در باره کتاب خوانی و کتابخانه

آشفته بازار ترجمه را تدبیر نیست؟

رمان‌های ایرانی را چشم بسته می‌خرم، ولی هنگامی که رمانی خارجی چاپ می‌شود و به بازار می‌آید، باید چشم به راه بمانم که یک مترجم نامدار یا منتقدی دادگر درباره خوب و بد برگردان آن، سخنی بگوید یا بنویسد؛ چون کتاب مانند همه چیزهای دیگر‏‎ ‎زندگی گران شده و زمان آزاد نیز اندک است و پول هم بسیار سخت به دست می‎آید! ‏
بی‎گمان ده‎ها ترجمه از یک کتاب، خواننده را سر در گم می‌کند و اگر خواننده در گزینش خود دچار اشتباه شود و آنچه می‌خرد، برگردان بدی باشد، هم پولش هدر می‌رود و هم امکان خواندن یک برگردان خوب را از دست می‌دهد و هم از کتاب دلزده می‌شود.
به هر رو، به سبب این که مانند مردمان همه کشورها ما نیز بی‎نیاز از خواندن ادبیات جهان نیستیم و دستاوردهای جهانی در این زمینه از چند لحاظ(زبان، درونمایه، فرم و ویژگی‌سرگرمی‌کنندگی) برای ما اهمیت دارد، ناگزیر از برگردان فراوان کتاب‎های خارجی به فارسی هستیم؛ ولی اگر مترجمان یا همان دیلماج‌ها از پس کار خود سرافراز بیرون نیایند، زبان و اندیشه و فرم را به تبهگاهِ سرگرم‎کنندگی خواهند برد.
بی‌گمان شتابزدگی، به شکوفایی ترجمه کتاب‌هانمی‎انجامد، بلکه گونه‌ای کمر به نابودی هنر ترجمه‎بستن است و دانشجویی هم که این کتاب‎ها را می‎خواند، اگر عشق ترجمه داشته باشد، به کژراهه خواهد رفت.
گونه‌گونی نگره مترجمان
شهرام اقبال‌زاده ـ مترجم، نویسنده، ویراستار و منتقد کتاب برخلاف جعفر شهری، دید خوشی نسبت به برگردان‎های گونا‎گون از یک کتاب ندارد و فریادش از ۸۰ برگردان از «شازده‎کوچولو» بلند است و ‎این کار را یک‌جورهایی، پامالیِ رنج مترجم نخست می‎داند و از همین‌رو آنان را به تازیانه«سوداگری» می‎نوازد.
او مترجم‌هایی را که برای کتاب‌های پرفروش کمین می‎کنند تا از آن نمد، کلاهی برای خود بسازند، به چالش می‎کشد و آن را تفاوتی با دزدی‌های ادبی نمی‌داند. همچنین باور دارد که دگردیسی در جهان ترجمه ایرانی رخ نخواهد داد، مگر با ایجاد فضایی روادار برای نقد ادبی، که سره از ناسره ترجمه‌ها برای خوانندگان هویدا شود.
نبودِ شایستگیِ بسنده
اصغر نوری-مترجم نیز بر این باور است برخی مترجمان دست به برگردان کتاب‌هایی می‎زنند که شایستگی‌اش را ندارند و زبانی را که از آن ترجمه کرده‌اند، نمی‌دانند.‏
‏ این مترجم پافشاری دارد ‌که کمترین چشمداشت از یک مترجم این است که روح و مفهوم کتاب نویسنده را به درستی و راستی به دست خواننده بسپارد و برای این مهم باید آنچه را که برگزیده است، دریابد و به زبان فارسی نیز چیره باشد.
به گفته نوری، در ایران بر شمار کتاب‌های برگردان‌شده خارجی به فارسی مدام و به فراوانی افزوده می‎شود و همزمان، شمار برگردان‌های خوب کاهش می‌یابد.
ناشران(به گمان نوری) می‌توانند نیروی بازدارنده در برابر سیل برگردان‌های سست باشند و با سختگیری‌ بیشتر، کتاب‌های در دست ترجمه را فدای چشم‌هم‎چشمی نکنند و به پیشواز مترجم یک‎شبه‎ای نروند که بیش از آن که پایبند هنرترجمه باشد، فقط «آز» فراوانی برای دست‎یابی به کارمزد بیشتری دارد.
به سخن این مترجم، داشتن یک مدرک زبان خارجی و آشنایی اندک به زبان فارسی برای مترجم‌شدن، بسنده نیست و نیاز به همنشینی و شناخت سالیان با ۲ زبان است و چون اینگونه نیست، بیشتر برگردان‌ها از هر دوسو(دوزبان) می‌لنگد و ناشران نیز کارشناسان خوب ندارند و این کوتاهی بزرگی است.
ترجمه‌های گروهی کتاب
پیمان خاکسار- مترجم باور دارد که از سده‌های ۲۰ و ۳۰ میلادی تاکنون، دست‎کم ۶۰ رمان شاهکار توانسته‎ است جایگاه استواری برای خود در میان کتابخوانان ایرانی دست‎وپا کند و باورها بر این است که مترجمان که با کمی امکانات و زمان اندک روبرویند، باید درنگ و دریافت خود را بیشتر بر روی همین کتاب‎ها بگذارند.
انگار آزمون و تجربه به این مترجم، این مشق را داده است که برگردان یک کتاب سنگین‌وزن کلاسیک، به لحاظ مالی، مترجم را دچار چالش خواهد کرد، چون به میوه‎نشستن‌اش زمان‎بر است و هم این که کمتر ناشری برای سرمایه‎گذاری روی آن گشاده‎دست خواهد بود، افزون بر این که خواننده امروز نیز بردباری گذشته را برای خواندن رمان‌های سنگین‎وزن کلاسیک ندارد.
به باور او جوایز ادبی جهان، به مترجمان یاری می‎رساند که بر پایه آرای آن‎ها حتی اگر یک کتاب پرفروش نبوده است، برای برگردان برگزینند.
این مترجم باور دارد که بازار نشر کتاب در ایران با چالش‎های زیادی روبه‌روست و ناشران بدون ‌پشتیبانی‌های دولتی، باید همه سنگینی هزینه چاپ یک کتاب برگردان به فارسی را برآورده کنند و از این‎رو در سرمایه‌گذاری‌هایشان سخت‎گیر شده‌اند.
خاکسار بر این باور است که مترجمان، تک‎رو هستند و به تنهایی کار می‎کنند و مانند گذشته بنگاهی وجود ندارد که گروهی تصمیم گرفته شود و سفارش ترجمه چند کتاب به مترجمان داده شود؛ مانند انتشارات فرانکلین که در گذشته چنین کارایی داشت.
بستگی‌های عاطفی با کتاب
امیراحمدی آریا- مترجم، روش کارش این است که بر پایه ارتباط عاطفی(به گفته خودش) که با یک متن ایجاد می‎کند، دست به ترجمه کتاب می‎زند؛ گرچه هر دیلماجی(به باور او) برای برگردان یک متن، روش‌ها و سنجه‎های خود را دارد.
به سخن آریا تا زمانی که ایران به قانون کپی‎رایت نگرود، وضعیت برگردان کتاب در کشورمان نابسامان خواهد بود و با برگردان‎های گونه‎گون و سست از یک اثر روبه‌رو خواهیم بود و بسیاری از آثار ارزنده ادبی، هرگز امکان برگردان‎شدن نخواهند یافت.
جستجوی بی‌پایان
جعفر شهری- مترجم، در گزینش کتاب سختگیر است؛(به گفته خودش) بسیار پیش آمده که ۲۰ کتاب را به زبان اصلی خوانده، ولی در نهایت هیچ‌یک را برای برگردان نپسندیده ‌است.
او ممیزی را از چالش‌های مترجم می‎داند و می‎گوید که دست به عصاتر گام بر می‎دارد که کار ترجمه برایش سخت‌تر نشود.
این مترجم(به گفته خود) برای گزینش یک کتاب خارجی برای برگردان، به فارسی، هرگز به سراغ «آمازون» و بُردارهایش نمی‎رود، بلکه سنجه‎های ویژه خود را برای ترجمه دارد. او همچنین به سراغ کتاب‌های پرفروش یا نویسندگان برنده نوبل نیز نمی‎رود؛ و سبب این کار را نیز یورش مترجمان تازه‌کار به سوی چنین کتاب‎هایی می‌داند که همزمان، چندین ترجمه از یک کتاب شهرت یافته به بازار سرازیر می‎شود و ناشران نیز دست‎ودلبازانه از کارهای دم‎دستی و شتابزده آنان پیشواز می‎کنند و از روی چشم‎هم‎چشمی برای به بازار فرستادنش، شتاب نشان می‎دهند.
البته شهری، مخالفتی با برگردان یک کتاب به دست چند مترجم ندارد و این کار را به سبب دگردیسی مدام زبان، لازم می‎داند. او باور دارد که صرف خواندن یک کتاب برای ترجمه بسنده نیست و باید مترجم پیش از برگردان، در پیِ شناخت شخصیت نویسنده باشد و اگر چنین نکند، به درک درستی ازمتن نمی‌رسد.
بی‏گمان هدف شهری این نیست که مترجم، برداشت‎های خود را جایگزین مفهوم نویسنده کند و به دست خواننده بدهد، بلکه باورش این است که برگردان واژه‏به واژه، درخشان نخواهد بود و اندیشه نویسنده را تباه خواهد بود.
جعفر شهری می‌گوید به هنگام ترجمه به معنی‌های گوناگون واژه‎ها توجه می‌کند تا درست‌ترین گزینه‌ها را داشته باشد، حتی اگر لازم باشد به جای دیکشنری فرانسوی به سراغ معنی‌‌های معادل آن واژه در زبان انگلیسی هم می‌رود، تا واژه مناسب را بیابد.
او یک مترجم یا نویسنده خوب را کسی می‎داند که به همه واژه‌ها چیره باشد و همه دیدگاه‌ها را ببیند و بخواند؛ همچنین مترجم خوب از دید او انسانی متعهد به کار است و اگر چنین نباشد، خیانتی رخ خواهد داد.
دلیل جعفرشهری درباره ترجمه دوباره برخی آثار این است که زبان پویا است و مدام دگردیس می‌شود. برای نمونه، اگر نخستین ترجمه‌ای که زنده‌یاد محمدطاهر میرزا اسکندری از کارهای الکساندر دوما کرده، نثر و زبان آن سال‌ها را دارد و ممکن است خواننده امروز متوجه بخش‌هایی از آن نشود؛ از این‌رو لازم است که دست به ترجمه مجدد برخی کتاب‌ها زده شود.
به باور این مترجم، برخی کتاب‌ها ترجمه شده‌اند، ولی فقط یک‎بار منتشر شده است و دیگر نسخه‌ای از آن‌ها موجود نیست؛ با وجود آن که برخی از این کتاب‌ها ترجمه خوبی دارند اما باید دوباره بازگردان شوند که بازخورد خوبی در میان جوانان خواهد داشت.
ناشران در رده دوم
فرزاد فربد- مدیر دپارتمان ترجمه سفیر و مدیر انتشارات پریان در گفت‏وشنود با روزنامه اطلاعات می‎گوید:«امسال نیز ما میزبان مترجمان و دست‌اندرکاران ترجمه و ویراستاران و ناشران برجسته کشور و نیز دانشجویان و دوستداران ترجمه بوده‌ایم.» ‏
‏ او با همکارانش می‌کوشند هرسال یک همایش درباره چالش‌های ترجمه و ویرایش در ایران برگزار ‌کنند و به واکاوی راهکارها بپردازند. ‏
محمدرضا جعفری، مترجم، ویراستار، فرهنگ‌نویس و مدیر نشر نو از شرکت کنندگان در همایش امسال‌ در پاسخ به این پرسش که ناشران چه نقشی می‌توانند در بالارفتن یا کاهش کیفیت ترجمه‌های ادبی داشته باشند، می‎گوید: من برای ناشر نقش چندانی در این زمینه قائل نیستم، در این زمینه نقش خود مترجمان برجسته‌تر از همه است. مترجمی که خود را در مقام مترجمی قوی نمی‎بیند، نباید وارد بازار نشر شود و بعد ترجمه پُر ایرادی را تحویل دهد که ناشر مجبور شود ویرایش سنگینی روی متن انجام دهد. ‏
محمدرضا قانون‌پرور- مترجم، منتقد و استاد بازنشسته دانشگاه آستِن تگزاس که از راه دور و به روش ‏Facetime‏ در همایش شرکت جست، یکی از نخستین ایرانیانی‌ست که به گونه حرفه‌ای با ترجمه، برای شناساندن ادبیات داستانی معاصر ایران به جامعه انگلیسی‌زبانان می‌کوشد و تاکنون «سنگ‎صبور» صادق چوبک، «نون‎والقلم» جلال آل احمد، و «سووشون» سیمین دانشور را به انگلیسی برگردانده است.‏
‏ قانون‌پرور در برابر این پرسش که کدام‌یک از ترجمه‌هایش چالش‌برانگیزتر بوده است، می‎گوید:«گمان کنم در کارهای نخست‌ام، ترجمه سنگ‎صبور به سبب تنوع زبان کوچه‌وبازار بسیار چالش‌برانگیز بود؛ ولی چالش‌برانگیزترین ترجمه‌ای که تا کنون انجام داده‌ام و اینک در دست دارم، جن‌نامه(هوشنگ گلشیری) است؛ برای این که پر از عناصر فرهنگی ایرانی‌ست و انتقال وفادارانه همه آن‌ها به خواننده غربی، کار زیادی می‎برد.»
آموزش آکادمیک ترجمه
حمید مرعشی از استادان پرپیشینه ترجمه در دانشگاه، شرکت‌کننده دیگر همایش در مورد چالش‌های آموزش آکادمیک ترجمه در ایران، افزون بر تاسف‌بار خواندن وضعیت آموزش ترجمه در دانشگاه‌ها می‌گوید: بیشتر استادان دانشگاه‌ها که به تدریس ترجمه مشغول‌اند، دست اندرکار ترجمه کتاب نیستند. ‏
مرعشی از دیگر چالش‎های بنیادی در برنامه‌ریزی‌های آموزشی دوره‌های آموزش ترجمه در ایران را مبهم‎بودن هدف‌های بزرگ و نیز هدف‌های خرد این دوره‌ها می‌داند و در برابر این پرسش‌ که در دوره‌های ترجمه در دانشگاه‌ها چقدر نسبت به تقویت زبان فارسی دانشجویان، آموزش پایه‎های ویرایش به آنان توجه می‌شودمی‌گوید:«متاسفانه در دانشگاه‌ها نه فقط نسبت تقویت زبان و نگارش فارسی در دانشجویان و آموزش اصول ویرایش که اساس کار ترجمه است، هیچ برنامه‌ای وجود ندارد، بلکه نسبت به موارد مهم دیگر مانند آموزش اصول سخن‌کاوی(‏disc*urse analysis‏) و سبک‌شناسی ادبی نیز که ابزار کار مترجم است، هیچ برنامه‎ریزی انجام نمی‌گیرد.»
علی صلح‌جوـ ویراستار، مترجم و یکی از مهم‌ترین نگره‌پردازان ترجمه در ایران و شرکت‌کننده دیگر همایش، در مورد نقش ویرایش در کیفیت یا کاهش کیفیت ترجمه ادبی، نقش ویراستار در ویراست ترجمه را مهم می‌داند و به سخنانش می‌افزاید:«اگر ترجمه خیلی بد باشد، ویراستار نمی‌تواند آن را رو به راه کند. ویرایش فقط زمانی می‌تواند در بالارفتن کیفیت ترجمه موثر باشد که مترجم بخش زیادی از مسیر ترجمه را درست پیموده باشد و پس از آن نگاه دومی که ویراستار به ترجمه می‌کند، می‌تواند به بالارفتن کیفیت ترجمه بینجامد؛ البته مواردی هم پیش آمده که ویراستارِ نابلد، ترجمه خوبی را از شکل انداخته و به آن آسیب زده است.»
ترجمه غیرقابل ویرایش
در همایش «ترجمه ماندگار» به کارنامه عبدالله کوثری ـ مترجم نامدار معاصر در ترجمه ادبی و به ویژه ترجمه تراژدی‌های یونان نیز پرداخته شده است.‏
عبدالله کوثری پس از سخنانی از تاریخچه ادبیات امریکای لاتین و دوره شکوفایی این ادبیات در دهه ۷۰ میلادی، درباره ترجمه‌های خود از این ادبیات می‎گوید: فکر می‌کنم مهم‌ترین ویژگی کار من بر روی ادبیات آمریکای لاتین، پیگیری‌ام در این قلمرو بوده است. برخی از مترجمان در دوران کاری‌شان از هر چمن گلی می‌چینند، ولی من کار تمامی نویسندگان امریکای لاتین را دنبال کرده‌ام و همه کتاب‌هایی که ترجمه کرده‌ام، انتخاب‌شان آگاهانه بوده است.»‏
کوثری در برابر این پرسش ‌که از کارهای کدام مترجمان آموخته است، از محمدقاضی، نجف دریابندی، رضا سیدحسینی و ابوالحسن نجفی نام می‎برد.
فرزاد فربد نیز در مورد این‌که چه زمانی می‌توان یک ترجمه را غیرقابل‌ویرایش خواند، می‌گوید: ترجمه‌ای که ویرایش آن بخواهد به «ترجمه مجدد» منجر شود، از دید من غیرقابل‌ ویرایش است. ‏
فواد نظیری از دست‎اندرکاران ترجمه نیز، مهم‌ترین سازوکار برای ترجمه‌های ادبی را به زبان ساده «سواد» می‌داند و احمد پوری، دیگر مترجم شرکت‎کننده در همایش درباره ترجمه‌پذیری شعر می‌گوید: در این‌که شعر ترجمه‌پذیر هست، حرفی نیست، ولی پرسش بنیادی این است که آیا هر شعری را می‌توان ترجمه کرد یا نه؛ که پاسخ «نه» است. افزون بر این هر مترجمی، هر شعری را نمی‌تواند ترجمه کند.
علی درویشی.روزنامه اطلاعات

_______________
↩️ کانال مقاله ها 👇

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا