مقررات دردسرساز دکترهای بیکار و تزفروشی
در «میزگرد پژوهش و چالشهای آن »مطرح شد:
مقررات دردسرساز دکترهای بیکار و تزفروشی
تهیه و تنظیم: مرضیه باقری بابااحمدی
جمعی از استادان دانشگاه در “میزگرد پژوهش و چالشهای آن” به آسیبشناسی صریح وضعیت پژوهش در کشور پرداختند و خواستار پایان دادن مسئولان به این آسیبها شدند.
به گزارش ایسنا ، در این میزگرد که با حضور دکتر مهدی بهزاد، دکتر نصرالله امامی، دکتر خسرو نادرانطحان، دکتر امیدعلی شهنیکرمزاده، دکتر مجتبی جعفرپور و دکتر یدالله مهر علیزاده در آمفیتئاتر دانشکده مهندسی دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شد، استاد بهزاد، پدر علم گراف ایران با بیان اینکه پژوهش در کشور به ویژه در علوم پایه و بنیادی با مشکلاتی مواجه است، گفت: این مشکلات ریشه در مسائل گذشته، مسائل فرهنگی، اقتصادی، تحریمها و جنگ و بسیاری مسائل دیگر و حتی ریشه در افزایش جمیعت در ایام جنگ تحمیلی دارد که بهیکباره جمعیت جوان کشور رشد بسیاری پیدا کرد.
وی افزود: وقتی این جمعیت بالا به سن ورود به دانشگاه رسید، دولت که نمیتوانست فرصتهای شغلی متناسب با آنها را ایجاد کند، به این نتیجه رسید که اگر دانشگاهها را گسترش دهد بهخصوص در رشتههایی مانند ریاضی که تنها به یک گچ و تختهسیاه نیاز دارد، میتوان تا حدودی این جوانان را سرگرم کرد و بالاخره از دیپلم به لیسانس و بعد فوقلیسانس راه پیدا میکنند و در این مدت هم طبیعتاً جهان راههایی را طی میکند که ما هم معمولاً تقلید میکنیم.
تقلید از دانشگاههای خارج
این استاد دانشگاه تصریح کرد: حتی در زمان امیرکبیر وقتی دارالفنون تأسیس شد تقلیدی از پلیتکنیکهای خارج از کشور بود و پهلوی اول هم دانشگاه تهران را با تقلید از دانشگاههای خارج کشور تأسیس کرد؛ انجمنهای علمی و فرهنگستان علوم نیز تقلیدی از خارج از کشور بودند. ما صرفاً ظاهر این ساختار را گرفتهایم و درنتیجه آن روابط درونی را ندیدهایم.
این ریاضیدان ادامه داد: تمام تشکلهای علمی را میتوان به یک ارکستر تشبیه کرد که هرکدام در گوشه و کنار این مملکت در حال نواختن ساز خود هستند؛ اگر به صدای تکتک آنها گوش کنیم نسبتاً آهنگهای قشنگی را مینوازند اما اگر به مجموع تشکلها گوش فرا دهیم یک ارکستر بیرهبر را شاهدیم که اگر صدای آن گوشخراش نباشد قطعاً گوشنواز نیز نخواهد بود بنابراین باید ریشه مشکل را پیدا کرد. ما روابط درونی تشکلهایی را که از خارج گرفتهایم، ندیدهایم و چون بهطور طبیعی توسط ما به وجود نیامدهاند نه دنبال آن بودیم که این روابط را پیدا کنیم و نه خودمان این روابط را ایجاد کردیم.
بهزاد تصریح کرد: وقتی میخواهیم مرز علم جهان را در کشور جلو ببریم این موضوع ربطی به کشور خاصی ندارد، به طور مثال وقتی کسی در رشته ریاضی یک مقاله مینویسد باید مرز یک مبحث خاص را به جلو ببرد. من ریاضیات را به یک درخت تنومند دارای شاخههای متعدد و شاخههای فرعی بسیار فراوان تشبیه میکنم که شاید بیش از صد شاخه اصلی و هزار شاخه فرعی داشته باشد.
دغدغه معیشت
وی افزود: یک ریاضیدان وقتی میتواند پژوهش و مقاله تولید کند که به یکی از سرشاخهها برسد و در آن رأس بنشیند که شروع به تنیدن و گسترش علم کند. پس باید کلیات آن تنه را بشناسد، یاد بگیرد و بعد بتواند در شاخه تخصصی خود تحقیقات انجام دهد و شروع به رشد دادن مرزهای علم کند. این کار سادهای نیست و مستلزم فرهنگسازی است. کسی که میخواهد پژوهش انجام دهد نباید دغدغه خاطر در خصوص مسائل مادی و گذران زندگی خود داشته باشد بلکه باید با فراغ بال بتواند به کارهای علمی خود بپردازد. گاهی در یک موضوع باید به اندازه یکعمر تلاش و ممارست کرد تا بتوان به نتیجه رسید.
پدر علم گراف ایران با بیان آن که پژوهش ملزومات بسیار زیادی دارد، تصریح کرد: دولت باید امکانات لازم را فراهم و پژوهشگران را تشویق کند؛ همچنین باید مؤسسات لازم را بهخصوص در علوم پایه برای حمایت از پژوهش ایجاد کند زیرا این حوزه چیزی نیست که بخش خصوصی بر آن سرمایهگذاری کند. دوم این که حمایت تنها به مسائل رفاهی محدود نشود بلکه مشوقهای دیگری نیز باید در نظر گرفته و از سوی دیگر مقرراتی وضع شود که دستوپا گیر نباشد.
