مشاوره و فرآیند آن در اسلام
مقالهای که پیش رو دارید،در آغاز به مفهوم مشاوره در اسلام پرداخته و توجه خاص این دین مبین را به مفهوم یاد شده تجزیه و تحلیل کرده است.نویسندهء محترم مقاله عقیده دارد که مشاوره، شرکت در اندیشهء دیگران و یاری گرفتن از خرد و اندیشه آنان است.او با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیثی از ائمهء اطهار میکوشد تا ارزش مشاور و مشورت را در بهبود امور بررسی کند و آن را پس از مسائل شخصی،به تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی تسرّی دهد و بالاخره،راهنمایی و مشاوره را به مثابهء فرآیندی برای کمک به حل مشکلات بهطور کلی،معرفی کند.
مشاوره و فرآیند آن در اسلام
معرفی مقاله\نوشتهء:دکتر سید احمد احمدی
مقالهای که پیش رو دارید،در آغاز به مفهوم مشاوره در اسلام پرداخته و توجه خاص این دین مبین را به مفهوم یاد شده تجزیه و تحلیل کرده است.نویسندهء محترم مقاله عقیده دارد که مشاوره، شرکت در اندیشهء دیگران و یاری گرفتن از خرد و اندیشه آنان است.او با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیثی از ائمهء اطهار میکوشد تا ارزش مشاور و مشورت را در بهبود امور بررسی کند و آن را پس از مسائل شخصی،به تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی تسرّی دهد و بالاخره،راهنمایی و مشاوره را به مثابهء فرآیندی برای کمک به حل مشکلات بهطور کلی،معرفی کند.
این مقاله را آقای دکتر سید احمد احمدی،عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان نوشته و برای درج در ویژهنامهء راهنمایی و مشاوره در اختیار فصلنامه قرار داده است که به این وسیله از ایشان قدردانی میشود.
«فصلنامه»
مقدمه
مشاوره و مشورت از لحاظ تاریخی و مذهبی در بین اقوام مختلف وجود داشته است. دین مبین اسلام به مشاوره و مشورت توجه خاصی دارد و مشاوره از دیدگاه اسلام،شرکت در اندیشهء دیگران و تبادلنظر با آنان است.علی(ع)میفرماید:من شاور الرجال شارکها فی عقولها۱؛یعنی،هرکسی که با افراد باکمال و لایق مشاوره نماید،در عقل آنان شریک شده است.به گفتهء مولانا۲:
از نظر اسلام،خودرأیی باعث هلاکت آدمی میشود.علی(ع)با بیان”من استبدّ برأیه هلک۳″-یعنی هرکس که خودرأی باشد هلاک میشود-افراد را از خودرأیی باز میدارند. یکی از سورههای قرآن مجید سورهء شوراست.در آیهء ۳۸ این سوره آمده است:”
“؛یعنی،آنچه نزد خداوند بهتر و پایندهتر است برای کسانی است که دعوت پروردگار خود را پذیرفتند و نماز را به پا داشتند و کارهایشان را با مشورت با یکدیگر انجام دادند.
مشورت در کارها باعث بهتر شدن کار و استمرار آن میشود.در قرآن به پیامبر اسلام (ص)خطاب شده که”
“۴؛یعنی،ای پیامبر،در کارهای مهم با مسلمانان مشورت نما و وقتی تصمیم گرفتی،بر خداوند توکل کن.این آیه به چند مطلب اشاره دارد؛اول اینکه قبل از تصمیمگیری،با افراد مؤمن مشورت شود.دوم مشورت در کارهای مهم صورت گیرد.سوم،پس از مشورت تصمیمگیری کنند و چهارم پس از تصمیمگیری بر خدواند توکل کنند و به رحمت او و توفیق در کارها امید داشته باشند مشاوره در اسلام دامنهء وسیعی دارد و شامل مسائل فردی،خانوادگی و اجتماعی میشود قرآن مجید به زن و شوهر توصیه میکند تا برای از شیر گرفتن کودک خود با یکدیگر مشورت نمایند و در صورت رضایت و صلاحدید دو طرف،کودک خود را از شیر باز گیرند.
تعریف مشاوره از دیدگاه اسلام
مشاوره از دیدگاه اسلام در سه معنا به کار رفته است:
اول،مشاوره بهمعنای مشورت در امور شخصی؛در این معنا در اسلام به افراد توصیه شده است تا در مسائل شخصی خود با صاحبنظران مشورت نمایند و از تجارب آنان
مشاوره و فرآیند آن در اسلام
استفاده کنند.پیامبر اسلام میفرمایند:”من شاور ذوی الالباب دلّ علی الصّواب”۶؛یعنی، هرکس که با صاحبان اندیشه و فکر مشورت نماید،راه صواب و خیر را مییابد.آن حضرت رسیدن به رشد و کمال آدمیان را در گرو مشورت با سایرین میدانند و میفرمایند: “ما من رجل یشاور احد الاّ هدی الی الرّشد”۷؛یعنی،هر فردی که با دیگری مشورت کند، راه رشد و کمال خود را مییابد.
دوم،مشاوره بهمعنای نظرخواهی از دیگران برای تصمیمگیریهای مهم اجتماعی و سیاسی؛توجه به آرا و نظریات دیگران برای برخورد با مسائل مهم اجتماعی و سیاسی همواره مورد حمایت و عنایت اسلام بوده است.در آیهء شریفهء”
“یعنی، ای پیامبر در کار مهم با مؤمنین مشورت نما،از پیامبر خواسته شده است تا در مسائل مهم اجتماعی نظر مؤمنان را جویا شود.در این راستا،پیامبر اسلام(ص)در غزوهء خندق با همهء صحابه دربارهء دفاع از شهر مدینه به مشاوره پرداخت و نظر سلمان فارسی را در مورد حفر خندق در قسمت نفوذی شهر پذیرفت.۸از پیامبر اسلام(ص)دربارهء تصمیمگیری سؤال کردند.آن حضرت فرمودند:”العزم مشاوره اهل الرّأی ثمّ اتّباعهم”۹؛یعنی،تصمیمگیری عبارت از مشاوره کردن با صاحبان اندیشه و فکر و آنگاه،پیروی نمودن از آنان است. علی(ع)میفرماید:”اضربوا بعض الرّأی ببعضی یتولّد منه الصّواب”۱۰؛یعنی،برخی نظرها و دیدگاهها را با دیگری جمع کنید تا از جمع نتایج آنها خیر و صواب به دست آید.آن حضرت همچنین فرمودند:”من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطا”۱۱؛یعنی،هرکسی که از دیدگاهها و نظریات مختلف استقبال کند و به آنها توجه نماید،موارد اشتباه را میشناسد.در نتیجه،در تصمیمگیری خود کمتر دچار خطا و اشتباه میشود.
سوم،مشاوره،بهمعنای فرآیندی برای کمک به حل مشکلات؛احادیث زیادی از قبیل “لا ظهیر کالمشاوره”۱۲،یعنی هیچ پشتیبانی مانند مشاوره نیست و”لا یستغنی العاقل عن المشاوره”۱۳،یعنی انسان خردمند از مشاوره بینیاز نیست و”المشاوره راحه لک و تعب ؟؟؟لغیرک”۱۴،یعنی مشاوره آرامش برای تو و رنج برای دیگران و مشاور است،ناظر به این معناست.به این ترتیب،مشاوره فرآیندی برای کمک به حل مشکلات است.
مشاوره به مثابهء فرآیندی برای کمک به حل مشکلات،شامل ابعاد زیر است:اول،ایجاد رابطهء یاورانه؛در این رابطه،فضای مناسب برای ارتباط دوجانبه به وجود میآید.دوم، شناخت مشکل مراجع؛سوم،ویژگیها و صلاحدیدهای مشاور و چهارم،روشهای برخورد با مشکلات.در اسلام این ابعاد مورد توجه قرار گرفته و برای آنها رهنمودهایی ارائه شده است.
رابطهء یاورانه و اهمیت آن در اسلام
در اسلام هر نوع رابطهای با سلام که نشانهء ادب و امید به سلامتی است،آغاز میشود. احترام به دیگران در اسلام توصیه شده است.پیامبر اسلام(ص)به هرکسی که بر او وارد میشد،احترام میگذارد و عبای خود را به جای فرش زیر پای او میگسترانید و بالش خود را تکیهگاه او میکرد.در رابطهء دوجانبه،نرمی گفتار لازم است.وقتی فرعون سرکشی میکند و موسی و هارون(ع)مأمور میشوند تا به سوی او بروند و او را از عمل نادرست بازدارند،به آنان گفته میشود:”
“۱۵؛یعنی،با گفتاری نرم با فرعون صحبت کنید تا شاید یادآور شود یا خوف و خشیت از خداوند در او به وجود آید.گفتار نرم از جانب موسی و هارون فضا را برای یک رابطهء دوجانبهء مناسب آماده میکند و این رابطه ممکن است فرعون را از رفتار غلط و خشونت خودآگاه سازد.در قرآن مجید به پیامبر اسلام خطاب شده است:”
“۱۶؛یعنی،از رحمت خداوند بر تو این است که با مردم نرمخو باشی؛چه اگر خشن بودی از گرد تو پراکنده میشدند.نرمی گفتار و رحمت رفتار پیامبر اسلامی(ص)مردم را شیفتهء آن حضرت میکند.در اسلام هرگونه رابطه و درخواست باید برمبنای حکمت و پند نیکو باشد.در قرآن مجید از پیامبر خواسته شده است که”
“؛یعنی،با حکمت و پند نیکو مردم را به راه خدا بخوان و”
“یعنی،بحث و تبادلنظر تو با آنان در زمینهء موضوعی باشد که بهترین است و از گفتوگو دربارهء موضوعهایی که ارزش صحبت کردن ندارند، دوری کن.
شناخت مشکل مراجع از نظر اسلام
از نظر اسلام،اشکال رفتاری آدمیان در اثر دور شدن آنان از خداوند و بیتوجهی به فطرت انسانی خویشتن و جدایی از بهشت اخلاق است.معیار شناخت مشکل رفتاری آدمیان،نزدیکی و دوری آنان از خداوند و التزام عملی آنان به فرایض دینی و رعایت فرامین الهی است.طبیعت وجودی آدمی رنگ خدایی دارد و او موجودی با توانمندیهای فراوان و مستعد برای رفتن در راه خیر و صلاح است.عواملی باعث میشود که آدمی مسیر طبیعی خود را طی نکند و در ورطهء سقوط و گرفتاری بیفتد.این عوامل را میتوان به عوامل درونی و بیرونی تقسیم کرد.
از دیدگاه اسلام،عوامل درونی نیز میتواند باعث بروز اشکالات رفتاری در آدمیان شود.
۱-غفلت از یاد خداوند؛انسان با یاد خداوند آرامش مییابد و دوری از خداوند باعث سختی زندگی او میشود.آیات”
“۱۷؛یعنی،آگاه باشید که با یاد خداوند دلها آرامش مییابد و”
“۱۸یعنی کسی که از یاد من(خداوند)روی بگرداند،مطمئنا زندگی سختی خواهد داشت،دو وجههء به یاد خدا بودن و نبودن را روشن میکند.به یاد خدا نبودن باعث سختی و مشقت در زندگی میشود.
۲-بصیرت نداشتن؛آگاهی،پیشدرآمد عمل و ناآگاهی،مشکلآفرین است.قرآن مجید دربارهء اهل دوزخ میگوید: “لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضلّ اولئک هم الغافلون”۱۹؛یعنی،آنان قلب دارند ولی نمیفهمند،چشم دارند ولی نمیبینند،گوش دارند ولی نمیشنوند.آنان مانند چهارپایان و گمراهترند و آنان آگاهی ندارند.
۳-پیروی از هوای نفس و شیطان؛عبادت خداوند مایهء رحمت و عبادت شیطان باعث زحمت است.انسان پیمان بسته است که”الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشّیطان انّه لکم عدوّ مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم”۲۰؛یعنی،آیا ای فرزند آدم،با شما پیمان نبستیم که پیرو شیطان نفس نباشید؟زیرا او دشمن شماست و اینکه مرا عبادت کنید و این راه مستقیم است.
۴-آلودگی به گناه،آدمی را به آتش و ویرانی میکشاند.در قرآن مجید آمده است:”
“۲۱و آنان که گناه کنند،از روی در آتش میافتند،آتش گناه همهچیز آدمی را میسوزاند و فرد را از درون مبتلا مینماید.
۵-کفر؛ناسپاسی و کفر،زمینهساز مشکل برای آدمیان است.قرآن مجید در اینباره میفرماید:”
“۲۲؛یعنی آنان که ناسپاس شدند،کارهایشان مانند سرابی در دشت است که فرد تشنه آن را آب میپندارد ولی وقتی به آن رسید،آبی نمییابد و میبیند که خیالی بیش نبوده است. انسانی که کفر میورزد حقایق را میپوشاند و فکر میکند با پوشاندن حقیقت آن را از بین برده و کنار زده است.وقتی حقیقت روشن میشود،سرزنش و ملامت وجود کافر را فرا میگیرد.
۶-نفاق؛قرآن مجید دربارهء منافقین میگوید:”
“۲۳؛یعنی،دلهای منافقان مریض است و خداوند هم بر مرض آنان میافزاید و آنان در اثر دروغ خود دچار عذابی دردناک هستند.نفاق به دوگانگی در درون فرد میانجامد.این دوگانگی نوعی بیماری است و عوارض دردناکی
خواهد داشت.
۷-نیندیشیدن؛قرآن مجید با تعبیر”
“۲۴یعنی، خداوند برای کسانی که نمیاندیشند،پلیدی را مقرر داشته است؛نیندیشیدن را باعث پلیدی میداند.این پلیدی وجود آدمی را میگیرد و باعث بروز مشکلات رفتاری میشود.
۸-یأس؛یأس نشانی از کفر است.از نظر اسلام تنها کافران از شمول رحمت خداوند مأیوس میشوند.”
“۲۵؛یعنی،تنها کافران از شمول رحمت خداوندی مأیوسند.یأس،آدمی را از رفتن بازمیدارد و مشکلآفرین است.
مشکلات رفتاری آدمیان ممکن است ناشی از عوامل بیرونی باشد؛عواملی از قبیل: سرپیچی از فرمان خداوند،استکبار،ظلم و ستم،فسق و جور،اسراف،استضعاف،فساد و تکذیب،شیرازهء جامعه را ازهم میپاشد و باعث بروز مشکلات فردی و اجتماعی میشود. اگر جامعه در مسیر درست حرکت کند،باعث رشد توانمندیهای آدمیان میشود.به تعبیر قرآن مجید،”
“۲۶ اگر مردم ایمان آورده و تقوا پیشه کنند برکتهای آسمانی و زمین را بر آنان ارزانی میداریم.جوامعی هستند که مسیر ایمان و تقوا را در پیش نمیگیرند.”
“۲۷؛یعنی،چهبسیارند اهل شهرها و جوامعی که از فرمان خداوند و پیامبران او سرپیچی کردند.آنگاه مورد محاسبهء شدید قرار گرفتند و به عذابی سخت گرفتار آمدند و فرجام کار خود را چشیدند.فرجام کار آنان خسران و زیان بود.
ویژگیهای مشاور از دیدگاه اسلام
از دیدگاه اسلام،مشاور باید ویژگیهای زیر را داشته باشد.
۱-عالم و درستکار باشد؛پیامبر اسلام میفرمود:شاورو العلماء الصّالحین۲۸؛یعنی،با دانشمندان صالح مشاوره کنید.
۲-عامل باشد؛پیامبر اسلام در بیان خصوصیات مشاور فرمودند:”فان اشار فلیشر بما لو نزل به فعله”۲۹؛یعنی،اگر مشاور به مطلبی اشاره کند،باید چنان باشد که اگر در آن مقام قرار گرفت،خود به آن عمل کند.
۳-بر خویشتن کنترل داشته باشد؛پیامبر اسلام میفرمود:”شاورو المتّقین الذین یؤثرون الاخره علی الدّنیا”۳۰؛یعنی،با پرهیزگاران و کسانی که بر نفس خود کنترل دارند، مشاوره کنید.آنان که عاقبت کار را بر نتیجهء زودگذر دنیا ترجیح میدهند.
۴-صاحب تجربه باشد؛علی(ع)فرمودند:”خیر من شاور ذووا النهی و العلم و
اولو التجارب و الحزم”۳۱؛یعنی،کسانی که با آنها مشورت میکنی،صاحبان اندیشه و علم و دارندگان تجربه و دوراندیشی هستند.
۵-صاحب اندیشه باشد؛علی(ع)فرمودند:”من شاور ذوی الالباب دلّ علی الصّواب”؛۳۲کسی که با صاحبان اندیشه مشاوره نماید،به راه خیر رهنمون گردد.
۶-رازدار باشد؛امام صادق یکی از ویژگیهای مشاور را چنین بیان میکنند:” ان تطلعه علی سرّک فیکون علمه به کعلمک بنفسک ثمّ یستر ذلک و یکتمه”۳۳؛یعنی،مشاور را از سرّ خودآگاه میکنی و آگاهی او مانند آگاهی تو میشود.آنگاه مشاور آن را میپوشاند و نگه میدارد و رازدار است.
۷-امانتدار باشد؛پیامبر اسلامی میفرمود:”المستشار مؤتمن”۳۴؛یعنی،کسی که با او مشورت مینمایند،امانتدار است.”فان شاء اشار و ان شاء سکت”؛یعنی،اگر صلاح بداند به موضوع اشاره میکند وگرنه ساکت میماند.
در اسلام مشاوره و مشورت با افراد بخیل،حریص،ترسو،نادان،لجوج و دروغگو منع شده است.این دسته نمیتوانند مشکلات رفتاری را به خوبی تشخیص دهند و به دیگران کمک کنند.
روشهای برخورد با مشکلات رفتاری از دیدگاه اسلام
روشهای برخورد با مشکلات رفتاری از دیدگاه اسلام را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
دستهء اول-روشهای پیشگیرانه؛این روشها از بروز مشکلات رفتاری جلوگیری میکند.اگر آدمی در جهت خداشناسی و توجه به مبدأ هستی،خودشناسی،شناخت جهان اطراف،التزام عملی به فرایض،آراستگی به تقوا،الگوپذیری از اولیا،بهرهوری و شکر نعمتهای خدادادی،عنایت به خیر خود و مردم،مسؤولیتپذیری و توجه به اهداف زندگی حرکت کند،در ورطهء آلودگیها و مشکلات رفتاری نمیافتد.در قرآن مجید “
“به کرّات آمده است و به دنبال آن توفیق،آسودگی،امنیت و رفاه زندگی مادی و معنوی ذکر شده است.در اسلام،ایمان بهعنوان یک عامل حرکت و اقرار به مثابهء بیان باورها و اعتقادات و عمل بهعنوان تحقق موضوع مورد توجه قرار گرفته است.فرد مؤمن به مبدأ و معاد به پیامبران الهی اعتقاد دارد.به این اعتقاد اعتراف و بر آن اساس عمل میکند.وجود پیوستار اعتقاد،اقرار و عمل،آدمی را از آلوده شدن به رفتار ناشایست بازمیدارد.
دستهء دوم-روشهای اصلاح رفتار؛از نظر اسلام،انسان مسؤول رفتار خویش است.
مشاوره و فرآیند آن در اسلام
در قرآن مجید آمده است:”
“۳۵؛یعنی،ما برنامهء زندگی هر انسانی را به گردن و دوش او انداختیم.”
“؛هرکس راه را یافت،به سود خود راه یافته است و آنکه گمراه شد،به ضرر خویش در گمراهی رفته است.آدمی بر نفس خویش و کارکرد آن آگاه است؛”
“، اگر پوزشطلبی و دلیلتراشی نکند و نخواهد کار خود را به این و آن نسبت دهد و مسؤولیت عمل خود را بپذیرد.
گاهی آدمی خطا میکند؛در این صورت،به توجیه رفتار خود میپردازد.گاهی گناه خود را به شیطان نسبت میدهد.در چنین حالتی شیطان میگوید:”لا تلومونی و لوموا انفسکم”۳۶؛یعنی،مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش نمایید.شیطان مسؤولیت خطای آدمی را نمیپذیرد و میگوید:خود شما مسؤول اشتباه و خطای خویش هستید و باید قبول کنید که اشتباه کردهاید.آدمی با پذیرش اشتباه خود به اصلاح رفتار خویش میپردازد. یکی از راههای اصلاح رفتار توبه و بازگشت است.توبه بهمعنای بازگشت از خطا و حرکت در راه درست است.قرآن مجید در اینباره میگوید:
“
“۳۷؛یعنی همانا من چشمپوش و آمرزندهء خطای کسی هستم که بازگردد و ایمان بیاورد و عمل شایسته داشته باشد و در راه درست بیفتد.این آیه چهار مرحله برای اصلاح رفتار مشخص میکند:۱-بازگشت و توبه از گناه؛۲-ایمان و اعتقاد قلبی و شناخت درونی و آگاهی از اینکه چه حرکتی برای اصلاح رفتار باید انجام دهد؛۳-عمل صالح و اقدام به کار درست و ۴-حرکت در جهت هدف و هدایت به سمت رضای خداوند تا دیگر به گناه آلوده نشود.
در اسلام،نظام ثواب و عقاب برای اصلاح رفتار درنظر گرفته شده است.علی(ع)در فرمانی به مالک اشتر فرمودند:”لا یکونن المحسن و المسیی عندک بمنزله سواء فان ذلک تزهید الاهل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لاهل الاسائه علی الاسائه و الزم کلا منهم ما الزم نفسه”۳۸؛یعنی،نباید نزد تو نیکوکار و گناهکار یکسان باشند،زیرا این یکسان دانستن، نیکوکاران را نسبت به کار خوب خود بیمیل میکند و گناهکاران را به گناه وامیدارد.هر یک از آنان را نسبت به کاری که انجام داده است،پاداش و جزا بده.ثواب در اسلام طیف گستردهای دارد و شامل نتیجهء مضاعف،رضایت از زندگی،حیات معقول و ارزش معنوی میشود.به بیان قرآن”
“۳۹؛ یعنی،آنکه با ایمان و عمل صالح رو به سوی خدا آورد،دارای درجات و مقامات بلند و رفیع میگردد.عقاب در اسلام با سرزنش درونی شروع میشود.آنگاه آدمی را به قساوت و سنگدلی میرساند و به زیان و خواری در زندگی میانجامد و با مکافات وضعی،
قراردادی و اخروی همراه خواهد بود.
یکی از روشهای اصلاح رفتار در اسلام،دعا کردن است.دعا نوعی درد دل کردن و امید به موفقیت است.حضرت یعقوب در فراق یوسف میگوید:”
“۴۰؛یعنی،من شکایت،درد دل و اندوه خود را به خداوند میگویم و از جانب او آنچه را که شما نمیدانید،میدانم و انتظار دارم.دعا نوعی پیمان است.در این پیمان انسان درخواست میکند تا امکان و توفیق بیابد و بتواند در راه خیر و صلاح قدم بردارد.در نماز میخوانیم:”
“۴۱؛یعنی،خدایا،ما را به راه راست هدایت فرما؛ راه کسانی که مورد رحمت و عنایت تو قرار گرفتند،نه راه آنان که مورد غضب تو هستند و نه راه گمراهان.این نوعی پیمان است که با خداوند میبندیم تا به ما توفیق بدهد تا در مسیر درست قدم برداریم و به گمراهی نیفتیم.دعا نوعی تلقین به نفس است.امام سجاد«ع» لغزشهای انسانی را ضمن دعا بازگو میکند تا آدمی بدینوسیله به خودآگاهی برسد و در تصحیح رفتار خود بکوشد.
آن حضرت در بخشی از یکی از دعاهای صحیفهء سجادیه،از خداوند میخواهد:”اللهم انّی اعوذ بک من هیجان الحرص و سوره الغضب و غلبه الحسد و ضعف الصّبر و قلّه القناعه و شکایه الخلق”۴۲؛یعنی،خدایا،به تو پناه میبرم از طغیان حرص و از تندی غضب و از غالب شدن حسد و از پایین آمدن صبر و از کم شدن قناعت و از بدی اخلاق.بدینوسیله با تذکار و یادآوری وظایف و تلقین به نفس به خودداری از اینگونه خصوصیات میپردازند. دعا در صورتی مؤثر است که آدمی خود را به عمل در جهت آن خواسته ملزم کند.امام صادق«ع»میفرمود:”اذا دعوت فظن اتن حاجتک بالباب”۴۳؛یعنی،وقتی دعا میکنی و درخواستی داری،چنین گمان ببر که حاجت تو برآورده شده و به خانهء تو رسیده است.در این صورت،باید براساس آن عمل کنی.
در اسلام به اصلاح اجتماعی نیر برای اصلاح رفتار توجه شده است.پیامبر اسلام«ص» در بیست و سه سال دعوت خود اعراب را به دوستی،یگانگی،برادری و برابری فراخواند. امام صادق«ع»میفرمود:”العلم اخو المسلم هو عینه و مرأته و دلیله،لا یخونه و لا یظلمه و لا یخدعه و لا یکذبه و لا یغتابه”۴۴؛یعنی،مسلمان برادر مسلمان است.خودش را با برادرش یکی میداند و آیینهء اوست و عیب او را نشان میدهد.راهنمای اوست و به او خیانت و ستم نمیکند و نسبت به او مکر نمیورزد و به او دروغ نمیگوید و پشت سر او صحبت نمیکند. علی«ع»وقتی محمد بن ابی بکر را به ولایت مصر منصوب نمود،به او فرمود:”فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک و رأس بینهم فی اللّحظه و النّظره حتّی
لا یطمع العظماء فی حیفک لهم و لا ییأس الضعفاء من عدلک علیهم”۴۵؛یعنی،بالت را برای آنها بگستران(خدماتت را به همه برسان)و پهلویت را برای آنان هموار گردان(بتوانند به تو مراجعه کنند)و گشادهرو باش و در همهء موارد بین آنان یکسان رفتار کن تا بزرگان از هیبت تو چنگ طمع به مال دیگران نیالایند و بیچارگان از عدل تو مأیوس نگردند.وجود این شرایط اجتماعی مناسب باعث میشود رفتار فرد اصلاح گردد.
دستهء سوم،روشهای تعالی و کمال انسان؛از دیدگاه اسلام،انسان به سوی خدا در حرکت است.تعالی و کمال در تقرب به خداوند و جلب رضای اوست.آیهء”
“۴۶؛یعنی،آگاه باشید که بازگشت همهء کارها به خداوند است و آیهء”
“۴۷؛یعنی،ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم،مقصد زندگی آدمیان را روشن میکند.انسان در صورتی به سوی خداوند حرکت میکند که از همهء نیروها و استعدادها و توانمندیهای خود استفاده کند و شکر این نعمتها را به جاآورد.شکر نعمتهای خداوندی در این است که ۱-انسان برای شناخت مبدأ و مقصد زندگی از تمام توانمندیهای خود بهره گیرد؛۲-از عقل خویش برای شناخت و حل مسائل زندگی استفاده کند؛۳-از تواناییهای خود برایآباد کردن سرزمین خویش سود جوید و ۴- تلاش کند تا نقش خود را در ادارهء خانواده و جامعهء خویش ایفا نماید.داشتن هدف در زندگی،آدمی را از سردرگمی،احساس پوچی و بیمعنا بودن زندگی خارج میکند و او را به زندگی امیدوار میسازد.
از نظر اسلام،هدف زندگی عبادت کردن خداوند است.”
“؛یعنی،ما جن و انس را تنها برای عبادت نمودن آفریدیم.عبادت طریقهای برای رسیدن به کمال است.با عبادت کردن آدمی ارتقا مییابد و از مرحلهء پست حیوانی به درجات عال انسانی میرسد.عبادت سراسر زندگی انسان را فرامیگیرد و شامل عبادتهای فردی و جمعی میشود.هدف زندگی جانشین خداوند شدن است.”
“؛میخواهم انسان را جانشین خود در زمین قرار دهم.جانشین خداوند شدن مستلزم داشتن صفاتی خداگونه است.در این صورت،انسان دارای صفات الهی و آیینهء تمامنمای خداوند میشود.بر این اساس،هدف زندگی بروز و ظهور صفات الهی در انسان است.هدف زندگی رسیدن به حیات معقول است.”
“؛یعنی،هر مرد و زن باایمانی که عمل صالح داشته باشد،با حیات پاکیزه-که همان حیات معقول است-به آنان زندگی میبخشیم.در حیات معقول آدمی با آگاهی به انتخاب میپردازد و در جهت تعالی شخصیت خود-که همان رضای خداوند است-حرکت میکند.
نتیجه
در اسلام سفارش شده است که آدمیان برای حلّ مشکلات شخصی و رفتاری و تصمیمگیریهای خود به مشاوره و مشورت بپردازند و در انجام کارها خودرأی نباشند.از مجموع آیات و احادیث در زمینهء مشاوره و مشورت در اسلام میتوان چنین نتیجهگیری کرد:
۱-مشاوره و مشورت به حل مسائل شخصی و رفتاری و تصمیمگیری درست کمک میکند.تبادلنظر با دیگران به منزلهء شرکت در اندیشهء دیگران و استفاده از فکر آنان است.
۲-برخورد ملایم و توأم با احترام،ارتباط دوجانبه را ثمربخشتر کرده و به پذیرش جمعی و تفاهم دوجانبه کمک میکند.
۳-غفلت از فطرت خویشتن و آلودگی به گناه،سرچشمهء مشکلات آدمی است.در ارزیابی از مشکلات،لازم است به این جنبه توجه شود.
۴-مشاور باید ویژگیهای خاصی داشته باشد و فردی وارسته،عالم،عامل،رازدار و باتجربه باشد.
۵-برای حل مشکلات رفتاری مراجعین باید از روشهای پیشگیرانه،روشهای اصلاح رفتار و روشهای تعالی استفاده کرد.اسلام بیشترین سهم را به پیشگیری از اشکالات رفتاری میدهد و پایهء سلامت فرد و جمع را بر ایمان،تقوا و عمل صالح میگذارد.
۶-در اسلام توبه و بازگشت بهعنوان روشی مؤثر در اصلاح رفتار مطرح میشود و مراحل آن بازگشت،ایمان،عمل صالح و هدایت در راه درست است.
۷-دعا،تلقین به نفس و پیمان برای عمل به اصلاح رفتار است و جنبهء انگیزشی دارد.
۸-دین اسلام اصلاح اجتماعی را مورد عنایت قرار داده و تغییر در رفتار هر قوم را وابسته به تغییر افراد آن جامعه دانسته است.
۹-در اسلام یأس و ناامیدی جایی ندارد و آدمی با اتکال به خداوند،در جهت رضای او و تعالی خود حرکت میکند.
۱۰-از نظر اسلام،هدف زندگی عبادت،جانشین خداوند شدن و حیات معقول است که در سایهء تلاش آدمی و شکر نعمتهای خدادادی حاصل میشود.
پینوشتها
(۴).سورهء آل عمران،آیهء ۱۵۹.
(۵).سورهء بقره،آیهء ۲۳۳.
(۱۵).سورهء طه،آیهء ۴۴.
(۱۶).سورهء آل عمران،آیهء ۱۵۹.
(۱۷).سورهء رعد،آیهء ۲۸.
(۱۸).سورهء طه،آیهء ۱۲۴.
(۱۹).سورهء اعراف،آیهء ۱۷۹.
(۲۰).سورهء یس،آیهء ۶۰.
(۲۱).سورهء نحل،آیهء ۹۰.
(۲۲).سورهء نور،آیهء ۳۹.
(۲۳).سورهء بقره،آیهء ۱۰.
(۲۴).سورهء یونس،آیهء ۱۰۰.
(۲۵).سورهء یوسف،آیهء ۸۷.
(۲۶).سورهء اعراف،آیهء ۹۶.
(۲۷).سورهء طلاق،آیههای ۸ و ۹.
(۳۵).سورهء اسری،آیههای ۱۳ و ۱۵.
(۳۶).سورهء ابراهیم،آیهء ۲۲.
(۳۷).سورهء طه،آیهء ۸۲.
(۳۹).سورهء طه،آیهء ۷۵.
(۴۰).سورهء یوسف،آیهء ۸۶.
(۴۱).سورهء فاتحه،آیههای ۵ و ۶.
(۴۶).سورهء شوری،آیهء ۵۳.
(۴۷).سورهء بقره،آیهء ۱۵۶.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
منابع
(۱).نهج البلاغه،فیض الاسلام،حکمت ۱۶۱.
(۲).مثنوی معنوی،چاپ خاور،ص ۲۴.
(۳).نهج البلاغهء فیض،حکمت ۱۶۱.
(۶).ارشاد مفید،ص ۱۴۲.
(۷).تفسیر مجمع البیان،ج ۹،ص ۳۳.
(۸).مقدمهء ابن هشام،ج ۲،ص ۱۵۳.
(۹).تفسیر ابن کثیر،ج ۱،ص ۴۲۰.
(۱۰).غرر و درر،ج ۲،ص ۲۶۶.
(۱۱).نهج البلاغه،فیض،حکمت ۱۶۴.
(۱۲).نهج البلاغه،فیض،حکمت ۱۱۲.
(۱۳).غرر الحکم،ج ۶،ص ۳۸۹.
(۱۴).غرر الحکم،ج ۲،ص ۶۶.
(۲۸).تفسیر تستری،ص ۲۸ به نقل از سید مهدی حسینی،ص ۳۹.
(۲۹).الجامع الصغیر،ج ۲،ص ۳۲۶.
(۳۰).تفسیر تستری،ص ۲۸.
(۳۱).غرر الحکم،ج ۳،حکمت ۴۲۸.
(۳۲).ارشاد،مفید،ص ۱۴۲.
(۳۳).مکارم الاخلاق طبرسی،ص ۱۷۱.
(۳۴).نهج الفصاحه،حکمت ۳۰۴۹.
(۳۸).نهج البلاغه،فیض،ج ۵،خطبهء مالک اشتر.
(۴۲).صحیفهء سجادیه،ترجمهء بلاغی،ص ۱۴۲.
(۴۳).محجه البیضاء،ج ۲،ص ۲۹۴.
(۴۴).نقل از کتاب نظام تربیتی اسلام،باقر قریشی،ص ۱۸۱.
(۴۵).نهج البلاغه،فیض،ص ۹۱۲.
-ابن کثیر؛تفسیر قرآن مجید،به نقل از سید مهدی حسینی،مشاوره و راهنمایی در تعلیم و تربیت اسلامی،انتشارات امیر کبیر،تهران،۱۳۶۴.
-ابن هشام،السیره النبویه،تراث الاسلام،بیروت،بیتا.
-ابو علی الفضل الطبرسی؛تفسیر مجمع البیان،شرکه المعارف الاسلامیه،تهران،۱۳۳۹.
-ابو عبد اللّه محمد؛ارشاد مفید،مکتبه البو ذر جمهری،تهران،۱۳۷۵ هجری قمری.
-بلاغی،صدر،ترجمهء صحیفهء سجادیه،انتشارات علمی،تهران،۱۳۷۲.
-تستری؛تفسیر القرآن الکریم،به نقل از سید مهدی حسینی،مشاوره و راهنمایی در تعلیم و تربیت اسلامی،انتشارات امیر کبیر،تهران،۱۳۶۴.
-پاینده،ابو القاسم؛نهج الفصاحه،انتشارات جاویدان علمی،تهران،۱۳۴۶.
-رضی الدین الطبرسی؛مکارم الاخلاق،مؤسسه الاعلمی للمطبوعات،بیروت،۱۹۷۲.
-فیض الاسلام،سید علینقی؛ترجمه و شرح نهج البلاغه،انتشارات آذر آبادگان،تهران،۱۳۳۶.
-قرآن مجید.
-عبد الواحد؛شرح غرر و درر درآمدی،چاپ دانشگاه تهران،۱۳۷۲.
-محسن الکاشانی؛محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء،انتشارات اسلامی،قم،۱۳۸۲ هجری قمری.
-ناصح الدین،عبد الواحد؛غرر الحکم،به نقل از شورا در اسلام،رضا استادی،۱۳۶۴.
-نیکلسون؛مثنوی معنوی،انتشارات علمی،تهران،۱۳۷۴.
پایان مقاله