معلم و ارتباط بین فرهنگی
ماندانا نوربخش
اشاره
امروزه،مدارس و محیطهای آموزشی یکی از مهمترین جوامعی هستند که افراد بشر در آنها حضور مییابند. یکی از مهمترین رسالتهای معلمین و مربیان،آموزش زبان و مهارتهای ارتباطی در بستر جامعه و فرهنگ است.
در این مقاله،سعی شده است؛که تأثیر مفاهیمی چون فرهنگ،ارتباط و زبان،بر رفتارهای کلی بشر و مخصوصا زندگی آموزشی او،بررسی شود و پیشنهادهایی،برای بهبود روابط و ارتقاء سطح آموزش،ارائه گردد.
معلم و ارتباط بین فرهنگی در محیط آموزشی
فرهنگ،مفهوم وسیعی است که تمامی جنبههای زندگی بشر را،در برمیگیرد و شامل هرچیزی است که انسانها آموختهاند یا در حال یادگیری آن هستند.زبان نیز،بخشی از فرهنگ است و این دو مفهوم آنچنان به هم آمیختهاند،که جدا کردنشان- بدون از دست دادن بخشی از مفهوم فرهنگ یا زبان-ممکن (به تصویر صفحه مراجعه شود)نیست.هنگامی میتوانیم خود را عضوی از یک جامعه با فرهنگی خاص،قلمداد کنیم که به زبان آنها سخن بگوییم.
در جوامع امروزی،نخستین حضور جمعی کودکان در محیطهای آموزشی،تحقق میپذیرد.بدینترتیب،معلمان، نخستین افرادی هستند که پس از خانواده،باید به دانشآموزان،چگونگی تشخیص و درک رفتارهای اجتماعی و همچنین مهارتهای لازم برای حضور در جمعی خاص در موقعیتهای گوناگون را،آموزش دهند.
زبانشناسی اجتماعی فرهنگی،علم میان رشتهای۱نسبتا جدیدی است که زبان را در بافت فرهنگی-اجتماعی آن،مورد مطالعه قرار میدهد؛اما یکی از جنبههای کاربردی این علم، هنگامی خودنمایی میکند که جامعهای با فرهنگها و طبقات اجتماعی مختلف،در یک محل گرد هم آیندیکی از مظاهر عینی چنین موقعیتی،مدارس و مکانهای آموزشی هستند که در بسیاری از آنها،جمعی از اعضای متعلق به گروههای مختلف فرهنگی،با ارزشهای فکری،نظامهای ارتباطی و زبانهای گوناگون،گردهم میآیند.یکی از مهمترین رسالتهای معلم در تمامی سطوح، آموزش زبان و مهارتهای ارتباطی،به این اجتماع نسبتا ناهمگن، است.مطالعهی زبانشناسی اجتماعی فرهنگی،میتواند به یافتن ابزارهای علمی مناسب،جهت ارتقاء کیفیت تدریس زبان و هنر برقراری ارتباط،کمک نماید.
در تعریف یک زبان خاص میتوانیم بگوییم؛زبان آن چیزی است که اعضای یک جامعهی خاص،با آن صحبت میکنند. ارتباط میان انسانها،از طریق زبان،هنگامی محقق میشود که این دانش زبانی،به صورت مشترک میان آنها،وجود داشته باشد. مطمئنا،عوامل روانشناختی،جامعهشناختی و حتی ژنتیکی،در ایجاد این دانش دخیل هستند.
جامعهشناسی زبان،تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی را بر رفتار زبانی،مورد مطالعه قرار میدهد و اینکه چهطور،ساختار اجتماعی میتواند از طریق مطالعهی زبان،بهتر شناخته شود.
از جمله مهمترین مفاهیمی که در این میان خودنمایی میکنند،گویشها و استانداردهای زبانی هستند.گویش در تعریف زبانشناسان،به شیوهی سخن گفتن به یک زبان،اطلاق میشود و به معنای شیوهی نادرست سخن گفتن،نمیباشد؛ولی با وجود اینکه،تمامی گویشهای یک زبان،مقبول هستند،برخی از آنها، در جامعه از اعتبار بیشتری برخوردار میشوند؛علاوه بر تفاوتهای تلفظی،واژگانی و ساختاری میان گروههای فرهنگی،تفاوتهایی در قوانین کلی ارتباط شفافی نیز،وجود دارد.معلمان و شاگردان در اتباط خود،معمولا قوانین کلامی منسوب به فرهنگ خود را، به کار میگیرند؛از جملهی این قوانین کلامی،میتوان به موارد زیر اشاره نمود که بر جنبههایی از ارتباط حکم میکنند:الف) چگونگی آغاز کردن یا پایان دادن به مکالمه،ب)نوبتگیری در صحبت کردن،ج)استفاده از سکوت به عنوان یک ابزار ارتباطی، د)دانستن موضوعات مناسب مکالمه،هـ)مزاح کردن در موقع مناسب،و)استفاده از رفتارهای غیر زبانی،ز)خندیدن به عنوان ابزار ارتباط،ح)حد مناسب صحبت از نظر زمانی و ط)ترتیب اجزاء در طول مکالمه.
با توجه به موارد قبل،ممکن است معلم به هنگام آموزش، با مشکلهای زیادی،که ناشی از فرهنگهای ارتباطی گوناگون است،مواجه شود و آنچه اهمیت دارد این است که،نباید هرگز به طور ناخودآگاه،شاگرد یا خانواده و فرهنگش را سرزنش نماید؛اگر به این مسائل،دقت کافی نشود،میتوان منجر به بروز اختلالاتی در جوّ کلاس و ایجاد تأثیر منفی بر دانشآموزان شده و حتی برخی از آنها را،دچار سرخوردگی نماید.
روشهای مناسبی که در این زمینه،باید به کار گرفته شوند،به عنوان دو مقوله کلی قرار میگیرند:
الف)کنار گذاشتن سخنانی که به نظر برسد خطاب به شاگردان به خصوصی است.
ب)کاهش تنشهای ناشی از قوانین فرهنگی در طول بحثها و مکالمهها.
در خصوص روش نخست،راهحلهای زیر میتواند نتیجهبخش باشد:
۱-مراقب کلمات،تصاویر یا موقعیتهایی که گروه خاصی از اعضا را تحت یک گروه نژادی خاص عنوان میکند،باشیم.
۲-مراقب بازتاب منفی احتمالی برخی از سمبلها مثلا«رنگ سیاه»باشیم.
۳-از سخنانی که برخی از اعضا را نسبت به بقیه برتر عنوان کند بپرهیزیم.
۴-از قوانی مربوط به«توجه»در طول مکالمه،آگاه باشیم.
۵-از قوانین مربوط به فاصلهی بین دو طرف مکالمه،آگاه باشیم.
۶-در فرهنگهای گوناگون،آنچه که بذلهگویی یا الفاظ تحریم شده(تابو)تلقی میگردند،متفاوت است و اطلاع از این موارد میتواند،جلوی بسیاری از سوء تفاهمها را بگیرد.
۷-باید از قوانین متفاوت حاکم بر ورود به مکالمهی دیگران نیز،آگاه باشیم.
یکی از راههای بهبود سطح ارتباط میان خطوط فرهنگی گوناگون،باز گشودن بابی تحت عنوان«ارتباط با یکدیگر»است. بدینطریق،میتوانیم به شاگردان آموزش دهیم که چگونه با افرادی از فرهنگها و طبقات اجتماعی دیگر،ارتباط مؤثر داشته باشند.تشریکمساعی با سایر معلمان نیز،میتواند در این زمینه کمک فراوانی به معلمان تازهکار یا کسانی که به تازگی به محل جدیدی اعزام شدهاند،بنماید.برگزار کردن دورههای آموزشی برای ایشان نیز،میتواند کمک مؤثری در ایجاد فعالیتهای بین فرهنگی در کلاس درس،داشته باشد.همچنین مشورت با اولیا، برای شناخت مسائل فرهنگی هرگروه و طبقه،میتواند راهگشا باشد.بیشتر معلمها بر این نکته اتفاقنظر دارند که رسالت مدرسه، ایجاد محیط آموزشی است که امکان یادگیری مؤثر را برای تمامی دانشآموزان مهیا نماید.بسیاری نیز بر این عقیدهاند که دانشآموزان باید در مدرسه با هنجارهای زبانی،اجتماعی و رفتاری،آشنا شوند و همچنین یاد بگیرند که فعالیتها و زبان تحریم شده،کدامند بر پایهی این نقش دوگانهی آموزش است که وظیفهی معلم و نظام آموزشی،دشوارتر شده و در صورت عدم رعایت برخی از اصول ذکر شده،مسائلی هم چون افت تحصیلی و ترک تحصیل حتی در سطوح بالای آموزشی مثل دانشگاهها،رخ میدهد؛
در حالی که اکثر دانشآموزان،حتی آنان که به گروه اقلیتها تعلق دارند،قوانین مدرسه را یاد میگیرند،قبول میکنند و از آن تبعیت میکنند؛با این حال تفاوتهای فرهنگی،ممکن است نقش مهمی در مشکلات انضباطی مدارس،بازی کنند؛البته این تفاوتها، سوء رفتار همهی دانشآموزان را توجیه نمیکند؛ولی ممکن است برخی از این سوء رفتارها،ناشی از عدم آگاهی دانشآموزان یا عدم پذیرفتن هنجارهای جدید باشد و باعث ایجاد ناهنجاریهایی شود که احتمالا در فرهنگ بومی دانشآموز،هنجار به حساب میآیند.
به هرحال مدارس مانند همهی مؤسسههای دیگر،باید قوانین منطقی داشته باشند که با توجه به پیشفرضهای فرهنگی هر منطقه و ارزشها و نظامهای ارتباطی اکثریت اعضاء،تبیین شده باشند؛اما انجام فعالیتهای زیر هم،میتواند تا حدودی به کاهش تنشها،کمک کند:
۱)برنامههایی برای آموزش همهی دانشآموزان،نسبت به رفتارهای ارتباطی و قوانین مدرسه،ترتیب داده شود.
۲)برنامههایی برای آموزش جامعهشناسی زبان و تفاوتهای فرهنگی طبقاتی و همچنین اصول برقراری ارتباط به معلمان و مربیان،تنظیم شود.
۳)باید در هرمنطقه،نسبت به تعیین هنجارهای فرهنگی و تضادهایی که ممکن است با هنجارهای محیط آموزشی صورت گیرد،مطالعات لازم انجام شود و نتایج این مطالعات،در اختیار برنامهریزان آموزشی و مسئولان و معلمان منطقه،قرار گیرد.
۴)مسئولان باید همیشه راه تبادلنظر با همکاران و ایجاد هرگونه انعطاف را،در شرایط موجود،هموار نماید.
پینوشت
(۱)-میان رشتهای interdisciplinary به علمی اطلاق میشود که از تلافی حوزههای دو علم مانند؛جامعهشناسی و زبانشناسی،حاصل شود.
منابع
Bucholtz,M. Hall,K.(2005).Identity