آموزش و پرورش یا کارخانه تولید روبات؟
ابوالفضل جلیلوند
آموزگار
در کنکور امسال بیش از ۵۰ درصد داوطلبین از گروه تجربی بودند. این مسئله سندی گویا بر ناکارآمدی سیستم آموزشی ما در تربیت درست دانشآموزان است. علت اینکه این تعداد از داوطلبین ما بهدنبال رشته تجربی هستند عمدتا بهدلیل انتظار بالای دانشآموزان در دستیابی به مشاغلی تضمینی و پر درآمد از طریق زیرمجموعههای این رشته تحصیلی است. سؤالی که این پدیده ایجاد میکند این است چه عاملی سبب شده است تا دانشآموزان ما به این شکل گسترده و فاجعه بار و غیرعادی، برای دستیابی به شغلی که بتواند آینده آنها را تضمین کند به این رشته روی بیاورند؟
علت مشخص این پدیده شوم این است که آموزشوپرورش ما در تربیت دانشآموزان شیوه نادرستی را در پیش گرفته است. نگاه فرادستان و سیاستگذاران سیستم آموزشی ما به کارکرد این نهاد بنیادی، نگاهی بسیار ابتدایی و قدیمی است. دهههاست «سوادآموزی» به محور اصلی آموزشوپرورش و پیروی آن خانوادههای ما بوده است زیرا تصور میشود که سواد تنها ابزار ایجاد یک زندگی موفق برای دانشآموزان است. اما این تصوری کاملا نادرست است زیرا که سواد خود یک وسیله است و نباید به هدف تبدیل شود. اما سیستم آموزشی ما این وسیله را تبدیل به هدف کرده است. اولیای ما هم بالطبع انتظار دارند مدارس طوری آموزش بدهند که دانشآموزان بهترین نمرات را در علوم مختلف کسب کنند، سیستم آموزشی نیز با تمام نیرو بر این مسئله متمرکز شده است. برگزاری آزمونهایی که در حد ۲۵ صدم نمره آموزههای علمی دانشآموزان را ارزیابی میکنند، تشویق دانشآموزانی که بالاترین نمرات را کسب میکنند، تحقیر دانشآموزانی که نمرات پایین کسب میکنند توسط خانواده، مدرسه و اطرافیان، قدر یافتن معلمانی که توان بالایی در آموزش علوم دارند، ایجاد انواع مؤسسات کنکور برای تست زنی و مسائلی از این دست به روشنی نشان میدهند که تمام جامعه ما در حیطه آموزش بر علم آموزی کلاسیک متمرکز شده است. اما چنین سیستمی دانشآموزان را تبدیل به روباتهای تک بعدی آموزش دیده میکند که تنها در نقاط خاصی از جامعه کارایی دارند. با چنین نوع آموزشی طبیعی است که دانشآموز تلاش کند تا به هر نحوی که شده خود را به نقاطی از پیش تعریف شده برساند که بتواند از این نوع علم خود در آنجا برای زندگیاش بهرهبرداری کند زیرا آموخته هایش در هیچ جای دیگری کاربرد ندارند.
اما حقیقت این است که آموزش علمی تنها یک وسیله است نباید هدف آموزش باشد، هدف اصلی سیستم آموزشی باید تربیت انسانهایی باشد که بتوانند از پس زندگی در جامعهای که در آن قرار دارند برآمده و بتوانند زندگی سالم و با نشاطی با تکیه بر تواناییها و استعدادهای خود ایجاد کنند. برای رسیدن به چنین هدفی خانوادهها و سیستم آموزشی باید نگاه خود را به دانشآموز تغییر دهند.
دانشآموز یک انسان است نه یک دستگاه علم آموزی. انسانی منحصربهفرد که استعدادها، تواناییها و علایق خود را دارد. سیستم آموزشی نباید به همه دانشآموزان با یک چشم نگاه کرده و از همه انتظار یک نوع توانایی که همان آموختن علمی که ارائه میشود را داشته باشد.
این نگاه انسان را قطعهای حافظه که در یک پیکر مکانیکی جاسازی شده است میبیند. حافظهای که باید با علوم مختلف پرشده و پس از اتمام بارگیری اطلاعات در نقاط مختلف جامعه بهکار گرفته شود. اما انسان یک حافظه نیست انسان موجودی است که دارای مغزی بسیار قدرتمند با درک احساسات است. سیستم آموزشی باید به آموزش علوم بهمثابه یک وسیله نگاه کند، وسیلهای که باید به خدمت گرفته شود تا با کمک آن استعدادها، تواناییها و علایق تک تک دانشآموزان استخراج شده و شکوفا شوند.
وسیلهای که باید بهکار گرفته شود تا به دانشآموز قدرت اندیشیدن، خلاقیت و توان حل مسئله را بدهد، دانشآموز را به انسانی مستقل تبدیل کند، به او توان برقراری ارتباط درست با دیگران را بدهد، او را عملگرا بار آورد، به دانشآموز توان تعامل با جامعه را بدهد، زیستن مسالمتآمیز در طبیعت را به او بیاموزد، شاد بودن و شاد کردن ، زندگی سالم و بدون آسیب را به او یاد بدهد، شوق درگیرشدن با مشکلات به منظور حل آنها را در او ایجاد کند، به او توان حفظ بدن و تغذیه سالم و بهداشت جسمی و روانی را بدهد، او را به موجودی پرسشگر و کنجکاو تبدیل کند، تا در نهایت دانشآموز بتواند با تکیه بر چنین تواناییهایی، خود مستقلا وارد جامعه شده و یک زندگی سعادتمند برای خود ایجاد کند.
اما سیستم آموزشی ما قتلگاه استعدادها و انواع تواناییهایی است که یک انسان برای ایجاد یک زندگی سالم و با نشاط به آنها نیاز دارد. سیستمی که انسانهای تک بعدی تربیت میکند که جز بهکارگیری علوم کلاسیکی که مدرسه آموزش میدهد هیچ توانایی دیگری ندارند.
انسانی که توان تخیل ، ابتکار و تغییر ندارد، انسانی که وابسته به سیستمهای اشتغال موجود است، انسانی که فکرش به فراتر از آنچه پیش رویش است قد نمیدهد، انسانی که جز محفوظات ارائه شده توسط سیستم آموزشی، هیچ ندارد.
اینجاست که میتوان فهمید چرا بیش از نیمی از داوطلبین ما به رشته تجربی هجوم میآورند، چون این دانشآموزان روباتهای تک بعدی هستند که جز ارائه محفوظات علمی خود توان دیگری ندارند، پس لاجرم به جایی هجوم میآورند که تصور میکنند میتوانند آموختههای خود را از طریق تحصیل در آنجا به بالاترین قیمت به جامعه بفروشند.
سیستم آموزشی ما بهجای اصلاح این نگاه ابتدایی و نادرست خود هر روز بیش از پیش با اتخاذ سیاستهای نادرستی مانند ایجاد مدارس استعدادهای درخشان که استعداد را توان بالای آموختن علوم کلاسیک میدانند، ثبتنام دانشآموزان براساس سطح معدل، ایجاد مدارس نمونهای که نمونه بودن دانشآموزانش بهدلیل کسب نمرات بالا در آموزههای علمی است، به سازنده روباتهای عالم به علوم مختلف کلاسیک تبدیل میشود. وقایع اتفاقیه
——————————
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA