آموزش و پرورش دیگر کشورها

بررسی تطبیقی نظام برنامه ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان

د:مکانیزم اعمال اصل ارتباط عمودی و افقی

هرچند مباحث ارتباط عمودی(۲)۳۵و ارتباط افقی(۳)۳۶از مباحث مربوط به شیوه‏ سازماندهی محتوی به حساب آمده و این نیز به نوبه خود از جمله مباحثی است که مستقیما به حوزهء(زیرنظریه)طرح برنامه مربوط می‏شود،لیکن تأثیر اجتناب‏ناپذیر نظام یا فرایند برنامه‏ریزی بر کیفیت اعمال این دو اصل،طرح آنها را در این مقاله توجیه‏پذیر و حتی‏ ضروری می‏نماید.در نظام برنامه‏ریزی درسی ایالت هامبورگ که از آن به‏عنوان صرفّ‏ نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری فدرال آلمان استفاده شده است،رعایت اصل ارتباط عمودی میان برنامه‏های درسی مربوط به یک موضوع خاص در پایه‏ها و سطوح مختلف‏ تحصیلی،یا همان طرح مباحث توأم با تقدّم و تأّخر منطقی آنها،به عهده پرسنل تمام وقتی‏ است که مسئولیّت گروههای برنامه‏ریزی آن موضوع درسی در سطوح مختلف تحصیلی را به عهده دارد.این پرسنل تمام وقت با حضور خود در نشستهای گروههای متعّدد،فی الواقع‏ به‏عنوان رابط و هماهنگ‏کننده عمل نموده و بر رعایت تقدّم و تأّخر منطقی نظارت‏ می‏نماید.البته مسئول دپارتمان برنامه‏ریزی درسی نیز در حدّ استطاعت تخصصّی و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۷)


کارشناسی خود،نسبت به این مهم متعهّد است.۳۷

ارتباط افقی که به ارتباط میان برنامه موضوعات مختلف درسی و درهم‏تنیدگی آنها در یک‏ پایهء تحصیلی مربوط می‏شود،در اجرا دشوارتر بوده و مستلزم ایجاد هماهنگیهای میان‏ موضوعی در بین گروههای مختلف برنامه‏ریزی درسی است که مسئولیت طراحی برنامهء موضوعات مختلف درسی بعهده آنهاست.تا آنجا که از تشکیلات دپارتمان برنامه‏ریزی‏ درسی در هامبورگ استنباط می‏شود.،پیشبینیهای لازم جهت برقراری اینگونه ارتباطات‏ میان‏گروهی(میان موضوعی)به عمل نیامده و اجرای این مهم در فرایند برنامه‏ریزی درسی‏ بعهدهء هماهنگیهایی گذاشته شده است که علی القاعده به‏طور طبیعی از طریق مواجههء مسؤولان گروههای مختلف برنامه‏ریزی درسی با یکدیگر،در محیط کار به عمل‏ خواهد آمد.مدیر دپارتمان برنامه‏ریزی درسی نیز تصریح نمود که مکانیزم تعریف‏شده‏ای‏ جهت حصول اطمینان از رعایت اصل ارتباط افقی در برنامه درسی وجود ندارد.(۱۱)

ه:مکانیزم اعتباربخشی‏۳۸به برنامه درسی

در ارتباط با موضوعات درسی تثبیت شده یا سنتی،ظاهرا تلاش گسترده‏ای جهت‏ تعیین میزان اعتبار تصمیمهای اتخاّذ شده توسط گروه برنامه‏ریزی،قبل از تدوین و ارائه‏ چهارچوب برنامه،به عمل نمی‏آید.در این خصوص عمدتا به صلاحیتّهای تخصّصی و شایستگیهای حرفه‏ای اعضاء گروه‏بندی شده و تنها در موارد معدودی که به واسطهء ابهام‏ عمومی،تصمیم‏گیری امکان‏پذیر نمی‏نماید،اجرای آزمایشی یک یا چند بخش از برنامه، در تعدادی کلاس درس به منظور دستیابی به شواهد و قرائن تجربی یا برگزاری کنفرانس با نمایندگان معلّمان مدارس در دستور کار گروه قرار می‏گیرد.مهمترین مکانیزم مورد استفاده در ارتباط با اعتباربخشی به این دسته از موضوعات درسی آن است که چهارچوب‏ تهیه شده توسط گروه برنامه‏ریزی درسی به‏عنوان پیش‏نویس اولیه‏۳۹قلمداد شده و طی یک‏ دوره که حدود ۵ سال به طول می‏انجامد،برنامه عملا به شکل آزمایشی لیکن در سطح کلیهء مدارس به مورد اجرا گذاشته می‏شود.پس از طی این دوره،موعد تجدیدنظر در چهارچوب برنامه فرامی‏رسد که این کار در پرتو اطلاعات و آگاهیهای بدست آمده در خصوص کاستیها و نواقص برنامه به انجام می‏پذیرد.۴۰

در ارتباط با موضوعات درسی جدید و غیرسنّتی باید گفت،مکانیزم اعتبار بخشی با آنچه که در بالا توضیح داده شد،تفاوت داشته و ثقل فعّالیتها به دورانی بازمی‏گردد که‏ برنامه در دست طراّحی و تکوین است.درطراّحی چنین برنامه‏هایی که نمونه آن را می‏توان‏ برنامهء درسی کامپیوتر و تکنولوژی اطلاعات دانست،معمولا اقدامات ذیل بعمل می‏آید:

۱-تدوین چهارچوب موقّت برنامهء درسی به همراه راهنمای معّلم و اوراق‏ مخصوص فعالیّتهای یادگیری دانش‏آموزان(تمرین و…)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۸)


۲-انتخاب تعدادی مدرسه،از میان کلیهء مدارس و اجرای چهارچوب‏ موقت برنامه درسی در آنها.

۳-ارائه آموزشهای لازم ضمن خدمت به معلّمان مدارسی که در اجرای‏ آزمایشی حضور دارند.

۴-ارائه آموزشهای لازم ضمن خدمت به مدیران مدارسی که در اجرای‏ آزمایشی حضور دارند.

۵-تدوین چهارچوب نهایی برنامهء درسی جهت اجرای سراسری در مدارس.

همانگونه که ملاحظه می‏شود چهارچوب برنامهء درسی در ارتباط با موضوعات درسی‏ که جدید و برای معلّمان کم‏سابقه می‏باشند مسبوق به طّی مراحل اجرای آزمایشی بوده و فی الواقع مولود آن مراحل می‏باشد.

بررسی تفاوتها و تشابه‏های میان دو نظام و بیان علّتها

در بررسی تفاوتها و تشابه‏ها که در خلال آن به نظام کنونی برنامه‏ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران نیز اشاره خواهد شد،از همان ساختاری استفاده می‏شود که در تشریح نظام برنامه‏ریزی درسی جمهوری فدرال آلمان،مورد استفاده قرار گرفت.در تبیین‏ تفاوتها و تشابه‏ها،دیدگاههای نظری عنوان شده به مدد گرفته خواهند شد.

تشکیلات برنامه‏ریزی درسی در ایران،تشکیلاتی مرکزی است که با نام‏”دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی‏”به‏عنوان یکی از واحدهای سازمان پژوهش و برنامه‏ریزی آموزشی،به این مهّم اهتمام دارد.قبل از تجدیدنظر در تشکیلات سازمان‏ مذکور در سال ۱۳۷۱،این دفتر مسئوولیّت امور پژوهشی در حوزهء آموزشهای عمومی و نظری‏۴۱را نیز عهده‏دار بوده و به همین جهت تحت عنوان‏”دفتر تحقیقات و برنامه‏ریزی‏”، فعالیّت می‏نموده است.لیکن تجارب بدست آمده در طول سنواتی که این دو مسئولیت تواما بعهده دفتر مذکور بوده است،مسئوولان سازمان را نسبت به ضرورت انتزاع کارکرد پژوهشی از دفتر و تأسیس واحد مستقلی که عهده‏دار این مهم باشد،واقف ساخت.به این‏ ترتیب مرکز تحقیقات آموزشی به‏عنوان یکی از واحدهای تابعهء سازمان،پا به عرصه وجود گذاشت که در کنار”دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی‏”،”دفتر انتشارات کمک‏ آموزشی‏”و”دفتر تکنولوژی آموزشی‏”سازمانی را تشکیل می‏دهند که تشکیلات‏ برنامه‏ریزی درسی کشور،جزئی از آن می‏باشد(برای اطلاعات بیشتر در خصوص‏ تشکیلات جدید سازمان،به پیوست شماره ۳ مراجعه شود.)

دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی،مسئوولیّت طراّحی برنامهء درسی برای کلیه‏ سطوح تحصیلی اعّم از ابتدایی،راهنمایی،متوسطه نظری و تربیت معلّم را برعهده دارد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۹)


برنامه‏ریزی درسی رشته‏های متوسطه فنی و حرفه‏ای در تشکیلات جداگانه‏ای انجام‏ می‏شود که تحت عنوان‏”دفتر تحقیقات و برنامه‏ریزی فنی و حرفه‏ای،در معاونت آموزش‏ فنی-حرفه‏ای فعالیّت می‏نماید.۴۲

همانگونه که اشاره شد برنامه‏ریزی درسی در ایران،مانند سایر شئونات آموزش و پرورش،از اموری است که به شکل کاملا متمرکز اداره شده و به همین دلیل تشکیلات‏ آموزش و پرورش در استانهای کشور کوچکترین نشانه‏ای که حاکی از عهده‏دار بودن‏ وظیفه‏ای در این خصوص باشد را ندارند.

براساس آنچه که از تشکیلات برنامه‏ریزی درسی دو کشور مطرح شد،روشن است که‏ برنامه‏ریزی درسی در ایران را از حیث خاستگاه برنامه یا جایگاه برنامه‏ریزی،بایستی از نوع ژنریک(همگانی)دانسته و موقعیّت جمهوری فدرال آلمان را در این زمینه کاملا مغایر با آن و نسبتا پیچیده،ارزیابی نمود.البته مغایر بودن بدان معنا نیست که هر مدرسه یا آموزشگاه مبادرت به طراّحی برنامهء درسی خاّص خود می‏نماید،تا به این ترتیب بتوان‏ آلمان را از حیث خاستگاه برنامه یا جایگاه برنامه‏ریزی در انتهای دیگر طیف یعنی مختص‏ آموزشگاه خاص بودن دانست.بلکه باتوجه به مدل شورت( Short )و سابار( Sabar )، موقعیت این کشور ضمن دور بودن از انتهای ژنریک و نزدیک بودن به انتهای دیگر،کاملا بر انتهای مختص آموزشگاه خاص بودن منطبق باشد.

البته تمرکزگرایی در ایران و عدم تمرکز در جمهوری فدرال آلمان را در خصوص‏ برنامه‏ریزی درسی بایستی زاییدهء حاکمیت چنین وضعیتی در سطح کلان نظام سیاسی، اجتماعی و اجرایی دو کشور دانست.لیکن به استناد چنین عاملی،عدم تمرکز و استقلال‏ عمل تنها در سطح ایالات را می‏توان توجیه نمود.درحالیکه عدم تمرکز در امر برنامه‏ریزی‏ درسی،تنها محدود به این سطح نبوده و برنامه‏های درسی یک‏نواخت و انعطاف‏ناپذیری، حتی در سطح تشکیلات ایالتی برنامه‏ریزی درسی،طراّحی نمی‏گردد تا شاهد اجرای چنین‏ برنامه‏هایی در سطح کلّیهء مدارس یک ایالت باشیم.لذا تفاوت جوهری میان دو نظام را بایستی در عامل دیگری جستجو کرد که به اعتقاد نگارنده،همانا کیفیّت تربیت معلّم و کارآیی و کفایت کسانی است که در سمت معلّم کارگردانان اصلی صحنه‏های تعلیم و تربیت می‏باشند.

در گروههای برنامه‏ریزی درسی در ایران،نقش تعیین‏کننده با متخصّصان و اساتید دانشگاهی بوده و معلّمان مجرب و صاحب صلاحیّت ضمن اینکه در گروههای برنامه‏ریزی‏ فعاّل می‏باشند،در مقایسه با صاحبنظران دانشگاهی نقشی ثانوی را برعهده دارند.این در حالتی است که در جمهوری فدرال آلمان نقش بارز،برجسته و تعیین‏کننده در گروههای‏ برنامه‏ریزی درسی از آن معلّمان شاغل بوده و متخصّصان دانشگاهی بنا به مقتضیات و حسب مورد،به حضور در این گروهها و مشارکت در فرایند برنامه‏ریزی درسی دعوت

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۰)


می‏شوند.تفاوت دیگری که در بافت گروههای برنامه‏ریزی درسی قابل ذکر می‏باشد، استفاده از وجود معلّمان شاغل و مرتبط با مدرسه و جریان تدریس در آلمان است.در ایران به نظر می‏رسد عمدتا از معلّمان بازنشسته بدین منظور استفاده شده یا از معلّمان شاغل‏ دعوت به همکاری تمام‏وقت با تشکیلات برنامه‏ریزی درسی بعمل می‏آید که به این ترتیب‏ شروع به همکاری،ملازم با قطع حضور فرد در عرصه‏های یاددهی-یادگیری است.باتوجه‏ به توضیحاتی که در ارتباط با موضوع اقشار دست‏اندرکار در تدوین برنامه‏های درسی ارائه‏ شد،می‏توان چنین نتیجه‏گیری کرد که براساس مدل شورت( Short )نظام برنامه‏ریزی‏ درسی در ایران،بیشتر تحت استیلای متخصّصان دانشگاهی و در جمهوری فدرال آلمان‏ تحت استیلای خبرگان آشنا به محیط و شرایط معلّمان می‏باشد.همین موقعیّت را با استفاده‏ از مدل سابار( Sabar )باید اینگونه توصیف نمود که در ایران متخصّصان و در جمهوری‏ فدرال آلمان معلّمان مهمترین فشر تصمیم‏گیرنده در ارتباط بابرنامه‏های درسی‏ می‏باشند.در تحلیل این تفاوت نیز ناگزیر بایستی به عنصر کلیدی هر نظام تعلیم و تربیت‏ متوسل شده و اظهار شود که شایستگیها،و قابلیّتهای معلمان،ازجمله در بعد تسلّط نسبت به‏ موضوع درس،سبب می‏شود تا با خاطری آسوده،نقش اساسی در فرایند برنامه‏ریزی‏ درسی،به این گروه سپرده شده و تنها برای جبران برخی کاستیهای احتمالی،به متخصّصان‏ دانشگاهی رجوع شود.لیکن در ایران از آنجا که سطح تخصّص معلّمان نسبت به موضوع‏ درسی غالبا قابل مقایسه با اساتید دانشگاهی نمی‏باشد،ناگزیر نقش اساسی به این فشر واگذار شده و فرایند برنامه‏ریزی درسی به این ترتیب از بسیاری تجارب،بصیرتها و دانش حرفه‏ای که جزء ذخایر ارزشمند و منحصر به فرد معلّمان بوده و بایستی در کنار دانش موضوعی در اتخّاذ تصمیمات برنامه‏ای به کار گرفته شود،کم بهره می‏ماند.

در تحلیل نهائی بنظر می‏رسد،هرچند بافت گروههای برنامه‏ریزی درسی در آلمان در مقایسه با ایران از اعتبار بیشتری برخوردار است،لیکن این بافت را در هردو کشور بایستی‏ با آنچه که شورت( Short )آنرا مشارکت متوازن و هماهنگ م نامد متفاوت ارزیابی‏ نموده و با آن یکسان ندانست.به‏عنوان مثال،استفاده مستمر از متخصّصان برنامه‏ریزی‏ درسی را باید از زمینه‏های قابل ذکر در جهت بهبود ترکیب اقشار شرکت‏کننده در فرایند برنامه‏ریزی درسی در آلمان دانست.

همانگونه که از عنوان تشکیلات برنامه‏ریزی درسی در ایران برمی‏آید،این تشکیلات‏ نه‏تنها مسئول تدوین چهارچوب برنامه درسی است،بلکه دامنهء وظایفش تا تألیف کتاب‏ درسی نیز امتداد می‏یابد.لذا مسئولیّت گروههای برنامه‏ریزی،زمانی پایان‏یافته تلقی‏ می‏شود که محصول نهایی کار،یعنی کتاب درسی نیز به رشته تحریر درآید.شاید بارزترین‏ تفاوت میان تشکیلات برنامه‏ریزی در هریک از ایالتهای آلمان و جمهوری اسلامی‏ ایران را در همین رابطه بتوان یافت.برای تبیین این تفاوت بهتر است از مدلهایی که قبلا

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۱)


تشریح شده‏اند،سود جست.براساس مدل شورت( Short )برنامه‏های درسی در آلمان را بایستی کاملا مغایر با نوع مقاوم در برابر معلّم که به تعبیر سابار( Sabar )استفاده وفادارانه و بدون دخل و تصرّف از معلّم را طلب می‏نماید،دانسته ومعلّم را مجری فعالّی به حساب‏ آورد که در ارتباط با بسیاری از مؤلفّه‏های مسکوت گذاشته شده در چهارچوب برنامه است‏ به اتّخاذ تصمیمهای برنامه‏ای و اجرای آنها در کلاس درس می‏داند.از نظر سابار( Sabar ) نیز بنظر می‏رسد که معلّم پس از دریافت چهارچوب برنامهء درسی مصوّب در دو سطح، یکی سطح انتخاب و دیگری سطح طّراحی و برنامه‏ریزی تکمیلی،قدرت مانور داشته و فعّالانه عمل می‏نماید.روشن است که همنشین ساختن برنامهء درسی با کتاب درسی، برنامه‏های درسی را در جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی قرار می‏دهد که از آن باید به‏ عنوان مصداق بارز نوعی نام برد؛که شورت( Short )،مقاوم در برابر معلّم دانسته و سابار ( sabar )عنوان می‏نماید که اجرای وفادارانه از معلّم مورد انتظار است.چرا که کتاب‏ درسی جلوهء روشن شده‏ای از برنامهء درسی کاملا تعریف شده و غیرقابل انعطافی است‏ که مسئولیت معلّم را در حدّ اجرای تمام و کمال آن تنزّل می‏دهد.

از بعد سطوح تصمیم‏گیری در مدل برنامه درسی‏”مطالعه نظام مدرسه‏ای‏”( SOS )نیز می‏توان چنین نتیجه‏گیری کرد که برنامه‏های درسی در جمهوری اسلامی ایران،بیشتر آمیزه‏ای از سطوح اول تا سوم(آکادمیک،اجتماعی و رسمی)می‏باشد درحالیکه‏ برنامه‏های درسی در جمهوری فدرال آلمان،عمدتا آمیزه‏ای از سطوح چهارم تا هفتم‏ (نهادی،آموزشی،اجرایی و تجربی)است.

چون این سطح‏بندی بر مبنای دور بودن یا فاصله داشتن تصمیمات برنامه‏ای از دانش‏آموزان،از بالا به پائین،مرتب شده است.می‏توان افزود که برنامه‏های درسی در ایران،در مجموع فاصله و بعد بسیار بیشتری از دانش‏آموزان دارند.

در تحلیل این تفاوت چشمگیر میان برنامه‏های درسی دو کشور،که یکی به صورت‏ کاملا از پیش تعریف شده و به شکل کتاب درسی تجلّی‏یافته‏ای که امکان هرگونه دخل و تصرّف را از معلّم و دانش‏آموزان سلب نموده و دیگری به صورت چهارچوبی که حتی‏ تعیّن بخشیدن به محتوی و عملیاتی کردن برنامه را موکول به تشخیص و تدبیر معلّم‏ می‏کند،باز هم باید به رکن معلم در نظامهای تعلیم و تربیت بازگشت.این مطلب را آیزنر( Eisner )متفکّر معاصر در قالب یک قانونمندی اینگونه بیان می‏دارد که میزان اتکاء نظامهای تعلیم و تربیت به کتاب درسی تابعی از میزان قابلیتها و شایستگیهای معلّمان‏ است.(۱۲)یعنی اتکاء انحصاری به کتاب درسی،شبیه آنچه که امروزه در ایران شاهد آن‏ هستیم،مبیّن وجود نارساییهای جدّی در زمینهء تربیت معلّم و قابلیّتهای حرفه‏ای معلّمان بوده‏ و بالعکس،عدم اتکاء به کتاب درسی،شبیه آنچه که در آلمان شاهد آن می‏باشیم،مؤیّد دست‏یابی به نوعی کمال و بلوغ در این زمینه است.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۲)


در نظام برنامه‏ریزی درسی جمهوری اسلامی ایران،ارتباط عمودی میان دروس، توسط ستادی به نام ستاد برنامه‏ریزی دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی اعمال شده و با تشکیل گروههای هماهنگی برای هریک از دوره‏های تحصیلی که مسئولیت‏ هماهنگ‏سازی برنامه‏های درسی یک دوره را برعهده دارند،فی الواقع مکانیزم مشخصّی‏ جهت رعایت ارتباط افقی میان دروس در نظر گرفته شده است.در مقایسه با نظام‏ برنامه‏ریزی درسی در جمهوری فدرال آلمان،می‏توان چنین نتیجه‏گیری نمود که دو نظام‏ در خصوص رعایت ارتباط عمودی دروس با مشکل خاصّی مواجه نمی‏باشند؛لیکن در جمهوری اسلامی ایران با امر رعایت ارتباط افقی میان دروس،برخورد سازمان‏ یافته‏تری صورت می‏گیرد.

متأسفانه باید اعتراف نمود که اعتباربخشی،جایگاه شناخته‏شده‏ای در نظام‏ برنامه‏ریزی درسی ایران ندارد.هرچند در جمهوری فدرال آلمان نیز این مفهوم به‏معنای‏ اجرای آزمایشی برنامه‏های درسی قبل از اجرای سراسری آن جز در ارتباط با موضوعهای‏ درسی جدید و کم‏سابقه برای معلّمان بکار گرفته نمی‏شود،لیکن شاید بتوان با ویژگیهایی که‏ از برنامه‏های درسی در این کشور تشریح شد،این تصمیم را عین صواب دانسته و نتیجه‏ گرفت که غیراز این موارد،حقیقتا نیازی به طی مرحله اعتباربخشی نیز نمی‏باشد.امّا در کشوری مانند ایران که زا نظام کاملا متمرکز برنامه‏ریزی برخوردار بوده و برنامه‏های تهیه‏ شده باید در سراسر کشوری که از تنوعّات فراوان برخوردار است،به اجرا گذاشته شود و از سوی دیگر برنامه‏های تهیه شده شکلی قطعی،از پیش تعیین شده و غیرقابل انعطاف و در کتاب درسی واحد تجلّی یافته است،تعبیه این مرحله در فرایند برنامه‏ریزی از اهمیّت‏ ویژه‏ای برخوردار می‏شود.البته باید اشاره نمود که چنین اقدامی،تا آنجا که نگارنده اطلاّع‏ دارد،استثنائا در یک مورد که به اجرای کتاب درسی کامپیوتر در سال سوم دبیرستان رشته‏ ریاضی-فیزیک مربوط می‏شود بکار گرفته شده است(۱۳)که وافی به مقصود نیست.

نکته حائز اهمیت دیگری که رد این قسمت باید به آن پرداخت،توجه به مدیران‏ مدارس و نقش تعیین‏کنندهء آنها در توفیق یا عدم توفیق یک نوآوری در زمینهء برنامه‏های درسی است.(۱۴)جمهوری فدرال آلمان باتوجه به آنچه که در خصوص اعتباربخشی به برنامه‏های جدید درسی عنوان شده،اهمیّت موضوع را به درستی دریافت نموده و آگاهانه مدیران مدارس را در دایره شمول طرحهایی قرار می‏دهد که به منظور توجیه‏ مجریان نسبت به یک برنامهء جدید تدوین شده است.به عبارت دیگر،تصور این معنی که‏ برخورداری از معلّمان شایسته و باانگیزهء لازم جهت اجرای نوآوری،شرط لازم و کافی‏ برای تحقّق این مهّم است،نوعی ساده‏اندیشی نسبت به فضا و روابط حاکم بر محیطهای‏ آموزشی است.هرچند بر وجود معلّمانی که از چنین ویژگیهایی برخوردار می‏باشند باید به‏ عنوان یک پیش شرط قطعی یا شرط لازم تأکید نمود،لیکن عناصری مانند مدیریت واحد

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۳)


آموزشی را نیز باید به‏طور غیرقابل تردیدی در شمار فراهم‏کنندگان شرط کافی جهت‏ اجرای موفقیّت‏آمیز نوآوری دانست.در پایان به‏عنوان جمعبندی بخش بررسی تفاوتها و تشابه‏های دو نظام برنامه‏ریزی درسی،بیان علّتها و موقعیّت تقریبی هریک از دو کشور با استفاده از مدل سابار( Sabar )به تصویر کشیده شده است:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) الف:جمهوری فدرال آلمان

ب:جمهوری اسلامی ایران

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۴)


پیشنهادهائی جهت بهبود نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران

با عنایت به مباحثی که در بخشهای پیشین مطرح شد،مجموعهء پیشنهادهای ذیل را می‏توان جهت اصلاح و بهبود نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران عنوان‏ نمود:

۱-آنچه در کوتاه‏مدت و قبل از ایجاد تحوّلات بنیادی در سایر شئونات نظام تعلیم‏ و تربیت کشور تحصیل‏شدنی است،محدود ساختن وظیفهء تشکیلات برنامه‏ریزی درسی به‏ تهیه چهارچوب برنامه و کنار گذاشتن بینشی است که این وظیفه را تا مرحله تألیف کتاب‏ درسی توسعه می‏دهد.بررسیهای بعمل آمده در خصوص تاریخ برنامه‏ریزی درسی‏ در ایران(۱۵)نشان می‏دهد.این رویه در گذشته معمول بوده و می‏توان با استفاده از تجارب‏ گذشته و همچنین تجارب سایر کشورهای دنیا در این زمینه،در شرایط کنونی نیز به سمت‏ احیای آن حرکت نمود.به عبارت دیگر پیشنهاد می‏شود تشکیلات برنامه‏ریزی درسی‏ کشور مسئولیّت خود را در حّد تدوین یک چهارچوب برنامه درسی برای هر درس در دورهء تحصیلی معیّن محدود نموده و سپس با فراخوان عمومی،تألیف کتاب درسی را براساس چهارچوب مصوّب،به نیروهای علاقمند و صلاحیّت‏دار جامعه،واگذار نماید.این‏ اقدام ضمن اینکه موجبات فرسایش کمتر نیروهای شاغل در دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب‏ درسی را فراهم می‏آورد و توان و انرژی گروهها را منحصرا معطوف به امر خطیر طرّاحی‏ برنامه می‏نماید،استعداد بهره‏مند شدن از نیروهای کیفی جامعه و حسن استفاده از تواناییهای ایشان را در این زمینه،به مراتب افزایش خواهد داد.بدیهی است اجرای این‏ پیشنهاد به‏گونه‏ای تدریجی و با اندیشیدن تدابیر لازم اجرایی که امکان بروز اختلال و وقفه‏ را در امور مربوط به حداقل ممکن کاهش دهد،بایستی در دستور کار قرار گیرد.

۲-با قوام‏یافتن رویه فوق از یک سو و شکسته شدن حصار تمرکزگرایی در نظام‏ آموزش و پرورش از طریق شکل‏گیری شوراهای مناطق و استان از سوی دیگر،می‏توان به‏ امتداد دامنه تمرکززدایی به عرصه برنامه‏ریزی درسی نیز اندیشید.بدین معنی که با فراهم شدن چنین شرایطی،حتی از اصرار بر برخورداری کل کشور از یک کتاب درسی‏ واحد در هر موضوع خاّص دست‏شسته و این امکان را فراهم ساخت که حتی با برخی دخل‏ و تصرّفها در چهارچوب مصّوب برنامه توسط استانها(و یا بدون آن)،استانهای مختلف‏ کشور در حدّ نیاز از کتابهای درسی خاصّ خود،که فی الواقع اشکال گوناگون عملیاتی شدن‏ یک چهارچوب برنامه درسی است،برخوردار شوند.این بدان جهت است که با تحقّق چنین‏ وضعیتی می‏توان نسبت به تطبیق هرچه بیشتر محتوای کتب درسی با فرهنگ،نیازها و علائق خاص دانش‏آموزان در مناطق مختلف کشور،البته تا حدّی که قابل پیش‏بینی‏ می‏باشند،به‏عنوان پیش‏نیاز یادگیری مؤثّر،معنادار و پایدار،امیدوار بود.

۳-پیشنهادهای فوق هیچیک متضمن ایجاد تحولات بنیادی در نظام برنامه‏ریزی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۵)


درسی کشور نمی‏باشند؛چراکه با اجرای آنها،هرچند بهبود نسبی در کیفیت برنامه‏های‏ درسی را می‏توان انتظار داشت،لیکن کتاب درسی که معرّف برنامهء از پیش عملیاتی شده و انعطاف‏ناپذیر بوده و به تعبیر سابار( Sabar )اجرای وفادارانه آن در کلاس درس توسط معلّمان منطقا انتظار می‏رود،کماکان محدودیّت خود را حفظ کرده و لذا خطر فقدان‏ انگیزهء کافی نزد دانش‏آموزان جهت آموختن آن و بی‏معنی جلوه کردن محتوی برای آنان‏ تا حدود بسیاری باقیست.به عبارت دیگر هر اندازه که از تعیّن قطعی بخشیدن به برنامه‏ پرهیز نموده و این مهّم را به محیط واقعی آموزش و تحت‏تأثیر تعامل میان معلّم و دانش‏آموزان نزدیک سازیم،به همان اندازه جوشش،تمایل و انگیزش برای یادگیری‏ را افزایش داده و امکان تحقّق یادگیری معنی‏دار و پایدار را افزایش داده‏ایم.

همانگونه که از مقّدمهء فوق برمی‏آید،ایجاد تحوّل بنیادی در نظام برنامه‏ریزی درسی‏ کشور و خروج از اتکاء انحصاری به کتاب درسی به‏عنوان تنها منبع یاددهی-یادگیری، مستلزم ایجاد تحول بنیادی دو مؤلّفه تربیت معلّم کشور است.یعنی تا زمانیکه معلّمان از قابلیتهای حرفه‏ای برتر و بیشتری برخوردار نشده‏اند،نه‏تنها شکستن حصار تمرکزگرایی و اتکاء به کتاب درسی امکان‏پذیر نمی‏باشد،بلکه معلّمان نیز خود از الگوی غیراز این، حمایت و استقبال نمی‏کنند.(۱۶)از آنجا که امکان طرح تفصیلی نوع تحوّلاتی که در نظام‏ تربیت معلّم باید به قوع بپیوندد در این مجال وجود ندارد،علاقمندان می‏توانند به مقاله‏ای‏ که تحت عنوان‏”در نگاهی به شیوه اصلاح و نوع اصلاحات ضروری در تربیت معلّم‏”که‏ توسط نگارنده به رشته تحریر درآمده است مراجعه نمایند.(۱۷)در مقاله یادشده،هرچند از زاویه‏ای متفاوت،مجموعه‏ای از اصلاحات ضروری،تبیّین و تشریح شده‏اند.

بالأخره ذکر پاسخ حکیمانه پروفسور کلاین( Klein )متفکّر معاصر برنامه‏ریزی درسی‏ در واکنش نسبت به این سؤال که‏”بنظر شما کدام الگوی برنامه درسی برای کشوری مانند ایران مناسب است؟”خالی از فایده نیست:(۱۸)

“اگر کیفیّت تربیت معلّم شما مشابه کیفیت تربیت معلّم در کشور ما(امریکا) است،جز الگوی تایلر( Ralph Tyler )هیچ راه‏حل دیگری وجود ندارد.

۴-اصلاح بافت گروههای برنامه‏ریزی درسی به‏گونه‏ای که منجر به حضور چشمگیرتر معلّمان در این گروهها شود.البته اجرای این پیشنهاد نیز منوط به ارتقاء سطح علمی معلّمان‏ و برخورداری آنان از تواناییهای حرفه‏ای بیشتر است.استفاده از معلّمان بایستی‏ حتی الامکان به صورتی باشد که مستلزم قطع ارتباط ایشان با محیطهای تعلیم و تربیت‏ نبوده تا بدین ترتیب جریان تغذیه فرایند برنامه‏ریزی درسی از تجربیات و بصیرت‏ حرفه‏ای معلّمان استمرار یافته و برنامه‏های درسی از کیفیّت برتری برخوردار شوند. البّته نظام متمرکز برنامه‏ریزی درسی از عواملی است که امکان اجرای این پیشنهاد را به‏ شکل مطلوب،سلب می‏نماید.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۶)


۵-منظور نمودن مرحلهء اعتباربخشی به برنامهء درسی(در حال حاضر کتاب درسی)به‏ عنوان یکی از مراحل قطعی و ضروری در فرایند برنامه‏ریزی ددرسی نیز موکّدا توصیه‏ می‏شود.اهتمام نسبت به چنین اقدامی در شرایطی که نظام برنامه‏ریزی درسی کشور از تمرکز مطلق برخوردار می‏باشد اهمیّتی ویژه و مضاعف پیدا می‏کند.مسئول دپارتمان‏ برنامه‏ریزی درسی ایالت هامبورگ با آگاهی محدودی که زا شرایط متنوع اقلیمی، اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی ایران داشت و به صرف آگاهی از متمرکز بودن امر برنامه‏ریزی درسی،با اتکاء به تجارب حرفه‏ای خود،اجرای آزمایشی و محدود برنامه‏های درسی را ضروری قلمداد نمود.(۱۹)باوجود این،اندیشیدین تدابیر لازم‏ جهت عمومیت دادن به این مرحله و تعبیهء آن در فرایند برنامه‏ریزی درسی می‏تواند نقش مؤثّری در بهبود کیفیّت برنامه‏های درسی ایفا نماید.

۶-بالأخره توجّه به نقش تعیین‏کننده مدیران مدارس در فرایند اجرای نوآوریها(اعم‏ از نوآوریهای درسی یا سایر نوآوریها)و ایجاد تغییرات موردنظر در نظام آموزشی‏ ضروری است.یافته‏های پژوهشهای فراوانی که در خصوص علل توفیق یا عدم توفیق‏ نوآوریهای آموزشی به مورد اجرا گذاشته شده است،بر عنصر مدیر به‏عنوان یکی از عوامل‏ تعیین‏کننده تأکید دارند.(۲۰)پرفسور کلاین( Klein )در یک تحلیل از یافته‏های فوق چنین‏ اظهارنظر می‏نماید:این بدان جهت است که تحقّق نوآوری نیاز به حاکمیّت فرهنگ‏ مساعد تغییر در مدرسه داشته و مدیر مهمترین نقش را در ایجاد یا محو چنین فرهنگی‏ برعهده دارد.(۲۱)لذا پیشنهاد می‏شود تشکیلات برنامه‏ریزی درسی کشور به‏طور اخصّ و سایر مؤلّفه‏های نظام تعلیم و تربیت که به نوعی با امر ایجاد تغییر و اجرای نوآوری در مداری سروکار دارند به‏طور اعّم،با موضوع فراهم ساختن زمینهء ذهنی مساعد برای‏ مدیران و تبدیل کردن آنان به نیروهای مؤثّر و معیّن جریان تغییر،با حساسیّت بیشتری‏ برخورد نمایند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۷)


(به تصویر صفحه مراجعه شود)پیوست شماره ۱-تشکیلات دولت ایالت هامبورگ

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۸)


(به تصویر صفحه مراجعه شود) پیوست شماره ۲-تشکیلات ایالتی آموزش و پرورش هامبورگ با تأکید بر دپارتمان برنامه‏ریزی درسی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۱۹)


(به تصویر صفحه مراجعه شود) پیوست شماره ۳-تشکیلات سازمان پژوهش و برنامه‏ریزی آموزشی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۲۰)


زیرنویسها:

(۱)- Curriculum

(۲)-شوبرت،تعداد کتابهایی را که در قرن اخیر در خصوص برنامه‏ریزی درسی به رشته تحریر درآمده ۱۱۰۰ مورد ذکر کرده است

(۲)- Sub Theory

(۳)- Curriculum Design

(۴)- Curriculum Development Engineering

(۵)- Curriculum Elements

(۶)- Generie

(۷)- Site Specific

(۸)- Site Specific

(۹)- Scholar Dominated

(۱۰)- Miliew Expert Dominated

(۱۱)- Balanced Coordinated Participation

(۱۲)- Teacher Prof

(۱۳)- Teacher as Active Implementor

(۱۴)- Teacher as Curriculum Developer

(۱۵)- Fedility Adoption

(۱۶)- Selection

(۱۷)- Revising

(۱۸)- Complementary Developing

(۱۹)- Levels of Decision Making

(۲۰)-( A Study of Schooling(sos

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۲۱)


(۲۲)- societal

(۲۳)- Institutional

(۲۴)- Beho?rde fur schule,Jugend und Brufshitdung

(۲۵)-تفاوت میان هامبورگ با برخی ایالتهای دیگر از حیث تشکیلات برنامه‏ریزی درسی در آن است که در بعضی ایالتها به‏ عوض یک نفر یا دپارتمان یک مؤسسه(انستیتو)وابسته به وزارت تعلیم و تربیت و فرهنگ عهده‏دار این مسؤولیت‏ است.

(۲۶)-. Standing Confenrence of the Ministers of Education and Cultural Affairs

(۲۷)-مثلا موضوع کاهش سنوات تحصیلی پیش‏دانشگاهی از ۱۳ سال به ۱۲ سال هم‏اکنون در دستور کنفرانس است.

(۲۸)-. Federal Ministry of Education and Culture

(۲۹)-در حال حاضر این دپارتمان حدود ۱۰۰ گروه برنامه‏ریزی دارد.

(۳۰)-۵۰ گروه به طراحی برنامه‏های درسی فنّی و حرفه‏ای و ۵۰ گروه به طراحی برنامه‏ریزی درسی سایر دروس می‏پردازند.

(۳۱)-. Curriculum Framework

(۳۲)-احراز شغل معلمی در جمهوری فدرال آلمان مسبوق به حدود ۲۳ سال تحصیلات می‏باشد که عبارت است از:۱۳ سال‏ تحصیلات دبیرستانی ۷ سال تحصیلات دانشگاهی ۲ سال تحصیلات تکمیلی خاصّ تربیت معلم ضمنا هریک از معلمان در دورهء دوّم دبیرستان برای تدریس دو موضوع درسی«مثلا ریاضی و فیزیک»که در طول تحصیلات‏ دانشگاهی آموزش می‏بیند و مدت تحصیل دانشگاهی معلمان ابتدائی یک تا دو سال کمتر از معلمان سایر سطوح‏ می‏باشد.

(۳۳)-ساعات تدریس موظف معلمان در طول همکاری با گروههای برنامه‏ریزی درسی تنها بین ۳ تا ۴ ساعت کاهش می‏یابد که‏ در عین حال از جاذبه کافی برخوردار است.

(۳۴)-به این ترتیب چهارچوب برنامه‏ریزی درسی در ایالتی مانند هامبورگ که تنها ۳% از جمعیت کشور آلمان در آن سکنی‏ دارند چندان مورد توجه و استفاده مؤلفان کتابهای درسی قرار نگرفته و کتابهای تألیف شده کاملا منطبق با آن چهارچوبها نیست.

(۳۵)-. Vertical Relationship .

(۳۶)-. Horizontal Relationship .

(۳۷)-وی فردی است که در زمینه‏های ریاضی و علوم اجتماعی صاحبنظر بوده و رساله پایان تحصیلات خود را پیرامون مبحث‏ شناخت‏شناسی علوم به انجام رسانیده است.نامبرده در تاریخ مصاحبه ۲۱/۳/۱۳۷۲ به مدت ۷ سال مسؤولیت این‏ دپارتمان را برعهده داشته است.

(۳۸)-. Validation .

(۳۹)-. First Draft .

(۴۰)-براساس اظهارنظر دکتر هانریش ممکن است چهارچوب یک برنامه حتی در چندین دوره پنجساله نیاز به تفسیر پیدا نکرده بهمان شکل اولیه باقی بماند.

(۴۱)-پژوهشهای تربیتی و پژوهشهای مربوط به آموزشهای فنّی و حرفه‏ای دارای واحدهای ستادی اختصاصی است که متولی‏ این امور می‏باشند.

(۴۲)-اجرای طرح جدید نظام آموزشی متوسطه محتملا در آینده نزدیک تغییراتی در این زمینه به‏وجود خواهد آورد.

(۴۳)-منظور کشورهائی مانند فیلیپین می‏باشد که نظام تعلیم و تربیت آنها در عین اتکاء به کتاب درسی و قائل بودن نقش‏ محوری برای آن(مشابه ایران)چنین رویه‏ای را در پیش گرفته‏اند.

(۴۴)-الگوی برنامه‏ریزی تایلر یک الگوی برنامه‏ریزی درسی سنتی است که متضمن طراحی تفصیلی پیش‏برنامه و معرف‏ برنامه‏یی است که شورت آنرا مقاوم در برابر معلم(بی‏نیاز از تصمیم‏گیریهای معلم)می‏داند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۲۲)


فهرست منابع:

(۱)-. Schwab,II(1969).The practical:A Language for Curriculum School Review,78,1-23

(۲)-. Schubert,W(1986).Curriculum:Porspectiv,Paradigm and Possibility.N.Y.Mac Millan

(۳)-. Beauchamp,G(1981).Curriculum Theory.Itasca,IL:F.E Peacock .

(۴)- Short,E(1982).Curriculum Development and Organization.Fncyclopedia of Educational . Research V.I

(۵)-. Sabar,N(1990).School-Based curriculum Development.Curriculum Encyclopodia .

(۶)-استفاده از یک مدل تحقیقاتی بعنوان راهنمای فرایند برنامه‏ریزی درسی،دکتر محمود مهرمحمدی،فصلنامهء تعلیم و تربیت، شمارهء ۲۱،بهار ۱۳۶۹.

(۷)- Klein,M.F.(1991).A Conceptual Framework For Curriculum Decision Making.In The ( Politics of Curriculum Decision Making.M.F.Klein(Ed. .

(۸)- Report on the Development of Education'(1990-1992).Report to the 43rd Session of . International Conference of Education,Geneva September 1992 .

(۹)-مصاحبه با دکتر هاینریش( Heinrich )،مسئول دپارتمان برنامه‏ریزی درسی هامبورگ،مورخ ۱۱/۳/۱۳۷۲.

(۱۰)-. Eisner,E,(1979).Educational Imagination’.Mac Millan .

(۱۱)-مصاحبه با دکتر هانریش( Heinrich )مسئول دپارتمان برنامه‏ریزی درسی هامبورگ،مورخ ۱۱/۴/۱۳۷۲.

(۱۲)-همان منبع شماره ۱۰،صفحه ۲۷.

(۱۳)-کتاب مبانی کامپیوتر و انفورماتیک،برای سال سوم دبیرستان،از انتشارات دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی،سال‏ ۱۳۶۹.

(۱۴)- Fullan,M.(1991).The New Meaning of Eductional Change Teachers College.Columbia . University .

(۱۵)-نعمت اله موسی‏پور«ارزشیابی شیوه ارائه محتوای کتابهای فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی مقطع ابتدایی، رساله فوق‏لیسانس(تهران دانشگاه تربیت معلم).و فصلنامه تعلیم و تربیت شماره ۲۸-۲۷.

(۱۶)-همان منبع شمارهء ۱۰.

(۱۷)-نگاهی به شیوه اصلاح و نوع اصلاحات ضروری در تربیت معلم،دکتر محمود مهرمحمدی،فصلنامه تعلیم و تربیت،شمارهء ۳۱،پائیز ۱۳۷۱.

(۱۸)-این پرسش و پاسخ طی ملاقات حضوری نویسنده با نامبرده در سال ۱۹۹۱ مطرح شده است.

(۱۹)-همان منبع شمارهء ۹.

(۲۰)-مدیریت،نوآوری و مدارس مؤثر،دکتر محمود مهرمحمدی،سخنرانی در سمینار مدیریت آموزشی،دانشگاه علامه‏ طباطبائی،سال ۱۳۷۰.

(۲۱)- Klein,M.F(1992).A Perspective on the Gap Between Curriculum Theory and Practice, . Theory into Practice(Tip),V.XXXI,Nr3 .

پایان مقاله

برگهٔ قبلی 1 2

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا