قسمت هشتم.
فصل ششم در غذا خوردن زنان است چنین گفته که باید زن در سر خوان و زیر سفره نان دو زانو نشیند و سه انگشتی غذا بخورد و حرف نزند و صدا نکند و جواب کسی را نگوید یعنی لا لبازی درآورد. از روی مروت و انصاف بنگرید زنانی که با چندین طفل کوچک و بزرگ بر سر خوان و سفره نان این قسم رفتار عیان نمایند دیگر آن اطفال بر سر آن سفره ظرفی باقی میگذارند یا فرصت به کسی در غذا خوردن میدهند. اگر زن ساکت باشد آن بچه گان کاسه خورش را در افشره ریزند و یا افشره را بر سر پلو نثار کنند زن هیچ نگوید یا برود پیش سر را بگذارد در گوش بچه بگوید بابایت به قربانت آرام بنشین و حرف مزن، اطفال زندگانی را بر او و مرد او حرام و طعام را تمام میکنند. باید زن و مرد با بعضی اطفال خورد گرسنه بمانند و ظروف شکسته. بلی اگر یکمرد با یک زن به رسم فرنگ بروند در مهمانخانه شاید بتوانند به دستورالعمل او رفتار نمایند اما فرنگ از قرار جغرافیای تاریخی و سیاحتنامه های امم مختلفه تمام زن های نجیب تربیت شده عالم به چندین علم در سر میز با مردان اجنبی مینشینند و وقت رقص دست مردان اجنبی را گرفته میرقصند. اما آداب دین اسلام دیگر است. زن های ایران گرفتار خانه داری و خدمتگذاری میباشند. علی الخصوص زن های رعیت. مصنف سلیقه شخصی خود را دستور العمل داده. چنانچه گفته زن باید ازشوهر دور بنشیند. این هم همان فرض خدمتکاریست که پیش خود خیال کرده و سابقاً کمینه عرض نموده والا الفت و محبت عاشقی و معشوقی با این رسم و این قسم اختلاف کلیه دارد که به هیچ قسم تصور نمیتوان نمود. خداوند هوش کرامت فرماید.