رویا عبداله پور
چکیده:دردنیای پیچیده امروز، جامعه برای دستیابی به ایدههای جدید نیازمند افراد خلاق و صاحبان اندیشهای است که ذهنی عمیق و انعطاف پذیر داشته باشند. «تفکر» یکی از مباحث بنیادین و تاثیرگذار در روند توسعه واقعی و همه جانبه به شمار میآید. مدرسه نقش مهمی در پرورش افراد اندیشمند دارد و میتواند با تقویت مهارتهای فکری و استدلالی دانشآموزان، این فیلسوفان کوچک را به اندیشمندان و آیندهسازان جامعه تبدیل کند.
فلسفه برای کودکان یکی از ابزارهای اصلی پرورش مهارتهای تفکر در کودکان شناخته شده است. با به کارگیری آن میتوان دانش آموزان را در سطح خودشان کنجکاو و پرسشگر تربیت کرد. لیپمن معتقد است: «تفکر محور تعلیم و تربیت است.» آموزش فلسفه از برنامههایی آموزشی است که امکان میدهد کودکان و نوجوانان استدلال و تفکر انتقادی و خلاقانه خود را تقویت کنند و افکار پیچیدهای را شکل دهند. اگر ذهن کودکان درگیر مباحث فلسفی شود و میل آنان به دانستن درباره جهان به فلسفه مرتبط شود، نحوه تفکر آنان رشد میکند و آنان به متفکرانی تبدیل میشوند که پیش از پیش نقاد، انعطافپذیر و موثرند.
سرآغاز
اگر کودکان بیاموزند به تفکر بپردازند و در مشاهدات و مفروضات خود کنجکاوی کنند، زمینه نگرش فلسفی با ایجاد شگفتزدگی در آنان ایجاد میشود؛ چرا که شگفتی و حیرت آغاز فلسفهورزی است (فرمهینی فراهانی، ۱۳۸۷) برنامه فلسفه برای کودکان در پی آن است که تواناییهای بالقوه کودکان را به گونهای به فعالیت برساند و آنها را برای داشتن تفکری کارآمد در آینده آماده کند. در واقع، هدف تبدیل کودکان به فیلسوفان یا تصمیمگیرندگان نیست، بلکه کمک به آنها برای اندیشه ورزتر شدن، ژرفاندیشتر شدن و منطقیتر شدن است. انسانها برای زندگی در دنیای پرچالش و متحول امروز نیازمند مهارتهای فکری سطح بالا از جمله تفکر نقاد، خلاق هستند و چنین مهارتهایی از راه آموزش و تمرین قابل دستیابی است.
موضوع فلسفه و کودک عنوانهای جدید «فلسفه کودکان»۱(pfc)، «فلسفه با کودک (pwc) و «فلسفه و کودک»۳در دهههای اخیر در عرصه آموزش فرهنگ و فلسفه مورد توجه قرار گرفت. در این شیوه، آموزش خلاق و نقاد به صورت تعامل! شاگردان و معلم پیشنهاد میگردد که در آن شاگردان حق دارند در هر موضوعی به پرسش بپردازند و معلم در این کار به آنان کمک کند. این شیوه سبب میشود شاگردان درس را بهتر و عمیقتر درک کنند و به ذهن بسپارند در واقع درس را اجتهادی بیاموزند نه تقلید.بهترین متفکران کسانی نیستند که به آنها نحوه تفکر آموزش داده شده باشد، بلکه کسانی هستند که به آنها امکان تفکر داده شده است. جامعه پرسشگری فلسفی وظیفه خود را ایجاد چنین شرایط و فضایی برای تفکر میداند از این رو میتوان آموزش فلسفه به کودک را «پرورش تفکر» نامید.
روش اجرا
داستانهایی متناسب با علاقه دانشآموزان و با محتوا و مفاهیم ارزشی و اخلاقی، نظیر داستانهای فکری رابرت فیشر و فلیپ کم، کودک فیلسوف، لیلاو لیزا، کودکی در مدرسه، دو نقاش (فیشر، ۱۹۹۶ به نقل از شاهری لنگرودی، ۱۳۸۹) لانه پرنده، شبی زیر ستارگان (کم، ۱۹۹۳ به نقل از باقری، ۱۳۸۷) و روز جوانی ملانصرالدین (یحیی قائدی؛ ۱۳۹۰) انتخاب و به عنوان منابع و ابزار اجرای برنامه از آنها استفاده کنیم. این برنامه را میتوان به روش «حلقه کندوکاو» لیپمن به صورت علمی به اجرا درآورد.( در همین رابطه :داستانهای فلسفی برای کودکان )
برای اجرای مطلوب آموزش فلسفه، با همکفری دانش آموزان شرکت کننده در طرح، قوانین ویژهای که مورد توافق همگان باشد، تدوین میکنیم؛ از قبیل رعایت نوبت در گفتگو، رعایت احترام یکدیگر و احترام به نظرات دیگران که این امر مشارکت، همکاری و سازگاری دانشآموزان را تقویت میکند. برای ثبت سئوالات دانش آموزان در مورد داستانها، برگههای یادداشت را قبل از خواندن داستانها در اختیار دانشآموزان قرار میدهیم. اگر در متن بعضی از داستانها کلمات لاتین به کار رفته باشد، متن داستان توسط مجری طرح ویراستاری و برای مطابقت داستان با واقعیت و نیازهای دانشآموزان، با کلمات و مفاهیم فارسی معادلسازی میشود. مجری طرح متن داستان را برای دانشآموزان میخواند و بعد به دانشآموزان فرصت فکر کردن میدهد تا آنجا سوالاتی را که از مفاهیم ارزشی، اخلاقی و ظاهری داستان برایشان مطرح میشود، ثبت کنند. این مرحله به تقویت مهارت گوش دادن و دقت و تمرکز دانشآموزان کمک میکند. سپس بر اساس قانون کلاس، با رعایت نوبت، سوالات هر دانشآموز را به همراه اسم او روی تخته کلاس مینویسیم. بعد از ثبت سوالات، دانشآموزان با رعایت قوانین ویژه کلاس به بحث و گفتگو میپردازند. معمولاً برای ادامه بحث و گفتگو، با نظرسنجی از دانشآموزان، سوالی که دارای مفاهیم ارزشی و اخلاقی است، انتخاب میشود. آن گاه به دانشآموزان فرصتی داده میشود تا فکر کنند و نظر خود را درباره موضوع بحث در برگه یادداشت ویژه بنویسند تا هنگام بحث و تبادل نظر به کمک نوشتههایشان بتوانند به راحتی اندیشه خود را بیان کنند. این مرحله مهارت کلامی و اعتماد به نفس دانشآموزان را تقویت میکند. به بهرهگیری از اندیشههای دانشآموزان، بحث و گفتگو ادامه مییابد تا همه نظر و عقیده خود را درباره موضوع بحث بیان کنند. سوالاتی که مرتبط با مفاهیم ارزشی و اخلاقی داستان باشند، ابتدا توسط دانشآموزان مفهوم سازی میشوند. یعنی هر دانشآموز تعریفی درباره مفهوم مورد نظر در کلاس ارائه میدهد. این مرحله به تقویت دامنه لغات دانشآموزان کمک میکند. برای تحریک و برانگیختن دانشآموزان شرکت کننده در دوره آموزش فلسفه، دانشآموزانی که اندیشهها، افکار و نظرات خود را عمیقتر و با دیدن وسیعتر بیـان کنند و سوالاتی متفاوت، با دلیل و تمثیل مطرح سازند، و قضاوت و تشخیص صحیــحتری داشته باشند، در همان جلسه تحسین و تشویق میشوند. بحث و تبادل نظر با مشارکت فعال همه دانشآموزان ادامه مییابد. در پایان هر جلسه، فرم ارزیابی از عملکرد دانشآموزان در فرایند آموزش فلسفه در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد تا آنها با «خودارزیابی» عملکرد خود را ارزیابی کنند.
شاخصهای ارزیابی عبارتاند از: گوش دادن فعال، توجه و تمرکز داشتن، بیان راحت نظر خود، سؤال کردن با دقت، مفهومسازی از سؤال، شرکت در بحث گروهی، پرسیدن سوالات متفاوت، احترام به دیگران در زمان بحث، ارائه استدلال با تمثیل، بیان اندیشه جدید، قضاوت در مورد مباحث و رعایت فرصت. برای اجرای مطلوب برنامه آموزش فلسفه به کودکان، تلفیقی از الگوی لیپمن و رابرت فیشر طراحی و اجرا شده است (داستان و پرسش) که مراحل اجرای آن به صورت چارت ارائه میشود. در این شیوه، دو مرحله شامل قرار دادن دانش آموزان در موقعیت داستان و قانونسازی و استنتاج قوانین، به مراحل اجرا اضافه شده است.
مراحل اجرا
* صحنه برقراری جامعه
مطلوبترین شیوه تشکیل جلسه، حلقهوار نشستن است، چه روی صندلی باشد چه روی زمین. بیشتر معلمان دریافتهاند که حلقهوار نشستن افراد، باعث الگوسازی و ایجاد مفهومی از جامعه میشود که زمینه مشارکت را فراهم میآورد. درباره شرایط مطلوب و تعداد شرکت کنندگان در بحث، پژوهشهای زیادی انجام شده است. براساس نتایج این پژوهشها، میتوان با گروههای متفاوتی مباحثه موفقیت آمیزی انجام داد. مطلوبترین تعداد ۱۲ تا ۱۶ نفر و حداکثر آن ۲۵ نفر است. اگر تعداد دانش آموزان بیشتر از این باشد، میتوان با تشکیل گروههایی با اعضای کمتر، بستر مشارکت فعال همه اعضا را فراهم کرد. اختصاص دادن وقت برای ایجاد شرایط درست، موجب انتقال دقیق مطالب و مفاهیم میشود؛ چون همه افراد شرکت کننده فرصت حرف زدن پیدا میکنند.
* ارائه محرک
محرک عبارت است از ارائه سرآغازی برای کاوشگری. محرک انتخابی باید سبب ایجاد نوعی شرایط هیجان انگیز برای کاوشگری شود و واکنش خلاق، انتقادی یا تخیلی دانش آموز را برانگیزد. محرک برای تفکر شرایط چالش آفرین میسازد.
هدف آن ارائه مداخله شناختی مثبتی است که حواس را درگیر و کاوشگری را تحریک کند که مستلزم دقت و تمرکز است. پس از محرک آغازین باید زمانی را به تفکر اختصاص داد و دانش آموزان را تشویق کرد که از خود بپرسند، فکر کنند یا نکاتی را که برایشان جالب یا مبهم هستند، مطرح کنند.
* فهرست کردن پرسشها
ویژگی حلقه تفکر این است که شرکت کنندگان، برخورداری از فرصت تفکر، تعمق و پرسش را تجربه میکنند. فرصت تفکر همیشه باید بعد از تجربه محرک کاوشگری ارائه شود تا دانش آموزان بتوانند برای مباحثه دستور کار بسازند یا پرسشهایی را مطرح کنند که روی تخته نوشته شوند، برای دیگران قابل رؤیت باشند و گروه به عنوان یک منبع از آنها استفاده کند. زمانی که پرسشهای دانش آموزان فهرست شد، میتوان پرسش مورد نظر برای ادامه بحث را انتخاب کرد.
* برگزیدن پرسشی برای بحث
به منظور انتخاب پرسشی از فهرست پرسشهای دانش آموزان برای بحث، نظام گزینش پرسشها، باید اصول جامعه کاوشگر را منعکس کند و باید منطقی باشد. به علاوه باید مورد توافق، تأیید و حمایت اکثر شرکت کنندگان باشد. شیوههای گزینش عبارت اند از: قرعهکشی، انتخاب معلم، انتخاب یکی ازشاگردان، به ترتیب فهرست، نظام چند رأی، نظام کثیرالرأی و… انتخاب پرسش برای بحث، تمرینی برای روند مردم سالاری است که هدفش احترام به اکثریت آرا و اراده عمومی جمع است.
* آسان سازی بحث
وظیفه مربی یا رهبر گروه این است که بیان دیدگاههای متفاوت را در گروه تحسین کند و اختلاف نظرها را کاهش دهد عملکرد تسهیلگر آن است که با مداخله مثبت، گروه را در مسیر فلسفی با هدفهای نهایی پیشروی به سوی واقعیت قرار دهد. این موضوع ساده نیست و پرچالشترین بخش کاوشگری است. باید برای پافشاری بر تعمق بیشتر و اکتفا نکردن به بیان صرف عقاید، پشتکار داشت و تمرکز بر تفکر را در تمام طول بحث حفظ کرد تا دانش آموزان اندیشهها و افکار خود را به راحتی بیان کنند.
* بازنگری بحث
گوش دادن فعال و مشتاقانه، هم مهارت است و هم نگرش. دانش آموزان باید این کار را تمرین کنند تا در این زمینه ماهرتر شوند. مهارت پاسخدهی توسط مربی یا رهبر گروه و به کارگیری انواع پرسشهای سقراطی، یکی از راههای تمرکز عمیقتر بر مفهوم مورد بحث است که نقش مهمی در ارائه الگوی جدیت، پاسخ دقیق و علاقه پرشور به شنیدن نظرات دیگران دارد. هنگامی که به ما گوش میدهند و ما از تجربه خودمان میگوییم، احساس میکنیم آنچه هستیم و آنچه برای گرفتن داریم، در کمال صراحت ابراز میشود. زمانی که به راحتی ادراکات خود را بیان میکنیم، مهارت پاسخدهی به ادراکات دیگران را پیدا میکنیم. معلم در بازنگری بحث باید شرایطی را فراهم کند که همه شرکتکنندگان بتوانند ایده و افکار خود را بیان کنند، نکات مبهم بحث با تبادل نظر سادهسازی شوند و مفهومسازی دقیقتری از مباحث کاوشگری ارائه شود.
در این مرحله قبل از هر چیز باید داستانهایی را انتخاب کرد که دارای پیامهای اخلاقی و تربیتی باشند . با ذکر مثالهایی میتوان دانش آموزان را در موقعیت داستان قرار داد تا آنها با درک عمیقتر به تجزیه و تحلیل مفاهیم بپردازند.
* ادامه کاوشگری و استنتاج قوانین
معلم در حلقه تفکر نقش میانجی را دارد باید با سوق دادن دانش آموزان به توجه به نکتهها، موضوعات و عوامل مهم بحث، تمرکز و تناسب را برقرار کند. با دلیل خواستن،توضیح یا شفافسازی نظرات، آنها را به جستوجوی معنا وادار کند. با ایجاد پیوند بین نظرات ارائه شده و نظرات جدید، بحث مفاهیم را بسط دهد. از پاداشهای کلامی و غیرکلامی برای ایجاد نگرش مثبت درباره بحث استفاده کند. در پایان، ارائه خلاصهای از مباحث ارائه شده توسط معلم با استفاده از یادداشتها، استدلالها، پرسشها و موضوعات مهم میتواند مفید باشد(فیشر،۲۰۰۳، به نقل از: کیانزاده:۱۳۸۸ :۳۳۲).
*خلاصه
فلسفه برای کودکان به عنوان یکی از ابزارهای اصلی پرورش مهارتهای تفکر در کودکان شناخته شده است. با به کارگیری آن میتوان دانش آموزان را در سطح خودشان کنجاو و پرسشگر تربیت کرد. انسانها برای زندگی در دنیای پرچالش و متحول امروز نیازمند مهارتهای فکری سطح بالا، از جمله تفکر نقاد، خلاق و استدلالی هستند و چنین مهارتهایی از طریق آموزش و تمرین قابل دستیابی هستند. آموزش فلسفه یاد دادن چگونه اندیشیدن است. در این روش شاگردان حق دارند درباره هر موضوعی به پرسش و کندوکاو بپردازند و معلم در این کار به آنها کمک میکند. این شیوه سبب میشود. شاگردان درس را بهتر و عمیقتر درک کنند و به ذهن بسپارند. در واقع درس را اجتهادی بیاموزند، نه تقلیدی این مقاله خلاصهای از نتایج تجربه عملی آموزش فلسفه به دانش آموزان دختر پایه پنجم است.
به نقل از رشد آموزشی تکنولوژی شماره۶
منابع
۱ـ شریفی اسدی، محمدعلی(۱۳۸۹). نگاهی به آموزش فلسفه برای کودکان در ایران و چالشهای فراروی آن. بازیابی شده از:www.iranp4c.ir
۲ـ فیشر، رابرت(۱۳۸۹). داستانهای فکری برای کودکان. ترجمه سیدجلیل شاهری لنگرودی. انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران.
۳ـ فیشر، رابرت(۲۰۰۳). آموزش و تفکر. ترجمه فروغ کیانزاده. نشر رسش. اهواز. چاپ دوم.
۴ـ فرمهینی فراهانی، محسن(۱۳۸۷). تبیین اهداف آموزش فلسفه به کودکان در کشورهای مختلف. فصلنامه حکمت و فلسفه. سال چهارم. شماره۳۶٫
۵ـ فلیپ، کم(۱۳۸۷). داستانهای فکری(۱)، کندوکاوی فلسفی برای کودکان. ترجمه احسانه باقری. انتشارات امیرکبیر. تهران.
۶ـ فلیپ، کم (۱۳۸۷). داستانهای فکری(۱)، کندوکاوی فلسفی برای کودکان، کتاب راهنمای معلم. ترجمه احسانه باقری. انتشارات امیرکبیر. تهران.
۷ـ قائدی، یحیی(۱۳۹۰). برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان. بازیابی شده از: www.p4c.ir
۸ـ لیپمن، متیو(۱۳۸۹)، لیزا کودکی در مدرسه. ترجمه حمیده بحری. انتشارات پژوهشگاه. تهران.
۹ـ مرعشی، سیدمنصور(۱۳۸۷). امکان سنجی اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان در برنامه درسی دوره ابتدایی. فصلنامه نوآوریهای آموزشی. سال هفتم. شماره ۲۸٫