بررسی روند تواناسازی دختران و زنان در نظام آموزشی ایران
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۱)
۱-رشته تحصیلی ۱-۱-دانشآموزان
جداسازی دخـتران و پسران در امر انتخاب رشته تحصیلی و آینده شغلی،به طور آشکار و پنهان،پس از دورهی ابتدایی آغاز میگردد.در گذشته کـتابهای درسی حـرفهوفن دورهـی راهنمایی فعالیتهای«مناسب»زنان را از مشاغل مردان جدا میساخت و دانشآموز دختر و پسر را براساس آنچه از نظر اجتماعی-فرهنگی مـتناسب تـشخیص داده میشد،هدایت میکرد(قربانی، ۱۳۷۴).لیکن با تغییراتی که در سالهای اخیر در این کتابها رخ داده،تعادل بیشتری در این زمینه ایجاد شده است.
بااینحال جداسازی و هـدایت تـحصیلی-شغلی در دورهی دبیرستان به طور علنی عمل میکند.در نگاهی به دسترسی دختران به آمـوزش فـنی و حرفهای مشاهده شده که در سال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳،از مـیان ۱۱۴،۳۱۹ دانـشآموز شـاغل به تحصیل در دورهی آموزش فنی و حرفهای،آمار دخـتران بـه ۳۴ درصد در مقایسه با ۶۶ درصد پسران میرسد.آمار فوق نه تنها حاکی از علاقهی دختران بـه آمـوزش نظری در مقابل آموزش فنی و حـرفهای اسـت،بلکه میتواند تا حـدی نـاشی از نـقشهای جنسیتی براساس تقسیمبندی اجتماعی- فرهنگی سنتی در ایـران بـاشد.در همین سال،از میان ۰۲۴،۴۲۲ دانشآموز دورهی کاردانش،۴۲ درصد دختران در مقایسه با ۵۸ درصد پسران مـشغول بـه تحصیل بودند(وزارت آموزشوپرورشهردو،۱۳۸۴).
در شاخه نظری دوره دبیرستان شاهد تـغییرات جالبی از سال انقلاب تـا کنون هـستیم که اشاره به آن ضروری اسـت.آمار سـال ۱۳۵۷ نشان میدهد،که دانشآموزان دختر در سالهای قبل از انقلاب اغلب گرایشهای اقتصاد- اجتماعی(۴۷ درصد)و فرهنگ و ادب(۱۶ درصـد)را انـتخاب کردهاند.ده سال
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۲)
بعد،آمار دختران در شاخه اقتصاد-اجتماعی بـه(۲۲ درصـد)و در شـاخه فرهنگ و ادب به(۲۴ درصد)رسید.(آمار آموزشوپرورشهردو،۱۳۶۸)
براساس آمـار سـال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳ از میان ۰۶۰،۵۵۴ دانشآموزان دخـتر شاغل بـه تحصیل در پایهی سوم دورهی متوسطه،۷۳ درصد رشتهی نظری،۱۶ درصد کاردانش و ۱۱ درصد فنی و حرفهای را انتخاب کـرده بـودند.از کل ۰۴۱،۴۰۵ دانشآموز دختر پایه سوم رشـتهی نـظری در سال تـحصیلی ۸۴- ۱۳۸۳،۳۳ درصـد عـلومانسانی،۲۶ درصد علوم تجربی و ۱۴ درصـد ریاضی فیزیک را برگزیده بودند.همانطورکه مشاهده میشود،انتخاب دانشآموزان دختر کشور ما در رشتههای نظری دورهی متوسطه بهترتیب علومانسانی، علوم تـجربی و سـپس ریاضیفیزیک است.
بررسی تطبیقی انتخاب رشته تحصیلی تـوسط دخـتران و پسـران در دورهـی متوسطه گـویای علایق دوگروه و انـتظارات جـامعه از آنها است.در سال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳،از کل ۰۳۴،۵۲۸ دانشآموز پسرپایه سوم دبیرستان،۵۵ درصد رشتهی نظری.۲۴ درصد کاردانش،۲۱ درصد فنی و حرفهای را انـتخاب کرده بـودند.پسران در رشـتهی نظری،۲۲ درصد علومانسانی،۱۸ درصد ریاضی و فیزیک و ۱۵ درصد عـلوم تـجربی را بـرگزیده بـودند.گزینش رشـتهی علومانسانی بـه عنوان اولین انتخاب درمیان پسران نیز پدیدهای قابل توجه،در آموزشوپرورشهردو ایران در سالهای اخیر است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۳)
(وزارت آموزشوپرورشهردو،۱۳۸۴)
در جدول فوق ملاحظه میگردد،انتخاب دانشآموزان دختر و پسر دورهی متوسطه بهترتیب رشتهی نظری،کاردانش و فـنیحرفهای است.بااینحال در رشتهی نظری،دختران بهترتیب علومانسانی،علوم تجربی و سپس ریاضی فیزیک را انتخاب میکنند درحالیکه پسران پس از علومانسانی به ریاضی فیزیک و سپس علوم تجربی علاقه نشان میدهند.
انتخاب رشتهی دختران شاغل به تحصیل در دورهی پیشدانشگاهی نیز با پسران در هـمان دورهـ متفاوت است.از کل ۷۶۹،۲۶۱ دانشآموز دختر دورهی پیشدانشگاهی در سال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳،۴۰ درصد علومانسانی،۳۶ درصد علوم تجربی،۲۳ درصد علوم ریاضی و ۱ درصد رشتههای هنری را گزینش نمودهاند.در همان سال،از کل ۹۵۸،۱۵۰ دانشآموز پسر دورهی پیشدانشگاهی،۴۵ درصد علوم ریاضی،۳۱ درصـد عـلومانسانی،۲۴ درصد علوم تجربی و تنها ۳۱۸ نفر هنر را مورد گزینش قرار دادهاند.(وزارت آموزش و پرورش،۱۳۸۴).
۲-موفقیت تحصیلی ۱-۲دانشآموزان
در بخش پیشین مشاهده شد،که میزان ثبتنام دختران در دورههای ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان از پسران کمتر اسـت.لذا مـیزان موفقیت تحصیلی دختران در سطوح مـختلف قـابل توجه است.آمار منتشرشده از سوی وزارت آموزش و پرورش حاکی از آن است که درصد قبولی دختران در تمامی پایههای دوره ابتدایی،راهنمایی و متوسطه بالاتر از پسران است.آمار نتایج امتحانات جمع پایه ابتدایی در سال ۸۳-۱۳۸۲ نـشانگر تـفاوت بین میزان موفقیت دخـتران و پسـران است.بهطوریکه درصد قبولی دختران ۹۸ درصد در مقایسه با ۹۷ درصد درمیان پسران است(وزارت آموزشوپرورشهردو،۱۳۸۴).
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۴)
آمار نتایج امتحانات دوره راهنمایی تفاوت بیشتری را درمیان میزان قبولی دختران و پسران نشان میداد.آمار نتایج امتحانات جمع سه پایه راهنمایی در سال تـحصیلی ۸۳-۱۳۸۲،تـفاوت قابل توجهی را درمیان دانشآموزان دختر و پسر به شرح زیر نشان میداد:
۹۵ درصد قبولی درمیان دختران در مقایسه با ۸۷ درصد درمیان پسران. در سال تحصیلی ۸۳-۱۳۸۲،آمار نتایج امتحانات سال اول متوسطه نشانگر بالاترین میزان تفاوت مـیان قـبولی دختران و پسـران است،بهطوریکه ۸۰ درصد دختران در مقایسه با ۶۵ درصد پسران موفق به پایان این دوره میشوند.
بررسی میزان کارآیی درونی۱نظام آموزشی در دوره ابـتدایی نیز بیانگر موفقیت بیشتر دختران است.در سال ۱۹۹۵،نرخ تکرار پایه در دوره ابتدایی در مـیان پسـران بـه ۱۰ درصد و در بین دختران به ۷ درصد میرسید(مهران، ۱۹۹۵).پنج سال بعد در سال ۲۰۰۰،نرخ تکرار پایه در دوره ابتدایی به ۶ درصد درمیان پسـران و ۴ درصـد میان دختران میرسید.در همان سال در دوره متوسطه،آمار تکرار پایه درمیان پسران ۱۱ درصد در مقایسه بـا ۴ درصـد در بـین دختران بود(یونسکو،۲۰۰۳).براساس گزارش ملی وضعیت زنان، میانگین نمرات درسی دختران در سطح کشور(بهاستثنای یک استان)بهطور متوسط یک نـمره بیش از پسران بوده است.آمار آموزشوپرورشهردو در ایران نشانگر این واقعیت است گرچه دختران کمتر از پسـران از خدمات آموزشی در دورههای ابـتدایی،راهنمایی و دبـیرستان بهرهمند میشوند،بااینحال با موفقیت بیشتری از امکاناتی که در دسترسی آنان است،استفاده میکنند.
(۱)- internal efficiency
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۵)
مرحله سوم:آگاهسازی(conscientisation)
از نظر لانگه،آگاهسازی به معنی درک آگاهانه از تفاوت میان جنس۱و جنسیت۲است.آگاهی از اینکه نقشهای جنسیتی،مانند تقسیم کار براساس جنس،توسط فرهنگ هر جامعه تعیین میشود و قابل تغییر اسـت(لیچ ۲۰۰۳: ۵۸).بهمنظور روشنشدن اهمیت و حساسیت این مرحله،لازم است نخست، تعریفی از آن ارائه شود.در کتاب نقش زنان در توسعه آمده است:«این مرحله از برابری شامل این است که زنان چگونه مفهوم فرآیند توسعه را در حد نابرابری ساختاری درک کنند.زنان باید درک کـنند کـه مشکلات آنان از بیکفایتی و کمبودهای شخصی ایشان ناشی نمیشود،بلکه آنان بهوسیله یک سیستم اجتماعی که در آن تبعیضات صورت رسمی و قابل قبول به خود گرفته است،عقب نگاهداشته شدهاند.این مسأله مستلزم نگرش خاصی به جامعه است کـه در آن بـا تجزیه و تحلیل انتقادی با جامعه برخورد نمایند،تا تشخیص داده شود که تبعیضاتی که قبلا طبیعی یا واقعیتی غیر قابل تغییر قلمداد میشده است،تغییرپذیر هستند.»
در این مرحله تفاوت براساس جنسیت را نمیتوان با آمـار سـنجید و نیاز به یک تجزیه و تحلیل کیفی وجود دارد.به گفته سارالانگه در کتاب فوق الذکر، «در اینجا فواصل جنسیتی،نمیتواند به صورت عدد و رقم دربیاید،بلکه یک فاصله عقیدهای به شمارمیآید،این باور که وضعیت بدتر اجـتماعی- اقتصادی زنـان و تـقسیم کار به لحاظ جنسیت و بـرمبنای آدابـورسوم،یک امـر طبیعی و یا عبارتی تغییرناپذیر است.»از دید سارالانگه،مرحله سوم برابری مرحلهای است که طی آن باید پیامهای روزنهای که به ایجاد و تثبیت فواصل جنسیتی دامنمیزنند را بـا افـزایش آگـاهی کنارزد.«تواناسازی به معنای دیدن (۱)- sex
(۲)- gender
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۶)
از ورای این پیامها و بازپسزدن آنـهاست:باید مـشخص شود که به فرمانبرداری زنان جزیی از اوامر طبیعی نیست بلکه به وسیله یک سیستم تبعیضی-تحمیلی که ساختاری اجتماعی دارد به وجود آمـده اسـت و قـابل تغییر است»
شاید بتوان گفت آگاه ساختن دختران و زنان نسبت به واقعیتها و نـابرابریهای موجود در آموزش بسیار مشکل،لیکن تعیینکننده است.حاصل فرآیند آگاهسازی الف)مطلع شدن زنان از حقوق آموزشی خویش در کنار سایر حقوق خود و ب)درک ایـن مـسأله اسـت که تفاوت آموزشی میان دختر و پسر یک تفاوت ذاتی نیست.اختلاف جـنسیتی بـین آموزش زنان و مردان یک اختلاف طبیعی نیست،بلکه نتیجه پیامهای علنی و یا پنهانی است،که از طریق تربیت خانوادگی،رسانههای جمعی،محتوای کـتابهای درسـی و رفـتار معلم منتقل میگردد.تواناسازی در این زمینه به معنی آگاهساختن زنان نسبت به این پیامهاست و یـاریرساندن بـه آنـان در طرد آنچه باعث اختلاف و نابرابری میان آموزش زن و مرد شده است.
آگاهسازی در آموزش را میتوان به طرق مختلف انـجام داد:
۱.آشناساختن زنـان بـا اسناد و مدارک مختلف در مورد حقوق آموزشی زنان و وظایف دولت در قبال آنان.
در این ارتباط،میتوان از منابع رسمی موجود،راجعبه آمـوزش و حـقوق زنان،استفاده کرد.مهمترین منبع رسمی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.براساس اصل ۳ و ۳۰ قانون اساسی«دولت موظف اسـت وسـایل آمـوزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهمکند و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کـشور بـهطور رایگان گسترش دهد.» همچنین اصل ۲۰ قانون اساسی مقرر میدارد«همه افراد ملت اعماز زن و مرد یکسان در حـمایت قـانون قـرار دارند و از همه حقوق انسانی،سیاسی،اقتصادی،
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۷)
اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.»(صندوق کودکان سازمان ملل(یونیسف)۱۳۷۷:۴۲)علاوهبراین،ماده ۲۸ و ۲۹«پیمان جهانی حقوق کودک»که در سـال ۱۳۶۸ در مـجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و ایران نیز در سال ۱۳۷۲ به این پیـمان بـینالمللی پیـوست، درباره حق کودک برای برخورداری از آموزش و اهداف آموزشی وی است.در بخش چهارم ماده ۲۹،هدف آموزش به شـرح زیـر قـید شده است:«آمادهسازی کودک برای یک زندگی مسؤولانه در جامعهای آزاد و با روحیه تفاهم،صلح، مدارا،مساوات میان زنـ و مـرد و دوستی میان همه مردمان،گروههای قومی، ملی و مذهبی و افرادی که منشاء بومی دارند.»(صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف)۱۳۷۸:۲۴).مطلعساختن افراد راجـعبه مـفاد چنین مدارک رسمی میتواند نخستین گام در راه آگاهسازی باشد.
در سایر منابع رسمی مانند بـرنامههای تـوسعه اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؛طرح کلیات نظام آموزشوپرورشهردو جـمهوری اسـلامی ایران(۱۳۶۷)؛و سـند و منشور اصلاح نظام آموزشوپرورشهردو ایران(۱۳۸۲) اغلب به تـفصیل راجـعبه ضرورت آموزش زنان و وظیفه دولت در ایجاد کلیه امکانات آموزشی برای زنان بحث شده است.هدف در ایـنجا تـشویق و ترغیب آنان به بهرهگیری از امکانات مـوجود و مـشارکت هرچه بـیشتر در امـور آموزشی است.
۲.آگاهسازی از طـریق معرفی الگوهای زن تحصیلکرده در جامعه
ارائه الگوی زنانی کـه در عـرصههای مختلف علمی،اجتماعی،سیاسی، فرهنگی،هنری و آموزشی قادر به کسب موفقیت شدهاند،میتواند دختران را متوجه نیروی بـالقوه خـود در فائقآمدن بر نابرابریهای آموزشی سازد و بـه آنان نشاندهند که این عـدم تـساوی موجود به دلیل ضعف یـا نـاتوانی آنان نیست.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۸)
معرفی الگوهای زن تحصیلکرده میتواند از طریق رسانههای جمعی یا کتابهای درسی باشد.
ذکر آمار درخصوص مشاغل رسـمی زنـان در حیطههای گوناگون گامی است در راه آشناساختن دخـتران بـا فـعالیتهای زنان در عرصههای مـختلف جامعه.براساس آمـار موجود،از میان کلیه زنـانی کـه بهطور رسمی شاغل هستند،۳۳ درصد در زمینههای فنی و تخصصی ۱۷ درصد دارای شغل دفتری ۱۳ درصد در سطوح مدیریت شـاغل بـوده و ۵ درصد نیز در حیطهی فروش و خدمات مـشغول بـه کار مـیباشند(سازمان بـرنامه و بـودجه و سازمان ملل، ۱۹۹۹).علاوهبراین،درمیان ۰۵۲،۱۱۱ نفری کـه در بخش دولتی دارای پستهای مدیریت هستند،۳۵ درصد زن بوده که اغلب در وزارت آموزش و پرورش(به صورت مدیر مـدرسه)،وزارت بـهداشت و آموزش پزشکی و وزارت صنایع و معادن مشغول بـه کـار هـستند.(صندوق جـمعیت سـازمان ملل متحد و مرکز آمـار ایـران ۲۰۰۱).بحث پیرامون دلایل حضور بسیار کمرنگ زنان در مجلس و هیأت دولت نیز زمینهساز ایجاد آگاهی درمیان دختران در مورد تـبعیض بـراساس جـنسیت در ردههای عالی تصمیمگیری و برنامهریزی در کشور میشود.
لازم به ذکـر اسـت کـه مـعرفی زنـان مـشهور و شاخص در سطح ملی بهتنهایی کافی نیست و باید تلاش کرد تا زنان تحصیلکرده آشنا و محلی نیز شناسایی و معرفی شوند.بهطورمثال،دختران روستایی کمتر با چهرههای شناختهشده علمی،فرهنگی،سیاسی همانندسازی میکنند.در مورد آنان بـاید زنانی آشنا چون معلمان روستا،بهورزهای خانههای بهداشت،مروجین کشاورزی را به عنوان الگوهای زن تحصیلکرده معرفی کرد،زیرا دختران روستایی میتوانند تا حدی شرایط زمان حال اینگونه افراد محلی و آشنا را برای آینده خود متصور شوند.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۷۹)
۳.بررسی کتابهای درسی بههمراه مـشاهده دقـیق رفتار معلم به منظور ایجاد آگاهی از اختلافات جنسیتی
تحلیل محتوای کمی و کیفی کتابهای درسی که برخی حیطهها را«زنانه» و بعضی را«مردانه»قلمداد میکنند و بررسی تصاویری که زنان را ناتوانتر از مردان نشانمیدهند،میتواند نخستین گام در بهوجود آوردن آگـاهی درمـیان دختران باشد(افشار نادری،۱۳۷۳؛اوبورا۱،۱۹۹۱؛دبیرخانه کشورهای مشترک المنافع۲،۱۹۹۵؛بر یک هیل۳و همکاران،۱۹۹۶؛میشل،۱۳۷۶؛مجتهدی، ۱۳۸۳).علاوهبراین مطالعه دقیق«پیام ناتوانی»که اغلب بهطور غیرمستقیم و غیررسمی از طریق معلم به دانشآموز دختر در مورد سقف توانایی،هوش و اسـتعداد او القـاء میشود،میتواند گویای پیام نهانی بـاشد کـه در طول جلسات کلاسی و در کنار دروس رسمی به دختران جهت میدهد(گوردون۴،۱۹۹۵؛ سی۵،۱۹۹۷؛آندرسون-لویت۶و همکاران،۱۹۹۸؛ساندرلند۷و همکاران، ۲۰۰۲).«ترس از موفقیت»یا«گریز از موفقیت»نیز احساسی است که اغلب ناآگاهانه توسط معلم درمیان دانشآموزان دختر ایجاد میشود و در خـانواده و جـامعه نیز تقویت میگردد.تشخیص ایـن نـوع پیامها و مقابله علیه آنها قدمی است در راه تواناسازی واقعی زنان در حیطه آموزش.
(۱)- obura
(۲)- commonwealth secretariat
(۳)- brickhill
(۴)- gordon
(۵)- sey
(۶)- anderson-levitt
(۷)- sunderland
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۰)
۴.بهوجود آوردن حساسیت جنسیتی در محتوای درسی و تربیت معلم
مسؤلین آموزشی میتوانند پس از کسب آگاهی از اینکه چگونه برنامه درسی میتواند از طریق کلام یا تصویر،تفاوتی میان دختران و پسران قـائل شود و یـا پس از مشاهده رفتار معلم که آگاهانه یا ناآگاهانه پیام توانایی به پسران و ناتوانی به دختران ارسال میدارد،اقدام به برنامهریزی با حساسیت جنسیتی۱کنند.این نوع برنامهریزی باتوجه به نابرابریهای جنسیتی و به منظور ازمیانبردن آن صورت میگیرد،(اوساکو۱۹۹۵۲؛یونسکو ۱۹۹۷؛ یـونسکو ۲۰۰۲).
نخستین گـام،افشاء و سپس ازمـیانبردن نقشهای کلیشهای برحسب جنسیت،در کتابهای درسی است.در کتابهای مدرسه این واقعیت که زنان اغلب در کنار مردان در تمامی صحنههای اقـتصادی،سیاسی،فرهنگی،علمی و آموزش مشارکت فعال دارند،پوشیده میماند و زن صرفا در نقش همسر،مادر، فرزند و خواهرکه تـنها بـخشی از زنـدگی واقعی اوست به تصویر کشیده میشود.ایجاد تغییرات اساسی در اینگونه پیامها و انعکاس واقعیت آن همچنانکه هست،قدم مهمی است در جهت آگـاهسازی اسـت.همین موضوع در مورد مردان نیز صادق است.آنها نه تنها کارگر،کارمند،کشاورز،مدیر، معلم،پزشک و استاد دانشگاه هستند بـلکه هـمسر،پدر،فرزند و بـرادر نیز هستند.بهتر است،نقش چندگانه آنان در اجتماع نیز به صورت واقعی در کتابهای درسی منعکس شود.
گام دوم میتواند آگاه سـاختن معلمین نسبت به تواناییها،استعدادها،امیال و آرزوهای دختران دانشآموز باشد.یک معلم آگاه با تقویت اعـتماد به نفس و (۱)- gender sensitive planning
(۲)- ohsako
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۱)
خودباوری درمیان دخـتران قـادر است با تبعیض به دلیل جنسیت مبارزه کرده و درمقابل استمرار نابرابری جنسیتی بایستند.آگاهسازی مربیان نیز باید از دوره تربیت معلم آغاز گردد تا سپس با یاری جستن از خود آنها،نابرابری جنسیتی در آموزش ازمیانبرود.نکته مـهمی که باید در ارتباط با معلمان درنظر گرفت،این است،آنها نه تنها به دلیل قدرتی که سرکلاس دارند بلکه به علت رابطه عاطفی که با دانشآموزان در فرهنگ ما برقرار میکنند،از اهمیت خاصی برخوردارند.
در آخر ذکر این نـکته ضـروری است که آگاهسازی بدون ایجاد فرصتی برای رفع نابرابریها،عملا نتیجهای جز یأس و سرخوردگی برای افراد ندارد و باید در حد امکان از بهوجود آوردن چنین شرایطی جلوگیری کرد.هدف اصلی آگاهسازی ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در بـین زنـان است؛هدف تواناسازی است آن هم از طریق هوشیارکردن زنان و مسلحکردن آنها به اطلاعات و دانش.هر نوع اطلاعرسانی راجعبه ریشههای نابرابریهای آموزشی باید طراحی راهحلها و برنامهریزی جهت رفع نارساییها را بهدنبال بیاورد.تنها در این صورت است که آگاهسازی بـه رسـالت واقعی خود یعنی بیداری عمل میکند.چنانچه زنان پس از کسب آگاهی راجعبه نابرابری به دلیل جنسیت،خود فعالانه به چارهجویی و برنامهریزی جهت رفع آن بپردازند، مرحله چهارم فرآیند تواناسازی آغاز میگردد.
مرحله چهارم:مشارکت(participation)
از نظر لانگه،مرحله چهارم به مشارکت بـرابر در تـصمیمگیری،چه در سـیاستگذاری،برنامهریزی یا مدیریت اشاره دارد(لیچ،۲۰۰۳:۵۸).در ایـن مرحله زنـان از دریـافتکنندگان منفعل خدمات و اطلاعات به شرکتکنندگان فعال در تمامی مراحل تصمیمگیری و برنامهریزی تبدیل میشوند.در اینجا برابری در مشارکت مدنظر است و دخالتدادن زنان در اموری که آنان به
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۲)
نحوی در آن ذیـنفع هـستند.در ایـن مرحله بهدنبال حضور زنان در تمامی مراحل آموزشی هستیم از جـمله:بررسی نـیازها،شناسایی مشکلات،ارایه راهحلها،برنامهریزی،مدیریت،اجراء و ارزشیابی.لازم به ذکر است که حضور و مشارکت زنان میتواند در سطح ملی و محلی باشد.پژوهشگران اغلب در تحلیلهای جنسیتی خود از میزان و حدود مـشارکت زنـان،بهدنبال شمارش تـعداد زنان در سطوح بالای مدیریت،برنامهریزی و قانونگذاری هستند.لیکن مشارکت میتواند در سطح محلی نـیز صورتگیرد.
از میان طرحهایی که در جهت شرکتدادن زنان در امور آموزشی در ایران انجامشد،میتوان به طرح مشترک وزارت آموزشوپرورشهردو و صندوق کودکان سازمان ملل متحد(یونیسف)در سـال ۱۳۷۲ و هـمچنین طـرحهایی که به سفارش کرده مطالعات زنان پژوهشکده تعلیم و تربیت در سالهای اخیر انجام شـده اسـت اشاره داشت(معروفی ۱۳۸۴،مؤید طلوع ۱۳۸۰)
مرحله پنجم:کنترل(control)
لانگه این مرحله را کنترل برابر در تصمیمگیری میداند که شامل عوامل تولید و توزیع مزایا اسـت(لیچ،۲۰۰۳:۵۸).در مـرحله نـهایی تواناسازی،برابری در کنترل مدنظر است.در اینجا برابری کنترل بهمعنای توازن قدرت میان زنـان و مـردان اسـت،بهطوریکه هیچیک از آنها در مقام فرمانروایی یا فرمانبرداری نباشد.در این مرحله کوشش میشود تفاوت براساس جنسیت کـه خود را بـه شـکل قدرت نابرابر میان زن و مرد نشان میدهد ازمیانبرود.هدف افزایش کنترل زنان بهمنظور برقراری عادلانه تـوازن قـدرت و جلوگیری از کنترل و سلطه یکی بر دیگری است.به گفته سارالانگه،«منظور از تواناسازی زنان تعویض مردسالاری بـه زنـسالاری نـیست،بلکه بیشتر برای معرفی برابری جنسیتی در فرآیند توسعه است»(دفتر امور زنان و یونیسف،۱۳۷۲).
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۳)
زمانی که امکانات بهطور عادلانه بـین زنـان و مردان توزیع شود(خدمات)؛ هردو بهطور برابر از منابع موجود استفاده کنند(دسترسی)؛هم زنان و هم مردان نسبت بـه حـقوق،وظایف و تـواناییهای خود آگاه باشند(آگاهسازی)؛به طور برابر در تصمیمگیری و برنامهریزی در امور مربوط به خود شرکت کنند (مشارکت)؛و در نهایت کنترل مـساوی روی سـود و دستیابی برابر به منافع داشته باشد(کنترل)؛آنگاه پنج مرحله تواناسازی به صورت دایره کـامل در مـیآید و از کـنترل به خدمات بازمیگردد.
درحیطه آموزش،مشارکت زنان در بررسی نیازها و شناسایی موانع دسترسی به امکانات میتواند بهطور ایدهآل منجر بـه کـنترل آنـها بر تقسیم عادلانه خدمات و امکانات آموزشی و مشارکت آنان در امر تصمیمگیری، برنامهریزی،اجرا و ارزشیابی آموزشی شـود.بدینصورت مـراحل خدمات، دسترسی،آگاهسازی،مشارکت و کنترل در عرصه آموزش دختران و زنان طی شده و در طول آن زنان کشور ما از برابری و تواناسازی بیشتر در امر آمـوزش خود بـهرهمند میگردند.
جمعبندی
مقاله حاضر با استفاده از الگوی«تواناسازی زنان»سارالانگه به عنوان چارچوبی برای تحلیل جنسیتی در آموزش،ما را در شـناسایی فـرصتها و محدودیتهایی که درمقابل دختران و زنان کشور در امـر آمـوزش وجـود دارد یاری میرساند.علاوهبراین،مشخص ساختن موارد تبعیض و نابرابری جنسیتی در مـراحل پنـجگانه برابری و تواناسازی،ما را قادر به شناسایی نقاط قوت و ضعف آموزش کشور در فراهم ساختن فرصتهای بـرابر آمـوزشی برای دختران و پسران مینماید.تجزیه و تحلیل وضـعیت آمـوزشی دختران و زنـان در ایـران در پنـج مرحله خدمات،دسترسی،آگاهسازی،مشارکت و کنترل گامی است در جهت پاسـخدادن بـه پرسشهایی مرتبط مطرح گردید.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۴)
بررسی آمار و ارقام موجود نشان داد که علیرغم وجود تفاوت بـراساس جنسیت،خدمات آمـوزشی در تمام سطوح هم در اختیار زنان و هـم در اختیار مردان است.باید توجه نـمود،تفاوت بـراساس جنسیت در دورههای مختلف تحصیلی شکل مـتفاوتی بـهخود میگیرد.اختلاف جنسیتی در دورههای ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بهنفع پسران و در دورههای پیشدانشگاهی و آموزش عالی بهنفع دختران است.
در دومـین مـرحله برابری و تواناسازی یعنی مرحله دسـترسی،تفاوت جنسیتی در انـتخاب رشـته تحصیلی درمیان دانـشآموزان و دانـشجویان و همچنین در میزان موفقیت تـحصیلی درمـیان دختران و پسران مشاهده میگردد. علیرغم افزایش تعداد دختران در رشتههایی که قبلا کاملا«مردانه»محسوب میشد،رویآوردن پسران به رشـتههای عـلومانسانی،هنوز تفاوت محسوسی میان دختران و پسران در انتخاب رشـته در مـراحل مختلف تـحصیلی وجـود دارد.
برای یـافتن پاسخ دقیق به پرسـش آگاهی زنان از حقوق خویش در ارتباط با آموزش باید نظرخواهی دقیقی در این زمینه در سطح ملی صورت بـگیرد.در عینحال مـیتوان گفت فعالیتهای نهادهای دولتی مانند گـروه مـطالعات زنـان در پژوهـشکده تـعلیم و تربیت؛دفتر امور زنـان وزارت آمـوزشوپرورشهردو و دفتر امور زنان ریاست جمهوری طی سالیان گذشته نقش بسزایی در آگاه ساختن دستاندرکاران آموزشی نسبت به حـقوق زنـان در امـر آموزش داشتهاند. اجرای طرحهای پژوهشی،برگزاری گردهمآییها و کارگاههای آمـوزشی مـتعدد تلاشی بـوده اسـت تـا آگـاهسازی از بالا به پایین توسط نهادهای دولتی مذکور صورتگیرد.
ازسویدیگر،سازمانهای غیر دولتی که در ارتباط با زنان فعالیت مینمایند نیز آموزش و آگاهسازی را در صدر فعالیتهای خود قرار دادهاند.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۵)
فعالیتهای نهادهای دولتی از بالا به پایین در کنار رویـکرد پایین به بالای۱ اغلب سازمانهای غیر دولتی به صورت مکمل یکدیگر نقش قابل توجهی در آگاهسازی زنان داشتهاند.بررسی میزان اثرگذاری فعالیتهای این در مجموعه و اینکه تا چه حد در امر آگاهسازی دختران و زنان در سـطح مـلی،منطقهای و محلی موفق بودهاند مستلزم تحقیق بیشتر و نظرخواهی گسترده است.
در پاسخ به پرسش چهارم که آیا زنان در تصمیمگیری و برنامهریزی آموزشی حضور و مشارکت فعال دارند؟(مرحله مشارکت)میتوان گفت که رابطه دیالکتیک و دوسویه میان مرحله مـشارکت و مـرحله آگاهسازی وجود دارد.بهعبارتی،مشارکت زنان در انقلاب آگاهی خاصی در آنها ایجاد کرده است،همین آگاهی باعث شده آنها بیشتر به ضرورت مشارکت در امور مربوطه به خود پیببرند.
بااینحال،مشارکت زنان در تصمیمگیری و بـرنامهریزی آمـوزشی هم از نظر کمی و هم از بـعد کـیفی هنوز به درجه مطلوبی نرسیده است.از آنجایی که زنان بخش قابل توجهی از کارکنان آموزشی و مدیران مدرسه را تشکیل دادهاند،حضور کمرنگ آنها در تصمیمگیری و برنامهریزی،نشانگر عدم موفقیت در رسیدن به درجـه قـابل قبولی از برابری و تواناسازی در مـرحله چهارم لانـگه است.
در آخر،پاسخ به پرسش پنجم که آیا زنان بر امر تصمیمگیری و برنامهریزی آموزش کنترل و نظارت دارند؟و اینکه آیا زنان در تصمیمگیری صاحب رأی هستند میتوانند نظرات خویش را عملی سازند؟(مرحله کنترل)تا حد زیادی منفی است.آمار حـضور زنـان در پستهای مدیریتی،برنامهریزی و سیاستگذاری اشاره به حضور کمرنگ آنان در کل کشور دارند و تخصیص (۱)- bottom-up approach
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۶)
بخش عمدهای از این پستها به زنان در امور آموزش عمدتا میزان مدارس را دربرمیگیرد.این گروه از مدیران زن در عمل مجریان تصمیمهایی هستند کـه در وزارتـخانه«مردانه»آموزشوپرورشهردوگرفته شده اسـت.مجریان زن صرفا سیاستهایی که مردان اتخاذ کردهاند را عملی میسازند و قدرت،نفوذ و کنترلی خارج از محیط محدود مدرسه خود ندارند،اجرای زنانه سیاستگذاریهایی مـردانه در عمل بهمعنی رسیدن به مرحله پنجم چارچوب برابری و تواناسازی لانگه نیست.
در یک جـمعبندی کـلی مـیتوان گفت با بالا رفتن مراحل برابری،میزان توانمندی دختران و زنان در آموزش کشور ایران،کمتر میشود.بهعبارتی، تواناسازی دختران در کشور ما عمدتا در مـراحل اول و دوم یـعنی خدمات و دسترسی بیشتر است و هرچه به مراحل بالاتر یعنی آگاهسازی،مشارکت و کنترل میرسیم از مـیزان تـواناسازی آنـها کاسته میشود.
تصمیمگیری،برنامهریزی و سیاستگذاری در عمل در دست مردان است و علیرغم تلاشهای گامبهگام زنان در دادن آموزش و آگاهی،هنوز تعادل در این سـه مرحله ایجاد نشده است.باردیگر یادآوری میکنیم که از نظر لانگه «منظور از تواناسازی زنان تفویض مـردسالاری به زنسالاری نیست،بلکه بیشتر بـرای مـعرفی برابری جنسیتی در فرآیند توسعه است.»(دفتر امور زنان و یونیسف،۱۳۷۲).هدف این مقاله نیز جایگزینی مردان توسط زنان نیست بلکه شکل مطلوب،ایجاد تعادل و برابری جنسیتی است.
در پایان،هدف فرآیند تواناسازی زنان ایجاد اعتماد به تواناییهای خود و بـهدنبال آن باورداشتن خویش است.فراهم ساختن زمینه رسیدن به این مرحله شاید مهمترین و ماندگارترین خدمتی است که نظام آموزشوپرورشهردو و آموزشعالی ایران میتواند برای دختران و زنان این مرزوبوم انجام دهد.این موضوع بهویژه در زمانی اهمیت دارد که زن ایـرانی،مانند اغـلب زنان منطقه
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۷)
خاورمیانه،کوشش دارد در تعامل و گاه تقابل بین سنت و مدرنیسم(مهران، ۱۳۷۸)طرحی نو دراندازد و هویت نوینی برای خود خلق کند.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۸)
فهرست منابع الف)فارسی
افشار نادری،آزیتا(۱۳۷۳).تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی و بررسی تأثیر آن در شکلگیری مفهوم خود از نقش جنسیتی دختران سال چهارم ابتدایی. پایاننامه کـارشناسیارشد روانـشناسی تربیتی.دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا.تهران.
آمار آموزشوپرورشهردو:گزارش کمی و کیفی در مورد دانشآموزان دختر طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران(۱۳۶۸).فصلنامه تعلیم و تربیت(۵)۱:۵۷- ۵۳.
دفتر امور زنان ریاست جمهوری(۱۳۷۶).شاخصهای اجتماعی و اقتصادی زنان در جمهوری اسلامی.تهران:واحد آمار و انفورماتیک دفـتر امـور زنان.
دفتر امور زنان ریاست جمهوری و صندوق کودکان سازمان ملل متحد(یونیسف) (۱۳۷۲).نقش زنان در توسعه.تهران:انتشارات روشنگران.
سازمان ملل متحد(۱۳۸۳).اعلامیهی جهانی حقوق بشر.ترجمهی رضا رضایی.تهران: نشر کوچک.
سازمان نهضت سوادآموزی(۱۳۷۸).گزارشی از وضعیت سوادآموزی در جمهوری اسلامی ایران.تهران:سازمان نهضت سوادآموزی.
سلیمانینسب،فریده(۱۳۷۳).بررسی نگرش دانشآموزان دختر نـسبت بـه ریـاضیات و پارهای از عوامل شکلدهنده به آنـ.پایاننامه کـارشناسیارشد روانـشناسی تربیتی. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی،دانشگاه الزهرا تهران.
صندوق کودکان سازمان ملل متحد(یونیسف)(۱۳۷۷).وضعیت زنان جمهوری اسلامی ایران.تهران:یونیسف.
صندوق کودکان سازمان ملل متحد(یونیسف)(۱۳۷۸).پیمان جهانی حقوق کودک. تهران:یونیسف.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۸۹)
طرح کلیات نظام آموزشوپرورشهردو جـمهوری اسـلامی ایـران(۱۳۶۷).تهران:ستاد اجرایی تغییر بنیادی نظام آموزشوپرورشهردو.
قربانی،محبوبه(۱۳۷۴).بررسی نقش زن در کتابهای فارسی و فنی و حـرفهای پایـه اول،دوم و سوم راهنمایی و مقایسه آن با نقش مرد.پایاننامه کارشناسیارشد روانشناسی تربیتی.دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی،دانشگاه الزهرا.تهران.
گزارش وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران(۱۳۷۴).تهران:دفتر امور زنـان نـهاد ریاست جـمهوری اسلامی ایران.
مجتهدی،مهین(۱۳۸۳).بررسی باورهای جنسیتی در محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی.نقش آموزشوپرورشهردو در توسعه سـیاسی-اقتصادی و آموزشوپرورشهردو حساسیت به جنسیت.در مجموعه مقالات همایش ملی مهندسی اصلاحات در آموزشوپرورشهردو.تهران:پژوهشکده تعلیم و تربیت،وزارت آموزشوپرورشهردو.
مرکز آمار ایران(۱۳۸۳).سالنامه آماری کشور ۱۳۸۲.تهران:مرکز آمـار ایـران. معروفی،پروین(۱۳۸۴).استفاده از روشـهای مشارکتی(RPA)در کاهش بازماندگی دختران از آموزش عمومی در مناطق محروم و روستایی(روستای نوکآباد- سیستان و بلوچستان).تهران:پژوهشکده تـعلیم و تـربیت؛گروه مطالعات زنان.
مؤید طلوع،ماهمنیر(۱۳۸۰).بررسی موانع مشارکت گسترده زنان در عرصههای مدیریتی،سیاستگذاری و برنامهریزی در آموزشوپرورشهردو کشور.تهران: پژوهشکده تعلیم و تربیت؛گروه مطالعات زنان.
مهران،گلنار(۱۳۷۵)بررسی علل ترک تـحصیل دخـتران در مـقطع آموزش ابتدایی در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا و بهویژه در ایران.فصلنامه تعلیم و تربیت(۱۲)۲: ۹-۴۱.
مهران،گلنار(۱۳۷۸).بررسی تطبیقی آموزش زنـان در خـاورمیانه:دستآوردها و چـالشها.فصلنامه تعلیم و تربیت(۱۵)۲:۳۱-۵۹.
تعلیم و تربیت » شماره ۸۷ (صفحه ۹۰)
میشل،آندره(۱۳۷۶).پیکار با تبعیض جنسی:پاکسازی کتاب،خانه،مدرسه و جامعه از کلیشههای تبعیض جنسی.ترجمهی محمد جعفر پوینده.تهران:انتشارات نگاه.
وزارت آموزشوپرورشهردو(۱۳۸۲).سند و مـنشور اصـلاح نـظام آموزشوپرورشهردو ایران (پیشنویس دوم).تهران:پژوهشکده تعلیم و تربیت.
وزارت آموزشوپرورشهردو(۱۳۸۴).آمار آموزشوپرورشهردو،سال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳. تهران:دفتر آمار و برنامهریزی بودجه.
وزارت فرهنگ و آموزشعالی(۱۳۷۵).آموزشعالی در آئینه آمـار.تهران:مؤسسه پژوهش و بـرنامهریزی آموزشعالی.
وزارت علوم،تحقیقات و فنآوری(۱۳۸۳).زنان و آموزشعالی.در دایره المعارف آموزشعالی،جلد اول:۵۷۶-۵۷۰.تهران:بنیاد دانشنامهی بزرگ فارسی.
وزارت علوم،تحقیقات و فنآوری(۱۳۸۴).آمار آموزشعالی ایران.سال تـحصیلی ۸۴-۱۳۸۳.تهران:مؤسسه پژوهـش و بـرنامهریزی آموزشعالی.