دلزدگی تحصیلی چیست، چرا به آن مبتلا میشویم و چگونه میتوانیم با آن مقابله کنیم؟
از درس و مشق ملولم و…
یک حس موذی و مرموز توی ذهن وول میخورد که اگر درس بخوانی، اگر لیسانس و ارشد و دکتری بگیری و اگر مدرک روی مدرک بچینی، به چه درد میخورد؟ چه میشود اگر به تو بگویند دکتر؟ چه میشود اگر خودت را وقف علم کنی؟ میخواهی به کجا برسی؟ این همه درس خوانده بیکارکم نیست که تو هم به خیلشان افزوده شوی؟ اگر مدرک را توی ترازو بگذاری، یک سیر پنیر به تو میدهند؟
تصویر از درس و مشق ملولم و…
آدمهایی با این طرز تفکر، با این نگاه ناامید اطراف ما کم نیستند، آدمهایی که درس خواندن را وقت تلف کردن میدانند و برای عمری که پای تحصیل میگذارند دل میسوزانند، اینها اگر به اجبار نیز راه تحصیل را انتخاب کرده باشند، در میانه راه عقب میکشند و ترک تحصیل میکنند. به این جماعت میگویند مبتلایان دلزدگی تحصیلی، کسانی که حرکت در مسیر تحصیل برایشان از ابتدا ملالآور است یا پس از مدتی، ملالت بار میشود.
این نشانهها را به خاطر بسپارید
همه ما در برهههایی از زندگی، نسبت به اطرافمان و هر چه در آن است، بیعلاقه میشویم یعنی از هیچ چیز لذت نمیبریم و برای انجام هیچ کاری انگیزه نداریم. این همان دلزدگی است؛ همانی که روانشناسان، آن را یک پدیده روانی میدانند که باعث افت عملکرد افراد میشود، چه در زندگی شخصی و زناشویی، چه در محیط کار و چه در زندگی تحصیلی. مبتلایان دلزدگی از هر نوعش که باشد، چند ویژگی مشترک دارند، این که مضطرباند، افسردگی دارند، احساس تنهایی میکنند و چون به بیهدفی زندگی باور دارند، بعید نیست به سمت کارهای نادرستی همچون مصرف مواد مخدر کشیده شوند. مبتلایان دلزدگی به دلیل اضطراب مداوم، تمرکز کافی ندارند و چون خود را درگیر روزمرگی میبینند، حالتی از تنفر و ناسازگاری را تجربه میکنند. البته این حالات با همه شدت و حدت در کسانی دیده میشود که گرفتار دلزدگی شدید هستند. دلزدگی در نوع خفیفش نمیتواند تا این اندازه مختلکننده باشد. از نظر روانشناسان، باید نگران آن قسم دلزدگیهایی بود که بیحوصلگی و ملالت به مشکل اصلی زندگی تبدیل شود. دلزدگی را میتوان با این علائم ظاهری شناخت: خمیازه کشیدن، بیتوجهی و بیقراری و همچنین با رفتارهایی مانند غیبت از محل کار یا تحصیل، طرح مشکلات در محل کار، کنارهگیری و سرکشی در محل کار یا تحصیل.