رنگها و دنیای ما- رنگها و مدارس جدید

طبیعت به ما میآموزد که به کهکشان با تأمل نگاه کنیم و از مواهبی که در اطرافمان قرار دارد بهره لازم را ببریم. به تعبیری میشود گفت که زیباییها سراسر زندگی ما را فرا گرفته، اما فقط عده کمی از مردم آنها را میبینند و از آن لذت میبرند.
از جمله پدیدههایی که در اطراف ما به وفور یافت میشود، رنگها هستند که هر کدام تأثیر خاصی بر روح و جسم و فکر ما میگذارد. رنگها زبان عشق و نور هستند که با ما حرف میزنند و بر دلها تأثیر میگذارند. اما شرط زندگی در عصر پسامدرن و دغدغهها و تشویشهای ناشی از تکنولوژی و فنآوری باعث شده که ما از تأثیر جدی رنگها بر کالبد و روانمان غافل بمانیم. حتی اکثریت مردم از روانشناسی رنگها چیز زیادی نمیدانند. در حالی که اخیراً ثابت شده است که رنگها در ایجاد انگیزه، هوش، شادمانی، هیجان، عشق، ثبات شخصیت، امنیت روانی، درمان بیماریها و … اثر چشمگیری دارند.
حتی امروز محققان فراتر رفتهاند و از تأثیر رنگها در اتاق عمل و بیمارستانها برای بهبود حال بیماران یاد میکنند. اما این که کدام رنگ در انسان تأثیر میگذارد و تا چه حد به تعادل روحی و روانی و یا درمان بیماریها کمک میکند، موضوعی است که لازم است در جامعه مورد توجه و آموزش قرار گیرد. مثلاً در مورد رنگ قرمز میگویند که این رنگ تأثیر چشمگیری در روح بخشی و بالا بردن سطح انرژی در افراد دارد یا از آن به مفهوم اعتماد به نفس یاد میکنند. اما در عین حال گفته میشود، اگر زیاد از آن استفاده شود، ممکن است در افزایش فشار خون مؤثر باشد.
از طرف دیگر در باورهای مردم نظریات متفاوتی در مورد رنگها وجود دارد. مثلاً در قرون وسطی رنگ قرمز را رنگ مرگ مینامیدند و آن را نمادی از آتش شهوت، جنگ و عشق میدانستند یا در فلسفه رایج بین مردم چنین صریحاً تأکید میشد که زرد، رنگی با منش زنانه است.
اما آنچه حائز اهمیت است این است که رنگ در نگاه مردم دارای بار فلسفی و مفهومی عمیق بوده و هست. مردم با توجه به ویژگیها و خصلتهای هر رنگ که به صورت تجربی و عملی به آن رسیدهاند، از رنگها استفاده میکنند. (marshal,1999)
برخی از رنگها ممکن است در انسانها ایجاد اندوه، غم و درد کنند و برخی دیگر ممکن است باعث آرامش و شادی و عشق گردند. بر همین مبنا روانشناسان معتقدند باید به کاربرد رنگها در زندگی توجه کرد و برای آن به خصوصیات ژنتیکی، احساسی و حتی فرهنگی افراد توجه نمود. در فنگشویی۱ نیز این باور وجود دارد که انتخاب رنگها باید بر پایه حسن آدمی انجام گیرد. رنگها از ۵ عنصر جنگل (سبز)، فلز (سفید)، آتش (قرمز)، آب (آبی یا تیره) ساخته میشوند. هر یک از اینها میتواند بنابر نیازها و ضرورتها مورد استفاده قرار گیرد. (marshal,1999)
فرهنگها و رنگها
مطالعات فرهنگشناسی و مردمشناسی نشان میدهد که رنگها در فرهنگهای مختلف با ویژگیها و کارکردهای متفاوتی لحاظ میشوند. حتی گفته میشود که تنوع رنگها یک مسأله فرهنگی است و درک و تمیز آن بستگی به شرایط اجتماعی شدن و فرهنگی شدن افراد یک کشور یا یک شهر یا حتی یک گروه دارد. مثلاً در فرهنگهای بدوی تعداد رنگهای شناخته شده محدود بود و افراد قبایل جوامع ابتدایی حوزه تأثیرپذیری و درک رنگها را در محدوده درک خود از رنگ میدانستند.
به عنوان نمونه مردم برخی از قبایل آفریقایی ممکن است رنگ بژ را نشناسند یا از ترکیب رنگها شناخت درستی نداشته باشند، در مقابل فردی که در شهر پاریس به دنیا آمده، در جامعهای که رنگ در تمامی شئونات زندگی نقش اساسی ایفا میکند، طبیعتاً در مقایسه با اقوام قبایل آفریقا حس بیناییاش بیشتر در برابر رنگها تحریک میشود و از لحاظ روحی، بیشتر تحت تأثیر تنوع رنگها قرار میگیرد به طور کلی شهروندان کلانشهرها نسبت به شهرهای کوچک و روستاها زندگیاشان بیشتر و بیشتر با رنگ عجین است. (Simon,1988)
شهروندان شهرهای بزرگ هر روز در خرید لباس و پوشاک، اتومبیل و جواهرات و لوازم خانه خود را در وضعیت انتخاب میبینند و در بین دریای رنگها غوطهور میشوند و با توجه به سلیقه، درک، شناخت روحی و احساسی خود به خانه و زندگی خود رنگ خاص میبخشند. در حالی که در روستاها مردم با محدوده خاصی از رنگها روبرو هستند و چون از کودکی در جریان اجتماعی شدن فقط همین رنگها را دیده و لمس کردهاند، نمیتوانند تنوع رنگها را تشخیص دهند.
بر همین اساس اگر از بیرون به زندگی مردم در مناطق روستایی نگاه کنیم نوعی یک دستی و هم نوایی بین خانهها و لباسها و … میبینیم. البته در برخی از روستاها که با طبیعت مأنوس هستند و رنگها را از محیط اطراف انتخاب میکنند، گاهی رنگهای خاصی دیده میشود و به کار میرود، اما عموماً ترکیب و ارتباط رنگها با حالات روحی افراد موضوعاتی است که کمتر در روستاها و مناطق سنتی مورد توجه قرار گرفته است.
رنگها و مدارس جدید
یکی از ویژگیهای مدارس جدید توجه به محیط مناسب برای تحصیل است. امروز بسیاری از متخصصین مسائل آموزشی در جهان تأکید میکنند مکانی که به عنوان مدرسه شناخته میشود، لازم است ویژگیهای زیر را داشته باشد: اول دسترسی به آن برای شهروندان آسان باشد، دوم از لحاظ امکانات رفاهی در وضعیت مناسبی قرار داشته باشد. سوم اینکه از لحاظ مصادیق زیبایی شناسانه مطبوع، دلپذیر و چشمنواز باشد. بر همین اساس کارشناسان معتقدند: طبیعت و رنگ تأثیر به سزایی در راندمان آموزشی دارد. به تعبیر دیگر رنگها پدیدههای شگفتانگیز طبیعت و خلقت هستند که با انسانها حرف میزنند و در دل و روح آنها تأثیر میگذارند. حتی باید در نظر گرفت که اگر از رنگها و خصوصیات آنها آگاهی وجود داشته باشد، میتوان در فرایند یاددهی ـ یادگیری، پرورش نیروهای ذهنی دانشآموزان و رشد و شکوفایی خلاقیتها استفاده کرد.
تجربه نشان داده است که استفاده از رنگها در خانه، محل کار، اتومبیل، لباس و پوشاک و … یکسان نیست و در هر یک از موارد ذکر شده باید رنگ متناسب با نیاز و کارکردهایش استفاده شود. مثلاً در مورد رنگ دیوارهای اتاق توصیه میشود که برای ایجاد آرامش از رنگهای ملایم مثل آبی یا آبی مایل به سبز استفاده شود یا در مورد رنگ لباس توصیه میشود که از سراسر قهوهای استفاده نشود چون ممکن است خسته کننده و یکنواخت به نظر آید. لذا نقش رنگ در ایجاد تناسب و جذابیت در یک محیط بسیار مؤثر است.
همچنین انسانها تحت تأثیر رنگها به آرامش، اطمینان قلبی، استواری، خلوص، پاکی، صلح، جوانی، آسودگی خاطر و … خواهند رسید. در مقابل اگر از رنگها بنا بر ویژگیها و خصلتهایشان استفاده صحیحی نشود به مرور در افراد افسردگی، خمودگی، کسالت، تنبلی، سردی، بیتفاوتی و … ایجاد خواهد کرد. لذا برای آنکه بتوانیم انسانهایی خلاق، پیشرو و با ویژگیهای کامل انسانی تربیت کنیم لازم است به رنگ در محیطهای آموزشی توجه شود. در بررسی و تحقیق از دو آموزشگاه زبان انگلیسی که در یکی، از رنگها مبتنی بر خصوصیات آنها استفاده میشد و در دیگری بدون توجه به ویژگیها و خصلتهای آن استفاده شده بود آماری به شرح زیر به دست آمد:
در آموزشگاه A که رنگها متناسب بود در ترم یک از بین ۲۵ نفر، ۱۸ نفر با نمرهی A، ۳ نفر با نمره A +و ۴ نفر با نمره B قبول شده بودند. در آموزشگاه B که رنگها متناسب مورد استفاده قرار نگرفته بود در بین دانشآموزان ترم یک ۱۳ نفر با نمره A و ۲ نفر با نمره A +و ۵ نفر با نمره B قبول و ۵ نفر در این آزمون مردود شدند.
همچنین در بررسی دیگری در یک آموزشگاه هنری که معلمان در انتخاب رنگ لباس، از رنگهای دلپذیر و شاد استفاده کردند و مدیران موسسه در انتخاب رنگ کلاسها و میزهای تحریر از طیف رنگهایی که به تقویت روحیه یادگیری افراد کمک میکرد توجه کردند، توانستند به موفقیتهای چشمگیری دست یابند، به طوری که مدیر موسسه اعتراف کرد که راندمان یادگیری موسسه نسبت به گذشته که به رنگها و کاربرد آن توجهی نمیشد، بیش از ۴۰% رشد نشان میدهد. (این دو تحقیق توسط نگارنده انجام شده است).
مدارس خلاق و گنجینهای به نام رنگها
رنگها، صدای زندگی هستند. رنگها ناقوس عشقند که در گوش هستی نواخته میشوند. رنگها پل ارتباط بین من، تو و ما است. رنگها بر نگاهها میبارد قلب و روح انسانها را پر مهر و نور میسازد. رنگها را باید دید، باید شناخت، باید زیست و از کنار آنها ساده عبور نکرد. وقت آن رسیده که انسان در لابهلای زندگی درهم و برهم عصر جدید، که نفسهایش به شماره افتاده و صدایش در لابهلای ستونهای دود و آهن به فراموشی سپرده شده، دوباره شنیده شود.
امروز هجوم ترس، دلهره، غم و درد از انسانها مجسمههایی انساننما ساخته که هر روز بیشتر از گذشته در لاک خود
فرو میروند. ما هر روز بیشتر از گذشته طبیعت را با تمامی زیباییهایش فراموش میکنیم و در میان انبوه اتوبان، متروو آسمان خراشها به دنبال زندگی میگردیم. اما واقعیت این است که زندگی در درک زیباییها نهفته است.در مدارس عصر مدرن گفته میشود که راز موفقیت، سوار شدن بر قطار تکنولوژی و صنعت و با سرعت به سمت پیشرفت حرکت کردن خواهد بود. هنوز در کشورهای در حال توسعه مثل ایران نیز به طور مرتب به کارشناسان توصیه میشود که کشور را به سمت پیشرفتهای صنعتی و تولید سوق دهید. اما این که تا چه حد بستر و زمینه برای رسیدن به قلههای رشد وجود دارد و این که آیا ما در مسیر صحیح و درستی قرار داریم، موضوعی است که به سادگی نمیتوان به آن پاسخ داد.
آیا ما به پرورش همه ابعاد روحی و شخصیتی دانشآموزان توجه داریم؟ آیا ما به تعادل روحی و روانی و درمان تکتک افراد میاندیشیم؟ آیا میدانیم که محیط و روح و روان افراد در تعامل دو سویه با هم قرار دارند و اینکه اگر هر کدام (فرد ـ محیط) مورد بیمهری قرار گیرند، ممکن است جامعه را با انبوهی از بیماریها، دردها، ناراحتیها و … مواجه سازد؟ همه این سؤالات نشان میدهد که ما موجوداتی منفعل و جداشده از محیط نیستیم و لازم است برای رشد توانمندیها و استعدادهایمان، چشمهایمان را شستشو داده و با چشم دل دنیا را مرور کنیم.
بدون شک ما در کنش با طیف وسیعی از رنگها قرار داریم. ما در برخورد با آدمها، اتومبیلها، درختها و … قبل از ارتباط با خود آنها با رنگ لباس، آرایش صورت، رنگ اتومبیل، رنگ درخت و … روبرو میشویم. هر فردی با دیدن یک اتومبیل زیبا قبل از هر توجه خاصی، به رنگ آن توجه میکند و میگوید: چه اتومبیل خوشرنگی! بر همین اساس اگر بگوییم شناخت رنگها و ویژگیهای آن باعث ایجاد درک بهتری از زندگی خواهد شد، سخنی به گزاف نگفتهایم. امروز تاثیر رنگها را به حدی میدانند که بسیاری از موسسات تبلیغاتی زمان زیادی را برای شناخت رنگها میگذارند. حتی در وبسایتها و نوشتههای تبلیغاتی، ترکیب و رنگآمیزی به کار رفته مورد توجه ویژه قراردارد.
بسیاری از روانپزشکان توصیه میکنند که برای سلامتی بیشتر دارو نخورید، محیط زندگیتان را بهبود ببخشید. حتی در فنگشویی گفته میشود که بلند شوید و رنگ خانه، محل کار و لباسهایتان را همین امروز تغییر دهید تا شگفتی این تحول را ببینید. در کشورهای پیشرفته اروپایی، تلاش میشود که در بیمارستانها، هتلها، ادارهها و سایر مکانهای عمومی رنگهایی متناسب با ویژگیهایشان انتخاب و مورد استفاده قرار گیرد. چون طول موج رنگها بر یاختهها و غدد و اندامهای انسان تاثیر میگذارد.
در مدرسه خلاق هدف این است که دانشآموزان رنگها را بشناسند و با آنها زندگی کنند و معلمها لباسهایی بپوشند که در دانشآموزان فراگیری بهتر و تمرکز بیشتر را به همراه داشته باشد. حتی اعتقاد بر این است که رنگ کیف دانشآموزان، لوازمالتحریر، کتابها، دفترچهها و … همه و همه در عمق بخشی یادگیری موثر است، پس باید آنها را به دقت انتخاب کرد. متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل کمتوجهی به این مسئله در کشورهای توسعه نیافته و در حال رشد، سن پرخاشگری و برخوردهای خشونتآمیز کاهش یافته است، به طوری که امروز کودکان ۷ ساله به سرعت از کوره درمیروند و با عصبانیت خواستههای خود را پیگیری میکنند.
دکتر جرالد سیمون متخصص مسائل آموزشی معتقد است: «توجه به رنگها در مدارس سبب میشود که به موازات رشد نیروهای عقلانی، احساسات و توانمندیهای روحی افراد نیز رشد کند» (Simon, 1988).
همچنین اگر در جامعهای فرهنگ استفاده صحیح از رنگها در مدارس آموزش داده شود، به مرور جامعه به سمت درک بهتر محیط، ایجاد محیط مناسب و مطلوب برای زندگی پیش میرود. اگر ما هارمونی و ترکیب رنگها را نشناسیم، با استفاده نادرست از آن ممکن است تحریکات عصبی را در افراد افزایش دهیم. مثلاً توصیه میشود که حتی در هر مکان با توجه به نوع کاری که در آن قرار است انجام شود از رنگها استفاده شود. لذا اگر بپذیریم که رنگها دارای انرژیهای گوناگون هستند و هر کدام میتوانند بر روح و جسم ما تاثیر مستقیم بگذارند، در آن صورت به انتخاب رنگها توجه بیشتری خواهیم کرد.
نگارنده معتقد است: میتوان مدرسهها را با درک دقیق و درست از رنگها، رنگآمیزی کرد و همچنین تابلویی بینظیر در جلوی چشمان همگان قرار داد. مدرسه مکان بیرنگ و یا خاکستری نیست که در آن حتی نتوان نفس کشید. مدرسهها را میتوان با قلمموی عشق رنگآمیزی کرد و همه را با انتخابهای درست دچار خوشحالی و سرور کرد.
مدارس فردا به آمال و آرزوهای ما پاسخ میدهند و لطافت را در روح و جسم و روان جاری میسازند.
منبع: جامعهشناسی آموزش و پرورش در مدرسه خلاق-اطلاعات
پینویس:
۱- Feng Shui
codex09x
page11