پدیدهای به نام تزفروشی!
بهزاد با بیان اینکه بسیاری از مقرراتی که در سالهای اخیر، وضع و برای اجرا ابلاغ شدهاند دردسرساز بودهاند، گفت: تعداد زیادی دانشجوی دکتری بهطور مثال در رشته ریاضی تولید کردهایم که الآن بیکار هستند. اگر گفته میشود که جلوی دانشگاه تهران مقالهفروشی و تزفروشی انجام میشود به این خاطر است که فارغالتحصیلان شغل ندارند و از طرف دیگر چون مقالهنوشتن را یاد گرفتهاند فکر کردند که آنجا بروند و مقاله بنویسند و از طرفی تبلیغ ISIهم میکنند که من اصلاً با این کلمه موافق نیستم.
وی تأکید کرد: دولت باید هم امکانات فراهم کند و هم جلوی بعضی روندهای اشتباه را بگیرد که کار به نابسامانی کشیده نشود. در خصوص نقش دولت و انجمنهای علمی در سیاستگذاریهای تولید علم نیز باید گفت که انجمنهای علمی فراوانی در کشور وجود دارند که به عنوان مثال انجمن ریاضی یکی از قدیمیترین انجمنهای علمی کشور است که از سال ۱۳۵۰ آن را به ثبت رساندم و کارهای مختلفی را انجام میدهد انجمن ریاضی ایران حتی یک قرارداد با وزارت علوم وقت منعقد کرد که این انجمن برنامههای دوره کارشناسی ریاضی را تدوین و وزارتخانه آن را ابلاغ کند.
بهزاد با بیان اینکه سیاستهای کلی علم نباید با تغییر وزرا و دولتها تغییر کند، اظهار داشت: این سیاستها را باید متخصصان امر پیشنهاد دهند و وزارتخانه هم البته حق دارد که آن را بررسی کند اما پیشنهاد باید از طرف افرادی باشد که در این حوزهها فعال هستند و مشکلات را میشناسند و در دانشگاهها تدریس و پژوهش میکنند که آن مشکلات رفع شود اما گاهی پیشنهادهای خوبی به وزارتخانه منعکس میشود که وزارتخانه آن را به مجلس ارائه میدهد اما مجلس زیر بار نمیرود.
وی خاطرنشان کرد: اخیرا نیز مسالهای در ارتباط با گزینش دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری مطرح است و وزارتخانه سخت با این طرح مخالف است که پذیرش به صورت متمرکز انجام شود ولی ظاهراً مجلس کار دیگری انجام میدهد. این طرح قرار است در صحن مجلس به رأی گذاشته شود که امیدواریم تصویب نشود تا دوباره چندین و چند سال در معضلات آن گرفتار شویم.
سوءتفاهم نابخشودنی
همچنین دکتر نصرالله امامی، استاد دانشگاه شهید چمران اهواز در این نشست با بیان اینکه در موضوع تولید علم و پژوهش درگیر یک سوءتفاهم نابخشودنی و بسیار سخت هستیم و آن این است که مفهومشناسی مقاله مغفول و ازنظر دور مانده است، اظهارکرد: ما به این نکته نمیاندیشیم که آیا مقاله هدف است یا وسیله. آیا مقاله تولید علم است یا ابزاری است که میتوان به وسیله آن تولید علم را نشان داد.
وی افزود: چه کسی گفته است که مقاله نوشتن همان تولید علم است؟ نوشتن مقاله تولید علم نیست؛ بلکه توهم تولید علم است به همین دلیل ما اکنون درگیر تولید انبوه مقالاتی هستیم که نه تنها هیچ دردی را درمان و هیچ علمی را تولید نمیکند بلکه موجب نازل کردن سطح علم شده است.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز خاطرنشان کرد: از سوی دیگر مقالات را به پایاننامه و طرحهای پژوهشی گرهزدهایم که با این کار هم شأن پایاننامهها و طرحهای پژوهشی را زیر سؤال بردهایم. من بیش از ۴۰ سال است که در دانشگاه تدریس میکنم و به ندرت از موضوعی عصبانی میشوم اما اکنون وقتی اسم مقاله برده میشود، دچار تشنج میشوم مثل آنکه راه را اشتباه آمدهام زیرا اگر این نقطه پایان کار من است که مقاله نوشتن چنین شأنیتی پیدا کند و من هم بهنوعی به این مقاله نوشتن آلوده شوم باید به حال خود افسوس بخورم.
همه چیز به مقاله منوط شده
همچنین در این میزگرد، دکتر مجتبی جعفرپور، عضو هیأت علمی گروه فیزیک دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به اینکه حدود ۲۷، ۲۸ سال پیش عضو انجمن فیزیک ایران بوده است و در سال ۶۸ اولین کنفرانس این انجمن در دانشگاه شیراز برگزار شد، اظهار داشت: وقتی که در انجمن بحث میکردیم، همه عنوان میکردند که مقالهنویسی را بلد نیستند و به نوعی برگزاری این کنفرانس نوعی آموزش مقالهنویسی هم بود اما آن موقع هیچوقت تصور نمیکردم که دانشگاه به جایی برسد که ارتقای استاد منوط به چاپ مقاله باشد، رتبهبندی دانشگاه به مقاله بستگی داشته باشد و … آنهم نه به کیفیت بلکه به عدد و رقم مقاله.
وی ادامه داد: گمان میکنم نظام آموزشی ما را به این سمت میبرد که اکنون مقالهنویسی به چنین وضعی در کشور دچار شده است.
به یاد دارم که دو تن از فیزیکدانان نظری کشور که در ایران برنده جایزه عبدالسلام شدند یکی از آنها ۹ و دیگری ۱۲ مقاله در فیزیک نظری داشت اما اکنون چه اتفاقی افتاده است که دانشجوی کارشناسی ارشد ما که دو، سه سال است در دانشگاه در حوزه پژوهش وارد شده است، سه، چهار مقاله خارجی نوشته و به من تحویل داده است یعنی تصور از مقالهنویسی در ذهن دانشجویان دارد؛ به چیزی شبیه سیبزمینیفروشی تبدیل میشود.
این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز افزود: فردی که بیست و چند مقاله علمی در رزومه خود داشت و برای استخدام بهجایی مراجعه کرده بود وقتی از او پرسیدند در چه مباحث و درسهایی بیشتر توانمند است و کدام فصل و کدام مباحث را بهتر یاد گرفته است و بعد از سادهترین مفاهیم آن مبحث علمی از او سؤال پرسیدند نمیتوانست پاسخ دهد درحالیکه ۲۲ مقاله را طی مدت یکسال آنهم در خارج از کشور به چاپ رسانده بود. فکر میکنم نظام حاکم بر سیستم آموزش عالی و مزایایی که بر تولید مقالات حاکم کردهایم ما را به سمت تقلب علمی سوق داده است موضوع دیگر بحث مقایسه مقالات است که باید به درستی به آن پرداخته شود.
نسخه پیچی برای دانشگاه ها
دکتر امیدعلی شهنیکرمزاده، چهره ماندگار ریاضی کشور هم با اشاره به اینکه اولین شخصی بوده که دورههای دکتری در گروه ریاضی را بنا به تکلیف وزارتخانه از دانشگاه شهید چمران آغاز کرده است افزود: در زمان ریاست دکتر کاظمپور وزارتخانه به نوعی بر دانشگاه تکلیف کرد که گروه ریاضی دانشجوی دکتری جذب کند.
وی با بیان اینکه دانشگاه شهید چمران هم اولین دانشگاه کشور بود که توانست بدون اینکه دانشجویان خود را به خارج از کشور اعزام کند کارهای آنها را در همین دانشگاه به انجام برساند، گفت: به نظرم ایجاد دورههای دکتری یکی از کارهای خوب پس از انقلاب بود و تا حدود پنج، شش سال پیش هم وضعیت دورههای دکتری خوب بود. دانشکده ما حدود پنج سال پیش تنها یک دانشجوی دکتری جذب کرد اما بهیکباره چهار سال پیش وزارتخانه و دانشگاه برای دانشکده ۲۹ دانشجوی دکتری پذیرش کردند درحالیکه همان زمان دانشگاه صنعتی شریف، پنج دانشجو و دانشگاه تهران هم چهار دانشجو جذب کرده بود.
عضو هیات علمی گروه ریاضی دانشگاه شهید چمران اهواز خاطرنشان کرد: در هرصورت به هر سختی که بود این دانشجویان را پذیرش کردیم اما باید بگویم هیچ جای دنیا یک سازمان یا یک وزارتخانه وجود ندارد که برای تمام دانشگاهها نسخه بپیچد که باید چگونه تحقیق انجام دهند. چگونه مقاله یا پایاننامه بنویسند یا باید اسم چه کسانی در مقالات و پایاننامهها درج شود؛ اما متأسفانه وزارت علوم به جزئیات بسیاری ورود کرده است.شهنیکرمزاده با تصریح به این که وزارتخانه نباید اینقدر وارد جزییات کار دانشگاه شود، اظهار کرد: وزارتخانه میتوانست اهداف خود را در حوزههای مختلف در دورههای دکتری و پیشرفت علم تبیین و ترسیم کند و سپس اجرای کار را به دانشگاهها واگذار کند. هر دانشگاه خود دارای یک هیات امنا است و میتوانند خودشان کار کنند که رقابت هم برقرار باشد اما اینکه دانشگاهها را مجبور کنند که ارتقا رتبه به تعداد مقاله، پذیرش دانشجو و … منوط باشد، رقابتی ناسالم را ایجاد کردهاند که باعث ایجاد پردیسهای دانشگاهی و افزایش بیرویه پذیرش دانشجویان و معضلات دیگری شده است.
وی همچنین با اشاره به این موضوع که عنوان میشود “علم مرز نمیشناسد”، خاطرنشان کرد: علم از این نظر مرز نمیشناسد که کار علمی مختص یک کشور نیست اما بعضی این مطلب را بهانه میکردند که از کشور بروند درحالی که از امکانات و منابع آب و خاک این کشور استفاده کرده بودند. کار تحقیقات در کشور را باید با تواناییها و نیازهای خود منطبق کنیم. علم یک کار محلی نیست به طور مثال اگر کسی یک مقاله ریاضی علمی را به زبان فارسی بنویسد هیچ خواننده یا طرفداری ندارد. همه ما به زبان فارسی و گسترش آن علاقهمند هستیم تشویق به نگارش مقالات کلی و توصیفی به زبان فارسی ایرادی ندارد اما در زمینه مقالات تخصصی دنیا باید بداند که دانشمندان ما چهکاری انجام میدهند و اگر فارسی بنویسیم کسی آن را نمیخواند.
