در این نوشتار کوتاه،به بحث دربارهی ویژگیهای مهم دورهی نوجوانی و مشکلات مربوط به این سنین و اختلالات رفتار فردی و اجتماعی شایع در نوجوانان پرداخته شده است.
در تعریف نوجوانی گفته شده است:«نوجوانی مرحلهای است که پس از کودکی رخ میدهد و بین کودکی و بزرگسالی قرار دارد.»نوجوان از طرفی بسیاری از ویژگیهای مربوط به کودکان را داراست(وابستگی به اطرافیان،به خصوص پدر و مادر)و از طرفی برخی رفتارهای بزرگسالان را دارد(ویژگی استقلال).در هرحال تغییرات مهمی در این دوره رخ میدهد که موجب رهایی از وابستگیهای خاص مرحلهی کودکی و احساس نیاز به استقلال و هویت در بزرگسالی میشود. به تدریج که نوجوانان بالغتر میشوند،شباهت کمتری با کودکان و همانندی بیشتری با بزرگسالان پیدا میکنند.
زمان دقیق شروع و طول دورهی نوجوانی مشخص نیست،ولی معمولا ۱۲ تا ۱۹ سالگی در بر میگیرد.نوجوانی را به سه مرحله تقسیم میکنند:آغاز،میانه و پایان.در هردوره,نوجوانان وضعیت و ویژگیهای خاصی دارند و غالبا در پایان نوجوانی،از لحاظ رشد جسمی و جنسی کامل میشوند،از نظر تواناییهای شناختی به قدرت تفکر انتزاعی دست مییابند, از نظر رشد روانی-اجتماعی مهارتها و ارزشهایی را که خانواده و جامعه از آنها انتظار دارد،کسب میکنند و به درک صحیح و مطلوبی از خود میرسند.
دیدگاههای روانشناسان رشد در مورد دورهی نوجوانی
فروید دورهی نوجوانی را بر تنش و توأم با شور و هیجان توصیف میکند.او نوجوانان را اشخاصی میداند که رفتارهایشان غیر قابل پیشبینی است و حالاتی زودگذر و نامتعادل دارند. آرنولد گزل نوجوانی را دورهی کمال و انتقال شیرین مینامد که با اضطرابهای خاصی همراه است.اریک اریکسون عقیده دارد که نوجوان با یک انقلاب فیزیولوژیک روبهروست که تصویر ذهنی او را از بدن و هویتش دگرگون میسازد.
تحولات رشد در نوجوانان
با شروع نوجوانی،تغییر و تحولات رشد در ابعاد متفاوت رخ میدهد که مجموعهی این تحولات ورود نوجوانان را به مرحلهی بزرگسالی تسهیل میکند.تحولات اصلی رشد در نوجوانان عبارت است از:تغییرات و تحولات جسمی،تغییرات و تحولات عاطفی و روانی-اجتماعی و تغییر و تحولات شناختی و اخلاقی.
۱.تحولات جسمانی
نوجوانی با بلوغ و فرآیند تغییرات جسمانی،رشد بدنی،هورمونی و مغزی شروع میشود.
شروع رشد جسمانی،طول و تداوم آن در همهی افراد یکسان نیست و با توجه به اصل تفاوتهای فردی،وضعیت فرهنگی و اجتماعی،اقتصادی،جغرافیایی،وضعیت تغذیه و بهداشت و عوامل ژنتیک در افراد متفاوت است.تحولات رشد جسمانی در دختران زودتر از پسران یعنی حدود ۱۱ سالگی شروع میشود.
روانشناسان رشد بر این باورند که زودرسی بلوغ در پسران, موجب احساس بهتر و عزتنفس بیشتر میشود.پسرانی که بلوغ زودرس دارند،غالبا آرامتر و باوقارترند و در گروه همسالان خود محبوبتر هستند و قدرت رهبری زیادی دارند.علی رغم امتیازات فراوانی که زودرسی بلوغ برای پسران به دنبال دارد.
تحولات شناختی
با ورود به دورهی نوجوانی تحولی کیفی در تفکر پیدا میشود. تغییر رفتار و گفتگوها و استدلالها و اظهارنظرها و دیدگاههای انتقادی نوجوانان این باور را استحکام بخشیده است.به طور کلی انتقال از کودکی به نوجوانی,مستلزم رشد کیفیت تازهای از تفکر است.
بر اساس نظر پیاژه،نوجوانان به قدرت تفکر انتزاعی دست پیدا میکنند و در مرحلهی چهارم از رشد شناختی،یعنی عملیات صوری،قرار دارند.
(دانیل کیتینگ،با یکی از محققان،پنج ویژگی اساسی تفکر دورهی نوجوانی را به این شرح مشخص کرده است:
تفکر دربارهی امکانپذیرها:بر خلاف کودکان دبستانی،که استدلالهای سادهای از مشاهدات خود به عمل میآورند،نوجوانان به امکانپذیرها و احتمالات دیگری،که به طور مستقیم در معرض نظرشان نیست،فکر میکنند.
تفکر آیندهنگر:نوجوانی دورهای است که فرد به انجامدادن کارهایی در آینده و در بزرگسالی فکر میکند.
تفکر با کمک فرضیات:نوجوان بیشتر به آزمون فرضیهها میپردازد و غالبا به موقعیتهایی متفاوت از واقعیتهای ساده فکر میکند.
اندیشیدن به تفکر:در دورهی نوجوانی،اندیشیدن به فرایندهای فکر خود،یعنی تفکر فراشناختی پیچیدگی بسیار بیشتری مییابد.در این دوره نوجوان میتواند قوانینی را از مجموعه قوانین موجود استخراج و قوانین نظامهای جداگانه
را با هم مقایسه کند و به طور نظامدار و عمیق,به طرز فکر و خواستههای دیگران بیندیشد.
تفکر در ورای حدود قراردادی:نوجوانان از تواناییهای شناختی جدید خود برای بررسی مجدد مسائل اساسی مربوط به مناسبات اجتماعی،اخلاقیات,سیاست و مذهب استفاده میکنند. آنان میکوشند راهحلی برای تعارض میان خلاقیتهای موجود در مسائل و عملکرد واقعی بزرگسالان پیدا کنند و راه صحیحی را برای خود برگزینند.
بر اساس نظریهی پیاژه،یکی از ویژگیهای مهم کودکان، دورهی پیش عملیاتی تفکر خودمرکزبینی است که با افزایش سن از رشد آن کاسته میشود.با این وصف,در بسیاری از نوجوانان هنوز نوعی تفکر خودمرکزبینی مشاهده میشود.اما ماهیت آن در نوجوانان و کودکان تفاوت دارد.دیوید الکانید برخی از ویژگیهای روانی نوجوانان را،که به باور او حاکی از تفکر خودمرکزبینی آنهاست،به این ترتیب بیان کرده است:
۱.انتقاد از افراد صاحب قدرت
نوجوانان میتوانند دنیا را به صورتی بسیار آرمانی مجسم کنند. به همین دلیل,بسیاری از آنان ممکن است افراد صاحب قدرت مثل معلمان و والدین را،که مورد تحسین بودهاند،مورد تردید قرار دهند و آنها را کامل و بینقص ندانند.حتی ممکن است مسائل اجتماعی و ساختار حکومت را نیز مورد سؤال قرار دهند.بنابراین، اگر والدین و معلمان این ویژگی نوجوانان را امری عادی و طبیعی تلقی کنند و آن را نشانهای از رشد شناختی بدانند،در مواجهه با آنان موفقیت بیشتری خواهند داشت.
۲.تمایل به مجادله
نوجوانان علاقهمندند که تواناییهای ذهنی خود را در حل مسائل جاری به کار گیرند.به این سبب,در بحثهای مذهبی، فلسفی،اجتماعی،سیاسی و اقتصادی درگیر میشوند.اگر والدین و معلمان برای بیان استدلالهای آنان فرصت مناسبی فراهم آورند,این اقدام موجب اعتماد به نفس بیشتر نوجوانان و گسترش تفکر انتزاعی آنان میشود.
۳.توجه به خود
نوجوانان غالبا در مورد نحوهی افکار و قضاوت دیگران دربارهی خود حساس و نگراناند؛زیرا تصور میکنند دیگران رفتار آنها را زیر نظر دارند و اکثرا نمیتوانند میان آنچه که تصور میکنند و برایشان اهمیت دارد و آنچه که دیگران دربارهی آنان بااهمیت میدانند،تفکیک قایل شوند.به همین دلیل تصور میکنند که تفکر دیگران دربارهی آنان،شبیه تفکری است که دربارهی خود دارند.به همین سبب،به قیافهی ظاهری،نوع پوشش،رفتار اجتماعی و حتی موفقیتها و شکستهای تحصیلی و اجتماعی، بیش از حد حساسیت نشان میدهند.
۴.خودمحوری
بسیاری از نوجوانان تجارب زندگی خود را منحصربهفرد تلقی میکنند و خود را موجوداتی خاص و متفاوت از دیگران میدانند.تا حدی که خود را از قوانین حاکم بر طبیعت و جهان جدا میبینند.به این سبب،خطرپذیری زیادی دارند مثلا تصور میکنند با مصرف مواد مخدر به صورت تفریحی،هرگز معتاد نخواهند شد یا هرگز به بیماری مبتلا نخواهند شد.اما به تدریج متوجه میشوند که ضمن تفاوت داشتن با دیگران،از قوانین کلی حاکم بر جهان و کل طبیعت مستثنی نیستند.
۵.بیتصمیمی
بر خلاف کودکان،نوجوانان به احتمالات دیگری که مشاهده نمیکنند نیز،فکر میکنند و این توانایی تفکر در مورد احتمالات،آنان را در برابر طیف وسیعی از انتخابهای متنوع قرار میدهد و قدرت تصمیمگیری را پایین میآورد.به این سبب، هنگام انتخاب و تصمیمگیری دچار سرگردانی و تعارض میشوند.
۶.دوگانگی در فکر و عمل
بسیاری از نوجوانان در تفکیک واقعیت از خیال،با مشکل مواجهاند.به همین سبب تناقضهای زیاد در افکار و رفتار آنها به وجود میآید.مثلا از طرفی از عدالتخواهی و صلح صحبت میکنند و از طرف دیگر،به دلیل نداشتن ثبات رفتاری، پرخاشگری میکنند.اما اگر فرصت بحث و گفتگو با اطرافیان خود را داشته باشند،تعارضات آنها زودتر حل میشود و بهتر به نتیجه میرسند.