گرچه دوره خط کش خوردنها، تحمل خودکار لای انگشتهای دست، اخراج از کلاس و تنبیههای سخت بدنی به دلیل بیمیلی دانش آمـوزان به نوشتن «مشق شب» گذشته و به پایان رسیده، اما هنوز نوشتن مشق، باری بر دوش بسیاری از دانش آموزان دوره ابتـدایی است و هنـوز کودک اگر راهی پیدا کند، از زیر بار نوشتن مشق میگریزد.
یک راه گریز این است که بخشی از تکلیف را به عهده یکی از والدین خود میگذارد. اگر هم از ترس تنبیه یا تحقیر توسط معلم، از زیر بار نوشتن تکلیف شانه خالی نکند، خشم در وجودش به تدریج انبوه میشود و خود را به شکل اندوه، نگرانی و نیز دلزدگی از درس و مشق نشان میدهد.
با آن که شیوههای آموزشی در دوره ابتدایی در مقایسه با سالهای گذشته به طور چشمگیری تغییر کرده است، اما هنوز بسیاری از آموزگاران، دادن مشق فراوان را بهترین راه جلوگیری از اتلاف وقت دانشآموز در خانه و بهترین راه برای مسئولیتپذیر شدنش میدانند. بسیاری از دانش آموزان خردسال هم به مشق به عنوان یک معضل و یک تکلیف نگاه میکنند؛ تکلیفی دشوار که امروز خانوادهها هم زیر فشار آن، با کودکان خود سهیم هستند.
چون بعضی از آموزگاران آن قدر تکلیف خانه به بچهها میدهند که از نظر والدین و خود کودک، معنا و کارکرد تنبیهی مییابد.
دانش آموز ابتدایی با خود میاندیشد مگر چه کرده که معلم، این همه مشق به او تحمیل کرده است! و تنفر از معلمش را گاه در حضور والدین به زبان میآورد و این بسیار نگرانکننده است.
صرف نظر از ضرورتِ بودن یا نبودن مشق که مخالفان و موافقان خود را دارد، عدهای بر روی این موضوع همداستاناند که مشق شب نباید آن قدر زیاد باشد که کودک را از درس و مدرسه و معلم، دلزده و بیزار و گریزان کند. زیرا محصّل مقطع ابتدایی هنوز به مرحلهای از درک نرسیده است که بخواهد بیشترِ ساعات پس از مدرسه را صرف کسب دانش، و دانش را جایگزین بازی و سرگرمی کند.
سالها است که در بسیاری از کشورها، دادن مشق شب به شکلی که در نظام آموزشی ما رواج دارد، از بین رفته است، اما بسیاری از مدارس ما هنوز به سیستم منسوخ دوران گذشته متکی هستند.
تلاش برای بهروز کردن سیستم آموزشی، بدون توجه به خلاقیت محوری این سیستم، خیلی سودمند نخواهد بود.
سیستم آموزشی ما به طور کامل بر طبیعت خلّاق و کنجکاو بچهها استوار نیست.
در سنی که کودک ناخودآگاه به دنبال کشف کردن، کنجکاوی، پـرسیـدن و شـکوفـایـی خلّاقانه است، آن قدر مشق به او داده میشود که عذاب را لمس میکند و چشمه خلاقیتش رفته رفته خشک میشود.
اگر مراد از دادن مشق زیاد، آموزش مسئولیت پذیری و نظم و انضـباط بـه کـودک اسـت، باید بدانیم که این راه به بیراهه میرود. باید راههای دیگری برای آموزش مسئولیتپذیری به کودکان نشان دهیم؛ راههـایی کـه هـزیـنـههـای گزاف به خانوادهها و جامعه تحمیل نکند.
بسیاری از کارشناسان معتقدند همانطور که برای آموزش کتابهای درسی دوره ابتدایی، یک شیوه و دستورالعمل برای معلمان در نظر گرفته شده، بهتر است برای مشق دانش آموزان هم شیوهای واحد وجود داشته باشد تا این طور نشود که دانشآموزان یک کلاس، در روز دو صفحه مشق بنویسند و دانشآموزان کلاس دیگر در همان پایه تحصیلی، هفت تا هشت صفحه مشق بنویسند که هم از مشق و درس بیزار شوند و هم خستگی، امانشان را ببُرد و فرصت بازی کردن را هم از دست بدهند.
درضمن، دانشآموز از کاری که انجام میدهد، باید لذت ببرد و رضایت خاطر داشته باشد. وگرنه نوشتن مشق، نه تنها تأثیری در پیشرفت تحصیلی او نخواهد داشت، بلکه ممکن است موجب بیعلاقه شدن او نسبت به درس و مدرسه شود.
codex09x
page11
کشنبه ۲۳ بهمن۱۳۹۰ ـ ۱۹ ربیع الاول ۱۴۳۳ـ ۱۲ فوریه ۲۰۱۲ـ شماره ۲۵۲۴۶