شهنیکرمزاده با بیان اینکه اگر وزارت علوم اعلام کند کسانی که طی هشت تا ۱۰ سال گذشته آییننامههای مختلف ارتقا و رتبهبندی دانشگاهها را تدوین کردهاند چه میزان سابقه دانشگاهی و پژوهشی داشتهاند ما قانع میشویم، گفت: معتقدم بزرگترین خطای وزارت در سالهای گذشته این بود که برای همه رشتهها یک نسخه پیچیدند و همه را یکسان دیدند. ۲۰۰ سال است که در رشته ریاضی مقاله مینویسیم و این مقالات حروف الفبا است اما وزارت خانه نمیداند که ریاضی الفبا است یا اقتصاد الفبا است. وی تصریح کرد: در کشورهای پیشرفته هیچوقت در حوزه دانشگاهها نمیگویند “باید” فلان کار انجام شود بلکه عنوان میشود که “معمولاً” یک استاد یا دانشجو باید چنین باشد. به نظرم وزارتخانه باید در این بخشنامهها تجدیدنظر کند و با نظرخواهی از انجمنهای علمی در رشتههای مختلف ریاضیات، ادبیات، مهندسی و … کار را به دانشگاهها بسپارد تا گرایشهای مختلف در دانشگاهها تکلیف خودشان را تعیین کنند.
استاد همه کاره
همچنین در این میزگرد، دکتر خسرو نادران طحان، رییس اسبق دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان اینکه شروع پژوهش در کشور بعد از جنگ تحمیلی بود و دانشگاهها برای انجام این مأموریت انتخاب شدند که از نظر وی انتخاب درستی بود، گفت: مجموعهای از افراد در دانشگاهها فعالیت میکردند که حداقل یک یا دو دوره پژوهشی را بهصورت سامانمند گذرانده بودند و تجربه کار پژوهش را داشتند.
وی افزود: معتقدم جای مناسبی برای شکلگیری پژوهش و پژوهشگری انتخاب شد و در آغاز نیز فعالیتهای خوبی شکل گرفت اما بهمرور نیز اشتباهاتی بروز کرد و مأموریتی بر دوش هیات علمی گذاشته شد که با عرف تطابق نداشت. مثال آن این است که هیچکس انتظار ندارد یک پیراهندوز کتشلوار بدوزد اگرچه بتواند این کار را انجام دهد اما از اعضای هیات علمی میخواهند که هم خوب درس بدهد، هم پژوهش کند، هم اخیرأ درآمدزایی و کارآفرینی داشته باشد و هم در محیط فرهنگی بهطور فعال حضور پیدا کند!
رییس اسبق دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان اینکه ما هم یک صنف هستیم که اساس کار ما بر تفکر است، افزود: یک معلم یا استاد دانشگاه باید آنچه را که میداند در اسرع وقت به دانشجویان خود یاد دهد و آنچه را که نمیداند نیز ابتدا یاد بگیرد و سپس منتقل کند. این اساس کار معلمی است؛ پژوهش و پژوهشگری یک حرفه است و در همه حرفهها دادوستد، بده بستان و درآمدزایی وجود دارد اما وقتی یک پژوهشگر سرمایه خود را برای کار پژوهشی صرف میکند باید اطلاعات خود را حفظ کند تا بتواند به فعالیت خود ادامه دهد اگرنه سرمایه خود را از دست میدهد. این تفکر حرفهای با اهداف یک معلم ۱۸۰ درجه متفاوت است.
نادرانطحان تصریح کرد: اگر پژوهش را بهعنوان وسیلهای برای آنکه دانشجویان و نیروهای جوان آموزش پژوهشگری ببینند، به کار ببریم خوب است اما اینکه یک دانشجو کارشناسی ارشد بتواند با فردی که ۳۰ سال در یک عرصه تخصصی مقاله مینویسد رقابت کند انتظار منطقی نیست. کدام نقاش در اولین اثر خود یک شاهکار خلق کرده است که ما انتظار داشته باشیم یک دانشجوی ارشد بعد از یک تا دو سال کار مقالهای را در فلان ژورنال بینالمللی چاپ کند. توقعات باید منطقی باشد، این اشتباهی است که ما درگیر آن شدهایم.وی با بیان این که یک اشتباه هم وزارتخانه در این زمینه مرتکب شده است، اظهار داشت: اساس دانشگاهها بر ارائه آموزشهای تخصصی است اما وقتی وزارتخانه آییننامهای را تدوین میکند که ارتقاء همه اعضای هیات علمی در آن بهصورت یکسان و به یک کیفیت دیده میشود، موجب بروز اشکال میشود. البته اشتباه دیگری که ما مرتکب شدیم این است که درگیر آن هستیم که یک مقاله در کدام مجله چاپ شود درحالیکه اصل قضیه ارزیابی مقاله است.این عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز مقاله را گزارش یک پژوهش در یک قالب مخصوص تعریف کرد و گفت: تا پژوهشی انجام نشده باشد چگونه میتوان مقاله تولید کرد از سوی دیگر چرا باید بر دانشجو فشار آوریم که حتماً باید مقاله انگلیسی بنویسد که ناچار شود آن را به مؤسسات برای ترجمه بدهد. زمانی که ما دیپلم خود را اخذ کردیم هر کس که در زبان انگلیسی ۲۵ صدم نمره میگرفت قبول بود! آنوقت اکنون انتظار داریم که دانشجو در فلان ژورنال خارجی مقاله چاپ کند.نادرانطحان افزود: باید اجازه دهیم که دانشجو اول مقاله فارسی را درست بنویسد و بعد اگر ضرورت داشت که افرادی در حوزه تخصصی خود در دنیا مطرح شوند آموزشهای لازم را به آنها ارایه و نخست اجازه دهیم زبان انگلیسی آنها تقویت شود و سپس به چاپ مقالات در ژورنالهای بینالمللی اقدام کنند. باید نقش پژوهش در دانشگاه بررسی شود که آیا بر کیفیت و کمیت دانشگاه آثار تخریبی و یا تقویتی داشته است.
شماره نخست مطلب میزگرد پژوهش و چالشهای آن در زمینه آسیبشناسی صریح وضعیت پژوهش در کشور هفته گذشته به نقل از ایسنا، از نظر خوانندگان گرامی گذشت قسمت دوم هم به اظهار نظر استادان برجسته کشور در زمینه پژوهش و تحصیلات تکمیلی، همچنین پرسش و پاسخ شرکتکنندگان در این میزگرد با استادان دانشگاه از نظرتان میگذرد.
***
نادران طحان با بیان اینکه توقع از دانشجو باید منطقی باشد ،خاطرنشان کرد: اکنون از نظر توانایی تربیت دانشجویان دکتری بهجایی رسیدهایم که اگر زمانی در یک گروه چهار عضو هیات علمی وجود داشت اکنون در همان گروه ۳۰ عضو هیات علمی با مرتبه دکتری به بالا وجود دارد؛ با یک ارزیابی ساده هفت نفر از آنها میتوانند واحدهای یک گروه را ارائه دهند با اینحال برای بیست نفر دیگر چه برنامهای داریم. آیا باید کاری را انجام دهیم که وظیفه داریم و آن بهپیش بردن جامعه است یا آن که روی ارائه واحدهای درسی دعوا کنیم؟
رییس اسبق دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان این که اگر برای این افراد فکری نکنیم، قضیه را باختهایم تصریح کرد: اکنون دانشگاهها مأموریت دارند که درآمدزایی کنند و البته وظیفه تربیت نیروی انسانی و رسالت آموزشی دانشگاهها بهجای خود باقی است اما سازمان انجام کارآفرینی و درآمدزایی برای دانشگاه در نظر گرفته نشده است. اکنون تنها حدود هزار و ۲۰۰ دانشجوی دکتری در دانشگاه وجود دارند اما امکانات تحصیلات تکمیلی دانشگاه به همان صورت است که وقتی در سال ۷۱، ۷۲ میخواستیم دانشجوی PHDجذب کنیم. اکنون نزدیک به سه هزار دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه در حال تحصیل هستند. آیا این حجم دانشجویان سازماندهی جدیدی را ایجاب نمیکند؟
نادران طحان افزود: اگر دانشگاه باید در حوزه پژوهش و درآمدزایی فعالیت کند چرا تشکیلات مناسب درآمدزایی در دانشگاه ایجاد نمیشود. تشکیلات درآمدزایی با ساختار یک دانشگاه متفاوت است. باید طبق قانون تجارت تشکیلات مناسب آن ایجاد شود. چرا باید فقط فشار وارد کنیم؟
کلاف سردرگم
دکتر یدالله مهر علیزاده، مدیر برنامهریزی و ارزیابی دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان اینکه تحصیلات تکمیلی آدابی دارد که این آداب در دانشگاههای ما مراعات نمیشود، گفت: مسالهای به نام «بایدها» بر سیاستگذاریهای آموزش عالی و دانشگاهی کشور چنبره زده است که از سوی دولت به اسم وزارتخانه ایجاد میشود و اگر در وزارت علوم سطح علمی کارشناسانی را که آنجا حضور دارند و این “بایدها” را مینویسند ببینیم، متوجه عمق فاجعه میشویم. این “بایدها” همه مدیران و مسئولان دانشگاهها را مانند کلافی سردرگم کرده است.
وی افزود: مساله دوم مأموریتهایی است که در رؤیا برای دانشگاه ترسیم میکنیم اما در عمل نمیتوانیم آن را پیاده کنیم. درست است که آییننامه تأسیس شرکتهای دانشبنیان برای اعضای هیات علمی دانشگاه تدوین شده است و در برنامه چهارم توسعه نیز به اعضای هیات علمی مجوز دادهشده که این شرکتها را در دفاتر حقوقی ثبت کنند اما در کنار آن هزار اما و اگر ایجاد شده است که اگر یک عضو هیات علمی بخواهد چنین شرکتی را تأسیس کند و کار اقتصادی انجام دهد، بهعناوین مختلف از نهادهای متعدد مورد بازرسی قرار میگیرد و مالیاتها و بیمههای بسیاری نیز بر آن تحمیل میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: این سخن را بهعنوان کسی مطرح میکنم که درگیر این حوزه است. معتقدم یک عضو هیات علمی اگر بخواهد شرکت دانشبنیان تأسیس کند کارش شاید به زندان کشیده شود بنابراین اگر دانشگاهها و وزارت علوم واقعاً دغدغه ایجاد درآمدهای پایدار برای دانشگاهها را دارند که قطعا همینطور است باید سازماندهی و سازوکار لازم را نیز ایجاد کنند.
مهرعلیزاده با اشاره به اینکه اکنون دوباره در مجلس در حال تصویب یک طرح برای متمرکز کردن سیستم پذیرش دانشجوی دکتری و
کارشناسی ارشد هستند، خاطرنشان کرد: برخی در حال نوشتن آییننامه برای وزارت علوم و دانشگاهها هستند که دوباره گزینش تحصیلات تکمیلی متمرکز شود. اکنون افرادی در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در حال تصمیمگیری در این خصوص هستند که استدلالهای متفاوتی را نسبت به اعضای این میزگرد مطرح میکنند و به همین دلیل است که با یک پارادوکس در حوزه نظر و عمل سیاستهای آموزش عالی در ایران مواجه هستیم که تمام روسای دانشگاهها و مدیران گروهها با آن درگیر هستند.
تضعیف هویت دانشگاهها
وی با ابراز این عقیده که به دلیل آنکه هویت دانشگاهها مسخ، تضعیف و به ناکجاآباد کشیده شده است این دیدگاهها و استدلالهای ضعیف و بهعبارتدیگر حاشیهها بر متن دانشگاهها غلبه میکند.
همچنین در این نشست سؤالات دانشجویان و اعضای هیات علمی حاضر در جلسه در خصوص ماهیت تولید علم در ایران و جایگاه مقالهنویسی مطرح شد که افراد حاضر در میزگرد به فراخور موضوع به این سؤالات پاسخ دادند.
ما نخبهکش هستیم
دکتر بهزاد در پاسخ به این سؤال که “چه لزومی به راهاندازی دوره دکتری تخصصی ریاضی در کشور وجود داشت و آیا نمیتوانستیم در ۱۰ سال گذشته یک بازنگری در خصوص دستاوردها و نتایج اجرای این دورهها داشته باشیم و آیا باید تمام تقصیر را بر گردن مسئولان و وزارت علوم بیندازیم؟ چرا وقتی یک هیات علمی مشاهده میکند که بازده دوره دکتری پایین است از آن جلوگیری نمیکند؟” به تاریخچه راهاندازی دوره دکتری ریاضی در کشور اشاره کرد و گفت: پیش از انقلاب و با کمک دانشگاه هاروارد توسط یک کمیته متشکل از پنج ایرانی، سه آمریکایی و رییس دانشگاه پرینستون برای ایجاد دورههای دکتری در رشتههای ریاضی، فیزیک، شیمی و مردمشناسی در کشور مطالعه، ارزیابی و برنامهریزی کردیم و به این منظور ۸۰۰ هزار هکتار زمین اختصاص پیدا کرد.
وی افزود: وقتی به مرحله استخدام اعضای هیات علمی برای این دورهها رسیدیم شرایط و مقررات استخدامی را در دانشگاههای خارج از کشور بررسی کردیم. مقررات دانشگاه پرینستون در اختیار ما قرار گرفت. مقررات استخدامی در این کشورها به گونهای بود که دانشگاهها از آزادی عمل برخوردار بودند بهطور مثال عنوان شده بود که اگر فردی بخواهد از مرتبه استادیاری به دانشیاری ارتقا یابد، “معمولاً” باید چهار سال را طی کند. به عبارتدیگر هیچ اجبار و بایدی در این زمینه وجود نداشت؛ اما ما نخبهکش هستیم و همه را یکسان میبینیم.
بهزاد با اشاره به تأسیس فرهنگستان علوم آمریکا در حدود ۳۰۰ سال پیش، افزود: رسالت این فرهنگستان این بود که در زمینههای علمی و فناوری مختلف به دولت فدرال مشاوره بدهد. ما نیز در کشور فرهنگستان علوم جدید را راهاندازی کردیم و مرتب هم جلساتی برگزار و چالشهای علمی کشور بررسی میشود. بعد بیانیه صادر میکنیم و این بیانیهها برای وزارت علوم، مجلس و … ارسال میشود اما کسی نیست که به این بیانیهها گوش دهد. علت این امر این است که فرهنگستان ما ضعیف است و بضاعت چندانی ندارد. اگر قرار باشد که دستگاهی مانند فرهنگستان نباشد که سیاستگذاری علمی را انجام دهد هر وزیری که بر سر کار آید میتواند کلی تغییرات ایجاد کند.
وی یادآور شد: دورههای دبستان و دبیرستان در گذشته با سیستم
۶، ۳، ۳ ارایه میشد اما بهیکباره در زمان وزارت آقای… دوره دبستان ۵ ساله شد و سیستم ۵، ۳، ۳، ۱ ایجاد شد و گفتند میخواهیم انقلاب ایجاد کنیم به عبارت دیگر اینها سازوکار لازم را نداشتند؛ کشور ما تقلید کرده است، روابط درونی هم دیده نشدهاند به همین دلیل وزرا همواره میخواستند که انقلاب کنند و اکنون شاهدیم که دوباره همان سیستم
۶، ۳، ۳ آموزشی سابق احیا شده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اکنون هم وزارت علوم میگوید که گزینش دانشجو در تحصیلات تکمیلی نباید بهصورت متمرکز و از طریق کنکور انجام شود؛ باید دست اساتید در جذب دانشجویان تحصیلات تکمیلی باز گذاشته شود اما مجلس قرار است به این طرح رأی دهد. راهی که ما رفته بودیم بسیار عالی و با تأنی پیموده شد. البته همه تقصیرها را هم نباید به گردن وزارتخانه انداخت بعضی از معضلات و مسائل مالی و درهم شدن فضای کسبوکار با درآمد برمیگردد. وقتی یک استاد ببیند با گرفتن یک دانشجوی دکتری بیشتر، درآمد بیشتری دارد به این سمت کشیده میشود.
بهزاد افزود: این مسائل پیچیده است معتقدم اساتید و اعضای هیات علمی باید توصیههای لازم را در این خصوص در جراید و رسانهها منعکس کنند . این زندگی و مسائل مادی ارزش آن را ندارد که واقعیتها را نادیده بگیریم.
همچنین در این نشست یک دانشجو سؤال خود را اینگونه مطرح کرد که مهمترین مسائل و مشکلات تولید علم برداشت ما از مفهوم علم و پیامدهای مدیریتی آن است؛ ما در ایران باید مفهوم علم را به سه محور آموزش، پژوهش و خدمات و کارآفرینی توسعه دهیم اما هنوز در پارادایم آموزشی هستیم. معتقدم باید امتیازات لازم را به حوزههای پژوهش و خدمات نیز تعمیم داد که این بخشها رشد کنند.
مقاله خوب یا بد
دکتر مجتبی جعفرپور، عضو هیات علمی گروه فیزیک دانشگاه شهید چمران اهواز عنوان کرد: اصولاً مقاله بخشی از پژوهش و ارزش است و نمیتوان گفت مقاله در ذات خود بد است اما مقاله بد، بد است و همهچیز را به مقاله وابستهکردن بد است؛ بنابراین باید مقاله خوب نوشته شود و درنهایت به نتیجه قابلقبول برسد.
همچنین دکتر امیدعلی شهنیکرمزاده استاد گروه ریاضی دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان اینکه مقاله بد نیست، اظهارکرد: نمیگوییم مقاله ننویسید بلکه همهچیز را به مقاله منوط نکنیم. مقاله یک جریان طبیعی و مسئله مقاله و پایاننامه برای استاد راهنما در کشور ما یک واقعیت است.
وی تصریح کرد: ما دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری جذب کردهایم اما این دانشجویان حقوحقوق خود را نمیدانند. صاحب پایاننامه و مقاله، دانشجو است. استاد راهنما برای ایده دادن، راهنمایی و مشاوره علمی به دانشجو حقالزحمه دریافت میکند. اگر استاد بیش از این حد به دانشجو در نوشتن مقاله و … کمک کند آنوقت میتواند انتظار داشته باشد که اسم او نیز در مقاله درج شود. نباید انتظار داشته باشیم که اسم استاد روی هر مقاله دانشجو نوشته شود.
این استاد دانشگاه افزود: این در حالی است که دانشجویان این ذهنیت را دارند که غیرممکن است اسم استاد خود را در مقاله ننویسند؛ اکنون جریان مقالهنویسی و این موضوع که چه کسی صاحب مقاله است لوث شده است اگرنه مقاله به ذات خود خوب است.
همچنین دکتر خسرو نادرانطحان، رییس اسبق دانشگاه شهید چمران اهواز در پاسخ به سؤال یک دانشجو که چرا اساتید در زمینههای پژوهشی که خود در آن تبحر کافی ندارند پایاننامههای دانشجویان را تعریف میکنند و چرا در سالهای اخیر دانشجویان پردیس وارد دانشگاه سراسری شدهاند، اظهارکرد: معتقدم شیوه پذیرش دانشجو در کشور ما اشتباه است؛ پذیرش دانشجوی تحصیلات تکمیلی باید بر اساس applicationباشد. برای دو دوره دو دانشجوی دکتری به گروه ما دادند که اصلاً اعلام ظرفیت نکرده بودیم و اصلاً گرایش دانشجو در حیطه تخصصی اساتید گروه نبود. باید چهکار میکردیم؟
وی افزود: این سازوکار باید اصلاح شود؛ اکنون عنوان میکنند که دانشجوی ارشدی که پایاننامه خود را ننوشته است یا نمیخواهد بنویسد میتواند بهجای آن دو درس اخذ کند. این بسیار خوب است زیرا دانشجویی پژوهش میکند و پایاننامه مینویسد که میخواهد پژوهش انجام دهد. در دوره دکتری هم باید ابتدا ظرفیت و امکانات بررسی و سپس برای جذب اعلام نیاز شود.
همچنین دکتر مهر علیزاده در خصوص پذیرش دانشجوی پردیس در دانشگاه سراسری با بیان اینکه در مورد پردیس هیچ تفاوتی بین دانشجویان پردیس با روزانه وجود ندارد و همان سرفصلها، آزمون و پایاننامه ارائه و گذرانده میشود، گفت: حتی در مواردی دانشجویان پردیس به لحاظ تجربه حضور در صنعت و بازار کار و آشنایی با مسائل و مشکلات دستگاههای اجرایی در نگارش مقاله و پایاننامه بهمراتب قویتر از دانشجویان روزانه ظاهر شدهاند.
وی با اشاره به اینکه اکنون بخشنامهای به دانشگاه شهید چمران و همه دانشگاهها ابلاغ شده است که بر اساس آن وزارتخانه رتبهبندی دانشگاهها را آغاز کرده است، گفت: رتبهبندی دانشگاهها از سال ۱۳۸۰ آغاز شد؛ ما در شوراهای مختلف به انحاء مختلف نگذاشتیم که این کار انجام شود زیرا اعتقاد داشتیم این رتبهبندی مانند این است که قلم پای کسی را بشکنید و سپس به او بگویید در دوی سرعت شرکت کند.
این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز با ابراز این عقیده که قلم پای دانشگاههای استانها را شکستهاند، خاطرنشان کرد: دانشگاههایی که به منابع قدرت و ثروت وصل هستند بسیار خوب رشد کردند اگر نه دلیلی ندارد دانشگاه شهید چمران که وارث قرنها سابقه آکادمیک و ۶۰ سال سابقه علمی است و پیش از انقلاب جایگاه مهمی در جامعه علمی داشته، اکنون در چنین وضعیتی باشد.
وی با تصریح بر اینکه نمیتوانیم از سیستم فرار کنیم و این بخشنامهها اکنون به شکلی دانشگاه را مورد هجمه قرار دادهاند، افزود: اگر دانشجوی PHDما مقاله ننویسد در شاخص ملی عقب میمانیم زیرا دانشگاه بهنوعی به منابع سیاستگذاری وصل است و لاجرم باید خود را با این سیاستها هماهنگ کند اما آیا با همین محدودیتهای بیرونی میتوانیم سنتی را در دانشگاه احیا کنیم که شأن دانشجوی تحصیلات تکمیلی، استاد دانشگاه و مقالهنویسی حفظ شود و این گونه نباشد که مسئولان پژوهشی دانشگاهها در ارزشیابیها نگاه کنند که بهطور مثال چه کسی بیشترین تعداد مقاله را نوشته است.
این استاد دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: وقتی که در فهرست اسامی پژوهشگران برتر دانشگاه نگاه میکردم برای من جای سؤال بود که چگونه کسی توانسته است ۳۲ مقاله را طی یک سال به چاپ برساند؛ این فاجعه است و بعد مقام مسئول پژوهشی به او جایزه بدهد. این مسائل را میتوانیم در دانشگاه اصلاح کنیم. ما بدمان نمیآید همه اعضای هیات علمی دانشگاه استاد تمام شوند اما پیشبینی ما این است که طی سه، چهار سال آینده دانشگاه شهید چمران ۳۰۰ استاد تمام داشته باشد که دلیل آن همین بخشنامهها و تفسیرهای هیاتهای ممیزه از این بخشنامهها است.
همچنین در ادامه این نشست دکتر مهدی بهزاد، ریاضیدان برجسته کشور با بیان اینکه میخواهم چند پیشنهاد غیرعملی را در این خصوص مطرح کنم، خاطرنشان کرد: دولت برای مسائل مادی و هزینههای معیشت فکری کند. اگر نمیتواند برای جوانان کسبوکار ایجاد کند و بنابراین راهاندازی دورههای کارشناسی ارشد و دکتری یک نوع اشتغال محسوب میشود، این مسائل را هم در نظر بگیرد. ما میتوانیم حداقل یک مقررات برای خود ایجاد کنیم. پیشنهادم این است که هر استاد حداکثر دو درس را ارائه دهد که یک درس حتماً در مقطع کارشناسی و دیگری در تحصیلات تکمیلی باشد. اکنون مشاهده میکنیم که استادی که بهعنوان هیات علمی تماموقت در دانشگاه شهید چمران استخدام میشود در دانشگاههای پیام نور، آزاد و … نیز تدریس میکند. این چه نوع هیات علمی تماموقت است؟
مقاله کاذب، فاسد و متقلبانه
این استاد دانشگاه ادامه داد: این موضوع که برخی استادان بیش از دو، سه دانشجوی ارشد و آنچه در حد عرف بینالمللی است، میپذیرند را تقبیح کنیم و به آنها جایزه ندهیم! معتقدم کارشناسی ارشد اصلاً نیازی به رساله ندارد. پیش از این هم چنین چیزی برای دورههای کارشناسی ارشد وجود نداشت. نخستین بار که دورههای کارشناسی ارشد را در دانشگاه پهلوی شیراز آغاز کردیم، همان دانشجویانی که بعدها بسیار در سطح جامعه مطرح شدند در کارشناسی ارشد پایاننامه ارائه ندادند. باید نوشتن رساله به دوره دکتری محدود شود که انعکاس آنهم تولید مقاله است.
دکتر سید مجتبی جعفرپور، استاد فیزیک دانشگاه شهید چمران اهواز با بیان اینکه ما در یک چرخه بسته گرفتار هستیم، زیرا وقتی رتبه دانشگاه پایین برود بودجه و اعتبارات آن هم کمتر میشود، گفت: به نظر من تولید مقالات باید به همان شکل سابقه ادامه یابد اما باید تلاش کنیم که کیفیت مقالات بهتر شود.
همچنین دکتر نصرالله امامی با تشبیه مقاله کاذب، فاسد و متقلبانه به بذر فاسد، گفت: باید بکوشیم که جلو مقالههایی که در دانشگاه بهمثابه بذر فاسد هستند و سرمایه و عمر را بر باید میدهند و جوّ نامطلوبی را ایجاد میکنند گرفته شود اگرنه انتقال علم و یافتههای علمی بدون مقاله ممکن نیست و هیچ معیاری برای ارزیابی دانش افراد به جز مقاله وجود ندارد.
وی با بیان اینکه راه چاره را باید در سطح کلان جستوجو کنیم، تصریح کرد: باید از رأس وزارت علوم و سیاستگذاری مسائل آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها شروع کنیم و سیاستگذاریهایی که تالی و نتایج آنها وضعیت فعلی است را اصلاح کنیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بعضی از مجلات پژوهشی که مقالات را چاپ میکنند بهصورت بنگاههای اقتصادی درآمدهاند، تصریح کرد: اکنون یک تعداد دلال بینالمللی وجود دارد که مقالات تقلبی را نشر میدهند؛ اگر این وضعیت استمرار یابد اعتبار مراتب علمی ما در سطح دنیا زیر سؤال میرود. باید جلوی فعالیت این مجلات گرفته شود.
امامی خاطرنشان کرد: برای اصلاح این فرآیند باید از وزارتخانه آغاز کنیم، نگاه کمی نسبت به مقالهنویسی را از بین ببریم و نگاه کیفی را گسترش دهیم؛ سیاستگذاری باید بر مبنای مطالعات سنجیده و همهجانبه انجام شود اگرنه بر اساس نظرات دفعی و آنی نمیتوانیم چاره کار را پیدا کنیم.