عمومی

تفسیر شکستهای تحصیلی از دیدگاه جامعه شناسی

تفسیر شکستهای تحصیلی از دیدگاه جامعه‏ شناسی

معرفی مقاله نوشته:مرتضی منادی

شکست تحصیلی(مردودی،ترک تحصیل)یکی از معضلات‏ جوامع امروزی است.چون هر ساله مقدار زیادی از نیروی: اقتصادی،روحی،فکری،و زمانی معلمان،دانش‏آموزان،پدران و مادران و مسؤولان آموزش و پرورش و بالأخره جامعه بیهوده صرف‏ می‏شود؛بدون اینکه،نتیجه‏ای حاصل شود.گذشته از این،تأثیر ناگواری بر وضعیت روحی و فکری دانش‏آموزان دارد.

محققان علوم تربیتی از دیدگاههای مختلف در پی کشف علل و یافتن راه‏حلی برای این معضل هستند.در این نوشتار،سعی بر این‏ است تا از دیدگاه جامعه‏شناسی مروری بر تحقیقات موجود در این‏ زمینه انجام شود.

به‏طور کلی،تحقیقات موجود را از نظر علت‏یابی،به سه دسته‏ تقسیم می‏کنند:۱-طرفداران هوش.۲-طرفداران تئوری محرومیّت‏ فرهنگی.۳-طرفداران مدرسه.در چهارچوب گروه اخیر،سه نظریهء مهم مورد مطالعه و بررسی قرار می‏گیرد:

الف-دیدگاه کارکردگرایی و فرهنگ‏گرایی معتقد به باز تولید طبقات اجتماعی.

ب-دیدگاه مادی‏گرایی معتقد به بازتولید روابط اجتماعی.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۵۴)


ج-دیدگاه روش فردگرایانه معتقد به موقعیت اجتماعی.

در این مقاله نویسنده پس از نقد و بررسی هر علت و یک‏ نتیجه‏گیری تند و سریع،مدرسه را به‏عنوان عامل اصلی شکست‏ تحصیلی مطرح می‏کند.این مقاله را آقای مرتضی منادی تهیه و در دسترس فصلنامه قرار داده است که بدینوسیله از ایشان تشکر می‏شود.

«فصلنامه»

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۵۵)


تفسیر شکستهای تحصیلی از دیدگاه جامعه‏شناسی

مقدمه:

شکست تحصیلی،یک پدیدهء جدید نیست.از زمانیکه تحصیل اجباری شده است و دانش‏آموزان از طبقات مختلف اجتماعی به مدرسه راه یافته‏اند و طول مدت تحصیل آنها نیز افزوده شده است،وضعیت تحصیلی دانش‏آموزان،در مقایسه با سطح معیّنی از دانشی که‏ توسط نظام آموزش و پرورش تعیین شده است ارزیابی می‏گردد و آنهایی که به این سطح‏ نمی‏رسند،دانش‏آموز شکست خورده محسوب می‏شوند.

تعریف و شاخصهای شکستهای تحصیلی

شکست تحصیلی:

در زبان فارسی،برای شکست تحصیلی بیشتر از کلمهء افت تحصیلی استفاده می‏شود. طبق گفته آقای امین‏فر«کاربرد اصطلاح افت یا اتلاف،در آموزش و پرورش از زبان‏ اقتصاددانان گرفته شده است و آموزش و پرورش را به صنعتی تشبیه می‏کنند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه‏ای را که باید به محصول نهایی تبدیل می‏شد،تلف نموده و نتیجهء مطلوب و مورد انتظار را به بار نیاورده است».وی می‏افزاید«شاید این تشبیه چندان‏ خوشایند نباشد و اصطلاح قصور در تحصیل یا واماندگی از تحصیل مطلوبتر باشد».(۱)

باتوجه به اینکه واژهء”افت تحصیلی‏”یا”اتلاف تحصیلی‏”،به معنی بهدر دادن تحصیل‏ است،بیشتر جنبهء اقتصادی مسأله را مطرح می‏کند.واژهء”قصور در تحصیل‏”بیشتر متوجه‏ دانش‏آموز شده و واژهء”واماندگی از تحصیل‏”نیز،باتوجه به تعبیر روان‏شناسی آن‏ (وامانده-عقب‏مانده)جنبهء فردی پیدا می‏کند و باز دانش‏آموز را زیر سؤال می‏برد.از طرفی چون در این مقاله فقط از تحقیقات فرانسویها استفاده شده است،از همان واژهء “شکست تحصیلی‏”که در زبان جامعه‏شناسی آموزش و پرورش در فرانسه مرسوم است، استفاده می‏شود.در ضمن واژهء”شکست‏”که در مقابل واژهء”پیروزی‏”و یا”موفقیت‏” می‏باشد،جنبهء وسیعتری دارد.

خانم ایزامبرت ژاماتی معتقد است که«شکست تحصیلی فقط در یک مؤسسهء تحصیلی‏ و براساس یک سطح از قبل تعیین شده مفهوم پیدا می‏کند.»در دنبال این تعریف وی‏ می‏افزاید«شاگرد شکست‏خورده کسی است که نتواسته است مطالبی را که مؤسسه‏ای در یک

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۵۶)


زمان خاص برای او مطرح کرده است کسب کند».(۲)

شاخصهای شکست تحصیلی

شاخصهایی که برای شناخت شکست تحصیلی استفاده می‏شوند عبارتند از: ۱-مردودی در یک پایهء تحصیلی.

۲-عقب‏ماندگی تحصیلی در سطح دانش از قبل تعیین شده.

۳-عقب‏ماندگی تحصیلی در سطح سنی از قبل تعیین شده.

۴-ترک تحصیل قبل از اتمام پایان دورهء تحصیل اجباری.

باتوجه به تعاریف عنوان‏شده و شاخصهای مطرح شده،می‏توان شکست تحصیلی را مردودی و ترک تحصیل قلمداد کرد.

تفسیر شکستهای تحصیلی:

در پی ارقام و درک و شناخت عوامل مربوط به شکستهای تحصیلی،آنچه حائز اهمیت‏ است،به گفتهء آقای پلزانس«تفسیر شکستهای تحصیلی می‏باشد».(۳)یعنی علل بوجود آمدن‏ شکست تحصیلی را در چه می‏بینیم.این علت‏یابی،از یک تحقیق به تحقیق دیگر و نیز از یک محقق به محقق دیگر فرق می‏کند.

خانم ژاماتی معتقد است که«در بیشتر تحقیقات پیرامون شکستهای تحصیلی،محققان‏ از آن به‏عنوان یک‏”مشکل اجتماعی‏”نام می‏برند».(۴)وی کاربرد دو واژهء«مشکل»و «اجتماعی»را اینگونه توضیح می‏دهد.«واژهء”مشکل‏”،چون عناصر تشکیل‏دهندهء آن‏ می‏تواند روشن شده و بصورت مثبت تحقیق بشود و می‏توانیم راه‏حلی در عمل برای آن‏ پیدا کنیم و واژهء”اجتماعی‏”چون تحلیل آن به صورت یک حالت جمعی و ارتباط بین‏ گروه‏ها،مورد بررسی قرار می‏گیرد و می‏توانیم برای آن یک راه‏حل جمعی پیدا کنیم.»(۴) به‏خوبی پیداست که چنین برداشتی که جنبهء اجتماعی مسأله را می‏بیند و راه‏حل جمعی آن‏ مدنظر می‏باشد،در حیطهء جامعه‏شناسی است.پس از دید جامعه‏شناسی می‏بایست به‏ شکستهای تحصیلی،به‏عنوان یک مشکل اجتماعی بنگریم ولی غالبا مشکل اجتماعی،از دید جامعه‏شناسی به صورت یک پدیدهء اجتماعی در نظر گرفته می‏شود.

پدیدهء اجتماعی شناخت شکستهای تحصیلی و برخورد جامعه‏شناسانه با آن،آراء و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۵۷)


نظرات مکتبهای گوناگون جامعه‏شناسی و نظرات جامعه‏شناسان بزرگ را پیش می‏کشد.با توجه به اینکه در اینجا قصد بر این است که علل بوجود آمدن شکست تحصیلی مورد بررسی قرار گیرد،باید رابطهء علت و معلولی مطرح گردد.اما اینکه آیا از این دیدگاهها، شکست تحصیلی،به‏عنوان معلول یک پدیده،دارای یک علت یا چند علت بوده،یا علت‏ نسبت به معلول خارجی و یا داخلی بوده،بین جامعه‏شناسان مورد بحث است و پاسخهای‏ متفاوت بین نظریهء محققان را مطرح می‏کند.در اینجا فقط به دو نظریهء”دورکیم‏”و”وبر” اکتفا می‏کنیم.

«طبق نظریه دورکیم و اصحاب اصالت تجربه،علت را همیشه مقدم بر معلول دانسته و نسبت به آن خارجی می‏دانند.اینان معتقدند که پدیدههای اجتماعی را می‏باید همانند پدیدههای طبیعی مطالعه کرد.بدین منظور،برای کشف وجود پدیدههای اجتماعی، می‏بایستی،علت بوجود آمدن آنها را در وقایع و حوادث موجود و قابل لمس،که نسبت به‏ آن خارجی هستند.مورد مطالعه قرار داد.در این چشم‏انداز،برای فهمیدن شکستهای‏ تحصیلی،به‏عنوان مثال می‏باید وضعیتهای اجتماعی-اقتصادی،محیط خانوادگی، صلاحیت مربیان و وضعیت یادگیری را بررسی نمود.و در بین این عناصر مورد مطالعه که‏ نسبت به وجدان(یا شعور)کنشگران اجتماعی،خارجی محسوب می‏شوند،آن‏چه را که‏ واقعه مقدم یا وقایع مقدم است و نحوهء ارتباط آنها را با یکدیگر شناسایی کرد.

طبق نظریهء وبر،تبیین یک پدیدهء اجتماعی،اساسا”تبیینی است بر فهمیدن معنائی که‏ افراد برای رفتارهایشان قایل هستند.این معنی را باید در وجدان اشخاص جستجو کرد و آن‏ امری درونی است.

آنها معتقدند که کنشهای انسانی،چه آگاهانه و چه ناآگاهانه،با قصد و نیت همراه است و مجموعه‏های تصورات ذهنی،آن را هدایت می‏کند و فهم آنها بیرون از این تصورات‏ ذهنی،مقدور نیست.در این چشم‏انداز،برای فهمیدن شکستهای تحصیلی،به‏عنوان مثال‏ باید به قواعد و هنجارهایی که مربیان‏[طی فرایند جامعه‏پذیری‏]درونی کرده‏اند رجوع کرد.(۵)

اگر فقط به نظریهء وبر توجه شود،به نظر می‏رسد که همان وجدان اشخاص که امری‏ درونی است و از یک فرد به فرد دیگر تغییر می‏کند.خود معلولی است به واسطهء علل و علتهایی که خارج از آن می‏باشند.یعنی محیط اجتماعی،اخلاقی،اقتصادی و فرهنگی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۵۸)


صاحب آن وجدان که خارج از وجدان هستند.پس می‏توان نتیجه گرفت که در اصل این،به‏ گفتهء پیربوردیو،«سرمایهء فرهنگی افراد است که تصمیم‏گیرندهء اعمال آنان می‏باشد».(۶)این‏ سرمایهء فرهنگی،معلول محیط اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی فرد است.که به همان نظریهء دورکیم نزدیک می‏باشد در حال حاضر،بدون توجه به این استدلال،تحقیقات موجود مورد بررسی قرار می‏گیرد.

به‏طور کلی می‏توان تحقیقات موجود پیرامون شکستهای تحصیلی را به سه دسته تقسیم‏ کرد:

۱-آنهایی که خود دانش‏آموز را عامل اصلی شکست می‏دانند و در این رهگذر،معتقد به‏”عامل هوش‏”به‏عنوان عامل موفقیت و یا شکست دانش‏آموز می‏باشند.طبیعی است که‏ نظریهء هوش بیشتر در حیطهء روان‏شناسی است و روان‏شناسان،کم و زیادی هوش را می‏سنجند.اما همهء آنها به این مسئله اعتقاد ندارند.و نیز جامعه‏شناسانی هستند که معتقد به‏ طبقهء برتر می‏باشند.به عقیده این دسته؛علت موفقیت و یا شکست دانش‏آموزان،باهوش و یا بی‏هوش بودن آنان است،و در این راستا نیز معتقدند که هوش جنبهء ارثی دارد.

نقد و بررسی

-تحقیقات مختلف نشان می‏دهد عواملی را که روان‏شناسی در اختیار دارد تا هوش‏ بچه‏ها را بسنجد،کافی و قابل‏قبول نیستند.چون:۱-طرح سئوالات تشخیص میزان هوش، براساس فرهنگ بچه‏های طبقه یا طبقات خاصی تهیه شده است؛لذا برای فرهنگهای دیگر گویا نمی‏باشد.۲-زبان این سؤالات نیز در ارتباط با زبان یک طبقهء خاص است.۳-ممکن‏ است حالت روحی و روانی سؤال‏کننده برای دانش‏آموزان از طبقات مختلف اجتماعی‏ یکسان نباشد.(۸)

تحقیقات دیگر،نشان می‏دهد که هنگامی که عامل هوش ثابت نگه داشته می‏شود،بین‏ گروههای مختلف اجتماعی-فرهنگی،از نظر پیشرفت تحصیلی،اختلاف معنی‏داری‏ وجود دارد.یعنی عامل هوش نمی‏تواند تعیین‏کننده باشد.(۹)

۲-آنهایی که نظریهء هوش را رد کرده و«طبقهء اجتماعی»دانش‏آموز را عامل اصلی‏ می‏شناسند؛و در این رهگذر عوامل اقتصادی،فرهنگی و یا هردو را مدنظر دارند؛گروه‏ پیروان‏”تئوری محرومیت فرهنگی‏”هستند.در این راستا،نظام ارزشها،نوع برخورد،

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۵۹)


خواسته‏ها،تیپ خانواده،زبان،فرهنگ و…به‏عنوان عوامل تفاوت مطرح می‏باشد.

نقد و بررسی

-تحقیقات مختلف نشان می‏دهد،بسته به موفقیت،جو،شرایط و روش یادگیری در مدرسه‏ای که دانش‏آموز در آن قرار می‏گیرد،نتایج متفاوتی بدست خواهد آمد.یعنی‏ ممکن است شرایطی برای یک طبقه مفید و مؤثر باشد و نتایج خوبی برای دانش‏آموزان‏ داشته باشد؛درحالیکه،برای همین طبقه دانش‏آموز،شرایط دیگر،نامساعد بوده و نتایج‏ دیگری را برای دانش‏آموز بوجود می‏آورد.برای مثال،در یک تحقیق خانم ژاماتی، شرایط یادگیری را در چهار روش در ارتباط با طبقهء اجتماعی دانش‏آموز،بررسی‏ کرده است:۱-روش مدرنیست:معلم از ترکیب اجتماعی کلاس اطلاعی ندارد و برای او فقط پیشرفت دانش‏آموز در کلاس ملاک است.۲-روش آزادی:معلم آگاهانه از ترکیب‏ اجتماعی کلاس بی‏اطلاع است و برای او آیندهء تحصیلی دانش‏آموز ملاک نیست.۳-روش‏ کلاسیک:معلم آگاهانه طرفدار طبقهء برتر که فرهنگ ارثی پدر به پسر است می‏باشد.وی‏ امیدوار است که برای ادامهء تحصیل گزینش لازم است.۴-روش انتقادی:معلم دمکراسی‏ آموزشی را ترجیح داده و شرایط بهتری را برای طبقهء مردمی و محروم طلب می‏کند.خانم‏ ژاماتی،در این تحقیق نتایج زیر را بدست می‏آورد.۱-در مورد طبقهء مرفه مادی-فرهنگی‏ درروش آزادی،دانش‏آموزان طبقه مرفه مادی،بیشترین نمره‏های خوب را می‏آوردند (نسبت به طبقهء خودشان و نه نسبت به طبقه دیگری).در روش کلاسیک،دانش‏آموزان طبقهء فرهنگی بالا،بهترین نمرات خوب را می‏آورند.در روش مدرنیست،دانش‏آموزان طبقهء مرفه مادی-فرهنگی،هرچند نمرات خوبی دارند ولی در اکثریت نیستند.در روش‏ انتقادی،طبقهء مرفه مادی-فرهنگی نمرات متوسطی دارند.۲-دانش‏آموزان طبقهء متوسط، در روش مدرنیست،بهترین نمره‏ها را نزدیک به طبقهء مرفه می‏آورند.در روش انتقادی، نیز نمرات خیلی خوبی دارند.۳-طبقهء محروم،در روش انتقادی بیشترین نمرات خوب را می‏آورند همچنین در روش آزادی نیز نمرات خوبی دارند.(۹)و(۱۰)

معلمان تصورات یکسانی نسبت به موفقیت یا شکست و کلا آینده تحصیلی‏ دانش‏آموزان از طبقات اجتماعی مختلف ندارند.در نتیجه رفتارهای یکسانی را در مقابل‏ دانش‏آموزان از طبقات اجتماعی مختلف نداشته و لذا نتایج مختلفی را برای دانش‏آموزان

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۰)


به همراه می‏آورد.(۱۱تا۱۵)

-باتوجه به اینکه دانش‏آموز،بیشترین وقتش را در مدرسه می‏گذراند و مدرسه براساس‏ دانستنی‏ای که مطرح می‏کند.دانش‏آموز را مورد بررسی و ارزیابی قرار می‏دهد.لذا کمتر محیط خانوادگی،در شکل‏گیری این دانستنی مطرح می‏شود.(۱۶)

-مدرسه،فرهنگ خاصی را مطرح می‏کند.این فرهنگ؟؟؟طبقه‏ای،ادامهء همان‏ فرهنگ خانواده بوده،در حالیکه برای طبقه دیگر،یک فرهنگ جدید محسوب می‏شود. از این‏رو است که طبقهء دوم،دوکار توأم،یعنی کسب فرهنگ جدید و کسب؟؟؟و دانستنی‏ مطرح شده در مدرسه را،در پیش رو خواهد داشت.بنابراین،طبقهء دوم،نمی‏تواند نتایج‏ یکسانی را با طبقهء اول داشته باشد.(۱۷)و(۱۸)در بعضی مدارس،روشی بکار گرفته شد که‏ فرهنگ تمام طبقات را دربرمی‏گرفت و روش واحدی در مقابل دانش‏آموزان اعمال شد. نتایج مثبت‏تری به همراه داشت.بنابراین می‏توان گفت،تئوری محرومیت فرهنگی نیز، بدینگونه به زیر سؤال رفت.(۱۹)

۳-آنهایی که هردو نظریهء قبلی را رد کرده‏اند،عامل طبقهء اجتماعی را کمتر مؤثر دانسته و”مدرسه‏”را به‏عنوان عامل اصلی این نابرابری،می‏دانند.د راین رهگذر،تحقیقات‏ زیادی صورت گرفته است و می‏توان گفت که جامعه‏شناسی آموزش و پرورش در فرانسه، بیشترین تأکید را در این بخش داشته است.سه نظریهء مهم که هرکدام یک جریان فکری را مطرح می‏کنند در این زمینه وجود دارد.یا به قول گیو«در مورد مدرسه،در جامعه‏شناسی‏ آموزش و پرورش در فرانسه،سه برداشت مطرح می‏باشد».(۲۰)اما درجه مسئول دانستن‏ مدرسه،از یک دیدگاه تا دیدگاه دیگر،تفاوت فاحشی دارد.خطوط اصلی این سه دیدگاه‏ را می‏توان در چهار کتابی که جزو کتابهای کلاسیک جامعه‏شناسی آموزش و پرورش در فرانسه می‏باشند یافت.به کمک این کتابها و مقالهء تفسیرگونهء آقای گیو،این سه دیدگاه را معرفی می‏کنیم.(۲۰ تا ۲۴)

الف:دیدگاه کارکردگرایی و فرهنگ‏گرائی،که توسط پیربوردیو و ژان کلودپترون‏ مطرح شده است.آنها معتقدند که مدرسه دستگاهی ست که کارکردش فقط بازتولید طبقات‏ اجتماعی مختلفی که در اجتماعی وجود دارد،می‏باشد.در واقع این نظریه،اینگونه مدرسه را زیر سؤال می‏گذارد که دمکراتیک نبوده و تلاشی برای بهتر شدن وضعیت تحصیلی،در نتیجه وضعیت اجتماعی طبقهء محروم مادی-فرهنگی نمی‏کند.نظرات کلی این دو

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۱)


جامعه‏شناس را می‏توان در کتاب‏”وارتین‏”و”بازتولید”یافت.این دیدگاه معروف به‏ “بازتولیدها”می‏باشند.نتایج اصلی که در این دو کتاب مطرح می‏شود،به اختصار عبارتند از:(۲۱ و ۲۲)

۱-هر دانش‏آموزی بسته به طبقهء اجتماعی خود دارای فرهنگ خاص بوده و میزان‏ نتایج تحصیلی این دانش‏آموز در ارتباط با طبقه اجتماعی و فرهنگی او می‏باشد.

۲-طبقهء محروم اجتماعی-فرهنگی،در اثر اطلاعات ناقص در مورد تحصیل،بر این‏ باورند که موفقیت تحصیلی از آن آنان نبوده و چنین برداشتی در وجود آنان درونی‏ شده است.بنابراین،آنان آگاهانه خود را از ادامهء تحصیل محروم می‏کنند.

۳-مدرسه با بی‏توجهی نسبت به تفاوتهای اجتماعی-فرهنگی بین دانش‏آموزان،و در نتیجه‏ی تحمیل یک فرهنگ خاص مطابق با طبقهء خاص،نابرابری اجتماعی را برای اقشار دیگر بوجود می‏آورد.

۴-و سرانجام،مدرسه یک وسیلهء مهم و اصلی،در بازتولید ساختار اجتماعی است‏ بدین ترتیب،می‏توان از دیدگاه بازتولیدها،نتیجه گرفت که شکست تحصیلی دانش‏آموز: ۱-۴-مستقیما در ارتباط با عملکرد محرومیت فرهنگی که وابسته به طبقهء اجتماعی وی‏ می‏باشد قرار دارد.و در این میان،مخصوصا زبان و انگیزهء درس خواندن و یادگرفتن، ملاک می‏باشد که در ارتباط با طبقهء اجتماعی دانش‏آموز است.

۲-۴-موفقیت تحصیلی و آیندهء اجتماعی مبتنی بر علم،توسط افراد،به نادرستی تفسیر و پیش‏بینی شده،که این امر در افراد درونی و حک شده است و داشتن یک چنین‏ خاستگاهی،در ارتباط با طبقهء اجتماعی فرد می‏باشد.در این میان،مدرسه نه‏تنها هیچگونه‏ فعّالیّتی برای از بین بردن این طرز تفکّر و آگاه‏سازی طبقهء ناآگاه نسبت به مدرسه نمی‏کند. بلکه خود،این نابرابری را تأئید و تثبیت می‏کند.از این دیدگاه است که مدرسه به‏عنوان‏ عامل وضع موجود،ازجمله ناموفقیّت و نهایتا شکست تحصیلی طبقه‏ای از جامعه محسوب‏ می‏شود.

ب-برداشت و دیدگاه مادی‏گرائی،که توسط دو جامعه‏شناس:کریستیان بودلر و روجه‏ استابلر،در کتاب معروفشان تحت عنوان‏”مدرسه سرمایه‏داری در فرانسه‏”معرفی‏ می‏شود.(۲۴)

تأکید آنها،بر روی دلایل نابرابری موفقیت بین افراد،بر حسب طبقات اجتماعی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۲)


مختلف نیست.پدیدهء اصلی به نظر آنها،بازتولید روابط اجتماعی است و نه بازتولید طبقات اجتماعی و منزلت اجتماعی.

به نظر آنها،مدرسه دو شبکهء متفاوت و مجزا و دو نوع تحصیل متفاوت از نظر آیندهء اجتماعی را مطرح می‏کند.

شبکهء اول-شبکهء دبستان و آموزش حرفه‏ای،که‏۴/۳دانش‏آموزان را در برگرفته و افراد این شبکه،به زودی وارد بازار کار تولیدی می‏شدند.

شبکهء دوم-شبکهء دبیرستان،تحصیلات عالی،که شامل‏۴/۱دانش‏آموزان بوده و کادر علمی فنی،سیاسی و ایدئولوژی طبقهء مرفه مادی را در آینده تربیت و تأمین می‏کند.

این دو شبکه از همان سال اول دبستان،ساخته می‏شود و دانش‏آموزان را براساس دو معیار:خواندن و نوشتن.آن هم در ۶ سالگی جدا می‏کنند و بدین‏ترتیب،شکست تحصیلی، در سال اول شکل می‏گیرد.آن هم شکست در خواندن و نوشتن در سال اول تحصیلی و این‏ انتخاب براساس طبقهء اجتماعی دانش‏آموز انجام می‏شود.چون امکان اینکه،بچه‏های طبقهء محروم مادی-فرهنگی در این سن از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار باشند بسیار کم‏ است و برعکس،بچه‏های طبقهء مرفه مادی-فرهنگی غالبا در این سن قادر به خواندن و نوشتن می‏باشند.پس از دیدگاه آنها مدرسه آزاد و دمکراتیک نیست.بلکه مدرسه با تحمیل‏ کردن یک زبان و فرهنگ خاص طبقهء اجتماعی مرفه مادی-فرهنگی،اجازهء پیشرفت را برای دانش‏آموزان از طبقات اجتماعی محروم مادی-فرهنگی به آنها نمی‏دهد.و لذا شکست تحصیلی امری است که توسط مدرسه بر روی عده‏ای خاص از دانش‏آموزان اعمال‏ می‏شود.

ج-برداشت و دیدگاه فردگرایانه،که توسط ریمون بودون مطرح شده است.بودون در کتاب‏”نابرابری شانس،تحرک اجتماعی در جامعهء صنعتی‏”،از مدرسه به‏عنوان مدرسه‏ آزاد و فردگرایانه نام می‏برد.(۲۵)

به نظر بودون،نابرابری موفقیت در ارتباط با طبقهء اجتماعی و وراثت فرهنگی می‏باشد. البته نه به اندازه‏ای که بوردیو تأکید بر این مسأله دارد.به نظر او:

۱-وراثت فرهنگی بی‏تأثیر نیست،یعنی اینکه اکثر اوقات وراثت فرهنگی به فرد اجازه‏ می‏دهد که نقش و پایگاه او در جامعه مشخص بشود.و به این ترتیب خاستگاه و انگیزه‏های او در ارتباط با پایگاه وی در جامعه می‏باشد.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۳)


۲-تصمیمات اتخاذشده در مورد وضعیت تحصیلی،توسط افراد،در ارتباط با موقعیت اجتماعی آنها می‏باشد.یعنی اگر فردی در موقعیتی قرار گرفت که همطراز فرهنگ‏ او نبود و بسته به موقعیت امکانات دسترسی به اطلاعات بیشتری داشت،در این حالت، تصمیمات او یقینا در ارتباط با اطلاعات و موقعیت وی می‏باشد.

در این دیدگاه،شکست تحصیلی،از طرفی به وراثت فرهنگی و از طرف دیگر،به یک‏ برآورد بد،استراتژی بد در مورد ادامه و یا قطع تحصیل وابسته است.این برداشت بد در ارتباط با موقعیت اجتماعی فرد می‏باشد.به نظر بودون،موقعیت اجتماعی،اهمیّت بیشتری‏ نسبت به طبقهء اجتماعی و وضعیت مادی-فرهنگی فرد دارد.چون اگر فردی از طبقهء محروم مادی-فرهنگی در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند اطلاعات کافی و خوب نسبت به‏ تحصیل و ادامهء آن بدست بیاورد.از طرفی به حکم و به لطف این اطلاعات،ارزشیابی‏ صحیح و درستی و یا بهتر از آنچه که وراثت فرهنگی به او داده،نسبت به عواقب و نتایج‏ تحصیل پیدا می‏کند.از طرف دیگر این اطلاعات کافی می‏تواند در تصمیم‏گیری او مفید واقع شود و در نتیجه مسیر زندگی خود و خانواده‏اش را تغییر بدهد.این امر تحرک‏ اجتماعی را به همراه می‏آورد.

بودون معتقد است که مدارس مختلفی با کیفیات و در نتیجه نتایج مختلف وجود دارد و انتخاب یک مدرسهء خوب توسط یک فرد از طبقهء پائین ولی در موقعیتی بهترنسبت به‏ طبقه مربوط به او تحرک اجتماعی را ببار می‏آورد.پس در این دیدگاه،مدرسه به این‏ ترتیب عامل شکست محسوب می‏شود که باتوجه به عرضهء مدارس مختلف(موفق و ناموفق)،انتخاب فرد،نتایج یکسانی را به بار نمی‏آورد.به این ترتیب،شکست تحصیلی، اوّل به وراثت فرهنگی و دوّم به شناخت و ارزشیابی درست برای ادامهء و یا قطع تحصیل‏ بستگی دارد که این عامل در ارتباط با موقعیت اجتماعی مشخص می‏شود.

بنا به آنچه گذشت می‏توان نتیجه گرفت که:

۱-باتوجه به استدلال علت و معلولی که گذشت،به نظر می‏رسد که در مورد شکست‏ تحصیلی،علت همیشه مقدم بر معلول و نسبت به آن خارجی می‏باشد.پس خود دانش‏آموز به‏عنوان عامل شناخته نمی‏شود.

۲-شکست و یا پیروزی لحظه‏ای نیستند و به یکباره ظاهر نمی‏شوند.بلکه شکست و یا پیروزی،مجموعهء شکستها و پیروزیهای کوچک می‏باشد.به گفتهء خانم سیروتا،شکست‏

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۴)


و یا پیروزی را می‏توان در کارهای روزمره جستجو کرد.(۱۶)

۳-باتوجه به اینکه دانش‏آموز بیشترین و بهترین ساعات روزانه را در مدرسه‏ می‏گذراند و از طرفی معیار اصلی برای تشخیص شکست تحصیلی،دانستنیهای عنوان‏شده‏ در مدرسه می‏باشد،پس بعد مدرسه می‏تواند عامل اصلی شکستهای تحصیلی شناخته شود و عامل طبقهء اجتماعی به‏عنوان تقویت‏کننده محسوب می‏شود.

نتیجه دیگری که از این بحث حاصل می‏شود آن است که در کل،این دانش‏آموز تنها نیست که شکست خورده است.البته شکست اولی و ظاهری متوجه دانش‏آموز است ولی‏ عناصر دیگر تشکیل‏دهندهء سیستم آموزشی کودک،نیز در این بازی شکست خورده‏اند.به‏ گفتهء شانت( Shunts,R )(26)،در این ارتباط،دانش‏آموز،معلم،مدرسه،پدر و مادر و اجتماع شکست خورده‏اند.به‏طور کلی می‏توان گفت:

۱-دانش‏آموز شکست خورده است.باتوجه به اینکه مدرسه،خانواده و اجتماع سعی‏ کرده‏اند امکاناتی را در اختیار او بگذارند تا دانش‏آموز باتوجه به ظرفیت کار و عملکردش،از این امکانات برای آیندهء بهتر در زمان تعیین شده،به سطح تعیین شده برسد. نرسیدن به این سطح و استفاده نکردن از آن امکانات،شکستی برای دانش‏آموز محسوب‏ می‏شود.

۲-معلمان شکست خورده‏اند،زمانیکه معلومات و دانستنیهای عنوان شده توسط معلم، نتواند در راهی و هدفی که او از قبل تعیین کرده است برسد.یعنی نتوانسته دانش‏آموزان را به‏ سطحی که انتظار هست برساند و یا نتواند شرایطی را فراهم کند که دانش‏آموز به سطح معین‏ برسد.در هرحال معلم نیز شکست خورده است.

۳-پدر و مادرها،شکست خورده‏اند.موقعی که نتوانند محیطی و شرایطی را برای‏ فرزندانشان فراهم کنند.موقعی که،هیچگونه تشویقی از طرف آنها صورت نگیرد.موقعی‏ که،با مدرسه هیچگونه تماس و همکاری نداشته باشند و چه بسا اهداف مدرسه را نشناخته و یا با فرض شناخت،اهداف مدرسه را به زیر سؤال ببرند و سرانجام با این اوصاف، فرزندانشان نتوانند از موقعیت تحصیلی خوبی برخوردار باشند،پدر و مادرها نیز شکست‏ خورده‏اند.

۴-مدرسه نیز شکست خورده است.زمانی که نتواند تطابقی بین حاصل مدرسه و آنچه‏ که جامعه‏طلب می‏کند بدهد.زمانی که به فرهنگ دانش‏آموزان از طبقات مختلف نتواند

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۵)


توجه بکند.زمانی که نتواند مطالبی را عنوان کند که تطابق با ظرفیت دانش‏آموزان‏ داشته باشد و سرانجام،دانش‏آموزان نتوانند از مدرسه آنطور که انتظار مدرسه است استفاده‏ کنند،بهرجهت مدرسه نیز شکست خورده است.

۵-اجتماع نیز شکست خورده است.وقتی که نتواند خواسته‏ها و نیازهایش را به مدرسه‏ پیشنهاد و ابلاغ کند.وقتی که نتواند امکانات کافی در اختیار مدرسه برای رسیدن به اهداف‏ از پیش تعیین شده،بگذارد.وقتی که نتواند از فارغ التحصیلان در تمامی مقاطع در جامعه‏ استفاده کند.وقتی که تضادی بین فرهنگ حاکم بر جامعه و فرهنگ و خواسته‏ها و آرزوهای حاکم بر مدرسه وجود داشته باشد.جامعه نیز شکست خورده است.

ولی همانطوری که گفته شد،شکست دانش‏آموزان،این بازیگران اصلی سیستم آموزش‏ و پرورش،و این آینده‏سازان،خیلی بیشتر موردنظر جامعه‏شناسان می‏باشد.چون بازندگان‏ اصلی این بازی آنها هستند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۶)


منابع فارسی و خارجی

(۱)-مرتضی امین فر-“افت تحصیلی یا اتلاف در آموزش و پرورش‏”-فصلنامهء تعلیم و تربیت مسلسل ۷ و ۸- پائیز و زمستان ۱۳۶۵،صفحه ۷ تا ۲۵.

مرتضی امین‏فر-“علل و عوامل افت تحصیلی و چگونگی کاهش آن‏”-فصلنامهء تعلیم و تربیت،شمارهء مسلسل ۷ و ۸- پائیز و زمستان ۱۳۶۵،صفحه ۷ تا ۲۵.

مرتضی امین‏فر-“علل و عوامل افت تحصیلی و چگونگی کاهش آن‏”-فصلنامهء تعلیم و تربیت،شمارهء مسلسل ۱۳ و ۱۴-بهار و تابستان ۱۳۶۷-صفحه ۹ تا ۳۹.

(۲)- Isambert-jamati viviane-“classes sociales et echec scolaire”.In:L’ecole et la Nation- . n 203-Nov 1971 P 19-27

(۳)- Plaisance Eric “L’echec scolaire:echec de leroller or L’echec de L’ecole?”In:Raison . Present n 23-1972-P 21-41.K4

(۴)-. Isambert-jamati:vivianc.”Les handicaps Socio-culturels et leurs remedes pedagogiques” . ???professionnelle.2?annee,1973-n 4-P 303-318

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۷)


(۵)-ریمون کبری-لوک وان کامپنهود-“روش تحقیق در علوم اجتماعی‏”ترجمه دکتر عبد الحسین نیک گهر-فرهنگ‏ معاصر.۱۳۷۰.

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۵ (صفحه ۶۸)


Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا