رؤیاهای خیابانی
روزبه آرش: همین چندی پیش در هامبورگ گرد هم آمدند؛ نمایندگان گروه ۲۰ متشکل از بزرگترین اقتصادهای دنیا. وقتی درباره اقتصاد توسعهیافته و بزرگ حرف میزنیم ناخودآگاه یاد رفاه میافتیم. انتظارمان این است که در این کشورها اوضاع بهتر باشد اما نیست. کودکان بیخانمان شاید بدترین نمونه برای یک اقتصاد سالم باشند؛ کودکانی که حتی جایی برای خوابیدن، مأمنی برای آسایش و امکانی برای زندگی ندارند؛ روزها را در خیابان سر میکنند و شبها را در کارتنها.
چین: چندین میلیون کودک در مناطق روستایی چین بدون والدین بزرگ میشوند. پدر و مادر آنها بهعنوان کارگران مهاجر در شهرهای بزرگ کارهای شاقه انجام میدهند. در نبود والدین معمولا سرپرستی آنها را پدربزرگها به عهده میگیرند. پدربزرگ اما نسبت فامیلی ندارد بلکه تنها فردی است که در نبود پدر و مادر از بچهها مراقبت میکند؛ اگر پولی داشته باشد برای آنها غذایی میخرد اما بیشتر پدربزرگها خود با فقر دست و پنجه نرم میکنند. بهاینترتیب این پدرهای کلان تبدیل به ابزاری برای ساماندادن گدایی کودکان بیخانمان میشوند. خانواده لیو در جنوبغربی چین زندگی میکنند که از شهر انشون بسیار دور است؛ یک مکان صنعتی قدیمی و ویران. پدربزرگ لیو خودش فقیر و بیمار است. او سرپرستی چهار بچه را برعهده دارد که بین پنج تا ۱۱ساله هستند. کار فقط در شهرها پیدا میشود. پدر و مادر لیو برای کار به مکانی دور رفتهاند، خانه خود را اجاره داده و لیو را به پدربزرگ سپردهاند. خانواده لیو تقریبا در زیر خط فقر زندگی میکنند. آنها مشمول ۵۵,۷ میلیون انسان در چین هستند که طبق آمار رسمی کمتر از ۴۰۰ یورو در سال درآمد دارند.
در چین به این کودکان «هوکو» گفته میشود. آنها اجازه حضور در مدارس شهری را ندارند و در مدارسی محقر در روستاها باید درس بخوانند؛ مدارسی که اغلب تعطیل بوده و امکانات خاصی ندارند. براساس آمار غیررسمی، نزدیک به یکسوم از ۲۵۰ میلیون کودک چینی، کودکان کارگران مهاجر غیرحرفهای هستند که در کارهای ساختمانی یا در بخش خدماتی کار میکنند. آمریکا: چندی پیش گزارشی از سوی مؤسسه آمریکایی «مرکز ملی خانوادههای بیخانمان» منتشر شد که از بیخانمانبودن قریب به ۲,۵ میلیون کودک حکایت میکرد؛ کودکانی که قربانیان متغیرهایی همچون مادران بیوه، تبعیض نژادی و درآمد کم خانوادههای خود هستند و همین موضوع بیخانمانی آنها را قطعیت میبخشد. بسیاری از کودکان بیخانمان آمریکایی در آستانه ازدستدادن خانههایشان هستند، اقامت و اسکان ثابت ندارند و در مکانهایی که برای انسانها تعیین نشده یا نوعی از اقامتگاههای موقتی زندگی میکنند. این آمار بیانگر این است که تعداد کودکان بیخانمان در آمریکا به بالاترین رقم خود رسیده است. ایالات متحده در سطح جهان از شاخصهای بالای فناوری، نظامی و سیاسی برخوردار است، پس این آمار از کجا میآید؟ باید روی مسئله فقر با چاشنی تبعیض نژادی دست گذاشت. براساس گزارش منتشرشده از سوی مؤسسه آمریکایی «مرکز ملی خانوادههای بیخانمان»، نرخ فقر میان خانوادههایی که زنان مجرد سرپرستی آنها را بهعهده دارند، بالاتر است؛ بهویژه برای خانوادههای سیاهپوست یا اسپانیایی. آمار ارائهشده در این گزارش همچنین بیان میکند که در سال ۲۰۱۶، خانوادههای زنان سرپرست خانوار، پنج برابر بیشتر از خانوادههای زوجهای متأهل فقر را تجربه کردند. مطالعات نشان میدهد که آنها و فرزندانشان بیشتر در معرض بیخانمانی قرار دارند. همچنین در این مدت، نرخ فقر برای خانوادههای زنان سرپرست خانوار، ۳۹,۹ درصد بود که در مقابل، این نرخ برای خانوادههای زوجهای متأهل، ۷,۶ درصد برآورد شده است.
اتحادیه اروپا: اوضاع در اروپا به خاطر وجود حساسیت بالا روی این مسائل بهتر است اما کارشناسان، بحران کودکان بیخانمان را «فاجعهبار» توصیف میکنند. آمار این کودکان نسبت به سه سال قبل ۴۰ درصد افزایش را نشان میدهد. جان هالی، وزیر مسکن بریتانیا میگوید: «باید شرمسار باشیم. این آمار شوکهکننده است. ما زمانی یک شعار داشتیم که هر کودک باید خانهای مناسب و امکان زندگی راحت داشته باشد اما این مسائل نتیجه ۲۴ سال متمادی اتخاذ سیاستهای نادرست است. کاری که به صورت موقت میتوانیم هماکنون انجام دهیم تنها امکان اسکان موقت برای این کودکان است.»
ایران: سامانه ۱۲۳ مدتی است که در کشورمان فعال شده است، بهاینترتیب که درصورت مشاهده کودک کارتنخواب یا زنان کارتنخواب همراه کودک، میتوانید این موارد را به اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ اطلاع دهید یا با شماره تماس بهزیستی شهرستان یا استان محل اقامت خود تماس بگیرید تا به مسئله رسیدگی شود. سازمان بهزیستی معتقد است که شناسایی این کودکان وظیفه این سازمان بوده اما تأمین مکان برای نگهداری موقت از کودکان برعهده شهرداری است. حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، اسفند سال گذشته از شناسایی حدود دو هزار و ۶۰۰ کودک خیابانی در تهران خبر داد که از این بین ۷۰ درصد آنها غیرایرانی و درصد بالایی از این کودکان نیز غیرتهرانی بودند. او معتقد است با توجه به طبیعت و وضعیت کلانشهرها تعداد زیادی از کودکان به این شهرها آورده میشوند تا از آنها استفاده ابزاری شود.
خانواده بسیاری از این کودکان با مشکلاتی جدی روبهرو هستند و بهاینترتیب یا خود به این مهاجرت تن میدهند یا فرزندان خویش را راهی این سفر خطرناک میکنند.روزنامه وقایع اتفاقیه
——————————
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA