بررسی نگرش والدین، مربیان و دانشجویان در مورد ضرورت آموزش پیش از دبستان
آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان در ساختار آموزشی بسیاری از جوامع و کشورها جایگاه بسیار ارزشمند و حساسی دارد. یافتههای پژوهشی بسیار نشاندهنده اهمیت و ضرورت این دوره از آموزشهها در شکلدهی موفقیتهای تحصیلی کودکان در دورههای بالاتر و نیز ارتقای کارآیی درونی سیستمهای آموزشی است.در این راستا باورها و عقاید و نگرشهای دستاندرکاران و برنامهریزان و افراد مرتبط با کودکان در توسعه و اشاعه برنامریزیها و سرمایهگذاری برای پذیرش وافزایش ورود کودکان به این دوره از آموزشها سهم به سزایی داشته است.
در کشور ما بهویژه تا قبل از رویداد تغییر نظام آموزشی کشور و مصوبات سال ۱۳۷۳ در مورد آموزشهای پیش از دبستان، تردیدها و بدفهمیهایی وجود داشته است که به نوعی بر سرنوشت برنامهریزی و پذیرش این دوره از آموزشها ردر ساختار رسمی آموزشی کشور تأثیر گذاشته و موانعی را ایجاد کرده است.مطلب یاد شده که انگیزهء اصلی اانجام این پژوهش بوده است،نگارنده را بر آن داشت تا با دید علمی و منطقیتر به بررسی نگرشهای والدین،
مربیان و دانشجویان بپردازد،امید اینکه بتواند ضمن مستندسازی دیدگاهها،برای برنامهریزیهای غنیتر و استحکام جایگاه این دوره از آموزشها نگاه مسؤولانهتر و مثبتتری را موجب گردد.
بررسی نگرش والدین،مربیان و دانشجویان در مورد ضرورت آموزش پیش از دبستان
معرفی مقاله
نوشتهء:دکتر فرخنده مفیدی
آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان در ساختار آموزشی بسیاری از جوامع و کشورها جایگاه بسیار ارزشمند و حساسی دارد. یافتههای پژوهشی بسیار نشاندهنده اهمیت و ضرورت این دوره از آموزشهها در شکلدهی موفقیتهای تحصیلی کودکان در دورههای بالاتر و نیز ارتقای کارآیی درونی سیستمهای آموزشی است.در این راستا باورها و عقاید و نگرشهای دستاندرکاران و برنامهریزان و افراد مرتبط با کودکان در توسعه و اشاعه برنامریزیها و سرمایهگذاری برای پذیرش وافزایش ورود کودکان به این دوره از آموزشها سهم به سزایی داشته است.
در کشور ما بهویژه تا قبل از رویداد تغییر نظام آموزشی کشور و مصوبات سال ۱۳۷۳ در مورد آموزشهای پیش از دبستان، تردیدها و بدفهمیهایی وجود داشته است که به نوعی بر سرنوشت برنامهریزی و پذیرش این دوره از آموزشها ردر ساختار رسمی آموزشی کشور تأثیر گذاشته و موانعی را ایجاد کرده است.مطلب یاد شده که انگیزهء اصلی اانجام این پژوهش بوده است،نگارنده را بر آن داشت تا با دید علمی و منطقیتر به بررسی نگرشهای والدین،
مربیان و دانشجویان بپردازد،امید اینکه بتواند ضمن مستندسازی دیدگاهها،برای برنامهریزیهای غنیتر و استحکام جایگاه این دوره از آموزشها نگاه مسؤولانهتر و مثبتتری را موجب گردد.
این پژوهش براساس نگرشسنج پاتریشیا وارد در سال ۱۹۸۲ صورت گرفته و نتایج نیز با یافتههای پژوهش یاد شده مقایسه و تحلیل گردیده است.نگارنده براساس تجربیات و مطالعات فراوان خود در پایان،بخش رهیافت و راهبردهای عملی،پیشنهادهایی را به منظور فراهم آوردن شرایظ مناسب و شکلدهی سیمای مطلوب در برنامهریزیهای این دوره و بهویژه مستحکم کردن جایگاه این دوره از آموزشها و در ارتباط با ساختار آموزش رسمی ابتدایی ارائه داده است.
این مقاله را خانم دکتر فرخنده مفیدی عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تهیه و در اختیار فصلنامه قرار دادهاند که به این وسیله از ایشان تشکر میشود.
«فصلنامه»
مقدمه
“خودپنداری”یا مفهوم از خود از هنگام تولد آغاز میشود و در دوران رشد و مراحل آن شکل میگیرد.اینکه کودک سرانجام چگونه احساسی درباره خود پیدا میکند،نتیجه تماسها و تجربههای مختلف او با افراد دیگر و محیط است.اگر بیشتر این تماسها و تجربهها مطلوب باشند،کودک احساس خوبی درباره خود پیدا میکند.اگر کودک مورد محبت قرار گیرد و از او مراقبت به عمل آید و محیطی محرک و برانگیزاننده برایش تدارک دیده شود و نیز اگر مورد غفلت قرار نگیرد و یا بیش از حد تنها گذاشته نشود، سرزنش نشود و با خشونت و سختی محدود نگردد،بیتردید شروع به رشد میکند اگر چنانچه،مجموعهای از پاسخهای منفی را از دیگران و محیطش در خود ذخیره نماید،به این باور خواهد رسید که اشکالی در او وجود دارد و ممکن است تصویری نادرست و ناپایدار از خود پیدا کند و به قابلیتها واستعدادهای خود به دیده تردید بنگرد.
با این مقدمه میتوان نگرشها و باورهایی درست و نادرست را در مورد یک نظام، یک ویژگی و یک عملکرد به وجود آورد.واقعیتی مستند است که آموزش و پرورش پیش از دبستان در جامعه ما از زمان رویش ودر طول دوره حیاتش تصویری مخدوش و مظلوم از خود پیدا کرده است و متأسفانه هنوز به جایگاه و منزلت واقعی خود-به رغم کارآیی بسیار خوب این دوره از آموزشها-دست نیافته است.اولویت ندادن به آموزشهای پایه و استفاده نکردن از عملکرد و قابلیتهای این سطح از آموزشها بهعنوان دروندادی حساس در پردازش اطلاعات نتایج عملکرد دوره دبستانی و سطوح بالاتر،تصویری مبهم وناپایدار از موقعیت و جایگاه آن در جامعه آموزشی و نیز خانوادهها پدید آورده است.
امروز بر بسیاری از صاحبنظران روشن است که آموزش و پرورش پیش از دبستان،با توجه به جذابیت و پذیرش و نیز ضرورت و اهمیت آن دورهء طولانی طفولیت،دورهء کودکی و دورهء کوتاه نوجوانی را در بسیاری از کشورها پشت سر گذاشته است.این دورهء آموزشها-با نگاه تطبیقی و مقایسهای در بسیاری از کشورها-اکنون به مرحلهء بلوغ و پختگی رسیده است.(مل هویش،ادوارد و پیتر ماس،۱۹۹۱)
ما هرگز تا قبل از این دوره در تاریخ آموزش و پرورش،به اندازه زمان حال،درباره فرآیند یادگیری و چگونگی رشد وتحول و اکتساب دانش درباره کودکان اطلاع کسب نکردهایم.
اکنون آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان نه لزوما به دلیل یک واقعه یا رویدادی خاص،بلکه به علت واقعگرایی،بینش و بصیرت وتلاش و کار بسیاری از افراد در
آستانهء پختگی است.اگر باتوجه به منابع معتبر،از افلاطون۱(۳۴۷-۴۲۷ قبل از میلاد مسیح)وارسطو۲(۳۲۲-۳۹۴ قبل میلاد مسیح)که آغاز و نقطه شکفتن آموزشهای اولیه را از هنگام تولد دانستهاند غافل نمانیم(سیفلد و باربور،۱۹۸۶)،باید بپذیریم که جان آموس کمنیوس۳،ژان ژاک روسو۴،پستالوزی۵،فروبل۶،ماریا مونته سوری۷،پیاژه۸و محققان کنونی جوامع مختلف و نیز جامعه علمی و فرهنگی ما به برکت اندیشهها و اعتقادهای خردمندانهء خود و از همه مهمتر بدون شتابزدگی به هویت واقعی این دوره از آموزشها و نتایج اثربخش آن بر سرنوشت تربیتی کودکان کمک کردهاند(مفید، ۱۳۷۲).
از اوایل سالهای ۱۹۰۰-یعنی در حدود ۹۵ سال-آموزش و پرورش پیش از دبستان بخشی از زندگی و ساختار عمومی و اساسی آموزش و پرورش بسیاری از کشورهاست (سیفلدر و باداور،ص ۱۱،کاترون و آلن۱۹۹۳).
در حالیکه باتوجه به ابهامها،تضادها تفاوت سلیقههای بسیار در بعضی کشورها از جمله جامعه آموزشی خوب ما،این دوره از آموزشها هنوز وابستگی کودکی خود را حفظ کرده و به دیگران وابسته است و هنوز در جستوجو و تکاپوی خود-آگاهی است۹. این گرایش حتی در دانشگاههای ما نیز شکل گرفته ولی هنوز بهعنوان رویکردی هماهنگ و یا برنامهای منسجم و مدون برای مراقبت و آموزشو پرورش کودکان تدارک دیده نشده است.هنوز هم آموزش و پرورش در این سطح به مفهومی از خود و پندارهای صحیح و مثبت و دست نیافته است و بهعنوان رشته و حوزهای تخصصی که به کودکان از هنگام تولد تا هشت و نه سالی خدمت میکند-به علت سطحینگریها و جایگزینیهای نادرست شغلی و نیز به دلیل کمبود اطلاعات و پیامدهای برگرفته از این دوره-در کارآیی دورههای بعدی،احساس هویت و شایستگی نمیکند.۱۰
سؤال این است که نگاه ما به این دوره از آموزشها و فرآیند تربیت در این دوره چگونه است؟
-آیا آن دورهگذرا-چه باشد و چه نباشد-و یا حتی لزوم آن را برای همه از کودکان محروم و دوزبانه گرفته تا کودکان مرفه جامعه،یکسان میدانیم؟
-آیا این دوره را پیشنیاز و اساس تربیتهای بعدی میدانیم؟
-آیا آن را به صورت پلکان اوّل و پایدارترین پله در نردبان ترقی و پیشرفتهای بعدی میدانیم؟
-آیا آن را دورهای حساس و سرنوشتساز از زندگی یک انسان میدانیم؟
-آیا به تأخیرها و غفلتها در مورد آموزشهای این دوره،با نگاه مسؤولانهای مینگریم؟
-آیا معتقدیم که اگر برای این دوره از آموزشها برنامهریزی نکنیم،برای رفع کمبودهای ناشی از نداشتن برنامهریزی صحیح به انرژی زیادتری نیاز پیدا میکنیم؟
-و سرانجام آیا تدارک محیطهای تربیتی در این زمان را برای کودکان لازم،همگانی و اهدافش را در ارتباط و در جهت هدفهای تربیتی بعدی و دبستانی و نه منفک از آن میدانیم؟
اکنون آموزش وپرورش در دوران اوّلیه کودکی۱۱دارای هویت ودستخوش تحول شده است و در مجامع علمی و بینالمللی از وجهه و منزلت برخوردار شده است و به وسیله انجمنهای بینالمللی و ملی بهعنوان حوزه و رشتهای جدا ومشخص و گاه قابل تفکیک از آموزش و پرورش ابتدایی شناخته شده است.از نظر مقصود و اهداف از وضوح کامل برخوردار شده و تعریف بسیارروشنی از خود دارد و بهعنوان”خدماتی که برای کودکان از هنگام تولد تا سن هشت و گاه نه سالگی در برنامههای نیمهوقت و تماموقت در مراکز تربیتی،مؤسسات،کودکستانها و مدارس مقدماتی۱۲و غیره اختصاص دارد”،تعریف شده است( n,a.e y.c.1982 ).
براساس آمارهای بینالمللی از سال ۱۹۹۱ در بعضی کشورها تقریبا همه کودکان قبل از ورود به مدارس ابتدایی،در این مراکز تربیتی حضور مییابند.حضور ۷۲%از پنج سالهها در کودکستانها۱۳و ۴۶%از چهار سالهها همراه با متجاوز ار ۲۷%از سه سالهها در مهدهای کودک۱۴،نمونه بارز نگرش ارزشمند نسبت به این دوره در سرنوشت تربیتی کودکان این جوامع است.در کشور ژاپن،کودکان قبل از ورود به مدارس ابتدایی،در کلاسهای آمادگی و یا کودکستانها حضور مییابند و در حال حاضر ۹۰%کودکان ۵ ساله دراینگونه مراکز تربیتی که ۶۰% آن توسط بخش خصوصی اداره میشود،از ثمرات کوتاه و درازمدت و پرداوم آموزشهای این دوره بهرهمند هستند(آقازده،۱۳۷۳). همچنین براساس آمار در نوزده کشور آمریکای لاتین،سهم کودکان یک تا پنج سالهء ثبتنام شده در برنامههای پیشدبستانی ا ز سال ۱۹۸۰ میلادی تا سال ۱۹۸۹ از ۱۸%به ۲۴% افزایش یافته است که بهطور دقیق این رقم گسترش ۸۳% را نشان میدهد.براساس اطلاعات موجود،۹۵%از کودکان سه تا ششساله آلمانی و ۹۵%کودکان دو ونیم تا شش ساله بلژیکی،۹۵%کودکان زیر شش سال دانمارکی و ۹۲% کودکان پنج تاششم ساله آمریکایی در انواع مختلف مراکز پیشدبستانی شرکت دارند.تحقیقات مقایسهای در مورد افرادی که از آموزشهای پیشدبستانی برخوردار شدهاند،با کودکانی که از این خدمات بهره نگرفتهاند،در همهحال به سود گروه آموزشدیده بوده است.از جمله اینکه”هزینهها و خدمات بعدی موردنیاز برای گروه آموزشندیده از نظر افت تحصیلی و نیاز به
کلاسهای حمایتی و تقویتی،حدود هفت برابر گروه آموزش دیده بوده است”(کاترون و آلن،ص ۲۵۸).
یافتههای پایاننامههای کارشناسی ارشد به راهنمایی نگارنده(نوروززاده،رضا ۱۳۷۳ و محمدنژاد،آتیه ۱۳۷۴)نیز،مؤید اثرات ارزنده آموزشهای دوره پیش از دبستان در موفقیتهای تحصیلی کلاسهای سوم،چهارم و پنجم دروس اساسی و پایه مانند فارسی، علوم و ریاضی دانشآموزان کشورمان بوده است.
بایدها و نبایدها در ساختار کلی نظام آموزش و پرورش پیش از دبستان از جهت هدفها،روش،محتوا،نیروی انسانی و ارزشیابی موردنظر قرار گرفته است.
بررسی بدفهمیها درباره آموزش و پرورش پیش از دبستان و قابلیتهای کودکان،چه هست و چه نیست؟و اینکه،آموزش و پرورش دوره پیش از دبستان چه هست و چه نیست؟ در جدول شماره ۱ آمده است.
جدول شمار ه ۱-بررسی بدفهمیهای آموزش و پرورش پیش از دبستان و قابلیتهای کودکان در این دوره
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
ازجدول شمارهء ۱
(به تصویر صفحه مراجعه شود) بههرحال حساسیت،ضرورت و اهمیت موضوع نگارنده را بر آن داشت،تا به منظور دریافت پیامدهای اثربخش این دوره از آموزشها و دلایل شکلگیری این مراکز،تحقیقی انجام دهد که ابتدا به پیشینهء این پژوهش خواهیم پرداخت.
پیشینهء پژوهش
درسال ۱۹۸۲،پاتریشیا وارد۱۵،نگرش سه گروه از افرادی را که با کودکان پیشدبستانی(زیر پنج سال)کار میکردند و به نوعی با آنها ارتباط داشتند بهوسیلهء پرسشنامهء ۱۲ سؤالی بررسی کرد،این سه گروه عبارت بودند از:والدین کودکان،معلمان و افراد کمکی و نظارتکنندگان بازیهای کودکان.سؤالهای این پرسشنامه در مجموع دو دیدگاه را شکل میدادند:دیدگاه اوّل مراکز پیشدبستانی را برای کودکان و دیدگاه دوم آن مراکز را برای والدین مفید میدانستند.هر فرد برای پاسخگویی حق انتخاب دو گزینه از دوازده گزینه پرسشنامه را داشت تا به آن وسیله مقصود و هدف و نیز اثربخشی آموزشهای
پیشدبستانی را مشخص کند.سؤالهای شماره ۴،۶،۸،۱۰،۱۱،۱۲ که آموزشهای پیش از دبستان رابرای کودکان مفید توصیف کردهاند،در یافتههای تحقیقی او بیشترین فراوانی را دارا بودند.آزمودنیها بالاترین انتخاب را به سؤال شمارهء ۴ داده بودند.در نتیجه بالاترین درصدها به سؤال شمارهء ۴ که آموزشهای پیشدبستانی را جهت آمادگیهای مدرسهای و موفقیتهای تحصیلی در سنین بالاتر،بیان کرده بود،تعلق داشت.در این میان، تنها ۱۰ درصد از والدین آموزشهای پیش از دبستان را جهت آزادی مادر برای رفتن به سرکار و انجام کارهای شخصی معرفی کرده بودند.
(جدول شمارهء ۲ یافتههای پاتریشیا وارد را نشان میدهد).
جدول شمارهء ۲-توزیع فراوانی پاسخهای پرسشنامه پاتریشیا وارد
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
ادامهء تجدول شمارهء ۲
(به تصویر صفحه مراجعه شود) اقتباس از کتاب بازی،پژوهش و یادگیری،جان هات،استفان تیلر،کورین هات و هلن کریستوفر سون، ۱۹۸۹،ص ۴۲.
در دو تحقیق دیگر که بهوسیله نیوسان ونیوسان۲۳در سال ۱۹۶۸ و تیزارد در سال ۲۴۱۹۷۸در این رابطه صورت گرفته بود در بحث والدین شاغل نیز به همین نتیجه رسیده بودند که آموزشهای پیش از دبستان،کودکان را برای مدرسه آماده میکند و اثربخشی آن بهطور مشخص در آمادگیهای رسمی مدرسهای انعکاس پیدا میکند.
برای اینکه نگرش افراد مرتبط با کودکان ایرانی در سنین پیش از دبستان نیز مورد مطالعه قرار گیرد،چهار گروه را به شرح زیر بهعنوان آزمودنی در تحقیق خود انتخاب نمودم.آزمودنیها عبارت بودند از:۱۱۰ نفر از دانشجویان دورههای کارشناسی شامل گرایشهای پیش از دبستان و دبستان،مدیریت و برنامهریزی و مشاوره،۳۵ نفر از دانشجویان دوره کاردانی تربیت مربی و ۳۰ نفر از مربیان مراکز پیش از دبستان که بهطور متوسط بین ۵ تا ۲۴ سال سابقه خدمت داشتند ونیز ۴۰ نفر از والدین که دارای مشاغل آزاد،معلم و یا خانهدار و غیره بودند.آزمودنیها بهطور تصادفی و از هردو جنس انتخاب شدند.چهار گره فوق به نوعی در ارتباط مستمر با کودکان و آموزشهای آنان در این دوره بودند.آزمودنیها بهوسیلهء نگرشسنج پاتریشیا وارد مورد بررسی قرار گرفت تا نگرش افراد مختلف و درگیر آموزشهای پیش از دبستان را در تهران نیز تعیین نماید. تفاوتی که در اجرای این پژوهش با پژوهش خانم پاتریشیا وارد وجود دارد این ست که پاسخگویان،مخالفت یا موافقت خود را با هریک از سؤالهای دوازدهگانه،با گذاشتن علامت(-)برای موافقت و علامت(-)برای مخالفت مشخص کردهاند و کلیه پاسخهای داده شده استخراج و درصد آنها با یکدیگر مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که جدول شماره ۳ این مقایسه را نشان میدهد.
جدول شمارهء ۳-توزیع فراوانی پاسخهای چهار گروه والدین،مربیان،دانشجویان کارشناسی،دانشجویان کاردانی
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
ارامهء جدول شمارهء ۳
(به تصویر صفحه مراجعه شود) (*) fi به معنی فراوانی مطلق و pi به معنی درصد مطلق است.
نتایج پژوهش
-پاسخ به سؤال شماره ۱ که”مراکز پیش از دبستان را برای آزادی اشتغال مادران و رسیدن به کارهای شخصی خود مفید میداند”،۳۲% از مردان کارشناس،۳۸% از زنان کارشناس،۲۶%از زنان کاردان،۲۳%از زنان مربی و ۵۷%از پدران و ۲۹% از مادران پاسخ مثبت دادهاند در حالیکه در پژوهش خانم وارد،تنها ۱۰% پاسخ مثبت داده بودند.به این معنی که در پژوهش حاضر،اگرچه مادران به فرستادن کودکان خود به مرکز پیش از دبستان،به منظور به دست آوردن فرصتهای شغلی نیاز جدی دارند،اما از اهمیت و فایده آن نیز برای فرزندانشان ناآگاه نبودهاند.
-پاسخ به سؤال شمارهء ۴ که”آموزشهای پیشدبستانی را برای آمادگی و موفقیتهای مدرسهای مفید میداند”،از دیدگاه این نگرشسنج بسیار جالب است.به این معنی که هر چهار گروه پاسخگو،با درصدهای بالاتر از ۸۰ معتقدند که آموزشهای این دوره برای آمادگیهای مدرسهای مفید است،به عبارت بهتر ۸۳% از مردان کارشناس، ۹۲% از زنان کارشناس،۱۰۰% از زنان کاردان و ۹۰% زنان مربی،۸۵% از پدران و ۱۰۰% از مادران به این سؤال پاسخ مثبت دادهاند.درصدهای فوق نشاندهندهء این واقعیت است که مردم ما به ضرورت واقعی آموزشهای پیش از دبستان واقفاند،اگرچه ممکن است اهداف اقتصادی یا رفاهی دیگری را که زیانی نیز به هدف اصلی وارد نمیسازد،دنبال کنند.سادهتر اینکه،مادران با علم به فواید آموزشهای این دوره و نه به دلیل آزادی برای اشتغال،مراکز تربیتی را برای کودکان خود در این سنین اختیار کردهاند.
-پاسخ به سؤالهای شمارهء ۶،۸،۱۰،۱۱،۱۲ که نشاندهندهء اثربخشی این دوره از آموزشها بر شکوفایی ذهنی،استقلال کودکان و رشد کلامی و سخنگویی آنان است،با درصدهای بالاتر از ۸۰%و غالبا ۱۰۰% مورد تأیید پاسخدهندگان قرار گرفته است.
شواهد موجود دربارهء پایین بودن کارآیی درونی نظام آموزش و پرورش لزوم آمادهسازی کودکان را برای یک شروع مناسب و به منظور بالا بردن کارآیی درونی آن الزامی میسازد.توسعهء جمعیت دانشآموزی از تعداد ۰۰۰/۹۹۴/۵ درسال تحصیلی ۶۳-۶۲ به ۰۰۰/۷۴۵/۹ نفر در سال تحصیلی ۷۴-۷۳ رسیده است،یعنی درفاصله یازده سال با رشد ۵۲/۴ درصد افزایش یافته است.گفتنی است آموزش ابتدایی از سال ۱۳۷۲ به بعد به علت کاهش جمعیت در سن تحصیلی با کاهش دانشآموز روبه رو بوده است و اگرچه از اواخر دهه ۱۳۶۰ دورههای یکساله پیش از دبستان در مدارس دولتی تعطیل شده است اما تشکیل دورههای آمادگی در مناطق دوزبانه که از سال ۱۳۶۹ در آموزش و پرورش به
اجرا درآمد،توانسته تعداد ۳۳۸ هزار نفر کودک را در سال ۱۳۷۵ تحت پوشش قرار دهد و افزایش قابلملاحظهای از این به بعد در پذیرش کودکان به دوره ابتدایی را به وجود آورد.از طرفی نیز،میزان علاقهمندی و مشارکت والدین در سرمایهگذاری و تأمین هزینههای فرزندانشان در این دوره بیشتر از دورههای دیگر بوده است.
براساس یافتههای این پژوهش،توقعات و نیازها تغییر کرده است و ما باید بتوانیم پاسخگوی مناسبی باشیم.زیرا کارآیی درونی آموزش و پرورش در کل با حضور کودکان در این مراکز افزایش خواهد یافت.بنابراین یکی از شاخصهای بالا بردن کارآیی درونی نظام،توجه به آموزشهای پیش از دبستان و نیازهای کودکان این سنین است.
از طرفی،در حال حاضر،توازن و تعادلی بین نیاز برای آمادهسازی کودکان در این دوره و رشد جمعیت دانشآموزی در دورهء ابتدایی نیست و این سیمای نگرانکنندهای برای تعلیم و تربیت کشوراست.نگرانی رفع نمیشود مگر اینکه شکاف بین آنچه هست و آنچه باید باشد با پلهای ارتباطی صحیح و پیوند این آموزشها و اهداف آن با دورههای بالاتر بسته و برقرار گردد.توجه مسؤولانه به هدفهای این دوره و جدی گرفتن آمادهسازی کودکان برای ورود به دبستان،در نهایت به کارآیی بیشتر آموزشهای بعدی کمک شایانی خواهدکرد.
پیشنهادها و رهیافت عملی
-لازم است که ابتدا در مورد تغییرنگرش دستاندرکاران و برنامهریزان نسبت به قابلیتهای این دوره از آموزشهای کودکان،نگاه مسؤولانهتری به عمل آید،تا از سطحی انگاشتن و کماهمیت جلوه دادن آموزشهای این دوره اجتناب شود.آموزشهای فرهنگی از طریق رسانههای مختلف،امید موفقیت در اینباره را بالا میبرد زیرا نخستین گام برانگیختن اعتماد و اطمینان خانوادهها و افراد از طریق حمایتهای مسؤولان است.
-به وجود آوردن ضمانتهای قانونی و حقوقی جهت حمایت و تقویت استفاده همه همکاران بهویژه کودکان محروم،دوزبانه،کودکان استثنایی و نیازمند و تأمین آنها در بهرهمندی از خدمات آموزشی و پرورشی مراکز پیش از دبستان،به منظور تحقق هدفهای فرهنگی و در راستای نقش محرومیتزدایی مراکز پیش از دبستان.
-ارتباط دادن و در تداوم نگهداشتن هدفهای این دوره با دورههای آموزشی دبستانی و بالاتر.گفتنی است،هماکنون در جامعهء ما برخلاف جوامع و نظامهای آموزشی دیگر کشورها،هیچ پیوندی بین هدفهای این دوره و آموزشهای رسمی دبستانی و سطوح بالاتر وجود ندارد و همین بیارتباطی نقطه کور و مبهمی در شکلگیری بدفهمیها
به عمکرد این دوره است.
-تأسیس دفتر آموزشهای پیش ز دبستان،آموزشهایم قدماتی یا اساسی در کنار دیرگ دفاتر آموزش پرور ش اتدای د رهر منطقه آموزشس و نیز ادارات کل به منظور تعیین خطی مشی و استمرار هدفهای این دوره با هدفهای دورههای بعد ونیز نظارت در امر برنامهریزی،ارزشیابی و اشعه دانش در تأمین نیروی انسانی کارآًّد و نسز تدارک محتوا و برنامهای غن یبرای این دوره به ویش ه در راستای هدفهای مصوب و موجود تغییر نظام آموزشی کشور در دوره پیش از دبستان.
-به رسمیت شناختن این دور از آموزشها بهعنوان دورهای لازم و مفید،برای جلوگیری از افت تحصیلی،نوسان نمرات مشکلات آموزشی و غیرآموزشی دانشآموزان در سالهای بعد.(در بسیاری ازکشورها سنین ۶-۳ سالگی و نیز یک یا دو سال پیش از دبستان آموزش همگانی،اجباری است و از اعتبا رو رسمیت برخوردار است).
-لزوم امر برنامهریزی در این دوره،تدوین و منسجم نمودن محتوای آموزشها بهویژه از سن ۶-۳ سالگی.در نهایت انیکه،لازمهء محیطهای آموزشی و تربیتی ک در آن زندگی،نشاط و یادگیری باهم رخ نیدهد،ارتباط انسانی خوب با کودکان است.سیمایث واقعی و مطلوب این مراکز با کیفیت اعداف،بها دادن به ارزشها وفرهنگ جامع۹ه و نیازهای کودکان و وجود مربیان آگاه ارتباط حتمی دارد.
پینوشتها
(۱).( plato(421-347 b.c
(۲).( aristotle(394-322 b.c
(۳). john amos comenius
(۴). john jacques rousseau
(۵). johann pesta lozzi
(۶). friedrick froebel
(۷). maria montessori
(۸). john piaget
(۹). self-awareness
(۱۰)-نتایج نظرسنجی از دانشجویان گرایشهای کارشناسی رشته پیش از دبستان و دبستان در سالهای ۷۳- ۱۳۶۹،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی،دانشگاه علامه طباطبایی،انجام شده بهوسیله نگارنده مقاله،بهعنوان مدیر گروه آموزش و پرورش و نیز نتایج بحثهای سمینارهای بررسی عملکردهای رشتههای علوم تربیتی در تابستان ۱۳۷۳،مشهد و غیره.
(۱۱). early childhood education
(۱۲). primary schools
(۱۳). kondergarten
(۱۴). nursety schools
(۱۵). ward,patricia,1982
(۱۶). teacher-oriented
(۱۷). child-oriented
(۱۸). syllabus-bound
(۱۹). primary
(۲۰). self-control
(۲۱). examination-oriented
(۲۲). process-oriented
(۲۳). new-son,j.1968
(۲۴). tizard,b.1978
منابع
۱.آقازداه،احمد.آموزش ابتدایی در ژاپن،پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت،دوره جدید،شماره۳،بهار ۱۳۷۳.
۲.نوروززداه،رضا.بررسی تأثیر تجربه آموزش و پرورش پیشدبستانی بر کارآمدی تحصیلی دانشآموزان پایه اول تا سوم دبستانهای شهر بجنورد در سال تحصیلی ۷۳-۷۲(پایاننامه کارشناسی ارشد به استاد راهنمایی دکتر فرخنده مفیدی و مشاورهء دکتر عبد الرضا گودرزی،دانشگاه علامه طباطبایی)
۳.مفیدی،فرخنده،شناخت آموزش و پرورش پیش از دبستان و اثرات آن بر دنیای کودکان امروز، پژوهش در مسائل تعلیم وتربیت،شماره ۱ و ۲،۱۳۷۲و
۴.مفیدی،فرخنده،برنامه آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان،(ترجمه)،انتشارات سازمان “سمت”۱۳۷۴.
۵.محمدنژاد،آتیه.بررسی تأثیر آموزش پیشدبستانی در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان سال سوم و چهارم و پنجم ابتدایی مدارس رشت،۱۳۷۴.
(پایاننامه کارشناسی ارشد به راهنمایی دکتر فرخنده مفیدی و مشاوره دکتر محمد حسن پروند،دانشگاه آزاد اسلامی)
۶.. catron,carol e,jan allen.early childhood curriculum,merrill,1993
۷.. hutt,john,setephen.tyler and others,play,exploration and learning,routledge,1986
۸.. melhuish edward c.and peter moss,day care for young children,routledges,1991
۹. national association for the education of young children,early chidhood teacher . education guidelines.washington d.c,1982
۱۰.. newson,j,and newson,e.four years old an urban community.london.1968
۱۱.. seefeldt carol and nita barbour,early childhood education,merrill,1986.p 4
۱۲.. tizard,b.carry on communicating times educational supplement,1978
۱۳. ward,patricia,pre-school provision involvement,university of keele,1982,