شهدخت بهرام، کارشناس آموزش ابتدایی ، سیدعلی اصغر خاتمی، کارشناس تربیتبدنی
بازیدرمانی، روشی است که به یاری کودکان پرمشکل میشتابد، تا بتوانند مسائل خود را به دست خویش حل کنند و در عینحال نشاندهنده این واقعیت است که بازی برای کودک همانند یک وسیله طبیعی است، با این هدف که او بتواند، خویشتن و همچنین ویژگیهای درون خود را بشناسد و به آن عمل کند. در بازیدرمانی، به کودک، فرصت داده میشود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق «بازی» بروز دهد و آنها را به نمایش بگذارد. همانند آنگونه از درمانها که افراد بزرگسال از طریق«سخنگفتن» مشکلات خود را بیان میکنند.بازی درمانی یکی از روشهای مؤثر در درمان مشکلات رفتاری و روانی کودکان است و به طور کلی نقش مؤثری در رشد کودک دارد و در خلال بازی میتوان به بسیاری از ویژگیها، مسائل و رشد کودک پیبرد.
بازیها کودکان متفاوت است و نوع ویژگیهایی هم که خود ظاهر میسازند، با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند نوع بازیهای در گروههای سنی و بچههای گروه سنی مشترکاتی دارد، اما نوع شرکت کودک در بازی اهمیت ویژه دارد. درمانگر، در واقع از موقعیت بازی برای ایجاد ارتباط با کودک استفاده میکند تا با تلاش به تخلیه هیجانی او و حل و فصل مشکلات او در زندگی عادیاش بپردازد.
انواع بازیدرمانی
۱ ـ بازی درمانی مستقیم
در این نوع بازی، درمانگر باید رفتار صبورانه و در محدوده واقعیتها داشته باشد و به هدف بازی و نحوه استفاده کودک از آن توجه نماید. بدینمنظور درمانگر ممکن است برحسب مورد و تشخیص خود، شریک در بازی باشد و یا جزئی از نمایش نمادین (سمبولیک) و یا اصلاً یکی از شخصیتهای بازی کودک باشد.
۲ ـ بازی درمانی غیرمستقیم
در این روش درمانگر در تعیین نوع بازی و کیفیت آن دخالتی نداشته و همه چیز برعهده کودک گذاشته میشود. با این شیوه احساسات کودک پدیدار میشود و کودک بیواسطه با آن روبهرو میگردد. با این شیوه او میآموزد که احساسات و عواطف و رفتار خود را مهار کند و آنچه را که موجب رنج وی میگردد، به کنار افکند و در واقع به سبکسازی یا تضعیف عاطفی برسد.
اصول بازی درمانی
اسکلاین در سال ۱۹۸۲ اصول پایهای را برای اجرای روش بازیدرمانی معرفی میکند. او معتقد است بدون رعایت این اصول رابطه و شرایط اولیه برای بازیدرمانی ایجاد نخواهد شد. درمانگر باید به توسعه یک رابطه گرم و دوستاه با کودک بپردازد. این رابطه اهمیت شایان توجهی برمؤثر بودن این روش خواهد داشت. شاید درمانگر ناچار شود برای ایجاد چنین رابطهای ویژگیهایی را در موقعیت بازی بپذیرد. همانطور که در شیوههای رواندرمانی بزرگسالان ایجاد رابطه مفید بسیار ضروری و در واقع اساس کار است. در بازی درمانی کودکان نیز ایجاد چنین رابطهای گام اول در شروع درمان است و بدون آن هیچ پیشرفتی در کار درمان به وجود نخواهد آمد.
درمانگر باید پذیرش بدون قید و شرط از کودک داشته باشد به عبارتی کودک بدون در نظر گرفتن ویژگیهای خوب و بدی که دارد یا کارهای خوب و بدی که انجام میدهد، باید مورد پذیرش قرار بگیرد. عکس این حالت زمانی اتفاق میافتد که درمانگر، والدین یا اطرافیان به کودک چنین میگویند: چون این کار را انجام دادی دیگر دوستت ندارم. گفتن چنین مطالبی به کودک یا ایجاد شرایطی که چنین پیغامی را به کودک برساند، در کودک احساس پذیرش بدون قید و شرط را خدشهدار میسازد. کودک لازم است احساس کند او را بدون در نظر گرفتن کارهایش دوست دارند، او موجود ارزشمندی است و اگر تنبیهی اتفاقی میافتد، چون کاری که توسط او انجام گرفته زشت بوده و نه شخصیت او. بر این اساس درمانگر تلاش میکند در طول جریان بازی درمانی چنین احساسی را در کودک زنده کند.
باید شرایط و موقعیتی حاکی از احساس آزادی برای کودک به وجود بیاید. درمانگر این کار را با کنار گذاشتن روشهای محدودکننده سختگیرانه انجام میدهد تا کودک احساس آزادی کند. این آزادی، آزادی در عمل و رفتار و همچنین آزادی در احساس را شامل میشود، به طوری که بتواند احساسات خود را بدون احساس محدودیت ظاهر سازد. به عنوان مثال در یک جلسه بازی درمانی، کودک آن قدر آزادی احساس میکند که عروسک کوچکی را که نمادی از برادر کوچکتر اوست، مفصل کتک بزند.
درمانگر حضور فعال و عملکرد وسیعی در جریان درمان دارد. بر حسب شرایط و موقعیتهایی که پیش میآید، رفتارهایی که از کودک سر میزند وارد عمل میشود و با مداخله مثلاً تفسیر احساسات و استفاده از رفتارهای جایگزین به کودک کمک میکند.
درمانگر به تواناییهای کودک اهمیت میدهد و تلاش میکند در فرصت مناسب از آنها برای حل مشکل استفاده کند. درمانگر برای این کار باید تلاش زیادی در جهت شناخت کودک و به ویژه تواناییهای او انجام دهد و زیرکانه از این تواناییها به نفع کودک استفاده کند. به عبارتی به صورت فعالانهای کودک را در جریان درمان شرکت میدهد و با تأکید بر مهارتهای او، او را به طور مسئولانه در جریان درمان هدایت میکند.
در شرایطی که در جریان بازی درمانی ایجاد میشود، بیشترین نقش اولیه را کودک ایفا میکند. کودک شرایط بازی را میسازد و بازی درمانگر به عنوان هدایتکننده و تفسیرکننده، روشهای او را پیگیری میکند. درمانگر هیچ نوع بازی و شرایطی را به کودک القا نمیکند و او را آزاد میگذارد تا به بازی بپردازد و خود هوشیارانه بازی او را مورد بررسی قرار میدهد و از آن برای درمان کودک استفاده میکند.درمانگر تلاش میکند که فرایند درمان را سرعت ببخشد بازی درمانی به صورت تدریجی ادامه و گسترش مییابد تا به نتیجه مورد نظر برسد.در کنار آزادی و اختیار عمل، که کودک در جریان بازی دریافت میدارد، محدودیتهایی تنها با هدف نزدیکسازی درمان به دنیای واقعی اعمال میشود و توجه کودک را به مسئولیت خود و احساسات خود جلب مینماید.
موقعیت مناسب برای بازی درمانی
بازی درمانی معمولاً در کلینیکهای مشاوره و درمانی که مجهز به اتاق بازی کودک است، انجام میگیرد. در این اتاقها فضای مناسب و اسباببازیهای مناسب برای بازی قرار داده میشود. اما در هر حال بازی درمانی را در هر مکانی که مجهز به یک سری وسایل مورد نیاز برای بازی باشد که رفتار و عمل کودک را محدود ننماید، میتوان انجام داد. این روش گاه در مهدکودکها و مدارس نیز ممکن است انجام شود.
درمان اختلالات با بازی درمانی
انواع اختلالاتی را که ریشه در احساسات و هیجانات کودک، سازگاری او با محیط و … دارد، میتوان با این روش درمان کرد. افسردگی کودکان، ترسهای کودکان، مشکلات رفتاری که ریشه اضطرابی دارد، شبادراری، ناخن جویدن، دروغ گفتن، پرخاشگری و … را میتوان با استفاده از این روش درمان کرد.
بازی درمانی با روش رفتارگرایی
رفتار درمانی یکی از امیدوارکنندهترین تحولات برای درمان مشکلات کودکان است. این تکنیک میتواند به بهترین وجه در محل مسکونی یا جایی که شرایط برای یادگیری قابل کنترلتر باشد، مورد استفاده قرار گیرد. این تکنیک در مورد هر دو نوع درمان، چه آنها که در صدد به وجود آوردن الگوی رفتاری مطلوب با استفاده از عامل تقویت هستند و چه درمانهایی که در صدد خاموشسازی رفتار نامطلوب هستند، به کار برده میشود. بسیاری از مشکلات هیجانی کودکان به صورت دورهای است. مانند بیاختیاری ادرار، بیاختیاری مدفوع، بیاشتهایی، دزدی، گریز از مدرسه و ترس از مدرسه که اغلب در طول دیدار هفتگی از مرکز مشاوره کودک ظاهر نمیگردد و به همین دلیل نیز نمیتوان به طور مستقیم روی آنها کار کرد. هر چند از مشکلاتی مانند هراس از حشره، هراس از مدرسه و دیگر رفتارهای دورهای گزارشهایی وجود دارد که به طور موفقیتآمیزی در کلینیکهای سرپایی مورد درمان قرار گرفتهاند. به نظر میرسد علائم رفتاری مستمرتر مانند فعالیت زیاد و خجالتی بودن در کلینیکها نیز مانند خانه و مدرسه خود را ظاهر مینماید و بنابراین درمانگر فرصت مییابد که به طور مستقیم بعضی از فرمهای شرطی شدن را در مورد آنها به کار گیرد. از آنجا که بسیاری از کودکان به خاطر آشفتگیهای هیجانی خود شانس مراجعه به بیمارستان را ندارند، بعضی از کلینیکها برای بسیاری از درمانها به مادران و معلمان تکیه میکنند. تعداد زیادی کلینیکهای مشاوره، کودک وجود دارد که در آنها شیوهای انحرافی را در درمان به کار میبرند و هرگز نظر خود را مستقیماً متوجه نشانهها و علائم نمیکنند. آنها انتظار دارند که از طریق درمان کل شخصیت، بهبود خویشتنپنداری مریض و یا تقویت خود او به نتیجه برسند و بر این نکته تکیه میکنند که کودک قادر به حل مشکلاتی بشود که سبب آمدن او به کلینیک شده است.
کلینیکهایی که سعی میکنند مشکلات کودکان را به طور مستقیم، از طریق یادگیری عامل،درمان نمایند، نیاز فراوانی به رشد و توسعه تکنیکهایی دارند که بتوان به وسیله آنها به والدین و معلمانی که دعوت به همکاری شدهاند، کمک نمود؛ تا آنها نیز بتوانند رفتاردرمانی با کودکان را که طرحریزی و شروع آن در کلینیکها بوده است، ادامه دهند. معدودی از تجربیات اخیر در درمان گزارش شده است.این تجربیات در مورد والدینی است که در خانه، عمل شرطی شدن فرموله شدن را در مورد کودک انجام دادهاند. اما در مورد آموزشی که این والدین برای انجام این کار دیدهاند، کمتر صحبت شده است. بسیاری از مشکلاتی که به کلینیکها ارجاع داده میشود، در مورد عدم توانایی والدین و کودک برای ایجاد رابطه با یکدیگر است. روش متداول برخورد با این وضعیت، ملاقات هر یک به تنهایی است.
دیدن کودک برای مطالعه تشخیصی و بعد از آن احتمالاً بازیدرمانی و دیدن والدین برای مشاوره یا درمان،این یک روند تربیتی برای والدین و کودک است که هر یک در مورد افکار، احساسات و طرز عمل خود اطلاعات بیشتری به دست آورند. کاربرد این دانش و مهارت در منزل و یادگیری چگونگی سازگاری با یکدیگر به خود اعضای خانواده واگذار میشود. آنها باید آنچه را که جداگانه در کلینیک یاد گرفتهاند، در مورد یکدیگر به کار برند.
بسیاری از والدین از این شکایت دارند که دستیابی به این کار بسیار مشکل است. آنچه که آنها بدان نیاز دارند، تنها سرپرستی از راه دور نیست، بلکه یک تجربه واقعی تحت یک سرپرستی مستقیم است. آنها احتیاج دارند، آنچه را که میبایست در خانه انجام دهند، قبلاً در کلینیک تمرین کرده باشند. همانطور که یک مادر میگوید: «در اینجا زمانی که با تو صحبت میکنم، همیشه میدانم که در منزل میبایست چه کار میکردم. اما در منزل و در داخل آشپزخانه، همان جایی که دارد حادثهای اتفاق میافتد من به تو نیاز دارم.» او راست میگوید. میان تئوری و عمل و میان یک وضع خطرناک و یک مسئله کوچک تفاوت وجود دارد. بحث و گفتوگو در مورد وضعیت مربوط به گذشته در دفتر کلینیک تنها یک راهحل کلامی ارائه میدهد. در یک وضع خطرناک، از یک نفر خواسته میشود که بلافاصله کاری را در این مورد انجام دهد، راهحل آن کاملاً مشخص و آن نوعی اقدام عملی است. به یکی به عنوان یک بحران آشکار در زندگی نگاه کند و به دیگری به عنوان تنها یک بحث داخل کلینیک.
شرایط اولیه درمانگر
با اینکه روشهای متفاوتی در اتاق بازی مورد استفاده قرار میگیرد، اما در هر صورت شرایط اولیهای وجود دارد که همه درمانگران باید از آن پیروی کنند. آنان باید به کودک (به عنوان یک انسان کامل) علاقه داشته باشند و به او احترام بگذارند. آنها باید تحمل و درک پیچیدگیهای دنیای درونی کودک را داشته باشند. آنها باید خود را به اندازه کافی خوب بشناسند تا بدون درگیری هیجانی اشتیاق و توانایی پاسخگویی به نیازهای کودک را داشته باشند. آنها باید برای ایجاد یک فرضیه،به اندازه کافی از آزادی ذهنی و عینیگرایی برخوردار باشند و همچنین برای تطبیق و سازگار نمودن افکار و پاسخهایشان به اندازه کافی انعطافپذیر باشند، تا کودک امکان بیشتری برای خودیابی داشته باشد. آنها باید بتوانند در مواقعی شوخطبع بوده و احساس همدردی نمایند؛ زیرا که دنیای کودک متغیر، ظریف، پر از حرکت و فعالیت، روشنایی، ? تاریکی، آهنگ، شعر و رحمت است. کودک به رفتاری که همراه با عشق و احترام باشد و نه با زور و فشار به سرعت پاسخ میگوید. کودک بسیار بهتر از بزرگسال، افراد را میپذیرد و آنها را درک و تحمل میکند، او خود متعصب نیست، اما این طرز فکر را از آنهایی که عدم امنیتشان تولید ترس و تعصب میکند، میگیرد.درمانگر و کودک یکدیگر را در اتاق بازی ملاقات میکنند. برای هر دوی آنها این ملاقات یک تجربه یادگیری است. این یک همکاری دو جانبه است که به وسیله آن هر یک از دو طرف، چیزهایی یاد میگیرند که بخش جداناپذیری از هر دوی آنها میشود.این همکاری، محدوده امنی را ایجاد مینماید که به تدریج به کودک امنیت میبخشد. این امنیت در اثر این موارد به وجود میآید: سازگاری درمانگر، ثبات محدودیتها، تفاهم دوستانه، تأکید به صورت آرام ولی محکم بر چارچوب موارد رجوع کودک، و صبر و تحملی که کودک را از فشارهای اجتماع بیرون محفوظ نگه میدارد. کودک فرصت مییابد تا به طور عمیق و کامل توانایی خود را برای انسان بودن (که حق اوست) تجربه کند. این تجربه از طریق افزایش درک احساسات، نگرشها و تواناییهای او به دست میآید، تا آن که بتواند با دیگران با صراحت و صمیمیت ارتباط متقابل داشته باشد.
فرایند بازی درمانی
بدیهی است که افراد همیشه در حال یادگیری هستند، یادگیری فرایند پیچیدهای است و در روان درمانی، فرایند یادگیری وجود دارد. به نظر میرسد این فرایند یک تجربه متراکم، مرکب، یک پارچه و مؤثر باشد که برای نشان دادن بسیاری از تئوریهای یادگیری میتواند مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال سئوالات متعددی را متناسب با هر نوع تئوری یادگیری مطرح میکند تا در نهایت تجربه یادگیری را که در طول روان درمانی اتفاق میافتد، توضیح دهد.
در تجارب بازی درمانی، کودک در ارتباط با درمانگر فرصت مییابد که در مورد خود یاد بگیرد. رفتار درمانگر به گونهای است که نه تنها کودک امنیت و مجال کشف اتاق بازی و اسباببازیهای آن را پیدا میکند، بلکه در این تجربه و ارتباط، خود را نیز کشف مینماید.به نظر میرسد حد و مرزی که از حمله کودک به افراد و یا نابودی متعلقات دیگران جلوگیری میکند، در رابطه درمانی موجب رشد احساس امنیت و ثبات درونی کودک گردد. چنانچه نگرشهای هیجانی کودک مجرای قابل قبولی برای آشکار شدن بیابد، احتمالاً کودک یاد میگیرد که احساسات خود را به صورت عینی، بدون این که احساس گناه، ترس یا اضطراب بدان اضافه نماید، بشناسد. در حالی که به دلیل عدم امکان بیان آنها به صورت نمادین، این احساسات میتواند ناگهانی و به سرعت ظاهر گردد.
ضروری است که بین درمانگر و کودک، ارتباطی حساس و دقیق وجود داشته باشد. در اینجا مجدداً نگرشهای درمانگر از این طریق نشان داده میشود. به نظر میرسد این ارتباطات بیشتر در سطح غیرکلامی باشد تا کلامی. چنانچه درمانگر تأکید بر چارچوب مرجع کودک را مهم بداند، در آن صورت باید کوشش شود که هر گونه جمله یا نظریهای که احتمالاً در چارچوب مرجع درمانگر مداخله میکند به حداقل برسد. اگر درمانگر امیدوار باشد که به کودک برای ایجاد یک آگاهی صادقانه از احساساتش کمک کند، در این صورت کوشش خواهد کرد که با حساسیت به بیانات احساسی کودک پاسخ دهد و این کار از طریق انعکاس احساسات بیان شده، به سادگی پذیرفتن آنچه که کودک میگوید یا انجام میدهد، صورت میگیرد؛ به این طریق که به کودک گوش میدهد تا به آن اندازه که او را قادر میسازد مستقیماً به چارچوب مرجع خود وارد شود.
کاربرد روش آدلر در بازی کودکان
به عقیده آدلر، از طریق بازی اطلاعاتی به دست میآید که نه تنها به وضع کنونی کودک بلکه به آینده او نیز مربوط میشود. در زندگی یک کودک پدیده مهمی وجود دارد که به وضوح فرایند آماده سازی او را برای آینده نشان میدهد؛ و آن پدیده بازی است. روش برخورد کودک با بازی، انتخاب او و اهمیتی که بدان قائل است. همه مشخص کننده نگرش او و رابطهاش با محیط و چگونگی وابستگی او با همنوعانش میباشد.بر اساس فرضیه آدلر، ویژگیهای رفتاری کودک در بازی او کاملاً مشخص است، بسیاری از «حدسیات» (فرضیات) از طریق مشاهده کودک در بازی میتواند تأیید شود. به عنوان مثال کودکی که در جستجوی قدرت است، در بازی، نقش رهبر، رئیس، فرمانده یک ارتش بزرگ و یا نقش یک مدیر مدرسه را بازی میکند. یک کودک انتقام جو ممکن است عروسکهای خود را بزند و یا اسباب بازیهای خود را بشکند، در حالی که کودک گوشه گیر یا شکست خورده ممکن است کمتر خود را درگیر بازی کند و یا به تنهایی بازی نماید. کودک به شدت مایوس و شکست خورده ممکن است برای ملحق شدن به بازی به علت ترس یا هر تجربه ناموفق دیگر حتی ریسک هم نکند.
رفتار بیانگر
آدلر معتقد بود که شیوه تفکر و رفتار کودک، همچنین ادراکات شخصیتی او، باعث میشود که علاقهاش به شغل ?آیندهاش مشخص گردد. بر این اساس، علاقه وافر به بازی با سربازهای اسباببازی ممکن است مقدمهای باشد برای یک زندگی ارتشی، یا پیش درآمدی باشد برای موفقیت در اداره یک فروشگاه بزرگ. اطلاعاتی که از مشاهده کودک در هنگام بازی به دست میآِید، میتواند در راهنمایی و هدایت مجدد او در سنین اولیه مورد استفاده قرار گیرد.یکی از فرضیههای اصلی آدلر وحدت وجودی فرد است. هر فردی به وسیله یک «تم (موضوع) مرکزی هدایت میشود. این تم مرکزی یا شیوه زندگی، در شخصیت جلوهگر میشود. بنابر این ما میتوانیم رفتار کلامی و غیرکلامی را مشاهده و بدان وسیله شیوه زندگی کودک را کشف نماییم.بازی کودک میتواند برای آشکارسازی و هدایت مجدد اهداف انحرافی و همچنین نشان دادن میزان رشد و علاقه اجتماعی او مورد استفاده قرار گیرد. آدلر اظهار میدارد: «به طور کلی بازی یک نوع حرفه است و باید به همین صورت آن را تلقی نمود. بنابر این مزاحمت برای کودک در خلال بازی یک موضوع کم اهمیت نیست. بازی هرگز نباید به عنوان روشی برای وقتکشی تلقی گردد.»
نتیجه
همان طور که میدانیم، بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان و اظهار خود است و از طریق آن کودک احساسات آزاردهنده و ناکامیهای خود را بیان میکند. بازی برای درمانگران وسیله خوبی است تا به دنیای کودکان وارد شوند و بدان طریق آنها را بهتر بشناسند. مسلم است که در این روش(بازی درمانی) به کودک فرصت داده میشود تا مشکلات درونی خود را از طریق بازی بروز دهد و آنها را به نمایش بگذارد.
همان طور که اشاره شد بازی درمانی اصولی دارد که یکی از مهمترین آنها ایجاد رابطه گرم و صمیمی است که در واقع اولین گام در اجرای بازی درمانی است. این روش معمولاً در کلینیکهای مشاوره و درمان که مجهز به اتاق بازی کودک هستند، اجرا میشود و ممکن است در مدارس و مهدکودکها نیز انجام گیرد. این روش برای درمان انواع اختلالاتی که ریشه در احساسات و هیجانات کودک و سازگاری او با محیط و … دارد، مناسب است.
بازی درمانگران شرایطی دارند که باید همه از آنها پیروی کنند؛ مثلاً باید به کودک به عنوان یک انسان کامل بنگرد و به او احترام بگذارد. آلفرد آدلر اظهار میدارد که ویژگیهای رفتاری کودک در بازی او کاملاً مشخص است و به طور کلی بازی یک نوع حرفه است و باید به همین صورت آن را تلقی نمود. مزاحمت در خلال بازی، یک نوع موضوع کم اهمیت نیست و بازی هرگز نباید به عنوان روشی برای وقتکشی تلقی گردد.
پیشنهادها
۱٫ درمانگر در طول درمان باید رابطه گرم و دوستانه با کودک داشته باشد.
۲٫ درمانگر در طول درمان، پذیرش بدون قید و شرط از کودک داشته باشد.
۳٫ درمانگر باید شرایط و موقعیتی حاکی از احساس آزادی برای کودک به وجود بیاورد.
۴٫ باید درمانگر حضوری فعال و عملکرد سریعی در جریان درمان داشته باشد.
۵٫ درمانگر از تواناییهای کودک برای حل مشکلاتش استفاده کند.
۶٫ درمانگر تلاش میکند که فرایند درمان را سرعت ببخشد.
۷٫ درمانگر باید به کودک به عنوان یک انسان کامل علاقه داشته باشد و به او احترام بگذارد.
۸٫ درمانگر باید بتواند در مواقعی به عنوان یک فرد شوخ طبع بوده و احساس همدردی با کودک داشته باشد.
به نقل از ماهنامه رشد، آموزش تربیتبدنی شماره ۵۱
منابع
۱٫ بازی درمانی(دینامیسم مشاوره با کودک)، گاری.ل.لندث.سیده خدیجه آرین، چاپ ۱۳۷۲، مؤسسه اطلاعات.
۲٫ بازی درمانی، ویرجینیا. م.اکسیلین. احمد حجاران. چاپ دوم. بهار ۱۳۶۹، انتشارات کیهان.
۳٫www.koodakneh.com
۴٫www.ravanyar.com
۵٫www.aftab.ir
منبع :روزنامه اطلاعات
codex09x