برگزیده کتاب تادیب النسوان ( النسا ِ)

فصل چهارم
در قهر کردن است. زن باید هرگز قهر نکند هرچند صدمات کلی ببیند، اگر خوب باید صابر باشد. شنیدم پیره زنی هنگام رفتن به دخترش
وصیت می کرد (خداش بیامرزد) که عجب خوب وصیت میکرد. میگفت: فرزند از دو چیز هرگز قهر مکن اول از شام و نهار و دویم از
رختخواب. اگر غذا نخوری گرسنه بمانی، صدمه جانی دارد و اگر بی بالاپوش بمانی سرما می خوری… قهر کم کم بغض و عداوت می آورد، پس
خوب است هرگز قهر نکنند و روترش نکنند و گره بر ابرو نزند.
به زندان قاضی گرفتار به که در خانه بینی بر ابرو گره . باید گشادهرو و خندان و بشاش باشد در گشادهرویی حرف بزند و تبسم کند و ملول
نباشد دلتنگ ننشیند و مثل بیوه زنهای ماتم زده متصلا دستش در زیر بغل با روی ترش که بدتر از صد هزار زهر قاتل است . همه اش آه و ناله
که گویا عزیزش مرده است. و یا کشتی دودی اش غرق شده یا آنکه از صبح تا شام حمّالی کرده نان از برای شوهرش تحصیل کرده… به خدا
اگر در حسن و جمال، ماه تابان باشی و در هنر سرآمد دوران، کسی که در حالت نزع (جان کندن) باشد، حب نبات و آب حیات را از دست او
نمی توان گرفت… مرد بیچاره از صبح تا شام زحمت کشیده، هزار قسم خفت دیده، هزار حق و ناحق کرده محض اینکه شب به خانه خرابش
می آید آسوده باشد اگر چنانچه رسم خانمهای این زمان است وارد خانه نشده دعوا و قهر و اوقات تلخی و نعره باشد وای بر احوال مرد بیچاره
زینهار از قرین بد، زنهار وقنا ربنا عذاب النّار