورش

نتایج بررسی‏ها نشان‏دهنده‏ی این مطلب است که این دو دسته عوامل مکمل‏ یکدیگراند به‏گونه‏ای که هردو دسته عوامل فوق بر شکست تحصیلی‏ تأثیرگذاراند.در عین حال،مجموع بررسی‏های به عمل آمده در بخش‏های‏ گوناگون این پژوهش نشان می‏دهد که به نوعی تقدّم در تأثیرگذاری عوامل‏ بیرونی بر شکست تحصیلی وجود دارد.در میان عوامل بیرونی،عوامل فرهنگی‏ -اجتماعی به همراه عوامل اقتصادی به‏ویژه در جوامع محروم‏تر اثرگذارتر از سایر عوامل هستند و به نوعی تقدم در تأثیرگذاری عوامل بیرونی وجود دارد. محرومیت‏های اجتماعی-اقتصادی،فقر فرهنگی،بی‏سوادی والدین،عدم

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۶)


رسیدگی والدین به وضعیت تحصیلی فرزندانشان،مشکلات خانوادگی،عدم‏ ارزش‏گذاری برای علم و تحصیل را با خود همراه دارد که تقویت‏کننده‏ی‏ شکست تحصیلی است.بستر اجتماعی-اقتصادی نامناسب توأم با فقر اقتصادی،بیکاری،اعتیاد،مهاجرنشینی،حاشیه‏نشینی بیشترین تأثیر را بر شکست تحصیلی فراهم می‏آورد.فقر و محرومیت اقتصادی-اجتماعی از طریق فشارهای مالی ناشی از هزینه‏های مستقیم و غیرمستقیم آموزش بر دوش خانواده‏های محروم و تنگدست نتایجی چون تفاوت و عقب‏افتادگی در رشد و تکامل تفکر،زبان،رفتار و نگرش را به بار می‏آورد.

نتایج بررسی‏های انجام شده در جوامع پیشرفته‏ی صنعتی و شهرهای بزرگ‏ نیز نشان‏دهنده‏ی آن است که تأثیر عوامل فرهنگی-اجتماعی اثرگذارتر از عوامل درونی آموزش و پرورش بر شکست تحصیلی و ترک تحصیل در دوره‏ی متوسطه است.جامعه‏ی چند فرهنگی،مسایل مهاجران،تضاد طبقاتی و فقر،گسترش اعتیاد در دوره‏ی متوسطه،خانواده‏های تک والدین و افزایش‏ طلاق،بروز اغتشاش‏های نوجوانی و جوانی و بزهکاری،از جمله‏ ناهنجاری‏های اجتماعی در شهرهای بزرگ هستند.بررسی پیشینه‏ی پژوهش‏ها و مطالعات انجام شده در نگاهی جهانی،بیانگر آن است که این دسته از مسایل‏ بیشتر از سایر موارد ذهن اندیشمندان و صاحب‏نظران حوزه‏ی شکست‏ تحصیلی و ترک تحصیل را به خود مششغول کرده‏است.

پس از توجه به عوامل اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی،به عوامل درونی‏ آموزش و پرورش چون نظام آموزشی و برنامه‏های درسی باید پرداخت.در میان عوامل درونی آموزش و پرورش،نارسایی‏های برنامه‏های آموزش و پرورش و کاستی‏های موجود در نظام آموزشی،به‏ویژه نارسایی‏ها مربوط به‏ نحوه‏ی حضور و تأثیرگذاری معلمان،نداشتن درک تربیتی و فرهنگی قوی،و ارتباط ضعیف میان معلمان و دانش‏آموزان،عدم شناخت اصولی مدیران و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۷)


معلمان از دانش‏آموز و تعلیم و تربیت،نداشتن آموزش‏های کافی قبل و ضمن‏ خدمت بیش از عوامل«برنامه درسی»تأثیرگذار هستند.در مرحله‏ی بعد باید سراغ عوامل برنامه درسی رفت که در میان عوامل برنامه درسی نیز نارسایی‏های روش یاددهی-یادگیری و نحوه‏ی تدریس معلمان،بالاترین تأثیر را در شکست تحصیلی دانش‏آموزان دارد.استفاده معلم از روش‏های‏ حافظه‏مدار و یک سویه و عدم توجه به ایجاد فرصت‏های یادگیری مناسب، نداشتن نگاهی فرایندمدار و به عکس تأکید بر محصول‏مداری و کسب نتیجه‏ خوب در امتحان از اشکالات بارز در زمینه روش‏های یاددهی-یادگیری است.

چند نتیجه گیری

با مرور بر نتایجی که در زمینه شکست تحصیلی و عوامل مؤثر در آن مطرح‏ گردید و باتوجه به پژوهشی که مؤلفان در سال ۱۳۸۳ به اتمام رساندند،چند نتیجه‏گیری اساسی را برای مقابله با شکست تحصیلی و کاهش آن می‏توان‏ مطرح کرد.

۱.«اهمیت‏شناسایی دانش‏آموزان در مرحله خطر»

تشخیص به موقع دانش‏آموزان در مرحله خطر در دوره‏های مختلف تحصیلی‏ آموزش عمومی و آموزش متوسطه قبل از این‏که به مرحله‏ی ترک تحصیل، افت کیفی و تکرار پایه یا اخراج برسند،از اهمیتی ویژه برخوردار است.بخشی‏ از فعالیت‏های تشخیصی به شناسایی تأثیر عوامل بیرون از نظام آموزشی‏ برمی‏گردد.مانند زندگی در بافت‏های محروم و مناطق دورافتاده‏ی روستایی، حاشیه‏نشینی،مهاجرنشینی و زاغه‏نشینی و عوامل فرهنگی-اجتماعی تأثیرگذار چون نظام ارزش‏های سنتی محروم‏کننده به‏ویژه در مورد دختران.مهم‏ترین‏ راهکار در این زمینه کوشش دولت‏ها در جهت محرومیت‏زدایی و دادن‏ شناخت به محیط و بستر جامعه سنتی است.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۸)


بخشی دیگر از این شناسایی،به عوامل درونی و بخش‏های تشکیل‏دهنده‏ی‏ نظام آموزشی برمی‏گردد که در این زمینه سازمان آموزش و پرورش می‏تواند با راهکارهای جدید موانع و ضعف‏ها را برطرف کند.شناسایی دانش‏آموزانی که‏ در مرحله خطر قرار دارند از سوی مربیان مدرسه باتوجه به ملاک‏ها و شاخص‏هایی چون:میزان غیبت دانش‏آموزان،نرخ پایین مشارکت در فعالیت‏های مدرسه،نگرش منفی دانش‏آموز به مدرسه،سابقه تحصیلی ضعیف، سطح تحصیلات پایین والدین،عدم وجود شرایط حمایت خانواده،زندگی در خانواده‏های درهم‏ریخته،موقعیت نامناسب دانش‏آموز،درگیر شدن دانش‏آموز در فعالیت‏های غیر اخلاقی خارج از مدرسه و در عین‏حال وجود شرایطی چون: دوزبانگی،قومیت‏مداری،تبعیض‏های جنسیتی در محیط،داشتن مسایل حقوقی‏ ودرگیری‏های محلی می‏تواند توسط مدرسه به‏عنوان زنگ خطر و علائم‏ شناسایی دانش‏آموزان در مرحله‏ی خطر در نظر گرفته شود.پس از مرحله‏ی‏ شناسایی،مرحله‏ی انجام دادن اقدامات جبرانی و اصلاحی است باید کوشید این مرحله به موقع و باتوجه به شرایط خاص هر دانش‏آموز انجام شود.

۲-«توجه به زمینه‏ها و دلایل متفاوت شکست تحصیلی بین دو گروه کشورهای‏ توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه یا فقیر»

شکست تحصیلی از جمله تنگناهایی است که در بسیاری ازکشورهای جهان‏ عمومیت دارد.باتوجه به گوناگونی کشورهای جهان،تفاوت‏های اساسی میان‏ زمینه‏های شکست تحصیلی در کشورها و به‏ویژه بین گروه کشورهای صنعتی‏ و کشورهای در حال توسعه یا فقیر وجود دارد.به همین سبب نمی‏توان‏ هیچ‏گونه قاعده کلی را برای زمینه‏های ایجادکننده‏ی آن تسری داد

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۴۹)


(ایزمن‏۱،۱۹۹۷)[۲۵].مثلا میان ترک تحصیل و دلایل آن در میان کشورهای‏ توسعه‏یافته به دلیل تقویت قوانین تعلیم و تربیت اجباری،پدیده‏ ترک تحصیل در سطح ابتدایی تقریباوجود ندارد و آمار ترک تحصیلی‏ها براساس بازماندگان از ادامه‏ی تحصیل در دوره‏ی متوسطه محاسبه می‏شود.در صورتی که در کشورهای در حال توسعه یا مناطق توسعه نیافته،آمار ترک‏ تحصیلی‏ها براساس عده‏ای محاسبه می‏شود که از تحصیل در مدرسه ابتدایی و مدرسه متوسطه باز می‏مانند(اودبونمی‏۲،۱۹۸۳)[۲۶].بدین ترتیب میزان ترک‏ تحصیل در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته به مراتب بالاتر است.

از جهت زمینه‏ها و دلایل کیفی نیز این تفاوت بین دو گروه کشورها قابل‏ توجه است.شکست تحصیلی در کشورهای کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته‏ عمدتا بر اثر موارد زیر به‏وجود آمده است:محرومیت‏های آموزشی و روش‏های کهنه آموزش،فقر فرهنگی،فقر اجتماعی-اقتصادی و محدودیت‏ دسترسی به محیط آموزشی،ضعف معلمان و نارسایی اثرگذاری آن‏ها در فرایند آموزش.اما در کشورهای صنعتی و پیشرفته تفاوت‏های قابل توجهی از نظر دلایل و نوع شکست تحصیلی نسبت به جوامع فقیر و در حال توسعه وجود دارد.برخی از این تفاوت‏ها عبارتند از:مسایل ناشی از جامعه‏ای پیچیده و چند فرهنگی،ناهنجاری‏های اجتماعی زندگی مدرن،شیوع اعتیاد،به‏هم‏ریختگی‏ ساختار خانواده و تک‏والدینی شدن دانش‏آموز و اغتشاش‏های دوران نوجوانی‏ و جوانی ناشی از نوع فروافتادگی ارزش‏ها و تضاد با والدین و اعتیاد.

تفاوت بنیادین دیگر میان این دو گروه از کشورها،در ارائه‏ی امکانات و تسهیلات آموزشی و به عبارتی هزینه‏ی سرانه‏ی آموزش است که موجب‏ (۱). Eiseman

(۲). Odebunmi

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۰)


می‏شود بخش قابل توجهی از دانش‏آموزان در کشضورهای توسعه یافته و نظام‏های پیشرفته آموزشی تا پایان دوره‏ی متوسطه،در نظام آموزشی حضور داشته باشند.یک دانش‏آموز در کشورهای صنعتی به‏طور میانگین در هر سال‏ ۹۰۰ ساعت وقت آموزش دریافت می‏کند و از امکانات آموزشی معادل ۵۲ دلار آمریکا برخوردار است،در مقابل یک دانش‏آموز در کشورهای غیرصنعتی‏ و در حال توسعه اگر به مدرسه برود هر سال در حدود ۵۵۰ ساعت وقت‏ آموزشی در اختیار دارد و دسترسی او به امکانات کمتر از ۲ دلار است.در سال‏ ۱۹۶۵،پرداختی کشورهای صنعتی برای هر دانش‏آموز ابتدایی ۲۰ برابر بیشتر از کشورهای جهان سوم بوده است.در حالی که در سال ۱۹۸۵،این نسبت به ۵۰ برابر برای هر دانش‏آموز افزایش یافته است(فولر،ترجمه امین‏فر ۱۳۸۲،به نقل‏ از لاکهید و ورسپور۱)[۲۷].

۳-«توجه به شکست تحصیلی،پدیده‏ای متأثر از عوامل گوناگون،و ضرورت‏ یکپارچگی مجموعه فعالیت‏های اثرگذار جهت مقابله با آن

از آن‏جا که آموزش و پرورش موضوعی ملی و فرابخشی است تأثیری متقابل‏ میان عوامل فرهنگی-اجتماعی،سیاسی،اقتصادی و آموزش و پرورش وجود دارد و از فعالیت و رفتار نهادها و سازمان‏های گوناگون آموزش و پرورش‏ متأثر می‏شود.از این‏رو ریشه‏کن کردن پدیده‏ی شکست تحصیلی نیز در تعامل‏ با فعالیت بخش‏های دیگر جامعه است که به نحوی در تعلیم و تربیت نقش‏ دارند.گذشته از آن،راهکارها زمانی مؤثراند که با اقدام‏های دیگر همراه و هماهنگ باشند و به مجموعه‏ی عوامل بیرونی و درونی تأثیرگذار و ارتباط میان‏ آن‏ها توجه شود.مثلا اقدامات رفع محرومیت تغذیه‏ای-بهداشتی و فرهنگی- (۱). Locheed and Verspoor

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۱)


آموزشی کودکان دبستانی زمانی اثربخش خواهد بود که با آموزش والدین و توسعه‏ی آموزش‏های پیش‏دبستانی به‏ویژه در محیطهای فقیر و محروم همراه‏ باشد.

۴-«بیشینه کردن اثربخشی مجموعه‏ی راهبردها و اقدام‏های پیشنهادی مقابله با شکست تحصیلی از طریق هماهنگ کردن اقدامات با نیازها و ویژگی‏های‏ جامعه‏ی موردنظر»

راهبردهای مقابله با شکست تحصیلی،باتوجه به گوناگونی شرایط اجتماعی، اقتصادی،سیاسی و نظام آموزشی در کشورهای گوناگون از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و نمی‏توان قاعده‏ای کلّی برای آن در نظر گرفت و در همه‏ی مناطق و شرایط یکسان عمل کرد.پژوهش‏های انجام شده درباره‏ی‏ شیوه‏های مقابله با شکست تحصیلی سرشار از توصیه‏هاو رهنمودهایی از پیش‏ تعیین‏شده در زمینه‏ی سیاست‏گذاری و سرمایه‏گذاری هستند،اما اینها کمک‏ چندانی به سیاست‏گذاران بومی آموزش و پرورش نمی‏کند.زیرا علل شکست‏ تحصیلی باتوجه به بافت و بستر اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی،نظام‏ آموزشی و عوامل درونی آن متفاوت است و راه‏حل‏های متفاوتی را می‏طلبد. بهترین مجموعه سیاست‏ها و اقدامات به شرایط و ویژگی‏های هر کشور بستگی دارد و از کشوری به کشور دیگر فرق می‏کند.به عبارتی دیگر،موفقیت‏ سیاست‏ها و اقدامات در جهت پیش‏گیری و مقابله با شکست تحصیلی، راهبردهایی چندوجهی و محلی را می‏طلبد که به شرایط اجتماعی،جمعیتی، خانوادگی،آموزشگاهی،چارچوب نظام آموزشی و سیاست‏های آن کشور توجه داشته باشد.

۵-فراگیر بودن اقدام‏های مقابله با شکست تحصیلی در تمام دوره‏های تحصیلی

اقداماتی که برای مقابله با شکست تحصیلی در یک دوره‏ی آموزشی صورت‏ می‏گیرد،زمانی اثر خود را نشان می‏دهد که حالتی فراگیر داشته باشد و سایر

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۲)


دوره‏ها را نیز دربر بگیرد.در غیراین‏صورت هرگونه اقدام در جهت پیشگیری‏ و مقابله باشکست تحصیلی بی‏حاصل می‏ماند.مثلا کوشش‏هایی که برای‏ کاهش تکرار پایه در دوره‏ی ابتدایی انجام می‏گیرد باید در دوره‏ی راهنمایی نیز انجام شود تا تکرار پایه در سال‏های بعد افزایش نیابد.

جمع‏بندی و پیشنهاد

طی چند دهه‏ی گذشته،در زمینه‏ی مقابله با شسکست تحصیلی،باتوجه به‏ گوناگونی شرایط اجتماعی،جمعیتی،خانوادگی،آموزشگاهی و چهارچوب نظام‏ آموزشی،روش‏های گوناگون تجربه و آزمایش شده است.به عقیده رابرت‏ لایک‏۱(۱۹۸۸)[۲۸]برای هر فرد یا جامعه‏ی کوچک ممکن است مجموعه‏ای‏ از عوامل در شکست تحصیلی مؤثر و قابل‏شناسایی باشد.در نتیجه مشکل است‏ برای کوشش‏های بازدارنده از ترک تحصیل و برنامه‏های مربوط به برطرف کردن‏ موقعیت خطر و تقویت یادگیری دانش‏آموزان به صورت موفقیت‏آمیز تمام عوامل‏ ممکن را در نظر گرفت.آن‏چه مسلم است علل شکست تحصیلی باتوجه به‏ تأثیر بافت و بستر اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی،نظام آموزشیو عوامل درونی آن‏ متفاوتاست.بنابراین مهم‏ترین توصیه برای اتخاذ روشی مناسب جهت کاهش‏ شکست تحصیلی،شناخت دقیق مشکل در جامعه آموزشی،شناخت‏ اولویت تأثیر این دو دسته عوامل و سپس اتخاذ راهکار مناسب برای برطرف‏ کردن تهدیدها و افزایش کارآمدی و نگهداری دانش‏آموز در دوره‏ی تحصیلی‏ است.چند پیشنهاد نیز به شرح زیر در قالب توجه به دو گروه عوامل درونی و بیرونی آموزش و پرورش مطرح می‏شود.

(۱).. Lyke Robert F

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۳)


پیشنهادهای مرتبط با عوامل بیرونی:

توجه به لزوم فقرزدایی از طریق برنامه‏های توسعه‏ی اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی،پرداخت کمک هزینه‏ی تحصیلی به خانواده‏های فقیر،به کارگیری‏ روش‏های ترمیمی و جبرانی با هدف جبران کردن کمبودهای فرهنگی، اجتماعی و افزایش فرصت‏های یادگیری در محیطهای محروم؛

گسترش آموزش خانواده،ارتباط با والدین،آشنایی با الگوهای تربیتی‏ مناسب بومی؛توسعه سواد فرهنگی و کاهش مشکلات خانوادگی؛

جلب مشارکت اولیاء و جامعه‏ی محلی در امور آموزشی،تشکیل هیأت‏ امنای مدرسه،استفاده از امکانات محلی،نهادها و سازمان‏ها و تقویت بنیادها و سازمان‏های غیردولتی کمک‏کننده به آموزش و پرورش.

افزایش بودجه‏ی آموزش و پرورش مناطق خاص در جهت رفع محرومیت‏های‏ آموزشی مناطق حاشیه‏ای شهرها،مناطق مهاجرنشین و مناطق روستایی و مرزی؛

توسعه‏ی فعالیت‏های فرهنگی در راستای گسترش دانش خانواده‏ها،برطرف‏ کردن عادات و رسوم محدودکننده و عقب نگهدارنده،توسعه‏ی فناوری‏های‏ اطلاعاتی و ارتباطی در محیطهای محروم با هدف کاهش فاصله‏ی طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی.تأسیس خانه‏های فرهنگ باتوجه به شرایط محلی، توسعه‏ی آموزش‏های از راه دور و آموزش بزرگسالان.

پیشنهادهایی مرتبط با عوامل درونی

فراهم نمودن آموزش‏های غنی قبل از خدمت و ضمن خدمت برای معلمان، توجه به حضور مؤثر و تأثیرگذار معلمان متخصص در مدرسه،ارتقای‏ تخصصی،حرفه‏ای و تربیتی معلمان،گزینش دقیق و جذب و نگهداری‏ معلمان متخصص،باسواد و حرفه‏ای.

شناسایی سطح علمی-تخصصی معلمان،استقرار یک نظام ارزشیابی مستمر از عملکرد معلمان،تقویت گروه‏های آموزشی و انجمن‏های علمی و حرفه‏ای؛

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۴)


توسعه‏ی آموزش‏های پیش‏دبستانی و ابتدای دبستان،به‏ویژه در مناطق‏ محروم،دوزبانه،حاشیه‏نشین و مناطق روستایی با مهاجرت بالا؛

توجه بیشتر به آموزش فنی و حرفه‏ای در دوره‏ی متوسطه،اکتشاف‏ زمینه‏های حرفه‏ای مورد علاقه‏ی دانش‏آموزان با عملکرد تحصیلی پایین‏تر، تأکید بر کلاس‏های حرفه‏آموزی در دوره‏ی متوسطه و انتقال به برنامه‏ی‏ حرفه‏ای،مطالعه‏ی کار۱توسط دانش‏آموز و اتصال این برنامه به اهداف و علایق دانش‏آموز؛

اصلاح و تحول در مدیریت مدرسه،کادربندی اصولی اعضای آموزشی‏ مدرسه،توجه بیشتر به اقتدار و قدرت انتخاب و تصمیم‏گیری مدرسه در امور آموزش،داشتن نقش آموزشی و مؤسسه‏ای مورد احترام جامعه،بهبود فضا و جوّ مدرسه در جهت کاهش غیبت از مدرسه؛

توسعه‏ی فضاهای آموزشی براساس معیارهای قابل‏قبول و باتوجه به‏ شرایط زیست-محیطی،بازسازی کلاس‏ها و فضاهای آموزشی با نگاهی نو به انسان و دانش‏آموز به‏عنوان یادگیرنده.توجه به سطح شناختی و عاطفی‏ دانش‏آموزان،ایجاد امکانات و تجهیزات آموزشی قابل‏قبول در حد جمعیت‏ دانش‏آموزی مدرسه و بازکردن فضا برای نوآوری افراد دست‏اندرکار در کاربرد این وسایل و امکانات؛

تطبیق برنامه‏های آموزشی با نیازهای اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی محیط دانش‏آموزان و در نظر گرفتن شرایط اقلیمی-جغرافیایی و فرهنگی‏ دانش‏آموزان.

تحول در جهت‏گیری برنامه‏های درسی،توجه به فرایند یادگیری به جای‏ توجه به کسب نمره بالا و پاسخ‏مداری؛توجه به رشد اجتماعی و رشد (۱). Work Study

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۵)


شناختی و انسانی دانش‏آموز به جای تأکید بر موضوع‏مداری و انتقال‏ محتوای درسی؛

تحول در نظام برنامه درسی به منظور تمرکززدایی،انعطاف‏پذیر شدن‏ برنامه‏های درسی باتوجه به موقعیت‏ها و شرایط،افزایش قدرت انتخاب و تصمیم‏گیری مدرسه و معلم در حوزه‏ی برنامه درسی و آموزشی و تنظیم‏ محتوا و درس‏ها؛

تحول در رویکرد و روش تدریس،کوشش در جهت فعال شدن دانش‏آموز، توجه بیشتر به علایق و تفاوت‏های دانش‏آموزان،استفاده از مشارکت‏ گروهی دانش‏آموزان و به کارگیری رویکردهای تیمی در تدریس،ارائه‏ روش‏های ترمیمی و جبرانی برای گروه‏های دانش‏آموزان باتوجه به‏ استعدادهای متفاوت.

انجام تغییرات محتوایی در جهت کاهش محتوای کپسولی و مطالب بسیار زیاد و گسترده‏ی کتابهای درسی،کاهش حجم مطالب باتوجه به ساعات‏ درسی و به جای آن توجه به فرایند یادگیری و عمیق شدن در محتوای‏ درسی،به‏ویژه در سال‏های بالاتر تحصیلی،تناسب بیشتر به ارزشیابی‏های‏ تکوینی،مستمر،تحول‏نگر و فرایندمدار،دور شدن از نظام امتحانی‏ محصول‏مدار و نمره‏مدار با تأکید بر امتحانات پایانی.توجه به ارتباط عمیق‏ و جدایی ناپذیر فرایند یاددهی-یادگیری و نحوه‏ی ارزشیابی از آموخته‏ها، نگاه انسانی به دانش‏آموز و آموخته‏هایش و معطوف کردن توجه به‏ یادگیری؛

تحول در نظام طراحی و تدوین برنامه‏های درسی در راستای توجه به‏ فرصت‏های یادگیری به جای کتاب‏مداری و محتوامداری؛

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۶)


بهبود کیفیت برنامه‏ی هدایت و راهنمایی تحصیلی،افزایش برنامه‏های‏ مکمل و فوق برنامه در مدرسه،تدوین بسته‏های آموزشی حمایتی برای‏ دانش‏آموزان؛

ایجاد تنوع و جاذبه در محل یادگیری و کلاس درس،به کارگیری‏ فناوری‏های نوین آموزشی،تشویق فعالیت‏های گروهی،مشارکتی و رقابت‏ تیمی به جای رقابت فردی؛

ایجاد تسهیلات گوناگون برای مدرسه از جمله:رفت‏وآمد و دسترسی به‏ مدرسه،آگاه‏سازی دانش‏آموز از اهمیت دوره و رشته‏ی تحصیلی و تأثیر آن‏ در زندگی آینده.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۷)


فهرست منابع

افروز،غلامعلی؛(۱۳۷۱)؛افت تحصیلی و ریشه‏های آن؛مجله تربیت.تابستان‏ ۱۳۷۱.

امیر شاهی،سید افشین؛(۱۳۸۱)؛گفتگو با مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش:نشانه‏های موفقیت؟روزنامه همشهری؛۲۱/۱۰/۸۱

امین‏فر،مرتضی؛(۱۳۶۵)؛افت تحصیلی یا اتلاف در آموزش و پرورش؛ فصلنامه تعلیم و تربیت؛شماره ۸ و ۷.

ایزمن،تاماس‏اون؛(۱۳۷۸)؛راهبردهایی برای کاهش تکرار پایه؛مترجم: حمیدی،منصور علی؛انتشارات پژوهشکده تعلیم و تربیت؛تهران.

بازرگان،زهرا؛(۱۳۷۸)؛نگاهی دیگر به مسأله‏ی افت تحصیلی و شیوه‏های‏ مؤثر مقابله با آن در برخی کشورهای صنعتی؛فصلنامه تعلیم و تربیت؛ شماره ۵۹.

بیابانگرد،اسماعیل؛(۱۳۷۸)؛روش‏های پیشگیری از افت تحصیلی؛انتشارات‏ انجمن اولیا و مربیان؛تهران.

توما،ژان؛(۱۳۶۳)؛مسایل جهانی آموزش و پرورش؛مترجم:آقازاده،احمد؛ انتشارات نشر دانشگاهی؛تهران.

حسن‏زاده،ناصر الدین؛(مترجم)؛(۱۹۹۸)؛اتلاف در آموزش و پرورش؛ سازمان ملل؛یونسکو؛انتشارات دبیرخانه شورای عالی آموزش و پرورش.

حسنی،محمد؛(۱۳۸۲)؛الگوی ارتقای خودبه‏خود تحصیلی:از آرمان تا واقعیت؛همایش ارزشیابی تحصیلی؛وزارت آموزش و پرورش؛تهران.

رضایی،محمد؛(۱۳۸۱)؛نگاهی به چرایی افت تحصیلی(مدرسه جایی برای‏ درس خواندن نه ترک تحصیل)؛روزنامه انتخاب؛۱۲/۱۰/۸۱

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۸۳ (صفحه ۵۸)


سلسبیلی،نادر و قاسمی،نرجس؛(۱۳۸۳)؛بررسی عوامل مؤثر ناشی از برنامه‏های درسی،آموزشی و عوامل بیرونی آموزش و پرورش در شکست تحصیلی دانش‏آموزان؛گزارش پژوهش،پژوهشکده تعلیم و تربیت.

فرهادپور،صالح؛(۱۳۸۱)؛آموزش و پرورش و مقوله توسعه انسانی؛روزنامه‏ همشهری؛۳/۱۰/۸۱.

فولر،ب؛(۱۳۸۲)سیاست‏های بهبود کیفیت آموزش و پرورش در کشورهای‏ در حال توسعه؛مترجم:امین‏فر،مرتضی؛دانشنامه اقتصاد آموزش و پرورش؛جلد دوم؛انتشارات پژوهشکده تعلیم و تربیت؛تهران.

کیامنش،علیرضا؛(۱۳۸۲)؛تکرار پایه،ارتقای خودبه‏خود و برابری‏ فرصت‏های آموزشی در دوره ابتدایی؛همایش ارزشیابی تحصیلی؛وزارت‏ آموزش و پرورش؛تهران.

ماهر،فرهاد؛(۱۳۸۲)؛کم‏پیشرفتی تحصیلی،مفهومی فراموش‏شده؛فصلنامه‏ مطالعات جوانان؛شماره ۴ و ۳.

معیّری،محمد طاهر؛۱۳۷۱؛مسایل آموزش و پرورش؛انتشارات امیر کبیر؛ تهران.

مهران،گلنار:(۱۳۷۵)؛بررسی علل ترک تحصیل دختران در مقطع آموزش‏ ابتدایی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به‏ویژه در ایران؛فصلنامه‏ تعلیم و تربیت؛شماره ۴۶.

(به تصویر صفحه مراجعه شود)<rco>

 

پایان مقاله

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا