مهرانگیز ملائی:اعظم لاریجانی اگر زبان نقاشیهای کودکان را بدانیم، متوجه میشویم که در ورای شکل و ساخت نقاشیها،چیزهایی از شخصیت کودک قابل درک است.بعضی از موضوعهای نقاشی،برای تحلیل سادهتر از بقیه است؛زیرا مدتهاست که روان شناسان آنها را بررسی کردهاند.
درک و فهم نقاشیهای کودک و آنچه که میخواهد بیان کند،برای والدین و مربیان بسیار لازم است.در این قسمت به تحلیلهای روانشناسان از نقاشیهای کودکان با موضوعهایی چون آدمک،خانه،درخت،خورشید،ماه، حیوانات و خانواده اشاره میشود.
۱-شکل آدم۴۸
هنگامی که کودک شکل آدم رامیکشد،قبل از هر چیز شکل خود را، همراه با درکی که از بدن و تمایلاتش دارد،بیان میکند؛در واقع بین بعضی خطوط آدمک نقاشی شده و خصوصیات روانی و جسمی خود کودک ارتباطهای مشخصی وجود دارد.اگر اعضای آدمک در مجموع متناسب باشد،احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. (به تصویر صفحه مراجعه شود)اگر برعکس،آدمک مثلا در اندازهای بسیار کوچک یا در گوشهای از کاغذ کشیده شده باشد؛نشانهی آن است که کودک خود را کم ارزش و پایینتر از دیگران میداند.اگر این نوع بها دادن به خود در چند نقاشی ادامه پیدا کند،نشان دهندهی خجالتی بودن است و ممکن است تا حد تمایل به ناپدید شدن نیز پیش برود.در نقاشی،فقدان دست و بازو نیز علامت کم بها دادن به خود و احساس ناامنی است.
۲-خانه۴۹
خانه،نماد پناهگاه و هستهی اصلی و کانون گرمی بخش خانواده است که میتواند مورد علاقه یا تنفر کودک باشد.برخی از خانههایی که کودکان ترسیم میکنند،دارای باغچه،گل، درهای بزرگ،پنجره،پردههای رنگین و دودکش بخاری هستند و اگر کودک در این خانه احساس زندگی سعادت مندانهای داشته باشد،خانه را دل باز نشان میدهد.برعکس ممکن است کودک شکل خانهای را بدون در ورودی و دلگیر،که از بقیهی خانهها نیز جا مانده،با دیوارهای بلند و تنها و منزوی بکشد که نشان دهندهی احساس کودک دربارهی روابط نامطلوب درون خانه است؛در هر حال،کشیدن این نوع خانهها در سنین مختلف کودک،معانی
رسول خدا(ص): خدا دوست دارد عمل اندک اما پیوسته باشد تا بنده فراتر از توانش به مشقت نیفتد. صحیح مسلم گوناگونی پیدا میکند.در سنین پنج تا هشت سالگی،نشان دهندهی خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر است.بعد از هشت سالگی،احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک را مینمایاند و در نوجوانی،نشان دهندهی شرم و حیای زیاد است.هنگامی که پدر و مادر از هم جدا شده باشند،خانه به دو قسمت تقسیم میشود و اغلب،دارای دو در ورودی است که یک قسمت از خانه نماد زندگی خانوادگی واقعی و دیگری نشانهی زندگی تحمیل شده بر کودک است.
۳-درخت۵۰
برخی روان شناسان از شکل درخت برای شناخت شخصیت کودک استفاده کردهاند.برای تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد که عبارتاند از:ریشه،تنه،شاخهها و برگها.
ریشه که در زمین فرو رفته و درخت را تغذیه میکند،نماد ناخودآگاه تمایلات درونی است؛تنه،بیانگر مشخصات دائمی و عمیق پایدار شخصیت و شاخهها و برگها،بیانگر راههای ارتباطی کودک با دنیای خارج است.
تنهی درخت ممکن است کوتاه یا بلند کشیده شود.بچهها در سنین پیش دبستانی،تنهی درخت را بلند ترسیم میکنند؛ولی بعد از این سن بلند بودن درخت اغلب نشان دهندهی عقب افتادگی فکری،بیماری عصبی یا آرزوی بازگشت به دنیای دوران کودکی و قبل از مدرسه است.تنهی درخت اگر کوتاه کشیده شود،نشانگر جاهطلبی و بلند پروازی کودک است که ممکن است مستقیم و صاف یا کج کشیده شود که در حالت دوم،نشانگر بیثباتی کودکاست.
شکل شاخهها و برگها نیز معانی مختلفی دارند؛درختی که دارای برگهای زیاد و درهم باشد با درختی که شاخههای آن هرکدام به سویی کشیده شدهاند از لحاظ معنی تفاوت دارند؛حالت اول،بیانگر شخصیت در خود فرو رفتهی کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد؛ولی حالت دوم که درخت شاخههای فراوانی دارد،نمایانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی میفهمد و قادر به برقراری ارتباط با دیگران است و در عین حال، میتواند به راحتی خود را با محیط سازگار سازد.
۴-خورشید و ماه۵۱
تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی،گرما،قدرت و به نظر برخی از پژوهشگران نماد پدر مطلوب است.وقتی رابطهی کودک و پدر خوب است،همیشه خورشید در نقاشیهای کودک بهطور کامل در حال درخشیدن است و هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست،خورشید پشت کوه ناپدید است. اگر کودک از پدرش بترسد،خورشید به رنگ قرمز تند یا سیاه(که مضطرب کننده است)کشیده میشود؛با این وجود نحوهی نمایش خورشید،مانند سایر موضوعهای نقاشی،ممکن است به حال و حوصلهی لحظهای کودک بستگی داشته باشد و نه به تفاهم یا عدم تفاهم بین کودک و پدر؛بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری بهتر است چند نقاشی کودک را بررسی کنیم تا دریابیم که آیا این پدیده مرتب تکرار میشود یا نه در آن گاه به تحلیل آن بپردازیم.
به نظر بسیاری از تحلیلگران،ماه اغلب نشان دهندهی نیستی است؛زیرازمانی که که خورشید(نماد زندگی)ناپدید میشود،ماه ظهور میکند؛به همین دلیل بسیاری از کودکان در نقاشیهایی که از قبر و قبرستان میکشند،ماه را به تصویر میکشند.
۵-حیوانات۵۲
اگر وجود حیوان در نقاشی کودک اهمیت خاصی کسب کند،ممکن است به دلیل و فور حیوان در دوروبر او و یا احساس گناه و تقصیری باشد که کودک در موقعیتهای خاص پیدا کرده و چون جرئت ترسیم گناهش را ندارد،ترجیح میدهد احساسات و عادات و تمایلات خود را در قالب حیوان نشان بدهد و او را وادار به انجام حرکت و رفتاری کند که خود شجاعت و قدرت ابراز آن را ندارد.
گرایشهای پرخاش گرانه،غالبا به سوی شخص یا شیء دیگری معطوف میشود و کودک نیز همیشه راهی پیدا میکند تا نقشهای بد را به دیگران منتقل کند.در دوران کودکی،اینجا به جایی پرخاش گرانه غالبا در مورد حیوانی درنده انجام میگیرد که نماد فشارهای درونی و مخفی کودک است؛مثلا کودکی که ناخودآگاه به برادر کوچکش که تازه به دنیا آمده،کموبیش حسادت میکند، گرگی میکشد که برادر نوزادش را در تخت خوابش تهدید میکند؛درحالیکه پدر و مادر برای کشتن گرگ درنده به طرف تخت خواب نوزاد میروند.گاهی اوقات،مانند کابوسها حیوان درنده در مقابل کودک قرار میگیرد.
برگرفته از:«روانشناسی بازی» دکتر محمد علی احمدوند
مجله رشد معلم » نیمه دوم اسفند ۱۳۸۶ و نیمه اول فروردین ۱۳۸۷ – شماره ۲۲۱ و ۲۲۲ (از صفحه ۱۸ تا ۱۹)