آموزش و پرورش دیگر کشورها

بررسی تطبیقی نظام برنامه ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان

مقاله‏ای که در پیش رو دارید بر حاصل مطالعه‏ای تازه در زمینه‏ مطالعه تطبیقی در حوزهء برنامه‏ریزی درسی است که نویسنده‏ کوشیده است تا از مبانی نظری معتبر معاصر برای تبین و مقایسه دو موقعیّت عملی نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران‏ و جمهوری فدرال آلمان سود جسته باشد و با تحلیل ریشه‏های‏ اختلاف میان دو نظام برنامه‏ریزی درسی در دو کشور،خواننده را در جریان مشخصه‏های کلیدی نظام تعلیم و تربیت در آلمان،قرار دهد. او ضمن اشاره به تفاوتها و تشابه‏های میان دو نظام،مختصری از وضعیّت برنامه‏ریزی درسی در کشور خود ما ایران را نیز بیان می‏کند مبانی نظری را تا آنجا تشریح می‏کند که خواننده بتواند موقعیت هر یک از دو نظام برنامه‏ریزی درسی را دریابد.یادآوری این نکته‏ بجاست که نویسنده محترم مقاله خود از دست‏اندرکاران و صاحبنظران برنامه‏ریزی درسی در ایران است،با برخورداری از پشتوانه علمی و تجربی خویش با استفاده از مشاهدات مستقیم و مصاحبه‏هایی که با صاحبنظران و دست‏اندرکاران برنامه‏ریزی درسی‏ در آلمان انجام داده است پیشنهادهای کاربردی و باارزشی را برای‏ بهبود کیفیّت امر مهّم برنامه‏ریزی در ایران مطرح کرده است کهدر خور توجه و تعمق تصمیمگران و سیاستگزاران آموزش و پرورش‏ خواهد بود.

 

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » پاییز و زمستان ۱۳۷۲ – شماره ۳۵ و ۳۶ (از صفحه ۹۵ تا ۱۲۲)
عنوان مقاله: بررسی تطبیقی نظام برنامه ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان (۲۸ صفحه)
نویسنده : مهرمحمدی، محمود
چکیده :
کلمات کلیدی :

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۹۵)


بررسی تطبیقی نظام برنامه‏ریزی درسی‏ در جمهوری اسلامی ایران‏ و جمهوری فدرال آلمان

معرفی مقاله دکتر محمود مهرمحمدی

مقاله‏ای که در پیش رو دارید بر حاصل مطالعه‏ای تازه در زمینه‏ مطالعه تطبیقی در حوزهء برنامه‏ریزی درسی است که نویسنده‏ کوشیده است تا از مبانی نظری معتبر معاصر برای تبین و مقایسه دو موقعیّت عملی نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران‏ و جمهوری فدرال آلمان سود جسته باشد و با تحلیل ریشه‏های‏ اختلاف میان دو نظام برنامه‏ریزی درسی در دو کشور،خواننده را در جریان مشخصه‏های کلیدی نظام تعلیم و تربیت در آلمان،قرار دهد. او ضمن اشاره به تفاوتها و تشابه‏های میان دو نظام،مختصری از وضعیّت برنامه‏ریزی درسی در کشور خود ما ایران را نیز بیان می‏کند مبانی نظری را تا آنجا تشریح می‏کند که خواننده بتواند موقعیت هر یک از دو نظام برنامه‏ریزی درسی را دریابد.یادآوری این نکته‏ بجاست که نویسنده محترم مقاله خود از دست‏اندرکاران و صاحبنظران برنامه‏ریزی درسی در ایران است،با برخورداری از پشتوانه علمی و تجربی خویش با استفاده از مشاهدات مستقیم و مصاحبه‏هایی که با صاحبنظران و دست‏اندرکاران برنامه‏ریزی درسی‏ در آلمان انجام داده است پیشنهادهای کاربردی و باارزشی را برای‏ بهبود کیفیّت امر مهّم برنامه‏ریزی در ایران مطرح کرده است که

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۹۶)


در خور توجه و تعمق تصمیمگران و سیاستگزاران آموزش و پرورش‏ خواهد بود.

این مقاله را آقای دکتر محمود مهرمحمدی سرپرست مدارس‏ ایرانی در اروپا تهیه و در اختیار فصلنامه قرار داده است که بدین‏ وسیله از ایشان تشکر می‏شود.

«فصلنامه»

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۹۷)


مقدمه

امروزه برنامه درسی به‏عنوان یکی از حوزه‏های شاخص در میان حوزه‏های وابسته به‏ دانش تعلیم و تربیت شناخته شده است.هرچند شواب( Schwab )در سال ۱۹۶۹(۱)حوزه‏ برنامه درسی را به‏عنوان یک حوزه معرفتی در حال احتضار معرفی نمود.امّا تلاشهای‏ وسیع و سازمان‏یافته‏ای که امروزه معطوف به این حوزهء تخصّصی شده و همچنین حضور چشمگیر متفکران و صاحب‏نظران برنامهء درسی را در عرصه‏های گوناگون تعلیم و تربیت‏۲(۲)، باید به غنوان شاهدی بر ادامهء حیات فعّالانه این رشته دانسته و چنین نتیجه‏گیری نمود که به‏ دلیل اهمیّت و حساسیّت برنامه‏های درسی در نظامهای تعلیم و تربیت،نه دست‏اندرکاران‏ عملی،و نه نظریه‏پردازان،قادر به رها ساختن خود از نگرانیها،تمایلات و علایق ناظر به‏ بهبود کیفیّت برنامه‏های درسی نمی‏باشند.البته باید انصاف داد که مقصود اصلی‏ شوآب( Schwab )نیز از طرح موقعیّت نابسامان حوزهء برنامه درسی و بالتبع در شرف‏ نابودی قلمداد کردن آن،جلب توجّه به ضرورت سوق دادن تلاشها و فعّالیتها،به سمتی‏ بوده است که دارای بازده عملی در بهبود و اصلاح برنامه‏های درسی باشد.

جورج بوشامپ( Beauchamp )نیز نظریه‏پرداز دیگری در عرصهء برنامهء درسی است که‏ در جهت احیاء این حوزهء معرفتی،توجّه خود را معطوف ارائه مدلی نموده است که در اثر تبعیّت از آن،فعالیّتهای نظریه‏پردازان از انسجام،سازمان‏یافتگی و احتمالا قرابت بیشتری با یکدیگر برخوردار خواهد شد.او در کتاب نظریهء برنامهء درسی(۳)خود به شرح این مدل‏ نظریه‏پردازی پرداخته،و این موضوع را که در عرصهء برنامه درسی نیز مشابه عرصه‏های‏ دیگر علوم بشری،به‏ویژه علوم تجربی،می‏توان از کثرت و تنوّع نظریه‏ها کاسته و موجبات‏ استحکام بخشیدن به این حوزهء تخصّصی را فراهم آورد،همچنین در کتاب یاد شده به‏ تبیین نظریهء برنامهء درسی مورد قبول خود براساس مدل توصیف شده می‏پردازد.به این‏گونه‏ ضمن نشان دادن کاربرد این مدل در فعّالیتهای نظریه‏پردازی،با طرح یک نظریهء مشخّص به‏ جمع افرادی می‏پیوندد که به این مقوله پرداخته‏اند.از جمله توصیه‏های نظری‏ بوشامپ( Beauchamp )که در شرح نظریهء برنامهء درسی خود و در جهت اعطاء نظم و انسجام بیشتر در این عرصه به آن پرداخته است،تقسیم حوزهء برنامه درسی به دو حوزهء فرعی یا زیر نظریه‏۳می‏باشد.این دو عبارتند از زیرنظریهء طرح‏۴برنامه درسی و زیرنظریه‏ فرایند تولید۵یا مهندسی برنامه درسی.درحالیکه زیر نظریه طرح برنامه درسی عمدتا ناظر به تعیین عناصر تشکیل‏دهندهء۶برنامه درسی و چگونگی تصمیم‏گیری در خصوص‏ آنهاست،زیرنظریهء فرایند تولید برنامه درسی،به نظام برنامه‏ریزی درسی و از جمله تمرکز یا عدم تمرکز،اقشار و تخصّصهای دخیل در اتخّاذ تصمیمات برنامه‏ای می‏پردازد.

هدف این مقاله در وهلهء اوّل مقایسهء دو نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان می‏باشد نگارنده معتقد است،بررسیهای

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۹۸)


تطبیقی می‏تواند واجد دست‏آوردهای مغتنمی برای نظام تعلیم و تربیت به‏طور اعم و برنامه‏های درسی به‏عنوان مهمترین مؤلّفه آن به‏طور اخّص باشد.بررسی حاضر از آنجا که‏ براساس اطّلاعات نگارنده،اوّلین کاری است که در تطبیق نظام برنامه‏ریزی درسی ایران و یک کشور دیگر انجام می‏گیرد،می‏تواند ضمن بجای گذاشتن آثار مثبت عملی فتح‏بابی در زمینهء این نوع بررسیها باشد.

در این مقاله ابتدا به شرح مختصر دیدگاههای نظری دربارهء نظام یا فرایند برنامه‏ریزی‏ درسی خواهیم پرداخت تا شرح نظام برنامه‏ریزی درسی در ایران و آلمان در بخشهای‏ بعدی در شرایطی انجام شود که خواننده از گسترش نسبی نظری برخوردار شده و به درک‏ بهتری از آنها نایل شود.شرح نظام برنامه‏ریزی درسی در کشور آلمان،عمدتا از صبغهء توصیفی برخوردار بوده و در این بخش،تعمدا از تحلیل قضاوت چشم‏پوشی شده است. متعاقبا به بخش وجوه تشابه و تفاوت میان دو نظام و بیان علّتها پرداخته شده که طبعا در برگیرندهء نوعی تحلیل و ارزشیابی از نظام برنامه‏ریزی درسی دو کشور نیز می‏باشد.در پایان توصیه‏ها و پیشنهاداتی که می‏تواند در بهبود نظام برنامه‏ریزی درسی در ایران مؤثّر باشد،مطرح و تعیین شده‏اند.

دیدگاههای نظری در خصوص نظام/فرایند برنامه‏ریزی درسی

به‏گونه‏ای دقیقتر از آنچه که در مقدّمه آمد،باید تصریح نمود که زیرنظریهء فرایند برنامه‏ریزی درسی،از سه جنبهء تئوریک برجسته تشکیل شده است.به عبارت دیگر هر نظریهء خاص در این زمینه،از طریق پاسخ به ۳ سؤال،شکل می‏گیرد که این ۳ سؤال‏ عبارتند از:

۱-خاستگاه برنامه درسی با جایگاه برنامه‏ریزی درسی کجاست؟

۲-شرکت‏کنندگان در جریان برنامه‏ریزی درسی چه اقشاری هستند؟

۳-برنامهء طراحی شده به چه میزان مستعّد دخل و تصرف و تغییر در اجراست؟یا به‏ عبارت دیگرچه اندازه انعطاف در برنامه تعبیه شده است؟(پاسخ به این سؤال از تلقّی برنامه‏ریز نسبت به واقعیتّها و شرایط محیط اجرا سرچشمه می‏گیرد.)

متفکّران و صاحبنظران حوزهء برنامه‏ریزی درسی،به منظور هرچه قابل فهم‏تر کردن‏ پاسخهای گوناگونی که به این سؤالات داده شده و دیدگاههای متنوعی که بدین ترتیب شکل‏ گرفته‏اند.بعضا جهت جمعبندی تلخیص انها تلاشهایی نموده‏اند.ازجمله باید از پرفسور شورت( Short )نام برد که در این زمینه با درج مقاله‏ای در دائره المعارف پژوهشهای ترتیبی‏ در سال ۱۹۸۲ پیشقدم شد.(۴)وی با ارائه یک مدل نسبتا ساده،برداشتهای خود را از نظریه‏های متنوّعی که پیرامون راهبردهای برنامه‏ریزی درسی مطرح شده است،عرضه‏ نمود.۳ بعد این مدل مکعب شکل،در واقع همان ۳ سؤال اصلی و کلیدی می‏باشند که

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۹۹)


نظریه‏پردازی در زمینهء فرایند برنامه‏ریزی درسی،متوجه پاسخگویی به آنهاست.

(به تصویر صفحه مراجعه شود) شورت در ارتباط با سؤال اول،دو نوع پاسخ را ممکن می‏داند.یکی عمومی‏ (ژنریک)۷و دیگری مختص یک آموزشگاه خاص.۸(۲)به عبارت دیگر می‏گوید خاستگاه‏ برنامهء درسی می‏تواند جهانی باشد که محصول(یعنی همان برنامهء درسی)استفاده عمومی و سراسری داشته باشد.برنامهء درسی در محیط آموزشگاهی طراحی شود که کاربرد آن‏ اختصاصا برای همان آموزشگاه است.

در ارتباط با سؤال دوم پرفسور شورت ۳ نوع پاسخ را ممکن می‏داند یکی استیلای. متخصّصان دانشگاهی‏۹،دوم استیلای خبرگان آشنا به محیط و شرایط۱۰و بالأخره مشارکت‏ متوازن و هماهنگ.۱۱از نظر وی ۳ نوع پاسخ به سؤال سوم نیز متصّور می‏باشد که عبارتند از:مقاوم در برابر معلّم‏۱۲،معلّم به‏عنوان مجری فعال‏۱۳و معلّم به‏عنوان برنامه‏ریز درسی. این سه نوع پاسخ در حقیقت سیری از عدم انعطاف مطلق برنامه،به انعطاف نسبی و انعطاف‏ مطلق می‏باشد شورت اعتقاد دارد با اتخّاذ و انتخاب یکی از پاسخهای ممکن به سؤالات‏ ۳گانه،یک راهبرد مشخّص در برنامه‏ریزی درسی شکل می‏گیرد.او در پایان این مقاله‏ مطلوبترین راهبرد را از دیدگاه خویش،راهبردی می‏داند که به سؤالات ۳گانه پاسخهای‏ ذیل را داده باشد:

پاسخ سؤال اول:مختّص یک آموزشگاه خاص.

پاسخ سؤال دوم:مشارکت متوازن و هماهنگ.

پاسخ سؤال سوم:معلّم به‏عنوان برنامه‏ریز درسی(هم تولیدکننده و هم‏ اجراکننده)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۰)


به دنبال شورت،سابار( Sabar )در سال ۱۹۹۰ در مقاله‏ای تحت عنوان برنامهء درسی‏ مدرسه-محور که در دایره المعارف برنامه‏ریزی درسی(۵)به چاپ رسیده است،دست به‏ ترمیم نسبی مدل ارائه شده توسط شورت زد که طی آن ضمن حفظ پاسخهای ممکنه به‏ سؤال اول،پاسخهای متفاوتی در ارتباط با سؤالات دوم و سوم نیز مطرح کرد و در نتیجه‏ مدل به شکل زیر تغییر نمود:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) پاسخهای ششگانه به سؤال دوم عبارتند از:معلّمان،متخصّصان،دانش‏آموزان،والدین، مدیران مدارس و بازرسان آموزشی.پاسخهای چهارگانه به سؤال سوم نیز با در نظر گرفتن‏ مسیر فزایندهء انعطاف‏پذیری و امکان دخل و تصرف،به ترتیب بدین قرار می‏باشند:استفادهء وفادارانه‏۱۵،انتخاب‏۱۶،تجدیدنظر بازنگری‏۱۷و بالأخره طراحی و برنامه‏ریزی تکمیلی.۱۸

در پایان این بخش،به معرّفی مختصر مدل مشهور دیگری در حوزهء برنامهء درسی‏ می‏پردازیم که هرچند اختصاص به برنامه‏ریزی درسی نداشته و به‏گونه‏ای جامع،سعی در مفهوم‏پردازی این حوزهء تخصّصی داشته است،لیکن به واسطهء همین جامع‏نگری،سطوح‏ تصمیم‏گیری‏۱۹یا سطوح برنامه‏ریزی را نیز مورد توجّه قرار داده است که به مبحث‏ برنامه‏ریزی درسی،کاملا ارتباط پیدا می‏کند.این مدل که مشهور به مدل مطالعهء نظام‏ مدرسه‏ای‏۲۰است،قبلا نیز توسط نگارنده معرفی شده است.(۶)امّا طراحّان آن به‏ویژه در بعد مورد توجه این مقاله،یعنی سطوح تصمیم‏گیری،تجدیدنظرهایی نموده‏اند که طرح‏ مجدد آن را موجّه می‏سازد.

گونهء تجدیدنظر شدهء این مدل در آخرین اثر پرفسور کلاین( Klein )که خود از طرّاحان اصلی مدل به حساب می‏آید به شکل مندرج در صفحه بعد مطرح شده است(۷):

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۱)


عناصر برنامه

(به تصویر صفحه مراجعه شود) تعریف هریک از سطوح به همراه تغییرات اعمال شده در بعد سطوح تصمیم‏گیری مدل‏ در مقایسه با شکل قبلی آن به قرار زیر می‏باشد لیکن ذکر این نکته ضروری است که تقدم و تأخر این سطوح از بالا به پائین براساس دوری و فاصله تصمیم‏گیرندگان از دانش‏آموزان‏ می‏باشد.

۱)عنوان اوّلین سطح از ایده‏آل به آکادمیک تغییریافته و کماکان معرف برنامه‏ای است که‏ مهمترین قشر تصمیم‏گیرنده در آن متخصّصان و صاحبنظران دانشگاهی می‏باشند.لذا این‏ تغییر صرفا لفظی است.

۲)دومّین سطح تحت عنوان اجتماعی‏۲۲به مدل اضافه شده است.این سطح معرّف برنامه‏ای‏ است که تصمیم‏گیرندگان آن افراد عادی اجتماع،نهادها،سازمانها و تشکیلاتی می‏باشند که‏ به‏طور مستقیم دست‏اندرکار امر تعلیم و تربیت نبوده لیکن مایلند به‏گونه‏ای در برنامهء درسی مدارس نفوذ نمایند.مجالس و نهادهای قانونگذاری نیز در عداد همین‏ تصمیم‏گیرندگان قرار می‏گیرند.

۳)سومّین سطح تحت همین عنوان قبلا نیز در مدل آمده است.لیکن باتوجّه به اضافه شدن‏ سطح اجتماعی،تعریف آن محدود به افراد،نهادها و سازمانهای تصمیم‏گیرنده و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۲)


تأثیرگذاری است که برخلاف سطوح اوّل و دوّم،فعالیّتهای آنها به نوعی مستقیما به حوزهء تعلیم و تربیت ارتباط دارد.از جمله مثالهای بومی تصمیم‏گیرندگان این سطح را می‏توان‏ انجمن ایرانی تعلیم و تربیت و مثالهای غیر بومی آنرا سندیکای معلّمان،هیأتهای امناء آموزش و پرورش ایالتها و ناشرین کتب درسی دانست.

۴)چهارمین سطح،تحت عنوان نهادی‏۲۳به مدل اضافه شده است.و معرّف برنامه‏ای است که‏ تصمیم‏گیرندگان آن مجموعه‏ای از عناصر دست‏اندرکار در یک مدرسهء خاص می‏باشند. این برنامه حاصل تشریک مساعی گروهی از معلّمان می‏باشد که به این ترتیب قابلیت‏ پیاده شدن در بیش از یک کلاس را خواهد داشت.

۵)پنجمین سطح،تحت همین عنوان در مدل قبلی نیز آمده است و معرّف مجموعه تدابیری‏ می‏باشد که معلّم یک کلاس در ارتباط با برنامهء درسی می‏اندیشد.

۶)ششمین سطح نیز تحت همین عنوان در مدل قبلی آمده و معرّف برنامه‏ای است که در اثر تعامل میان دانش‏آموزان و معلّمان در حقیقت به مورد اجرا گذاشته شده است.

۷)بالأخره آخرین سطح نیز تحت همین عنوان در مدل قبلی بکار رفته و معرّف توقّعات‏ آحاد دانش‏آموزان و برداشتهای ایشان از قبل قرار گرفتن در معرض برنامه اجرایی و همچنین پیشرفتهای حاصله توسط آنان است.اهمیّت این سطح در تحلیل نهایی آن از این‏ جهت است که دانش‏آموزان از طریق نوع واکنشهای مثبت یا منفی که نسبت به برنامهء درسی‏ نشان می‏دهند،تصمیم‏گیرندگان اصلی این عرصه بوده و به آن تعیّن می‏بخشند،درحالیکه‏ دست‏اندرکاران تعلیم و تربیت نسبت به این واقعیت غفلت می‏ورزند.

نظام برنامه‏ریزی درسی در جمهوری فدرال آلمان
الف-تشکیلات دولتی برنامه‏ریزی درسی

نظام حکومتی در کشور آلمان،نظام فدرال می‏باشد که در آن ایالتهای مختلف از استقلال عمل فراوانی ازجمله در ارتباط با نظام آموزشی برخوردار می‏باشند.در هریک‏ از ایالتهای شانزده‏گانه این کشور(که ۵ ایالت آن مربوط به کشور آلمان شرقی سابق‏ می‏باشد)،وزارتخانه‏ای تحت عنوان وزارت تعلیم و تربیت و فرهنگ(یا عنوانی مشابه آن) مسئولیّت کلیّهء امور مربوط به تعلیم و تربیت ساکنان آن ایالت را به عهده دارد.به‏عنوان‏ نمونه،در ایالت هامبورگ،وزارت مدارس،جوانان و آموزشهای حرفه‏ای،یکی از ۱۰ وزارتخانه تشکیل‏دهنده سیستم دولتی این ایالت می‏باشد که مسئولیت آموزش و پرورش‏ در تمام سطوح،اعم‏از پیش‏دانشگاهی و دانشگاهی را عهده‏دار می‏باشد(به پیوست‏ شماره ۱ مراجعه شود).

پس از این مقدّمه کوتاه و قبل از آنکه به شرح تشکیلات برنامه‏ریزی درسی به‏عنوان‏ یکی از اجزاء تشکیل‏دهندهء وزارت مدارس،جوانان و آموزش حرفه‏ای در ایالت

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۳)


هامبورگ بپردازیم و الگویی از تشکیلات ایالتی برنامه‏ریزی درسی در ایالت مختلف‏ جمهوری فدرال آلمان در اختیار۲۵خوانندگان قرار دهیم،لازم است به این نکتهء مهّم اشاره‏ شود که یک نظام حکومتی،هر اندازه که تابع سیستم فدرالی بوده و ایالتهای آن بتوانند مستقلا و به‏طور غیرمتمرکز برای ادارهء امور خود تدابیر لازم رابیندیشند،بنا به‏ ضرورتهای عدیده‏ای،به هماهنگیهای کشوری و مرکزی نیاز دارند که به همین دلیل‏ نهادهای هماهنگ‏کننده‏ای پا به عرصه وجود گذاشته،چتر وجود خود را بر کلیهء ایالتها گسترانیده و بر تصمیم‏گیریها و سیاستگزاریهای آنها تأثیر می‏گذارند.کنفرانس دائمی‏ وزاری آموزش و پرورش و فرهنگ‏۲۶در جمهوری فدرال آلمان،ازجملهء این نهادهاست‏ که با سابقه‏ای طولانی به‏عنوان بالاترین مرجع تصمیم‏گیری به زمینه‏های مربوط به تعلیم و تربیت و فرهنگ پرداخته و مصوّبات آن برای کلّیهء ایالتها لازم الاجراست.وظیفه اصلی‏ کنفرانس دائمی وزرای تعلیم و تربیت و فرهنگ تا آنجا که به نظام آموزشی مربوط می‏شود، در یکی از تازه‏ترین منابع منتشر شده توسط دبیرخانهء این کنفرانس(۸)به شرح ذیل تبیین‏ شده است:

“استقلال عمل ایالتهای مختلف این امکان را فراهم می‏سازد تا تحوّلات مستقل از یکدیگر در نظام مدرسه‏ای هریک از آنان به وقوع‏ بپیوندد.لیکن این تغییرات بایستی متکی بر تفاهم بعمل آمده میان ایالتهای‏ مختلف در تاریخ ۲۸/۱۰/۱۹۶۴ پیرامون چگونگی استاندارد ساختن نظام‏ مدرسه‏ای باشد…این توافق با اصلاحاتی در تاریخ ۱۴/۱۰/۱۹۷۱ در کنفرانس هامبورگ مجددا به تصویب رسیده است.توافق مذکور به منظور تضمین برقراری ساختار پایه مشابهی برای سیستم مدارس و معادل‏سازی‏ اشکال مختلف تعلیم و تربیت است که شناسایی متقابل گواهینامه‏های‏ فراغت از تحصیل در ورای مرزهای هر ایالت را ممکن ساخته و به این‏ ترتیب آزادی حرکت(جابجایی)رانیز تضمین می‏نماید.(ص ۱۰۹ و ۱۱۰)”بدین شکل شاهد هستیم که ساختار نظام آموزشی در سراسر آلمان یکسان بوده و تغییرات از این دست،در آینده نیز قطعا مسبوق به تصویب آن توسط کنفرانس‏ خواهد بود۲۷.از سوی دیگر کنفرانس با تصویب ویژگیهای مدارک فارغ التحصیلی یا شرایط ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی،تأثیر تعیین‏کننده‏ای بر موضوعاتی که‏ آموزش آنها در دستور کار مدارس ایالات مختلف قرار خواهد گرفت،می‏گذارد.

هدف اصلی از ادای توضیحات فوق،روشن ساختن حدود تأثیرگذاری نهادهای‏ کشوری(مرکزی)بر نظام آموزشی به‏طور اعّم و برنامه‏های درسی مدارس به‏طور اخص‏ بود که در پرتو آن خوانندگان به درک دقیقتری از حوزهء اختیارات و فعّالیتهای تشکیلات

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۴)


ایالتی برنامه‏ریزی درسی نایل خواهند شد.البتّه در تکمیل این بحث،بایستی به وزارت‏ آموزش و پرورش‏۲۸و علوم به‏عنوان یک نهاد فدرالی دیگر نیز اشاره کرد که تأثیر آن بر برنامه‏های درسی،محدود به تشریک مساعی با تشکیلات ایالتی آموزش و پرورش یک یا چند ایالت در طراحی و اجرای برخی برنامه‏های درسی مودر علاقهء طرفین است.این‏ تشریک مساعی از طریق کمکهای کارشناسی و به‏طور برجسته‏تری کمکهای مالی تحقق‏ می‏یابد.لذا می‏توان میزان تأثیرگذاری این نهاد کشوری را بسیار ناچیزتر از کنفرانس دائمی‏ وزرای تعلیم و تربیت و فرهنگ دانست.پیوست شمارهء ۲،تشکیلات ایالتی آموزش و پرورش هامبورگ را با تأکید بر دپارتمان برنامه‏ریزی درسی نشان می‏دهد.این تشکیلات‏ از ۴ بخش عمده(معاونت)تشکیل شده است که یکی از آنها معاونت مدارس نام دارد.این‏ معاونت نیز به نوبه خود از ۵ دفتر تشکیل شده است که یکی از آنها دفتر نوآوریها و سازماندهیهای مدرسه‏ای می‏باشد.تشکیلات ایالتی برنامه‏ریزی درسی با نام دپارتمان‏ برنامه‏ریزی درسی به‏عنوان یکی از دوائر(دپارتمانهای)تحت پوشش دفتر یاد شده و در کنار ۴ دپارتمان دیگر به نامهای تربیت معلّم و آموزشهای ضمن خدمت،برنامه‏ریزی و توسعه آموزشگاهی،قوانین آموزشگاهی و مدیریت آموزشگاهی فعالیّت می‏نماید.

دپارتمان برنامه‏ریزی درسی از گروههای متعّدد برنامه‏ریزی‏۲۹درسی تشکیل شده است‏ که مسئولیّت هرچند گروه متجانس به عهدهء یک نفر از پرسنل دائمی دپارتمان می‏باشد.در شرایط کنونی،نزدیک به ۲۰ نفر به‏عنوان کادر رسمی که مسئولیّت گروههای برنامه‏ریزی‏ را عهده‏دار می‏باشند،با این دپارتمان همکاری دارند.(۹)

برنامه‏ریزی درسی کلیهء دوره‏های تحصیلی(ابتدایی،دورهء اول دبیرستان،دورهء دوم‏ دبیرستان اعم‏از نظری و فنی-حرفه‏ای‏۳۰که در قالب تهیه چهارچوب برنامه‏۳۱هریک از موضوعات درسی انجام می‏پذیرد(این نکته در بخشهای بعدی بیشتر توضیح داده‏ خواهد شد)به عهدهء این دپارتمان می‏باشد که البتّه گروههای برنامه‏ریزی مستقلی عهده‏دار تهیه چهارچوب برنامهء درسی یک درس در دوره‏های مختلف تحصیلی می‏باشند.

ب-میزان مشارکت معلّمان و سایر متخصّصان در فرایند برنامه‏ریزی درسی

از معلّمان به‏عنوان شاخص‏ترین عناصر دست‏اندرکار امر برنامه‏ریزی درسی باید نام‏ برد.البته علاوه بر این واقعیت که تربیت معلم در جمهوری فدرال آلمان به گونه‏ایست که‏ معلّمان عموما از تخصّص موضوعی و مهارتهای حرفه‏ای در سطح بالایی برخوردار می‏باشند.۳۲معلّمانی که برای حضور گروههای برنامه‏ریزی درسی دعوت می‏شوند،دارای‏ قابلیّتهای ویژه و سوابق برجسته‏ای نیز می‏باشند.مثلا دپارتمان برنامه‏ریزی درسی‏ هامبورگ از کسانی دعوت به همکاری می‏نماید که در وهلهء اول شواهدی دال بر قدرت‏ برقراری ارتباط با دیگران و تبیین و تفهیم دیدگاههای خود به دیگران را داشته باشند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۵)


شواهدی که در این زمینه مورد استفاده قرار می‏گیرند،امتحانات کتبی تشریحی متقاضیان‏ در دوران تربیت معلّم و سایر مطالب و مقالاتی است که به رشته تحریر درآورده‏اند.این‏ معلّمان همچنین بایستی از عملکرد درخشانی در مدرسه و تدریس برخوردار باشند. بالأخره کاندیداهای حضور در گروههای برنامه‏ریزی درسی،بایستی علاقمندی خود را به‏ این زمینه به‏طور مشهودی به اثبات رسانیده باشند.شرکت در دوره‏های مختلف آموزشی‏ ضمن خدمت که به مباحث مربوط به برنامه‏ریزی درسی اختصاص دارد یا کنفرانسها و سمینارهایی که در این زمینه تشکیل شده‏اند.ازجمله شواهدی است که برای تعیین میزان‏ علاقمندی متقاضیان مورد استفاده قرار می‏گیرد.

معلّمان شرکت‏کننده در گروههای برنامه‏ریزی درسی،در طول مدت حضور خود در این فرایند که معمولا بین ۲ تا ۳ سال به طول می‏انجامد،به‏عنوان همکاران پاره‏وقت‏ دپارتمان برنامه‏ریزی درسی شناخته شده و در قبال همکاری خود به جای دریافت‏ حق الزحمه،از امتیاز کاهش ساعات موظّف تدریس برخوردار می‏شوند.۳۳

گروههای برنامه‏ریزی در کنار معلّمان که باید از آنها به‏عنوان عناصر کلیدی و اصلی‏ فرایند برنامه‏ریزی درسی نام برد،از نمایندگان اقشار دیگری نیز بعضا بهره‏مند می‏شود. اساتید و متخصّصان دانشگاهی در رشته‏ها و موضوعات مربوط و همچنین مدرسیّن مراکز تربیت معلّم ازجملهء این اقشار می‏باشند که معمولا از آنها نام برده می‏شود.

ج:برون داد یا محصول فرایند

همانگونه که قبلا نیز اشاره شد عمده‏ترین محصول فرایند برنامه‏ریزی درسی،سندی‏ است که از آن تحت عنوان چارچوب برنامهء درسی نام برده می‏شود.البته بعضا علاوه بر چهارچوب برنامه درسی،گروههای برنامه‏ریزی برای ارائه اطلاعات تفصیلی،جزواتی به‏ عنوان راهنمای معلمان نیز تهیه و منتشر می‏نمایند.راهنمای معلّمان عمدتا در مواردی تهیه‏ و عرضه می‏شود که برنامهء درسی،مربوط به موضوعی جدید و کم‏سابقه برای معلّمان باشد.

در چهارچوب برنامهء درسی،از اهداف کلّی تدریس هر موضوع درسی در دورهء تحصیلی خاص که معمولا با طرح اهداف خاص همراه می‏باشد باید به‏عنوان برجسته‏ترین و مهمترین عنصر از میان عناصر برنامهء درسی نام برد که به تفصیل مطرح می‏شود.علاوه بر اهداف این اسناد مبادرت به معرّفی و تبیین عنصر محتوی،لیکن به‏گونه‏ای ویژه و غیرمعمول می‏نماید.فرض آن است که تصمیم‏گیرنده اصلی در خصوص محتوای آموزش، معلّمان می‏باشند که بایستی با الهام از اهداف،رعایت اصل ارتباط میان اهداف و محتوی(۱۰)و در پرتو شرایط ویژهء مدرسه و ویژگیهای دانش‏آموزان دست به انتخاب‏ قطعی محتوی بزنند.تنها کمکی که چهارچوب برنامهء درسی در این خصوص به معلّمان‏ می‏کند،عبارتست از ارائه برخی محتواها به‏عنوان پیشنهادهایی که معلّمان می‏توانند با

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۱۰۶)


استفاده از آنها برخی اهداف را اصطلاحا عملیاتی نمایند.بدین شکل با عنصر محتوی به‏ گونه‏ای کاملا انعطاف‏پذیر و غیرقطعی برخورد شده و محتوی به‏عنوان یکی از تعیین‏کننده‏ترین عناصر برنامه درسی،در سایهء قضاوت و تشخیص معلّمان تعیّن پیدا می‏کند.

بالأخره چهارچوب برنامه درسی از پرداختن به روشها و استراتژیهای تدریس کاملا صرفنظر نموده و تصمیم‏گیری رد این زمینه را در حوزهء اختیار معلّمان دانسته و به صلاحیّتها و شایستگیهای حرفه‏ای آنان واگذار می‏نماید.

همانگونه که از توضیحات فوق نمایان می‏شود،مسئولیّت گروههای برنامه‏ریزی درسی‏ و به‏طور کلّی؛دپارتمان برنامه‏ریزی درسی،به هیچ عنوان تا تألیف کتاب درسی خاص‏ برای هر موضوع درسی امتداد نیافته و با تهیه چهارچوب برنامه درسی وظیفه تدوین برنامه‏ نیز عملا خاتمه می‏یابد.البته این بدان معنا نیست که کتاب درسی هرگز در نظام آموزشی‏ آلمان مورد استفاده قرار نمی‏گیرد.بلکه معلّمان در خصوص استفاده از منابع و مواد آموزشی،ازجمله استفاده یا عدم استفاده از کتب درسی،کاملا مختار می‏باشند.البته‏ ممکن است از یک یا چند کتاب درسی تألیف شده نیز برای تدریس یک موضوع درسی‏ در اجرای یک چهارچوب برنامهء درسی تألیف سود جویند.به هر تقدیر تألیف کتاب در زمرهء وظایف تشکیلات برنامه‏ریزی درسی نبوده و این کار توسط شرکتهای انتشاراتی انجام‏ می‏شود.این شرکتها که متعلق به بخش خصوصی می‏باشند،ناچارند به منظور لحاظ نمودن‏ صرفه اقتصادی خود،در تألیف و چاپ کتاب،از چهارچوب برنامه درسی تدوین شده در ایالت یا ایالتهایی استفاده کنند که بیشترین جمعیت دانش‏آموزی در آنجا سکونت دارند.۳۴

1 2برگهٔ بعدی

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا