آموزش مجازیتکنولوژی آموزشیتکنولوژی آموزشی ودرسی-فن آوری اطلاعات

چند پرسش فلسفی در باب فضاهای مجازی – بخش پایانی

احمد راسخی لنگرودی

سرگرمی و اعتیاد
آنچه جوانان را به توسل به چنین شبکه‌هایی وامی‌دارد، نفس ارتباط است، آن هم ارتباطی از نوع مجازی و از جنس سرگرمی‌ها و دلمشغولی‌های روزمره، و نه حقیقی و از جنس دانش‌اندوزی و معرفت‌جویی‌. می‌توان گفت سرگرمی‌هایی آمیخته از تصاویر که بعضا در ذیلش تک سطری نشانده‌اند و عباراتی غیرتولیدی و وام گرفته از این و آن در قالب پست‌ها، استیکرها و استاتوس‌های غیرمفید که بیشتر به کار تفرج و سرگرمی‌های جوانی می‌آید. بگذریم از اینکه همین تصاویر و تک‌عبارات غیرتولیدی، در پاره‌ای موارد آدمی را غرق در دنیای سرگرمی‌های ناشایست‌ها و توهم نارسیسی هم می‌کند که در سنین جوانی سراسر مهلک و اعتیادآور است.
ابتلای جوانان به شبکه‌های مجازی و محیط‌های سایبری دارد این روزها به نوعی اعتیاد خانمانسوز و مخرب تبدیل می‌شود؛ اعتیادی که اعتزال و گوشه‌نشینی کاربران را در جمعهای اجتماعی و خانوادگی به همراه دارد و نتیجتا شوق زیستن و تعامل را در حوزه اجتماع از آنان می‌ستاند. شعاع محبت و مهرورزی را در حلقه خانوادگی می‌کاهد و موجب کاهش میزان مصاحبت و گفتگو در جمع خانواده و اطرافیان می‌شود. تاسف‌آورتر اینکه در میان خانواده‌های شاکی هیچ راهی برای مقابله با این بلیه مخرب دیده نمی‌شود. تنها شکوه و شکایت است که اندکی از آلام روحی خانواده‌ها می‌کاهد و مختصر آرامشی به پدر و مادرها می‌بخشد.
البته این اعتیاد مدرن، زمان و مکان، آشنا و غریبه، دوست و دشمن، پدر و مادر، میزبان و میهمان، خانه و خیابان، خلوت و جلوت نمی‌شناسد. فقط کافی است چشم کاربری به شبکه‌های مجازی روشن شود، آنگاه است که بی‌اختیار در آن و با آن می‌رود. رفتنی که خروج از آن با حسرت و دریغ همراه است. در جریان این رفتن‌ها آن‌چنان رقابتی بی‌پایان برای به دست آوردن لایک بیشتر و کامنت‌های متعدد شکل می‌گیرد که آن سرش ناپیداست!
این اعتیاد ‌چنان کاربران و خاصه جوانان را در همه احوال به خود مشغول داشته و غرقه در دنیای بی‌انتها و بعضا بی‌محتوای خود کرده است که درست همچون موجودات با خود بیگانه، فرصت و امکان به خودپرداختن را هم از آنان ‌ستانده است، چه رسد به خانواده، دوستان و اطرافیان دور و نزدیک! عجبا که معتادانی این‌چنینی در همراهی با این اعتیاد زمانه اندک کمبودی هم در خود احساس نمی‌کنند! خرسند و شاداب و بدون هیچ‌گونه دغدغه و ملاحظه‌ای بهترین و بیشترین زمان ممکن خود را با آن سپری می‌کنند. هیچ امری آنان را از پرداختن پیوسته به این امر مانع و رادع نمی‌شود. هیچ وقعی هم به واکنش‌های تند و اعتراض‌آمیز گهگاهی و یا همیشگی نزدیکان و اطرافیان نمی‌نهند. گویی نه در حوزه واقعیت، که در دنیای بسته فضاهای مجازی می‌زییند و وابسته و دلبسته محتویات آنند!
وقت و زمان تنها چیزی است که در برابر شبکه‌های مجازی رنگ می‌بازد و رفته‌رفته به هیچ انگاشته می‌شود. در محضر این مقام هیچ چیزی بی‌ارزش‌تر و بی‌اهمیت‌تر از عمر گرانمایه نیست. این شبکه‌ها برای جوانان ‌چنان جذاب و دلکش‌اند که زمان با آن‌همه ارزش و اهمیتش نادیده گرفته می‌شود. دریغا چه وقتهای گرانبهایی که به مصادره نمی‌رود و چه زمان‌های ارزشمندی که به پایش ریخته نمی‌شود. جوان به پای شبکه که می‌نشیند، از پیش، زمان را فروخته است. در این گشت و گذار برای او زمان چه ارزشی دارد؟ مهم این است که در برابر این پدیده قرن خود را تسلیم ببیند. برای او چه فرقی می‌کند زمان را به خوبی پاس داشته است یا لگد بر این سرمایه گرانمایه خود زده است! مهم این است وقت و بی‌وقت به درک شبکه‌های دلخواه بنشیند و تمامِ وقت را با آن بگذراند؛ درواقع با تمامی قوا به خدمتش نائل آید و همانند نوعی امری قدسی به آن احترام بگذارد!
این روزها بسیاری از خانواده‌ها از اعتیاد جوانان به شبکه‌های مجازی می‌نالند. هرگاه مجال پیدا کنند، پیرامون این اعتیاد زمانه نزد این و آن سر شکوه و شکایت باز می‌کنند. می‌گویند جوان ما به جز گشت و گذارهای بی‌هدف در شبکه‌های مجازی دل به هیچ کاری نمی‌دهد. دل و جانش به آن بسته است. تاب و تحمل فضای واقعی را ندارد. با واقعیت‌های پیرامونی بیگانه است. کمترین جنب و جوشی از خود بروز نمی‌‌دهد. در کام اژدهایی آن فرورفته‌ است. مهاجری گمگشته را می‌ماند. به چیزی جز فضای مجازی نمی‌اندیشد. نه کتاب و مطالعه می‌شناسد و نه واقعیت‌های زندگی و نه خانواده، نه بستگان دور و نزدیک، نه درس و مشق و مدرسه، و نه تلاش و پشتکار و کسب مهارت! شخصیتش تماما تعریف می‌شود در: موجودی منزوی، گوشه‌گیر، پرخاشگر، بی‌هویت، معلق و سردرگم، کم‌تحرک و گریزان از واقعیت. جان و تمام وجودش بسته به این شبکه‌هاست. غافل از محیط‌های پیرامونی، به طرز افراط‌‌گونه‌ای سر در دنیای آن کرده ‌است. از خود غافل شده است. از کمترین خبرهای سیاسی و فرهنگی روز بی‌اطلاع است. کمترین اعتنایی به موضوعات و مسائل اجتماعی کشور خود ندارد. هیچ احساس تعلقی به ملیت، سیاست، ادبیات و تاریخ و فرهنگ و اندیشه‌ خودی نمی‌کند. به جملگی آنها بدبین و بدگمان است. اصلی‌ترین و مفیدترین اوقات روز و شبش را مصروف شبکه‌های مجازی می‌دارد. تا آنجا که فارغ از آن، امکان زیست و حتی بودن ندارد. به نوعی معتاد، واله و دلباخته این امر است. صبحگاهان از خواب که برمی‌خیزد، سراسیمه به درک محضرش می‌نشیند. شبانگاهان با آن در بستر می‌آرامد. مدام دستش به کلید و چشمش کنجکاوانه به فضاهای مجازی است و در یک کلام، نشسته در جمع و دلش در جای دیگر است!
یکی از دوستان نقل می‌کرد: به تازگی به منزل یکی از خویشاوندان به میهمانی شامی دعوت شدم. لدی‌الورود به خانه، فرزندان میزبان را در حال گشت و گذار در شبکه‌های مجازی یافتم. این گشت و گذار همچنان در هنگام شام خوردن و بعد از آن نیز ادامه داشت تا اینکه خانه را ترک گفتم. در این میهمانی هیچ صدایی از فرزندان میزبان شنیده نشد. ساکت و آرام در جمع خانوادگی نشسته بودند و پیوسته مشغول کار خود بودند! تنها کلمات رد و بدل شده میان من و فرزندان میزبان خلاصه می‌شد در سه چیز: سلام، احوالپرسی و خداحافظی! این تنها نمونه ‌کوچکی از نمونه‌های زیادی است که در این زمینه می‌توان شاهد بود.
نفس فضاهای مجازی پنداری عهد بسته‌اند ‌با انقطاع و گسستگی در مفهوم وسیعش؛ از قطع رحم بگیر تا قطع رشته‌های دانش‌اندوزی و معرفت‌جویی آدمی. تنها یک چیز در این دنیای بس جذاب قابل اعتنا و اهمیت است: در خلوت خانه به پای شبکه‌های اجتماعی نشستن و ساعت‌ها مقهور قامت رعنا و چهره جاذبه‌برانگیزش شدن!
دغدغه‌ها در فضای مجازی
گویی با ورود فضاهای مجازی، دغدغه‌های جوانان تحصیلکرده نیز فرق کرده است. دغدغه امروز بسیاری از جوانان تحصیلکرده، دغدغه‌ معرفتی و شناختی نیست؛‌ «تکنیک»‌زدگی است. بیشتر این است که چگونه می‌توان در حد ممکن از فضاهای مجازی کام گرفت و در دنیای جذابش غلت خورد. امروزه دیگر همچون گذشته پرسش جوانان تحصیلکرده این نیست که چگونه قادر خواهیم بود بر دانش عمومی خود در اطراف مقولاتی چون: فرهنگ و فلسفه و دین و سیاست و اجتماع و تاریخ و… بیفزاییم و در این دانش‌ها در میان اجتماع سری از سرها باز کنیم. دیگر پرسش این نیست که چگونه می‌توان داشتن روابط و مناسبات اجتماعی را در دنیای واقعی تجربه کرد و با مردم کوچه و بازار تعامل خوب و سازنده برقرار داشت. دیگر پرسش این نیست که نسبت ما با این جهان، تاریخ و فرهنگ چیست و چگونه می‌توان زندگی سعادتمندانه را بیش از پیش دنبال کرد و اخلاق فردی و اجتماعی را در خود پیاده نمود؛ اصلا در فضای تکنیک‌زده و محیط مجازآلود امروز دیگر جایی برای طرح پرسش‌هایی از این دست نمانده است، بلکه پرسش این است که چگونه می‌توان با تکنولوژی ارتباطی هماغوش شد و در برابر این بت اعظم زمانه زانو زد و وابستگی تنگاتنگ و مداومی برقرار کرد!
دیگر پرسش بر سر این است که چگونه خواهیم توانست عالم تصویر را از طریق پیشرفته‌ترین ابزار و ادوات تکنولوژی در حد اعلای خود درک کرد و بهترین اوقات زندگی را به پایش ریخت! چگونه می‌توان برای به دست آوردن لایک بیشتر و کامنت‌های متعدد رقابت کرد و در دنیای مجازی و نه دنیای حقیقی(!) به فوق ستاره‌ها تبدیل شد؟ و بالاخره اینکه چگونه می‌توان در برابر تصاویر متحرک دستگاه‌های الکترونیکی، سکون و آرام گرفت و دل در گرو واژگان نوظهور و چشم‌پرکنی چون: «فیس‌بوک»، «هایک»، «توییتر»، «لاین»، «وایبر»، «وی‌چت»، «یوتیوپ»، «یاهوچت»، «تانگو»، «گوگل تاک»، «بی‌تالک»، «مای اسپیس»، «نت لوگ»، «واتس‌آپ»، «ایمو»، «تلگرام» و… بست و با این واژگان نوظهور ساعت‌ها سر کرد! معلوم نیست این لویاتان زمانه سر از کجا باز خواهد کرد و روزی ره به چه ناکجاآبادی خواهد سپرد! به قول شاعر:
عمر خود را پای بازی باختیم زندگی‌های «مجازی» ساختیم
گرچه از گوشی شدیداً خسته‌ایم ما به نت‌هامان بسی وابسته‌ایم
زندگی‌مان را «مجازی» زیستیم در «حقیقت» هیچ چیزی نیستیم!

بخش اول

بخش دوم 

#فضای_مجازی
—————————
↩ کانال مقاله ها 👇

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا